نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
72.8K subscribers
357 photos
64 videos
58 files
1.99K links
احمد زیدآبادی
Download Telegram
اندازه نگه دار که اندازه نکوست!

وضعیتی بدین پیچیدگی و خطرناکی برای ایران در صد سال اخیر پدید نیامده است.
طبیعی است که پیچیدگی و خطرناکی شرایط، نیروهای سیاسی آگاه به آن را، محتاط و دست به عصا کند. به نظر من عمدتاً کسانی در چنین وضعیت‌هایی، جسارت و بی‌پروایی سیاسی از خود نشان می‌دهند که یا تحلیل و درک روشنی از پیچیدگی‌ها و خطرات پیش رو ندارند، یا به فعل درآمدن خطرات بالقوه علیه کشور دغدغۀ فعالیت‌شان نیست و یا عواطف و احساسات پیشران آنهاست.
از این رو، از نظر من جسارت و بی‌پروایی در این شرایط، بی‌شباهت به جسارت و بی‌پروایی سلطان محمد خوارزمشاه در برابر فرستادگان چنگیزخان نیست! متأسفانه افراد بی‌پروا، هر حسابگری و احتیاط عقلایی را هم به حساب محافظه‌کاری، ترس، انفعال و هزار سیئۀ دیگر می‌گذارند و چهره‌های ناهمسو اما سودمند به هنگام هجوم بحران را ملکوک و بدنام می‌کنند. رفتارشان از سر بدسگالی نیست، بلکه داستان را بیش از اندازه ساده و بسیط فرض کرده‌اند!
مردی در سطح سیدمحمد خاتمی طبیعی است که در این شرایط محتاط باشد. او البته بالذات محتاط است! احتیاطش ممکن است گاه به کار نیاید، اما در این زمانه، سخت به کار می‌آید. نقد او حق همگان است اما هجوم به قصد ملکوک‌سازی، فقط سرمایه‌ای را می‌سوزاند.
پس به برخی از دوستان از زبان شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی باید یادآور شد:
اندازه نگه دار که اندازه نکوست
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست!
هراس ندارد؟

از عباس عراقچی وزیر خارجه نقل شده است که در ایران یک جریان طالبان‌هراسی وجود دارد.
یعنی نباید وجود داشته باشد؟ در مثل آمده است که چگونه می‌توان از موجودی که شاخ دارد اما تشخیص و رحم ندارد، هراس نداشت؟
اینکه با استفاده از زور اسلحه و ترور بر کشوری مسلط شد، زنان را از تحصیل و هرگونه فعالیت اجتماعی محروم کرد، شبکه‌های تلویزیونی را از نشان دادن هر موجود ذی‌روح و ذی‌حیات برحذر داشت، آثار تاریخی و ملی کشور را تخریب کرد، بدون رضایت مردم خود را "امیرالمؤمنین" نامید و از دید عموم غایب شد و حتی در نماز عیدین نیز پشت به مردم خطبه خواند، پرچم ملی را بی‌اعتبار و مردم خود را آواره کرد و با ذره‌بین در بین آراء فقهی متقدمان، در پی کشف و احیای هر نظر و دستور محدودکننده و منسوخ برآمد و آن را به عنوان "حکم خدا" بر مردم بی‌پناه تحمیل کرد، جای هراس ندارد؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
داغش را بر دل همه بگذارید!

سایت الف تیتر زده است: "حسرت بازداشت این بار هم بر دل مهدی نصیری ماند."
اگر بازداشت و زندان، واقعاً حسرت دارد، لطفاً داغ آن را بر دل دیگر فعالان سیاسی محکوم و زندانی هم بگذارید!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
کدام کفار؟

علی اکبر احمدیان دبیر شورای عالی امنیت ملی گفته است: "با کفار هم می‌شود مذاکره کرد."
به نظرم استفاده از مفاهیم مربوط به دوران امپراتوری‌های دینی برای اظهارنظر در بارۀ مذاکره در عصر ملت-دولت موجه نیست و تناقضات بسیاری به دنبال می‌آورد.
در دستگاه مفهومی امپراتوری های دینی ماقبلِ تأسیس نظام ملت-دولت، علاوه بر تقسیم جهان به دو قطب دارالسلام و دارالکفر، غیرمسلمانان به کافر حربی، کافر ذمی و اهل کتاب تقسیم می‌شدند.
اگر قرار به پایبندی به آن دستگاه مفاهیم باشد، رهبران چین و کرۀ شمالی و کوبا مصداق کفر محض به شمار می‌روند زیرا نه فقط وجود خدا را نفی می‌کنند، بلکه مرام‌شان با هر نوع دیانت در تعارض است. طبق همان قاعده، رهبران آمریکا به دلیل مسیحی بودن، اهل کتاب به حساب می‌آیند و بنابراین، برای هر نوع ارتباط اولویت بیشتری نسبت به چین و کرۀ شمالی و کوبا پیدا می‌کنند.
این در حالی است که نظام جمهوری اسلامی در برقراری رابطه با چین و کرۀ شمالی و کوبا مطلقاً ملاحظۀ "کافر" بودن رهبران آنان را نکرده و یا به عبارتی با کفرشان به راحتی کنار آمده و گرم‌ترین روابط را با آنها برقرار کرده است. در مقابل، با کشوری مثل آمریکا که رهبرانش اهل کتاب هستند، به تعارض و تخاصم برخاسته و حتی حاضر به مذاکره با آنان نیست.
با این توضیحات، اگر قواعد فقه سیاسیِ دوران امپراتوری‌های دینی در برقراری رابطه با کشورها در این عصر پاسخگو نیست و تناقض به بار می‌آورد، در سایر حوزه‌های سیاسی نیز این مشکل وجود دارد و لازم است نوع اجتهادی که دکتر محمد اقبال لاهوری مطرح کرده است در بازسازی فکر دینی رایج شود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
چه خبر است؟

خدای من! چه خبر است؟ پیرمردی 80 ساله با خانمی 73 ساله دست داده و شوخی کرده و این شده است مسئلۀ اول کشوری که در کاخ سفید مشغول رایزنی برای چگونگی مقابله با آن هستند!
نسبت "فحشا" به دو هنرمند پا به سن گذاشته به دلیل دست دادن و شوخی کردن، همانا که دود از کلۀ آدمیزاد بلند می‌کند!
هدف از این فضاسازی‌ها و التهاب‌آفرینی‌ها چیست؟ اگر هدف ساقط کردن دولت و منکوب کردن وزیر فرهنگ و ارشاد است که به نظر نمی رسد آنها به صندلی خود چنان چسبیده باشند که برای برکناری‌شان به التهاب‌آفرینی نیازی باشد! یکی تصادفی و دیگری به اکراه در این موقعیت قرار گرفته است! پاستور دیگر شبیه جایی بین چکش و سندان است. هر کس داوطلب نشستن در آنجاست باید دو دستی تقدیمش کرد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
حداکثر فشار!

پیش از این هم نوشته‌ام که اعلام رویکرد دولت ترامپ در برابر جمهوری اسلامی، برای مقام‌های ایرانی شوکه‌کننده خواهد بود!
به نظرم او نهایت سختگیری را در پیش خواهد گرفت.
اظهارنظری از محمود واعظی رئیس دفتر آقای روحانی در زمان ریاست جمهوری‌اش دیدم که ترامپ را از تصمیم به خروج از برجام پشیمان دانسته بود.
اظهارات رسمی ترامپ اما نه فقط چنین چیزی را نشان نمی‌دهد، بلکه اشاره‌های موذیانۀ او حکایت از برنامه‌ای حداکثری از انواع فشارها علیه تهران را دارد.
فرصت توافق با دولت بایدن از دست رفت و اینک به نظر می‌رسد توفان سهمگینی در راه باشد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
در بارهٔ سخنان ترامپ

صحبت‌های دونالد ترامپ بیش از آنکه قابل تحلیل و تفسیر باشد، نیازمند "کشف رمز‌" است!
از این زاویه، در بارهٔ سخنان او در جریان مصاحبهٔ مطبوعاتی‌ مشترکش با بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل در کاخ سفید توضیحات مبسوطی خواهم داد.
فعلاً فقط اشاره کنم که ترامپ برای "محو مسئلهٔ فلسطین از روی زمین" ایده‌هایی در سر دارد که حتی نتانیاهو را وحشت‌زده می‌کند!
در مورد ایران هم او به رمز و کنایه، هدف و استراتژی‌اش را آشکار کرد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
فقط نباید مذاکره کرد!

برخی سایت‌های خبری وابسته به اصولگرایان افراطی، طوری از "تحریم بی‌سابقۀ ترامپ علیه ایران" خبر داده‌اند که انگار پیروزی بی‌سابقه‌ای نصیب‌شان شده است!
تمام فکر و ذکر و همّ و غمّ آنان عدم مذاکره با آمریکاست. گویی هر اقدامی که به جلوگیری از مذاکره منجر شود، از نظر آنان موفقیت و پیروزی برای‌شان محسوب می‌شود، حال اینکه این وسط "تحریم‌های بی‌سابقۀ ترامپ" چه بر سر اقتصاد و مردم و مملکت می‌آورد، برای‌شان علی‌السویه و حتی ظاهراً شیرین و از جنس نعمت است!
پس از دوم خرداد سال 76 تقریباً هر روز یکی از تیتر های اصلی روزنامه‌ها و مجلات وابسته به جناح ضداصلاحات بازتاب نقل‌قولی از یکی از سران این جناح بود که هشدار می‌داد؛ نبابد اجازه دهیم مشروطیت تکرار شود! منظورشان هم چیزی جز خنثی‌سازی و به شکست کشاندن پروژۀ اصلاحات با همۀ عواقب مخرب و زیانبار آن برای کشور نبود. خداوند روح رنجور زنده‌یاد سیدابراهیم نبوی را شاد گرداند. او در این باره طنزی بسیار دلنشین نوشت که اگر بازیابی و بازنشر شود، مصداق وضعیت امروز ایران هم خواهد بود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://www.youtube.com/watch?v=8Df3XxF9iSI
در این ویدئو از اظهارات دیشب دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در جریان کنفرانس مطبوعاتی مشترکش با بنیامین نتانیاهو در کاخ سفید، در بارۀ سیاستش در برابر ایران و نوار غره به زعم خود "کشف رمز" کرده‌ام!
@ahmadzeidabad
جیلا!

+ اینا چیه رفتی برا مَ نوشتی؟ می‌خوای خونه خرابم کنی؟ تِه رحم سرت نمی‌شه؟ مروت سرت نمی‌شه؟ عقل تو کله‌ت نیست؟ الان دو هفته آزاگاره که خورد و خُو نداریم. تو ئی دو هفته فاطو سه بار به غشوه افتاده. مَ خودمم دلم داره از جا کنده می‌شه. ئی کل‌اسمال هم که گلاب به روتون ک...ریقک گرفته! پیرمرد پاک از حال رفته. تِه که خودت راه می‌بری. اَ جوونی یک بستوی می‌زده. دکتر غضنفریم گفته برا مرض قندش خوبه. پیرمرد اَ موقعی اشنفته چی نوشتی، همینکه بستی می‌زنه زود اً کله‌ش می‌پره. اصلاً براش افاقه نمی‌کنه. ته چرا دس از سر ما ور نمی‌داری؟ چرا برا ما پرونده‌سازی می‌کنی؟ چرا آدرس ما رِ می‌دی؟ می‌خوای آخر عمری خونه خرابمون کنی؟ به تو هم می‌شه بگی قومِ خویش؟
− مگه چی نوشتم خاله؟
+ دیگه می‌باس چی بنویسی؟ مگه ننوشته بودی که دیگه نمی‌تونی صحبتای ماه‌طلعت رِ تو روزنومه چاپ کنی چون خیلی تند شده؟ مَ کجام تند شده؟ کدوم صحبتم تند شده؟ همینطور مثل آمندلی خدابیامرز اَ خودت حرف در می‌یاری؟ پیش خودت نمی‌گی این بدبخت بیچارا تو کنج این دهات کس و کاری ندارن؟ نمی‌گی یه دفعه بریزن تو خونه‌شون؟ نمی‌گی ممکنه ببرنشون زندون؟ نمی‌گی....؟
− خاله این حرفا چیه؟ به خاطر یک جمله که اونم من نوشتم که نمی‌ریزن تو خونۀ شما!
+چطو نمی‌ریزن؟ خوبم می‌ریزن! مَ خودم ئی چیزاره راه می‌برم. مَ خودم هر شُو ماهواره نگاه می‌کنم. مَ خودم اَ همه چیز خبر دارم. تِه دگه می‌خوای یاد مَ بدی؟
− مگه تو کاری کردی یا تو خونۀ شما چیزی پیدا می‌شه که بخوان بریزن تو خونه‌تون؟
+ خب، پیدا نشه. مگه حتماً می‌با چیزی پیدا بشه که بریزن تو خونۀ آدم؟ همین جیلا مگه نریختن تو خونه‌ش؟
− منظورت ژیلا بنی‌یعقوب است؟
+ ها دگه! من زبونم نمی‌چرخه بگم جیلا، می‌گم جیلا! ها همون، همون بنی‌یعقوب. مگه ده نفر نرفته بودن خونه‌شون؟ خب، برا چی رفته بودن؟ سندی بود؟ مدرکی بود؟ کاری کرده بود؟ چیزی گفته بود؟ خب، ولی رفتن و موبایلشه و اون لف‌تافشه چیه اونم بردن از شوورش‌م بردن. اسم شوورشم بهمنه. خواهرت می‌گفت تو زندون با هم بودین. ببین چطو اَ همه چیز سر در می‌یارم؟ گفتن موبایل و لف‌تافشونه بردن از توشون سند مدرک پیدا کنن! یه مَ به گوشِ خودم از رئیس قِضائیه شنیدم که گفت اول باید مدرکی باشه بعد برن خونۀ مردم، نه اول برن خونۀ مردم تا بعد مدرک جور کنن! ولی خب، مَ که نمی‌دونم تو ئی مملکت چه خبره. نه اینکه ندونم ها! نه، خیلی هم خوب می‌دونم که چه خبره، برا همی می‌گم که ته چرا با ئی حرفات آدرس خونۀ ما رِ می‌دی؟ چرا برا ما پرونده‌سازی می‌کنی؟ چرا ور ما دردسر می‌سازی؟ می‌دونی اگه یه موقع ده نفر بریزن خونۀ ما اول این فاطو چشماش اً ترس می‌پلقّه، بعد ئی پیرمرد کل‌اسمال جا به جا ر..ق رحمته سر می‌کشه؟ پیرمرد می‌ترسه ئی دو− سه مثقالوره زیر دشکش پیدا کنن و بفرستنش کا تی تی! می‌فهمی کا تی تی کجاس؟ همی اولِ کرمونه! بعدشم وقتی برا ئی جیلا با او جثۀ ریزه میزه‌ش ده نفر بریزن تو خونه‌ش، برا ما خدا می‌دونه چند نفر بریزن! خودت که می‌دونی خاله. مَ استخون‌بندیم به آمندلی خدابیامرز رفته. همچی بگی نگی هیکلم یه کم درشته. چرا دروغ؟ راستش قد و قواره‌م ماشالله نوم‌خدا به همی ترامپ رفته! بعضیا پشت سرم چُو انداختن ماه‌طلعت‌گُنده! حالا بذار بگن گُنده! چیزی ازم کم می‌شه؟ ترسم بیشتر از اونه حالا که برای جیلا ده نفر ریختن خونه‌ش برا مَ صد نفر بریزن! اونوقت جلو در و همسایه چه خاکی ور سر کنم؟ چه کارای می‌کنی خاله؟ قلبم داره مثِ ...نِ کاسِرک می‌زنه. اصلاً قِرار نداره. چه غِلطی کردم که خواستم به ته وارایی بدم که قوم و خویشیم! پیش خودم گفتم شاید بتونی بهمون کمکی برسونی، کمک که نرسوندی هچ، زندگیمونه سیاه کردی خاله!
(وسط این معرکهٔ ترامپ چه گیری کردم با این خاله ها! به خدا تا حالا دوبار حرفاشو آخر شب از تو صفحهٔ روزنامه برداشتن! تقصیر منه مگه؟)
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
چالش‌آفرینی ترامپ

دونالد ترامپ حکمرانی خودشیفته، تاجرمسلک، زرنگ و متهور است. ترکیب این ویژگی‌ها، کلام او را مغشوش و فهم دقیق برنامۀ او را دشوار می‌کند. او خود را قاطع و عجول نشان می‌دهد، اما در عمل، سیاستش گام به گام است. در مورد هر مسئله و بحرانی، ابتدا نکته‌ای بسیار دور از ذهن را وسط بحث می‌پراند، ولی به تدریج حول و حوش آن عبارت‌پردازی و نهایتاً آن را تکمیل می‌کند.

ترامپ در مورد تعامل با ایران و سرنوشت نوارغزه همین روش را در پیش گرفته است. او در کنفرانس خبری مشترک خود با بنیامین نتانیاهو ظاهراً بنا نداشت رویکرد کاخ سفید در برابر جمهوری اسلامی را به روشنی افشا کند، اما دربارۀ سرنوشت نوارغزه، مافی‌الضمیر خود را عیان کرد. رئیس‌جمهور آمریکا در مورد ایران، شاید به عمد چند نکتۀ حاشیه‌ای پیش کشید، با این حال دال مرکزی سیاست خود را در این باره پنهان نکرد. او گفت؛ علاقه‌مند است ایران پیشرفت کند فقط اگر نخواهد سلاح هسته‌ای داشته باشد.
این عبارت در ظاهر خود چیزی بسیار کمتر و ملایم‌تر از موضعی است که رؤسای جمهوری پیشین آمریکا در برابر تهران مطرح کرده‌اند؛ به‌خصوص اینکه جمهوری اسلامی بارها در سطوح عالی اعلام کرده است که ساخت و استفاده از تسلیحات کشتار جمعی جایی در استراتژی نظامی آن ندارد. با این حال، همین جملۀ ساده می‌تواند باطنی غیرمترقبه و بسیار سخت هم داشته باشد، آنجا که ترامپ بخواهد منظورش از نخواستن و نداشتن سلاح اتمی را توضیح دهد.
دولت‌های دموکراتِ باراک حسین اوباما و جو بایدن در آمریکا هنگامی که از لزوم جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح اتمی سخن می‌گفتند؛ مقصودشان دستیابی به سازوکاری برای راستی‌آزمایی و نظارت آژانس بین‌المللی بر فعالیتِ تأسیسات اتمی ایران و محدود کردن سقف غنی‌سازی اورانیوم و میزان انباشت آن بود، یعنی ترتیباتی مشابه آنچه در توافقنامۀ برجام پیش‌بینی شده است.
دونالد ترامپ اما در دور نخست ریاست‌جمهوری خود از برجام خارج شد و در کنفرانس مطبوعاتی مشترک خود با نتانیاهو نیز به این اقدام خود افتخار کرد و برجام را بدترین و فاجعه‌بارترین توافق تاریخ نامید. بنابراین، منظور او از توافق هسته‌ای با ایران، احیای برجام و یا چیزی نزدیک به آن نیست. به احتمال بسیار زیاد او در ازای لغو تحریم‌ها، برچیدن کامل صنعت غنی‌سازی اورانیوم در ایران را درخواست می‌کند....(ادامۀ یادداشت در لینک زیر)
@ahmadzeidabad
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-32170
تورم و گرانی هم صبر دارد؟

عباس عراقچی وزیر خارجه گفته است: "صبر ما زیاد است"!
شاید صبر او زیاد باشد اما تورم و گرانی صبربردار نیست و صبر "شکم گرسنه" هم لبریز شده است.
با کمال تأسف، به دلیل کوته‌بینی، "فرصت‌های خوب" کشور برای رفع تحریم‌ها از دست رفته و فقط "فرصت‌های بد" باقی مانده است.
منظور از فرصت بد، وضعیتی در مقایسه با وضعیت بسیار بدتر و خطرناک است.
من می‌دانم که مذاکره و توافق با فردی مثل ترامپ چقدر سخت و ناگوار است، اما آلترناتیو آن چیست؟ این دقیقاً همان پرسشی است که جواب روشن و دقیق و متقاعده‌کننده واقع‌بینانه‌ای از سوی کلیت سیستم طلب می‌کند. فصل شعار سپری شده است.
بدبختانه، اصولگرایان با نگاهی محدود و خالی از هر نوع دوراندیشی، صرفاً به منظور زمین‌گیر کردن اصلاحات، نیرویی را آموزش دادند و به میدان سیاست فرستادند که در خیالات خود غرق است و قادر به دیدن و درک معضلات عینی نیست. این نیرو اگر آن روز به کار اصولگرایان آمده امروز به بلای جان‌شان تبدیل شده و اجازۀ تصمیم‌گیری مبتنی بر سنجش عقلایی را به آنان نمی‌دهد. اصولگرایان عملاً مار در آستین خود پرورش داده‌اند و امروز نه فقط خودشان بلکه تمام جامعه جور آن را می‌کشد.
از این جهت، شرایط بی‌نهایت دشواری ظاهر شده است. رأی دهندگان به آقای پزشکیان انتظار دارند او مشکل را حل کند. واقعیت این است که از او کاری ساخته نیست. این ماجرا اجماع رسمی و علنی عموم نهادهای حاکم را طلب می‌کند. اگر شتاب نشود، "فرصت بد" هم از دست می‌رود و آنگاه باید با بدترین وضعیت دست و پنجه نرم کرد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
دو سناریوی پس از نفی مذاکره با آمریکا

سخنان رهبر جمهوری اسلامی در بارۀ عدم مذاکره با آمریکا صریح‌تر و شفاف‌تر از آن بود که جایی برای قرائت دوم باقی بگذارد.
به هر حال، نظام جمهوری اسلامی به دلایلی که همیشه مطرح بوده، تصمیم گرفته است که با دولت دونالد ترامپ مذاکرۀ رسمی و مستقیم نکند.
بحث اصلی اما این است که پس از نفی مذاکره با آمریکا برنامه‌اش چیست؟
آیا قرار است مذاکره با اروپا به طور جدی در دستور کار قرار گیرد و چنان سرعتی به آن داده شود که قبل از تاریخ انقضای بندهای غروب برجام در مهرماه آینده، به توافقی با اروپایی‌ها دست یابد به طوری که مانع استفادۀ آنها از مکانیسم ماشه شود؟ اگر چنین باشد، توافق احتمالی لاجرم باید مورد رضایت آمریکا و همینطور اسرائیل هم قرار گیرد، چون اتحادیۀ اروپا توافقی که با مخالفت ترامپ و سران تل آویو روبرو شود، بی‌فایده و فاقد اثر می‌بیند.
مسیر دوم، نومیدی از توافق با اروپا و حرکت در جهت تغییر استراتژی هسته‌ای با تمام عواقب آن بخصوص آمادگی برای رویارویی نظامی است. اگر تصمیم بر این باشد، همانطور که مدیر مسئول کیهان تأکید کرده است، دیگر هیچکدام از حامیان مذاکره جایی در دولت نخواهند داشت.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
سردرگمی در خطبه‌های جمعه

از شیخ علیرضا اعرافی سخنانی در رسانه‌ها نقل شده است که مخاطب را سردرگم می‌کند.
آقای اعرافی در بخشی از سخنان خود گفته است: "چهره باطنی آمریکا را باید در آوارگی مردم مظلوم غزه و لبنان ببینیم و اگر بخواهیم در برابر آمریکا تسلیم شویم همین سرنوشت در انتظار ما خواهد بود."
آیا از این سخنان جز این می‌توان برداشت کرد که چون غزه و لبنان تسلیم آمریکا شده‌اند به این سرنوشت گرفتار آمده‌اند؟
آقای اعرافی در بخش دیگری از سخنان خود هم گفته است: "باید این حقیقت را بدانیم و فریب نخوریم و ضعف از خود نشان ندهیم و معرکۀ تاریخی و تمدنی خود را بشناسیم و بدانیم غزه سرنوشت همه خائنان و تسلیم‌شدگان است."
در اینجا امام‌جمعۀ موقت قم که در عین حال نائب‌رئیس مجلس خبرگان و عضو شورای‌نگهبان هم هست، احتمالاً می‌خواسته چیز دیگری بگوید اما نقل قولی که از او گزارش شده است، باز هم معنایی جز همان جملۀ اول ندارد!
این سطح از اغتشاش کلامی و مفهومی که مخاطب را سردرگم و کلافه می‌کند، ناشی از چیست؟ از ضعف بیان یا عدم تحلیل روشن و منسجم از وضعیت بغرنجی که در منطقه و ایران پیش آمده است؟
بسیاری از امامان‌جمعه از این اغتشاش کلامی و مفهومی در خطبه‌های خود رنج می‌برند. برای مثال، آنها معمولاً تمام مشکلات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی کشور را به آمریکا نسبت می‌دهند، در حالی که آمریکا اصلاً ادعا و امکانی برای پدید آوردن آنها ندارد، اما نوبت به مشکلات اقتصادی که می‌رسد، آنها، تمام یا نزدیک به تمام مشکل را مربوط به مدیریت داخلی می‌دانند و تأثیر تحریم‌های گستردۀ آمریکا را انکار می‌کنند آن هم در حالی که آمریکا در این زمینه قانون و دستورالعمل رسمی و علنی وضع کرده و آنها را به اجرا گذاشته است! این همه تناقض واقعاً سرسام‌آور شده است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
کشور فلسطینی در خاک عربستان؟

کشورهای عرب در برابر سخنان بنیامین نتانیاهو در بارۀ تشکیل کشور فلسطینی در خاک عربستان به تندی واکنش نشان داده‌اند.
آیا نتانیاهو واقعاً اینقدر دیوانه شده است که خواستار تشکیل کشور فلسطینی در عربستان شود؟
در این سطح هنوز نه!
او در مصاحبه با شبکه 14 اسرائیل که گرایش سیاسی فوق افراطی دارد، به مطایبه و شوخی این موضوع را مطرح کرده است.
نتانیاهو در آن مصاحبه گفته است که هرگز با تشکیل کشور فلسطینی موافقت نخواهد کرد زیرا نوارغزه برای خودش یک کشور فلسطینی بود ولی عملیات 7 اکتبر از آنجا علیه اسرائیل صورت گرفت.
بعد مجری شبکه از او پرسیده است که عربستان شرط عادی‌سازی رابطه با اسرائیل را تشکیل کشور فلسطینی دانسته است. نتانیاهو ضمن ابراز اطمینان از عادی‌سازی روابط این شرط را رد کرده و به مطایبه گفته است؛ اگر عربستان خیلی مشتاق تشکیل کشور فلسطینی است آن را در خاک خود تشکیل دهد، صحرا که زیاد دارد!
متأسفانه عملیات 7 اکتبر تشکیل کشور فلسطینی را چنان دور از دسترس کرده است که تقریب به محال می‌نماید. قصد دولت ترامپ و نتانیاهو، ایجاد شرایطی برای خروج ناگزیر مردم غزه از این باریکه است، شرایطی که به زعم آنان بر اثر تبدیل این منطقه به تلی از زباله و موادمنفجره در جریان جنگ اخیر فراهم شده است.
در مورد کرانۀ باختری هم در خوشبینانه‌ترین وضعیت، هفتاد درصد آن به دولت خودگردان واگذار خواهد شد تا یک شبه‌دولت در آنجا مستقر شود!
اعراب نمی‌پذیرند؟ شایدنپذیرند اما با آن کنار خواهند آمد! چرا؟ چون بعد از عملیات 7 اکتبر خیلی چیزها در خاورمیانه تغییر کرده است.
باز به یاد سخن محمد حسنین هیکل روزنامه نگار فقید مصری افتادم که گفته بود؛ متأسفانه در خاورمیانه سرانجامِ وقایع طبق میل اسرائیل شکل می‌گیرد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
پرسشی از حداد عادل

دکتر غلامعلی حداد عادل رئیس تشکلی به نام "شورای ائتلاف نیروهای انقلاب" گفته است که رهبری برای نفی مذاکره با آمریکا استدلال کرده است، موافقان مذاکره هم دلیل بیاورند و استدلال کنند.
سخن آقای حداد بسیار منطقی و پسندیده است و در واقع وی با این نوع موضعگیری عملاً راه خود را از محافلی که زبان توهین و تهدید و داغ و درفش را به کار گرفته و یا هر نوع بحث از مذاکره را ضرورتاً به دو عنصر حماقت یا خیانت، منحصر می‌کنند، کاملاً جدا کرده است.
روشن است که از سر نادانی یا خشم و احساس و تعصب و یا هوی و هوس نباید وارد مباحث سیاسی شد و دستورالعمل صادر کرد بخصوص بحثی که به سرنوشت جامعه و کشور مربوط می‌شود. هر توصیه‌ای در این زمینه لازم است با مبانی روشن، استدلال عقل‌پسند و توضیح پیامدهای آن همراه باشد، در غیر این صورت وجاهت و استحکامی ندارد.
بحث و ارائۀ دلیل در جهت نفی یا اثبات یک امر، در درجۀ نخست به میزانی از آزادی و امنیت نیاز دارد. به طور قطع نمی‌توان شمشیری را بالای سر فردی گذاشت و بعد به او گفت که حالا در جهت پیشنهاد و توصیه‌ات، استدلال کن! متأسفانه سابقۀ اسفباری در نظام جمهوری اسلامی در این باره وجود دارد که قبلاً بارها در بارۀ آن گفته شده و در اینجا نیاز به تکرار آن نیست.
در هر صورت، پیشنهاد آقای حداد چنانچه لوازمش از سوی نهادهای مختلف پذیرفته و رعایت شود، فاصله گرفتن از آن سابقۀ اسفبار است و امیدوارم که از سوی دیگر افراد صاحب قدرت و یا صاحب نفوذ نیز مطرح شود.
واقعیت این است که سیاست سرشتی تراژیک دارد. یعنی گاه پیش می‌آید که یک حکمران بر سر دو راهی‌هایی قرار می‌گیرد که به ناگزیر باید یکی از آنها را انتخاب کند، حال آنکه، هر دو راه عوارض بسیار تلخ و ناگواری دارد. در این نوع وضعیت‌ها، کار بر هر حکمرانی بی‌نهایت سخت و دشوار می‌شود چون شق ثالثی وجود ندارد. برای تصمیم‌گیری در این موارد باید بسیار فکر کرد و سنجید و مشورت کرد و نظر گرفت و عواقب مثبت و منفی هر یک از دو مسیر را به روشنی و صادقانه شکافت و آنگاه تصمیم گرفت. چنین تصمیمی به رغم بغرنجی و پیامدهای دردناک آن، قابل دفاع است و می‌توان بسیاری از مردم را نسبت به درستی آن قانع کرد.
هر استدلالی اما در هر حوزه‌ای بنا به مبانی و اصول و فلسفۀ پذیرفته شده در آن حوزه، ضعف و استحکامش روشن می‌شود. با تأسف بسیار باید گفت که بحث در بارۀ مبانی و اصول و فلسفۀ حکمرانی و حکومتداری در کشور ما دچار پراکندگی و پریشانی شده و اجماعی بر سر آن وجود ندارد. از این رو، اگر بخواهیم در بارۀ هر مسئلۀ سیاسی روز استدلال آوریم به ناچار، کار به آغاز از نقطۀ صفر کشیده می‌شود و نقطۀ صفر هم این است که حکومت و دولت اصلاً برای چیست؟ در یک جامعه اگر پاسخ اجماعی به نسبت واحدی به این پرسش وجود نداشته باشد، نه فقط استدلال‌های دو طرف یک بحث، از جانب هم قبول نمی‌شود بلکه استدلال هر طرف در چشم دیگری مضحک و بی‌ربط می‌آید.
در دنیای قدیم و جدید فلسفۀ وجودی دولت و حکومت، بهروزی جامعه بر اساس نظر مردم جامعه و حفظ آن در برابر انواع تهدیدها و خطرات داخلی و خارجی بوده است. حداقل خروجی نهایی حکومت باید حفظ و بقای جامعه یا کشور و منابع انسانی و مادی آن باشد. اگر این هدف به هر دلیلی تأمین نشود، حکومت و دولت در ایفای وظایف خود ناتوان بوده و نمرۀ مردودی می‌گیرد.
اگر آقای حداد عادل این نکته را قبول داشته باشد، می‌توان بحث را همراه با ارائۀ استدلال ادامه داد و اگر قبول نداشته باشد، تا تعیین تکلیف این موضوع، استدلال هیچ معنایی ندارد.
واضح است که من در اینجا قصد توصیه به مذاکره با ترامپ را ندارم. تصمیم‌گیری در این باره باری است بر دوش حکمرانان که خود باید تبعات آن را بپذیرند. فقط می‌خواهم به ایضاحِ بحث کمک کنم تا پیامدهای مذاکره و عدم مذاکره و تأثیر آن بر سرنوشت ایران روشن شود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
سرعت برق‌آسا!

روند تغییر و تحول در خاورمیانه سرعت برق‌آسایی پیدا کرده است.
پس از اعلام حماس برای تعویق آزادی چند اسیر اسرائیلی، دونالد ترامپ تهدید کرده است که اگر این گروه "تمام" اسرای اسرائیلی را تا ساعت 12 روز شنبه آزاد نکند، خواهان ازسرگیری جنگ خواهد شد.
درخواست ترامپ به معنای لغو ترتیبات پیش‌بینی شده در توافقنامۀ آتش‌بس بین اسرائیل و حماس است که بر مبادلۀ تدریجی گروگان‌ها با زندانیان فلسطینی و مرحله‌ای بودن روند توافق نهایی استوار است.
ترامپ گفته است که آزادی قطره‌چکانی و کسالت‌بار گروگان‌ها، قابل قبول نیست و آنها همگی باید تا ظهر شنبۀ آینده آزاد شوند وگرنه حماس با "جهنم" روبرو می‌شود. او در پاسخ به این پرسش که اگر جنگ دوباره از سرگرفته شود، ممکن است جان گروگان‌ها به خطر بیفتد؛ گفته است که اگر آنها طی چند روز آینده آزاد نشوند، حتماً می‌میرند. ترامپ نسبت به شرایط جسمی سه گروگانی که شنبۀ این هفته آزاد شدند، واکنش بسیار خشمگینانه‌ای از خود نشان داد و گفت آنها به بازماندگان هولوکاست شباهت داشتند.
ترامپ توضیح نداده است که اگر به فرض حماس همۀ اسرای اسرائیلی را آزاد کند، تکلیف آزادی زندانیان فلسطینی در اسرائیل و باقی مفاد توافقنامۀ دوحه چه خواهد شد؟ ترامپ ظاهراً مصمم است که طرح خود در مورد نوارغزه را به اجرا بگذارد و از این رو توافقنامۀ دوحه را مانعی بر سر راه خود می‌بیند.
به نظر می‌رسد آنچه در چشم همگان دیوانگی و خیالی می‌نماید از نگاه ترامپ تنها راه‌حل واقع‌بینانه به شمار می‌رود.
با این حساب، تلاطم بی‌سابقه‌ای در دریای مواج و همیشه توفانی خاورمیانه در انتظار است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
احساس نکبت!

من معمولاً سعی می‌کنم از احساسات بد فاصله بگیرم اما ملایمترین توصیفی که این روزها می‌توانم از حس و حالم به دست دهم "حس انتظارِ توأم با سردرگمی و بی‌قراری و نکبت" است!
به احتمال زیاد، آتش جنگ در نوارغزه از هفتۀ آینده دوباره شعله‌ور می‌شود. اوضاع ایران بیش از هر زمانی در تاریخ معاصر، مبهم و نامشخص است. آلترناتیو قابل اجرایی به جای مذاکره با آمریکا مطرح نمی‌شود. انگار همه در انتظار حادثه‌ای غیرمنتظره، از ارائۀ هر نوع ابتکار تازه بی‌نیاز یا ناتوان شده‌اند.
قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟ سناریوهای قابل فرض، آرامش‌کُشند.
از شما چه پنهان که من اهل نیایشم. گاهی که در آن غرق می‌شوم یک ندای باطنی غیرقابل توضیح روزهای بهتری را وعده می‌دهد. روی چه حسابی؟ با هیچ حساب و کتابی جور در نمی‌آید. "به غیر حساب" است. فقط یک احساس شخصی است. دلیلی ندارد که دیگران برای آن تره خرد کنند اما در لحظاتی مرا نگه می‌دارد و آرامش می‌دهد.
ما دوپاها خیلی به خود غره‌ایم، اما دانش‌مان اندک است! چه بسا اتفاقی را آرزو کنیم که کارمان را خراب کند و یا از اتفاقی بهراسیم که مایۀ نجات‌مان باشد. چون جهان بخصوص جهان انسانی، بی‌نهایت پیچیده و اگر به عده‌ای از داروینیست‌ها بر نخورد کاملاً "رازآلود" است. گاه از روی عجله شر خود را طلب می‌کنیم. وَ يَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ .
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad