دستهای خالیِ زنان کارگر در سالهای پیریِ زودرس/ رنج مشترکی که جغرافیا نمیشناسد
...با دومی روی نیمکتهای یکی از ایستگاههای متروی تهران دیدار میکنم؛ ساعاتهای پایانی یک بعدازظهر بهاریست، برای درمان زخم معده شدید به بیمارستانی در تهران آمده و میخواهد به اسلامشهر برگردد، او حتی دفترچه بیمه هم ندارد؛ در تمام این سالها، یک بیمهی ساده دستش ندادهاند اما روی دستهایش اثرات تیرهی سالها کار سخت در کارگاههای مختلف از سبزی پاککنی تا بسته بندی قند و مواد غذایی به چشم میخورد؛ دستها خیلی پیر است حدوداً شصت ساله اما این زن تازه به چهل سالگی پا گذاشته است.....
درد دلهای زن اول در نزدیکیهای آنجایی که زاهدانیها فلکهی رستم میگویند، بیش از حد شبیه درددلها و صحبتهای زن دوم در ایستگاه مترویی در تهران است. زنِ ساکن اسلامشهر که سالها پیش از روستاهای اردبیل «پیِ کار» به تهرانِ بزرگ مهاجرت کرده و بعد از متارکه با همسر به نان آور خانواده بدل شده – تنها نان آور یک خانواده سه نفره- از همان دردهایی رنج میبرد که زن هنرمند بلوچ در زاهدان؛ هیچ کدام حقوق ثابت ندارند، کارشان کارمزدی و در نهایت روزمزدیست؛ هر دو علیرغم توانمندیهای بسیار و سالها کار سخت، همچنان بیمه ندارند و برای یک بیماری کوچک باید معطل و سرگردان باشند، ضمن اینکه بعد از سالها زحمت کشیدن هیچ امیدی به بازنشستگی و مستمری ناچیزِ آن هم نیست.
و البته مهمتر از هرچیز دیگر، رنجِ بیسرپناهیست؛ زنان سرپرست خانواری که با هزار و یک زحمت نان شب خانوادهی خود را به دست میآورند، خانه ندارند و با این شرایط سخت زندگی، دیگر در خود توان پرداخت اجاره خانه را نمیبینند؛ هیچ دولتی در دهههای اخیر به فکر تامین مسکن، یک چاردیواری حداقلی و ساده برای زنان بدون سرپرست و نان آور، نبوده است؛ در هیچ یک از طرحهای رنگارنگِ مسکن، این زنها که سرمایه و آوردهی چندانی ندارند و متقاضیان بالقوهی وامهای سنگین و بهرههای درشت آن نیستند، در اولویت قرار نگرفتهاند.
زبان مشترکِ رنج
این دو زن، در دو جغرافیای متفاوت و با دو لهجهی مختلف، با زبانی مشترک سخن میگویند؛ زبان رنج، زبان مشترک زنان کارگر در اقتصادیست که به حال خود رها شده و نظام خشن عرضه و تقاضا از نوع دلالی و واسطهگری، مناسبات کلیدی آن را تعیین میکند. رقیه، زن بلوچ میگوید «قدر هنر دست ما را نمیدانند، مسئولان هیچ برنامه و نمایشگاهی با خرج خودشان برگزار نمیکنند تا مجبور نباشیم حاصل ساعتها سوزن زدن و نخ بافتن را به دلالان و واسطهها به قیمت بسیار پایین بفروشیم و سر خودمان بیکلاه بماند». زهرا که زنی از روستاهای اردبیل است، میگوید «سالها کار کردهام اما حمایتی از ما نمیشود؛ بیمه و بازنشستگیای برای زنان کارگری که رسمی و بیمه شده نیستند، وجود ندارد تا ما به ناچار هر سال در یک کارگاه جدید زیر دست سودجویان استثمار نشویم و کارمزدی کار نکنیم.»👇
#فقر_زنانه
#بی_حقوقی
#درد_مشترک
#زنان_کارگر
#تشکل_مستقل_زنان
#زن_زندگی_آزادی
#اول_ماه_می
لینک عضویت کانال
با ما همراه باشید در آخرین خبرهای مبارزات مردم ایران.
https://t.me/Rednews5
#خبرسرخ
✌️🚩🚩🚩🚩🚩🚩✌️
...با دومی روی نیمکتهای یکی از ایستگاههای متروی تهران دیدار میکنم؛ ساعاتهای پایانی یک بعدازظهر بهاریست، برای درمان زخم معده شدید به بیمارستانی در تهران آمده و میخواهد به اسلامشهر برگردد، او حتی دفترچه بیمه هم ندارد؛ در تمام این سالها، یک بیمهی ساده دستش ندادهاند اما روی دستهایش اثرات تیرهی سالها کار سخت در کارگاههای مختلف از سبزی پاککنی تا بسته بندی قند و مواد غذایی به چشم میخورد؛ دستها خیلی پیر است حدوداً شصت ساله اما این زن تازه به چهل سالگی پا گذاشته است.....
درد دلهای زن اول در نزدیکیهای آنجایی که زاهدانیها فلکهی رستم میگویند، بیش از حد شبیه درددلها و صحبتهای زن دوم در ایستگاه مترویی در تهران است. زنِ ساکن اسلامشهر که سالها پیش از روستاهای اردبیل «پیِ کار» به تهرانِ بزرگ مهاجرت کرده و بعد از متارکه با همسر به نان آور خانواده بدل شده – تنها نان آور یک خانواده سه نفره- از همان دردهایی رنج میبرد که زن هنرمند بلوچ در زاهدان؛ هیچ کدام حقوق ثابت ندارند، کارشان کارمزدی و در نهایت روزمزدیست؛ هر دو علیرغم توانمندیهای بسیار و سالها کار سخت، همچنان بیمه ندارند و برای یک بیماری کوچک باید معطل و سرگردان باشند، ضمن اینکه بعد از سالها زحمت کشیدن هیچ امیدی به بازنشستگی و مستمری ناچیزِ آن هم نیست.
و البته مهمتر از هرچیز دیگر، رنجِ بیسرپناهیست؛ زنان سرپرست خانواری که با هزار و یک زحمت نان شب خانوادهی خود را به دست میآورند، خانه ندارند و با این شرایط سخت زندگی، دیگر در خود توان پرداخت اجاره خانه را نمیبینند؛ هیچ دولتی در دهههای اخیر به فکر تامین مسکن، یک چاردیواری حداقلی و ساده برای زنان بدون سرپرست و نان آور، نبوده است؛ در هیچ یک از طرحهای رنگارنگِ مسکن، این زنها که سرمایه و آوردهی چندانی ندارند و متقاضیان بالقوهی وامهای سنگین و بهرههای درشت آن نیستند، در اولویت قرار نگرفتهاند.
زبان مشترکِ رنج
این دو زن، در دو جغرافیای متفاوت و با دو لهجهی مختلف، با زبانی مشترک سخن میگویند؛ زبان رنج، زبان مشترک زنان کارگر در اقتصادیست که به حال خود رها شده و نظام خشن عرضه و تقاضا از نوع دلالی و واسطهگری، مناسبات کلیدی آن را تعیین میکند. رقیه، زن بلوچ میگوید «قدر هنر دست ما را نمیدانند، مسئولان هیچ برنامه و نمایشگاهی با خرج خودشان برگزار نمیکنند تا مجبور نباشیم حاصل ساعتها سوزن زدن و نخ بافتن را به دلالان و واسطهها به قیمت بسیار پایین بفروشیم و سر خودمان بیکلاه بماند». زهرا که زنی از روستاهای اردبیل است، میگوید «سالها کار کردهام اما حمایتی از ما نمیشود؛ بیمه و بازنشستگیای برای زنان کارگری که رسمی و بیمه شده نیستند، وجود ندارد تا ما به ناچار هر سال در یک کارگاه جدید زیر دست سودجویان استثمار نشویم و کارمزدی کار نکنیم.»👇
#فقر_زنانه
#بی_حقوقی
#درد_مشترک
#زنان_کارگر
#تشکل_مستقل_زنان
#زن_زندگی_آزادی
#اول_ماه_می
لینک عضویت کانال
با ما همراه باشید در آخرین خبرهای مبارزات مردم ایران.
https://t.me/Rednews5
#خبرسرخ
✌️🚩🚩🚩🚩🚩🚩✌️
Telegraph
دستهای خالیِ زنان کارگر در سالهای پیریِ زودرس/ رنج مشترکی که جغرافیا نمیشناسد
هنوز نمیدانیم چه تعداد از زنان شاغل، سرپرست خانوار هستند، چه تعداد در اقتصاد غیررسمی مشغول به کارند و چه نرخی از این زنها بیمه و حداقل دستمزد ندارند... به گزارش خبرنگار ایلنا، اولی را زاهدان دیدم، در بلوارِ مقابلِ ایستگاه راه آهن بساطی داشت و به خاطر عید…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«سرود جنبش آزادی زنان»
این #سرود در مارس ۱۹۷۱توسط فمینیستهای مبارز فرانسوی و بهطور جمعی سروده شد و از آن پس در #تظاهرات زنان در فرانسه خوانده میشود
🍃زیرنویس فارسی
⚡️پنجاه سال از آغاز جنبش آزادی زنان موسوم به امالاف میگذرد، جنبشی فمینیستی که در سال ۱۹۷۰ در فرانسه شکل گرفت و از سوی بسیاری از فعالان حقوق زنان در سراسر جهان دنبال شد.
مطالبه اصلی این جنبش «آزادسازی حق زنان بر بدن» خود است که به نوبه خود جامعه پدرسالار و مردسالار را به چالش میکشد. این جنبش که بیشترین الهام خود را از انقلاب فرهنگی ماه مه سال ۱۹۶۸ فرانسه گرفته، آغاز راهی بود که به زنان فرانسوی این فرصت را داد تا به حقوق اساسی خود از جمله سقط جنین، لغو مجوز از سوی همسران برای کار و مسافرت، حق طلاق و بسیاری دیگر از حقوق برابریخواهانه دست پیدا کنند.
اولین گروههایی از زنان که بعدا در غالب جنبش مشترک آزادی زنان تشکیل شدند، بین سالهای ۱۹۶۷ تا بهار سال ۱۹۷۰ با تشکیل نشست و جلسات کاملا زنانه، درباره راههای مبارزه برای دستیابی به حقوق اساسی زنان گفتگو میکردند.
#تشکل_مستقل_زنان
#زنان_متحد
#زن_زندگی_آزادی
https://t.me/Rednews5
این #سرود در مارس ۱۹۷۱توسط فمینیستهای مبارز فرانسوی و بهطور جمعی سروده شد و از آن پس در #تظاهرات زنان در فرانسه خوانده میشود
🍃زیرنویس فارسی
⚡️پنجاه سال از آغاز جنبش آزادی زنان موسوم به امالاف میگذرد، جنبشی فمینیستی که در سال ۱۹۷۰ در فرانسه شکل گرفت و از سوی بسیاری از فعالان حقوق زنان در سراسر جهان دنبال شد.
مطالبه اصلی این جنبش «آزادسازی حق زنان بر بدن» خود است که به نوبه خود جامعه پدرسالار و مردسالار را به چالش میکشد. این جنبش که بیشترین الهام خود را از انقلاب فرهنگی ماه مه سال ۱۹۶۸ فرانسه گرفته، آغاز راهی بود که به زنان فرانسوی این فرصت را داد تا به حقوق اساسی خود از جمله سقط جنین، لغو مجوز از سوی همسران برای کار و مسافرت، حق طلاق و بسیاری دیگر از حقوق برابریخواهانه دست پیدا کنند.
اولین گروههایی از زنان که بعدا در غالب جنبش مشترک آزادی زنان تشکیل شدند، بین سالهای ۱۹۶۷ تا بهار سال ۱۹۷۰ با تشکیل نشست و جلسات کاملا زنانه، درباره راههای مبارزه برای دستیابی به حقوق اساسی زنان گفتگو میکردند.
#تشکل_مستقل_زنان
#زنان_متحد
#زن_زندگی_آزادی
https://t.me/Rednews5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خیلی چیزها در دل این جامعه تغییر کرده!
این زنان، دیگر در موضع تدافعی در مقابل هجوم مزدوران نظام قرار ندارند!
حالا این زنان هستند که مزدوران نظام را به چالش می کشند!
آیا می توان تصور کرد که دستاورد گرانقدری را که این زنان به قیمت کشته، زخمی، شکنجه، زندانی، تجاوز و تهدید شدن، به کف آورده اند، از دست داده و به عقب باز گردند؟
«تف » به کلیت نظام ستم و استثمار جمهوری اسلامی است!
#زن_زندگی_آزادی
#برابری_رفاه_امنیت
#تشکل_مستقل_زنان
#زنده_باد_انقلاب
لینک عضویت کانال
با ما همراه باشید در آخرین خبرهای مبارزات مردم ایران.
https://t.me/Rednews5
#خبرسرخ
✌️🚩🚩🚩🚩🚩🚩✌️
این زنان، دیگر در موضع تدافعی در مقابل هجوم مزدوران نظام قرار ندارند!
حالا این زنان هستند که مزدوران نظام را به چالش می کشند!
آیا می توان تصور کرد که دستاورد گرانقدری را که این زنان به قیمت کشته، زخمی، شکنجه، زندانی، تجاوز و تهدید شدن، به کف آورده اند، از دست داده و به عقب باز گردند؟
«تف » به کلیت نظام ستم و استثمار جمهوری اسلامی است!
#زن_زندگی_آزادی
#برابری_رفاه_امنیت
#تشکل_مستقل_زنان
#زنده_باد_انقلاب
لینک عضویت کانال
با ما همراه باشید در آخرین خبرهای مبارزات مردم ایران.
https://t.me/Rednews5
#خبرسرخ
✌️🚩🚩🚩🚩🚩🚩✌️