✅چکیده : انحلال و رفع اثر از قرارداد، نتیجه قهری انفساخ قرارداد است و نظر بر اینکه تا قبل از انحلال قرارداد، مشتری حق انتقال مورد معامله را به غیر داشته است، درصورت انتقال مورد معامله قبل از انفساخ، موضوع به منزله تلف (حکمی) آن است.
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1393/09/24
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309970222801279
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در این پرونده خواهان آقای ع.ق. فرزند ح. دادخواستی به طرفیت خواندگان 1- خانم الف.ع. فرزند ح. و 2- آقای ن.ع. فرزند ک. به خواستۀ ابطال مبایعه نامۀ شمارۀ 071 مورخ 25/12/1390 فی ما بین خواندگان ردیف اول و دوم و فسخ مبایعه نامۀ شمارۀ 67113 مورخ 13/12/90 بین خواهان و خوانده ردیف اول هر دو راجع به یک واحد آپارتمانی به پلاک ثبتی ... فرعی از اصلی ... مفروز و مجزی شده از فرعی ... از اصلی مذکور مقوم بر 000،000،400 ریال و با احتساب هزینه دادرسی تقدیم دادگاه نموده است و برای اثبات مدعای خود به پرونده کلاسۀ 910052 منتهی به دادنامۀ شمارۀ 9109972295300496 مورخ 22/07/1391 و پرونده کلاسۀ 910513 منتهی به دادنامه شمارۀ 9209972295300438 مورخ 30/6/1392 هر دو صادره از شعبۀ سوم عمومی حقوقی کهریزک استناد نموده است.
حسب محتویات این پرونده، اظهارات طرفین در جلسه دادرسی و محتویات پرونده های استنادی، خوانده ردیف اول طی یک برگ سند عادی (مبایعه نامه) شمارۀ 67112 حقوق خود نسبت به یک قطعه زمین را به خواهان واگذار می نماید و به عنوان بخشی از ثمن این معامله در متن قرارداد قید می گردد که یک باب آپارتمان طی مبایعه نامه 67113 توسط خریدار زمین به فروشنده تسلیم می شود. متعاقباً در همان تاریخ ( 1390/12/13 ) مبایعه نامۀ شمارۀ 67113 بین خواهان و خوانده ردیف اول تنظیم می گردد و در آن نیز قید می گردد که مبایعه نامه أخیر ناظر بر مبایعه نامه ی شمارۀ 67112 است. خوانده ردیف اول نیز با کمی فاصله در تاریخ 25/12/1390 آپارتمان موصوف را طی مبایعه نامه ی عادی شمارۀ 071 به خوانده ردیف دوم منتقل می نماید، سپس طی دادنامۀ شمارۀ 9109972295300496 مورخ 22/7/1391 انفساخ معامله موضوع سند عادی شمارۀ 67112 به لحاظ تحقق شرط فاسخ ( پرداخت بخش دیگر ثمن در تاریخ معیّن ) اعلام می گردد.
حالیه خواهان مدعی است نظر به انفساخ قرارداد شمارۀ 67112 که مربوط به انتقال یکی از عوضین است، عوض دیگر( آپارتمان ) نیز باید مسترد گردد که مستلزم فسخ ( انفساخ ) قرارداد شماره 67113 است و در نتیجه انتقال این آپارتمان به خوانده ردیف دوم نیز باطل خواهد بود.
با عنایت به موارد مشروحه، نظر بر اینکه انحلال و رفع اثر از قرارداد 67113 نتیجه قهری انفساخ قرارداد شمارۀ 67112 است و نظر بر اینکه تا قبل از انحلال قرارداد شمارۀ 67113، خوانده ردیف اول حق انتقال آپارتمان را به غیر داشته است و در زمان وقوع معامله موضوع قرارداد عادی شمارۀ 071 معامله فی مابین خواهان و خوانده ردیف اول نسبت به آپارتمان همچنان باقی بوده است و انتقال اخیر(071) با این وصف به منزله تلف(حکمی) ثمن است، نظر بر اینکه بقاء و صحت معامله موضوع سند شمارۀ 071 نافی حق خواهان در مطالبه قیمت آپارتمان نخواهد بود، لذا دادگاه دعوای خواهان را در بخش نخست وارد تشخیص نداده، ولی دعوای خواهان را نسبت به بخش دوم وارد تشخیص داده و مستنداً به مواد 2 و 198 و 515 و 519 و 520 قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و ماده 338 و ملاک مواد 392،391،390 و مادۀ 682 قانون مدنی، حکم به بی حقی خواهان نسبت به خواسته ردیف نخست ( ابطال مبایعه نامه071) و حکم به اعلام انفساخ(فسخ) و رفع اثر از قرارداد موضوع مبایعه نامه ی شماره 67113 (خواسته ردیف دوم) صادر و اعلام می گردد.
▪️دادرس شعبه 3 دادگاه عمومی حقوقی کهریزک - حسینی وردنجانی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍تجدیدنظرخواهی... بگونه ای نیست که صحت دادنامه مزبور را مخدوش نموده، موجب فسخ و بی اعتباری آن گردد؛ زیرا با توجه به رسیدگی های بعمل آمده و استدلال دادگاه بدوی و اینکه بر اساس دادنامه 496-22/7/91 مبایعه نامه 67112-13/12/90 فیمابین طرفین، منفسخ اعلام گردیده؛ لذا دادنامه یادشده خالی از اشکال و منقصت قانونی تشخیص و از حیث روند دادرسی بدون خدشه می باشد.بنابمراتب این دادگاه مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، ضمن رد تجدیدنظرخواهی، آن را تأیید می نماید. این رأی قطعی است.
▪️مستشاران شعبه 28 دادگاه تجدیدنظر استان تهران توکلی - نامدار
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1393/09/24
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309970222801279
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در این پرونده خواهان آقای ع.ق. فرزند ح. دادخواستی به طرفیت خواندگان 1- خانم الف.ع. فرزند ح. و 2- آقای ن.ع. فرزند ک. به خواستۀ ابطال مبایعه نامۀ شمارۀ 071 مورخ 25/12/1390 فی ما بین خواندگان ردیف اول و دوم و فسخ مبایعه نامۀ شمارۀ 67113 مورخ 13/12/90 بین خواهان و خوانده ردیف اول هر دو راجع به یک واحد آپارتمانی به پلاک ثبتی ... فرعی از اصلی ... مفروز و مجزی شده از فرعی ... از اصلی مذکور مقوم بر 000،000،400 ریال و با احتساب هزینه دادرسی تقدیم دادگاه نموده است و برای اثبات مدعای خود به پرونده کلاسۀ 910052 منتهی به دادنامۀ شمارۀ 9109972295300496 مورخ 22/07/1391 و پرونده کلاسۀ 910513 منتهی به دادنامه شمارۀ 9209972295300438 مورخ 30/6/1392 هر دو صادره از شعبۀ سوم عمومی حقوقی کهریزک استناد نموده است.
حسب محتویات این پرونده، اظهارات طرفین در جلسه دادرسی و محتویات پرونده های استنادی، خوانده ردیف اول طی یک برگ سند عادی (مبایعه نامه) شمارۀ 67112 حقوق خود نسبت به یک قطعه زمین را به خواهان واگذار می نماید و به عنوان بخشی از ثمن این معامله در متن قرارداد قید می گردد که یک باب آپارتمان طی مبایعه نامه 67113 توسط خریدار زمین به فروشنده تسلیم می شود. متعاقباً در همان تاریخ ( 1390/12/13 ) مبایعه نامۀ شمارۀ 67113 بین خواهان و خوانده ردیف اول تنظیم می گردد و در آن نیز قید می گردد که مبایعه نامه أخیر ناظر بر مبایعه نامه ی شمارۀ 67112 است. خوانده ردیف اول نیز با کمی فاصله در تاریخ 25/12/1390 آپارتمان موصوف را طی مبایعه نامه ی عادی شمارۀ 071 به خوانده ردیف دوم منتقل می نماید، سپس طی دادنامۀ شمارۀ 9109972295300496 مورخ 22/7/1391 انفساخ معامله موضوع سند عادی شمارۀ 67112 به لحاظ تحقق شرط فاسخ ( پرداخت بخش دیگر ثمن در تاریخ معیّن ) اعلام می گردد.
حالیه خواهان مدعی است نظر به انفساخ قرارداد شمارۀ 67112 که مربوط به انتقال یکی از عوضین است، عوض دیگر( آپارتمان ) نیز باید مسترد گردد که مستلزم فسخ ( انفساخ ) قرارداد شماره 67113 است و در نتیجه انتقال این آپارتمان به خوانده ردیف دوم نیز باطل خواهد بود.
با عنایت به موارد مشروحه، نظر بر اینکه انحلال و رفع اثر از قرارداد 67113 نتیجه قهری انفساخ قرارداد شمارۀ 67112 است و نظر بر اینکه تا قبل از انحلال قرارداد شمارۀ 67113، خوانده ردیف اول حق انتقال آپارتمان را به غیر داشته است و در زمان وقوع معامله موضوع قرارداد عادی شمارۀ 071 معامله فی مابین خواهان و خوانده ردیف اول نسبت به آپارتمان همچنان باقی بوده است و انتقال اخیر(071) با این وصف به منزله تلف(حکمی) ثمن است، نظر بر اینکه بقاء و صحت معامله موضوع سند شمارۀ 071 نافی حق خواهان در مطالبه قیمت آپارتمان نخواهد بود، لذا دادگاه دعوای خواهان را در بخش نخست وارد تشخیص نداده، ولی دعوای خواهان را نسبت به بخش دوم وارد تشخیص داده و مستنداً به مواد 2 و 198 و 515 و 519 و 520 قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و ماده 338 و ملاک مواد 392،391،390 و مادۀ 682 قانون مدنی، حکم به بی حقی خواهان نسبت به خواسته ردیف نخست ( ابطال مبایعه نامه071) و حکم به اعلام انفساخ(فسخ) و رفع اثر از قرارداد موضوع مبایعه نامه ی شماره 67113 (خواسته ردیف دوم) صادر و اعلام می گردد.
▪️دادرس شعبه 3 دادگاه عمومی حقوقی کهریزک - حسینی وردنجانی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍تجدیدنظرخواهی... بگونه ای نیست که صحت دادنامه مزبور را مخدوش نموده، موجب فسخ و بی اعتباری آن گردد؛ زیرا با توجه به رسیدگی های بعمل آمده و استدلال دادگاه بدوی و اینکه بر اساس دادنامه 496-22/7/91 مبایعه نامه 67112-13/12/90 فیمابین طرفین، منفسخ اعلام گردیده؛ لذا دادنامه یادشده خالی از اشکال و منقصت قانونی تشخیص و از حیث روند دادرسی بدون خدشه می باشد.بنابمراتب این دادگاه مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، ضمن رد تجدیدنظرخواهی، آن را تأیید می نماید. این رأی قطعی است.
▪️مستشاران شعبه 28 دادگاه تجدیدنظر استان تهران توکلی - نامدار
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده : بهمجرد وقوع عقد نکاح کل مهریه مندرج در سند نکاحیه بر ذمه زوج مستقر و زوجه مالک مهریه میشود و میتواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید و عدم نزدیکی بین طرفین و باکره ماندن زوجه تا هنگامیکه زوجیت بین طرفین دوام داشته باشد در استحقاق زوجه نسبت بهکل مهریه تأثیری نخواهد داشت و فقط در موقع طلاق مهریه نصف خواهد شد.
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1392/12/11
🔷شماره دادنامه قطعی : 9209970906801652
🔰خلاصه جریان پرونده :
✍خانم س.س. با استناد به تصویر رونوشت سند ازدواج شماره 4463- 1391/6/28 دفتر ازدواج شماره . . . الیگودرز دادخواستی به خواسته مطالبه مهریه مافیالقباله به تعداد یکصد و چهارده سکه تمام بهار آزادی مقوم به مبلغ پنجاهویک میلیون ریال بهطرفیت آقای م.گ. تقدیم نموده که در شعبه دوم دادگاه حقوقی الیگودرز ثبت و مورد رسیدگی قرار میگیرد در جلسه اول دادرسی به تاریخ 1392/2/30 که با حضور طرفین دعوی تشکیل گردیده خواهان اظهار داشت خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است در تاریخ 1391/6/28 به عقد دائم و رسمی خوانده درآمدم و تاکنون عروسی ننمودهایم و باکره هستم مهریهام به تعداد 114 سکه تمام بهار آزادی میباشد حال مطالبه آن را از خوانده دارم. خوانده اظهار داشت در تاریخ فوقالذکر خواهان را به عقد دائم و رسمی خود درآوردم و مهریهاش همان 114 سکه طلای تمام بهار آزادی مقرر گردیده است بنده کارگر پدرم هستم و ماهیانه مبلغ دویست و پنجاههزار تومان حقوق میگیرم اگر مهریه قسطی شود پرداخت میکنیم هیچگونه اموالی ندارم. همسرم را دوست دارم و او را طلاق نمیدهم و از وی دعوت میکنیم که نسبت به تشکیل مراسم عروسی و ادامه زندگی مشترک موافقت نماید سپس دادگاه با اعلام ختم رسیدگی بهموجب رأی حضوری شماره 144-92 مورخ 1392/2/31 پس از ذکر مقدمهای از چگونگی اقامه دعوی با توجه به دادخواست خواهان و اظهارات طرفین در جلسه دادرسی و اینکه علیرغم باکره بودن خواهان با توجه به سپری شدن حدود 9 ماه از تاریخ انعقاد عقد نکاح کل مهریه بر ذمه خوانده استقراریافته است لذا دعوی خواهان را وارد تشخیص و به استناد مواد قانونی منعکس در آن حکم به محکومیت خوانده به پرداخت کل مهریه مندرج در عقدنامه به تعداد یکصد و چهارده سکه تمام بهار آزادی در حق خواهان صادر نموده است. پس از ابلاغ رأی در تاریخ 1392/3/11 به زوج محکومٌعلیه نامبرده بهتوسط وکیل خود در تاریخ 1392/4/17 پس از انقضای مهلت تجدیدنظر و در موعد فرجامخواهی با تقدیم دادخواست نسبت به دادنامه مذکور فرجامخواهی و نیز اعسار از پرداخت هزینه دادرسی مرحله فرجامی نموده که دادگاه بدواً به دعوی اعسار فرجامخواه رسیدگی و پس از استماع گواهی گواهان نامبرده بهموجب رأی شماره 496-92 مورخ 1392/6/5 حکم بر اعسار موقت خواهان از پرداخت هزینه دادرسی مرحله فرجامی صادر نموده است. پس از انجام تشریفات قانونی نسبت به فرجامخواهی فرجامخواه و وصول پرونده به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است. دادخواست فرجامی و لایحه جوابیه به هنگام شور قرائت میگردد.هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای حسن عباسیان عضو ممیّز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
🔰دادنامه قطعی دیوان عالی کشور :
✍مستنداً به بند 2 شق الف ماده 367 قانون آیین دادرسی مدنی ضمن قبول دادخواست فرجامی فرجامخواه نسبت به دادنامه شماره 144-92 مورخ 1392/2/31 شعبه دوم دادگاه حقوقی شهرستان الیگودرز که دادخواست فرجامی پس از انقضای مهلت تجدیدنظر و در مهلت فرجامی تقدیم گردیده است اعتراضات وکیل زوج فرجامخواه نسبت به دادنامه فرجامخواسته که بهموجب آن فرجامخواه به پرداخت مهریه مافیالقباله به تعداد یکصد و چهارده سکه تمام بهار آزادی در حق زوجه فرجامخوانده محکوم گردیده است وارد و موجه نیست زیرا به دلالت رونوشت سند ازدواج پیوست پرونده عقد نکاح دائم فیمابین زوجین در تاریخ 1391/6/28 منعقد گردیده و مطابق ماده 1082 قانون مدنی بهمجرد وقوع عقد نکاح کل مهریه ما فیالقباله بر ذمه زوج مستقر و زوجه مالک مهریه میشود و میتواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید و عدم مواقعه بین طرفین و باکره ماندن زوجه مادامیکه زوجیت بین طرفین دوام و ادامه داشته در استحقاق زوجه نسبت بهکل مهریه ما فیالقباله مؤثر در مقام نبوده و این امر فقط در موقع طلاق موجب استحقاق زوجه فقط نصف مهریه ما فیالقباله خواهد بود بنابراین ادعای وکیل فرجامخواه مبنی بر اینکه زوجه فرجامخوانده به جهت باکره بودن زوجه فقط مستحق نصف مهریه خواهد بود موقعیت قانونی نداشته و غیرموجه میباشد ازاینرو دادنامه فرجامخواسته چه از حیث ماهوی و چه از جهت
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1392/12/11
🔷شماره دادنامه قطعی : 9209970906801652
🔰خلاصه جریان پرونده :
✍خانم س.س. با استناد به تصویر رونوشت سند ازدواج شماره 4463- 1391/6/28 دفتر ازدواج شماره . . . الیگودرز دادخواستی به خواسته مطالبه مهریه مافیالقباله به تعداد یکصد و چهارده سکه تمام بهار آزادی مقوم به مبلغ پنجاهویک میلیون ریال بهطرفیت آقای م.گ. تقدیم نموده که در شعبه دوم دادگاه حقوقی الیگودرز ثبت و مورد رسیدگی قرار میگیرد در جلسه اول دادرسی به تاریخ 1392/2/30 که با حضور طرفین دعوی تشکیل گردیده خواهان اظهار داشت خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است در تاریخ 1391/6/28 به عقد دائم و رسمی خوانده درآمدم و تاکنون عروسی ننمودهایم و باکره هستم مهریهام به تعداد 114 سکه تمام بهار آزادی میباشد حال مطالبه آن را از خوانده دارم. خوانده اظهار داشت در تاریخ فوقالذکر خواهان را به عقد دائم و رسمی خود درآوردم و مهریهاش همان 114 سکه طلای تمام بهار آزادی مقرر گردیده است بنده کارگر پدرم هستم و ماهیانه مبلغ دویست و پنجاههزار تومان حقوق میگیرم اگر مهریه قسطی شود پرداخت میکنیم هیچگونه اموالی ندارم. همسرم را دوست دارم و او را طلاق نمیدهم و از وی دعوت میکنیم که نسبت به تشکیل مراسم عروسی و ادامه زندگی مشترک موافقت نماید سپس دادگاه با اعلام ختم رسیدگی بهموجب رأی حضوری شماره 144-92 مورخ 1392/2/31 پس از ذکر مقدمهای از چگونگی اقامه دعوی با توجه به دادخواست خواهان و اظهارات طرفین در جلسه دادرسی و اینکه علیرغم باکره بودن خواهان با توجه به سپری شدن حدود 9 ماه از تاریخ انعقاد عقد نکاح کل مهریه بر ذمه خوانده استقراریافته است لذا دعوی خواهان را وارد تشخیص و به استناد مواد قانونی منعکس در آن حکم به محکومیت خوانده به پرداخت کل مهریه مندرج در عقدنامه به تعداد یکصد و چهارده سکه تمام بهار آزادی در حق خواهان صادر نموده است. پس از ابلاغ رأی در تاریخ 1392/3/11 به زوج محکومٌعلیه نامبرده بهتوسط وکیل خود در تاریخ 1392/4/17 پس از انقضای مهلت تجدیدنظر و در موعد فرجامخواهی با تقدیم دادخواست نسبت به دادنامه مذکور فرجامخواهی و نیز اعسار از پرداخت هزینه دادرسی مرحله فرجامی نموده که دادگاه بدواً به دعوی اعسار فرجامخواه رسیدگی و پس از استماع گواهی گواهان نامبرده بهموجب رأی شماره 496-92 مورخ 1392/6/5 حکم بر اعسار موقت خواهان از پرداخت هزینه دادرسی مرحله فرجامی صادر نموده است. پس از انجام تشریفات قانونی نسبت به فرجامخواهی فرجامخواه و وصول پرونده به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است. دادخواست فرجامی و لایحه جوابیه به هنگام شور قرائت میگردد.هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای حسن عباسیان عضو ممیّز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
🔰دادنامه قطعی دیوان عالی کشور :
✍مستنداً به بند 2 شق الف ماده 367 قانون آیین دادرسی مدنی ضمن قبول دادخواست فرجامی فرجامخواه نسبت به دادنامه شماره 144-92 مورخ 1392/2/31 شعبه دوم دادگاه حقوقی شهرستان الیگودرز که دادخواست فرجامی پس از انقضای مهلت تجدیدنظر و در مهلت فرجامی تقدیم گردیده است اعتراضات وکیل زوج فرجامخواه نسبت به دادنامه فرجامخواسته که بهموجب آن فرجامخواه به پرداخت مهریه مافیالقباله به تعداد یکصد و چهارده سکه تمام بهار آزادی در حق زوجه فرجامخوانده محکوم گردیده است وارد و موجه نیست زیرا به دلالت رونوشت سند ازدواج پیوست پرونده عقد نکاح دائم فیمابین زوجین در تاریخ 1391/6/28 منعقد گردیده و مطابق ماده 1082 قانون مدنی بهمجرد وقوع عقد نکاح کل مهریه ما فیالقباله بر ذمه زوج مستقر و زوجه مالک مهریه میشود و میتواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید و عدم مواقعه بین طرفین و باکره ماندن زوجه مادامیکه زوجیت بین طرفین دوام و ادامه داشته در استحقاق زوجه نسبت بهکل مهریه ما فیالقباله مؤثر در مقام نبوده و این امر فقط در موقع طلاق موجب استحقاق زوجه فقط نصف مهریه ما فیالقباله خواهد بود بنابراین ادعای وکیل فرجامخواه مبنی بر اینکه زوجه فرجامخوانده به جهت باکره بودن زوجه فقط مستحق نصف مهریه خواهد بود موقعیت قانونی نداشته و غیرموجه میباشد ازاینرو دادنامه فرجامخواسته چه از حیث ماهوی و چه از جهت
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
رعایت اصول و قواعد دادرسی موجهاً و منطبق بر موازین قانونی اصدار یافته و ایراد و اشکالی بر آن مترتب نمیباشد و اعتراضات وکیل فرجامخواه هم به نحوی نیست که بر دادنامه فرجامخواسته خدشه وارد و موجبات نقض آن را فراهم سازد فلذا ضمن ردّ فرجامخواهی فرجامخواه مستنداً به ماده 370 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه فرجامخواسته ابرام میگردد.
▪️رئیس شعبه 8 دیوانعالی کشورـ مستشار ـ عضو معاون عباسیان ـ ناصح ـ کریم پور نطنزی
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
▪️رئیس شعبه 8 دیوانعالی کشورـ مستشار ـ عضو معاون عباسیان ـ ناصح ـ کریم پور نطنزی
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده : ذینفع میتواند با طرح دعوای مستقل، خسارت تأخیر تأدیه را از تاریخ قطعیت حکم تا اجرای دادنامه قطعی سابقالصدور مطالبه کند.
🔷تاریخ نظریه : 1402/02/18
🔷شماره نظریه : 7/1402/28
🔷شماره پرونده : 1402-76-28ح
⁉️به دلیل مستحقللغیر درآمدن مبیع، فروشنده به پرداخت غرامت وفق مقررات و رأی وحت رویه شماره 733 مورخ 1393/7/15 هیأت عمومی دیوان عالی کشور محکوم شده است؛ از تاریخ محکومیت قطعی بیش از دو سال سپری شده است. نظر به اینکه به محکومعلیه دسترسی نبوده و حکم اجرا نشده است، آیا خریدار میتواند با عنایت به کاهش ارزش ثمن (محکومبه) خسارت تأخیر تأدیه آن را مجدد مطالبه کند و یا به سبب آن که محکومیت قبلی بابت غرامت و خسارت بوده است، این دعوا مصداق مطالبه خسارت از خسارت بوده و قابل پذیرش نیست؟
✅پاسخ :
✍در فرض سؤال که پیش از صدور رأی وحدت رویه شماره 811 مورخ 1400/4/1 هیأت عمومی دیوان عالی کشور و به استناد رأی وحدت رویه شماره 733 مورخ 1393/7/15 همان مرجع، غرامت ناشی از مستحقللغیر در آمدن مبیع بر مبنای خسارت تأخیر تأدیه ثمن معامله و یا محاسبه ثمن به نرخ روز تعیین شده است
💢اولاً_موضوع واجد اعتبار امر مختومه بوده و مطالبه مابهالتفات میزان افزایش قیمت (تورم) اموالی که از نظر نوع و اوصاف مشابه همان مبیع هستند، فاقد وجاهت قانونی است.
💢ثانیاً_در فرض سؤال که به رغم صدور رأی قطعی مبنی بر محاسبه غرامت حکم اجرا نشده است، با عنایت به حکم مقرر در ماده 522 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379، خریدار میتواند با طرح دعوای مستقل، خسارت تأخیر تأدیه را از تاریخ قطعیت حکم تا اجرای دادنامه قطعی سابقالصدور مطالبه کند.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
🔷تاریخ نظریه : 1402/02/18
🔷شماره نظریه : 7/1402/28
🔷شماره پرونده : 1402-76-28ح
⁉️به دلیل مستحقللغیر درآمدن مبیع، فروشنده به پرداخت غرامت وفق مقررات و رأی وحت رویه شماره 733 مورخ 1393/7/15 هیأت عمومی دیوان عالی کشور محکوم شده است؛ از تاریخ محکومیت قطعی بیش از دو سال سپری شده است. نظر به اینکه به محکومعلیه دسترسی نبوده و حکم اجرا نشده است، آیا خریدار میتواند با عنایت به کاهش ارزش ثمن (محکومبه) خسارت تأخیر تأدیه آن را مجدد مطالبه کند و یا به سبب آن که محکومیت قبلی بابت غرامت و خسارت بوده است، این دعوا مصداق مطالبه خسارت از خسارت بوده و قابل پذیرش نیست؟
✅پاسخ :
✍در فرض سؤال که پیش از صدور رأی وحدت رویه شماره 811 مورخ 1400/4/1 هیأت عمومی دیوان عالی کشور و به استناد رأی وحدت رویه شماره 733 مورخ 1393/7/15 همان مرجع، غرامت ناشی از مستحقللغیر در آمدن مبیع بر مبنای خسارت تأخیر تأدیه ثمن معامله و یا محاسبه ثمن به نرخ روز تعیین شده است
💢اولاً_موضوع واجد اعتبار امر مختومه بوده و مطالبه مابهالتفات میزان افزایش قیمت (تورم) اموالی که از نظر نوع و اوصاف مشابه همان مبیع هستند، فاقد وجاهت قانونی است.
💢ثانیاً_در فرض سؤال که به رغم صدور رأی قطعی مبنی بر محاسبه غرامت حکم اجرا نشده است، با عنایت به حکم مقرر در ماده 522 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379، خریدار میتواند با طرح دعوای مستقل، خسارت تأخیر تأدیه را از تاریخ قطعیت حکم تا اجرای دادنامه قطعی سابقالصدور مطالبه کند.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده : شرط تحقق تخلیه مورد تجاری به لحاظ نیاز شخصی در مالکیت مشاعی چنانچه محل تجاری مورد اجاره در مالکیت مشاعی باشد، تقاضای تخلیه به علت نیاز شخصی وقتی مورد قبول است که تمامی مالکین به آن نیاز داشته باشند و نیاز برخی از مالکین موجب صدور حکم تخلیه نخواهد بود.
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1392/1/24
🔷شماره دادنامه قطعی : 9209960222500053
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص دعوای آقای (ج.م.) وکیل خواهانهای موصوف به طرفیت آقای (ب.پ.) (ج.ل.) با وکالت آقای (ف.پ.) به خواسته صدور حکم بر تخلیه، به لحاظ نیاز شخصی با احتساب کلیه خسارات قانونی با جلب نظر کارشناس رسمی دادگستری جهت تعیین سرقفلی مستأجر به شرح دادخواست تقدیمی عمده اظهار وکیل خواهانها این است: «احد از خواهانها خانم (ف.پ.) که قصد کسب و تجارب را داشته، در حال حاضر فاقد هرگونه شغل و هرگونه درآمد میباشد و نیاز شدید به عین مستأجر موضوع قرارداد اجاره مورخ 1364/7/25 دارد صدور حکم به شرح خواسته مورد استدعاست.» نظر به اینکه وکیل خواهانها در مقام اثبات ادعا، دلیلی اقامه نکرده است که نشانگر نیاز شخصی خواهانها به مغازه تحت اجاره خوانده باشد وانگهی حسب اسناد اقامه شده توسط وکیل خوانده روشن میشود که خواهانها (ورثه مرحوم ذ.پ.) مالک مغازههای دیگری در پاساژ (ح.م.) میباشند که از آن استفاده نمینمایند؛ بنابراین، دادگاه دعوا را فاقد وجاهت قانونی و بلادلیل تلقی و مستنداً به ماده 197 قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر بطلان دعوی خواهانها صادر و اعلام مینماید. حکم صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظر خواهی در دادگاه تجدیدنظر استان تهران است.
▪️رئیس شعبه ۱۶ دادگاه عمومی حقوقی تهران- ارغوانی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان:
✍در خصوص تجدیدنظرخواهی مطروحه از ناحیه آقای (ج.م.) به وکالت بلاواسطه و معالواسطه از سوی تجدیدنظرخواهانها آقایان و خانمها ۱٫ (ک.) ۲٫ (ف.) ۳٫ (م.) ۴٫ (ف.) ۵٫ (پ.) همگی (پ.) به طرفیت تجدیدنظرخوانده آقای (ب.پ.) و نسبت به دادنامه تجدیدنظرخواسته به شماره ۰۰۵۲۶ مورخ 1391/5/22 شعبه 16 محترم دادگاه عمومی حقوقی تهران که به صدور حکم بر بطلان دعوای بدوی تجدیدنظرخواهانها به خواسته صدور حکم بر تخلیه عین مستأجره ( که هیچگونه مشخصهای از آن در دادنامه تجدیدنظر خواسته قید و درج نگردیده ) و ظاهراً موضوع قرارداد اجاره عادی 1364/7/25 بوده که در نهایت منافع عین مستأجره مرقوم تماماً به تجدیدنظرخوانده واگذار گردیده و به علت نیاز شخصی احد از خواهانهای بدوی ( تجدیدنظرخواه ردیف چهارم ) خانم ( ف.پ. ) اشعار داشته، دادگاه از توجه به جمیع محتویات پرونده و جامع اوراق آن به ویژه مفاد دادخواست حاوی دعوی بدوی و ضمائم پیوستی مربوطه و نیز عنایت به علت و جهت تخلیه که منعطف به نیاز شخصی فقط یکی از مالکین (موجرین) و به قائممقامی متوفی مرحوم (ذ.پ.) اعلام و اشعار گردیده که از ابتدای طرح و اقامه دعوی مرقوم، مورد توجه واقع نشده و از آنجا که :
💢اولاً_منافع عین مستأجره بهعنوان امری واحد بوده است که امکان تجزیه و انفکاک به اجزای مستقل واحد را نداشته و به علت ماهیت، منفعت عین مستأجره قابلیت تبعض و تجزیهپذیری را نیز دارا نبوده است.
💢ثانیاً_با توجه به آنکه فقط احد از موجرین و مالکین (خواهانهای بدوی) خانم (ف.پ.) برابر ادعای ابرازی نیاز به عین مستأجره یاد شده داشته و برابر اظهارات صریح و بلاشبهه مندرج در دادخواست حاوی دعوای بدوی و نیز لایحه تجدیدنظرخواهی، دیگر مالکین نیازی به عین مستأجره یاد شده نداشته اند و عملاً ادعایی در آن خصوص ابراز ننموده اند ، بنابراین و از ابتدای طرح و اقامه دعوای بدوی نسبت به چهار تن از خواهانها، فاقد موقعیت قانونی و غیرقابل استماع بوده که متأسفانه در طرح دعوی مرقوم و نیز رسیدگی بدوی به کلی مغفول باقیمانده است ، زیرا با توجه به عدم ابراز نیاز شخصی در استفاده از منافع عین مستأجره متنازعفیه و از سوی چهار تن از خواهانها (به غیر از خانم ف.پ.)، دعوای مرقوم از ناحیه مشارالیهم قابلیت استماع نداشته و ورود ماهوی به آن نیز فاقد توجیه قانونی میباشد.
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1392/1/24
🔷شماره دادنامه قطعی : 9209960222500053
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص دعوای آقای (ج.م.) وکیل خواهانهای موصوف به طرفیت آقای (ب.پ.) (ج.ل.) با وکالت آقای (ف.پ.) به خواسته صدور حکم بر تخلیه، به لحاظ نیاز شخصی با احتساب کلیه خسارات قانونی با جلب نظر کارشناس رسمی دادگستری جهت تعیین سرقفلی مستأجر به شرح دادخواست تقدیمی عمده اظهار وکیل خواهانها این است: «احد از خواهانها خانم (ف.پ.) که قصد کسب و تجارب را داشته، در حال حاضر فاقد هرگونه شغل و هرگونه درآمد میباشد و نیاز شدید به عین مستأجر موضوع قرارداد اجاره مورخ 1364/7/25 دارد صدور حکم به شرح خواسته مورد استدعاست.» نظر به اینکه وکیل خواهانها در مقام اثبات ادعا، دلیلی اقامه نکرده است که نشانگر نیاز شخصی خواهانها به مغازه تحت اجاره خوانده باشد وانگهی حسب اسناد اقامه شده توسط وکیل خوانده روشن میشود که خواهانها (ورثه مرحوم ذ.پ.) مالک مغازههای دیگری در پاساژ (ح.م.) میباشند که از آن استفاده نمینمایند؛ بنابراین، دادگاه دعوا را فاقد وجاهت قانونی و بلادلیل تلقی و مستنداً به ماده 197 قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر بطلان دعوی خواهانها صادر و اعلام مینماید. حکم صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظر خواهی در دادگاه تجدیدنظر استان تهران است.
▪️رئیس شعبه ۱۶ دادگاه عمومی حقوقی تهران- ارغوانی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان:
✍در خصوص تجدیدنظرخواهی مطروحه از ناحیه آقای (ج.م.) به وکالت بلاواسطه و معالواسطه از سوی تجدیدنظرخواهانها آقایان و خانمها ۱٫ (ک.) ۲٫ (ف.) ۳٫ (م.) ۴٫ (ف.) ۵٫ (پ.) همگی (پ.) به طرفیت تجدیدنظرخوانده آقای (ب.پ.) و نسبت به دادنامه تجدیدنظرخواسته به شماره ۰۰۵۲۶ مورخ 1391/5/22 شعبه 16 محترم دادگاه عمومی حقوقی تهران که به صدور حکم بر بطلان دعوای بدوی تجدیدنظرخواهانها به خواسته صدور حکم بر تخلیه عین مستأجره ( که هیچگونه مشخصهای از آن در دادنامه تجدیدنظر خواسته قید و درج نگردیده ) و ظاهراً موضوع قرارداد اجاره عادی 1364/7/25 بوده که در نهایت منافع عین مستأجره مرقوم تماماً به تجدیدنظرخوانده واگذار گردیده و به علت نیاز شخصی احد از خواهانهای بدوی ( تجدیدنظرخواه ردیف چهارم ) خانم ( ف.پ. ) اشعار داشته، دادگاه از توجه به جمیع محتویات پرونده و جامع اوراق آن به ویژه مفاد دادخواست حاوی دعوی بدوی و ضمائم پیوستی مربوطه و نیز عنایت به علت و جهت تخلیه که منعطف به نیاز شخصی فقط یکی از مالکین (موجرین) و به قائممقامی متوفی مرحوم (ذ.پ.) اعلام و اشعار گردیده که از ابتدای طرح و اقامه دعوی مرقوم، مورد توجه واقع نشده و از آنجا که :
💢اولاً_منافع عین مستأجره بهعنوان امری واحد بوده است که امکان تجزیه و انفکاک به اجزای مستقل واحد را نداشته و به علت ماهیت، منفعت عین مستأجره قابلیت تبعض و تجزیهپذیری را نیز دارا نبوده است.
💢ثانیاً_با توجه به آنکه فقط احد از موجرین و مالکین (خواهانهای بدوی) خانم (ف.پ.) برابر ادعای ابرازی نیاز به عین مستأجره یاد شده داشته و برابر اظهارات صریح و بلاشبهه مندرج در دادخواست حاوی دعوای بدوی و نیز لایحه تجدیدنظرخواهی، دیگر مالکین نیازی به عین مستأجره یاد شده نداشته اند و عملاً ادعایی در آن خصوص ابراز ننموده اند ، بنابراین و از ابتدای طرح و اقامه دعوای بدوی نسبت به چهار تن از خواهانها، فاقد موقعیت قانونی و غیرقابل استماع بوده که متأسفانه در طرح دعوی مرقوم و نیز رسیدگی بدوی به کلی مغفول باقیمانده است ، زیرا با توجه به عدم ابراز نیاز شخصی در استفاده از منافع عین مستأجره متنازعفیه و از سوی چهار تن از خواهانها (به غیر از خانم ف.پ.)، دعوای مرقوم از ناحیه مشارالیهم قابلیت استماع نداشته و ورود ماهوی به آن نیز فاقد توجیه قانونی میباشد.
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
💢ثالثاً_ از آنجا که منفعت عین مستأجره و به علت ماهیت آن قابلیت تجزیهپذیری نداشته و در مانحن فیه کلیه موجرین نیاز به منافع آن نداشته اند و استماع دعوی بدوی به علت نیاز شخصی احد از مالکین، فاقد موقعیت قانونی بوده و این معنی در نظریه مشروح 562/7 مورخ 1358/8/27 اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه منعکس و مندرج میباشد، زیرا تخلیه مورد اجازه بهمنظور احتیاج شخصی موجر برای کسب و یا پیشه و یا تجارت موضوع بند 3 ذیل ماده 15 قانون روابط موجر و مستأجر در سال 1365 ناظر به موردی است که موجر مالک ششدانگ مورد اجاره باشد، چنانچه این معنی از صدر ماده 14 قانون روابط موجر و مستأجر که ماده 15 آن قانون نیز معطوف به آن است، مفهوم و استنباط میشود، همچنین با توجه به اینکه این حق به موجر داده شده اطلاق آن منصرف به موجر ششدانگ خواهد بود نه موجر سهم مشاع و عبارت بند 2 ذیل ماده 15 قانون پیشگفته که تخلیه را برای احتیاج شخصی موجر پیشبینی نموده و دلالت بر همین نظر دارد؛ بنابراین درخواست تخلیه مرقوم که فقط متوجه احد از مالکین (خانم ف.پ.) بوده و دیگران ادعا و نیازی در آن خصوص نداشته اند، فاقد موقعیت قانونی و غیرقابل استماع بوده است.
💢رابعاً_ورود ماهوی نسبت به دعوی مرقوم و نسبت به چهار تن از خواهانهای بدوی که نیازی به استفاده از منفعت عین مستأجره نداشته اند، مطابق مقررات قانونی نبوده، زیرا نامبردگان، دلیل یا دلایلی در آن خصوص ابراز نداشته تا قابلیت ممیزی و ارزیابی و رسیدگی را دارا باشد و صدور حکم ماهوی به طرفیت مشارالیهم نیز از منقصتهای اساسی رسیدگی بدوی و دادنامه تجدیدنظرخواسته محسوب شده که قابلیت توجیه قانونی نداشته، زیرا چنانچه در آینده مشارالیهم ادعایی در آن خصوص داشته و ادله شایستهای پیرامون آن ابراز نمایند، رأی مذکور مانع اجابت خواسته آنها که قبلاً بهطور صحیح و اصولی مورد رسیدگی قرار نگرفته، خواهد بود.
💢خامساً_اصولاً و از ابتدای طرح و اقامه دعوا، دلیل یا دلایل شرعی مبنی بر نیاز شخصی خانم (ف.پ.) به منفعت عین مستأجره تقدیم و ارائه نگردیده و وکیل مشارالیها، به صرف ابراز بلاجهت و بلادلیل قانونی اکتفا و بسنده کرده است و عملاً بار اثبات دلیل دعوای موکلین خویش (عملاً خانم ف.پ.) را به عهده محکمه و مرجع رسیدگی بدوی قرار داده و در ستون تعرفه دلایل حتی به یک دلیل شرعی یا قانونی در اثبات ادعای مشارالیها استناد و تمسک نداشته و با تغافل از امر مهم یاد شده، صرفاً به احصای مستندات (قرارداد اجاره و وکالتنامه، سند مالکیت، حصر وراثت و ارجاع امر به کارشناسی) پرداخته و در نهایت محتویات پرونده کلاسه 890577 مطروحه در شعبه 31 دادگاه عمومی حقوقی تهران را (پیرامون محکومیت غیابی موکلینش به تنظیم سند اجاره رسمی و له تجدیدنظرخوانده) مورد استناد قرار داده و به تکالیف قانونی خویش در ابراز مستندات احتمالی از پرونده مرقوم، مبادرتی نورزیده و عملاً بار اثبات دعوی بلاجهت و بلادلیل مطروحه را بر عهده محکمه قرار داده است، مضافاً آنکه با توجه به تاریخ تولد خانم (ف.پ.) (ظاهراً 1339 که در وکالتنامههای ابرازی ناخوانا بوده و ممکن است 1339 نیز قرائت گردد) و گذشت حداقل بیش از 50 سال از سن مشارالیها و عدم اشتغال قبلی به هرگونه کسب و کار و عدم ارائه هرگونه ادلهای پیرامون حداقل مهارتهای فردی و شخصی در آن خصوص، اصولاً به صرف ادعا، اکتفا و پرداخته شده است.
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
💢رابعاً_ورود ماهوی نسبت به دعوی مرقوم و نسبت به چهار تن از خواهانهای بدوی که نیازی به استفاده از منفعت عین مستأجره نداشته اند، مطابق مقررات قانونی نبوده، زیرا نامبردگان، دلیل یا دلایلی در آن خصوص ابراز نداشته تا قابلیت ممیزی و ارزیابی و رسیدگی را دارا باشد و صدور حکم ماهوی به طرفیت مشارالیهم نیز از منقصتهای اساسی رسیدگی بدوی و دادنامه تجدیدنظرخواسته محسوب شده که قابلیت توجیه قانونی نداشته، زیرا چنانچه در آینده مشارالیهم ادعایی در آن خصوص داشته و ادله شایستهای پیرامون آن ابراز نمایند، رأی مذکور مانع اجابت خواسته آنها که قبلاً بهطور صحیح و اصولی مورد رسیدگی قرار نگرفته، خواهد بود.
💢خامساً_اصولاً و از ابتدای طرح و اقامه دعوا، دلیل یا دلایل شرعی مبنی بر نیاز شخصی خانم (ف.پ.) به منفعت عین مستأجره تقدیم و ارائه نگردیده و وکیل مشارالیها، به صرف ابراز بلاجهت و بلادلیل قانونی اکتفا و بسنده کرده است و عملاً بار اثبات دلیل دعوای موکلین خویش (عملاً خانم ف.پ.) را به عهده محکمه و مرجع رسیدگی بدوی قرار داده و در ستون تعرفه دلایل حتی به یک دلیل شرعی یا قانونی در اثبات ادعای مشارالیها استناد و تمسک نداشته و با تغافل از امر مهم یاد شده، صرفاً به احصای مستندات (قرارداد اجاره و وکالتنامه، سند مالکیت، حصر وراثت و ارجاع امر به کارشناسی) پرداخته و در نهایت محتویات پرونده کلاسه 890577 مطروحه در شعبه 31 دادگاه عمومی حقوقی تهران را (پیرامون محکومیت غیابی موکلینش به تنظیم سند اجاره رسمی و له تجدیدنظرخوانده) مورد استناد قرار داده و به تکالیف قانونی خویش در ابراز مستندات احتمالی از پرونده مرقوم، مبادرتی نورزیده و عملاً بار اثبات دعوی بلاجهت و بلادلیل مطروحه را بر عهده محکمه قرار داده است، مضافاً آنکه با توجه به تاریخ تولد خانم (ف.پ.) (ظاهراً 1339 که در وکالتنامههای ابرازی ناخوانا بوده و ممکن است 1339 نیز قرائت گردد) و گذشت حداقل بیش از 50 سال از سن مشارالیها و عدم اشتغال قبلی به هرگونه کسب و کار و عدم ارائه هرگونه ادلهای پیرامون حداقل مهارتهای فردی و شخصی در آن خصوص، اصولاً به صرف ادعا، اکتفا و پرداخته شده است.
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
بناء علیهذا و با عنایت بهمراتب معنونه مارالذکر و صرفنظر از مراتب و چگونگی رسیدگی بدوی نسبت به دعوای خواهانها و نیز جلسه رسیدگی 1391/5/17 و استناد بهصورتجلسه اجرای قرار تأمین دلیل حوزه 607 مجتمع شمارههای 12 و 13 شورای حل اختلاف تهران که اصولاً مؤثر در مقام نبوده و بلادلیل و بلاجهت موضوع رسیدگی منعطف به آن شده که مورد اعتراض وکیل تجدیدنظرخواهانها نیز قرار گرفته و از آنجا که اصولاً دعوای بدوی از ناحیه چهار تن از خواهانها (به غیر از خانم ف.پ.) قابلیت استماع نداشته و ورود ماهوی نسبت به دعوی مشارالیهم و صدور حکم (رأی ماهوی) در آن خصوص فاقد موقعیت قانونی بوده و از سوی مشارالیها نیز دلیل شرعی یا قانونی، از ابتدای طرح و اقامه دعوا، تقدیم و ارائه نشده و نسبت به نامبرده نیز دعوای فاقد موقعیت قانونی و غیرقابل استماع بوده است.
لذا دادگاه به علت آنکه رأی موضوع دادنامه تجدیدنظر خواسته در غیر موضع قانونی اصدار یافته، لذا دادگاه صرفاً با قبول و پذیرش کلی و عمومی تجدیدنظرخواهی مطروحه و مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی و رعایت ماده 356 ناظر به مواد 1 و 2 و 3 و بندهای 7 و 8 و 9 و 10 ذیل 84 و 89 و نیز بند 6 ذیل ماده 51 قانون پیشگفته و مفهوم و منطوق بند 2 ذیل ماده 15 قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1356، ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته، در نتیجه قرار رد (عدم استماع) دعوی بدوی خواهانهای مرقوم را صادر و اعلام میدارد. رأی دادگاه قطعی است.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
لذا دادگاه به علت آنکه رأی موضوع دادنامه تجدیدنظر خواسته در غیر موضع قانونی اصدار یافته، لذا دادگاه صرفاً با قبول و پذیرش کلی و عمومی تجدیدنظرخواهی مطروحه و مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی و رعایت ماده 356 ناظر به مواد 1 و 2 و 3 و بندهای 7 و 8 و 9 و 10 ذیل 84 و 89 و نیز بند 6 ذیل ماده 51 قانون پیشگفته و مفهوم و منطوق بند 2 ذیل ماده 15 قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1356، ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته، در نتیجه قرار رد (عدم استماع) دعوی بدوی خواهانهای مرقوم را صادر و اعلام میدارد. رأی دادگاه قطعی است.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده : دعواي الزام به تنظیم سند رسمی باید لزوماً به طرفیت شخصی صورت پذیرد که سند رسمی به نام وي است؛ اما درخصوص دیگر ایادي که در نقل و انتقال ملک یا مال به عنوان فروشنده نقش داشته اند، با توجه به نسبی بودن اثر احکام، ضرورتی به طرح دعوا به طرفیت آنها از سوي خریدار نهایی نیست.
🔷تاریخ نظریه : 1399/10/13
🔷شماره نظریه : 7/99/1435
🔷شماره پرونده : 99-75-1435 ح
⁉️در دعوي الزام به تنظیم سند رسمی، چنانچه خواهان یکی از ایادي متعدد ماقبل را در ردیف خواندگان قید نکند، اما مالک ثبتی را طرف دعوي قرار دهد، آیا دعوي به کیفیت مطروحه قابلیت استماع دارد؟
✅پاسخ :
✍دعواي الزام به تنظیم سند رسمی باید لزوماً به طرفیت شخصی صورت پذیرد که سند رسمی به نام وي است؛ اما درخصوص دیگر ایادي که در نقل و انتقال ملک یا مال به عنوان فروشنده نقش داشته اند، با توجه به نسبی بودن اثر احکام، ضرورتی به طرح دعوا به طرفیت آنها از سوي خریدار نهایی نیست؛ مگر اینکه خریدار بخواهد از طرف قرار دادن آنها براي خود، حقی قایل و از آن استفاده کند. بنا به مراتب فوق در فرض سؤال موجبی براي عدم استماع دعوا وجود ندارد.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
🔷تاریخ نظریه : 1399/10/13
🔷شماره نظریه : 7/99/1435
🔷شماره پرونده : 99-75-1435 ح
⁉️در دعوي الزام به تنظیم سند رسمی، چنانچه خواهان یکی از ایادي متعدد ماقبل را در ردیف خواندگان قید نکند، اما مالک ثبتی را طرف دعوي قرار دهد، آیا دعوي به کیفیت مطروحه قابلیت استماع دارد؟
✅پاسخ :
✍دعواي الزام به تنظیم سند رسمی باید لزوماً به طرفیت شخصی صورت پذیرد که سند رسمی به نام وي است؛ اما درخصوص دیگر ایادي که در نقل و انتقال ملک یا مال به عنوان فروشنده نقش داشته اند، با توجه به نسبی بودن اثر احکام، ضرورتی به طرح دعوا به طرفیت آنها از سوي خریدار نهایی نیست؛ مگر اینکه خریدار بخواهد از طرف قرار دادن آنها براي خود، حقی قایل و از آن استفاده کند. بنا به مراتب فوق در فرض سؤال موجبی براي عدم استماع دعوا وجود ندارد.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده: با گذشت مدت زمان قابل توجه از زمان تحویل کالا(مثلا سه ماه)، ادعای معیوب بودن کالا متعارف و قابل پذیرش نخواهد بود.
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1395/08/03
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309980226700115
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص دعوی شرکت تولیدی بازرگانی س. با وکالت پ. ع.م. و س. خ. به طرفیت شرکت د. به خواسته مطالبه 24452 یورو موضوع مناقصه مورخه1389/1/25 ومطالبه هزینه دادرسی بدین توضیح که وکلای خواهان اظهار داشته اند شرکت موکلش برنده مناقصه تامین چسب... برای شرکت د. شده مناقصه مزبور سه محموله می شد لیکن پس از حمل و مصرف موفقیت آمیز آن سه محموله بنا به درخواست شرکت خوانده و طبق بند 11 همان قرارداد شرکت موکل اقدام به ارسال محموله چهارم حاوی 14200 کیلوگرم چسب .... از همان نوع به ارزش خواسته نموده لیکن شرکت خوانده چند ماه پس از ورود کالا به بندر عباس صرفا به ادعای کلی مبنی بر معیوب بودن کالا بدون ذکر عیب آن بخش از ثمن معامله را پرداخت نکرده لذا بدین وسیله خواهان محکومیت خوانده به موضوع خواسته نموده است علیهذا دادگاه نظر به محتویات پرونده و نظر به دعوی مطروحه خواهان و مفاد ومندرجات آن از جمله مفاد قرارداد مناقصه که به تایید نمایندگان حقوقی شرکت خوانده رسیده است و پذیرفته اند محموله چهارم نیز از ناحیه شرکت خواهان ارسال شده ولی به جهت عدم کیفیت لازم قابل استفاده نبوده ومراتب طی مکاتبات به شرکت نماینده شرکت خواهان اعلام شده ولی دلیل و مدرکی در جهت اثبات این دفاع که مکلف بوده وفق مفاد مناقصه عمل کنند صورت نگرفته و رعایت فرجه قانونی در جهت اعلام عیب صورت نگرفته است و نظر به رداین دفاعیات توسط وکلای خواهان و اینکه شرکت خواهان به موجب در خواست شرکت خوانده و در اجرای ماده144 قانون آیین دادرسی مدنی خسارت احتمالی را پرداخت نموده اند لذا دادگاه دعوی خواهان را وارد ومستندا به ماده 198و515و519 قانون آیین دادرسی مدنی شرکت خوانده را به پرداخت 24452 یورو و پرداخت مبلغ 26468000 ریال از بابت هزینه دادرسی و حق الوکاله وکلا طبق تعرفه در حق شرکت خواهان محکوم واعلام می دارد رای صادره حضوری و ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدید نظر خواهی در محاکم محترم استان تهران می باشد.
▪️رئیس شعبه7دادگاه عمومی حقوقی تهران-سیدجعفر هاشمی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍در خصوص تجدیدنظر خواهی شرکت د. با نمایندگی ن.ش. و نمایندگی بعدی م.ح.ب. از دادنامه شماره 930793 مورخه 93/8/28 صادره از شعبه 7 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم به محکومیت تجدیدنظر خواه به پرداخت مبلغ 24452 یورو و هزینه دادرسی صادر و اعلام شده است با ملاحظه جمیع اوراق و محتویات پرونده ، ملاحظه لایحه دفاعیه تجدیدنظر خواه، دفاع و ایراد موثری که باعث بی اعتباری دادنامه تجدیدنظر خواسته را فراهم نماید و منطبق با شقوق مختلف ماده 348 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی باشد بعمل نیامده است و از حیث رعایت تشریفات دادرسی و استنباط قضایی بر رسیدگی دادگاه نخستین منقصت قانونی مترتب نیست زیرا رابطه قراردادی طرفین پرونده با توجه به قرارداد مناقصه مورخه 89/2/25 محرز است. نماینده تجدیدنظر خواه تحویل 14200 کیلوگرم برچسب .... و انجام تعهد از ناحیه تجدیدنظر خوانده را قبول نموده است. ادعای معیوب بودن کالا از نظر فنی و عدم رعایت شرایط مناقصه از ناحیه تجدیدنظر خوانده متکی به دلایل محکمه پسند نمی باشد زیرا با وجود سه ماه ارسال کالا به تجدیدنظرخواه ، ادعای معیوب بودن قابل پذیرش نبوده و متعارف نمی باشد. استناد تجدیدنظر خواه به نامه شماره 92/1350 913 مورخه 92/2/28 متضمن اعلام عیب کالا نبوده و کافی بر مقصود نیست علاوه بر این علیرغم ادعای مکرر نماینده محترم تجدیدنظر خواه دلیلی جهت رعایت مفاد قرارداد در اعلام عیب در زمان متعارف ارائه نشده است بنابراین دادگاه با استناد به ماده 358 قانون صدرالذکر ضمن رد تجدیدنظر خواهی دادنامه تجدیدنظر خواسته را تایید می نماید رای صادره قطعی است.
▪️شعبه 8 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - مستشار و مستشار علی اکبر شریعت - عباس مؤذن
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1395/08/03
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309980226700115
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص دعوی شرکت تولیدی بازرگانی س. با وکالت پ. ع.م. و س. خ. به طرفیت شرکت د. به خواسته مطالبه 24452 یورو موضوع مناقصه مورخه1389/1/25 ومطالبه هزینه دادرسی بدین توضیح که وکلای خواهان اظهار داشته اند شرکت موکلش برنده مناقصه تامین چسب... برای شرکت د. شده مناقصه مزبور سه محموله می شد لیکن پس از حمل و مصرف موفقیت آمیز آن سه محموله بنا به درخواست شرکت خوانده و طبق بند 11 همان قرارداد شرکت موکل اقدام به ارسال محموله چهارم حاوی 14200 کیلوگرم چسب .... از همان نوع به ارزش خواسته نموده لیکن شرکت خوانده چند ماه پس از ورود کالا به بندر عباس صرفا به ادعای کلی مبنی بر معیوب بودن کالا بدون ذکر عیب آن بخش از ثمن معامله را پرداخت نکرده لذا بدین وسیله خواهان محکومیت خوانده به موضوع خواسته نموده است علیهذا دادگاه نظر به محتویات پرونده و نظر به دعوی مطروحه خواهان و مفاد ومندرجات آن از جمله مفاد قرارداد مناقصه که به تایید نمایندگان حقوقی شرکت خوانده رسیده است و پذیرفته اند محموله چهارم نیز از ناحیه شرکت خواهان ارسال شده ولی به جهت عدم کیفیت لازم قابل استفاده نبوده ومراتب طی مکاتبات به شرکت نماینده شرکت خواهان اعلام شده ولی دلیل و مدرکی در جهت اثبات این دفاع که مکلف بوده وفق مفاد مناقصه عمل کنند صورت نگرفته و رعایت فرجه قانونی در جهت اعلام عیب صورت نگرفته است و نظر به رداین دفاعیات توسط وکلای خواهان و اینکه شرکت خواهان به موجب در خواست شرکت خوانده و در اجرای ماده144 قانون آیین دادرسی مدنی خسارت احتمالی را پرداخت نموده اند لذا دادگاه دعوی خواهان را وارد ومستندا به ماده 198و515و519 قانون آیین دادرسی مدنی شرکت خوانده را به پرداخت 24452 یورو و پرداخت مبلغ 26468000 ریال از بابت هزینه دادرسی و حق الوکاله وکلا طبق تعرفه در حق شرکت خواهان محکوم واعلام می دارد رای صادره حضوری و ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدید نظر خواهی در محاکم محترم استان تهران می باشد.
▪️رئیس شعبه7دادگاه عمومی حقوقی تهران-سیدجعفر هاشمی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍در خصوص تجدیدنظر خواهی شرکت د. با نمایندگی ن.ش. و نمایندگی بعدی م.ح.ب. از دادنامه شماره 930793 مورخه 93/8/28 صادره از شعبه 7 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم به محکومیت تجدیدنظر خواه به پرداخت مبلغ 24452 یورو و هزینه دادرسی صادر و اعلام شده است با ملاحظه جمیع اوراق و محتویات پرونده ، ملاحظه لایحه دفاعیه تجدیدنظر خواه، دفاع و ایراد موثری که باعث بی اعتباری دادنامه تجدیدنظر خواسته را فراهم نماید و منطبق با شقوق مختلف ماده 348 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی باشد بعمل نیامده است و از حیث رعایت تشریفات دادرسی و استنباط قضایی بر رسیدگی دادگاه نخستین منقصت قانونی مترتب نیست زیرا رابطه قراردادی طرفین پرونده با توجه به قرارداد مناقصه مورخه 89/2/25 محرز است. نماینده تجدیدنظر خواه تحویل 14200 کیلوگرم برچسب .... و انجام تعهد از ناحیه تجدیدنظر خوانده را قبول نموده است. ادعای معیوب بودن کالا از نظر فنی و عدم رعایت شرایط مناقصه از ناحیه تجدیدنظر خوانده متکی به دلایل محکمه پسند نمی باشد زیرا با وجود سه ماه ارسال کالا به تجدیدنظرخواه ، ادعای معیوب بودن قابل پذیرش نبوده و متعارف نمی باشد. استناد تجدیدنظر خواه به نامه شماره 92/1350 913 مورخه 92/2/28 متضمن اعلام عیب کالا نبوده و کافی بر مقصود نیست علاوه بر این علیرغم ادعای مکرر نماینده محترم تجدیدنظر خواه دلیلی جهت رعایت مفاد قرارداد در اعلام عیب در زمان متعارف ارائه نشده است بنابراین دادگاه با استناد به ماده 358 قانون صدرالذکر ضمن رد تجدیدنظر خواهی دادنامه تجدیدنظر خواسته را تایید می نماید رای صادره قطعی است.
▪️شعبه 8 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - مستشار و مستشار علی اکبر شریعت - عباس مؤذن
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده: در قراردادهای معوض (مثل بیع) که تعهدات جنبه معاوضی دارند، الزام بایع به ایفای تعهد ( تحویل مبیع ) در صورتی ممکن است که خریدار به تعهد قراردادی خود به نحو کامل وفا نموده باشد و صرف ایفای بخشی از تعهد (مانند دادن بخشی از ثمن معامله) کافی نیست.
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1393/03/12
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309970221200236
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص دعوی آقای الف.الف. با وکالت آقای ع.الف. و ب.ب. به خواسته:( الزام به تحویل مبیع) 'به شماره پلاک ثبتی 92 اصلی دو هزار مترمربع؛ نظر به کپی قرارداد عادی 1391/6/5 قبول امضاء ذیل آن توسط خوانده که دلالت بر ابتیاع دو هزار مترمربع زمین مشاع داشته و عدم پرداخت ثمن معامله که موجل بوده مانع از تحویل مبیع نمی باشد با این وصف خواسته خواهان ثابت بوده و دادگاه مستنداً به بند 3 ماده 362 و 338 قانون مدنی حکم به محکومیت خوانده به تحویل دو هزار مترمربع زمین مشاعی به شرح توصیف در قرارداد عادی 5/6/91 به خواهان صادر و اعلام می نماید رأی صادره حضوری ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرطلبی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
▪️دادرس علی البدل دادگاه عمومی حقوقی ملارد ـ امین نژاد
🔰دانامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍آقای م.ص. به طرفیت آقای الف.الف. نسبت به دادنامه شماره 1425 - 1392/11/27 شعبه سوم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان ملارد تجدیدنظر خواهی کرده است بر اساس دادنامه موصوف دعوی تجدیدنظر خوانده به خواسته الزام به تحویل مبیع جزء پلاک ثبتی 92 اصلی به متراژ دو هزار مترمربع با اتکا به قرارداد عادی مورخ 1391/6/5 موردپذیرش قرارگرفته حکم بر محکومیت تجدیدنظرخواه به تحویل دو هزار مترمربع زمین مشاعی به شرح توصیف در قرارداد عادی مورخ 1391/6/5 صادرشده است اینک با بررسی محتویات پرونده و مطالعه لوایح ابرازی طرفین به عقیده این دادگاه دادنامه معترضٌ عنه به جهات ذیل مخدوش بوده و قابل تأیید نمی باشد.
💢اولاً_در قراردادهایی که طرفین، تعهدات متقابلی در قبال یکدیگر دارند یک طرف معامله در صورتی می تواند الزام طرف دیگر به اجرای تعهد را بخواهد که اثبات نماید به تعهدات قراردادی خویش عمل کرده است در مانحن فیه چون تجدیدنظر خوانده (خریدار) حسب اقرار خود بخشی از ثمن را پرداخت نکرده فلذا مستحق دریافت مبیع نمی باشد.
💢ثانیاً_ دعوی الزام به تحویل ملک فرع بر اثبات مالکیت است در دعوی حاضر دلیلی که مثبت مالکیت تجدیدنظرخواه و یا حتی تجدیدنظر خوانده باشد ارائه نگردیده است.
💢ثالثاً_حسب ادعا ملک مشاعی است و تجدیدنظر خوانده دو هزار متر مشاع از آن را خریداری کرده است با توجه به اینکه تحویل ملک مشاع قانوناً مستلزم موافقت سایر شرکا است در دعوی حاضر شرکا ملک طرف دعوی قرار نگرفته اند با توجه به جهات یادشده دعوی تقدیمی به کیفیت مطروحه قابل پذیرش نبوده ازاین رو به تجویز ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی ضمن پذیرش اعتراض، دادنامه تجدیدنظر خواسته که در مخالفت با موازین قانونی و مستندات پرونده صادرشده نقض می گردد آنگاه با توجه به استدلال فوق الذکر و به استناد ماده 2 قانون مرقوم، قرار عدم استماع دعوی بدوی صادر و اعلام می گردد این رأی قطعی است.
▪️رئیس شعبه 12 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه دوبحری ـ قیصری
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1393/03/12
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309970221200236
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص دعوی آقای الف.الف. با وکالت آقای ع.الف. و ب.ب. به خواسته:( الزام به تحویل مبیع) 'به شماره پلاک ثبتی 92 اصلی دو هزار مترمربع؛ نظر به کپی قرارداد عادی 1391/6/5 قبول امضاء ذیل آن توسط خوانده که دلالت بر ابتیاع دو هزار مترمربع زمین مشاع داشته و عدم پرداخت ثمن معامله که موجل بوده مانع از تحویل مبیع نمی باشد با این وصف خواسته خواهان ثابت بوده و دادگاه مستنداً به بند 3 ماده 362 و 338 قانون مدنی حکم به محکومیت خوانده به تحویل دو هزار مترمربع زمین مشاعی به شرح توصیف در قرارداد عادی 5/6/91 به خواهان صادر و اعلام می نماید رأی صادره حضوری ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرطلبی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
▪️دادرس علی البدل دادگاه عمومی حقوقی ملارد ـ امین نژاد
🔰دانامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍آقای م.ص. به طرفیت آقای الف.الف. نسبت به دادنامه شماره 1425 - 1392/11/27 شعبه سوم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان ملارد تجدیدنظر خواهی کرده است بر اساس دادنامه موصوف دعوی تجدیدنظر خوانده به خواسته الزام به تحویل مبیع جزء پلاک ثبتی 92 اصلی به متراژ دو هزار مترمربع با اتکا به قرارداد عادی مورخ 1391/6/5 موردپذیرش قرارگرفته حکم بر محکومیت تجدیدنظرخواه به تحویل دو هزار مترمربع زمین مشاعی به شرح توصیف در قرارداد عادی مورخ 1391/6/5 صادرشده است اینک با بررسی محتویات پرونده و مطالعه لوایح ابرازی طرفین به عقیده این دادگاه دادنامه معترضٌ عنه به جهات ذیل مخدوش بوده و قابل تأیید نمی باشد.
💢اولاً_در قراردادهایی که طرفین، تعهدات متقابلی در قبال یکدیگر دارند یک طرف معامله در صورتی می تواند الزام طرف دیگر به اجرای تعهد را بخواهد که اثبات نماید به تعهدات قراردادی خویش عمل کرده است در مانحن فیه چون تجدیدنظر خوانده (خریدار) حسب اقرار خود بخشی از ثمن را پرداخت نکرده فلذا مستحق دریافت مبیع نمی باشد.
💢ثانیاً_ دعوی الزام به تحویل ملک فرع بر اثبات مالکیت است در دعوی حاضر دلیلی که مثبت مالکیت تجدیدنظرخواه و یا حتی تجدیدنظر خوانده باشد ارائه نگردیده است.
💢ثالثاً_حسب ادعا ملک مشاعی است و تجدیدنظر خوانده دو هزار متر مشاع از آن را خریداری کرده است با توجه به اینکه تحویل ملک مشاع قانوناً مستلزم موافقت سایر شرکا است در دعوی حاضر شرکا ملک طرف دعوی قرار نگرفته اند با توجه به جهات یادشده دعوی تقدیمی به کیفیت مطروحه قابل پذیرش نبوده ازاین رو به تجویز ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی ضمن پذیرش اعتراض، دادنامه تجدیدنظر خواسته که در مخالفت با موازین قانونی و مستندات پرونده صادرشده نقض می گردد آنگاه با توجه به استدلال فوق الذکر و به استناد ماده 2 قانون مرقوم، قرار عدم استماع دعوی بدوی صادر و اعلام می گردد این رأی قطعی است.
▪️رئیس شعبه 12 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه دوبحری ـ قیصری
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده: چنانچه افعال مالک اصلی، حاکی از پذیرش معامله فضولی باشد، این امر تنفیذ فعلی معامله فضولی تلقی و نیاز به تنفیذ لفظی یا کتبی صریح و منجز نیست.
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1392/08/14
🔷شماره دادنامه قطعی : 9209970220801061
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص دادخواست م.ب. مع الواسطه با وکالت م.ک. و ن.ر. به طرفیت خواندگان 1 ـ ع. 2-م. هر دو ک. 3 ـ الف.م. به خواسته الزام به تنظیم سند رسمی سه دانگ از شش دانگ یک باب مغازه جزو پلاک ثبتی 924/3467 بخش 11 تهـران با کلیه خسارات دادرسی مقوم به 51 میلیون ریال با عنایــت به توضیح وکلای خواهان در دادخواست دایر به اینکه موکل در سال 73 به موجب مبایعه نامه شماره 005 شش دانگ یک باب مغازه به پلاک ثبتی 924/3467 بخش 11 تهران را از آقای الف.م. خوانده ردیف سوم خریداری نموده است با استنکاف فروشنده از تنظیم سند رسمی به نام خریدار، موکل ناگزیر به طرح دعوا گردید در زمان استعلام از ثبت مشخص شد که فقط سه دانگ پلاک ثبتی متلعق به نام فروشنده الف.م. می باشد لذا از سوی دادگاه نسبت به سه دانگ حکم صادر گردید، در خصوص سه دانگ دیگر باقی مانده (مقرر شد) با مراجعه به مالکین خواندگان 1 و 2 رضایت ایشان را جهـت تنفیـذ معامله انجـام شـده را أخــذ کنـد که تنفیذ ضمنـی به صورت کتبی موجود بوده و پیوست است لکن خواندگان تاکنون هیچ اقدامی نکرده اند، موکل از تاریخ مبایعه نامه 1373/6/14 مالک شش دانگ این مغازه می باشد لذا تقاضای صدور حکم بر الزام خواندگان به تنظیم سند سه دانگ ملکیت و سرقفلی باقی مانده و با توجه به اینکه خواند گان 1 و 2 منکر تنفیذ و تأیید بیع واقع شده نسبت به ملک خود بین خوانده الف.م. با خواهان می باشند و خوانده ردیف سوم نیز ادعای خواندگان 1 و 2 را تأیید نموده است.
دادگاه با عنایت به مراتب مرقوم با توجه به اینکه خواهان فضولی بودن بیع بین موکل خود با خوانده ردیف سوم نسبت به سه دانگ از شش دانگ ملک مورد معامله را در دادخواست تصدیق کرده است و با عنایت به اینکه خواهان دلیل و مدرکی بر تنفیذ بیع واقع شده را به صورت صریح و منجز باشد ابراز و ارائه نکرده است و از تصویر صورت جلسه استنادی و قرارداد داوری و پیشنهاد داوری نیز تنفیذ صریح بیع موصوف استفاده نمی شود و صرف پیشنهاد جهت مذاکره دلیل بر تأیید و تنفیذ نیست و سکوت در این مدت هم دلیل بر تنفیذ نمی باشد بنابراین با محرز نبودن تنفیذ بیع فضولی توسط مالکیـن سه دانــگ الزام آنان به تنظیم سند رسمی فاقد مبنای حقوقی و قانونی است لذا دعوای خواهان را موجه ندانسته به استناد ماده 1257 از قانون مدنی حکم بر بطلان دعوای خواهان صادر می گردد. رأی صادره حضوری ظرف 20 روز پس از آن قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران می باشد.
▪️رئیس شعبه 43 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ کثیرلو
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍تجدیدنظر خواهی خانم م.ب. با وکالت آقا و خانم ع. و م.ک. که در ادامه خانم م.ک. با ارائه وکالت مع الواسطه به آقای ن.ن. عمــلاً از این دعوی خـارج شــده است به طرفیت آقایان 1 ـ ع. 2 ـ م.ک. 3 ـ الف.م. نسبت به دادنامه شماره 1010 مورخ 1391/10/17 شعبه 43 دادگاه عمومی حقوقی تهران که متضمن صدور حکم بر بطلان دعوای الزام به تنظیم سند رسمی سه دانگ از شش دانگ یک باب مغازه جزو پلاک ثبتی 924/3467 بخش 11 تهران با کلیه خسارات دادرسی می باشد حاوی دلایل و جهات قانونی در نقض است.
لایحه تجدیدنظرخواهی مشعر است بر اینکه خانم م.ب. طی مبایعه نامه شماره 5-1373/6/14 شش دانگ یک باب مغازه از پلاک فوق را از آقای الف.م. که یکی از مالکان و سازندگان مجتمع تجاری مذکور بوده را خریداری نموده اند و در آن آژانس مسافرتی (از سال 1374) تأسیس نموده، این در حالی است که تجدیدنظرخواندگان ردیف دوم و سوم در ساختمان و دفتر کار خود واقع در طبقه سوم حضور داشته اند، نامبردگان که مالکین سه دانگ مالکیت موضوع دعوی می باشند علاوه بر اینکه راجع به ادامه تصرفات مذکور اعتراض و شکایتی نداشته اند به صورت ضمنی درصورت جلســات 1379/10/10 و 1380/5/14 و غیــره مبایعه نامــه را تنفیذ نموده اند.
در لایحه تجدیدنظر خواندگان آمده است آقای الف.م. در فروش سه دانگ مازاد بر مالکیت خود وکالت یا اذنی از اینجانبان نداشته اند، دادگاه بنا به مراتب فوق و اینکه تجدیدنظرخواه قریب به هیجده سال تصرف بلاتعرض در مغازه مربوطه داشته و اینکه تجدیدنظرخوانده ردیف اول به اصالت و وکالت از تجدیدنظرخوانده ردیف دوم ضمن صورت جلسه مورخ 1383/7/25 به صورت فعلی مبایعه نامه فضولی را تنفیذ نموده اند ایضاً در همان زمان
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1392/08/14
🔷شماره دادنامه قطعی : 9209970220801061
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص دادخواست م.ب. مع الواسطه با وکالت م.ک. و ن.ر. به طرفیت خواندگان 1 ـ ع. 2-م. هر دو ک. 3 ـ الف.م. به خواسته الزام به تنظیم سند رسمی سه دانگ از شش دانگ یک باب مغازه جزو پلاک ثبتی 924/3467 بخش 11 تهـران با کلیه خسارات دادرسی مقوم به 51 میلیون ریال با عنایــت به توضیح وکلای خواهان در دادخواست دایر به اینکه موکل در سال 73 به موجب مبایعه نامه شماره 005 شش دانگ یک باب مغازه به پلاک ثبتی 924/3467 بخش 11 تهران را از آقای الف.م. خوانده ردیف سوم خریداری نموده است با استنکاف فروشنده از تنظیم سند رسمی به نام خریدار، موکل ناگزیر به طرح دعوا گردید در زمان استعلام از ثبت مشخص شد که فقط سه دانگ پلاک ثبتی متلعق به نام فروشنده الف.م. می باشد لذا از سوی دادگاه نسبت به سه دانگ حکم صادر گردید، در خصوص سه دانگ دیگر باقی مانده (مقرر شد) با مراجعه به مالکین خواندگان 1 و 2 رضایت ایشان را جهـت تنفیـذ معامله انجـام شـده را أخــذ کنـد که تنفیذ ضمنـی به صورت کتبی موجود بوده و پیوست است لکن خواندگان تاکنون هیچ اقدامی نکرده اند، موکل از تاریخ مبایعه نامه 1373/6/14 مالک شش دانگ این مغازه می باشد لذا تقاضای صدور حکم بر الزام خواندگان به تنظیم سند سه دانگ ملکیت و سرقفلی باقی مانده و با توجه به اینکه خواند گان 1 و 2 منکر تنفیذ و تأیید بیع واقع شده نسبت به ملک خود بین خوانده الف.م. با خواهان می باشند و خوانده ردیف سوم نیز ادعای خواندگان 1 و 2 را تأیید نموده است.
دادگاه با عنایت به مراتب مرقوم با توجه به اینکه خواهان فضولی بودن بیع بین موکل خود با خوانده ردیف سوم نسبت به سه دانگ از شش دانگ ملک مورد معامله را در دادخواست تصدیق کرده است و با عنایت به اینکه خواهان دلیل و مدرکی بر تنفیذ بیع واقع شده را به صورت صریح و منجز باشد ابراز و ارائه نکرده است و از تصویر صورت جلسه استنادی و قرارداد داوری و پیشنهاد داوری نیز تنفیذ صریح بیع موصوف استفاده نمی شود و صرف پیشنهاد جهت مذاکره دلیل بر تأیید و تنفیذ نیست و سکوت در این مدت هم دلیل بر تنفیذ نمی باشد بنابراین با محرز نبودن تنفیذ بیع فضولی توسط مالکیـن سه دانــگ الزام آنان به تنظیم سند رسمی فاقد مبنای حقوقی و قانونی است لذا دعوای خواهان را موجه ندانسته به استناد ماده 1257 از قانون مدنی حکم بر بطلان دعوای خواهان صادر می گردد. رأی صادره حضوری ظرف 20 روز پس از آن قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران می باشد.
▪️رئیس شعبه 43 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ کثیرلو
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍تجدیدنظر خواهی خانم م.ب. با وکالت آقا و خانم ع. و م.ک. که در ادامه خانم م.ک. با ارائه وکالت مع الواسطه به آقای ن.ن. عمــلاً از این دعوی خـارج شــده است به طرفیت آقایان 1 ـ ع. 2 ـ م.ک. 3 ـ الف.م. نسبت به دادنامه شماره 1010 مورخ 1391/10/17 شعبه 43 دادگاه عمومی حقوقی تهران که متضمن صدور حکم بر بطلان دعوای الزام به تنظیم سند رسمی سه دانگ از شش دانگ یک باب مغازه جزو پلاک ثبتی 924/3467 بخش 11 تهران با کلیه خسارات دادرسی می باشد حاوی دلایل و جهات قانونی در نقض است.
لایحه تجدیدنظرخواهی مشعر است بر اینکه خانم م.ب. طی مبایعه نامه شماره 5-1373/6/14 شش دانگ یک باب مغازه از پلاک فوق را از آقای الف.م. که یکی از مالکان و سازندگان مجتمع تجاری مذکور بوده را خریداری نموده اند و در آن آژانس مسافرتی (از سال 1374) تأسیس نموده، این در حالی است که تجدیدنظرخواندگان ردیف دوم و سوم در ساختمان و دفتر کار خود واقع در طبقه سوم حضور داشته اند، نامبردگان که مالکین سه دانگ مالکیت موضوع دعوی می باشند علاوه بر اینکه راجع به ادامه تصرفات مذکور اعتراض و شکایتی نداشته اند به صورت ضمنی درصورت جلســات 1379/10/10 و 1380/5/14 و غیــره مبایعه نامــه را تنفیذ نموده اند.
در لایحه تجدیدنظر خواندگان آمده است آقای الف.م. در فروش سه دانگ مازاد بر مالکیت خود وکالت یا اذنی از اینجانبان نداشته اند، دادگاه بنا به مراتب فوق و اینکه تجدیدنظرخواه قریب به هیجده سال تصرف بلاتعرض در مغازه مربوطه داشته و اینکه تجدیدنظرخوانده ردیف اول به اصالت و وکالت از تجدیدنظرخوانده ردیف دوم ضمن صورت جلسه مورخ 1383/7/25 به صورت فعلی مبایعه نامه فضولی را تنفیذ نموده اند ایضاً در همان زمان
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
تنظیم شده است و صورت جلسه مورخ 1386/6/21 با هم با فرض پذیرش مبایعه نامه و قبول این موضوع که فروشنده می باشند جهت حل اختلافات آقای م.س. را به عنوان داور برای تعیین کلیه حقوق فرضیه، متصوره فروشنـدگـان نسبت به قرارداد مورخ 1373/6/14 و متمـم قــرارداد مذکــور به تاریخ 1373/12/13 انتخاب و معرفی نموده اند ولی به علت اختلافات طرفین داور موفق به صدور ر أی و حل اختلاف شده است.
دادگاه عقیده دارد مالکان رسمی به شرح اقدامات معموله مبایعه نامه را تنفیذ نموده اند بنابراین رأی معترض عنه که مغایر این استدلال صادر شده است در خور تأیید نیست و مالکین سه دانگ به استناد قاعده لزوم و اصل صحت قراردادها مکلف به انتقال سه دانگ متنازع فیه به تجدیدنظرخواه می باشند.
در نتیجه ضمن پذیرش تجدیدنظر خواهی به استناد ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه تجدیدنظرخواسته را نقض و مستنداً به مواد 198 و 519 قانون آیین دادرسی مدنی و مواد 219 و 220 و 223 و 247 و 248 قانون مدنی حکم به الزام تجدیدنظرخواندگان ردیف اول و دوم به تنظیم سند رسمی انتقال سه دانگ یک باب مغازه جزو پلاک ثبتی 924/3467 واقع در بخش 11 تهـران به انضمام خسارات دادرسی و حق الوکاله وکیل صادر می نماید، ولی در خصوص دعوی مذکور نسبت به آقــای الف.م. با توجه به اینکه مشارالیه در سه دانگ متنازع فیه مالکیت رسمی ندارند دعوی متوجه ایشان نیست مستنداً به بند 4 ماده 84 و ماده 89 قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد دعوی خواهان نسبت به وی صادر و اعلام می نماید. رأی قطعی است.
▪️رئیس شعبه 8 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه صفیری ـ امیری
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
دادگاه عقیده دارد مالکان رسمی به شرح اقدامات معموله مبایعه نامه را تنفیذ نموده اند بنابراین رأی معترض عنه که مغایر این استدلال صادر شده است در خور تأیید نیست و مالکین سه دانگ به استناد قاعده لزوم و اصل صحت قراردادها مکلف به انتقال سه دانگ متنازع فیه به تجدیدنظرخواه می باشند.
در نتیجه ضمن پذیرش تجدیدنظر خواهی به استناد ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه تجدیدنظرخواسته را نقض و مستنداً به مواد 198 و 519 قانون آیین دادرسی مدنی و مواد 219 و 220 و 223 و 247 و 248 قانون مدنی حکم به الزام تجدیدنظرخواندگان ردیف اول و دوم به تنظیم سند رسمی انتقال سه دانگ یک باب مغازه جزو پلاک ثبتی 924/3467 واقع در بخش 11 تهـران به انضمام خسارات دادرسی و حق الوکاله وکیل صادر می نماید، ولی در خصوص دعوی مذکور نسبت به آقــای الف.م. با توجه به اینکه مشارالیه در سه دانگ متنازع فیه مالکیت رسمی ندارند دعوی متوجه ایشان نیست مستنداً به بند 4 ماده 84 و ماده 89 قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد دعوی خواهان نسبت به وی صادر و اعلام می نماید. رأی قطعی است.
▪️رئیس شعبه 8 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه صفیری ـ امیری
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
⁉️در اجرای برخی تعهدات توسط محکومٌعلیه لازمه دارد تا به ملک خصوصی و قانونی همسایگان تجاوز شود و لازمه انجام تعهد مانند سیمان کاری دیوار ساختمان که در ملک هم جوار داربست بسته شود و از طرفی مالک ملک هم جوار اجازه این عمل را به محکومٌعلیه نمیدهد و مطالبه مبلغی بیش از خسارت احتمالی به ملک خود را از محکومٌعلیه مینماید آیا در این صورت مطالبه مبلغ بیشتر از خسارت احتمالی جایز است یا خیر؟ در صورت عدم رضایت مالک ملک همجوار آیا میتوان با قوه قهریه در ملک تصرف نمود تا مورد تعهد انجام یابد؟ اجرای حکم در موارد مشابه چگونه ممکن است.
🔷تاریخ نظریه: ۱۳۹۵/۱۱/۱۶
🔷شماره نظریه: ۷/۹۵/۲۹۲۵
🔷شماره پرونده: ۱۷۸۸-۱/۶۲-۹۵
✅پاسخ :
✍در فرض سوال در صورتی که مالک ملک مجاور محکوم علیه نباشد، با توجه به قاعده تسلیط و به لحاظ فقدان تکلیف وی (مالک) بر موافقت با نصب داربست در ملک شخصی اش به منظور اجرای حکم مربوط به اشخاص دیگر، به نظر میرسد موجب قانونی جهت ورود قهری به ملک وی و نصب داربست و سایر تصرفات (بدون موافقت مالک) در جهت اجرای حکم مورد استعلام وجود ندارد.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
🔷تاریخ نظریه: ۱۳۹۵/۱۱/۱۶
🔷شماره نظریه: ۷/۹۵/۲۹۲۵
🔷شماره پرونده: ۱۷۸۸-۱/۶۲-۹۵
✅پاسخ :
✍در فرض سوال در صورتی که مالک ملک مجاور محکوم علیه نباشد، با توجه به قاعده تسلیط و به لحاظ فقدان تکلیف وی (مالک) بر موافقت با نصب داربست در ملک شخصی اش به منظور اجرای حکم مربوط به اشخاص دیگر، به نظر میرسد موجب قانونی جهت ورود قهری به ملک وی و نصب داربست و سایر تصرفات (بدون موافقت مالک) در جهت اجرای حکم مورد استعلام وجود ندارد.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
⁉️نظر به تشکیل پروندههای قضایی متعدد به سبب بروز اختلافات بین سازندگان ساختمان با همسایه همجوار در خصوص عدم جواز ورود جهت نماکاری دیوار کناری ساختمان در حال احداث و ضرورت اتخاذ تدابیر پیشگیرانه در این خصوص، خواهشمند است اعلام فرمایید آیا دعوای الزام همسایه به فراهم آوردن امکان دسترسی متعارف به ساختمان از مسیر ملک مجاور، مسموع است؟
🔷تاریخ نظریه: ١۴٠٢/٠٣/٠٩
🔷شماره نظریه: ٧/١۴٠١/١١٠٣
🔷شماره پرونده: ١۴٠١-٧۶-١١٠٣ح
✅پاسخ :
✍در صورت اختلاف بین سازندگان ساختمان با مالک ملک مجاور و عدم موافقت مالک با ورود به ملک وی برای اقداماتی چون نصب داربست؛ چنانچه مطابق مقررات شهرسازی و معماری، نماکاری در ضلع مشرف به ساختمان همسایه الزامی و ضروری باشد و یا حفظ بنا و دفع ضرر جانی و مالی اقتضای آن را داشته باشد و انجام این امر بدون نصب داربست در ملک مجاور به نحو متعارف میسر و مقدور نباشد، با عنایت به حاکمیت قاعده لاضرر الزام مالک ملک مجاور جهت استفاده از ملک وی برای نصب داربست در مدت زمانی متعارف برای انجام نماکاری با منعی مواجه نیست.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
🔷تاریخ نظریه: ١۴٠٢/٠٣/٠٩
🔷شماره نظریه: ٧/١۴٠١/١١٠٣
🔷شماره پرونده: ١۴٠١-٧۶-١١٠٣ح
✅پاسخ :
✍در صورت اختلاف بین سازندگان ساختمان با مالک ملک مجاور و عدم موافقت مالک با ورود به ملک وی برای اقداماتی چون نصب داربست؛ چنانچه مطابق مقررات شهرسازی و معماری، نماکاری در ضلع مشرف به ساختمان همسایه الزامی و ضروری باشد و یا حفظ بنا و دفع ضرر جانی و مالی اقتضای آن را داشته باشد و انجام این امر بدون نصب داربست در ملک مجاور به نحو متعارف میسر و مقدور نباشد، با عنایت به حاکمیت قاعده لاضرر الزام مالک ملک مجاور جهت استفاده از ملک وی برای نصب داربست در مدت زمانی متعارف برای انجام نماکاری با منعی مواجه نیست.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده : اگر مساحت ملک مورد معامله در برابر ثمن تجزیه نشود(وحدت مطلوب)، مطالبه قیمت ما به التفاوت اضافه یا کسر متراژ فاقد وجاهت است.
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309980242300617
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1394/09/23
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص دادخواست آقایان ر.الف. ج. و ر. ج. به طرفیت آقایان م. و الف. و ع. همگی ر.ح. به خواسته الزام به تنظیم سند شش دانگ یک باب مغازه و سرقفلی به شماره پلاک ثبتی ....... فرعی از 7022 بخش 2 تهران و خسارات دادرسی به استناد مبایعه نامه و دعوی تقابل آقایان م. و الف. و ع. همگی ر.ح. به این شرح که خواهان های دعوی اصلی از طریق عقد شش دانگ سرقفلی یک باب مغازه به شماره پلاک فوق را خریداری و فروشنده علی رغم تعهد به تنظیم سند رسمی از اجرای آن خودداری ورزیده اند، وکیل دعوی تقابل ادعا نموده که مساحت مغازه از مساحت اعلامی در سند تنظیمی بیشتر بوده لذا تقاضای مابه التفاوت آن را دارد، دادگاه در خصوص دعوی اصلی با عنایت به این که هر گاه شناسایی حقوق اشخاص نسبت به املاک مستلزم ثبت آن در دفاتر اسناد رسمی باشد ناقلین حقوق عرفاً متعهدند که حقوق مورد نقل و انتقال را جهت شناسایی قانون و اشخاص ثالث به ثبت برسانند با عنایت به این که حسب پاسخ استعلام ثبتی ملک در مالکیت خواندگان به ثبت رسیده، لذا دعوی را وارد دانسته و به استناد مواد 519،515،502،198 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به محکومیت خواندگان به تنظیم سند مالکیت و سرقفلی پلاک موصوف و پرداخت خسارت دادرسی در حق خواهان ها برابر با تعرفه قانونی صادر و در خصوص دعوی تقابل نظر به این که مساحت ملک در مقابل ثمن معامله تقسیط و تجزیه نگردیده که بر مبنای آن کسر و اضافی مساحت محاسبه و پرداخت گردد لذا دعوی را وارد ندانسته به استناد ماده 385 قانون مدنی حکم به بی حقی خواهان های تقابل را صادر و اعلام می دارد.رای صادره ظرف مهلت 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در دادگاه های محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
▪️رئیس شعبه 126 دادگاه حقوقی تهران-یوسف یعقوبی محمود آبادی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍در خصوص تجدیدنظر خواهی وراث مرحوم الف. ر.ح. به طرفیت آقای ر.الف. ر. هردو ج. نسبت به دادنامه 9301410 مورخ 1393/12/26 صادره از شعبه 126 دادگاه حقوقی تهران که به موجب آن با وکالت آقای م. ذ. و م. خ. در فراز دوم راجع به دعوی تقابل مشارالیهم به خواسته مطالبه ما به التفاوت مغازه تجاری اجمالا با این استدلال که مساحت ملک در مقابل ثمن تقسیط و تجزیه نگردیده که بر مبنای آن کسرو اضافه مساحت محاسبه و پراخت گردد حکم به بی حقی صادر گردیده است.
دادگاه مفاد و شروط مبایعنامه عادی 1386/2/5 و ظهر آن 1386/4/31 سطر سوم را مد نظر داشته، بنظر مغازه موصوف کلیدی و رؤیتی معامله و هدف از عدم ذکر قیمت به متراژ و تعیین اضافی آن وحدت مطلوب و صرفا همین مغازه با همین کیفیت بوده است علی الاصول بایع مهمترین و اصل ترین عامل جهت عرصه و مطلع از مال خود می باشد، هدف و غایت مشتری خرید همین مغازه بوده و بایع از این رو آنرا حدودا 10 متر عنوان کرده مؤید این امر صورتجلسه تحویل ظهر قرارداد است علیهذا توجها به اینکه دادنامه تجدیدنظرخواسته وفق مقررات قانونی و مستندات ابرازی طرفین صادر و بر نحوه رسیدگی دادگاه و استنباط و استدلال قضائی دادگاه نخستین منقصتی وارد نیست ایضا تجدیدنظر خواهی هیچ انطباقی با جهات نقض مصرح در ماده 348 قانون آ.د.م نداشته و دادخواست و لایحه تجدیدنظر خواهی نیز متضمن جهات دیگر در نقض نبوده و نمی باشد از این رو تجدیدنظر خواهی غیر وارد تشخیص مستندا به ماده 358 ضمن رد آن دادنامه تجدیدنظر خواسته عینا تائید می گردد. این رای قطعی است.
▪️شعبه 61 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - رئیس و مستشار مجتبی نورزاد - محمد متولی
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309980242300617
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1394/09/23
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص دادخواست آقایان ر.الف. ج. و ر. ج. به طرفیت آقایان م. و الف. و ع. همگی ر.ح. به خواسته الزام به تنظیم سند شش دانگ یک باب مغازه و سرقفلی به شماره پلاک ثبتی ....... فرعی از 7022 بخش 2 تهران و خسارات دادرسی به استناد مبایعه نامه و دعوی تقابل آقایان م. و الف. و ع. همگی ر.ح. به این شرح که خواهان های دعوی اصلی از طریق عقد شش دانگ سرقفلی یک باب مغازه به شماره پلاک فوق را خریداری و فروشنده علی رغم تعهد به تنظیم سند رسمی از اجرای آن خودداری ورزیده اند، وکیل دعوی تقابل ادعا نموده که مساحت مغازه از مساحت اعلامی در سند تنظیمی بیشتر بوده لذا تقاضای مابه التفاوت آن را دارد، دادگاه در خصوص دعوی اصلی با عنایت به این که هر گاه شناسایی حقوق اشخاص نسبت به املاک مستلزم ثبت آن در دفاتر اسناد رسمی باشد ناقلین حقوق عرفاً متعهدند که حقوق مورد نقل و انتقال را جهت شناسایی قانون و اشخاص ثالث به ثبت برسانند با عنایت به این که حسب پاسخ استعلام ثبتی ملک در مالکیت خواندگان به ثبت رسیده، لذا دعوی را وارد دانسته و به استناد مواد 519،515،502،198 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به محکومیت خواندگان به تنظیم سند مالکیت و سرقفلی پلاک موصوف و پرداخت خسارت دادرسی در حق خواهان ها برابر با تعرفه قانونی صادر و در خصوص دعوی تقابل نظر به این که مساحت ملک در مقابل ثمن معامله تقسیط و تجزیه نگردیده که بر مبنای آن کسر و اضافی مساحت محاسبه و پرداخت گردد لذا دعوی را وارد ندانسته به استناد ماده 385 قانون مدنی حکم به بی حقی خواهان های تقابل را صادر و اعلام می دارد.رای صادره ظرف مهلت 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در دادگاه های محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
▪️رئیس شعبه 126 دادگاه حقوقی تهران-یوسف یعقوبی محمود آبادی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍در خصوص تجدیدنظر خواهی وراث مرحوم الف. ر.ح. به طرفیت آقای ر.الف. ر. هردو ج. نسبت به دادنامه 9301410 مورخ 1393/12/26 صادره از شعبه 126 دادگاه حقوقی تهران که به موجب آن با وکالت آقای م. ذ. و م. خ. در فراز دوم راجع به دعوی تقابل مشارالیهم به خواسته مطالبه ما به التفاوت مغازه تجاری اجمالا با این استدلال که مساحت ملک در مقابل ثمن تقسیط و تجزیه نگردیده که بر مبنای آن کسرو اضافه مساحت محاسبه و پراخت گردد حکم به بی حقی صادر گردیده است.
دادگاه مفاد و شروط مبایعنامه عادی 1386/2/5 و ظهر آن 1386/4/31 سطر سوم را مد نظر داشته، بنظر مغازه موصوف کلیدی و رؤیتی معامله و هدف از عدم ذکر قیمت به متراژ و تعیین اضافی آن وحدت مطلوب و صرفا همین مغازه با همین کیفیت بوده است علی الاصول بایع مهمترین و اصل ترین عامل جهت عرصه و مطلع از مال خود می باشد، هدف و غایت مشتری خرید همین مغازه بوده و بایع از این رو آنرا حدودا 10 متر عنوان کرده مؤید این امر صورتجلسه تحویل ظهر قرارداد است علیهذا توجها به اینکه دادنامه تجدیدنظرخواسته وفق مقررات قانونی و مستندات ابرازی طرفین صادر و بر نحوه رسیدگی دادگاه و استنباط و استدلال قضائی دادگاه نخستین منقصتی وارد نیست ایضا تجدیدنظر خواهی هیچ انطباقی با جهات نقض مصرح در ماده 348 قانون آ.د.م نداشته و دادخواست و لایحه تجدیدنظر خواهی نیز متضمن جهات دیگر در نقض نبوده و نمی باشد از این رو تجدیدنظر خواهی غیر وارد تشخیص مستندا به ماده 358 ضمن رد آن دادنامه تجدیدنظر خواسته عینا تائید می گردد. این رای قطعی است.
▪️شعبه 61 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - رئیس و مستشار مجتبی نورزاد - محمد متولی
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده : حق فسخ ناشی از تفاوت در مساحت معین مورد معامله، مخصوص عقد بیع نبوده و در سایر عقود از جمله صلح سرقفلی قابل اعمال است.
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1394/11/24
🔷شماره دادنامه قطعی : 9409970220700743
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص دعوی آقای م. باقر دربانی و خانم س. م. به وکالت از اقای علی م. و سایرین به طرفیت آقای ب. م. به خواسته تائید فسخ قرارداد شماره 208 مورخ 75/2/17 توضیح اینکه وکیل خواهان اظهار داشته به موجب قرارداد سرقفلی 1 باب مغازه واقع در پاساژ امجد طبقه اول از مورث خواهانهای ردیف 2 الی 9 خریداری پس از اخذ پایانکار و صورتمجلس تفکیکی مشخص می گردد مساحت مغازه مذکور 22/27 متر مربع می باشد که نسبت به قرارداد اولیه 7/27 متر مربع اضافه مساحت دارد فلذا در اجرای ماده 355 ق.م خواسته فوق مورد استدعاست . وکلای خوانده دفاعا" اظهار داشته اند ماهیت قرارداد موضوع دعوی در حقیقت صلح سرقفلی است فلذا مقررات ماده 355 در موضوع عقد بیع قابل تسری به سرقفلی ملک مورد اجاره ندارد.
دادگاه با توجه به محتویات پرونده نظر به انکه در قرارداد مستند دعوی ، داشتن مساحت معین در مورد معامله شرط نشده است فلذا موضوع دعوی منصرف از شمول ماده 355 ق.م. می باشد نتیجتا" دعوی خواهان غیر ثابت تشخیص مستندا" به ماده 197 ق.آ.د.م حکم به رد دعوی صادر و اعلام می گردد . ضمنا" خواهان جهت طرح دعوی متناسب ارشاد قانونی میگردد. رای صادره حضوری ، ظرف مدت 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران است.
▪️رئیس شعبه 20 دادگاه حقوقی تهران - محمدباقر سروی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍با توجه به تجدیدنظرخواهی آقای م.ب. د. و خانم س. م. به وکالت ازآقایان علی م. ، الف. ، م. ، ع. ، ز. ، م. ، ز. ، خ. ر.م. ، ف. س.م. به طرفیت آقای ب. م. با وکالت بعدی آقای ب. ح.ز. و الف. ح. نسبت به دادنامه شماره 930755 مورخ 1393/8/20 صادره ازشعبه 20 دادگاه حقوقی تهران که به موجب آن تقاضای تجدیدنظر خواهانها در جهت صدور حکم به فسخ عقد (قرارداد شماره 208 مورخ 1375/2/17)، محکوم به رد گردیده است دادگاه با توجه به اینکه حق فسخ به اعتبار شرط در عقد یا به موجب قانون برای مشروط له ایجاد می گردد و به محض ایجاد اراده انشایی مشروط در مقام اعمال و اعلام این حق قرارگرفته و با اعلام به مخاطب جنبه عملی و بالفعل پیدا کرده و لزوماً پیرو آن احراز وقوع این عمل و تنفیذ آن از دادگاه مطالبه می شود و دادگاه درجهت انشاء به جانشینی مشروط له قرارنداشته و ندارد و اظهارنامه ارسالی موید اعمال این حق نبوده بلکه محتوای آن مبین قصدانجام این عمل درآینده است.
👈جدای از این موضوع قرارداد منعقده پیرامون سر قفلی و واگذاری حق بوده و دفاع وکلای محترم اصحاب دعوی پیرامون اختصاص ماده 355 قانون مدنی به عقد بیع موضوعی اختلافی است و انحصار به عقد بیع نداشته و ندارد زیرا :
در صورت وصف تلقی کردن مبیع از حیث مساحت این مبنا در صلح و سایر عقود هم جایگاه طرح را داشته و خواهد داشت هر چند در قرارداد منعقده مبلغ بر اساس مساحت هر متر مربع تعیین شده است.
اما آنچه در دعوی حاضر حائز اهمیت است تنظیم سندرسمی پیرامون موضوع در دفتر اسناد رسمی شماره 153 تحت شماره 128609 مورخ 1387/3/5 است که به موجب حکم صادره از شعبه 21 دادگاه حقوقی تهران صورت پذیرفته است می باشد که با این وصف پذیرش فسخ مورد ادعا با بقاء رای مذکور به نوعی بی اعتبار تلقی نمودن حکم قطعی سابق الصدور است که با عنایت به اصل لزوم و صحت قراردادها و مستفاد از مدلول مواد 10،219،223و231 قانون مدنی تنظیم، تحریر و انشاء گردیده است و لزوماٌ دادگاه محترم صادرکننده رای مذکور با گذر و عبور از ایرادهای وارده بر یک عقد از جمله فسخ آن با احراز صحت وقوع عقدو الزام آوربودن آن در مقام انشاء قرارگرفته اند، با وصف مراتب فوق دادگاه تجدیدنظرخواهی به عمل آمده را غیرمدلل و غیر وارد تشخیص و با لحاظ مواد348، 349، 358و 365 قانون آئین دادرسی مدنی ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه صادره تائید و استوار می نماید، رای دادگاه قطعی است.
▪️شعبه 7 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - رئیس و مستشار امیر کوهکن - مهرداد محمودی یزدانی
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1394/11/24
🔷شماره دادنامه قطعی : 9409970220700743
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص دعوی آقای م. باقر دربانی و خانم س. م. به وکالت از اقای علی م. و سایرین به طرفیت آقای ب. م. به خواسته تائید فسخ قرارداد شماره 208 مورخ 75/2/17 توضیح اینکه وکیل خواهان اظهار داشته به موجب قرارداد سرقفلی 1 باب مغازه واقع در پاساژ امجد طبقه اول از مورث خواهانهای ردیف 2 الی 9 خریداری پس از اخذ پایانکار و صورتمجلس تفکیکی مشخص می گردد مساحت مغازه مذکور 22/27 متر مربع می باشد که نسبت به قرارداد اولیه 7/27 متر مربع اضافه مساحت دارد فلذا در اجرای ماده 355 ق.م خواسته فوق مورد استدعاست . وکلای خوانده دفاعا" اظهار داشته اند ماهیت قرارداد موضوع دعوی در حقیقت صلح سرقفلی است فلذا مقررات ماده 355 در موضوع عقد بیع قابل تسری به سرقفلی ملک مورد اجاره ندارد.
دادگاه با توجه به محتویات پرونده نظر به انکه در قرارداد مستند دعوی ، داشتن مساحت معین در مورد معامله شرط نشده است فلذا موضوع دعوی منصرف از شمول ماده 355 ق.م. می باشد نتیجتا" دعوی خواهان غیر ثابت تشخیص مستندا" به ماده 197 ق.آ.د.م حکم به رد دعوی صادر و اعلام می گردد . ضمنا" خواهان جهت طرح دعوی متناسب ارشاد قانونی میگردد. رای صادره حضوری ، ظرف مدت 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران است.
▪️رئیس شعبه 20 دادگاه حقوقی تهران - محمدباقر سروی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍با توجه به تجدیدنظرخواهی آقای م.ب. د. و خانم س. م. به وکالت ازآقایان علی م. ، الف. ، م. ، ع. ، ز. ، م. ، ز. ، خ. ر.م. ، ف. س.م. به طرفیت آقای ب. م. با وکالت بعدی آقای ب. ح.ز. و الف. ح. نسبت به دادنامه شماره 930755 مورخ 1393/8/20 صادره ازشعبه 20 دادگاه حقوقی تهران که به موجب آن تقاضای تجدیدنظر خواهانها در جهت صدور حکم به فسخ عقد (قرارداد شماره 208 مورخ 1375/2/17)، محکوم به رد گردیده است دادگاه با توجه به اینکه حق فسخ به اعتبار شرط در عقد یا به موجب قانون برای مشروط له ایجاد می گردد و به محض ایجاد اراده انشایی مشروط در مقام اعمال و اعلام این حق قرارگرفته و با اعلام به مخاطب جنبه عملی و بالفعل پیدا کرده و لزوماً پیرو آن احراز وقوع این عمل و تنفیذ آن از دادگاه مطالبه می شود و دادگاه درجهت انشاء به جانشینی مشروط له قرارنداشته و ندارد و اظهارنامه ارسالی موید اعمال این حق نبوده بلکه محتوای آن مبین قصدانجام این عمل درآینده است.
👈جدای از این موضوع قرارداد منعقده پیرامون سر قفلی و واگذاری حق بوده و دفاع وکلای محترم اصحاب دعوی پیرامون اختصاص ماده 355 قانون مدنی به عقد بیع موضوعی اختلافی است و انحصار به عقد بیع نداشته و ندارد زیرا :
در صورت وصف تلقی کردن مبیع از حیث مساحت این مبنا در صلح و سایر عقود هم جایگاه طرح را داشته و خواهد داشت هر چند در قرارداد منعقده مبلغ بر اساس مساحت هر متر مربع تعیین شده است.
اما آنچه در دعوی حاضر حائز اهمیت است تنظیم سندرسمی پیرامون موضوع در دفتر اسناد رسمی شماره 153 تحت شماره 128609 مورخ 1387/3/5 است که به موجب حکم صادره از شعبه 21 دادگاه حقوقی تهران صورت پذیرفته است می باشد که با این وصف پذیرش فسخ مورد ادعا با بقاء رای مذکور به نوعی بی اعتبار تلقی نمودن حکم قطعی سابق الصدور است که با عنایت به اصل لزوم و صحت قراردادها و مستفاد از مدلول مواد 10،219،223و231 قانون مدنی تنظیم، تحریر و انشاء گردیده است و لزوماٌ دادگاه محترم صادرکننده رای مذکور با گذر و عبور از ایرادهای وارده بر یک عقد از جمله فسخ آن با احراز صحت وقوع عقدو الزام آوربودن آن در مقام انشاء قرارگرفته اند، با وصف مراتب فوق دادگاه تجدیدنظرخواهی به عمل آمده را غیرمدلل و غیر وارد تشخیص و با لحاظ مواد348، 349، 358و 365 قانون آئین دادرسی مدنی ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه صادره تائید و استوار می نماید، رای دادگاه قطعی است.
▪️شعبه 7 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - رئیس و مستشار امیر کوهکن - مهرداد محمودی یزدانی
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده : حق کسب و پیشه و تجارت مختص محلی است که در آن فعالیت کسبی انجام شود، و مستأجر مرتکب تخلف نیز نگردد. لذا در صورت تعطیل بودن مورد اجاره یا تخلف مستأجر، حق مزبور ساقط میگردد. اما اگر مستأجر وجهی بابت سرقفلی پرداخت کرده باشد، این حق حتی با احراز تخلف مستأجر، به قوت خود باقی است.
🔷تاریخ دادنامه قطعی: ۱۳۹۲/۱۱/۲۳
🔷شماره دادنامه قطعی: ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۰۱۰۱۶۲۶
🔰دادنامه دادگاه بدوی:
✍با التفات به کلیه اوراق پرونده موارد معنونه وکیل خواهانها در پرونده محاکماتی امر چنین است :
🔷الف)مطالبه ارزش سرقفلی و صنفی یک باب مغازه موضوع قرارداد اجاره سند رسمی شماره ۲۰۷۶۴۳ مورخ ۱۳۸۰/۶/۱۳ دفترخانه شماره … تهران به قیمت روز با جلب نظر کارشناس
🔷ب)مطالبه مبلغ ۳/۰۰۰/۰۰۰ ریال بابت اجاره بهاء پرداختی و احتساب خسارات دادرسی
🔷ج)دادگاه در مقام رسیدگی با تشکیل جلسات دادرسی به دلایل وکلای صحابه دعوی رسیدگی کرده و به اسناد و مدارکشان توجه نموده و با استماع اظهارات و مدافعات آنان به شرح لوایح ابرازی و تطبیق آنها با موازین قانونی مراتب ذیل را مدنظر قرار میدهد.
💢اولاً_نظام حقوقی ایران تخلیه مورد اجاره تجاری را در مواردی موردپذیرش قرار داده آن را مقید به شروطی نموده است (منجمله قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال ۱۳۵۶) بر اساس قانون مذکور اصل این است که تخلیه مورد اجاره به جز موارد تصریح شده قانونی ممنوع است و فلسفه این اصل صرفاً بهمنظور حقوق مستأجر میباشد که درنتیجه اجرای این مقررات ایجاد گردیده و چنانچه درنتیجه اعمال و اجرای مقررات قانون مذکور معلوم و مشخص شود که مستأجر فاقد هرگونه حقی در مورد اجاره میباشد موجر حق اعمال مالکیت خود را به هر نحوی که مقتضی و صلاح بداند در مراجع ذیصلاح خواهد داشت.
از این رو تخلیه مورد اجاره در صورتی امکانپذیر و دارای اعتبار تلقی میگردد که ناشی از نص قانون باشد و مقنن آن را منصوصاً بیان کرده باشد بدین لحاظ احکام مقرر در قانون مرقوم جنبه امری و تکلیفی دارد و ضمانت اجرایی عدم ایفاء تکالیف مزبور از جانب مستأجر اعمال قانون موضوع بحث میباشد بنابراین طبیعی است توانایی و اختیار محکمه منصرف از حکم امری مقرر از همان قانون و ضمانت اجرایی ناظر بدان است درنتیجه دریافت حق کسب و پیشه و تجارت توسط مستأجر تابع شرایط قانون مذکور میباشد.
💢ثانیاً_از نظر تئوریک و عملی بین حق کسب و پیشه و تجارت و سرقفلی تفاوت وجود دارد بدین نحو که حق کسب و پیشه و تجارت مختص محلی است که آن محل، محل استفاده تجاری بهموجب مقررات قانونی باشد و در مانحنفیه برفرض تعطیل بودن مورد اجاره در طول مدت رابطه استیجاری ایجاد حقوق مکتسبه مستأجر محل تردید است زیرا با وصف موجود اساساً ابتدا حقی برای آنان ایجاد نشده تا محل موصوف واجد شرایط لازم امتیازات مربوط به اماکن تجاری باشد و موجر یا موجرین مکلف به پرداخت ما به ازای آن شوند لیکن در صورت اشتغال به کار و احراز تخلف مستأجر و حکومت آمره قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۵۶ در موارد منصوصه قانونی این حقوق از وی ساقط میشود اما در سرقفلی حتی با احراز تخلف مستأجر این حقوق به قوت خود باقی است و درصورتیکه مستأجر وجهی بابت سرقفلی پرداخت کرده باشد این حقوق میبایست لحاظ
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ دادنامه قطعی: ۱۳۹۲/۱۱/۲۳
🔷شماره دادنامه قطعی: ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۰۱۰۱۶۲۶
🔰دادنامه دادگاه بدوی:
✍با التفات به کلیه اوراق پرونده موارد معنونه وکیل خواهانها در پرونده محاکماتی امر چنین است :
🔷الف)مطالبه ارزش سرقفلی و صنفی یک باب مغازه موضوع قرارداد اجاره سند رسمی شماره ۲۰۷۶۴۳ مورخ ۱۳۸۰/۶/۱۳ دفترخانه شماره … تهران به قیمت روز با جلب نظر کارشناس
🔷ب)مطالبه مبلغ ۳/۰۰۰/۰۰۰ ریال بابت اجاره بهاء پرداختی و احتساب خسارات دادرسی
🔷ج)دادگاه در مقام رسیدگی با تشکیل جلسات دادرسی به دلایل وکلای صحابه دعوی رسیدگی کرده و به اسناد و مدارکشان توجه نموده و با استماع اظهارات و مدافعات آنان به شرح لوایح ابرازی و تطبیق آنها با موازین قانونی مراتب ذیل را مدنظر قرار میدهد.
💢اولاً_نظام حقوقی ایران تخلیه مورد اجاره تجاری را در مواردی موردپذیرش قرار داده آن را مقید به شروطی نموده است (منجمله قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال ۱۳۵۶) بر اساس قانون مذکور اصل این است که تخلیه مورد اجاره به جز موارد تصریح شده قانونی ممنوع است و فلسفه این اصل صرفاً بهمنظور حقوق مستأجر میباشد که درنتیجه اجرای این مقررات ایجاد گردیده و چنانچه درنتیجه اعمال و اجرای مقررات قانون مذکور معلوم و مشخص شود که مستأجر فاقد هرگونه حقی در مورد اجاره میباشد موجر حق اعمال مالکیت خود را به هر نحوی که مقتضی و صلاح بداند در مراجع ذیصلاح خواهد داشت.
از این رو تخلیه مورد اجاره در صورتی امکانپذیر و دارای اعتبار تلقی میگردد که ناشی از نص قانون باشد و مقنن آن را منصوصاً بیان کرده باشد بدین لحاظ احکام مقرر در قانون مرقوم جنبه امری و تکلیفی دارد و ضمانت اجرایی عدم ایفاء تکالیف مزبور از جانب مستأجر اعمال قانون موضوع بحث میباشد بنابراین طبیعی است توانایی و اختیار محکمه منصرف از حکم امری مقرر از همان قانون و ضمانت اجرایی ناظر بدان است درنتیجه دریافت حق کسب و پیشه و تجارت توسط مستأجر تابع شرایط قانون مذکور میباشد.
💢ثانیاً_از نظر تئوریک و عملی بین حق کسب و پیشه و تجارت و سرقفلی تفاوت وجود دارد بدین نحو که حق کسب و پیشه و تجارت مختص محلی است که آن محل، محل استفاده تجاری بهموجب مقررات قانونی باشد و در مانحنفیه برفرض تعطیل بودن مورد اجاره در طول مدت رابطه استیجاری ایجاد حقوق مکتسبه مستأجر محل تردید است زیرا با وصف موجود اساساً ابتدا حقی برای آنان ایجاد نشده تا محل موصوف واجد شرایط لازم امتیازات مربوط به اماکن تجاری باشد و موجر یا موجرین مکلف به پرداخت ما به ازای آن شوند لیکن در صورت اشتغال به کار و احراز تخلف مستأجر و حکومت آمره قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۵۶ در موارد منصوصه قانونی این حقوق از وی ساقط میشود اما در سرقفلی حتی با احراز تخلف مستأجر این حقوق به قوت خود باقی است و درصورتیکه مستأجر وجهی بابت سرقفلی پرداخت کرده باشد این حقوق میبایست لحاظ
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
گردد بدین استدلال از تعبیر قانونی ذی حق کسب و پیشه و تجارت سرقفلی دادگاه اصولاً مقررات قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۵۶ حاکم بر قضیه نمیداند نتیجتاً رابطه حقوقی طرفین را مشمول مقررات دعوی ناظر به موضوع قرارداد فیمابین و حاکمیت قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۷۶ دانسته و چون با توجه به مفاد دادخواست و اوراق پرونده معلوم میشود که ملک تجاری میباشد و مندرجات قرارداد حاکی است که مستاجرین وجهی بابت سرقفلی و حقوق صنفی به موجرین پرداخت کردهاند.
🔳بدین لحاظ دادگاه مستاجرین را مستحق دریافت سرقفلی و حقوق صنفی به قیمت عادله در ملک تجاری میداند مفید این مطلب جلد ۸ از بحث مسائل المستحدث کتاب تحریرالوسیله حضرت امام خمینی (ره) در مسائل ۳۰۷ و ۳۱۷ از مجموعه استفتاثات جلد دوم صفحات ۱۶۵و۱۷۱ میباشد که حق تخلیه را منوط به پرداخت حق سرقفلی به مستأجر نموده است ازاینرو دادگاه با جمع بودن شرایط حاصله قانونی به منظور تعیین میزان سرقفلی محل مبادرت به صدور قرار کارشناسی نمود که کارشناس منتخبی دادگاه آقای ش.ج. پس از مطالعه پرونده و شرایط مذکور در آن و بازدید از ملک موضوع بحث که شامل:
یک باب مغازه به مساحت ۱۸/۸۰ مترمربع واقع در طبقه اول یک ساختمان هفتطبقه ساختهشده (شامل یک طبقه زیرزمین + طبقه همکف + پنج طبقه روی همکف) ساخته شده با اسکلت فلزی و پوشش سقفها از تیرچهبلوک با عمری حدود بیستوپنج سال که تحت نام پاساژ ق. در آن فعالیت فروش لوازم یدکی اتومبیل انجام میشود کف این مغازه با پارکت چوبی خارجی فرش شده و. . . دارای آب و گاز مشترک و برق مستقل واقع در خیابان اکباتان بعد از کوچه ن. پاساژ ق. طبقه اول مقابل راهپله پلاک ۴ به ارزش ۲/۸۲۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال تعیین و برآورد نموده است.
که پس از وصول به وکلای صحابه دعوی ابلاغ و از آنچنان تعرضی که سبب بیاعتباری و عدم متابعت از آن را نشان دهد مصون مانده و صرف اعتراض به نظریه کارشناس و ارجاع به هیئت سه نفره کارشناسی از ناحیه وکیل خواندگان بدون تکیه بر مبنا علت موجه و مستدل و مستند سبب عدم متابعت از نظریه مذکور که با اوضاع و احوال محقق قضیه نیز انطباق دارد نمیگردد از این رو دادگاه به تجویز از ماده ۲۶۰ قانون آیین دادرسی مدنی و با استنباط امکان صدور رأی بر مبنای آن جهاتی که فوقاً اشارت گردید دعوی اقامه شده خواهانها را وارد و ثابت تشخیص و به استناد مواد ۱۹۸و۵۱۹ از همان قانون و مسائل المستحدث مندرج در متن و تبصره ۲ ماده ۶ از قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال ۱۳۷۶/۵/۲۶ خواندگان را به پرداخت مبلغ ۲/۸۲۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال بابت ارزش سرقفلی به قیمت عادله و مبلغ ۳/۰۰۰/۰۰۰ ریال بابت اجارهبهای پرداختی و پرداخت مبلغ ۱۲۱/۵۰۸/۰۰۰ ریال بابت کلیه خساراتی که به سبب طرح دعوی به خواهانها وارد کردهاند اعم از هزینه دادرسی، اوراق دفتر، حقالزحمه کارشناس و حقالوکاله وکیل در این مرحله از رسیدگی در حق خواهانها صادر مینماید بدیهی است خواهانها و وکیل مشارٌالیها مکلفاند به ترتیب مبالغ
الف) ۵۵/۵۳۵/۹۰۰ ریال ب) ۵۷/۹۶۰/۰۰۰ ریال بابت مابهالتفاوت هزینه دادرسی و نیز تمبر وکالتی به نفع صندوق دولت محترم جمهوری اسلامی پرداخت نمایند و دفتر دادگاه مکلف است قبل از اجرا دادنامه فوراً وجوه مذکور را مطالبه نموده و در صورت عدم ابطال تمبر از ناحیه وکیل خواهانها در اجرای تبصره ۴ از ماده ۱۰۴ قانون مالیاتهای مستقیم با ارسال رونوشتی از دادنامه میزان حکم قطعی را به حوزه مالیاتی مربوطه اطلاع داده تا مابهالتفاوت آن را مورد محاسبه قرار دهند معالوصف دادگاه اعلام میدارد حکم اصداری حضوری و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی درمحاکم محترم تجدیدنظر مرکز استان میباشد.
▪️رئیس شعبه ۲۶ دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ امیدواری
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔳بدین لحاظ دادگاه مستاجرین را مستحق دریافت سرقفلی و حقوق صنفی به قیمت عادله در ملک تجاری میداند مفید این مطلب جلد ۸ از بحث مسائل المستحدث کتاب تحریرالوسیله حضرت امام خمینی (ره) در مسائل ۳۰۷ و ۳۱۷ از مجموعه استفتاثات جلد دوم صفحات ۱۶۵و۱۷۱ میباشد که حق تخلیه را منوط به پرداخت حق سرقفلی به مستأجر نموده است ازاینرو دادگاه با جمع بودن شرایط حاصله قانونی به منظور تعیین میزان سرقفلی محل مبادرت به صدور قرار کارشناسی نمود که کارشناس منتخبی دادگاه آقای ش.ج. پس از مطالعه پرونده و شرایط مذکور در آن و بازدید از ملک موضوع بحث که شامل:
یک باب مغازه به مساحت ۱۸/۸۰ مترمربع واقع در طبقه اول یک ساختمان هفتطبقه ساختهشده (شامل یک طبقه زیرزمین + طبقه همکف + پنج طبقه روی همکف) ساخته شده با اسکلت فلزی و پوشش سقفها از تیرچهبلوک با عمری حدود بیستوپنج سال که تحت نام پاساژ ق. در آن فعالیت فروش لوازم یدکی اتومبیل انجام میشود کف این مغازه با پارکت چوبی خارجی فرش شده و. . . دارای آب و گاز مشترک و برق مستقل واقع در خیابان اکباتان بعد از کوچه ن. پاساژ ق. طبقه اول مقابل راهپله پلاک ۴ به ارزش ۲/۸۲۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال تعیین و برآورد نموده است.
که پس از وصول به وکلای صحابه دعوی ابلاغ و از آنچنان تعرضی که سبب بیاعتباری و عدم متابعت از آن را نشان دهد مصون مانده و صرف اعتراض به نظریه کارشناس و ارجاع به هیئت سه نفره کارشناسی از ناحیه وکیل خواندگان بدون تکیه بر مبنا علت موجه و مستدل و مستند سبب عدم متابعت از نظریه مذکور که با اوضاع و احوال محقق قضیه نیز انطباق دارد نمیگردد از این رو دادگاه به تجویز از ماده ۲۶۰ قانون آیین دادرسی مدنی و با استنباط امکان صدور رأی بر مبنای آن جهاتی که فوقاً اشارت گردید دعوی اقامه شده خواهانها را وارد و ثابت تشخیص و به استناد مواد ۱۹۸و۵۱۹ از همان قانون و مسائل المستحدث مندرج در متن و تبصره ۲ ماده ۶ از قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال ۱۳۷۶/۵/۲۶ خواندگان را به پرداخت مبلغ ۲/۸۲۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال بابت ارزش سرقفلی به قیمت عادله و مبلغ ۳/۰۰۰/۰۰۰ ریال بابت اجارهبهای پرداختی و پرداخت مبلغ ۱۲۱/۵۰۸/۰۰۰ ریال بابت کلیه خساراتی که به سبب طرح دعوی به خواهانها وارد کردهاند اعم از هزینه دادرسی، اوراق دفتر، حقالزحمه کارشناس و حقالوکاله وکیل در این مرحله از رسیدگی در حق خواهانها صادر مینماید بدیهی است خواهانها و وکیل مشارٌالیها مکلفاند به ترتیب مبالغ
الف) ۵۵/۵۳۵/۹۰۰ ریال ب) ۵۷/۹۶۰/۰۰۰ ریال بابت مابهالتفاوت هزینه دادرسی و نیز تمبر وکالتی به نفع صندوق دولت محترم جمهوری اسلامی پرداخت نمایند و دفتر دادگاه مکلف است قبل از اجرا دادنامه فوراً وجوه مذکور را مطالبه نموده و در صورت عدم ابطال تمبر از ناحیه وکیل خواهانها در اجرای تبصره ۴ از ماده ۱۰۴ قانون مالیاتهای مستقیم با ارسال رونوشتی از دادنامه میزان حکم قطعی را به حوزه مالیاتی مربوطه اطلاع داده تا مابهالتفاوت آن را مورد محاسبه قرار دهند معالوصف دادگاه اعلام میدارد حکم اصداری حضوری و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی درمحاکم محترم تجدیدنظر مرکز استان میباشد.
▪️رئیس شعبه ۲۶ دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ امیدواری
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدید نظر استان :
✍پیرو دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۰۱۰۱۱۳۱ مورخ ۱۳۹۲/۸/۲۹ صادره از این دادگاه، نظر به اینکه در ذکر مشخصات تجدیدنظرخواهان و دادنامه تجدیدنظر خواسته اشتباه صورت گرفته لذا بدین گونه اصلاح میگردد که در خصوص تجدیدنظر خواهی آقای ج.ت. بهطرفیت خانمها ز. و الف. شهرت هردو م. نسبت به دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۲۲۸۶۰۱۲۷۰ مورخ ۱۳۹۱/۱۲/۱۶ صادره از شعبه ۲۶ دادگاه عمومی حقوقی تهران که مشتمل بر صدور قرار ردّ دادخواست تجدیدنظرخواهی مشارٌالیه از دادنامه ۰۴۰۹-۹۰۰ مورخ ۱۳۹۰/۶/۳۰ به لحاظ عدم رفع نقض در مهلت قانونی میباشد نظر به اینکه وکیل تجدیدنظرخواه تمبر دادرسی را باطل ننموده و با وصف ابلاغ اخطار رفع نقض در تاریخ ۱۳۹۱/۱۰/۲۶ معالوصف اقدامی در جهت ابطال تمبر دادرسی به عمل نیامده لذا قرار ردّ تجدیدنظر خواسته که بر این مبنا صادر گردیده صحیح و منطبق با قانون تشخیص این دادگاه مستنداً به ماده ۳۵۳ قانون آیین دادرسی ضمن ردّ تجدیدنظرخواهی آن را تأیید مینماید این رأی اصلاحی و به انضمام دادنامه ۱۱۳۱-۹۲۰ مورخ ۱۳۹۲/۸/۲۹ معتبر است.
▪️مستشاران شعبه ۱ دادگاه تجدیدنظر استان تهران
جلالوند ـ توکلی
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
✍پیرو دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۰۱۰۱۱۳۱ مورخ ۱۳۹۲/۸/۲۹ صادره از این دادگاه، نظر به اینکه در ذکر مشخصات تجدیدنظرخواهان و دادنامه تجدیدنظر خواسته اشتباه صورت گرفته لذا بدین گونه اصلاح میگردد که در خصوص تجدیدنظر خواهی آقای ج.ت. بهطرفیت خانمها ز. و الف. شهرت هردو م. نسبت به دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۲۲۸۶۰۱۲۷۰ مورخ ۱۳۹۱/۱۲/۱۶ صادره از شعبه ۲۶ دادگاه عمومی حقوقی تهران که مشتمل بر صدور قرار ردّ دادخواست تجدیدنظرخواهی مشارٌالیه از دادنامه ۰۴۰۹-۹۰۰ مورخ ۱۳۹۰/۶/۳۰ به لحاظ عدم رفع نقض در مهلت قانونی میباشد نظر به اینکه وکیل تجدیدنظرخواه تمبر دادرسی را باطل ننموده و با وصف ابلاغ اخطار رفع نقض در تاریخ ۱۳۹۱/۱۰/۲۶ معالوصف اقدامی در جهت ابطال تمبر دادرسی به عمل نیامده لذا قرار ردّ تجدیدنظر خواسته که بر این مبنا صادر گردیده صحیح و منطبق با قانون تشخیص این دادگاه مستنداً به ماده ۳۵۳ قانون آیین دادرسی ضمن ردّ تجدیدنظرخواهی آن را تأیید مینماید این رأی اصلاحی و به انضمام دادنامه ۱۱۳۱-۹۲۰ مورخ ۱۳۹۲/۸/۲۹ معتبر است.
▪️مستشاران شعبه ۱ دادگاه تجدیدنظر استان تهران
جلالوند ـ توکلی
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده : وفق قسمت اخیر ماده 3 قانون نحوه اجراي محکومیت هاي مالی مصوب 1394 چنانچه محکوم علیه تا سی روز پس از ابلاغ اجراییه دعواي اعسار اقامه کرده باشد، حبس نمی شود؛ بنابراین ابتداي مهلت سی روزه، تاریخ ابلاغ اجراییه است واین مدت اضافه نمی شود ولو محکوم به تلف شده یا در دسترس نباشد و قیمت آن باید پرداخت شود.
💠امتناع حافظ از تحویل مال در حکم غصب است و وفق ملاك ماده 44 قانون اجرای احکام مدنی در این وضعیت وجود عین در ید غیر مانع اجرا و تحویل مال به مالک نیست، بنابراین در فرض سؤال با وحدت ملاك از ماده 64 قانون یاد شده حسب مورد با حضور مأمورین کلانتري و نماینده دادستان با گشودن قفل، مال به برنده مزایده تحویل می شود.
🔷تاریخ نظریه : 1399/10/15
🔷شماره نظریه : 7/99/1443
🔷شماره پرونده : 99-3/1-1443 ح
⁉️در مواردی که به علت عدم تحویل اموال موضوع اجراییه قیمت آنها تعیین شده و سپس جلب محکومعلیه صادر شده و محکومعلیه مدعی است دادخواست اعسار داده است؛ آیا مهلت یک ماهه همچنان باید از تاریخ ابلاغ اجراییه محسوب شود و یا اینکه از تاریخ اعلام تبدیل ماهیت عین به قیمت و ابلاغ به محکومعلیه مهلت یک ماه شروع میشود؟ در مواردی که موضوع محکومبه فعل معین خارجی غیر قائم به شخص (ساخت دیوار) است و محکومعلیه استنکاف میکند و به دستور دادگاه و به هزینه محکومعلیه تعهد انجام شود، آیا در راستای وصول هزینههای مذکور از اموال محکومعلیه (ماده 47 قانون اجرای احکام مدنی مصوب 1356) و در صورت استنکاف، محکومعلیه بلافاصله جلب میشود یا جلی وی مستلزم اخطار و اعطای مهلت یک ماهه به جهت تبدیل ماهیت تعهد از فعل به مال است؟
⁉️اگر موضوع تحویل اموال به برنده مزایده نیاز به فک قفل باشد و به لحاظ امتناع حافظ، آیا میتوان فک قفل رو اجرا کرد یا فقط ضمانت اجرای ماده 85 قانون قانون اجرای احکام مدنی مصوب 1356 مجری است؟ آیا ماده یاد شده در مقام بیان است و یا اینکه در صورت عدم امکان جبران عینی (استرداد مال توقیفی نزد حافظ) دعوای مسئوولیت مدنی علیه حافظ قابل پیگیری است؟
برخی معتقدند ابتدا باید با فک قفل، مال مسترد شود و سپس راهحل جبران ضرر و زیان در صورت عدم کشف اصل مال توقیفی، پیگیری شود برخی دیگر نیز معتقدند قانون در مقام بیان است و فک قفل و تفتیش علیه حافظ ممکن نیست و فقط میتوان دعوای مسؤولیت مطرح کرد؟
✅پاسخ :
✍💢اولاً_وفق قسمت اخیر ماده 3 قانون نحوه اجراي محکومیت هاي مالی مصوب 1394 چنانچه محکوم علیه تا سی روز پس از ابلاغ اجراییه دعواي اعسار اقامه کرده باشد، حبس نمی شود؛ بنابراین ابتداي مهلت سی روزه، تاریخ ابلاغ اجراییه است و در فرض سؤال که محکوم به عین معین بوده و به واسطه تلف شدن عین یا در دسترس نبودن آن در اجراي ماده 46 قانون اجراي احکام مدنی مصوب 1356 قیمت آن مشخص می شود، تاریخ تعیین قیمت و یا دستور پرداخت قیمت، مبدأ مدت سی روزه فوق نیست و این امر نمی تواند موجب افزایش مهلت مزبور شود.
💢ثانیاً_با عنایت به ماده 1 قانون نحوه اجراي محکومیت هاي مالی مصوب 1394 محکوم به موضوع ماده 3 این قانون باید دادن مالی به دیگري باشد. بنابراین حبس و بازداشت کسی که به انجام عملی محکوم شده باشد، منصرف از ماده 3 قانون مزبور است و در اجراي ماده 47 قانون اجراي احکام مدنی مصوب 1356 نمی توان محکوم علیه را بازداشت کرد.
2⃣_در فرض سؤال که بعد از مزایده به جهت امتناع حافظ از تسلیم مال و بسته بودن محل، تحویل مال به برنده مزایده انجام نشده است، نظر به اینکه وفق مواد 129 و 134 قانون اجراي احکام مدنی مصوب 1356 بعد از مزایده و پرداخت تمام بهاي مال، برنده مزایده مالک مال خواهد بود و امتناع حافظ از تحویل مال در حکم غصب است و وفق ملاك ماده 44 قانون یاد شده در این وضعیت وجود عین در ید غیر مانع اجرا و تحویل مال به مالک نیست، بنابراین در فرض سؤال با وحدت ملاك از ماده 64 قانون اجراي احکام مدنی حسب مورد با حضور مأمورین کلانتري و نماینده دادستان با گشودن قفل، مال به برنده مزایده تحویل می شود.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
💠امتناع حافظ از تحویل مال در حکم غصب است و وفق ملاك ماده 44 قانون اجرای احکام مدنی در این وضعیت وجود عین در ید غیر مانع اجرا و تحویل مال به مالک نیست، بنابراین در فرض سؤال با وحدت ملاك از ماده 64 قانون یاد شده حسب مورد با حضور مأمورین کلانتري و نماینده دادستان با گشودن قفل، مال به برنده مزایده تحویل می شود.
🔷تاریخ نظریه : 1399/10/15
🔷شماره نظریه : 7/99/1443
🔷شماره پرونده : 99-3/1-1443 ح
⁉️در مواردی که به علت عدم تحویل اموال موضوع اجراییه قیمت آنها تعیین شده و سپس جلب محکومعلیه صادر شده و محکومعلیه مدعی است دادخواست اعسار داده است؛ آیا مهلت یک ماهه همچنان باید از تاریخ ابلاغ اجراییه محسوب شود و یا اینکه از تاریخ اعلام تبدیل ماهیت عین به قیمت و ابلاغ به محکومعلیه مهلت یک ماه شروع میشود؟ در مواردی که موضوع محکومبه فعل معین خارجی غیر قائم به شخص (ساخت دیوار) است و محکومعلیه استنکاف میکند و به دستور دادگاه و به هزینه محکومعلیه تعهد انجام شود، آیا در راستای وصول هزینههای مذکور از اموال محکومعلیه (ماده 47 قانون اجرای احکام مدنی مصوب 1356) و در صورت استنکاف، محکومعلیه بلافاصله جلب میشود یا جلی وی مستلزم اخطار و اعطای مهلت یک ماهه به جهت تبدیل ماهیت تعهد از فعل به مال است؟
⁉️اگر موضوع تحویل اموال به برنده مزایده نیاز به فک قفل باشد و به لحاظ امتناع حافظ، آیا میتوان فک قفل رو اجرا کرد یا فقط ضمانت اجرای ماده 85 قانون قانون اجرای احکام مدنی مصوب 1356 مجری است؟ آیا ماده یاد شده در مقام بیان است و یا اینکه در صورت عدم امکان جبران عینی (استرداد مال توقیفی نزد حافظ) دعوای مسئوولیت مدنی علیه حافظ قابل پیگیری است؟
برخی معتقدند ابتدا باید با فک قفل، مال مسترد شود و سپس راهحل جبران ضرر و زیان در صورت عدم کشف اصل مال توقیفی، پیگیری شود برخی دیگر نیز معتقدند قانون در مقام بیان است و فک قفل و تفتیش علیه حافظ ممکن نیست و فقط میتوان دعوای مسؤولیت مطرح کرد؟
✅پاسخ :
✍💢اولاً_وفق قسمت اخیر ماده 3 قانون نحوه اجراي محکومیت هاي مالی مصوب 1394 چنانچه محکوم علیه تا سی روز پس از ابلاغ اجراییه دعواي اعسار اقامه کرده باشد، حبس نمی شود؛ بنابراین ابتداي مهلت سی روزه، تاریخ ابلاغ اجراییه است و در فرض سؤال که محکوم به عین معین بوده و به واسطه تلف شدن عین یا در دسترس نبودن آن در اجراي ماده 46 قانون اجراي احکام مدنی مصوب 1356 قیمت آن مشخص می شود، تاریخ تعیین قیمت و یا دستور پرداخت قیمت، مبدأ مدت سی روزه فوق نیست و این امر نمی تواند موجب افزایش مهلت مزبور شود.
💢ثانیاً_با عنایت به ماده 1 قانون نحوه اجراي محکومیت هاي مالی مصوب 1394 محکوم به موضوع ماده 3 این قانون باید دادن مالی به دیگري باشد. بنابراین حبس و بازداشت کسی که به انجام عملی محکوم شده باشد، منصرف از ماده 3 قانون مزبور است و در اجراي ماده 47 قانون اجراي احکام مدنی مصوب 1356 نمی توان محکوم علیه را بازداشت کرد.
2⃣_در فرض سؤال که بعد از مزایده به جهت امتناع حافظ از تسلیم مال و بسته بودن محل، تحویل مال به برنده مزایده انجام نشده است، نظر به اینکه وفق مواد 129 و 134 قانون اجراي احکام مدنی مصوب 1356 بعد از مزایده و پرداخت تمام بهاي مال، برنده مزایده مالک مال خواهد بود و امتناع حافظ از تحویل مال در حکم غصب است و وفق ملاك ماده 44 قانون یاد شده در این وضعیت وجود عین در ید غیر مانع اجرا و تحویل مال به مالک نیست، بنابراین در فرض سؤال با وحدت ملاك از ماده 64 قانون اجراي احکام مدنی حسب مورد با حضور مأمورین کلانتري و نماینده دادستان با گشودن قفل، مال به برنده مزایده تحویل می شود.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور