2⃣_مستفاد از ماده 488 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و مواد 491 و 534 قانون آیین دادرسی کیفري مصوب 1392 الزام به اجراي حکم محکومیت محکومعلیه به پرداخت دیه، مستلزم سپري شدن مهلت پرداخت آن است و مادام که حکم لازمالاجرا نشده است، از شمول مقررات ماده 541 قانون آیین دادرسی کیفري خارج است.
3⃣و4⃣_با عنایت به ماده 452 قانون مجازات اسلامی (مبنی بر تبعیت دیه از احکام و آثار مسؤولیت مدنی یا ضمان) و ماده 540 قانون آیین دادرسی کیفري و «اطلاق واژهي دیه» در ماده 22 قانون نحوه اجراي محکومیتهاي مالی مصوب 1394 از حیث نوع جنایت موجب پرداخت دیه (عمد، شبه عمد و خطاي محض)، چنانچه حکم محکومیت به پرداخت دیه در جرایم (جنایات) عمدي قطعی شده باشد، اقامه دعواي اعسار از محکومبه یا درخواست تقسیط دیه بلامانع است؛ هر چند مهلت « یک سال از زمان وقوع جنایت » موضوع بند «الف» ذیل ماده 488 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 منقضی نشده باشد و مفاد تبصره ماده 534 قانون آیین دادرسی کیفري به مقتضاي «اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند» دلالتی بر خلاف این امر ندارد. همچنین عدم ذکر جنایت عمدي در تبصره ماده 534 قانون آیین دادرسی کیفري بدین جهت است که مجازات اولیه این جرم قصاص میباشد.
با عنایت به مراتب مذکور، در صورت اقامه دعواي اعسار از محکومبه یا درخواست تقسیط دیه قبل از انقضاي مهلت یک سال در جرایم عمدي، مرجع قضایی ذيصلاح مکلف است مطابق مقررات ناظر به رسیدگی به دعواي اعسار به شرح مقرر در قانون نحوه اجراي محکومیتهاي مالی مصوب 1394 به دعواي اقامه شده رسیدگی کند. بدیهی است در صورت پذیرش دعواي اعسار یا تقسیط، موجب قانونی جهت ادامه بازداشت محکوم علیه وجود ندارد.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
3⃣و4⃣_با عنایت به ماده 452 قانون مجازات اسلامی (مبنی بر تبعیت دیه از احکام و آثار مسؤولیت مدنی یا ضمان) و ماده 540 قانون آیین دادرسی کیفري و «اطلاق واژهي دیه» در ماده 22 قانون نحوه اجراي محکومیتهاي مالی مصوب 1394 از حیث نوع جنایت موجب پرداخت دیه (عمد، شبه عمد و خطاي محض)، چنانچه حکم محکومیت به پرداخت دیه در جرایم (جنایات) عمدي قطعی شده باشد، اقامه دعواي اعسار از محکومبه یا درخواست تقسیط دیه بلامانع است؛ هر چند مهلت « یک سال از زمان وقوع جنایت » موضوع بند «الف» ذیل ماده 488 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 منقضی نشده باشد و مفاد تبصره ماده 534 قانون آیین دادرسی کیفري به مقتضاي «اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند» دلالتی بر خلاف این امر ندارد. همچنین عدم ذکر جنایت عمدي در تبصره ماده 534 قانون آیین دادرسی کیفري بدین جهت است که مجازات اولیه این جرم قصاص میباشد.
با عنایت به مراتب مذکور، در صورت اقامه دعواي اعسار از محکومبه یا درخواست تقسیط دیه قبل از انقضاي مهلت یک سال در جرایم عمدي، مرجع قضایی ذيصلاح مکلف است مطابق مقررات ناظر به رسیدگی به دعواي اعسار به شرح مقرر در قانون نحوه اجراي محکومیتهاي مالی مصوب 1394 به دعواي اقامه شده رسیدگی کند. بدیهی است در صورت پذیرش دعواي اعسار یا تقسیط، موجب قانونی جهت ادامه بازداشت محکوم علیه وجود ندارد.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده : جعل به صحت بر خلاف جعل به تقلب فاقد وصف کیفری است.
🔷تاریخ دادنامه قطعی :1395/03/01
🔷شماره دادنامه قطعی : 9209982140700350
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص اتهام آقای ع. ن. آزاد به قید کفالت دائر بر جعل و استفاده از سند مجعول طبق کیفرخواست اصداری از دادسرای ناحیه 6 تهران بدین شرح که متهم از تاریخ 1/8/79 لغایت 31/2/81 بطور مستمر و از تاریخ 31/2/81 لغایت 19/10/90 به صورت متناوب بر حسب اظهارات صریح وکیل شرکت شاکی و نامه شماره 28/2/89 به شرح صفحه 92 پرونده در قبال دریافت حق الزحمه در شرکت شاکی مشغول به کار بوده که متعاقب خروج از شرکت مزبور به استناد قرارداد مورخ 2/3/89 که حسب نظر کارشناس رسمی دادگستری امضاء کارفرما جعلی می باشد دعوی در هیات حل اختلاف اداره تعاون و کار و رفاه اجتماعی شمال شرق تهران در جهت مطالبه حقوق و مزایای مدت مزبور طرح می نماید که در نهایت منجر به محکومیت شرکت شاکی می گردد با نگرش در اوراق پرونده
💢اولا": مدت و ایام کاری متهم از تاریخ 1/9/79 لغایت 19/10/90 محرز است.
💢ثانیا": طبق قانون کار حقوق و مزایای کارگر نمی تواند بر حسب اراده کارفرما کمتر از حقوق ماهیانه پایه مصوب قانونی باشد و آنچه که در رای هیات مورد حکم واقع گردیده حقوق و مزایای قانونی فارغ از میزان حقوق و مزایایی است که طرفین در قرارداد مزبور شرط کردند می باشد و مستند رای هیات صرفا" مدت مذکور در قرارداد که مورد تایید است می باشد پس بر فرض صحت جعل متهم نوشته و امری را مورد جعل قرارداده که در عالم ثبوت حقیقت دارد و به عبارت اخری جعل وی جعل به صحت می باشد نه جعل به تقلب که در آن رکن ضرری و به تبع آن عنصر روانی جرم مفقود است.
💢ثالثا": ضرر عمومی و به عبارت اخری اخلال در نظم عمومی به طور اکمل محقق نیست زیرا در مانحن فیه جنبه شخصی جرم بر جنبه عمومی آن غالب می باشد بر خلاف اسناد رسمی و مهر و نوشته ادارات و نهادهای دولتی و عمومی غیردولتی که عکس این امر صادق است فلهذا با عنایت به مراتب معنونه دادگاه به علت فقدان عنصر روانی جرم مستندا" به اصل 37 قانون اساسی حکم به برائت متهم صادر و اعلام می نماید رای صادره حضوری و ظرف مدت 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
▪️دادرس شعبه 1031 دادگاه عمومی تهران - علی شرف بیانی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍با توجه به تجدیدنظرخواهی الف. ب.گ. بوکالت از مدیریت شرکت ه. از دادنامه شماره 600959 صادره از شعبه محترم 1031 جزایی تهران که بواسطه تبرئه ع. ن. از اتهامات جعل و استفاده از سند مجعول معترض خواستار نقض دادنامه صادره می شود با تعیین وقت رسیدگی وکیل معترض حضور یافته طی شرحی با اشاره به گزارش کارشناس خط که امضا را منتسب به موکل نمی داند بر خواسته خود تاکید می نماید تجدیدنظرخوانده علیرغم ارسال اخطاریه حضور نیافته و لایحه ارسال نمی کند این مرجع با ملاحظه محتویات پرونده با مردود دانستن اعتراض باستناد مواد 450-443-434 قانون آیین دادرسی کیفری دادنامه صادره را ابرام می نماید. رای صادره قطعی می باشد.
▪️شعبه 9 دادگاه تجدیدنظراستان تهران - مستشار و مستشار علی امرائی - رضا نوری
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ دادنامه قطعی :1395/03/01
🔷شماره دادنامه قطعی : 9209982140700350
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص اتهام آقای ع. ن. آزاد به قید کفالت دائر بر جعل و استفاده از سند مجعول طبق کیفرخواست اصداری از دادسرای ناحیه 6 تهران بدین شرح که متهم از تاریخ 1/8/79 لغایت 31/2/81 بطور مستمر و از تاریخ 31/2/81 لغایت 19/10/90 به صورت متناوب بر حسب اظهارات صریح وکیل شرکت شاکی و نامه شماره 28/2/89 به شرح صفحه 92 پرونده در قبال دریافت حق الزحمه در شرکت شاکی مشغول به کار بوده که متعاقب خروج از شرکت مزبور به استناد قرارداد مورخ 2/3/89 که حسب نظر کارشناس رسمی دادگستری امضاء کارفرما جعلی می باشد دعوی در هیات حل اختلاف اداره تعاون و کار و رفاه اجتماعی شمال شرق تهران در جهت مطالبه حقوق و مزایای مدت مزبور طرح می نماید که در نهایت منجر به محکومیت شرکت شاکی می گردد با نگرش در اوراق پرونده
💢اولا": مدت و ایام کاری متهم از تاریخ 1/9/79 لغایت 19/10/90 محرز است.
💢ثانیا": طبق قانون کار حقوق و مزایای کارگر نمی تواند بر حسب اراده کارفرما کمتر از حقوق ماهیانه پایه مصوب قانونی باشد و آنچه که در رای هیات مورد حکم واقع گردیده حقوق و مزایای قانونی فارغ از میزان حقوق و مزایایی است که طرفین در قرارداد مزبور شرط کردند می باشد و مستند رای هیات صرفا" مدت مذکور در قرارداد که مورد تایید است می باشد پس بر فرض صحت جعل متهم نوشته و امری را مورد جعل قرارداده که در عالم ثبوت حقیقت دارد و به عبارت اخری جعل وی جعل به صحت می باشد نه جعل به تقلب که در آن رکن ضرری و به تبع آن عنصر روانی جرم مفقود است.
💢ثالثا": ضرر عمومی و به عبارت اخری اخلال در نظم عمومی به طور اکمل محقق نیست زیرا در مانحن فیه جنبه شخصی جرم بر جنبه عمومی آن غالب می باشد بر خلاف اسناد رسمی و مهر و نوشته ادارات و نهادهای دولتی و عمومی غیردولتی که عکس این امر صادق است فلهذا با عنایت به مراتب معنونه دادگاه به علت فقدان عنصر روانی جرم مستندا" به اصل 37 قانون اساسی حکم به برائت متهم صادر و اعلام می نماید رای صادره حضوری و ظرف مدت 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
▪️دادرس شعبه 1031 دادگاه عمومی تهران - علی شرف بیانی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍با توجه به تجدیدنظرخواهی الف. ب.گ. بوکالت از مدیریت شرکت ه. از دادنامه شماره 600959 صادره از شعبه محترم 1031 جزایی تهران که بواسطه تبرئه ع. ن. از اتهامات جعل و استفاده از سند مجعول معترض خواستار نقض دادنامه صادره می شود با تعیین وقت رسیدگی وکیل معترض حضور یافته طی شرحی با اشاره به گزارش کارشناس خط که امضا را منتسب به موکل نمی داند بر خواسته خود تاکید می نماید تجدیدنظرخوانده علیرغم ارسال اخطاریه حضور نیافته و لایحه ارسال نمی کند این مرجع با ملاحظه محتویات پرونده با مردود دانستن اعتراض باستناد مواد 450-443-434 قانون آیین دادرسی کیفری دادنامه صادره را ابرام می نماید. رای صادره قطعی می باشد.
▪️شعبه 9 دادگاه تجدیدنظراستان تهران - مستشار و مستشار علی امرائی - رضا نوری
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده: تهیه، تکثیر و انتشار آگهی ترحیم شاکی مصداق بزه نشر اکاذیب است.
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1393/05/13
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309970270200568
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص اتهام 1- الف.ع. 2- الف.ع. هر دو آزاد به قید معرفی کفیل، ردیف اول دایر بر الف: تهدید به قتل ع.ب. و اعضای خانواده ایشان، ب: نشر اکاذیب و ردیف دوم دایر بر ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به شاکی مزبور موضوع کیفرخواست شماره 4845-15/11/92 دادستانی محترم شهریار؛ نظر به محتویات پرونده، شاکی ع.ب. با اشاره به این که رئیس ... شهریار می باشد مدعی است که قریب به چند سال است که با متهم ردیف اول و خانواده وی به جهت اصرار در اخذ مجوز غیرقانونی و غیر اصولی نانوایی در سطح شهرستان به مشکل برخورده و در برابر خواسته های غیرقانونی آنان مقاومت نموده است و نتیجه این مقاومت ها مورد هجمه و تهدید به قتل قرار گرفتن خود و خانواده اش از سوی متهم ردیف اول بوده که به کرات و با حضور در دفتر اتحادیه و ... صورت پذیرفته، تا این که در این اواخر متهم یاد شده به صرف به کار بردن الفاظ تهدیدآمیز اکتفا نکرده و در یک برنامه ریزی منسجم و به منظور وارد کردن ضررهای معنوی و مادی به وی و منتسبین به ایشان نسبت به تهیه آگهی ترحیم وی اقدام و با تکثیر انبوه آن را در سطح شهرستان و خصوص نقاطی که شناخت روی نامبرده داشته اند چسبانده و در متن آگهی زمان و مکان و چگونگی تدفین را بیان کرده اند که با انتشار این آگهی در سطح شهرستان افراد مختلفی و از جمله برادرانش با وی تماس داشته و فشارهای روحی و روانی وصف ناپذیری بر خانواده وی وارد شده که بعد از کشف ماجرا دادخواهی را به دادسرا می کشاند و در راهروی دادسرا از ناحیه متهم ردیف دوم مورد ایراد ضرب و جرح عمدی قرار می گیرد.
دادگاه با عنایت به اوراق و محتویات پرونده از جمله شکایت شاکی، گواهی پزشکی قانونی نامبرده، ملاحظه نسخه ای از آگهی ترحیم شاکی مضبوط در پرونده و عکس هایی که از دوربین های مدار بسته محل هایی که آگهی ها در معابر چسبانده شده اند که به وضوح شخص متهم ردیف اول قابل شناسایی می باشد، مودای گواهی گواهان، اظهارات و دفاعیات متهم در مراحل دادرسی خصوص جلسه دادرسی که به صراحت بر وجود اختلاف بین وی و خانواده اش با شاکی صحه گذاشته و همین اختلاف باعث و انگیزه نامبرده در رقم زدن جرایم معنون نسبت به ایشان شده و عدم حضور متهم ردیف دوم در جلسه دادرسی با وصف ابلاغ قانونی اخطاریه و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده اتهامات را ثابت و محرز تشخیص و مستند به مواد 669 و 698 از قانون مجازات اسلامی 1375 و مواد 134، 448، 462، بند الف ماده 488، 709، 710 و 714 از قانون مجازات اسلامی 1392 حکم به محکومیت متهم ردیف اول از حیث اتهام بند الف به تحمل سیزده ماه حبس تعزیری و شصت ضربه شلاق تعزیری و از جهت اتهام بند پ به تحمل دو سال حبس تعزیری و محکومیت متهم ردیف دوم از حیث اتهام انتسابی نظر به عدم امکان قصاص به پرداخت دو صدم دیه کامله بابت حارصه پلک فوقانی و سمت چپ صورت و سه هزارم دیه کامله بابت کبودی زیر چشم چپ در حق مجنی علیه در ظرف یک سال از تاریخ درگیری صادر و اعلام می دارد. رأی صادره راجع به متهم ردیف اول حضوری ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد و راجع به متهم ردیف دوم غیابی ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در شعبه صادرکننده و بعد از گذشت مهلت مذکور نظر به قلت دیات قطعی است.
▪️رئیس شعبه 104 دادگاه عمومی جزایی شهریار ـ رضایی
🔰دادنامه ( واخواهی ) دادگاه بدوی :
✍واخواهی و اعتراض محکوم علیه الف.ع. نسبت به دادنامه شماره 1225- 25/12/92 صادره از این شعبه در پرونده کلاسه 104/ 921031 وارد و موجه نمی باشد زیرا رأی یاد شده صحیح و با رعایت تشریفات دادرسی و اصول حقوقی اصدار یافته و ایراد و اعتراضی موجه مطرح نگردیده است؛ فلذا ضمن رد واخواهی به استناد ماده 218 از قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه معترض عنه را تأیید می نماید. رأی صادره ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
▪️رئیس شعبه 104 دادگاه عمومی جزایی شهریار ـ رضایی
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1393/05/13
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309970270200568
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍در خصوص اتهام 1- الف.ع. 2- الف.ع. هر دو آزاد به قید معرفی کفیل، ردیف اول دایر بر الف: تهدید به قتل ع.ب. و اعضای خانواده ایشان، ب: نشر اکاذیب و ردیف دوم دایر بر ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به شاکی مزبور موضوع کیفرخواست شماره 4845-15/11/92 دادستانی محترم شهریار؛ نظر به محتویات پرونده، شاکی ع.ب. با اشاره به این که رئیس ... شهریار می باشد مدعی است که قریب به چند سال است که با متهم ردیف اول و خانواده وی به جهت اصرار در اخذ مجوز غیرقانونی و غیر اصولی نانوایی در سطح شهرستان به مشکل برخورده و در برابر خواسته های غیرقانونی آنان مقاومت نموده است و نتیجه این مقاومت ها مورد هجمه و تهدید به قتل قرار گرفتن خود و خانواده اش از سوی متهم ردیف اول بوده که به کرات و با حضور در دفتر اتحادیه و ... صورت پذیرفته، تا این که در این اواخر متهم یاد شده به صرف به کار بردن الفاظ تهدیدآمیز اکتفا نکرده و در یک برنامه ریزی منسجم و به منظور وارد کردن ضررهای معنوی و مادی به وی و منتسبین به ایشان نسبت به تهیه آگهی ترحیم وی اقدام و با تکثیر انبوه آن را در سطح شهرستان و خصوص نقاطی که شناخت روی نامبرده داشته اند چسبانده و در متن آگهی زمان و مکان و چگونگی تدفین را بیان کرده اند که با انتشار این آگهی در سطح شهرستان افراد مختلفی و از جمله برادرانش با وی تماس داشته و فشارهای روحی و روانی وصف ناپذیری بر خانواده وی وارد شده که بعد از کشف ماجرا دادخواهی را به دادسرا می کشاند و در راهروی دادسرا از ناحیه متهم ردیف دوم مورد ایراد ضرب و جرح عمدی قرار می گیرد.
دادگاه با عنایت به اوراق و محتویات پرونده از جمله شکایت شاکی، گواهی پزشکی قانونی نامبرده، ملاحظه نسخه ای از آگهی ترحیم شاکی مضبوط در پرونده و عکس هایی که از دوربین های مدار بسته محل هایی که آگهی ها در معابر چسبانده شده اند که به وضوح شخص متهم ردیف اول قابل شناسایی می باشد، مودای گواهی گواهان، اظهارات و دفاعیات متهم در مراحل دادرسی خصوص جلسه دادرسی که به صراحت بر وجود اختلاف بین وی و خانواده اش با شاکی صحه گذاشته و همین اختلاف باعث و انگیزه نامبرده در رقم زدن جرایم معنون نسبت به ایشان شده و عدم حضور متهم ردیف دوم در جلسه دادرسی با وصف ابلاغ قانونی اخطاریه و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده اتهامات را ثابت و محرز تشخیص و مستند به مواد 669 و 698 از قانون مجازات اسلامی 1375 و مواد 134، 448، 462، بند الف ماده 488، 709، 710 و 714 از قانون مجازات اسلامی 1392 حکم به محکومیت متهم ردیف اول از حیث اتهام بند الف به تحمل سیزده ماه حبس تعزیری و شصت ضربه شلاق تعزیری و از جهت اتهام بند پ به تحمل دو سال حبس تعزیری و محکومیت متهم ردیف دوم از حیث اتهام انتسابی نظر به عدم امکان قصاص به پرداخت دو صدم دیه کامله بابت حارصه پلک فوقانی و سمت چپ صورت و سه هزارم دیه کامله بابت کبودی زیر چشم چپ در حق مجنی علیه در ظرف یک سال از تاریخ درگیری صادر و اعلام می دارد. رأی صادره راجع به متهم ردیف اول حضوری ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد و راجع به متهم ردیف دوم غیابی ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در شعبه صادرکننده و بعد از گذشت مهلت مذکور نظر به قلت دیات قطعی است.
▪️رئیس شعبه 104 دادگاه عمومی جزایی شهریار ـ رضایی
🔰دادنامه ( واخواهی ) دادگاه بدوی :
✍واخواهی و اعتراض محکوم علیه الف.ع. نسبت به دادنامه شماره 1225- 25/12/92 صادره از این شعبه در پرونده کلاسه 104/ 921031 وارد و موجه نمی باشد زیرا رأی یاد شده صحیح و با رعایت تشریفات دادرسی و اصول حقوقی اصدار یافته و ایراد و اعتراضی موجه مطرح نگردیده است؛ فلذا ضمن رد واخواهی به استناد ماده 218 از قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه معترض عنه را تأیید می نماید. رأی صادره ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
▪️رئیس شعبه 104 دادگاه عمومی جزایی شهریار ـ رضایی
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای الف.ع. با وکالت آقای ح.ش.نسبت به دادنامه شماره 9201225 مورخ 25/12/92 صادره از شعبه 104دادگاه عمومی جزایی شهریار که به موجب آن تجدیدنظرخواه به اتهام تهدید به قتل تجدیدنظرخوانده و اعضای خانواده وی به 13 ماه حبس و 60 ضربه شلاق و به اتهام نشر اکاذیب به تحمل 2 سال حبس محکوم گردیده است؛ با بررسی جمیع اوراق و محتویات پرونده و با در نظر گرفتن مفاد لایحه اعتراضیه تجدیدنظرخواه اعتراض مؤثری که موجبات نقض و بی اعتباری دادنامه تجدیدنظرخواسته را فراهم نموده و اساس آن را مخدوش سازد و منطبق با شقوق مختلف ماده 240 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری باشد به عمل نیامده است و از حیث رعایت تشریفات دادرسی نیز دادنامه مذکور اشکال مؤثری ندارد، بنابراین ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته مستند به بند الف ماده 257 قانون مرقوم تأیید و استوار می گردد. این رأی قطعی است.
▪️رئیس شعبه 57 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه صلاحی ـ ناصری نژاد
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
✍در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای الف.ع. با وکالت آقای ح.ش.نسبت به دادنامه شماره 9201225 مورخ 25/12/92 صادره از شعبه 104دادگاه عمومی جزایی شهریار که به موجب آن تجدیدنظرخواه به اتهام تهدید به قتل تجدیدنظرخوانده و اعضای خانواده وی به 13 ماه حبس و 60 ضربه شلاق و به اتهام نشر اکاذیب به تحمل 2 سال حبس محکوم گردیده است؛ با بررسی جمیع اوراق و محتویات پرونده و با در نظر گرفتن مفاد لایحه اعتراضیه تجدیدنظرخواه اعتراض مؤثری که موجبات نقض و بی اعتباری دادنامه تجدیدنظرخواسته را فراهم نموده و اساس آن را مخدوش سازد و منطبق با شقوق مختلف ماده 240 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری باشد به عمل نیامده است و از حیث رعایت تشریفات دادرسی نیز دادنامه مذکور اشکال مؤثری ندارد، بنابراین ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته مستند به بند الف ماده 257 قانون مرقوم تأیید و استوار می گردد. این رأی قطعی است.
▪️رئیس شعبه 57 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه صلاحی ـ ناصری نژاد
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅جدول آخرین شاخص های تورم بر اساس شاخص های بانک مرکزی تا شهریور ۱۴۰۱
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
✅چکیده : اگر صدور گواهی عدم پرداخت چک به علت عدم تطابق امضاء باشد، صاحب حساب، مسئول پرداخت وجه چک نیست؛ زیرا صدور چک از ناحیه وی محرز نیست.
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1393/11/06
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309970221001371
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍درخصوص دعوی ن.ش. به طرفیت الف.ش. مبنی بر مطالبه مبلغ 300,000,000 ریال بابت وجه یک فقره چک به شماره... مورخ 10/03/91 عهده بانک ت. با احتساب خسارات دادرسی و تأخیر تأدیه؛ با عنایت به مجموع محتویات پرونده و وجود اصل چک و گواهی عدم پرداخت مربوطه در ید خواهان که دلالت به اشتغال ذمّه خواندگان دارد و خواندگان نیز دلیلی بر برائت ذمه خود ارائه ندادهاند. لذا دادگاه با استصحاب بقاء دین مستنداً به مواد 313 و 315 قانون تجارت و نیز مواد 198، 515، 519 و 522 آیین دادرسی در امور مدنی خواندگان را متضامناً به پرداخت مبلغ 300,000,000 ریال بابت اصل خواسته و مبلغ 9,300,000 بابت هزینه دادرسی به انضمام خسارت تأخیر تأدیه مطابق تعرفه و شاخص بانک مرکزی از تاریخ صدور چک تا زمان اجرای حکم در حق خواهان محکوم مینماید. رأی صادره غیابی و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ واقعی، قابل واخواهی در این دادگاه، سپس ظرف مدت مزبور قابل تجدیدنظر در دادگاههای تجدیدنظر استان تهران میباشد. ضمناً هزینه دادرسی خسارت تأخیر تأدیه در زمان اجرای حکم محاسبه و از خواهان دریافت خواهد شد.
▪️رئیس شعبه 178 دادگاه عمومی حقوقی تهران - محمدی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍تجدیدنظرخواهی ب.الف. به وکالت از الف.ش. نسبت به دادنامه شماره 625 مورخ 23/7/93 صادره از شعبه 178 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم بر محکومیت تجدیدنظرخواه به پرداخت مبلغ 000/000/300 ریال بابت وجه یک فقره چک بلامحل به شماره... مورخ 10/3/91 عهده بانک ت. به همراه خسارت دادرسی و خسارت تأخیر تأدیه در حق خانم ن.ش. صادر گردیده، وارد و محمول بر صحت بوده و بر استدلال و استنباط محکمه نخستین خدشه و اشکال قانونی وارد است. زیرا،
💢اولاً: تجدیدنظرخواه بشرح لایحه شماره 1577- 19/7/93 در مرحله بدوی و بشرح لایحه اعتراضیه مدعی عدم امضاء چک متنازعٌفیه و در نتیجه عدم صدور آن گردیده است.
💢ثانیاً: بر اساس گواهی عدم پرداخت صادره از سوی بانک محالٌعلیه، حسب اعلام بانک، امضاء صادرکننده با نمونه امضاء موجود در بانک و در حدود عرف بانکداری مطابقت نمینماید. این مطلب به صراحت در گواهی عدم پرداخت ابرازی خواهان ذکر شدهاست.
💢ثالثاً: مطابق صورتجلسه مورخ 5/5/93 شعبه 1018 دادگاه عمومی جزایی تهران که تصویر مصدق آن به همراه لایحه شماره 2201- 13/10/93 از سوی خواهان دعوا ابراز گردیده، بر اساس تحقیقات محکمه جزایی چک مورد نزاع توسط الف.ش. که پسر تجدیدنظرخواه میباشد صادر و امضاء شده و در اختیار خواهان قرار گرفته است.
من حیثالمجموع از نظر این دادگاه صدور چک از سوی تجدیدنظرخواه برای دادگاه محرز نمیباشد، در صورتی که چک توسط صاحب حساب امضاء و صادر نگردیده باشد نیز مسئولیتی برای پرداخت وجه متوجه صاحب حساب که شخص حقیقی میباشد وجود نداشته، دادگاه دعوای خواهان دائر به مطالبه وجه چک را متوجه خوانده نمیداند، مستنداً به ماده 358 و 2 و 84 و 89 قانون آیین دادرسی مدنی، ضمن نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته، قرار رد دعوای خواهان را صادر مینماید. رأی صادره قطعی است.
▪️رئیس شعبه 10 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - مستشار دادگاه امی - مداح
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1393/11/06
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309970221001371
🔰دادنامه دادگاه بدوی :
✍درخصوص دعوی ن.ش. به طرفیت الف.ش. مبنی بر مطالبه مبلغ 300,000,000 ریال بابت وجه یک فقره چک به شماره... مورخ 10/03/91 عهده بانک ت. با احتساب خسارات دادرسی و تأخیر تأدیه؛ با عنایت به مجموع محتویات پرونده و وجود اصل چک و گواهی عدم پرداخت مربوطه در ید خواهان که دلالت به اشتغال ذمّه خواندگان دارد و خواندگان نیز دلیلی بر برائت ذمه خود ارائه ندادهاند. لذا دادگاه با استصحاب بقاء دین مستنداً به مواد 313 و 315 قانون تجارت و نیز مواد 198، 515، 519 و 522 آیین دادرسی در امور مدنی خواندگان را متضامناً به پرداخت مبلغ 300,000,000 ریال بابت اصل خواسته و مبلغ 9,300,000 بابت هزینه دادرسی به انضمام خسارت تأخیر تأدیه مطابق تعرفه و شاخص بانک مرکزی از تاریخ صدور چک تا زمان اجرای حکم در حق خواهان محکوم مینماید. رأی صادره غیابی و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ واقعی، قابل واخواهی در این دادگاه، سپس ظرف مدت مزبور قابل تجدیدنظر در دادگاههای تجدیدنظر استان تهران میباشد. ضمناً هزینه دادرسی خسارت تأخیر تأدیه در زمان اجرای حکم محاسبه و از خواهان دریافت خواهد شد.
▪️رئیس شعبه 178 دادگاه عمومی حقوقی تهران - محمدی
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍تجدیدنظرخواهی ب.الف. به وکالت از الف.ش. نسبت به دادنامه شماره 625 مورخ 23/7/93 صادره از شعبه 178 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم بر محکومیت تجدیدنظرخواه به پرداخت مبلغ 000/000/300 ریال بابت وجه یک فقره چک بلامحل به شماره... مورخ 10/3/91 عهده بانک ت. به همراه خسارت دادرسی و خسارت تأخیر تأدیه در حق خانم ن.ش. صادر گردیده، وارد و محمول بر صحت بوده و بر استدلال و استنباط محکمه نخستین خدشه و اشکال قانونی وارد است. زیرا،
💢اولاً: تجدیدنظرخواه بشرح لایحه شماره 1577- 19/7/93 در مرحله بدوی و بشرح لایحه اعتراضیه مدعی عدم امضاء چک متنازعٌفیه و در نتیجه عدم صدور آن گردیده است.
💢ثانیاً: بر اساس گواهی عدم پرداخت صادره از سوی بانک محالٌعلیه، حسب اعلام بانک، امضاء صادرکننده با نمونه امضاء موجود در بانک و در حدود عرف بانکداری مطابقت نمینماید. این مطلب به صراحت در گواهی عدم پرداخت ابرازی خواهان ذکر شدهاست.
💢ثالثاً: مطابق صورتجلسه مورخ 5/5/93 شعبه 1018 دادگاه عمومی جزایی تهران که تصویر مصدق آن به همراه لایحه شماره 2201- 13/10/93 از سوی خواهان دعوا ابراز گردیده، بر اساس تحقیقات محکمه جزایی چک مورد نزاع توسط الف.ش. که پسر تجدیدنظرخواه میباشد صادر و امضاء شده و در اختیار خواهان قرار گرفته است.
من حیثالمجموع از نظر این دادگاه صدور چک از سوی تجدیدنظرخواه برای دادگاه محرز نمیباشد، در صورتی که چک توسط صاحب حساب امضاء و صادر نگردیده باشد نیز مسئولیتی برای پرداخت وجه متوجه صاحب حساب که شخص حقیقی میباشد وجود نداشته، دادگاه دعوای خواهان دائر به مطالبه وجه چک را متوجه خوانده نمیداند، مستنداً به ماده 358 و 2 و 84 و 89 قانون آیین دادرسی مدنی، ضمن نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته، قرار رد دعوای خواهان را صادر مینماید. رأی صادره قطعی است.
▪️رئیس شعبه 10 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - مستشار دادگاه امی - مداح
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅
🔷تاریخ دادنامه قطعی: 1392/12/04
🔷شماره دادنامه قطعی: 9209970222602076
🔰دادنامه دادگاه بدوی:
✍در خصوص دادخواست خانم ح.ر. با وکالت آقای ح.ح. بهطرفیت آقای ح.ه. دایر به؛( مطالبه اجرت المثل ایام زندگی) با توجه به محتویات پرونده و اینکه خواهان در خصوص اثبات موضوع دعوی خویش یعنی اجرتالمثل ایام زندگی دلیلی به دادگاه ارائه نکرده است و قصد عدم تبرع خویش را به اثبات نرسانده است, لذا دعوی خواهان وارد نبوده و مستنداً به ماده 197 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به بطلان دعوی خواهان صادر و اعلام میدارد رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ در دادگاه محترم تجدیدنظر تهران قابل تجدیدنظرخواهی میباشد.
▪️رئیس شعبه 249 دادگاه عمومی خانواده تهران
▪️رئیس شعبه 26 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
چکیده: افعال خانهداری همچون شستوشو،پخت و پز و شیر دادن به فرزندان, متعلق اجرتالمثل
قرارگرفته و زوجه ملزم به اثبات غیر تبرعی بودن آنها نیست. 🔷تاریخ دادنامه قطعی: 1392/12/04
🔷شماره دادنامه قطعی: 9209970222602076
🔰دادنامه دادگاه بدوی:
✍در خصوص دادخواست خانم ح.ر. با وکالت آقای ح.ح. بهطرفیت آقای ح.ه. دایر به؛( مطالبه اجرت المثل ایام زندگی) با توجه به محتویات پرونده و اینکه خواهان در خصوص اثبات موضوع دعوی خویش یعنی اجرتالمثل ایام زندگی دلیلی به دادگاه ارائه نکرده است و قصد عدم تبرع خویش را به اثبات نرسانده است, لذا دعوی خواهان وارد نبوده و مستنداً به ماده 197 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به بطلان دعوی خواهان صادر و اعلام میدارد رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ در دادگاه محترم تجدیدنظر تهران قابل تجدیدنظرخواهی میباشد.
▪️رئیس شعبه 249 دادگاه عمومی خانواده تهران
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان:
✍تجدیدنظرخواهی خانم ح.ر. بهطرفیت آقای ح.ه. نسبت به دادنامه شماره 9209970201900669-30/4/92 شعبه 249 دادگاه خانواده
تهران مبنی بر {مطالبه اجرتالمثل ایام زندگی مشترک} که بهموجب آن حکم به بطلان دعوی در مورد تجدیدنظرخواه زوجه صادر گردیده است و از این حیث مورد اعتراض تجدیدنظرخواه واقعشده است موجه تشخیص داده میشود.
زیرا با توجه به محتویات پرونده و لایحه اعتراضیه تجدیدنظرخواه و نیز انجام کارهای راجع فعل خانهداری بهقصد عدم تبرع ازجمله شستوشو – پختوپز – و نیز نظافت و شیر دادن دو فرزند مشترک و عرفاً نیز برای کارهایی که زوجه نسبت به زوج انجام داده است مزد تعلق میگیرد و مطالبه اجرتالمثل ایام زندگی مشترک از سوی زوجه,دارای وجاهت میباشد،لهذا ضمن قبول درخواست تجدیدنظرخواهی, رأی صادره به استناد قسمت اول ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی، نقض
و حکم به محکومیت آقای ح.ه. به پرداخت مبلغ چهارده میلیون و دویست هزار تومان طبق نظریه کارشناس منتخب دادگستری مورخ 12/9/92 و هزینه دادرسی ازجمله هزینه کارشناسی در حق خانم ح.ر. صادر و اعلام مینماید رأی صادره قطعی است.▪️رئیس شعبه 26 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
Forwarded from عکس نگار
✅رای وحدت رویه شماره ۸۲۴ ـ ۱۴۰۱/۶/۱ هیات عمومی دیوان عالی کشور
💠توقف خسارت تاخیر تادیه چک از زمان صدور حکم اعسار یا تقسیط آن
✍با توجه به اینکه در ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹، شرط «تمکن مدیون» به طور مطلق، بیان شده و در مقررات خاص راجع به چک حکم مغایری پیشبینی نشده و چک از این جهت فاقد خصوصیت است، بنابراین در مواردی که به موجب حکم دادگاه، اعسار محکومعلیه، به نحو کلی یا با تعیین مهلت و یا اقساط، ثابت شود، از تاریخ ثبوت اعسار، محاسبه خسارت تأخیر تأدیه وجه چک نیز متوقف میشود. بدیهی است در موارد صدور حکم اعسار با تعیین مهلت یا اقساط، به لحاظ احراز تمکن مدیون در حدود مقرر، در صورت تأخیر، از موعد یا مواعد تعیین شده، حسب مورد، به دین یا هر یک از اقساط معوق، خسارت تأخیر تأدیه تعلق میگیرد. بنا به مراتب، رأی شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان یزد که با این نظر انطباق دارد، به اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص داده میشود. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاهها و سایر مراجع، اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.
هیات عمومی دیوان عالی کشور
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
💠توقف خسارت تاخیر تادیه چک از زمان صدور حکم اعسار یا تقسیط آن
✍با توجه به اینکه در ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹، شرط «تمکن مدیون» به طور مطلق، بیان شده و در مقررات خاص راجع به چک حکم مغایری پیشبینی نشده و چک از این جهت فاقد خصوصیت است، بنابراین در مواردی که به موجب حکم دادگاه، اعسار محکومعلیه، به نحو کلی یا با تعیین مهلت و یا اقساط، ثابت شود، از تاریخ ثبوت اعسار، محاسبه خسارت تأخیر تأدیه وجه چک نیز متوقف میشود. بدیهی است در موارد صدور حکم اعسار با تعیین مهلت یا اقساط، به لحاظ احراز تمکن مدیون در حدود مقرر، در صورت تأخیر، از موعد یا مواعد تعیین شده، حسب مورد، به دین یا هر یک از اقساط معوق، خسارت تأخیر تأدیه تعلق میگیرد. بنا به مراتب، رأی شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان یزد که با این نظر انطباق دارد، به اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص داده میشود. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاهها و سایر مراجع، اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.
هیات عمومی دیوان عالی کشور
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
✅چکیده: چنانچه چک ارائه شده توسط خریدار منجر به عدم پرداخت شود، عدم استرداد مبیع توسط وی، مصداق بزه خیانت در امانت است.
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1395/02/25
🔷شماره دادنامه قطعی : 9109980169701075
🔰شرح خلاصه جریان پرونده :
✍آقای الف.ق.ن. به عنوان شاکی علیه آقای ط.م.ز.ق. و خانم گ.ح. درتاریخ 91/4/25 به عنوان خیانت در امانت اعلام داشته حدود دو ماه پیش نامبردگان از فروشگاه بنده یک دستگاه رایانه همراه به مبلغ 1/570/000 تومان خریداری و در مقابل دو فقره چک به شماره ... بانک اقتصاد نوین و ... بانک ملی داده اند که پاس نشد - پس از تماس های مکرر قرار شد که ایشان رایانه قبلی را عودت نمایند و بنده هم چک ها را به آنها بدهم .... (ص 53 و 52) و دو نفر نیز به عنوان گواه اظهارات شاکی را تا حدودی تأیید کرده اند (ص 6و7 وص 54 و ص61 وص 72 و 77) سوابق کیفری متهم در ص 40 و 41 درج گردیده است. متهم برخی از اتهامات را تاحدودی پذیرفته است (ص 42) بازپرس محترم با تفهیم اتهام خیانت در امانت نسبت به دو دستگاه رایانه از متهم خواسته آخرین دفاع خود را بیان نماید (ص 63) سرانجام درخصوص اتهام خیانت در امانت نسبت به یک دستگاه لپ تاپ قرار مجرمیت متهم را صادر نموده است (ص 78) و پس از صدور کیفرخواست (ص 79) پرونده در وقت مقرر با حضور طرفین و نماینده محترم دادستان در جلسه دادگاه مطرح رسیدگی قرار گرفته است. متهم در آخرین دفاع بزه انتسابی را قبول کرده و تقاضای کمک دارد (ص 86) در پایان شعبه 109 دادگاه جزائی ... با اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 300737 - 91/11/15 با احراز بزهکاری متهم ط.م.ز.ق. و رعایت جهات مخففه وی را به سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم نموده است (ص 91) از دادنامه صادره شاکی پرونده اعتراض و تجدیدنظرخواهی و تقاضای تشدید مجازات را کرده و شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر استان ... به شرح دادنامه صدرالاشاره با استدلال مشروحی که معمول داشته بزه خیانت در امانت دراین پرونده را محقق ندانسته و عدم ایفاء تعهد مندرج در قرارداد 91/2/2 که به امضاء طرفین دعوی رسیده را فاقد وصف جزائی دانسته و لذا به استناد شق یک بند ب ماده 257 قانون آیین دادرسی کیفری حکم بدوی را نقض و به جهت عدم تحقق بزه خیانت در امانت رأی بر برائت ط.م.ز.ق. صادر و آن را قطعی اعلام نموده است (ص 105) و در مرحله تالی رئیس کل محترم دادگستری استان ... رأی دادگاه تجدیدنظر مرقوم را خلاف بین شرع تشخیص و پرونده را جهت اعمال ماده 18 اصلاحی به قوه قضائیه ارسال داشته که پرونده در کمیسیون شماره نهم بررسی و پس از تهیه گزارش و اظهار نظر پرونده به نظر ریاست محترم و معزز قوه قضائیه رسیده و معظم له بر اساس گزارش آنان رأی موضوع دادخواهی را خلاف بین شرع تشخیص و به استناد مواد 477 و 478 قانون آیین دادرسی کیفری ضمن موافقت با تجویز اعاده دادرسی و توقف اجرای حکم، مقرر فرموده اند پرونده برای رسیدگی به شعب خاص در دیوان عالی کشور فرستاده شود که به این شعبه (چهل وسه) ارسال و ارجاع گردیده است. هیئت شعبه درتاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای بروجردی عضوممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حاتمی دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی برنقض رأی مورد اعتراض مشاوره نموده چنین رأی می دهد:
🔰دادنامه قطعی شعبه دیوان عالی کشور :
✍با توجه به محتویات پرونده و نظریه گروه مشاوران قضائی مبنی بر مخدوش بودن دادنامه شماره 0973 - 91/12/23 صادره از شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر استان ... به لحاظ این که در موضوع پرونده همه ارکان تحقق بزه خیانت در امانت: شیء مورد امانت و سپردن آن به دست شخص دیگر به عنوان الف. و عدم استرداد آن از سوی آن شخص ثابت و موجود است و جای تردید نمی باشد. لذا با تشخیص موجه بودن استدلال فوق، مستنداً به ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 دادنامه یاد شده نقض و رأی به محکومیت آقای ط.م.ز.ق. به تحمل سه ماه و یک روز حبس تعزیری و رد لپ تاپ مورد امانت صادر و اعلام می گردد. این رأی قطعی است.
▪️شعبه چهل و سوم دیوان عالی کشور- رئیس و مستشار مالک اژدر شریفی - محمدرضا بروجردی
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1395/02/25
🔷شماره دادنامه قطعی : 9109980169701075
🔰شرح خلاصه جریان پرونده :
✍آقای الف.ق.ن. به عنوان شاکی علیه آقای ط.م.ز.ق. و خانم گ.ح. درتاریخ 91/4/25 به عنوان خیانت در امانت اعلام داشته حدود دو ماه پیش نامبردگان از فروشگاه بنده یک دستگاه رایانه همراه به مبلغ 1/570/000 تومان خریداری و در مقابل دو فقره چک به شماره ... بانک اقتصاد نوین و ... بانک ملی داده اند که پاس نشد - پس از تماس های مکرر قرار شد که ایشان رایانه قبلی را عودت نمایند و بنده هم چک ها را به آنها بدهم .... (ص 53 و 52) و دو نفر نیز به عنوان گواه اظهارات شاکی را تا حدودی تأیید کرده اند (ص 6و7 وص 54 و ص61 وص 72 و 77) سوابق کیفری متهم در ص 40 و 41 درج گردیده است. متهم برخی از اتهامات را تاحدودی پذیرفته است (ص 42) بازپرس محترم با تفهیم اتهام خیانت در امانت نسبت به دو دستگاه رایانه از متهم خواسته آخرین دفاع خود را بیان نماید (ص 63) سرانجام درخصوص اتهام خیانت در امانت نسبت به یک دستگاه لپ تاپ قرار مجرمیت متهم را صادر نموده است (ص 78) و پس از صدور کیفرخواست (ص 79) پرونده در وقت مقرر با حضور طرفین و نماینده محترم دادستان در جلسه دادگاه مطرح رسیدگی قرار گرفته است. متهم در آخرین دفاع بزه انتسابی را قبول کرده و تقاضای کمک دارد (ص 86) در پایان شعبه 109 دادگاه جزائی ... با اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 300737 - 91/11/15 با احراز بزهکاری متهم ط.م.ز.ق. و رعایت جهات مخففه وی را به سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم نموده است (ص 91) از دادنامه صادره شاکی پرونده اعتراض و تجدیدنظرخواهی و تقاضای تشدید مجازات را کرده و شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر استان ... به شرح دادنامه صدرالاشاره با استدلال مشروحی که معمول داشته بزه خیانت در امانت دراین پرونده را محقق ندانسته و عدم ایفاء تعهد مندرج در قرارداد 91/2/2 که به امضاء طرفین دعوی رسیده را فاقد وصف جزائی دانسته و لذا به استناد شق یک بند ب ماده 257 قانون آیین دادرسی کیفری حکم بدوی را نقض و به جهت عدم تحقق بزه خیانت در امانت رأی بر برائت ط.م.ز.ق. صادر و آن را قطعی اعلام نموده است (ص 105) و در مرحله تالی رئیس کل محترم دادگستری استان ... رأی دادگاه تجدیدنظر مرقوم را خلاف بین شرع تشخیص و پرونده را جهت اعمال ماده 18 اصلاحی به قوه قضائیه ارسال داشته که پرونده در کمیسیون شماره نهم بررسی و پس از تهیه گزارش و اظهار نظر پرونده به نظر ریاست محترم و معزز قوه قضائیه رسیده و معظم له بر اساس گزارش آنان رأی موضوع دادخواهی را خلاف بین شرع تشخیص و به استناد مواد 477 و 478 قانون آیین دادرسی کیفری ضمن موافقت با تجویز اعاده دادرسی و توقف اجرای حکم، مقرر فرموده اند پرونده برای رسیدگی به شعب خاص در دیوان عالی کشور فرستاده شود که به این شعبه (چهل وسه) ارسال و ارجاع گردیده است. هیئت شعبه درتاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای بروجردی عضوممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حاتمی دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی برنقض رأی مورد اعتراض مشاوره نموده چنین رأی می دهد:
🔰دادنامه قطعی شعبه دیوان عالی کشور :
✍با توجه به محتویات پرونده و نظریه گروه مشاوران قضائی مبنی بر مخدوش بودن دادنامه شماره 0973 - 91/12/23 صادره از شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر استان ... به لحاظ این که در موضوع پرونده همه ارکان تحقق بزه خیانت در امانت: شیء مورد امانت و سپردن آن به دست شخص دیگر به عنوان الف. و عدم استرداد آن از سوی آن شخص ثابت و موجود است و جای تردید نمی باشد. لذا با تشخیص موجه بودن استدلال فوق، مستنداً به ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 دادنامه یاد شده نقض و رأی به محکومیت آقای ط.م.ز.ق. به تحمل سه ماه و یک روز حبس تعزیری و رد لپ تاپ مورد امانت صادر و اعلام می گردد. این رأی قطعی است.
▪️شعبه چهل و سوم دیوان عالی کشور- رئیس و مستشار مالک اژدر شریفی - محمدرضا بروجردی
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده : در حکم اعسار و تقسیط محکومبه با تعیین مبلغی به عنوان پیشقسط امکان اعمال ماده ۳ ق.ن.ا.م.م. نسبت بدان وجود دارد چرا که دادگاه در واقع اعسار وی را در حد مبلغ پیش قسط نپذیرفته است.
🔷تاریخ نظریه : 1400/03/19
🔷شماره نظریه : 7/1400/260
🔷شماره پرونده : 1400-3/1-260 ح
⁉️در صورتی که محکومعلیه با تودیع وثیقه از بازداشت آزاد و دادخواست اعسار تقدیم کرده باشد و حکم اعسار وی با تعیین پیش قسط صادر شود آیا با توجه به اینکه تعیین پیش قسط به نوعی رد اعسارمحسوب میشود آیا در صورت عدم پرداخت پیش قسط آیا امکان اخطار به وثیقهگذار و اخذ محکومبه از محل وثیقه امکانپذیر است؟
✅پاسخ :
✍در مواردی مانند فرض استعلام که دادگاه حکم بر تقسیط محکومبه با تعیین مبلغی به عنوان پیشقسط صادر میکند، در واقع اعسار وی را در حد مبلغ پیشقسط نپذیرفته و رد کرده است؛ بنابراین مقررات ذیل تبصره یک ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب 1394 در خصوص اخطار به وثیقهگذار و استیفای پیشقسط از محل تأمین مأخوذه قابل اعمال است.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ نظریه : 1400/03/19
🔷شماره نظریه : 7/1400/260
🔷شماره پرونده : 1400-3/1-260 ح
⁉️در صورتی که محکومعلیه با تودیع وثیقه از بازداشت آزاد و دادخواست اعسار تقدیم کرده باشد و حکم اعسار وی با تعیین پیش قسط صادر شود آیا با توجه به اینکه تعیین پیش قسط به نوعی رد اعسارمحسوب میشود آیا در صورت عدم پرداخت پیش قسط آیا امکان اخطار به وثیقهگذار و اخذ محکومبه از محل وثیقه امکانپذیر است؟
✅پاسخ :
✍در مواردی مانند فرض استعلام که دادگاه حکم بر تقسیط محکومبه با تعیین مبلغی به عنوان پیشقسط صادر میکند، در واقع اعسار وی را در حد مبلغ پیشقسط نپذیرفته و رد کرده است؛ بنابراین مقررات ذیل تبصره یک ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب 1394 در خصوص اخطار به وثیقهگذار و استیفای پیشقسط از محل تأمین مأخوذه قابل اعمال است.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده : درصورتی که علیرغم رسیدن طفل به ۷ سالگی و آغاز حق حضانت قانونی پدر، مصلحت طفل به دلیل انس و وابستگی شدید وی به مادر، حضور در کنار مادر باشد، بنا بر مصلحت مربوطه، حکم به حضانت پدر صادر نخواهد شد و حضانت مادر ادامه پیدا خواهد کرد.
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1392/05/14
🔷شماره دادنامه قطعی : 9209970224000760
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍درخصوص دادخواست تجدیدنظرخواهی م.ب. بهطرفیت س.پ. نسبت به دادنامه شماره 00966 مورخ 10/12/1392 در پرونده کلاسه 00820 صادره از شعبه 3 دادگاه عمومی حقوقی ورامین، که بهموجب آن حکم به حضانت فرزند به پدر (تجدیدنظرخوانده) صادر گردیده است. تجدیدنظرخواه بیان داشت، فرزند مشترک بهنام م. 7 ساله، شدیداً به مادر وابسته میباشد. {{ نظر به صورتجلسه 5/12/1391 که فرزند مشترک پنج سال، نزد مادر بوده است و اینکه پدر ازدواج مجدد نموده است و انس گرفتن فرزند با مادر، لذا با عنایت بهمراتب فوق، ایراد تجدیدنظرخواهی را وارد دانسته؛ بهدلیل اینکه برابر تبصره ماده 1169 قانون مدنی، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک میباشد و اینکه فرزند مشترک پنج ساله نزد مادر بوده و با مادر مانوس گردیده و انس با مادر به مصلحت کودک میباشدکه کودک نزد مادر بوده، یکی از موارد مصلحت فرزند، الفت و مأنوس بودن کودک میباشد }} لذا ضمن نقض دادنامه فوقالذکر به استناد مواد 358 قانون آیین دادرسی مدنی و تبصره ماده 1169 قانون مدنی، حکم به رد دعوی خواهان بدوی (تجدیدنظرخوانده) صادر و اعلام مینماید. رأی صادره قطعی است.
▪️رئیس شعبه 40 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1392/05/14
🔷شماره دادنامه قطعی : 9209970224000760
🔰دادنامه قطعی دادگاه تجدیدنظر استان :
✍درخصوص دادخواست تجدیدنظرخواهی م.ب. بهطرفیت س.پ. نسبت به دادنامه شماره 00966 مورخ 10/12/1392 در پرونده کلاسه 00820 صادره از شعبه 3 دادگاه عمومی حقوقی ورامین، که بهموجب آن حکم به حضانت فرزند به پدر (تجدیدنظرخوانده) صادر گردیده است. تجدیدنظرخواه بیان داشت، فرزند مشترک بهنام م. 7 ساله، شدیداً به مادر وابسته میباشد. {{ نظر به صورتجلسه 5/12/1391 که فرزند مشترک پنج سال، نزد مادر بوده است و اینکه پدر ازدواج مجدد نموده است و انس گرفتن فرزند با مادر، لذا با عنایت بهمراتب فوق، ایراد تجدیدنظرخواهی را وارد دانسته؛ بهدلیل اینکه برابر تبصره ماده 1169 قانون مدنی، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک میباشد و اینکه فرزند مشترک پنج ساله نزد مادر بوده و با مادر مانوس گردیده و انس با مادر به مصلحت کودک میباشدکه کودک نزد مادر بوده، یکی از موارد مصلحت فرزند، الفت و مأنوس بودن کودک میباشد }} لذا ضمن نقض دادنامه فوقالذکر به استناد مواد 358 قانون آیین دادرسی مدنی و تبصره ماده 1169 قانون مدنی، حکم به رد دعوی خواهان بدوی (تجدیدنظرخوانده) صادر و اعلام مینماید. رأی صادره قطعی است.
▪️رئیس شعبه 40 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده : معیار مدخوله بودن، دخول به اندازه حشفه است و ازاله بکارت تأثیری در این موضوع ندارد بنابراین همین که اندازه حشفه دخول شود ولو منجر به ازاله بکارت نشود زن مدخوله محسوب شده و تمامی مهریه به وی تعلق می گیرد.
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1393/05/12
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309970909900199
🔰شرح خلاصه جریان پرونده :
✍خواهان زوج آقای م.م. فرزند م.، کارمند طی دادخواست تقدیمی به مجتمع قضایی خانواده 2 تهران پیوست فتوکپی رونوشت سند نکاحیه و غیره به طرفیت خوانده همسرش خانم الف.ب. فرزند الف. بازنشسته، محل اقامت زوجین تهران تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نموده و اظهار داشته به موجب سند نکاحیه در تاریخ 8/1/67 با خوانده عقد دائم نموده ایم و دارای فرزند مشترک نمی باشیم. حال با توجه به دلایل اختلافات لاینحل و عدم تفاهم اخلاقی وضعیتی حادث شده که ادامه زندگی مشترک را غیرممکن ساخته است که متأسفانه علی رغم سعی و تلاش فراوان جهت اصلاح و رویه ایشان موافقتی حاصل نگردیده و موجبات عدم رغبت اینجانب به زندگی مشترک را فراهم ساخته است.
لذا طبق مواد قانونی که ذکر کرده تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نموده است و پرونده پس از تشریفات ثبت و ارجاع در شعبه 268 دادگاه عمومی حقوقی مطرح و در جلسه اولیه دادگاه که طرفین و وکلایشان حضورداشته اند وکیل خواهان نیز اظهار داشته طبق سند نکاحیه زوجین 24 سال پیش با یکدیگر پیمان زناشویی بسته اند. زوجه هنوز باکره است. فرزند ندارند و در طول مدت زناشویی به جز مناقشات و جنگ اعصاب بهره دیگری از این ازدواج به موکل عاید نگردیده است. تقاضای ارجاع امر به داوری نموده است. ضمناً موکل در تمام سال های زندگی مشترک هر چه به دست آورده در زندگی هزینه کرده است از مال دنیا به جز حقوق کارمندی مال منال ندارد و اگر حقی به ذمه زوج تعلق بگیرد به اقساط پرداخت می نماید و وکیل زوجه اظهار داشته مطالب خود را در لایحه تقدیمی نوشته ام و در لایحه اعلام داشته زوج در دادخواست، زوجه اش را دوشیزه ذکر نموده و اینکه بعد از 25 سال زندگی مشترک و کام جویی از وی باکره می باشد که به دلیل ناتوانی و ضعف قوای جسمی قادر به ازاله بکارت نبوده درحالی که به تصدیق پزشک متخصص پرده بکارت موکله از نوع حلقوی است و ازاله بکارت شرط تعلق تمام مهریه قید نگردیده و طبق استفتاء از بعضی از مراجع ازاله پرده بکارت شرط مالکیت بر مهریه نیست و در صورت اصرار زوج به طلاق، زوجه استحقاق دریافت کل مهریه را دارد و دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر و داور زوج ادامه زندگی مشترک را ناممکن و مراجع به حقوق مالی زوجه باکره چون زوج فاقد تمکن مالی است لذا تقسیط آن را به قدر امکان موجب بری الذمه شدن زوج دانسته است و داور زوجه نیز در گزارش خود ضمن بیان مطالبی راجع به زندگی مشترک زوجین در 25 سال نوشته اختلافات زوجین را چنان فاحش نمی بینم که به جدایی رأی دهم و از طرف دیگر خانم ب. اصرار به بازگشت شوهر و ادامه زندگی مشترک دارد و اگر زوج اصرار به جدایی داشته باشد باید کلیه حقوق قانونی و شرعی زوجه را بپردازد و دادگاه پس از تحقیقات انجام شده ختم رسیدگی را اعلام و در دادنامه شماره 00632-21/4/92 نظر به اینکه سعی دادگاه و داوران در جهت انصراف زوج از طلاق مؤثر واقع نشد. طبق قاعده فقهی الطلاق بید من اخذ بالساق به زوج اجازه داده با شرایط ذیل نسبت به اجرا و ثبت طلاق در دفترخانه اقدام نماید 1- مهریه استحقاقی زوجه را با توجه به دوشیزه بودن همزمان با اجرای طلاق در دفترخانه نقداً پرداخت نماید. 2- دادگاه نفقه ایام عده زوجه را مجموعاً مبلغ یک میلیون و پانصد هزار تومان تعیین نموده که همزمان با اجرای صیغه طلاق پرداخت کند. 3- اجرت المثل کارهایی که در ایام زندگی مشترک انجام داده مبلغ بیست وپنج میلیون تومان ذکر نموده است. 4 نفقه معوقه را منتفی دانسته و نوع طلاق را به لحاظ دوشیزه بودن زوجه بائن دانسته است که از ناحیه زوجه با وکالت خانم ه.ن. مورد اعتراض و طی دادخواست تقدیمی و لایحه پیوست تقاضای تجدیدنظر نموده است و اجمالاً اینکه اگرچه زوجه باکره است لیکن طبق استفتاءات انجام شده اگر به قدر ختنه گاه دخول واقع شود مدخوله محسوب و باید همه مهریه پرداخت گردد. لذا پرونده در شعبه 26 دادگاه تجدیدنظر استان تهران مطرح و در دادنامه شماره 0001133-7/7/92 اعتراض را وارد ندانسته زیرا دادنامه صادره را موجه و تجدیدنظرخواه دلیلی که موجب نقض یا بی اعتباری دادنامه را فراهم کند ارائه ننموده است. لذا ضمن ردّ اعتراض، دادنامه معترضٌ عنه را تأیید نموده است.
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1393/05/12
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309970909900199
🔰شرح خلاصه جریان پرونده :
✍خواهان زوج آقای م.م. فرزند م.، کارمند طی دادخواست تقدیمی به مجتمع قضایی خانواده 2 تهران پیوست فتوکپی رونوشت سند نکاحیه و غیره به طرفیت خوانده همسرش خانم الف.ب. فرزند الف. بازنشسته، محل اقامت زوجین تهران تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نموده و اظهار داشته به موجب سند نکاحیه در تاریخ 8/1/67 با خوانده عقد دائم نموده ایم و دارای فرزند مشترک نمی باشیم. حال با توجه به دلایل اختلافات لاینحل و عدم تفاهم اخلاقی وضعیتی حادث شده که ادامه زندگی مشترک را غیرممکن ساخته است که متأسفانه علی رغم سعی و تلاش فراوان جهت اصلاح و رویه ایشان موافقتی حاصل نگردیده و موجبات عدم رغبت اینجانب به زندگی مشترک را فراهم ساخته است.
لذا طبق مواد قانونی که ذکر کرده تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نموده است و پرونده پس از تشریفات ثبت و ارجاع در شعبه 268 دادگاه عمومی حقوقی مطرح و در جلسه اولیه دادگاه که طرفین و وکلایشان حضورداشته اند وکیل خواهان نیز اظهار داشته طبق سند نکاحیه زوجین 24 سال پیش با یکدیگر پیمان زناشویی بسته اند. زوجه هنوز باکره است. فرزند ندارند و در طول مدت زناشویی به جز مناقشات و جنگ اعصاب بهره دیگری از این ازدواج به موکل عاید نگردیده است. تقاضای ارجاع امر به داوری نموده است. ضمناً موکل در تمام سال های زندگی مشترک هر چه به دست آورده در زندگی هزینه کرده است از مال دنیا به جز حقوق کارمندی مال منال ندارد و اگر حقی به ذمه زوج تعلق بگیرد به اقساط پرداخت می نماید و وکیل زوجه اظهار داشته مطالب خود را در لایحه تقدیمی نوشته ام و در لایحه اعلام داشته زوج در دادخواست، زوجه اش را دوشیزه ذکر نموده و اینکه بعد از 25 سال زندگی مشترک و کام جویی از وی باکره می باشد که به دلیل ناتوانی و ضعف قوای جسمی قادر به ازاله بکارت نبوده درحالی که به تصدیق پزشک متخصص پرده بکارت موکله از نوع حلقوی است و ازاله بکارت شرط تعلق تمام مهریه قید نگردیده و طبق استفتاء از بعضی از مراجع ازاله پرده بکارت شرط مالکیت بر مهریه نیست و در صورت اصرار زوج به طلاق، زوجه استحقاق دریافت کل مهریه را دارد و دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر و داور زوج ادامه زندگی مشترک را ناممکن و مراجع به حقوق مالی زوجه باکره چون زوج فاقد تمکن مالی است لذا تقسیط آن را به قدر امکان موجب بری الذمه شدن زوج دانسته است و داور زوجه نیز در گزارش خود ضمن بیان مطالبی راجع به زندگی مشترک زوجین در 25 سال نوشته اختلافات زوجین را چنان فاحش نمی بینم که به جدایی رأی دهم و از طرف دیگر خانم ب. اصرار به بازگشت شوهر و ادامه زندگی مشترک دارد و اگر زوج اصرار به جدایی داشته باشد باید کلیه حقوق قانونی و شرعی زوجه را بپردازد و دادگاه پس از تحقیقات انجام شده ختم رسیدگی را اعلام و در دادنامه شماره 00632-21/4/92 نظر به اینکه سعی دادگاه و داوران در جهت انصراف زوج از طلاق مؤثر واقع نشد. طبق قاعده فقهی الطلاق بید من اخذ بالساق به زوج اجازه داده با شرایط ذیل نسبت به اجرا و ثبت طلاق در دفترخانه اقدام نماید 1- مهریه استحقاقی زوجه را با توجه به دوشیزه بودن همزمان با اجرای طلاق در دفترخانه نقداً پرداخت نماید. 2- دادگاه نفقه ایام عده زوجه را مجموعاً مبلغ یک میلیون و پانصد هزار تومان تعیین نموده که همزمان با اجرای صیغه طلاق پرداخت کند. 3- اجرت المثل کارهایی که در ایام زندگی مشترک انجام داده مبلغ بیست وپنج میلیون تومان ذکر نموده است. 4 نفقه معوقه را منتفی دانسته و نوع طلاق را به لحاظ دوشیزه بودن زوجه بائن دانسته است که از ناحیه زوجه با وکالت خانم ه.ن. مورد اعتراض و طی دادخواست تقدیمی و لایحه پیوست تقاضای تجدیدنظر نموده است و اجمالاً اینکه اگرچه زوجه باکره است لیکن طبق استفتاءات انجام شده اگر به قدر ختنه گاه دخول واقع شود مدخوله محسوب و باید همه مهریه پرداخت گردد. لذا پرونده در شعبه 26 دادگاه تجدیدنظر استان تهران مطرح و در دادنامه شماره 0001133-7/7/92 اعتراض را وارد ندانسته زیرا دادنامه صادره را موجه و تجدیدنظرخواه دلیلی که موجب نقض یا بی اعتباری دادنامه را فراهم کند ارائه ننموده است. لذا ضمن ردّ اعتراض، دادنامه معترضٌ عنه را تأیید نموده است.
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
متعاقباً خانم الف. (زوجه) با وکالت خانم ه.ن. نسبت به دادنامه دادگاه تجدیدنظر مذکور اعتراض و طی دادخواست فرجامی و لایحه پیوست فرجام خواهی نموده است و زوج آقای م.م. نیز لایحه ای در پاسخ از دادخواست فرجامی مذکور تقدیم و ضمیمه پرونده شده.بدین جهت پرونده به دیوان عالی ارسال و به این شعبه (26 دیوان عالی کشور) ارجاع گردیده است. لازم به ذکر است زوج آقای م.م. طی لایحه تقدیمی به محضر مبارک ریاست محترم دیوان عالی کشور تقاضای تسریع در رسیدگی نموده است و ریاست محترم با تسریع در رسیدگی موافقت و به این شعبه ارسال که ضمیمه پرونده گردید.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای رضا انصاری عضو ممیز و اوراق پرونده و دادنامه شماره 001132-7/7/92 فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:
🔰دادنامه قطعی شعبه دیوان عالی کشور :
✍با توجه به محتویات پرونده در خصوص اعتراض و فرجام خواهی زوجه خانم الف.ب. با وکالت خانم ه.ن. به طرفیت فرجام خوانده شوهرش آقای م.م. نسبت به دادنامه فوق صادره از شعبه 26 دادگاه تجدیدنظر استان تهران که در تأیید دادنامه شماره 00632-21/4/92 شعبه 268 دادگاه عمومی حقوقی تهران صادرشده مبنی بر اجازه به زوج آقای م.م. که با شرایط ذیل نسبت به اجرا و ثبت طلاق در دفترخانه اقدام نماید. 1- مهریه استحقاقی زوجه را با توجه به دوشیزه بودن همزمان با اجرای طلاق در دفترخانه نقداً پرداخت نماید. 2- نفقه ایام عده زوجه را مجموعاً مبلغ یک میلیون و پانصد هزار تومان همزمان با اجرای صیغه طلاق پرداخت کند. 3- اجرت المثل کارهایی را که در ایام زندگی مشترک انجام داده مبلغ بیست وپنج میلیون تومان نیز پرداخت و نوع طلاق را به لحاظ دوشیزه بودن زوجه بائن ذکر نموده است. متذکر می گردد ظاهراً اعتراض وارد می باشد زیرا ملاک در مدخوله بودن التقاء ختانین و یا به عبارت دیگر دخول به میزان ختنه گاه و حشفه می باشد که مستلزم ازاله بکارت نیست یعنی ممکن است باکره باشد و به میزان ختنه گاه و میزان حشفه دخول واقع بشود لذا در صورت التقاء و ختانین زوجه مدخوله می باشد و ظاهر قضیه نیز که بیست وپنج سال زن و شوهر بوده اند و باهم معاشرت داشته اند مؤید صحت ادعای زوجه است. نهایت اینکه اگر زوج مدعی عدم دخول در حد ختنه گاه است باید طبق مقررات البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر، زوج بینه اقامه نماید بر عدم دخول و در صورت عدم اقامه بینه و یا عدم امکان اقامه بینه زوجه باید قسم یاد نماید بر دخول در حد ختنه گاه و پس از اجرای قسم مدخوله بودنش محرز و زوج باید همه مهریه را پرداخت نماید. لذا با فرجام خواهی موافقت می شود و ضمن نقض دادنامه فرجام خواسته پرونده طبق بند ج ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه های عمومی و انقلاب به شعبه دیگر دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع می گردد.
▪️رئیس شعبه 26 دیوان عالی کشور ـ عضو معاون انصاری ـ ربانی نژاد
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای رضا انصاری عضو ممیز و اوراق پرونده و دادنامه شماره 001132-7/7/92 فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:
🔰دادنامه قطعی شعبه دیوان عالی کشور :
✍با توجه به محتویات پرونده در خصوص اعتراض و فرجام خواهی زوجه خانم الف.ب. با وکالت خانم ه.ن. به طرفیت فرجام خوانده شوهرش آقای م.م. نسبت به دادنامه فوق صادره از شعبه 26 دادگاه تجدیدنظر استان تهران که در تأیید دادنامه شماره 00632-21/4/92 شعبه 268 دادگاه عمومی حقوقی تهران صادرشده مبنی بر اجازه به زوج آقای م.م. که با شرایط ذیل نسبت به اجرا و ثبت طلاق در دفترخانه اقدام نماید. 1- مهریه استحقاقی زوجه را با توجه به دوشیزه بودن همزمان با اجرای طلاق در دفترخانه نقداً پرداخت نماید. 2- نفقه ایام عده زوجه را مجموعاً مبلغ یک میلیون و پانصد هزار تومان همزمان با اجرای صیغه طلاق پرداخت کند. 3- اجرت المثل کارهایی را که در ایام زندگی مشترک انجام داده مبلغ بیست وپنج میلیون تومان نیز پرداخت و نوع طلاق را به لحاظ دوشیزه بودن زوجه بائن ذکر نموده است. متذکر می گردد ظاهراً اعتراض وارد می باشد زیرا ملاک در مدخوله بودن التقاء ختانین و یا به عبارت دیگر دخول به میزان ختنه گاه و حشفه می باشد که مستلزم ازاله بکارت نیست یعنی ممکن است باکره باشد و به میزان ختنه گاه و میزان حشفه دخول واقع بشود لذا در صورت التقاء و ختانین زوجه مدخوله می باشد و ظاهر قضیه نیز که بیست وپنج سال زن و شوهر بوده اند و باهم معاشرت داشته اند مؤید صحت ادعای زوجه است. نهایت اینکه اگر زوج مدعی عدم دخول در حد ختنه گاه است باید طبق مقررات البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر، زوج بینه اقامه نماید بر عدم دخول و در صورت عدم اقامه بینه و یا عدم امکان اقامه بینه زوجه باید قسم یاد نماید بر دخول در حد ختنه گاه و پس از اجرای قسم مدخوله بودنش محرز و زوج باید همه مهریه را پرداخت نماید. لذا با فرجام خواهی موافقت می شود و ضمن نقض دادنامه فرجام خواسته پرونده طبق بند ج ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه های عمومی و انقلاب به شعبه دیگر دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع می گردد.
▪️رئیس شعبه 26 دیوان عالی کشور ـ عضو معاون انصاری ـ ربانی نژاد
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
⁉️در فرضی که حق الوکاله تعیین شده از سوی وکیل در قرارداد کمتر از تعرفه قانونی باشد آیا وکیل مکلف به ابطال تمبر مالیاتی معادل حداقل تعرفه قانونی می باشد در فرضی که طبق مندرجات قرارداد وکالت وکیل تنها بخشی از حق الوکاله تعیین شده را دریافت کرده باشد به عنوان مثال حق الوکاله به مبلغ ۱۰ میلیون تومان تعیین شده لاکن وکیل تنها دو میلیون تومان دریافت نموده است آیا وکیل مکلف است به اندازه کل مبلغ حق الوکاله نماید یا معادل مبلغ دریافتی از این سوال با توجه به اینکه طبق آیین نامه تعرفه حق الوکاله حق المشاوره و هزینه سفر وکلای دادگستری حق الوکاله وکیل در امور حقوقی و در مرحله بدوی ۶۰% و در مرحله تجدید نظر ۴۰% می باشد آیا ملاک ابطال تمبر مالیاتی نیز ۶۰ درصد مبلغ دریافتی می باشد یا کل مبلغ دریافتی به عنوان مثال وکیل در قرارداد وکالت حق الوکاله و مبلغ ۱۰ میلیون تومان مبلغ دریافتی را ۲ میلیون تومان اعلام می نماید مالیاتی در مرحله بدوی کل مبلغ حق الوکاله مندرج در قرارداد است یا مبلغ دریافتی یا تنها ۶۰ درصد مبلغ دریافتی؟
🔷تاریخ نظریه : ۱۴۰۰/۱۰/۲۲
🔷شماره نظریه : ۷/۱۴۰۰/۱۳۴۰
✅پاسخ :
✍چنانچه وکیل در زمان ابطال تمبر علیالحساب مالیاتی، تمام حقالوکاله مقرر بین طرفین را دریافت نکرده باشد، تمبر علیالحساب مالیاتی را بر مبنای حقالوکاله وصول شده میپردازد؛ مگر آنکه این مبلغ کمتر از حداقل تعرفه باشد که در این صورت باید حداقل مقرر در تعرفه را به عنوان تمبر مالیاتی ابطال کند و از این حیث تفاوتی وجود ندارد که حقالوکاله وکیل به صورت وجه نقد و یا کالا مقرر شده باشد.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ نظریه : ۱۴۰۰/۱۰/۲۲
🔷شماره نظریه : ۷/۱۴۰۰/۱۳۴۰
✅پاسخ :
✍چنانچه وکیل در زمان ابطال تمبر علیالحساب مالیاتی، تمام حقالوکاله مقرر بین طرفین را دریافت نکرده باشد، تمبر علیالحساب مالیاتی را بر مبنای حقالوکاله وصول شده میپردازد؛ مگر آنکه این مبلغ کمتر از حداقل تعرفه باشد که در این صورت باید حداقل مقرر در تعرفه را به عنوان تمبر مالیاتی ابطال کند و از این حیث تفاوتی وجود ندارد که حقالوکاله وکیل به صورت وجه نقد و یا کالا مقرر شده باشد.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده : مبدأ احتساب خسارت تأخیر تأدیه، تاریخ تحقق دین (سررسید) است.
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1393/11/18
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309970908900375
🔰شرح خلاصه جریان پرونده :
✍آقای غ.س. و خانم س.ق. به وکالت از آقای ش.د. به طرفیت آقای ع.ش. و شرکت ف. دادخواست مطالبه وجه 6 فقره سفته به مبلغ 55 میلیون تومان با خسارات تأخیر تأدیه و دادرسی و تأمین خواسته تقدیم دادگاه عمومی زنجان نموده که در شعبه 10 به کلاسه 921097 ثبت و دادگاه طبق دادنامه شماره 1127 - 19/12/92 قرار تأمین خواسته صادر نموده (ص15) خانم الف.الف. به وکالت از خوانده اول در جلسه مورخ 10/2/93 اظهار نموده که: «منشاء سفتهها قراردادی بوده که فسخ شده و تاریخ سفتهها صحیح نیست و امضای سفتهها توسط موکل صرفاً به عنوان مدیر عامل شرکت بوده و مهر شرکت نیز دلیل این امر است و تاریخ سفتهها هم الحاقی است...» دادگاه اصل سفته را رؤیت و عودت داده. وکیل خوانده یک هفته مهلت خواسته تا قرارداد بابت سفتهها را ارائه دهد. دادگاه برای این امر وقت نظارت داده است. (ص23 و 24) وکیل مزبور ظرف یک هفته بدون ارائه قرارداد ادعایی، طی لایحه مثبوت به شماره 226 - 16/2/93 توضیح داده که: ضمن تقدیم یک برگ رسید مبنی بر وصول مبلغ 32 میلیون تومان (اصل مبلغ) از ناحیه خواهان که سفتهها بابت تضمین وجه فوق بوده و میبایست مسترد میگردید و نسخه قرارداد شرکت مفقود شده و نسخه دیگر در اختیار خواهان است (رسید کلاً به این شرح است: اصل مبلغ سی و دو میلیون تومان تحویل اینجانب ش.د. گردید 000/000/320 ریال امضاء) (ص27 و 28) در جلسه مورخ 25/5/93 دادگاه از خواهان توضیح خواسته و ایشان توضیح داده که: «سفتهها را در تاریخ 10/7/90 از آقای ش. بابت قرض گرفته و آقای ش. شرکت داشـت. گفتم میخواهم از ترکیه جنس وارد کنم، ولی به لحاظ تحریم امکان ندارد. با ایشان از زمان دانشجوئی دوست بودم. پول را دادم. دو فقره واریزی به حساب خوانده، 27/4/90 مبلغ 29 میلیون تومان و 27/6/90 مبلغ 30 میلیون تومان و قراردادی نبوده و 85 درصد سهام شرکت متعلق به خودش است. این ادعا برای فرار از دین است. سفتهها بابت قرض بوده و دو فقره واریزی فوقالذکر بابت قرارداد خرید روغن موتور بوده و رسید ارائه شده بابت 29 میلیون تومان با سود مشارکت خرید و فروش روغن موتور بوده، ولی سایر مبالغ را عودت نداده و از بابت سفتهها هیچ پولی نداده است.» وکیل خوانده نیز دفاع نموده که: «قراردادی از سوی خواهان ارائه نشد و ایشان اقدام در مورد آن را به بعد موکول نموده، لکن به موجب ماده 282 قانون مدنی تشخیص دین به عهده مدیون است.» (ص 31 تا 34)
متعاقب این جلسه دادگاه به موجب دادنامه شماره 464 - 25/4/93 (ص37 و 38) اجمالاً چنین رأی داده است: «... با توجه به سفته های ارائه شده که همگی مصون از تعرض مانده، عدم حضور نماینده شرکت در جلسه دادرسی.... با نظر به ادعای پرداخت وجه و استناد به قرارداد، ایراد عدم توجه دعوی مردود بوده و دادگاه به استناد ماده 88 ناظر به بند 4 ماده 84 ضمن رد آن، در ماهیت دعوی با پذیرش پرداخت وجه به شرح موصوف به استناد ماده 282 قانون مدنی و با کسر آن از مبلغ خواسته، دادگاه دعوی خواهان را به میزان کسر شده وارد تشخیص و مستنداً به مواد 307 و 308 و 309 قانون تجارت ناظر به مواد 198، 515، 519، 522 قانون آیین دادرسی مدنی، خواندگان را متضامناً به پرداخت مبلغ 23 میلیون تومان اصل خواسته و 460 هزار تومان هزینه دادرسی و خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ 6/12/92 لغایت یومالوصول و حقالوکاله مرحله بدوی محکوم مینماید. نسبت به الباقی خواسته (خسارت تأخیر تأدیه از سررسید و بقیه خواسته) دعوی خواهان محکوم به بیحقی است...»از این رأی فرجامخواهی شده و پس از ابلاغ مراتب، پرونده به دیوانعالیکشور ارسال و در تاریخ 17/7/93 به این شعبه ارجاع شده است.
🔰دادنامه قطعی دیوان عالی کشور :
✍با عنایت به استرداد وجه ادعایی خوانده ردیف اول در همان زمان و ابهام در اینکه رسید پرداخت مبلغ 32 میلیون تومان در دفاتر شرکت مضبوط است یا فقط مربوط به شخص خوانده ردیف اول میباشد و آیا پرداخت مذکور از بابت سفتهها بوده یا حساب دیگر که با بررسی دفاتر شرکت قابل بررسی و کارشناسی بوده که نشده است و چرا در قبال آن، تعداد لازم سفته اخذ و ابطال نشده و نظر به وجود قرارداد بین طرفین و عدم مطالبه آن از سوی دادگاه در جلسه مورخت 25/5/93 (ص33) و ابهامات دیگر در پرونده و نیز احتساب خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ تقدیم دادخواست و نه از تاریخ تحقق دین، رأی صادره را مخدوش نموده و اقتضای بررسی و کارشناسی دفاتر شرکت خوانده و سایر موارد مذکور و نیز هرگونه تحقیق برای کشف حقیقت در اجرای ماده 199 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی دارد.
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ دادنامه قطعی : 1393/11/18
🔷شماره دادنامه قطعی : 9309970908900375
🔰شرح خلاصه جریان پرونده :
✍آقای غ.س. و خانم س.ق. به وکالت از آقای ش.د. به طرفیت آقای ع.ش. و شرکت ف. دادخواست مطالبه وجه 6 فقره سفته به مبلغ 55 میلیون تومان با خسارات تأخیر تأدیه و دادرسی و تأمین خواسته تقدیم دادگاه عمومی زنجان نموده که در شعبه 10 به کلاسه 921097 ثبت و دادگاه طبق دادنامه شماره 1127 - 19/12/92 قرار تأمین خواسته صادر نموده (ص15) خانم الف.الف. به وکالت از خوانده اول در جلسه مورخ 10/2/93 اظهار نموده که: «منشاء سفتهها قراردادی بوده که فسخ شده و تاریخ سفتهها صحیح نیست و امضای سفتهها توسط موکل صرفاً به عنوان مدیر عامل شرکت بوده و مهر شرکت نیز دلیل این امر است و تاریخ سفتهها هم الحاقی است...» دادگاه اصل سفته را رؤیت و عودت داده. وکیل خوانده یک هفته مهلت خواسته تا قرارداد بابت سفتهها را ارائه دهد. دادگاه برای این امر وقت نظارت داده است. (ص23 و 24) وکیل مزبور ظرف یک هفته بدون ارائه قرارداد ادعایی، طی لایحه مثبوت به شماره 226 - 16/2/93 توضیح داده که: ضمن تقدیم یک برگ رسید مبنی بر وصول مبلغ 32 میلیون تومان (اصل مبلغ) از ناحیه خواهان که سفتهها بابت تضمین وجه فوق بوده و میبایست مسترد میگردید و نسخه قرارداد شرکت مفقود شده و نسخه دیگر در اختیار خواهان است (رسید کلاً به این شرح است: اصل مبلغ سی و دو میلیون تومان تحویل اینجانب ش.د. گردید 000/000/320 ریال امضاء) (ص27 و 28) در جلسه مورخ 25/5/93 دادگاه از خواهان توضیح خواسته و ایشان توضیح داده که: «سفتهها را در تاریخ 10/7/90 از آقای ش. بابت قرض گرفته و آقای ش. شرکت داشـت. گفتم میخواهم از ترکیه جنس وارد کنم، ولی به لحاظ تحریم امکان ندارد. با ایشان از زمان دانشجوئی دوست بودم. پول را دادم. دو فقره واریزی به حساب خوانده، 27/4/90 مبلغ 29 میلیون تومان و 27/6/90 مبلغ 30 میلیون تومان و قراردادی نبوده و 85 درصد سهام شرکت متعلق به خودش است. این ادعا برای فرار از دین است. سفتهها بابت قرض بوده و دو فقره واریزی فوقالذکر بابت قرارداد خرید روغن موتور بوده و رسید ارائه شده بابت 29 میلیون تومان با سود مشارکت خرید و فروش روغن موتور بوده، ولی سایر مبالغ را عودت نداده و از بابت سفتهها هیچ پولی نداده است.» وکیل خوانده نیز دفاع نموده که: «قراردادی از سوی خواهان ارائه نشد و ایشان اقدام در مورد آن را به بعد موکول نموده، لکن به موجب ماده 282 قانون مدنی تشخیص دین به عهده مدیون است.» (ص 31 تا 34)
متعاقب این جلسه دادگاه به موجب دادنامه شماره 464 - 25/4/93 (ص37 و 38) اجمالاً چنین رأی داده است: «... با توجه به سفته های ارائه شده که همگی مصون از تعرض مانده، عدم حضور نماینده شرکت در جلسه دادرسی.... با نظر به ادعای پرداخت وجه و استناد به قرارداد، ایراد عدم توجه دعوی مردود بوده و دادگاه به استناد ماده 88 ناظر به بند 4 ماده 84 ضمن رد آن، در ماهیت دعوی با پذیرش پرداخت وجه به شرح موصوف به استناد ماده 282 قانون مدنی و با کسر آن از مبلغ خواسته، دادگاه دعوی خواهان را به میزان کسر شده وارد تشخیص و مستنداً به مواد 307 و 308 و 309 قانون تجارت ناظر به مواد 198، 515، 519، 522 قانون آیین دادرسی مدنی، خواندگان را متضامناً به پرداخت مبلغ 23 میلیون تومان اصل خواسته و 460 هزار تومان هزینه دادرسی و خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ 6/12/92 لغایت یومالوصول و حقالوکاله مرحله بدوی محکوم مینماید. نسبت به الباقی خواسته (خسارت تأخیر تأدیه از سررسید و بقیه خواسته) دعوی خواهان محکوم به بیحقی است...»از این رأی فرجامخواهی شده و پس از ابلاغ مراتب، پرونده به دیوانعالیکشور ارسال و در تاریخ 17/7/93 به این شعبه ارجاع شده است.
🔰دادنامه قطعی دیوان عالی کشور :
✍با عنایت به استرداد وجه ادعایی خوانده ردیف اول در همان زمان و ابهام در اینکه رسید پرداخت مبلغ 32 میلیون تومان در دفاتر شرکت مضبوط است یا فقط مربوط به شخص خوانده ردیف اول میباشد و آیا پرداخت مذکور از بابت سفتهها بوده یا حساب دیگر که با بررسی دفاتر شرکت قابل بررسی و کارشناسی بوده که نشده است و چرا در قبال آن، تعداد لازم سفته اخذ و ابطال نشده و نظر به وجود قرارداد بین طرفین و عدم مطالبه آن از سوی دادگاه در جلسه مورخت 25/5/93 (ص33) و ابهامات دیگر در پرونده و نیز احتساب خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ تقدیم دادخواست و نه از تاریخ تحقق دین، رأی صادره را مخدوش نموده و اقتضای بررسی و کارشناسی دفاتر شرکت خوانده و سایر موارد مذکور و نیز هرگونه تحقیق برای کشف حقیقت در اجرای ماده 199 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی دارد.
⏬⏬ادامه⏬⏬
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
لذا مستنداً به ماده 367 و بند 5 ماده 371 و بند ج ماده 401 قانون مرقوم، رأی فرجامخواسته را فقط در قسمتهای دوگانه فرجامخواسته (کسر مبلغ خواسته و تاریخ تأخیر تأدیه) نقض و رسیدگی مجدد را به شعبه دیگر دادگاه عمومی زنجان ارجاع مینماید.
▪️رئیس شعبه 5 دیوانعالیکشور - مستشار
معینی - کریم زاده
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
▪️رئیس شعبه 5 دیوانعالیکشور - مستشار
معینی - کریم زاده
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅چکیده: در صورتیکه پس از محکومیت متعهد به ایفای تعهد، از سوی وی دعوای سقوط تعهد به جهتی که مربوط به پیش از قطعیت حکم است مطرح شود، با توجه به اینکه رأی صادره متضمن احراز اصل دین و استصحاب بقاء آن است، رسیدگی به این ادعا در تعارض با حکم صادره یاد شده بوده و قابلیت استماع نخواهد داشت.
🔷تاریخ نظریه : 1401/06/08
🔷شماره نظریه : 7/1401/367
🔷شماره پرونده : 1401-127-367 ح
⁉️چنانچه در دعوای مطالبه وجه، خوانده در جریان رسیدگی دفاعی مبنی بر پرداخت بدهی خود نداشته باشد و دادگاه نیز در این زمینه ورود نکرده باشد، آیا پس از صدور حکم بر محکومیت خوانده و قطعیت آن و صدور اجراییه، محکومعلیه میتواند ادعا کند که سابقاً در حین رسیدگی یا حتی پیش از تقدیم دادخواست خواهان بدهی خود را پرداخت کرده و خواسته اثبات ایفای دین مطرح کند؟ آیا دادگاه میتواند به این ادعا رسیدگی کند یا با توجه به اینکه موضوع یک بار رسیدگی شده و خوانده از حق دفاع خود استفاده نکرده است، دادگاه تکلیفی به رسیدگی ندارد و باید حکم بر بیحقی یا قرار عدم استماع دعوا صادر کند؟
✅پاسخ :
🔰در صورتیکه پس از محکومیت متعهد به ایفای تعهد، از سوی وی دعوای سقوط تعهد به جهتی که مربوط به پیش از قطعیت حکم است مطرح شود، با توجه به اینکه رأی صادره متضمن احراز اصل دین و استصحاب بقاء آن است، رسیدگی به این ادعا در تعارض با حکم صادره یاد شده بوده و قابلیت استماع نخواهد داشت. بدیهی است چنانچه ادعا شود پس از حکم دادگاه، محکومبه اداء یا تعهد به جهت قانونی ساقط شده و در این خصوص بین طرفین اختلاف باشد، این ادعا امری حادث و قابل رسیدگی است.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ نظریه : 1401/06/08
🔷شماره نظریه : 7/1401/367
🔷شماره پرونده : 1401-127-367 ح
⁉️چنانچه در دعوای مطالبه وجه، خوانده در جریان رسیدگی دفاعی مبنی بر پرداخت بدهی خود نداشته باشد و دادگاه نیز در این زمینه ورود نکرده باشد، آیا پس از صدور حکم بر محکومیت خوانده و قطعیت آن و صدور اجراییه، محکومعلیه میتواند ادعا کند که سابقاً در حین رسیدگی یا حتی پیش از تقدیم دادخواست خواهان بدهی خود را پرداخت کرده و خواسته اثبات ایفای دین مطرح کند؟ آیا دادگاه میتواند به این ادعا رسیدگی کند یا با توجه به اینکه موضوع یک بار رسیدگی شده و خوانده از حق دفاع خود استفاده نکرده است، دادگاه تکلیفی به رسیدگی ندارد و باید حکم بر بیحقی یا قرار عدم استماع دعوا صادر کند؟
✅پاسخ :
🔰در صورتیکه پس از محکومیت متعهد به ایفای تعهد، از سوی وی دعوای سقوط تعهد به جهتی که مربوط به پیش از قطعیت حکم است مطرح شود، با توجه به اینکه رأی صادره متضمن احراز اصل دین و استصحاب بقاء آن است، رسیدگی به این ادعا در تعارض با حکم صادره یاد شده بوده و قابلیت استماع نخواهد داشت. بدیهی است چنانچه ادعا شود پس از حکم دادگاه، محکومبه اداء یا تعهد به جهت قانونی ساقط شده و در این خصوص بین طرفین اختلاف باشد، این ادعا امری حادث و قابل رسیدگی است.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور
✅مصوبه جدید شورای عالی شهرسازی ومعماری ایران در خصوص :
✍نحوه اعمال حقوق مالکانه در املاک واقع در طرحهای دولتی
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
✍نحوه اعمال حقوق مالکانه در املاک واقع در طرحهای دولتی
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
✅چکیده : چنانچه ورثه با سوءنیت و بدون رضایت زوجه نسبت به فروش «اموال منقول» اقدام کنند، رفتار آنها به میزان سهم زوجه از این اموال میتواند یکی از مصادیق بزه موضوع ماده یک قانون مجازات راجع به انتقال مال غیر مصوب 1308 تلقی شود.
🔷تاریخ نظریه : 1401/01/23
🔷شماره نظریه : 7/1400/1578
🔷شماره پرونده : 1400-168-1578 ک
⁉️آیا فروش کل ماترک زوج نسبت به آن دارای حق است و با لحاظ ماده ۹۴۸ قانون مدنی ( مصوب ۶ /۱۱ /۱۳۸۷ ) با وجود شرایطی امکان استیفاء حق از عین اموال وجود دارد ، بدون اجازه زوجه یا قائم مقام قانونی وی می تواند با فرض وجود رکن معنوی مصداق فروش مال غیر باشد یا خیر؟
✅پاسخ :
✍مطابق ماده 946 قانون مدنی (اصلاحی 1387) زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج، یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیر منقول اعم از عرصه و اعیان ارث میبرد و در صورتیکه زوج هیچ فرزندی نداشته باشد سهم زوجه یک چهارم از کلیه اموال به ترتیب فوق میباشد؛ بنابراین اگر سایر ورثه با سوءنیت و بدون رضایت زوجه نسبت به فروش «اموال منقول» اقدام کنند، رفتار آنها به میزان سهم زوجه از این اموال میتواند یکی از مصادیق بزه موضوع ماده یک قانون مجازات راجع به انتقال مال غیر مصوب 1308 تلقی شود ولی در خصوص اموال غیر منقول، چنانچه سایر ورثه بدون رضایت زوجه نسبت به فروش اموال غیر منقول اقدام کنند موضوع از مصادیق بزه انتقال مال غیر محسوب نمیشود؛ زیرا زوجه «از قیمت اموال غیر منقول» اعم از عرصه و اعیان ارث میبرد و تا زمانیکه زوجه در اجرای مقررات ماده 948 (اصلاحی 1387) قانون مدنی مالک عین و عرصه اموال غیر منقول نشده است فقط به میزانی که اعلام شد مالک قیمت آن است و در صورت فروش این اموال میتواند سهم خود را از مبلغ حاصل از فروش، از ورثه مطالبه کند.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
🔷تاریخ نظریه : 1401/01/23
🔷شماره نظریه : 7/1400/1578
🔷شماره پرونده : 1400-168-1578 ک
⁉️آیا فروش کل ماترک زوج نسبت به آن دارای حق است و با لحاظ ماده ۹۴۸ قانون مدنی ( مصوب ۶ /۱۱ /۱۳۸۷ ) با وجود شرایطی امکان استیفاء حق از عین اموال وجود دارد ، بدون اجازه زوجه یا قائم مقام قانونی وی می تواند با فرض وجود رکن معنوی مصداق فروش مال غیر باشد یا خیر؟
✅پاسخ :
✍مطابق ماده 946 قانون مدنی (اصلاحی 1387) زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج، یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیر منقول اعم از عرصه و اعیان ارث میبرد و در صورتیکه زوج هیچ فرزندی نداشته باشد سهم زوجه یک چهارم از کلیه اموال به ترتیب فوق میباشد؛ بنابراین اگر سایر ورثه با سوءنیت و بدون رضایت زوجه نسبت به فروش «اموال منقول» اقدام کنند، رفتار آنها به میزان سهم زوجه از این اموال میتواند یکی از مصادیق بزه موضوع ماده یک قانون مجازات راجع به انتقال مال غیر مصوب 1308 تلقی شود ولی در خصوص اموال غیر منقول، چنانچه سایر ورثه بدون رضایت زوجه نسبت به فروش اموال غیر منقول اقدام کنند موضوع از مصادیق بزه انتقال مال غیر محسوب نمیشود؛ زیرا زوجه «از قیمت اموال غیر منقول» اعم از عرصه و اعیان ارث میبرد و تا زمانیکه زوجه در اجرای مقررات ماده 948 (اصلاحی 1387) قانون مدنی مالک عین و عرصه اموال غیر منقول نشده است فقط به میزانی که اعلام شد مالک قیمت آن است و در صورت فروش این اموال میتواند سهم خود را از مبلغ حاصل از فروش، از ورثه مطالبه کند.
https://telegram.me/RaviyehGhazaei
🌺🍀🌸🍃💐🌿🍁🍂
Telegram
رویه قضایی
✍مجموعه آرای دادگاهای بدوی - تجدید نظر و دیوان عالی کشور