سومین_وادی
سومین وادی وادی موانع نام گرفته است.
هنگامی که وجدان بیدار می شود شما می توانید ببینید چه تعداد مانع وجود دارد.
غزالی می گوید:
اینجا چهار مانع وجود دارد.
نخست جهان_اغواگر، جهان اشیاء که بسیار فریبنده و شهوت انگیز است.
اگر جهان اغوایتان کند و اشتیاق زیاد به پدیده های دنیوی داشته باشید دیگر نیروی چندانی برای معنویت نخواهید داشت. نیروی اشتیاق شما در مسیر علاقه به امور دنیوی هدر خواهد رفت.
اما پدیده های مادی درنفس خودشان بد نیستند اما شما مقداری نیرو با کیفیت و کمیت خاص در اختیار دارید. کل این نیرو باید برای تحقق یک آرزو هزینه شود.
همه آرزو ها باید به یک آرزو بدل شود.
دومین مانع مردم و دلبستگی به مردم است.
اینجا هم باید تکرار کنم صوفیان دشمن مردم نیستند بلکه می گویند که انسان نباید دلبسته ی مردم باشد.
با زن یا شوهر و فرزند و دوستانتان باشید. اما به یاد داشته باشید که ما مسافرانی هستیم که در یک راه با هم آشنا شده ایم . برای چند روز کم یا بیش کنار یکدیگر هستیم.
ما در این راه تنها چند روز باهم هستیم و این در کنار هم بودن همیشگی نیست.
با مردم باشید عاشقانه با مردم باشید. مهربانانه با مردم باشید.
اما دلبسته ی آنها نشوید.
چرا که این دلبستگی به شما اجازه نخواهد داد که با آزادی کامل از آنها دور شوید .
سومین مانع ذهن است .
غزالی آن را شیطان نامیده !
ذهنی که شما در گذشته برای خود ساخته بودید. اکنون اگر چه وجدان بیدار شده است.
اگر چه شما از همیشه هوشیار تر شده اید اما ساز وکار ذهن شما هنوز در گوشه ای از وجودتان پنهان است.
ذهن طوری به شما نزدیک بوده که نمی توانید یکباره آنرا رها کنید. این کار نیاز به زمان دارد ، ذهن منتظر فرصت می ماند. اگر فرصتی پیش آید ناگهان می پرد و کنترل شما را به دست می گیرد.
ذهن عمری را فرمانروای شما بوده است و شما یک برده ی حلقه به گوش.
ذهن نمی تواند بپذیرد که شما ناگهان مالک او بشوید. این کار نیاز به زمان دارد.
ذهن می گوید تو از نظر روحی بزرگ هستی قدرتهای روحی تو آشکار شده است. تو می توانی هر مقدار پول و شهرت اجتماعی که بخواهی در اختیار داشته باشی. پس چرا بخاطر خدا و مذهب بر خود رنج و زحمت هموار می کنی ؟ بیا از این امکانات استفاده کن!
در اینجا این ذهن است که وسوسه گری می کند.
و چهارمین مانع که از بزرگترین موانع در راه جستجو است خود است.
هنگامی که کمی هوشیار می شوید و شروع به دیدن موانع می کنید ناگهان یک خود بزرگ ظاهرا هم معلوم نیست از کجا مالکیت شما را در اختیار می گیرد.
می گوید من قدیس و حکیم شده ام من دیگر یک آدم عادی نیستم من یک موجود فوق العاده ام البته درست است شما یک موجود فوق العاده هستید همانطورکه خود هم می تواند این را ثابت کند .
بایدآگاه باشید اگر گرفتار خود شدید گرفتار اندیشه ای شده اید که می گوید من فوق العاده هستم درسومین وادی باقی می مانید و هرگز قادر نخواهید بود که به وادی چهارم برسید.
و اینجاست که قدرتهای روحی به بزرگترین مانع بدل میشوند.
اماجنبه منفی، جنگ با این موانع است.
اگر جنگیدن راشروع کنید در این وادی گم می شوید اصلا نیازی به جنگ نیست. همین که درک_دقیق داشته باشید کافی است.
جنگیدن به معنی سرکوب است شما می توانید خود را سرکوب کنید.
می توانید دلبستگی، تمایلات، و ذهنتان را سرکوب کنید اما در این صورت خودتان هم سرکوب شده باقی خواهید ماند و هرگز به وادی چهارم وارد نمی شوید
جنبه مثبت :
خود را دشمن نپندارید بلکه بعنوان چالشی درنظر بگیرید برای #فرا_رفتن. درکش کنید نگاه عمیقی به آن بیاندازید به ساز و کار آن توجه کنید.
چطور کار می کند.
چطور این خود در شما بیدار می شود. چطور این ذهن به بازی باشما ادامه می دهد.
چطور شما به مردم و اشیا دلبسته می شوید بدون اینکه دشمنی ای با آن داشته باشید با یک نگاه سرد در چگونگی آن بنگرید.
اگر دشمن باشید هنوز گیر هستید.
اگر آسانگیر باشید هنوز گرفتار هستید. مردم دو کار را خوب بلدند یا چگونه دوست باشند یا چطور دشمن
دراین مرحله حالت سوم می تواند به شماکمک کند گوش بزنگ بمانید تماشاگر باشید نه دشمن باشید نه دوست،
بی تفاوت باشید چون اگر هر نوع نگرش احساسی را از خود ابراز کنید همین احساسها به قید_و_بندی بدل خواهد شد.
و باز به یاد داشته باشید شما همان اندازه که گرفتار دوستتان هستید گرفتار دشمنتان نیز هستید.
پس اگراین احساسهای دست و پاگیر دوستی و دشمنی را کنار بگذارید دقیقتر میتوانید همه چیز را از نظر بگذرانید می توانید بسیار بسیار تیزبین تر باشید و این کار مثبتی است که باید انجام دهید پس
ببینید خود چیست و با شادکامی به دنبال آن بگردید.
ببینید شهوت چیست و با شادکامی این کار را انجام دهید.
اشو
📚@rahrovanehaghighat
سومین وادی وادی موانع نام گرفته است.
هنگامی که وجدان بیدار می شود شما می توانید ببینید چه تعداد مانع وجود دارد.
غزالی می گوید:
اینجا چهار مانع وجود دارد.
نخست جهان_اغواگر، جهان اشیاء که بسیار فریبنده و شهوت انگیز است.
اگر جهان اغوایتان کند و اشتیاق زیاد به پدیده های دنیوی داشته باشید دیگر نیروی چندانی برای معنویت نخواهید داشت. نیروی اشتیاق شما در مسیر علاقه به امور دنیوی هدر خواهد رفت.
اما پدیده های مادی درنفس خودشان بد نیستند اما شما مقداری نیرو با کیفیت و کمیت خاص در اختیار دارید. کل این نیرو باید برای تحقق یک آرزو هزینه شود.
همه آرزو ها باید به یک آرزو بدل شود.
دومین مانع مردم و دلبستگی به مردم است.
اینجا هم باید تکرار کنم صوفیان دشمن مردم نیستند بلکه می گویند که انسان نباید دلبسته ی مردم باشد.
با زن یا شوهر و فرزند و دوستانتان باشید. اما به یاد داشته باشید که ما مسافرانی هستیم که در یک راه با هم آشنا شده ایم . برای چند روز کم یا بیش کنار یکدیگر هستیم.
ما در این راه تنها چند روز باهم هستیم و این در کنار هم بودن همیشگی نیست.
با مردم باشید عاشقانه با مردم باشید. مهربانانه با مردم باشید.
اما دلبسته ی آنها نشوید.
چرا که این دلبستگی به شما اجازه نخواهد داد که با آزادی کامل از آنها دور شوید .
سومین مانع ذهن است .
غزالی آن را شیطان نامیده !
ذهنی که شما در گذشته برای خود ساخته بودید. اکنون اگر چه وجدان بیدار شده است.
اگر چه شما از همیشه هوشیار تر شده اید اما ساز وکار ذهن شما هنوز در گوشه ای از وجودتان پنهان است.
ذهن طوری به شما نزدیک بوده که نمی توانید یکباره آنرا رها کنید. این کار نیاز به زمان دارد ، ذهن منتظر فرصت می ماند. اگر فرصتی پیش آید ناگهان می پرد و کنترل شما را به دست می گیرد.
ذهن عمری را فرمانروای شما بوده است و شما یک برده ی حلقه به گوش.
ذهن نمی تواند بپذیرد که شما ناگهان مالک او بشوید. این کار نیاز به زمان دارد.
ذهن می گوید تو از نظر روحی بزرگ هستی قدرتهای روحی تو آشکار شده است. تو می توانی هر مقدار پول و شهرت اجتماعی که بخواهی در اختیار داشته باشی. پس چرا بخاطر خدا و مذهب بر خود رنج و زحمت هموار می کنی ؟ بیا از این امکانات استفاده کن!
در اینجا این ذهن است که وسوسه گری می کند.
و چهارمین مانع که از بزرگترین موانع در راه جستجو است خود است.
هنگامی که کمی هوشیار می شوید و شروع به دیدن موانع می کنید ناگهان یک خود بزرگ ظاهرا هم معلوم نیست از کجا مالکیت شما را در اختیار می گیرد.
می گوید من قدیس و حکیم شده ام من دیگر یک آدم عادی نیستم من یک موجود فوق العاده ام البته درست است شما یک موجود فوق العاده هستید همانطورکه خود هم می تواند این را ثابت کند .
بایدآگاه باشید اگر گرفتار خود شدید گرفتار اندیشه ای شده اید که می گوید من فوق العاده هستم درسومین وادی باقی می مانید و هرگز قادر نخواهید بود که به وادی چهارم برسید.
و اینجاست که قدرتهای روحی به بزرگترین مانع بدل میشوند.
اماجنبه منفی، جنگ با این موانع است.
اگر جنگیدن راشروع کنید در این وادی گم می شوید اصلا نیازی به جنگ نیست. همین که درک_دقیق داشته باشید کافی است.
جنگیدن به معنی سرکوب است شما می توانید خود را سرکوب کنید.
می توانید دلبستگی، تمایلات، و ذهنتان را سرکوب کنید اما در این صورت خودتان هم سرکوب شده باقی خواهید ماند و هرگز به وادی چهارم وارد نمی شوید
جنبه مثبت :
خود را دشمن نپندارید بلکه بعنوان چالشی درنظر بگیرید برای #فرا_رفتن. درکش کنید نگاه عمیقی به آن بیاندازید به ساز و کار آن توجه کنید.
چطور کار می کند.
چطور این خود در شما بیدار می شود. چطور این ذهن به بازی باشما ادامه می دهد.
چطور شما به مردم و اشیا دلبسته می شوید بدون اینکه دشمنی ای با آن داشته باشید با یک نگاه سرد در چگونگی آن بنگرید.
اگر دشمن باشید هنوز گیر هستید.
اگر آسانگیر باشید هنوز گرفتار هستید. مردم دو کار را خوب بلدند یا چگونه دوست باشند یا چطور دشمن
دراین مرحله حالت سوم می تواند به شماکمک کند گوش بزنگ بمانید تماشاگر باشید نه دشمن باشید نه دوست،
بی تفاوت باشید چون اگر هر نوع نگرش احساسی را از خود ابراز کنید همین احساسها به قید_و_بندی بدل خواهد شد.
و باز به یاد داشته باشید شما همان اندازه که گرفتار دوستتان هستید گرفتار دشمنتان نیز هستید.
پس اگراین احساسهای دست و پاگیر دوستی و دشمنی را کنار بگذارید دقیقتر میتوانید همه چیز را از نظر بگذرانید می توانید بسیار بسیار تیزبین تر باشید و این کار مثبتی است که باید انجام دهید پس
ببینید خود چیست و با شادکامی به دنبال آن بگردید.
ببینید شهوت چیست و با شادکامی این کار را انجام دهید.
اشو
📚@rahrovanehaghighat