Inekas | انعکاس
6.96K subscribers
227 photos
49 videos
38 files
381 links
«انعکاس» به بازتاب تحقیقات جدید در مطالعات اسلامی اختصاص دارد.

در اینجا بخوانید:
#انعکاس_مقاله
#انعکاس_کتاب
#انعکاس_رویداد
#رویداد_انعکاس
#انعکاس_وبسایت

https://inekas.org
https://instagram.com/inekas_org

ارتباط با ما:
@inekas_admin
info@inekas.org
Download Telegram
💠 گزارشی از مقاله جدید احسان روحی: «بازخوانی روایات دال بر اختلال‌افکنی پیامبر (ص) در تجارت مکی»

Roohi, Ehsan (2023), "Muḥammad’s Disruptive Measures Against the Meccan Trade: A Historiographical Reassessment" Der Islam, vol. 100, no. 1, pp. 40-80.

🔻 دریافت فایل PDF مقاله

[بخش ۱ از ۲]

🔹 بنا بر نقل‌های سیره و مغازی، یکی از اقدامات پیامبر (ص) در جهت تقابل نظامی (سیاسی و اقتصادی) با قریش در سالهای ابتدایی اقامت ایشان در مدینه، تعرض به کاروان‌های تجاری مکیان بوده است. عمده این حملات در سه سال اول مهاجرت به مدینه صورت پذیرفت، لیکن موارد محدودی از این تعرضات در سال‌های بعد نیز گزارش شده است. گروهی از محققین غربی به پیشگامی فرد دانر (Fred Donner) استاد شهیر دانشگاه شیکاگوی آمریکا، روایات مذکور را مبنایی برای طرح‌ریزی فرضیه‌ای قرار دادند که به تبین علت کامیابی پیامبر (ص) در اشاعه دین اسلام می‌پردازد. اسلام به عنوان آیین اقلیتی ضعیف و ستمدیده در مکه، در مدتی کوتاه به جنبشی عظیم مبدل گردید که بخش وسیعی از جهان دوران باستان متاخر (Late Antiquity) را مورد تاثیر قرار داد و همین امر دانر (و پیروان او) را بر آن داشت تا آنچه اختلال‌افکنی پیامبر (ص) در تجارت قریش می‌خوانند را علت اصلی موفقیت‌های راهبردی پیامبر (ص) قلمداد کنند. توضیح این که تعرضات مسلمین به کاروان‌های مکه، شهری که فاقد منابع و زیرساخت‌های لازم برای کشاورزی و دامداری بوده و حیات آن به تجارت وابسته بود، شریان حیاتی‌ای که قریش برای زنده ماندن بدان نیازمند بود را قطع کرده و بدین سان مکیان در نهایت امر تصمیم به پیوستن به جنبش پیامبر گرفتند و اسلام آوردند.

تحقیق حاضر به بررسی جوانب مختلف این نظریه پرداخته و با بهره‌گیری از روش‌های نوین نقادی سیره، از جمله صحت‌سنجی سیره در پرتو آیات قرآن و نیز استفاده از روش نقد فرم (Form Criticism)، روایات حمله به کاروان‌های تجاری را در بوته نقد قرار داده است. در این راستا حملات مذکور در سه بازه زمانی قبل از جنگ بدر، جنگ بدر و بعد از جنگ بدر ارزیابی شده‌اند. نوشتار حاضر بر بخش مربوط به جنگ بدر متمرکز است و علاقه‌مندان می‌توانند برای آگاهی از بخش‌های دیگر به متن مقاله مراجعه نمایند.

در خصوص مقطع زمانی قبل و بعد از بدر، تنها به ذکر یک نکته مهم بسنده می‌شود: تعداد حملاتی که به کاروان‌های مکیان در متقدم‌ترین منابع سیره نبوی (یعنی آثار ابن اسحق، معمر بن راشد و موسی بن عقبه) نقل شده تنها سه مورد (مشتمل بر جنگ بدر) بوده است؛ اما این حملات در مغازی واقدی (م. ۲۰۷ هـ.ق.) که با فاصله زمانی قریب به نیم قرن بعد از نخستین کتب سیره نگاشته شده، به یازده مورد افزایش یافته است. این مقاله شواهدی را در جهت توضیح «رشدِ نمایی» تعداد این حملات ارائه کرده که مهم‌ترین آنها اقتضائات سیاسی-نظامی دستگاه خلافت عباسی (خاصه مبارزه با بیزانس در مرزهای امپراطوری اسلامی) است که مستلزم هرچه تهاجمی و نیرومندتر نشان دادن اسلام آغازین بوده تا از این رهگذر برای تشجیع و تهییج مبارزان در ثغور (مرزها) با بیزانس بهره‌برداری گردد.

🔹 اما در خصوص جنگ بدر، این مقاله به مقایسه آیاتی که در شان این واقعه نازل شده با روایت سیره و مغازی پرداخته و نشان داده که دو روایت مذکور تناقض‌های آشکار و مانعةالجمعی با یکدیگر دارند.
روایت سیره تصریح دارد که پیامبر (ص) به همراه گروهی از مسلمین برای تعرض به کاروان ابوسفیان از مدینه خارج شدند. این قرائت از داستان بدر تاکید دارد که مسلمین ابتدائا آگاه نبودند که جنگی تمام عیار در راه است و تنها بعد از آنکه مکیان برای مجازات مسلمین و پیش گیری از تعرضات آتی آنان عازم بدر شدند، مسلمین دریافتند که می‌بایست با لشکری عظیم مواجهه نمایند. پیام اصلی که این داستان در پی انتقال آن به مخاطب می‌باشد آن است که گروهی از مسلمین که از همراهی با پیامبر (ص) در بدر بازماندند ( که به المتخلفون عن البدر موسومند) سزاوار هیچ عتاب و سرزنشی نیستند، چرا که پیامبر (ص) مدینه را تنها به قصد تعرض به کاروان ترک کرده بودند و نه برای جنگی سرنوشت‌ساز. نقل‌های سیره از صحابیان مختلفی همچون اسید بن حضیر و کعب بن مالک نام می‌برد که از پیامبر (ص) به خاطر تخلف از جنگ بدر پوزش طلبیده و اظهار کردند که اگر می‌دانستند جنگی در کار است ایشان را یاری می‌کردند و پیامبر نیز اعتذار ایشان را پذیرفتند.

[مطالعه ادامه در بخش ۲]

#انعکاس_مقاله
@inekas
💠 گزارشی از مقاله جدید احسان روحی: «بازخوانی روایات دال بر اختلال‌افکنی پیامبر (ص) در تجارت مکی»

[بخش ۲ از ۲ - ادامه از بخش اول]

🔹 اما این ترسیم از جنگ بدر، در تضاد آشکار با آیات قرآن است. بنا بر آیات متعددی که در مقاله بدان استناد شده، مسلمین از همان زمانی که در مدینه بودند به وقوع جنگی تمام‌عیار آگاهی داشته و به همین دلیل عده کثیری از آنان از همراهی با پیامبر (ص) اجتناب نمودند، چرا که از دید بسیاری از صحابه که از هیمنهٔ قریش بیمناک بودند، نبرد با قریش فرجامی جز زوال و نابودی در پی نداشت. این عده از صحابه به صراحت در آیات قران مورد عتاب قرار گرفته‌اند. داستان سیره اما برای تبرئه این متخلفون (که افراد سرشناسی از جمله عثمان و طلحه در میانشان بودند) جنگ بدر را به شکل حمله به کاروان روایت نموده تا با اصل عدالت صحابه همسو باشد. به بیان دیگر، سرّ اصلی گنجاندن اپیزود حمله به کاروان در جنگ بدر غایات مدافعه‌جویانه (apologetic) بوده که برای تطهیر صحابیان متخلف از بدر انجام پذیرفته است. در این سناریوی مدافعه جویانه، علت تخلف این صحابه از بدر عدم آگاهی آنان از در پیش بودن نبردی خونین بیان شده است، نه واهمهٔ آنان از جان خویش و بیمشان از مقابله با قریش.

شایان ذکر است که توجیهات مدافعه‌جویانه متعدد دیگری نیز از سوی اعقاب برخی از صحابه که در بدر حاضر نبودند در روایات بیان شده است: برای مثال ادعا شده خوات بن جبیر در راه پیوستن به لشکر مسلمین دچار شکستگی پا شد و از این غزوه باز ماند. نقل شده که همسر عثمان دقیقا در همین زمان در بستر مرگ افتاد و بدین سبب او نتوانست در بدر حاضر شود. طلحه و سعید بن زید اشهلی مدعی‌اند که در سفر تجاری در شام بودند و روایت شده که سعد بن مالک ساعدی در همان زمان بیمار شد و از دنیا رفت. نیز آمده است که سعد بن عباده که برای ترغیب انصار برای شرکت در جنگ به خانه‌های مردم سرکشی می‌کرد از سوی یکی از آنان مورد هجوم قرار گرفته و بیهوش شد و در جنگ شرکت نکرد. شاهد هستیم که حجم وسیعی از دلیل‌تراشی‌ها برای شرکت نکردن صحابه در بدر گزارش شده و گنجاندن اپیزود حمله به کاروان هم دقیقا به این دلیل است که تخلف از این غزوه که دشوارترین معرکه‌ای بود که مسلمین تا بدان زمان تجربه کرده بودند را موجه جلوه دهد.

🔹 در ادامه مقاله، با استفاده از روش نقد فرم دلائلی در راستای تحکیم و تقویت نظریه فوق ارائه شده است. توضیح این که، داستان حمله به کاروان قریش از سوی مسلمین در جنگ بدر شباهت‌ها و المان‌های موازی انکارناپذیری با روایات ایام العرب (جنگ‌های دوران جاهلیت) دارد. یکی از جنگ‌های جاهلی موسوم به حروب الفجار (که خود متشکل از چندین دوره تخاصم و زد و خوردهای متوالی بوده) دارای اپیزودی است که به  «فجار اللطیمه» (جنگی که بر سر لطیمه (کاروان) رخ داد) موسوم است. شباهت‌های بین این دو نبرد هم در سطح کلیات و جزئیات این داستان‌ها است و هم در سطح الفاظ و عبارات که این امر نشان دهنده وقوع اقتباس ادبی (literary borrowing) بین این دو داستان است.
از سوی دیگر، در مقاله با استفاده قواعد نقد فرم نشان داده شده که جهت اقتباس (direction of borrowing) از داستان فجار اللطیمه به داستان بدر بوده و به عبارت دیگر این علمای سیره بودند که برای خلق و پردازش داستان بدر از داستان‌های جاهلی بهره بردند، نه بالعکس.
به عنوان نتیجه‌گیریِ این قسمت از مقاله نیز شواهدی مغفول از کتب تفسیری ارائه شده است که صریحا جنگ بدر را یک غزوه تدافعی توصیف کرده و تصریح نموده که این مکیان بودند که در جنگ بدر ابتداء به قتال کردند.

#انعکاس_مقاله
@inekas
💎 معرفی مقاله «پرده‌برداری از معبد ابراهیم: ابعاد مناسکی دین، اسلام و حنیف در قرآن»

🖋 محسن گودرزی (دانشگاه هاروارد)

Goudarzi (2023), Unearthing Abraham’s Altar: The Cultic Dimensions of dīn, islām, and ḥanīf in the Qurʾan, Journal of Near Eastern Studies, v.82, n.1

⬇️دریافت مقاله

⭐️ مقدمه

در قرآن اصطلاحات پرتکراری هست که امروزه بی‌نیاز از معنا کردن دانسته می‌شود، اما تحقیقات جدید نشان داده که در صدر اسلام، به معنای دیگری فهم می‌شده‌اند. دو نمونه از این اصطلاحات، دین و اسلام است که در سالیان اخیر، تحقیقات مستقلی درباره آن‌ها انجام شده است. پنج سال پیش از این، فرد دانر (۲۰۱۸) به بازخوانی این اصطلاحات قرآنی پرداخت و همزمان با او،‌ منخم کیستر (۲۰۱۸) با رجوع به ادبیات مدراشی، تلاش کرد تا عقبه معنایی اسلام را بهتر فهم کند. سپس، خوان کول (۲۰۱۹) پیشنهادی جدید را درباره اصطلاح اسلام و ارتباطش با معادل‌های یونانی و آرامی مطرح کرد. متیو نییِمی (۲۰۲۱) به تطور این اصطلاحات پرداخت. و در سال اخیر،‌ ایلکا لینستت و محسن گودرزی (۲۰۲۳)، پرتوی جدیدی بر این بحث افکندند. اولی، به بازخوانی اسلام و دین در سور مدنی می‌پردازد و در ادامه چکیده‌ای از مقاله دومی را می‌خوانیم. این تحقیقات در اینکه معنای دین و اسلام در قرآن چیست اختلاف نظر دارند، اما در این امر که به معنای معهود خود نیستند، متفق‌القول هستند.

⭐️ خلاصۀ مقاله (منبع)

تحقیق حاضر این ادعا را مدلل می‌سازد که اصطلاحات قرآنی دین، اسلام و حنیف پیوند عمیقی با مناسک عبادی دارند.
دین اغلب به مذهب یا اعتقاد ترجمه می‌شود، اما به نظر من در قرآن دین اکثراً به معنی (شیوه) پرستش به کار رفته و بازتابی است از کاربردهای غیرقرآنی این ریشه در مفهوم خدمت یا بندگی، که غالباً مناسک عبادی را تداعی می‌کنند. (مثلاً نماز، قربانی و عشای ربانی)

اسلام اغلب به معنای تسلیم بودن فهمیده می‌شود، اما به نظرم (همراه با أخلَصَ + دین) اغلب بیانگر شیوۀ پرستش توحیدی مؤمنان است؛ یعنی اینکه آن‌ها خدا را به عنوان تنها معبود می‌شناختند و اعمال عبادی و وظایف غیرآیینی‌شان را مخلصانه و منحصرا برای او انجام می‌دادند.

سرانجام حنیف، اعمال عبادی به‌خصوصِ مؤمنان را توصیف می‌کند؛ یعنی پایبندی آن‌ها به حرم مکی و مناسک متعلق به آن همچون نماز، قربانی ‌و زیارت.
احتمالاً در دوران جاهلیت برخی مسیحیان ویا یهودیان، حنیف را در معنای مشرک یا بت‌پرست و برای برچسب زدن به ملتزمان معابد محلی (مانند حرم مکی) در حجاز به کار می‌بردند. رفته‌رفته این تعبیر بر نفس پیروی از همین اعمال عبادی و نه صرفاً بت‌پرستی دلالت یافت.
از آنجایی که مؤمنان به حرم مکی پایبند بودند، احتمالا برخی مسیحیان یا/و یهودیان در زمان پیامبر آن‌ها را به شکل تحقیرآمیز و در معنای مشرکانه‌اش، حنیف می‌خواندند؛ به خصوص چون مؤمنان حیوانات را در معبدی "غیرمجاز" بیرون از سرزمین مقدس قربانی می‌کردند.
قرآن با افتخار عنوان حنیف را پذیرفت، همچنانکه از مناسک حرم مکی دفاع می‌نمود، و ادعا می‌کرد که این مناسک از سوی ابراهیم (و اسماعیل) پایه‌گذاری شده است. بنابراین ابراهیم خودش یک حنیف بود -و مناسک عبادی را به‌جا می‌آورد؛ آیا او {در این مکان} قربانگاه نساخت و برای خدا قربانی نکرد؟ «در حالی‌که مشرک نبود» (نمونه: ۱۳۵ بقره)

تأملاتی گسترده‌تر: ما گاهی قرآن را به مثابه یک رسالۀ الهیاتی می‌خوانیم، یا با این دید که به توضیح الهیاتی سایر ادیان می‌پردازد. اما قرآن تا حد زیادی مخاطبان غیرزبده با تعلیمات الهیاتی ضعیف (یا بی‌بهره از آموزش) داشته است.
در فضای قرآنی، مردم فقط بر سر باورهای انتزاعی و جزئیات الهیاتی دقیق آن‌ها بحث نمی‌کردند. احتمالاً نزاع عمدۀ مردم بر سر اندیشه‌های تجسم‌یافته در اعمال عبادی، یا حتی بر سر مناسک و سنت‌هایی بوده است که به آن‌ها عقایدی خاص نسبت داده می‌شده («آن رسم شرک‌آلود است!»)
به نظر می‌رسد مشرکان الهیات منسجم و خوش‌ساختی نداشته‌اند. همین مطلب احتمالا دربارۀ اکثر یهودیان و مسیحیانی که در قرآن به آن‌ها اشاره شده، برقرار است. چیزی که یک جامعۀ دینی را متحد و آن را از سایرین متمایز می‌کرد، اغلب مناسک عبادی متفاوت آن‌ها بود.
مؤمنان و مشرکان در معبد واحدی شرکت می‌کردند. بیشتر آیات مکی دربارۀ شرک، به اعمال در کنار عقاید مرتبط است. هر کدام از عبارات قرآنیِ عَبَدَ، دَعا، ذَکَرَ، سَبَّحَ و قَرَأ ممکن است فراتر از پرستش فردی، تداعی‌گر مناسک مجزایی باشند.

فهم ارائه‌شده در این تحقیق برای هر یک از عبارات قرآنی دین، اسلام و حنیف دارای شواهدی وثیق در سنت اسلامی است.

📼 ویدئوی ارائۀ نویسنده دربارۀ دین و اسلام (اینجا و اینجا)
📼 ویدئوی ارائۀ نویسنده دربارۀ حنیف در مدرسه انعکاس

ارائۀ نویسنده: «بازنگری معنای واژهٔ دین در قرآن» در دوشنبه ۵ تیرماه، ۱۸ تا ۲۰ (شرکت در جلسه)

#انعکاس_مقاله

@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💠 معرفی مقالۀ «ایشان تنها جادوگرند؟: تحلیلی زبان‌شناسانه از آیۀ ۶۳ سوره طه با استفاده از مشابه‌های قرآنی آن»

🖋 ماراین فان‌پوتن (دانشگاه لایدن)

🔵نسخۀ منتشر شده در پایگاه مجله انجمن بین‌المللی مطالعات قرآنی

van Putten, M. (2023). Are these Nothing but Sorcerers? – A linguistic analysis of Q Ṭā-Hā 20:63 using intra-Qurʾānic parallels. Journal of the International Qur’anic Studies Association. https://doi.org/10.1515/jiqsa-2023-0002

⬇️ دریافت مقاله

⭐️ چکیده

تعبیر ﴿إِنَّ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ﴾ [مطابق برخی قرائات غیر حفص از عاصم]‏‌ در آیۀ ۶۳ سوره طه، که ظاهراً برخلاف نحوِ (دستور زبان) عربی است، هم در منابع سنتی اسلامی و هم در بررسی‌های مدرن، آبستن بحث‌های مفصلی بوده است.

هدف این مقاله ارزیابی دوبارۀ ساختار دستوری حاکم بر قرائت‌های مختلف این آیه است. در این ارزیابی با در نظر گرفتن نحو حاکم بر سایر ساختارهای قابل قیاس در قرآن، به جای گونۀ رایج و هنجاری آن -که توسط نحویان قرون میانه تثبیت شده-، ساختار نحوی آیه مجددا بررسی شده است.

با تجزیه و تحلیل این آیه در چارچوب دیگر آیات مشابه قرآنی، می‌توان استدلال کرد که قرائت کم‌بسامد "إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَان" قرائت اصلی منظور از متن عثمانی است؛ در حالی که قرائت غالب "إِنّ هَذَانِ لَسَاحِرَان" که از نظر نحوی مشکل‌زاست، می‌تواند به‌عنوان برایندی از قرائت‌های رایج غیرعثمانی تلقی شود. همچنین با مقایسۀ این آیه با آیات دیگر نشان داده می‌شود که می‌توان به درک عمیق‌تری از آیاتی با ساخت‌هایی مشابه آیۀ ۴ سوره طارق: ﴿إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَيْهَا حَافِظ‎﴾‏ دست یافت و بر برخی قرائات رسمی رقیب این آیات پرتوی تازه بیفکنیم.

⭐️ جمع‌بندی

امید است که این بحث در نحو قرآن اهمیت استفاده از خود متن قرآن را برای درک نحو آن پررنگ کند. قرآن مجموعه‌ای متکی‌به‌خود است و غالباً ساخت‌هایی دارد که خارج از آن- حتی اگر یافت شوند- نادرند. با پایبندی تام به آنچه می‌توان از بخش‌های مختلف قرآن به دست آورد و بررسی دقیق قرائت‌های گوناگون مربوطه در چنین جاهایی، می‌توان به بینش‌های جدیدی دست یافت که در استنتاج‌های نحویان متاخر دست‌یاب نبوده و تنها از خود این مجموعه [=ساختارهای نحوی به کارگرفته شده داخل قرآن] حاصل می‌شود.

با این وجود، همزمان با تلاش برای استخراج نحو قرآن بدین شیوۀ [جدید]، باید بر اهمیت آثار نحوی-تفسیری قرون میانه نیز تاکید فراوان داشت. چنین آثاری اغلب رویکردی حداکثری برای ارائۀ گزینه‌های مختلف [در جهت تبیین نحوی ساختار آیه] دارند و نمی‌توان همواره با استفاده از آن‌ها به پاسخی روشن در مورد اینکه بهترین فهم چیست رسید. با این حال این آثار مجموعه‌ای خطیر از آراء موجود هستند و نمای کلیِ گسترده‌ای از تفاسیر مختلف موجود را ارائه می‌دهند.

با اتخاذ رویکردی تطبیقی به ساختارهای موازی در مجموعۀ ساختارهای قرآنی می‌توان تصمیم گرفت که قانع‌کننده‌ترین تبیین نحوی کدام است. با اتخاذ این شیوه روشن می‌شود که آیۀ ۶۳ سوره طه را که در ابتدا یک خطای نحوی به نظر می‌رسید، می‌توان در چارچوب نحوِ مورد تأیید این مجموعه فهم کرد. همچنین آشکار می‌شود که این آیه اگر به صورت متداول آن یعنی به صورت "إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَان" [مطابق قرائت حفص از عاصم] خوانده شود، صورتی نادر اما قابل فهم است: «اینها قطعاً جادوگرند!»

برای مطالعه خلاصه مقاله به قلم نویسنده به اینجا مراجعه کنید.

برای تحلیل نحویِ قرائت مشهور، به اینجا مراجعه کنید.

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

💎 انتشار مقاله‌ای جدید از مرتضی کریمی‌نیا در مجلهٔ نسخه‌‌های اسلامی بریل:

اوراق و مصاحف قرآنی منسوب به امام علی و سایر امامان شیعه: انجامهٔ جعلی یا اصالت تاریخی؟

Karimi-Nia, M. (2023). The Qurʾānic Codices and Fragments Ascribed to Imām ʿAlī and Other Shīʿa Imāms: Forged Colophons or Historical Truths?. Journal of Islamic Manuscripts, 14(2-4), 396-441.

🔵 چکیده:
نزدیک به هزار سال است که نسخه‌های خاصی از قرآن به شخصیت‌های برجسته اسلامی مانند امام علی و سایر امامان شیعه نسبت داده شده است. اگرچه هیچ مدرکی از سه قرن نخست دال بر صحت این انتساب‌ها یافت نشده، اما امروزه در سراسر جهان به‌ویژه در مناطق شیعه‌نشین، قریب به دویست نسخه خطی کامل و یا ناقص منتسب به دستخط امامان شیعه یافت می‌شود. این مقاله پس از مروری تاریخی بر این پدیده و دسته‌بندی انواع مصحف‌های منسوب به امامان، شواهدی برای رد این انتساب‌ها ارائه می‌کند و نشان می‌دهد که انجامهٔ این نسخه‌ها جعلی است. بخش آخر مقاله، شامل جدولی مشتمل بر دویست نسخه خطی قرآنی منسوب به امامان شیعه است که در کتابخانه‌ها و موزه‌های سراسر جهان نگهداری می‌شود.

⬇️ دریافت مقاله

⭐️ نسخهٔ اولیهٔ این مقاله پیش از این به فارسی در مجلهٔ آینهٔ پژوهش منتشر شده بود (برای مطالعهٔ این مقاله به کانال نویسنده رجوع کنید).

⭐️ به زودی، نسخهٔ کامل‌تری از این مقاله، در قالب مقدمهٔ چاپ فاکسیمیلهٔ «مصحف مشهد» با عنوان انگلیسی: «Codex Mashhad: An Introduction to its History and Contents» و عنوان عربی: «مصحف المشهد الرضوي: تاریخه وخصائصه» به کوشش انتشارات موسسة آل‌البیت (قم، ۲۰۲۳) منتشر خواهد شد. (برای معرفی بیشتر «مصحف مشهد»،‌ به اینجا رجوع کنید)

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

🔵 امروز تولد ۲ سالگی انعکاس بود.

«تولد انعکاس» تصادفی بود، تقریباً همه چیزش؛ از اصل شکل‌گیری و انتخاب نام گرفته تا موضوع اولین مدرسه تابستانی.
اما یک چیز تصادفی نبود؛ تلاش برای رشد و ارتقاء فضای مطالعات اسلامی در دانشگاه‌های ایران که دل‌مشغولی مشترک حلقه‌ای بود که در بستر «نخستین مدرسهٔ تابستانی انعکاس» گرد هم آمده بودند.

انعکاس در این دو سال تلاش کرده تا دستیار دانشجویان، پژوهشگران و علاقه‌مندان به مطالعات اسلامی باشد، برای آشنایی با آخرین پژوهش‌های استاندارد، جدی و روشمند در حوزهٔ مطالعات اسلامی در جهان، شناساندن پژوهشگران برجسته و فراهم ساختن زمینهٔ کار جدی پژوهشی برای پژوهشگران مطالعات اسلامی در حوزهٔ مورد علاقه‌شان.

🔴 انعکاس با مدرسهٔ «قرآن و عهدین» متولد شد و با مدرسهٔ «اسلام در دوره نخستین»، دورهٔ «آشنایی با عهدین» و مدرسهٔ مهارت‌افزایی «مدار» نخستین گام‌های رشدش را برداشت و با مدرسهٔ «محمد [ص]: زندگی، جامعه و میراث فرهنگی» در آستانهٔ قدم بزرگی دیگر است. در این دو سال، «حلقهٔ مطالعاتی انعکاس» قلب تپندهٔ انعکاس بوده و «کانال انعکاس» نمایندهٔ تکاپوهایش، «کتابخانه انعکاس» صندوق دانشش، «ادبیات انعکاس» حاصل تلاش‌هایش و «جایزهٔ انعکاس-حامی» نتیجهٔ بلندپروازی‌اش!

رَه رفتن دراز است و انعکاس نوسفر، هنوز تا رسیدن به بلوغ و ثمر فاصله‌ها دارد. اما امیدواریم که نفس گرم و همت بلند دوستان و همراهان انعکاس بدرقهٔ راهش باشد و بتواند آرام‌آرام مسیر رشد خود را بپیماید.

🔴 اینک در آستانۀ ورود به سومین سال فعالیت انعکاس و در چند قدمی «سومین مدرسهٔ تابستانی انعکاس»، بیش از همیشه، به پشتیبانی دوستان دیده و نادیدهٔ انعکاس دلگرمیم و امیداوریم که بتوانیم آن‌چنان‌که لایق همراهی شماست، مسیر خود را ادامه دهیم!


🟣 این روزها، انعکاس فعالیت خود را در اینستاگرام، X (توئیتر) و یوتوب نیز آغاز کرده؛ اگر هنوز این صفحات جدید انعکاس را دنبال نمی‌کنید، قدم‌تان روی چشم و مقدم‌تان مبارک!

🟣 گزارش فعالیت‌های انعکاس در دو سال گذشته (از ابتدا تا کنون) را در این‌جا بخوانید.

🟣 دسته‌بندی مطالب کانال انعکاس:

#رویداد_انعکاس : رویدادهای برگزارشده
#انعکاس_رویداد : رویدادهای بازتاب‌یافته
#انعکاس_مقاله : مقالات معرفی شده
#انعکاس_کتاب : کتب مرور شده
#انعکاس_ابزار : ابزارهای کاربردی معرفی‌شده

🔵 در جدیدترین مدرسهٔ انعکاس، منتظر شما هستیم!

@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💎 معرفی مقاله «عشای ربانی در قرآن»

🖋 مقاله تازه‌انتشاریافته از محسن گودرزی (دانشگاه هاروارد)

Mohsen Goudarzi (2023) The Eucharist in the Qur’an, Islam and Christian–Muslim Relations, 34:2, 113-133, DOI: 10.1080/09596410.2023.2246314

⬇️دریافت مقاله

⭐️ چکیدۀ مقاله

فرازی
از سورۀ مائده (آیات ۱۱۲ تا ۱۱۵) حکایت می‌کند که شاگردان عیسی از او پرسیدند که آیا خداوند می‌تواند برای آن‌ها سفره یا مائده‌ای از بهشت بفرستد. اهمیت این حکایت و مرجع دقیق اشارات آن، همواره در قرآن‌پژوهی [مدرن] مورد بحث بوده است. این تحقیق در ابتدا، با نشان دادن ارتباط این فراز به آیات قبلی سوره که به عبادت مسیحی اشاره دارد، و این‌که عبادت یکی از دغدغه‌های اصلی سورۀ مائده است، تلاش می‌کند تا نشان دهد که این فراز مورد بحث، ناظر به مراسم عشای رَبّانی یا آیین سپاسگزاری مسیحی است. در ادامه، این تحقیق، بحث مختصری از فهم مسیحیان دوران باستان متاخر از "عشای ربانی" و دعاهای در طول این مراسم ارائه می‌کند، و این‌گونه پیشنهاد می‌کند که روایت قرآن در این فراز و سیاق آن، به طور انتقادی سه مسئله اصلی را مورد توجه قرار داده است: ۱) تأیید عقیده مسیحی در آیین عشای ربانی، ۲)‌ ظرفیت این آیین برای ایجاد بخشش و نجات، و ۳) انگاره‌ای مرتبط که مسیح را به عنوان واسطه اصلی بین خدا (پدر) و بشریت می‌بیند. به نظر می رسد این انتقادات نسبت به شیوۀ عبادت مسیحی، واکنشی است به انتقاد مسیحیان [آن زمان] از شیوۀ عبادت مؤمنان [به اسلام]، که پیش از این در سوره به آن اشاره شده است.


✔️ محسن گودرزی از اساتید مدعو در سومین مدرسه تابستانی انعکاس است و تحقیقات گسترده‌ای دربارۀ سورۀ مائده داشته که بخش دیگری از آن تحقیقات را در سخنرانی عمومی خود در این مدرسه ارائه کرد. (چکیدۀ ارائه | مشاهده ویدئو)

#انعکاس_مقاله

@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

🎞 ویدئوی ارائهٔ «گاهشماری قرآن: یک برنامه پژوهشی سبک‌سنجانه» از بهنام صادقی

🟣 ویدئوی بالا گزیده‌ای است از ارائهٔ بهنام صادقی در دومین مدرسه تابستانی انعکاس که در آن مقالهٔ زیر را ارائه کرده است:

Sadeghi, B. (2011). The Chronology of the Qurān: A Stylometric Research Program, Arabica, 58 (3-4), 210-299.

⬇️ برای دریافت فایل مقاله به اینجا مراجعه کنید.

⭐️ معرفی مقاله و دریافت مرور فارسی آن

بهنام صادقی در این مقاله یک گاهشماری نسبی جدید برای تاریخ‌گذاری ترتیب نزول سور قرآن پیشنهاد می‌دهد که در ادامهٔ روش مهندس مهدی بازرگان است و در آن سوره‌ها به هفت گروه متوالی تقسیم می‌شوند.

🗂 فهرست مطالب ارائه شده در ویدئوی بالا

00:00 بیان موضوع ارائه - تعریف گاه‌شماری نزول قرآن
00:31 روش‌های کشف ترتیب زمانی نزول قرآن - معرفی روش مبتنی بر سبک
02:24 انواع گاهشماری‌های مبتنی بر سبک - معرفی گاهشماری بازرگان
04:53 معرفی گاهشماری بازرگانِ تحول‌یافته (روش بهنام صادقی) - تقسیم‌بندی قرآن به هفت واحد زمانی

07:05 علت بازنگری در گاهشماری بازرگان
09:21 مثالی از نحوهٔ تعریف فاصلهٔ سبکی میان سوره‌ها
12:24 نتیجه‌گیری: تغییرات پیوستهٔ معیارهای سبکی بر روی گروه‌های هفتگانه و دلالت آن بر ترتیب زمانی میان آن‌ها

▶️ مشاهدۀ نسخۀ کامل ارائه در یوتوب و آپارات انعکاس

#انعکاس_مقاله
#انعکاس_یافته‌ها
#ارائه‌های_مدرسه_انعکاس
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💎 معرفی مقالۀ بهنام صادقی: «گاهشماری قرآن: یک برنامۀ پژوهشی سبک‌شناسانه»

Behnam Sadeghi, The Chronology of the Qurʾān: A Stylometric Research Program, Arabica 58 (2011) 210-299

⬇️دریافت فایل مقاله
⬇️دریافت مرور فارسی مقاله

این پژوهش به سه پرسش اساسی پاسخ می‌دهد:
نخست، قرآن چند نویسنده دارد؟
دوم، آیا واحدهای منسجم معنایی در قرآن محدود به آیات و توالی اندکی از جملات هستند، و یا بسیاری از سوره‌های بلند در کنار یکدیگر یک واحد منسجم سبکی را شکل می‌دهند؟
و پرسش سوم، ترتیب زمانی نگارش سوره‌های قرآن از چه قرار است؟

پژوهش حاضر به واسطهٔ چهار ویژگی بنیادی از تمام تحقیقات مشابه خود متمایز می‌شود:

🔹 این مقاله بر آن است که سه پرسش پیش‌گفته را بدون کمترین مراجعه‌ای به منابع تاریخی مسلمین، از جمله اقوال مسلمانان اولیه در خصوص قرآن، حل نماید. میزان قابل اعتماد بودن این منابع در سال‌های گذشته محل اختلاف نظری درازدامن در محافل آکادمیک بوده است. پژوهش حاضر از حصار متن قرآن فراتر نمی‌رود و تمام توجه خود را معطوف به ویژگی‌های سبکی آن خواهد نمود.

🔹 تحقیقات پیشین به طور معمول روشی برای «ارائهٔ» یک گاهشماری برای سوره‌های قرآن معرفی می‌شد. در مقالهٔ حاضر اما، صرفاً روشی برای اعتبارسنجی یک گاهشماری فرضی ارائه خواهد شد، بی آن که بدانیم منشأ آن گاهشماری به کجا باز می‌گردد.

🔹 تحقیقات پیشین در زمینهٔ گاهشماری سوره‌های قرآن، پیش‌فرض‌هایی اساسی داشته‌اند که در این مقاله در درستی آن‌ها تجدیدنظر شده است. از جمله، محققین این حوزه به طور معمول فرض می‌کنند که مؤلفه‌های سبکی قرآن در طول زمان به طور یکنوا تغییر کرده‌اند. برای مثال، بازرگان فرض می‌کند که میانگین طول آیات در واحدهای سبکی قرآن، در طول زمان همواره روندی افزایشی داشته‌اند. چنین فرض‌هایی لزوماً برقرار نیستند، و برای همین در تحقیق حاضر درستی هیچ‌یک از آن‌ها فرض گرفته نشده است.

🔹 به علت ماهیت بین‌رشته‌ای این حوزه، تحقیقات به طور معمول از ضعف در یکی از زمینه‌های علمی مورد نیازشان رنج می‌برند. از طرفی محققان با پس‌زمینهٔ مطالعات اسلامی که درک مناسبی از ماهیت و ابعاد تاریخی قرآن دارند، قادر به استفادهٔ چیره‌دستانه از ابزارهای آماری نبوده‌اند. از دیگر سو، محققان با پیش‌زمینهٔ قدرتمند در علوم آماری، معمولاً فاقد بینشی هستند که آن‌ها را به سراغ پرسش‌های درست در خصوص قرآن رهنمون شود. پژوهش حاضر سعی دارد که این خلأ را برطرف نماید.

پژوهش تمامی متن قرآن را به هفت واحد سبکی تقسیم می‌کند. با مقایسهٔ ویژگی‌های سبکی کمّی‌شدهٔ این هفت بخش، مشاهده می‌شود که ویژگی‌های سبکی در طول گاهشماری پیشنهادی به نحوی «هموار» تغییر می‌کنند. تبیین معقول این تغییرات هموار، آن است که نویسندهٔ قرآن را یک فرد واحد در نظر بگیریم.

به کوشش: مهدی صالح

▶️ مشاهدۀ ویدیوی ارائه توسط بهنام صادقی در دومین مدرسه تابستانی انعکاس
⬇️ دریافت مرور کامل مقاله

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

💎 معرفی مقاله: «نقطه‌گذاری در متن رسم قرآن و قرآن شفاهی» از هیثم صدقی

Sidky
, H (2023), Consonantal Dotting and the Oral Quran. Journal of the American Oriental Society, 143(4)

⬇️ دریافت فایل PDF مقاله

🔗 برگرفته از رشته‌توئیت ماراین فان‌پوتن

[بخش ۱ از ۲]

از چند دهۀ قبل، مطالعاتی دربارۀ سنت‌های مکتوب و شفاهی در انتقال میراث متقدم اسلام در جریان بوده است. قرآن نیز در متن این مطالعات مورد توجه ویژه بوده و ارتباط سنت قرائات با رسم مصاحف، از مسائل مورد توجه قرآن پژوهان غیرمسلمان و سپس مسلمان بوده است.

دیرزمانی است می‌دانیم قرآنی که امروز در دسترس ماست، صرفا براساس سنتی شفاهی قابل توصیف نیست. متن نوشتاری مصحف عثمانی، نقش مشخصی در انتقال متن قرآن به صورت امروزینِ آن ایفا نموده است. صدقی در این مقاله پرسشی را مطرح می‌نماید: «آیا برای قرآن، لایه‌ای شفاهی نیز در کنار مصحف مکتوب وجود داشته و می‌توان برای آن تاریخی تعیین کرد؟»

در سال‌های اخیر با مشاهدۀ آنکه برخی قرائت‌های رقیب می‌توانند خوانش‌های حدسیِ متفاوت از یک نوشتۀ مبهم [مثلا بدون نقطه] باشند، این پرسش مطرح شد که آیا همۀ قرائت‌های قرآنی، حدس‌هایی بیش نیستند؟ آیا مسلمانان متن رسم قرآن را دریافت کرده و بعد هر یک از قاریان باید مستقلا درمی‌یافتند که چه گونه این متن را بخوانند و این‌گونه اختلاف قرائات پیدا شده؟

در همین راستا کریستوفر مِلچرت ادعا کرد رابطۀ شیخ و شاگردی برای تبیین قرائات رسمی از اعتبار کافی برخوردار نیست؛ به گفتۀ وی، قرائت نافع چندان شبیه قرائت استادش ابوجعفر به نظر نمی‌رسد. برای صدقی، این ادعای ملچرت نسبتاً شگفت‌انگیز بود و لذا آن را به محک آزمایش گذاشت.

⭐️ نقطه‌گذاری در رسم قرآن

امروزه، ده قاری رسمی (قرّاء‌ عشرة) نزد مسلمانان پذیرفته شده‌اند که هر کدام از آن‌ها، دو راوی رسمی دارند. حمزه، کسائی و خلف با یکدیگر روابط شیخ و شاگردی دارند، همانند ابوجعفر و نافع. (جدول ۱)

برای آزمودن این ادعا، صدقی به سراغ مواضعی از آیات قرآن رفت که در قرائت‌های رسمی بر سر نقطه‌گذاری آن‌ها اختلاف است و قرائت‌های ده‌گانه را مقایسه کرد. یعنی کلماتی را در نظر گرفت که اختلاف قرائات تنها با تفاوت مکان نقطه‌ها متمایز می‌شوند و فرق دیگری در نگارش آن‌ها نیست. در قرآن ۲۹۲ مورد از چنین اختلاف‌هایی به چشم می‌آید. (جدول ۲)

در این مرحله و پیش از ورود به بحث، شایان ذکر است این واقعیت که از ۷۶.۴۹۶ کلمۀ قرآن، تنها ۲۹۲ کلمه وجود دارد که بر سر آن‌ها اختلاف نظر است، به خودی خود، نشان‌گر آن است که علتی وجود داشته که باعث شده این قراء در قرائت متن مکتوب تا این حد اتفاق نظر داشته باشند (نکته‌ای که مصطفی اعظمی مدت‌ها پیش‌تر بیان کرده بود).

⭐️ خوشه‌بندی سنت‌های بومی قرائات با روش PCA

صدقی این ۲۹۲ مورد اختلاف را به روش تحلیل آماری PCA (Principal Component Analysis) بررسی می‌کند تا ببیند کدام قرائت‌ها به یکدیگر شبیه‌ترند. نتایج این بررسی به صورت نموداری دوبعدی نمایش داده می‌شود و قاریان به شکلی درآن جایابی می‌شوند که میزان دوری و نزدیکی آنها به یکدیگر نشان‌دهنده شباهت و تفاوت قرائت‌های آنان در موارد اختلافی باشد. (نمودار ۱)

نتیجۀ این تحلیل واضح و روشن است. کوفیان یعنی حمزه، کسائی و خلف بسیار نزدیک به هم قرار گرفته‌اند. آنها به روشنی در سنت کوفیِ نقطه‌گذاری رسم با هم اشتراک دارند. وضعیت مدنی‌ها یعنی ابوجعفر و نافع نیز چنین است (و در کمال تعجب: ابن‌عامر نیز در همین خوشه قرار دارد که نتیجه‌ای غیرمنتظره است). ابن‌کثیر و شاگردش، ابوعمرو، دستۀ اقلیت را تشکیل می‌دهند، اما آشکارا به یکدیگر نزدیک‌ترند تا به دیگران. به نظر می‌رسد یعقوب بصری و عاصم کوفی، سنت‌های مستقلی از نظر نقطه‌گذاری باشند.

تحلیل PCA در برخی مطالعات دیگر برای بررسی ابعاد دیگری از اختلاف قرائات به‌کارگیری شده؛ به عنوان مثال فان‌پوتن و صدقی نظام ضمایر را مطالعه کرده‌اند و خوشه‌بندی مشابهی به دست می‌دهند. تحلیل PCA ابزاری بسیار توانمند برای بررسی روابط متقابل میان قراء است.

این نتایج، به خلاف مدعای ملچرت، موید تاثیر روابط شیخ-شاگردی و حوزه‌های جفرافیایی بر شباهت‌ها و تفاوت‌های قرائات است.

اما دربارۀ نقاط توافق قرائات، یعنی هزاران موردی که قراء در آن توافق دارند چطور؟

⭐️ شناسایی سنت شفاهی پیشین

قراء ده‌گانه در موارد زیادی (که قرائات براساس نوع نقطه‌گذاری می‌توانند مختلف باشند) توافق دارند که فاقد اهمیت است. برای نمونه، آیۀ ۲ سورۀ بقره را می‌توان چنین نقطه‌گذاری کرد: «ذلک الکباب لا زیت فیه» (این کبابی است که روغن زیتون ندارد)، اما به وضوح این قرائتی مضحک و توافق دربارۀ آن، بی‌اهمیت است. توافق قرائت‌‌ها در چنین مواردی فایده‌ای در یافتن سنت شفاهی مشترک ندارد.

[مطالعۀ ادامه در بخش ۲]

#انعکاس_مقاله
#مطالعات_اسلامی_دیجیتال
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

💎 گزارشی از مقاله: «نقطه‌گذاری در متن رسم قرآن و قرآن شفاهی» از هیثم صدقی

[بخش ۲ از ۲ - ادامه از بخش اول]

اما مواردی که قراء ده‌گانه در آن توافق دارند، در حالیکه قرائت معنادار و معقول دیگری (براساس نقطه‌گذاری متفاوت) امکان‌پذیر باشد، از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود.

صدقی در این مقاله ده مورد این‌چنینی از توافق قرائات را شناسایی کرده است (صفحات ۷۹۵ تا ۸۰۰ از مقاله). او در یافتن قرائت‌هایی «به همان اندازه معقول یا حتی معقول‌تر» از قرائاتی که قراء رسمی بر آن توافق دارند بسیار سختگیرانه عمل کرده است. جالب است که در برخی از این موارد، ما قرائتِ بدیلِ معقول‌تر را می‌توانیم در میان قرائت‌های غیررسمی (غیر از قراء ده‌گانه) پیدا کنیم. (نمونه ۸: «یمترون» در مریم: ۳۴)

⭐️ احتمال توافق قرائات

صدقی سپس احتمال وقوع اتفاقی توافق میان قرائت‌های ده‌گانه را محاسبه می‌کند؛ به ویژه آنکه احتمال قرائت معقول دیگری درمیان باشد و احتمال آن را یک در میلیون تعیین می‌کند که رخداد اتفاقی آن، خیلی بعید و نامحتمل است. (جدول ۳)

صدقی توجه می‌کند که ممکن است برخی افراد اینکه قرائت بدیلِ پیشنهادی به همان اندازه معقول و معنادار باشد، را در همۀ آن ده مورد، نپذیرند. همچنین در محاسبات جدول ۳، تنها سه سنت کوفی، مدنی و مکی-بصری لحاظ شده بودند و قرائت‌های یعقوب و عاصم نادیده انگاشته شده بودند،‌ لذا جدول دیگری تنظیم می‌کند تا هرکس بتواند بخت رخداد توافق را براساس ارزیابی خودش محاسبه نماید.

در این جدول جدید،‌ با در نظر گرفتن سه قرائت موافق و هماهنگ کافی است ۴ مورد از موارد اختلاف‌پذیر را در نظر بگیرید، تا احتمال آن از آستانه ۱۰۰/۱، که صدقی تعیین کرده، کمتر شود (در علوم انسانی معمولا حد آستانه را ۲۰/۱ در نظر می گیرند). برای ۴ قرائت فقط ۳ مورد کافی است و برای ۵ قرائت فقط ۲ مورد! نتیجه به دست آمده بسیار مستحکم است و ارائۀ ۱۰ مورد (تعداد نمونه‌های ارائه شده توسط صدقی) بیش از حد لازم است.

این یک حرکت هوشمندانه است و از اینکه افرادی که ریاضیاتشان ضعیف است بیایند و با زیرسوال بردن یکی دو مورد، کل نتیجه را رد کنند،‌ جلوگیری می‌کند. این کار برای رد کل نتیجه کافی نیست. شما باید اساساً همه آنها را رد کنید.

خوب این نتیجه به چه معنا است؟ این بدان معناست که به هیچ وجه امکان ندارد که تمام قراء‌ ده‌گانه به طور اتفاقی بر روی نقطه‌گذاری رسم قرآن توافق کرده باشند. اما هنوز لزوماً ثابت نمی‌کند که می‌بایست آن را از سنت شفاهی گرفته باشند.

⭐️ قرائات و نسخ خطی

حال صدقی بررسی می‌کند که آیا ممکن است این اتفاق نظر قراء، تنها از رسم مورد استفاده در نسخه‌های خطی نشئت گرفته باشد؟

برخلاف تصور رایج، تمام نسخه‌های خطی متقدم قرآنی تا اندازه‌ای در رسم اولیه خود نقطه‌گذاری شده‌اند. بنابراین، اگر این ده مورد پیشنهاد صدقی در تمام نسخه‌های خطی قرآن دارای نقطه‌گذاری مورد انتظار (مطابق قرائت قاریان) باشند، به سادگی می‌توان نتیجه گرفت که توافق بین این ده قاری نیز از کهن الگوی مکتوب (احتمالا رسم الخط مصحف عثمانی) ناشی می‌شود.

از این رو، صدقی با دقت هر چه تمام‌تر رسم همگی این ده مورد را در تمام نسخه‌های خطی متقدمی که می‌توانست به دست آورد، بررسی می‌کند و معلوم می‌شود که رسم بیشتر آن‌ها بدون نقطه بوده، و گاهی اوقات که نقطه‌دارند، نقطه‌گذاری در واقع مطابق قرائتی است که هیچ یک از این ده قاری با آن موافق نیستند. مثلاً رسم «تمترون» (مریم:۳۴) را ببینید.

بنابراین، با استفاده از متن مکتوبی که در متقدم‌ترین مصحف‌ها یافت می‌شود، نمی‌توان به طور قابل قبولی توضیح داد که چرا ده قاری ما در مورد این ده مورد (و جاهای بسیار دیگری که ممکن است تصور شود) توافق دارند. لذا این توافق می‌باست از یک سنت شفاهی اصیلی آمده باشد که در کنار سنت مکتوب ادامۀ حیات داده است.

⭐️ تاریخ‌گذاری سنت شفاهی قرائات

از آنجایی که متقدم‌ترین قاریان از قراء‌ عشرة، در نیمۀ دوم قرن اول اسلامی می‌زیسته و فعال بوده‌اند، این سنت شفاهی رایج باید حداقل به همین قدمت باشد. صدقی چند گزارش تاریخی دیگر هم می‌آورد که این زمان را کمی بیشتر مشخص می‌کند. (صفحۀ ۸۱۰)

صدقی با چند نکتۀ مهم به بحث خود پایان می‌دهد (صفحۀ ۸۱۱):
۱. موارد مورد اختلاف در بین قاریان می‌تواند ناشی از حدس‌ها، نگرش‌های کلامی، مکاتب نحوی و ... باشد.
۲. قرائت‌های بدیل هم می‌توانند از جستجو برای جنبه‌های غیرمنتظرۀ رسم قرآن و جذابیت آن ناشی شوند.

در نهایت: هنوز یک گلوگاه تعیین کننده در سنت‌های قرائات وجود دارد، که بر اثر رسمی‌سازی مصحف عثمانی پدید آمده. واضح است که پیش از این رسمی‌سازی، بین قاریان مختلف و نسخ مکتوب، تفاوت بسیار بیشتر/توافق بسیار کمتری وجود داشته است.
لذا تحقیقات بیشتری لازم است.

⬇️ دریافت مقاله

#انعکاس_مقاله
#مطالعات_اسلامی_دیجیتال
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💎 معرفی مقاله «معنای اِبتهَل در قرآن: یک ارزیابی مجدد» از سلیمان دوست

Dost, Suleyman (2023). The Meaning of ibtahala in the Qurʾān: A Reassessment. Journal of the International Qur’anic Studies Association, 8(1), 157-171

⬇️ دریافت فایل PDF مقاله

ماجرا از جایی شروع می‌شود که گروهی از مسیحیانِ نجران (شهری در جنوب شرقی مکه) در حوالی سال نهم یا دهم هجری، برای اتحاد و حمایت سیاسی به مدینه می‌روند. میزبانی محمد (ص) از آنان بسیار گرم بود اما در میانه‌ی صحبت‌ها اختلافات اعتقادی خود را نشان می‌دهند. اختلاف نظر در مورد آموزه‌هایی مثل احترام به صلیب، مصرف گوشت خوک و در راس آنها ماهیت عیسی (ع)! محمد (ص) می‌گفت عیسی صرفاً یکی از بندگان خداست و پسر داشتن برای خدا غیرقابل تصور است. بحث به بن بست کشیده شده و خدا چند آیه بر محمد (ص) نازل می‌کند، که در یکی از آن‌ها عبارت «نَبتَهِل» آمده بود. منابع اسلامی روایت می‌‌کنند که در این مرحله محمد (ص) با اشاره به آیۀ تازه نازل شده (آل‌عمران: ۶۱)، هیئت نجران را به نفرین متقابل دعوت کرده تا خداوند میان‌شان داوری کند.

در منابع مسلمانان پیوند بین آیۀ ۶۱ آل‌عمران و دیدار مسیحیان نجران ریشه‌دار است و حداقل به زمان قتادة بن دعامه می‌رسد.

استفاده از ریشۀ «ب.ه.ل» در قرآن و نیز سایر منابع نادر است. اغلب لغت‌شناسان مسلمان «لعن کردن» و «دعا کردن» را برای معنای آن پیشنهاد می‌دهند:

⭐️ معنای لعن کردن: برخی مفسران صرفاً نبتهل را با یک واژه نزدیک به «لعن» مرتبط می‌کردند، و آن را به عنوان «نَلتَعِن»: «بیایید یکدیگر را لعنت کنیم» معنا می‌کردند. این قرائت در تفاسیر قرآنی قرن سوم به بعد، یافت می‌شود. کتاب "مجاز القرآن" احتمالاً قدیمی‌ترین متن موجود است که صریحاً فعل بهل را با لعن مرتبط می‌کند، با ادعای ارتباط بین حس شترِ رها شده به خود و انسانی که توسط بی‌اعتنایی خداوند نفرین شده است. ابوجعفر طبری (م ۳۱۰)، ابوبکر سجستانی (م۳۳۰)، زمخشری (م۵۳۸) نمونه‌هایی از کاربرد این معنا در تفاسیر و آثار دستوری اواخر قرن سوم هستند.

با این حال برخی مفسران مسلمان از این تفسیر راضی نبودند. فخرالدین رازی (م ۶۰۶) معتقد بود که اگر نبتهل به معنای «لعنت یکدیگر» باشد، این معنا در آیه بیهوده تکرار می‌شود، زیرا نبتهل در ادامه آیه با عبارت «فنجعل لعنت الله علی الکاذبین» دنبال می‌شود.

⭐️ معنای دعا کردن: برای برخی از علما نبتهل به معنای «اجتهاد فی الدعاء» است و به گفتهٔ رازی، این تفسیر می‌تواند کاملاً با آیه و مفروض آن مطابقت داشته باشد. اغلب ابن‌عباس را مبدع این تفسیر می‌دانند. آثار مقاتل بن سلیمان (م۷۶۷)، ابوعبید (م۲۰۸)، طبرسی (م۵۴۸)، فیروزآبادی (م۸۱۷)، بیضاوی (م۸۸۵) نمونه‌هایی از ترجیح این معنا هستند. واژۀ هم‌خانوادهٔ اکدی baʾālu این تفسیر را تقویت می‌کند. با این حال، فقدان مفعول برای نبتهل در آیه مشکل‌ساز است، زیرا baʾālu در اکدی غالباً یک مفعول مستقیم می‌گیرد و ابتهل در عربی به معنی «دعا کردن» همواره با عبارت «برای خدا» ظاهر می‌شود.‌

[بخش ۱ از ۲ - ادامه در بخش دوم]

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💎 معرفی مقاله «معنای اِبتهَل در قرآن: یک ارزیابی مجدد» از سلیمان دوست

[بخش ۲ از ۲ - ادامه از بخش اول]

⭐️ دریافتی نو از معنای ابتهل:
این بار شواهدی از زبان گعز (حبشی/اتیوپیایی) برای فهم معنای واژه قرآنی به کمک می‌آید. نسخ کهن موجود از ترجمه اناجیل به گعز که با نام "گریما" شناخته می‌شود به دوره ظهور اسلام و یا حتی قبل از آن باز می‌گردند و برای مطالعات بینامتنی قرآن و عهدین سودمند‌اند. "بهل" یک فعل بسیار رایج در زبان گعز، به معنای «گفتن، صحبت کردن، فراخواندن، اعلام کردن، فرمان دادن» است. نویسنده مواردی از استعمال این واژه در کتاب مقدس را به همراه ترجمۀ گعز آن در صفحه ۱۶۷ مقاله آورده است:

🔹 کلمه گعز tabāhala در داوری سلیمان، كتاب اول پادشاهان ۳:۲۲، در کتاب مقدس عبری به صورتַ וְתַדֵבְרָנה و در ترجمه هفتادگانی به صورت kai elalēsan (هر دو به معنی «و صحبت کردند/و بحث کردند») به كار رفته است.

🔹 در ترجمۀ كتاب اول سموئیل ۱۰:۱۱ هنگامی که مردم با یکدیگر در مورد پیشگویی شائول صحبت می‌کنند عبارت گعز tabahalū kwellomu آمده که به معنی: «همه با یکدیگر صحبت کردند» است.

🔹 در عهد جدید، انجیل مرقس ۴:‌۴۱، پس از اینکه عیسی طوفان را آرام می‌کند، به عنوان tabāhalu ba-baynātihomu اشاره می‌کنند به معنای: «آنها با یکدیگر گفتگو کردند».

🔹 معنای «مناظره» یا «مباحثه» در بحث بین رسولان (مرقس ۹:۳۴) در مورد اینکه کدام یک از آن‌ها برتر است (dielechtēsan … tiz meizōn) در گعز با فعل tabāhala بیان شده است.

🔹 گزارشی از عیسی در حال مناظره با مقامات معبد دربارۀ اقتدار خود، که در لوقا و مرقس آمده، حاوی همین عبارت است: wa-tabāhalu ba-baynatihomu: «آنها بین خود بحث کردند».

🔹 انجیل گعز، در خروج ۶:‌۲۷ با اشاره به وظیفۀ موسی و هارون برای استدلال با فرعون کلمه عبری hamḏabbərîm: «آنهایی که صحبت می کردند»، را، به صورت ella tabāhalewwo : «کسانی که با او [فرعون] مباحثه کردند»، ترجمه می‌کند. در این مورد، به نظر می‌رسد نسخۀ گعز از هفتادگانی پیروی می‌کند که همان کلمۀ οἱ διαλεγόμενοι است: «کسانی که بحث می‌کنند».

🔹 شاید مهم‌تر از همه، کلمۀ tabhel (از فعل بِهلَ در گعز) به معنای «گفتن» است، که مستقیماً با اِبتهلَ عربی مطابقت دارد، در ترجمۀ گعز از نامه یهودا ۱:۹ این کلمه آمده است تا بحث میکائیل را با شیطان درباره پیکر موسی بیان کند.

⭐️ در پایان پیشنهاد سلیمان دوست برای خوانش آیه به صورت زیر است:

«و هر کس در مورد او [یعنی عیسی] با تو مجادله کرد، پس از آگاهی که به تو رسیده است، بگو: اکنون بیایید تا پسرانمان و پسرانتان، زنانمان و زنانتان، ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم، سپس مناظره کنیم (نبتهل) و لعنت خدا را بر دروغگویان [در مناظره] قرار دهیم»

🟣 نویسنده در این مقاله از روش ریشه‌شناسی برای پیشنهاد این معنای جدید استفاده کرده و به نتیجه‌ای بیرون از معانی مطرح در واژه‌نامه‌های عربی رسیده است. این روش مورد انتقاد برخی دیگر از پژوهشگران بوده است که به عنوان نمونه می‌توان از این مقاله ولید صالح (استاد دانشگاه تورنتو) یاد کرد که ترجمۀ فارسی آن به زودی در انعکاس منتشر خواهد شد.

⭐️ سلیمان دوست استادیار باستان متاخر و اسلام متقدم در دانشگاه تورنتو است. او عمدتاً بر روی کتیبه‌ها و سایر منابع مستند از عربستان باستان متاخر و اتیوپی کار می‌کند. تحقیقات او همچنین شامل زمینۀ تاریخی ظهور قرآن و تاریخچه انتقال متنی آن است. وی در سال ۲۰۱۷ از پایان‌نامه دکترای خود با عنوان «قرآن عربی» در دانشگاه شیکاگو دفاع کرد.

⬇️ دریافت مقاله

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

💎 معرفی «رساله‌ای فارسی از اورشلیم در باب نَسَب امامان شیعه» از مجید دانشگر

Daneshgar, Majid. (2024). A Persian Treatise on the Genealogy of Shīʿa Imāms from Jerusalem. DABIR, 1(aop), 1-13.


⭐️ چند روز پیش مجید دانشگر مقاله‌ای با عنوان «رساله‌ای فارسی از اورشلیم در باب نسب امامان شیعه» منتشر ساخت. این مقاله در بردارندهٔ یک پیشگفتار٬ ویراست فارسی و ترجمه انگلیسی بخشی از یک نسخهٔ خطی (BSB.Cod.pers.167a) محفوظ در کتابخانه ایالتی بایرن در شهر مونیخ آلمان است. کاتب این نسخه فردی است ساکن منطقه «دروار» در «مازندران» که متن فارسی را بر اساس نسخه‌ای قدیمی به تاریخ ۳۳۹ هجری قمری در «مسجد الأقصی» بازنویسی کرده است. وجود عبارت‌های لعن و نفرین علیه امویان و عباسیان، و سپس حذف آن‌ها توسط خواننده‌ای دیگر نشان از جنجالی‌ بودن این متن و دست‌به‌دست شدن آن بین شیعیان صفوی و سنی‌های عثمانی دارد. این رساله شیعی با چهار رساله دیگر، که اکثرا توسط عثمانی‌های نگاشته شده‌اند، صحافی شده است.

⭐️ دانشگر این نسخه را در بین سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ و در حین انجام پروژه ماری-کوری اتحادیه اروپا درباره «سانسور متنی در ادبیات اسلامی» شناسایی و بررسی کرد.

⭐️ این مقاله در شمارهٔ اخیر مجلۀ «دبیر (DABIR) | آرشیو دیجیتال مرورها و یادداشت‌های کوتاه ایران‌پژوهی» به سردبیری شروین فریدنژاد و تورج دریایی از انتشارات بریل منتشر شده است.

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Inekas | انعکاس
Inekas_Sinai_When_did_the_consonantal_skeleton_of_the_Quran_reac.pdf

💎 معرفی مقالهٔ «رسم قرآن چه زمانی تثبیت شد؟» از نیکلای ساینای

✔️ از دههٔ ۷۰ میلادی، گروهی از پژوهشگران تجدیدنظرطلب تلاش کردند این باور رایج را که قرآن زمان عثمان تدوین شده است به چالش بکشند. بیشتر پژوهشگران غربی و نیز مسلمانان بر این باورند که قرآن در زمان خلیفهٔ سوم، عثمان تدوین شده است. امّا با انتشار آثار تجدیدنظرطلبان، مانند مطالعات قرآنی ونزبرا، ایدهٔ تدوین متأخر قرآن –زمان عبدالملک مروان (م. ۸۶ ق)– مطرح شد. در سال‌های بعد، این ایدهٔ تدوین متأخر قرآن از سوی برخی پژوهشگران توسعه یافت و در میان طیفی از تجدیدنظرطلبان جا افتاد. اما به طور همزمان، از همان روزها، این ایدهٔ چالش‌برانگیز، واکنش‌های متعددی را برانگیخت.

یکی از مهم‌ترین تحقیقات علمی که ایده تدوین متأخر قرآن را به چالش کشیده است،‌ مقالهٔ دو بخشی «رسم قرآن چه زمانی تثبیت شد؟» از نیکلای ساینای، استاد برجستهٔ مطالعات اسلامی در دانشگاه آکسفورد است. نیکلای ساینای در این مقالهٔ پر ارجاع به داوری این ایده می‌نشیند. هدف اصلی ساینای در این مقاله نشان دادن سازگاری شواهد اصلی مورد استفادهٔ تجدیدنظرطلبان با ادعای مخالف ایشان است. به باور ساینای، شواهد ادبی و مادی مورد استناد تجدیدنظرطلبان، با ادعای رایج‌تر تدوین قرآن در زمان عثمان نیز کاملاً سازگار است و دلالتی بر مدعای ارائه شده ندارد و لذا نتیجه‌گیری برای به تعویق انداختن تاریخ تدوین قرآن موجه نیست. البته ساینای بر این نکته تأکید می‌کند که رد استدلال تجدیدنظرطلبانه بدان معنا نیست که بحث‌های تجدیدنظرطلبان را از جنس بحث‌های صرفا جدلی بدانیم؛ بلکه تنها استدلال آنان است که مورد نقد قرار می‌گیرد.

✔️ نیکلای ساینای، از برجسته‌ترین اساتید و پژوهشگران مطالعات قرآنی در آکادمیای غرب است. وی در سال ۲۰۰۷ از دکترای خود زیر نظر آنگلیکا نویورث در دانشگاه آزاد برلین دفاع کرد و از سال ۲۰۱۱ استاد مطالعات اسلامی در دانشکده مطالعات خاورمیانه و آسیایی (با نام سابق مطالعات شرق‌شناسانه) در دانشگاه آکسفورد بوده و از امسال به عضویت فرهنگستان بریتانیا درآمده است. وی تا کنون بیش از ۶ کتاب و مجموعه مقالات و بیش از ۲۰ مقاله در مطالعات قرآنی منتشر کرده (فهرست آثار) که مهم‌ترین آن‌ها، کتاب «اصطلاحات کلیدی قرآن»، چند ماه پیش انتشار یافت و در آکادمیای قرآن‌پژوهی، به طور گسترده از آن استقبال شد. اما در این میان، مقالهٔ «رسم قرآن چه زمانی تثبیت شد؟» از ساینای، شاید بیشترین توجه را به خود جلب کرده باشد. این مقاله تاثیر بسزایی در تحقیقات پس از خود داشته و تا کنون بیش از ۱۰۰ بار مورد ارجاع قرار گرفته است.

✔️ این مقاله، در دو بخش در سال ۲۰۱۴ در بولتن مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی (دانشگاه لندن) منتشر شد که بخش اول آن به ارزیابی شواهدی می‌پردازد که برای نهایی‌شدن متن قرآن در اواخر قرن هفتم میلادی/ دوم هجری به آن استشهاد شده است؛ در این مقاله نشان داده می‌شود که شواهدی که مورد استناد تجدیدنظرطلبان قرار می‌گیرد، مانند کتیبه‌های قبة‌الصخرة و متون مکتوبی از دوره‌های نخستین (مثل نوشته‌های عبدالمسیح کندی و یوحنای دمشقی)، با تاریخ‌گذاری سنتی تدوین قرآن ناسازگار نبوده و بر مدعای تجدیدنظرطلبان دلالتی ندارند. بخش آخر مقاله، استنادات پاتریشا کرونه به تفاوت تشریع قرآن با فقه متقدم اسلامی برای اثبات تاخر تدوین قرآن را به محک نقد می‌گذارد.

🔗 اطلاعات کتاب‌شناختی مقاله:
Nicolai Sinai (2014), "When did the consonantal skeleton of the Quran reach closure? Part I", Bulletin of the School of Oriental and African Studies, University of London Vol. 77, No. 2. pp. 273-292

🔵 انعکاس برای اولین بار، این مقاله را مطابق نسخهٔ انگلیسی و در دو بخش، به فارسی ترجمه کرده است که بخش نخست آن، از اینجا قابل دریافت است و بخش دوم نیز به زودی منتشر خواهد شد. این مقاله پیشتر در حلقهٔ مطالعاتی انعکاس هم‌خوانی شده بود که همزمان با این مطالعه، با همت برخی از شرکت‌کنندگان، مقاله به صورت گروهی ترجمه و سپس ویراستاری شد. انعکاس از تمامی دوستانی که در این فرآیند مشارکت داشتند سپاسگزار است.

🔗 اطلاعات کتاب‌شناختی ترجمه:
ساینای، ن. (۱۴۰۲). «رسم قرآن چه زمانی تثبیت شد؟ - بخش نخست» (حامد علیا، مترجم.). ویراست اول. مجموعه آنلاین «انعکاس ادبیات». (https://t.me/inekas/430)

🔴 نیکلای ساینای به مناسبت ترجمهٔ فارسی این اثر توسط انعکاس، مقدمه‌ای اختصاصی بر آن نگاشته است. ترجمهٔ این مقدمه را در اینجا و متن انگلیسی و ترجمهٔ کامل با ارجاعات را در فایل ترجمه بخوانید.

🎞 پیش از این، فرهاد قدوسی در سلسه جلسات «مباحث قرآنی: جمع‌آوری و تدوین قرآن»، در انجمن ذکر، به ارائهٔ این مقاله پرداخته است. بخش اصلی جلسهٔ پنجم، به ارائهٔ بخش نخست مقاله اختصاص دارد. ویدئوی آن را در آپارات و یوتوب مشاهده کنید.

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

💎 مقالهٔ جدید احمد الجلاد و هیثم صدقی با عنوان «سنگ‌نبشته‌ای به عربیِ کهن از یکی از صحابه؟»

Al-Jallad, A., & Sidky, H. (2024). A Paleo-Arabic Inscription of a Companion of Muhammad? Journal of Near Eastern Studies, 83(1), 1-14. doi:10.1086/729531

⬇️ دریافت فایل PDF مقاله

این مقاله با تمرکز بر کتیبه‌ای به زبان عربیِ کهن (Palao-Arabic) که احتمالاً به یکی از صحابه حضرت محمد منسوب است کشف مهمی در زمینۀ کتیبه‌نگاری اولیۀ اسلامی ارائه می‌دهد. نویسندگان، احمد الجلاد و هیثم صدقی کتیبه‌ای را که در منطقۀ الباحة (منطقه‌ای در حجاز و واقع در ۳۰۰ کیلومتری مکه) یافت شده است و دو نوشته بر روی آن مشاهده می‌شود مستند کرده‌اند. نوشته اول احتمالاً توسط حنظلة بن أبی عامر (معروف به غسیل الملائکة)، یکی از صحابه پیامبر که در جنگ احد (سال ۳ هجری) به شهادت رسید، در دوره قبل از اسلام او، نگاشته شده است. نوشتهٔ دوم، به نام عبدالعزی فرزند سفیان ثبت شده است که در منابع مکتوب شناخته شده نیست.

این مقاله به درک شیوه‌های زبانی و کتیبه‌نویسی در منطقۀ حجاز در دورۀ صدر اسلام کمک می‌کند و بینش‌هایی را در مورد چشم‌انداز مذهبی این منطقه ارائه می‌دهد که عمدتاً اعتقاد به خدای واحد را ثبت کرده است. این یافته‌ها برداشت رایج از شرک را که توسط منابع مکتوب اسلامی مطرح شده است، به چالش می‌کشد و از تاریخی و مستند بودن دودمان‌های ثبت شده در سنت اسلامی حمایت می‌کند. بررسی باستان‌شناسانه و محتوایی این سنگ‌نبشته، تاریخ‌گذاری‌ای به قبل از تأسیس دولت مدینه را پیشنهاد می‌دهد که مساهمت ارزشمندی در مجموعه متون کهن-عربی است.

🎓 #احمد_الجلاد فیلولوژیست، مورخ زبان و کتیبه‌شناس است که دربارهٔ زبان‌ها و فرهنگ عربستان پیش از اسلام تحقیق می‌کند و استاد مطالعات عربی دانشگاه ایالتی اوهایو است. او از سخنرانان سومین مدرسه انعکاس بوده است. برای تحقیقات دیگر او در باب حجاز پیشااسلام با استفاده از سنگ‌نبشته‌های شبه‌جزیره، به کتاب جدید او دین و آیین‌های کوچ‌گران عربستان پیشااسلامی و ریشۀ نام قرآنی «عیسی» رجوع کنید.
هیثم صدقی مدیر اجرایی انجمن بین‌المللی مطالعات قرآنی (IQSA) است. مقالهٔ او با عنوان: «نقطه‌گذاری در متن رسم قرآن و قرآن شفاهی» پیش از این در انعکاس معرفی شده است.

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

💎 «تحول هستی‌شناسیِ قرآن در مذهب حنفی: مباحثاتی درباره قرائت قرآن به فارسی» از عمر قرشی (دانشگاه کارولینای جنوبی)

Qureshi, Omar (2023). "The Shifting Ontology of the Qurʾān in Ḥanafism: Debates on Reciting the Qurʾān in Persian", JIQSA, vol. 8, 72-99.

✍️ معرفی مقاله به کوشش: محمدحسین حاجی‌احمدی

⭐️مطالعهٔ آراء اندیشمندان برجسته و فقیهان مذهب حنفی حاکی از آن است که اندیشمندان متاخر این مذهب بر این باورند که رییس مذهبشان، ابوحنیفه، قرآن را قدیم و سخن ازلی خدا قلمداد می‌کرده است. متعاقب این تلقی، ساختار زبانی قرآن نیز از مؤلفه‌های ذات معجزه آمیز آن برشمرده می‌شد. با این وجود، مطالعات دقیق‌تر نشان می‌دهد که پیوند ناگسستنی و معجزه‌آمیز زبان عربی با قرآن را نمی‌توان به صورت قطعی به ابوحنیفه منتسب دانست؛ چرا که ابوحنیفه خواندن قرآن به زبان فارسی را در مناسبات آیینی بلامانع می‌دانست. از همین رو برخی دیگر از اندیشمندان متأخر حنفی این نتیجه را گرفته‌اند که ابوحنیفه گوهر قرآن را معنای آن می‌دانسته و زبان عربی، فرعی بر آن بوده است.

کار به آن جا رسید که این آسان‌گیری ابوحنیفه در قرائت قرآن، پس از دورهٔ محنت، زمینه را برای انتساب دیدگاه مخلوق بودن قرآن به وی فراهم آورد و او به ارتداد متهم شد. همین امر فشاری بر اندیشمندان متأخر حنفی آورد تا ابوحنیفه را از این «بدعت» مبرا کنند. در حالی که اندیشمندان متقدم حنفی منحصرا معنا و ظرفیت‌های هدایتی قرآن را اعجاز آن می‌‌دانستند، اندیشمندان متأخر، دیدگاه متقدم را محکوم کرده و در پی ارائه خوانشی جدید از اندیشه‌های ابوحنیفه بر آمدند. متعاقب این بازخوانی، اعجاز قرآن به ساختار زبانی بی‌نظیر آن پیوند خورد.

این پژوهش، در پی مطالعه سیر تطور مذهب حنفی در اندیشه پیوند میان زبان و گوهر قرآن است تا ببیند چگونه این مذهب خود را با باور رایج سنّی‌ها مبنی بر قِدَم قرآن و ساختار زبانی منحصر به فرد آن وفق داده است. هر چند بخشی از مطالعات پیرامون نفش حنفیه و شخص ابوحنیفه در تحول مذکور پیش از این توسط دیگران مورد مطالعه و نشر قرار گرفته است ولی من در این پژوهش بر یکی از شخصیت‌های نادیده گرفته شده یعنی ابوعصمه نوح‌بن‌ابی‌مریم ( ۱۷۳ هـ ‌ق) تمرکز کرده‌ام.

⭐️گزارش تفصیلی از محتوای این مقاله

⬇️فایل تمام متن مقاله با دسترسی آزاد

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💎 پرتوی تازه بر فهم تاریخیِ سورهٔ اخلاص
مروری بر
مقالهٔ «وجوه مختلف سورهٔ اخلاص» اثر ذیشان غفار

🔗 علی سلطانی
دانشجوی دکترای الهیات تطبیقی، دانشگاه بن

[بخش ۱ از ۳]

⭐️ ذیشان احمد غفار، استاد دپارتمان الهیات اسلامی دانشگاه پادربورن، در مقالهٔ تازه‌ای که چند روز پیش منتشر شده، می‌کوشد که با بررسی بافتار تاریخی سورهٔ اخلاص پرتوهای تازه‌ای از فهم این سوره به دست دهد.

Zishan Ghaffar, "The Many Faces of Sūrat al-Ikhlāṣ", Journal of the International Qur’anic Studies Association, Published online by De Gruyter July 1, 2024.

⬇️ دریافت فایل مقاله

⭐️ روش غفار کاوش در بینامتن‌های تاریخی و هدفش نشان‌دادن سرشت گفتمانی این سوره در واکنش به اعتقادنامه‌های مسیحیِ معاصر با قرآن است. آگاهان می‌دانند که این روش و هدف، روش و هدفی مرسوم در مطالعات تاریخی‌انتقادیِ قرآن دانشگاهی‌ست. غفار در مقالهٔ «وجوه مختلف سورهٔ اخلاص» سعی می‌کند که با بافتارمندسازی/زمینه‌مندسازی (contextualize) سورهٔ اخلاص این نتیجه را موجه بنماید که سورهٔ اخلاص واکنشی است به گفتمان شفاهیِ حاصل از نامهٔ یعقوب سروجی در تبیین آموزهٔ تثلیث.

⭐️ غفار مقاله را با بیان برخی از تأمل‌ها و ابهام‌های نحوی و معنایی سورهٔ اخلاص آغاز می‌کند. از جمله اینکه اگر «احد» بدلی برای خدا در «قل هو الله احد» است، چرا احد حرف تعریف «ال» در تبعیت از الله ندارد؟ مهم‌تر از درنگ‌های نحوی و ویژگی‌های فقه‌اللغة (فیلولوژیک)، شناساییِ بافتار تاریخی و اعتقادی سوره است که واکنش و گفت‌وگوی انتقادیِ قرآن را در پی داشته؛ «واکنش» و «گفت‌وگویی» که فرض بنیادینِ تحلیل‌های بینامتنی در روش‌های تاریخی‌انتقادی است. در پیگیریِ پاسخ به این پرسش است که مسیر مقاله شکل گرفته و با پیشنهاد و تحلیل بینامتنی تازه پایان می‌پذیرد. در این مسیر ذیشان غفار تلاش می‌کند که در امتداد پژوهش‌های پیشین در یافتن بافتار تاریخی سورهٔ اخلاص، بینامتن تاریخیِ تازه و بدیلی را مبنای فهم کند که بهتر از قبلی‌ها بافتار تاریخی‌اعتقادیِ سورهٔ مهم و کوتاه اخلاص را تبیین می‌کند.

⭐️ غفار ضمن اشارهٔ کوتاه به بافتار تاریخی (سبب نزول) عرضه‌شده در سنت تفسیریِ اسلامی برای این سوره که ناظر به پرسش‌های الهیاتی برخی از یهودیان بوده و اشارهٔ روشنی به پس‌زمینهٔ اعتقادات بین‌دینی ندارد، برخی پژوهش‌های دانشگاهی در این زمینه را یادآوری می‌کند. از جمله فرضیهٔ کلاوس شِدِل به پیروی از کِبرت، مبنی بر اینکه بافتار تاریخی سورهٔ اخلاص واکنش به آیات سفر تثنیه (۶-۴) است. شِدلی که معتقد بوده سورهٔ اخلاص نه در برابر تثلیث مسیحی، که ضدّ چندگانه‌پرستیِ مشرکانه (pagan) عربی است؛ ضدّیتی که شاکله و واژگانش موافق و برگرفته از سنت یهودی است. دیگر پیشینهٔ برای زمینه‌مندسازیِ سورهٔ اخلاص، به تبیین اوری روبین برمی‌گردد که بر پایهٔ داده‌های سنت اسلامی در سبب نزول استوار است. روبین در این زمینه معتقد به ارجاع نخست و ثانوی است. به این معنا که سورهٔ اخلاص در وهلهٔ اول به مشرکین مکی نظر دارد، و در وهلهٔ دوم بنابر آیات پسینِ سورهٔ توبه (۳۰)، یهودیان و مسیحیانِ مشرک را هم خطاب قرار می‌دهد. (البته لفظ صریح آیهٔ سورهٔ توبه برای مسیحیان و یهودیان، انتساب «کفر» است و نه «شرک»). مثال روشن‌تر و مهم‌تر زمینه‌مندسازی، تبیین عرضه‌شده در پروژه کرپوس‌کرانیکوم از سوی کسانی چون میشائیل مارکس و نیکلای ساینای است. آنها معتقدند که سورهٔ اخلاص گفتمانی ضدّ مسیحی و مشخصاً علیه اعتقادنامهٔ قسطنیطنیه در سال ۳۸۱ میلادی دارد؛ اعتقادنامه‌ای که جانمایه‌اش تبیینی از آموزهٔ تثلیث است.


#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💎 پرتوی تازه بر فهم تاریخیِ سورهٔ اخلاص
مروری بر
مقالهٔ «وجوه مختلف سورهٔ اخلاص» اثر ذیشان غفار

[بخش ۳ از ۳]

⭐️ از جملهٔ مشابهت‌ها و رابطه‌های سبکی قابل‌توجه که غفار بر آن تاکید دارد، فاصله‌ها(قافیه)ی پایانی مشترک نامهٔ سروجی و سورهٔ اخلاص بر وزن «ـَد» است. در نامهٔ سروجی به زبان سریانی این ضرباهنگ بر وزن «حَد» به معنای «یک» برای تأکید بر همان موضع تک‌سرشت‌باوری مسیح است و در سورهٔ اخلاص نیز این فاصلهٔ «ـَد» در کلمات احد و صمد و یلد و یولد، گزینش و حفظ شده است. از جمله اینکه به نظر پارت رودی، گزینش کلمهٔ «احد» به جای «الواحد» در «قل هو الله احد» برای حفظ این فاصله یا قافیه است.

⭐️ دیگر دلالتی که این تناظر بینامتنی برای کار غفار دارد، فهم بهتری از صفت سربسته و مبهم «الصمد» است. مطابق این رابطهٔ بینامتنی به نظر غفار، الصمد در تناظر با نامهٔ یعقوب سروجی، به معنی تأکید بر سرشت بخش‌ناپذیر و مطلق و بسیط الهی دارد. خدا صمد است، یعنی فشرده و بخش‌ناپذیر است و به سه اقنوم یا سه شخص تقسیم نمی‌شود. در پایان گفتنی است که ذیشان غفار شاهدی از سنت تفسیریِ اسلامی به نقل از ابن‌عباس هم می‌آورد که سبب نزول سورهٔ اخلاص حضور نمایندگی از نجران به نزد پیامبر و پرسش‌های آنان در توصیف خدای او بوده است.

⭐️ کار ذیشان غفار و دیگر کارهایی از این دست در رویکرد مطالعات تاریخی‌انتقادی با بهره‌گیری از روابط بینامتنی، بر این پایه استوار است که گفتمان‌های دینی باستان متأخر در این بخش از جهان به نحو بینا‌فرهنگی رایج بوده و آگاهی از آنها کمایش در این سرزمین‌ها رواج داشته است. به این معنا که مثلاً در همین مصداق، محتوای نامهٔ سریانیِ تک‌سرشت‌باورانهٔ (مونوفیزیتی) یعقوب سروجی به شیوه‌ای به حافظه فرهنگی و جمعیِ اهل حجاز رسیده است. همان‌گونه که گفته شد، فرضیهٔ کمکی این تلقی، حضور مبشران مسیحی و بده‌بستان‌های فرهنگی میان حجاز و نجران است. خود ذیشان غفار در این مقاله معترف است که پاسخی نهایی به چگونگی ارتباط میان گفتمان الهیاتیِ قرآن در حجاز و گفتمان الهیاتیِ رایج در آثار الهیدانان مسیحیِ سریانی، نظیر یعقوب سروجی، نداده است. به بیان دیگر مسئلهٔ آگاهی و آشنایی با آثار و گفتمان‌های الهیاتیِ مجاور همچنان در این قبیل نمونه‌‌ها پرسش‌برانگیز است. همچنین گفتنی است که ذیشان غفار خود بیان می‌کند که این مقاله و این شاهد بینامتنیِ تازه، همهٔ ابهام‌های تفسیری و فیلولوژیک سورهٔ اخلاص را حل نمی‌کند.

⭐️ با این حال شواهد تاریخی مبنی بر ترجمه‌های سریانی و آگاهی‌های دینی مشترک، پشتبیان این تحلیل‌های بینامتنی است. نمونه‌هایی که غفار در این مقاله اشاره‌هایی به آن می‌کند و در پایان، مقاله را با این تذکر خاتمه می‌دهد که او مدعی نیست که عین «متن» نامهٔ یعقوب سروجی در محیط قرآن حاضر بوده، بلکه ایده‌ها و درونمایه‌های تعلیمی او از طریق حافظهٔ شفاهیِ مبشران مسیحی به محیط نزول قرآن رسیده است.

⭐️ ممکن است خوانندگان کمتر آشنا با این قبیل مطالعات این پرسش ذهنشان را خلجان دهد که در نگاه باورمندانه، مخزن و منبع قرآن وحی‌ای الهی است که مرزی در علم به دانسته‌ها، برایش متصور نیست. چرا باید پژوهشگری باورمند، تلاش کند که رابطهٔ فرهنگی میان این دو قلمرو را با شواهد تاریخی اثبات کند تا بگوید که این آیه واکنشی به آن ایدهٔ الهیاتی است؟ این پرسش خود دامن سخنی بلند می‌طلبد. کوتاه آنکه تبیین تاریخی‌ای این‌چنین، می‌تواند مغایرتی با تلقی الهیِ از وحی نداشته باشد. تلقیِ الهی از وحی در این قبیل مطالعات می‌تواند در پرانتزِ تعلیق قرار بگیرد، تا با بهره‌گیریِ حداکثری از شواهد موجود، فهمی بهتر از بافت تاریخی عبارات قرآن پیدا کنیم. به عبارت دیگر، چون معنا و دلالت‌های تاریخی هر اثری تاریخ‌مند است، ولو قرآن، باور به منشأ وحیانیِ قرآن هم منافی این نیست که با فهم بهتر دلالت‌های تاریخی و زمینی، اشارت وحی الهی را هم بهتر بفهمیم. در این مسیر کشف و تبیین بینامتن‌های تاریخی یا در عبارت کلی‌تر، زمینه‌مندسازیِ قرآن، مسیر پیشنهادیِ مطالعات تاریخی‌انتقادی است.

⬇️ دریافت فایل مقاله

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM