📌 همهی یوسا
✅ دربارهی #ماهی_در_آب نوشتهی #ماریو_بارگاس_یوسا
🖊 #احمد_ابوالفتحی
📎 در جایی از کتاب, یوسا میگوید همهی داستانهایش از یک واقعه در زندگیاش سرچشمه میگیرند و در طولِ مسیر نوشته شدن از تخیل سیراب میشوند. از دلایلِ جذابیتِ کتابِ «ماهی در آب» یکی هم همین است. در سطر سطرِ کتاب میشود رد بسیاری از رمانها و داستانهایش را یافت. آنچه بیش از هرچیز در این اثر جلبِ نظر میکند، تکلیفِ مشخصِ یوسا با خود است. میداند که به کجا میخواهد برسد و میداند لوازم رسیدن به هدف چیست و سختکوشانه در مسیر گام برمیدارد. میخواهد نویسنده شود و انگیزهی این کار را به قولِ خودش در اثرِ اختلافی که با پدرِ ناخواندهاش پیدا میکند به دست میآورد: «اگر آن روزها در حضور پدرم آنقدر رنج نبرده بودم و احساس نکرده بودم که بهترین راه مقابله با او دنبال کردن ادبیات است، شاید امروز نویسنده نبودم.» ۷۳ منظورش از «آن روزها» سالهای اولیهی نوجوانی است. زمانی که پدرش بعد از حدود دوازده سال ناگهان زنده میشود. پدری که خانواده را رها کرده بوده، بازگشته است و مادر رازی را به یوسا میگوید. رازی که روزهای نوجوانی او را در عذابِ حضورِ ناگوارِ پدری سختگیر و یکدنده فرو میبرد. این آغازِ روایت است. جز پدر، سایهی پرو هم بر زندگیِ سنگینی میکند. پدری دیگر، که یوسا با او هم رابطهای از جنسِ نهجنگ، نهصلح دارد. خودش این رابطه را چنین توصیف میکند: « پرو وقتی خشمگینم نمیکند، غمگینم میکند و غالباً هر دو احساس را با هم دارم.» همین رابطه است که او را از همان ابتدا به این نتیجه میرساند که برای نویسنده شدن، یا بهتر بگویم، برای نویسندهی درجه یک شدن چارهای جز ترک پرو ندارد: یقین داشتم اگر پرو را ترک نکنم هرگز نویسنده نخواهم شد. ۲۳۰ «در لیما نمیتوانستم از قالبِ نویسندهای درجه دو بیرون بیایم و سایرِ نویسندگانِ پرویی که میشناختم نیز چنین به نظر میرسیدند.» ۲۹۵ در نگاه او نویسندگانی که در زیست-جهانشان محدود به پرو است، منطقهای مینویسند و این بومینویسی برای آنها مذیت محسوب میشود. آنها به فرم اعتنایی ندارد. آن را نیاموختهاند و مضمونگرایانه تنها به مضوعات شگفت برای حکایت کردن میاندیشند. چگونه روایت کردن برایشان هیچ اهمیتی ندارد. این امری نیست که یوسا کلیگویانه بیانش کند. از جمله کارهایی که تا سنِ بیستویک سالگی انجام داده است، تهیهی مجموعهای مصاحبهها با نویسندگان مهم پرویی است و در همهی مصاحبهها، چنانکه نقل میکند، بحث همواره به فرم میرسیده و آنها مسئلهی فرم را از بیخ رد میکردهاند. همین وضعیت یوسا را در آن سنِ پائین به این نتیجه میرساند که چارهای جز رفتن به اروپا ندارد و از همهی اروپا، کعبهی آمالِ او پاریس است. پاریس کعبهی آمالِ بسیاری کسان است. از جملهی آنها نویسندگانِ آمریکای لاتین: «سالها بعد هنگام اقامت در فرانسه با خولیو کورتازار که مثل من عاشق پاریس بود گفتگویی طولانی داشتم. کورتازار گفته بود به این خاطر زندگی در این شهر را برگزیده که: "هیچکس بودن در شهری که همهچیز هست، هزار بار بهتر از عکس آن است."» ۲۸۷ یوسا جاهطلبتر و سختکوشتر از آن بود که در شهری که همهچیز است، هیچکس باشد. سالها بعد، در حایی دیگر تعریف کرده بود که وقتی انتشارات گالیمار تصمیم گرفت، مجموعهای از آثارِ او را در ردیفِ آثارِ پلئیاد منتشر کند، گویی مهمترین جایزهی عمرش را دریافت کرده بود. با خواندنِ کتابِ «ماهی در آب» و آشنایی با شوقی که یوسای تازهجوان برای رسیدن به پاریس داشته است، میتوان معنای این کلامِ او را به خوبی فهمید. پس از آن تصمیمِ انتشاراتِ گالیمار، یوسا احساس کرده است در شهری که همهچیز است، در کعبهی آمالش «چیزی» شده است. این چیزی شدن را البته پیشتر هم تجربه کرده بود. آن هنگام که آثاری از او در مجلهی سور منتشر شده بود و «شادی حضور در جمع آوانگاردهای زمانه» را برای او به ارمغان آورده بود. شادیای که حالا گویی حکمِ کیمیا دارد. شادی برای نویسندگانِ متوسط، از جلبِ توجهِ متوسطِ خوانندگان به ارمغان میآید و از فروشِ بسیار؛ متوسطها را چهکار به حضور در جمع آوانگاردهای زمانه و تجربهی شادیِ ناشی از آن؟... بگذریم... یوسا میگوید، هر چیز خالی از تجربهی مستقیم زندگی او را با خود درگیر نمیکند، این را از رمانهایش هم میشود فهمید و بر این مبنا میتوان اهمیتِ ماهی در آب را هم ارزیابی کرد. اثری سراسر نقلِ تجربهی مستقیمِ زندگی و علاوه بر آن، تلاقی علایقِ یوسا: داستاننویسی و مقالهنویسیِ سیاسی و اجتماعی و ادبی. ماهی در آب تاشهایی از آموزشِ داستاننویسی را هم در بر دارد. به عبارتی، همهی یوساست.
#معرفی_کتاب
@pol_ha
(https://attach.fahares.com/yI/6QhUYh+IM/VzdfGQxAA==)
✅ دربارهی #ماهی_در_آب نوشتهی #ماریو_بارگاس_یوسا
🖊 #احمد_ابوالفتحی
📎 در جایی از کتاب, یوسا میگوید همهی داستانهایش از یک واقعه در زندگیاش سرچشمه میگیرند و در طولِ مسیر نوشته شدن از تخیل سیراب میشوند. از دلایلِ جذابیتِ کتابِ «ماهی در آب» یکی هم همین است. در سطر سطرِ کتاب میشود رد بسیاری از رمانها و داستانهایش را یافت. آنچه بیش از هرچیز در این اثر جلبِ نظر میکند، تکلیفِ مشخصِ یوسا با خود است. میداند که به کجا میخواهد برسد و میداند لوازم رسیدن به هدف چیست و سختکوشانه در مسیر گام برمیدارد. میخواهد نویسنده شود و انگیزهی این کار را به قولِ خودش در اثرِ اختلافی که با پدرِ ناخواندهاش پیدا میکند به دست میآورد: «اگر آن روزها در حضور پدرم آنقدر رنج نبرده بودم و احساس نکرده بودم که بهترین راه مقابله با او دنبال کردن ادبیات است، شاید امروز نویسنده نبودم.» ۷۳ منظورش از «آن روزها» سالهای اولیهی نوجوانی است. زمانی که پدرش بعد از حدود دوازده سال ناگهان زنده میشود. پدری که خانواده را رها کرده بوده، بازگشته است و مادر رازی را به یوسا میگوید. رازی که روزهای نوجوانی او را در عذابِ حضورِ ناگوارِ پدری سختگیر و یکدنده فرو میبرد. این آغازِ روایت است. جز پدر، سایهی پرو هم بر زندگیِ سنگینی میکند. پدری دیگر، که یوسا با او هم رابطهای از جنسِ نهجنگ، نهصلح دارد. خودش این رابطه را چنین توصیف میکند: « پرو وقتی خشمگینم نمیکند، غمگینم میکند و غالباً هر دو احساس را با هم دارم.» همین رابطه است که او را از همان ابتدا به این نتیجه میرساند که برای نویسنده شدن، یا بهتر بگویم، برای نویسندهی درجه یک شدن چارهای جز ترک پرو ندارد: یقین داشتم اگر پرو را ترک نکنم هرگز نویسنده نخواهم شد. ۲۳۰ «در لیما نمیتوانستم از قالبِ نویسندهای درجه دو بیرون بیایم و سایرِ نویسندگانِ پرویی که میشناختم نیز چنین به نظر میرسیدند.» ۲۹۵ در نگاه او نویسندگانی که در زیست-جهانشان محدود به پرو است، منطقهای مینویسند و این بومینویسی برای آنها مذیت محسوب میشود. آنها به فرم اعتنایی ندارد. آن را نیاموختهاند و مضمونگرایانه تنها به مضوعات شگفت برای حکایت کردن میاندیشند. چگونه روایت کردن برایشان هیچ اهمیتی ندارد. این امری نیست که یوسا کلیگویانه بیانش کند. از جمله کارهایی که تا سنِ بیستویک سالگی انجام داده است، تهیهی مجموعهای مصاحبهها با نویسندگان مهم پرویی است و در همهی مصاحبهها، چنانکه نقل میکند، بحث همواره به فرم میرسیده و آنها مسئلهی فرم را از بیخ رد میکردهاند. همین وضعیت یوسا را در آن سنِ پائین به این نتیجه میرساند که چارهای جز رفتن به اروپا ندارد و از همهی اروپا، کعبهی آمالِ او پاریس است. پاریس کعبهی آمالِ بسیاری کسان است. از جملهی آنها نویسندگانِ آمریکای لاتین: «سالها بعد هنگام اقامت در فرانسه با خولیو کورتازار که مثل من عاشق پاریس بود گفتگویی طولانی داشتم. کورتازار گفته بود به این خاطر زندگی در این شهر را برگزیده که: "هیچکس بودن در شهری که همهچیز هست، هزار بار بهتر از عکس آن است."» ۲۸۷ یوسا جاهطلبتر و سختکوشتر از آن بود که در شهری که همهچیز است، هیچکس باشد. سالها بعد، در حایی دیگر تعریف کرده بود که وقتی انتشارات گالیمار تصمیم گرفت، مجموعهای از آثارِ او را در ردیفِ آثارِ پلئیاد منتشر کند، گویی مهمترین جایزهی عمرش را دریافت کرده بود. با خواندنِ کتابِ «ماهی در آب» و آشنایی با شوقی که یوسای تازهجوان برای رسیدن به پاریس داشته است، میتوان معنای این کلامِ او را به خوبی فهمید. پس از آن تصمیمِ انتشاراتِ گالیمار، یوسا احساس کرده است در شهری که همهچیز است، در کعبهی آمالش «چیزی» شده است. این چیزی شدن را البته پیشتر هم تجربه کرده بود. آن هنگام که آثاری از او در مجلهی سور منتشر شده بود و «شادی حضور در جمع آوانگاردهای زمانه» را برای او به ارمغان آورده بود. شادیای که حالا گویی حکمِ کیمیا دارد. شادی برای نویسندگانِ متوسط، از جلبِ توجهِ متوسطِ خوانندگان به ارمغان میآید و از فروشِ بسیار؛ متوسطها را چهکار به حضور در جمع آوانگاردهای زمانه و تجربهی شادیِ ناشی از آن؟... بگذریم... یوسا میگوید، هر چیز خالی از تجربهی مستقیم زندگی او را با خود درگیر نمیکند، این را از رمانهایش هم میشود فهمید و بر این مبنا میتوان اهمیتِ ماهی در آب را هم ارزیابی کرد. اثری سراسر نقلِ تجربهی مستقیمِ زندگی و علاوه بر آن، تلاقی علایقِ یوسا: داستاننویسی و مقالهنویسیِ سیاسی و اجتماعی و ادبی. ماهی در آب تاشهایی از آموزشِ داستاننویسی را هم در بر دارد. به عبارتی، همهی یوساست.
#معرفی_کتاب
@pol_ha
(https://attach.fahares.com/yI/6QhUYh+IM/VzdfGQxAA==)
Telegram
attach 📎
مجموعه فرهنگی هنری حیرت
مجموعه داستان "مناطیق جنگی" اثر "مجید خادم" منتشر شد. خرید مستقیم از طریق سایت رسمی کتابفروشی حیرت: heyratbookstore.ir
#معرفی_کتاب : ( #احسان_نعمتاللهی )
مجموعه داستانِ #مناطیق_جنگی ( نوشته #مجید_خادم ) ، شاملِ ۱۰ داستان کوتاه است:
۱: خاکریزهای لمیده
٢: چهار یا پنج روایت خطی از یک شکست
٣: خالی شدن
۴: دستی روی دهانم
۵: صورت
۶: گل سرخی برای حاجی
٧: مثل برگ پاییزی دهنت رو ببند
٨: برگی از خاطرات لامصب این حاج رضا
٩: ناتمام
۱۰: روایات فتح-روایات فخر
از ویژگی هایِ مشترکِ ساختاریِ تمامِ داستان ها، تغییرِ متناوبِ شیوه های روایت در هر داستان ( هرچند کوتاه )، می باشد: گویی نویسنده، بنا به وضعیتِ خاصِ زیست-جهان و فرهنگ حاکم بر جامعه ی خویش، می داند که عناصرِ نوشتاریِ چارچوب مند، دیرگاهی ست که رنگ باخته اند. یک چنین بازیِ مداوم با شیوه های روایت پردازی، به دو شگردِ غالب تر ( نسبت به دیگر شگردهای حاضر در این مجموعه ) ، انجام شده: ترسیم و تغییرِ مداومِ صداهای صامت و ناطقِ ذهن ؛ و فشردگیِ تصاویرِ ذهنی، که بدونِ شکافِ قابلِ توجهی، کنارِ یکدیگر کولاژ ( و نه مونتاژ ) شده اند.
برای نسلِ خلّاق و جدیدِ داستان نویس ( موردِ اشاره، عمدتأ متولدینِ اواسطِ دهه ۶۰ ، به بعد ) ، بازشناسیِ مقوله ی جنگ و تبعاتِ درگیر کننده ی آن، حدیثی ورایِ بازنموده هایی از جنسِ باورهای ایدئولوژیکی، و یا آوار و خرابی و آوارگی و ... ، دارد. آن چه که خروجیِ چنین نگاهی در آثارِ نسلِ مذکور شده، نشان دادنِ زوایایِ پنهانِ و تبعاتِ چنین واقعه ای، از مغفول ترین و خاص ترین افق هایی است که تا به حال، عنایتی به آنان نبوده ( سوژه شدنِ متن، در قالبِ: چگونه نوشتن، چگونه نوشته شدن، چگونگیِ بازخوانی، و ... ) . طبیعتأ ماهیتِ اصلیِ چنین روایت هایی، دیاکرونیک ( در زمانی ) بودنِ آن ها است.
دیگر وجهِ مشخصِ ساختاریِ این مجموعه، گریزهای مداوم روایت، از کارکردهای قراردادیِ نشانه هاست؛ که این امر سبب گردیده با فقدانِ پدیدارهای خود-بسنده ای که بر خویش دلالت داشته باشند، مواجه گردیم و به تَبَعِ آن، فقدانِ توانِ تحلیل و نهایتأ قضاوتِ سوژه.
به زودی و به تفصیل، به خوانش و نقدِ داستان هایِ این مجموعه، می پردازم.
#احسان_نعمتاللهی
مجموعه داستانِ #مناطیق_جنگی ( نوشته #مجید_خادم ) ، شاملِ ۱۰ داستان کوتاه است:
۱: خاکریزهای لمیده
٢: چهار یا پنج روایت خطی از یک شکست
٣: خالی شدن
۴: دستی روی دهانم
۵: صورت
۶: گل سرخی برای حاجی
٧: مثل برگ پاییزی دهنت رو ببند
٨: برگی از خاطرات لامصب این حاج رضا
٩: ناتمام
۱۰: روایات فتح-روایات فخر
از ویژگی هایِ مشترکِ ساختاریِ تمامِ داستان ها، تغییرِ متناوبِ شیوه های روایت در هر داستان ( هرچند کوتاه )، می باشد: گویی نویسنده، بنا به وضعیتِ خاصِ زیست-جهان و فرهنگ حاکم بر جامعه ی خویش، می داند که عناصرِ نوشتاریِ چارچوب مند، دیرگاهی ست که رنگ باخته اند. یک چنین بازیِ مداوم با شیوه های روایت پردازی، به دو شگردِ غالب تر ( نسبت به دیگر شگردهای حاضر در این مجموعه ) ، انجام شده: ترسیم و تغییرِ مداومِ صداهای صامت و ناطقِ ذهن ؛ و فشردگیِ تصاویرِ ذهنی، که بدونِ شکافِ قابلِ توجهی، کنارِ یکدیگر کولاژ ( و نه مونتاژ ) شده اند.
برای نسلِ خلّاق و جدیدِ داستان نویس ( موردِ اشاره، عمدتأ متولدینِ اواسطِ دهه ۶۰ ، به بعد ) ، بازشناسیِ مقوله ی جنگ و تبعاتِ درگیر کننده ی آن، حدیثی ورایِ بازنموده هایی از جنسِ باورهای ایدئولوژیکی، و یا آوار و خرابی و آوارگی و ... ، دارد. آن چه که خروجیِ چنین نگاهی در آثارِ نسلِ مذکور شده، نشان دادنِ زوایایِ پنهانِ و تبعاتِ چنین واقعه ای، از مغفول ترین و خاص ترین افق هایی است که تا به حال، عنایتی به آنان نبوده ( سوژه شدنِ متن، در قالبِ: چگونه نوشتن، چگونه نوشته شدن، چگونگیِ بازخوانی، و ... ) . طبیعتأ ماهیتِ اصلیِ چنین روایت هایی، دیاکرونیک ( در زمانی ) بودنِ آن ها است.
دیگر وجهِ مشخصِ ساختاریِ این مجموعه، گریزهای مداوم روایت، از کارکردهای قراردادیِ نشانه هاست؛ که این امر سبب گردیده با فقدانِ پدیدارهای خود-بسنده ای که بر خویش دلالت داشته باشند، مواجه گردیم و به تَبَعِ آن، فقدانِ توانِ تحلیل و نهایتأ قضاوتِ سوژه.
به زودی و به تفصیل، به خوانش و نقدِ داستان هایِ این مجموعه، می پردازم.
#احسان_نعمتاللهی
Forwarded from آفرینش
#معرفی_آثار_ادبی
درود همراهان خوب ادب ،هنر و آگاهی
کانال تلگرامی #آفرینش از ابتدای پایهگذاری و شروع به فعالیت عزم آن را داشته است که با اجتناب از سوگیری و ملاحظاتِ مناسبتی، به همرسانی اطلاعات و اخبار دنیای ادبیات کنونیمان بپردازد. اینکه تا چه حد در این کار موفق بودهایم در گوناگونی اقشار و طیفهای فکری مخاطبین کانال دیده میشود.
در همین راستا بنای کاری دیگر داریم. واقفیم که بسیاری از #نویسندگان و #شاعران به دلایل مختلف از اطلاعرسانی و معرفی در مورد آثار منتشر شده و نشده خود محروم یا کم بهره هستند. این ناشناختگی قطعا ربطی به محتوای فکری و هنری نهفته در این آثار ندارد.
به همین دلیل زمینه کار را مساعد کردهایم. معرفی کوتاه همراه با عکس و مشخصات #آثار_ادبی خود و یا دوستانتان و یا #نشریات_ادبی که در آن فعالیت میکنید ( در هر موضوعی از ادبیات ) را برای ما ارسال کنید تا در کانال به نوبت معرفی گردند.
متن و عکس #معرفی_کتاب را به آیدی زیر ارسال کنید. 👇
@Nahi8d
با تقدیم احترام و مهر _ گروه ادبی #آفرینش
@afarineshdastan
درود همراهان خوب ادب ،هنر و آگاهی
کانال تلگرامی #آفرینش از ابتدای پایهگذاری و شروع به فعالیت عزم آن را داشته است که با اجتناب از سوگیری و ملاحظاتِ مناسبتی، به همرسانی اطلاعات و اخبار دنیای ادبیات کنونیمان بپردازد. اینکه تا چه حد در این کار موفق بودهایم در گوناگونی اقشار و طیفهای فکری مخاطبین کانال دیده میشود.
در همین راستا بنای کاری دیگر داریم. واقفیم که بسیاری از #نویسندگان و #شاعران به دلایل مختلف از اطلاعرسانی و معرفی در مورد آثار منتشر شده و نشده خود محروم یا کم بهره هستند. این ناشناختگی قطعا ربطی به محتوای فکری و هنری نهفته در این آثار ندارد.
به همین دلیل زمینه کار را مساعد کردهایم. معرفی کوتاه همراه با عکس و مشخصات #آثار_ادبی خود و یا دوستانتان و یا #نشریات_ادبی که در آن فعالیت میکنید ( در هر موضوعی از ادبیات ) را برای ما ارسال کنید تا در کانال به نوبت معرفی گردند.
متن و عکس #معرفی_کتاب را به آیدی زیر ارسال کنید. 👇
@Nahi8d
با تقدیم احترام و مهر _ گروه ادبی #آفرینش
@afarineshdastan
رمان “کدامین گِل به غم بسرشتهتر” اثر مجید خادم
چاپ دوم - ۱۳۹۹
این کتاب دوازدهمین اثر از “مجموعۀ داستانهای برگزیدگان حیرت” و شانزدهمین کتاب منتشر شده در مجموعۀ فرهنگیهنریِ حیرت بوده است.
خرید از فروشگاه کتاب حیرت
heyratbookstore.ir
Instagram.com/heyrat_bookstore
Heyratacademy.ir
t.me/dastane_shiraz
Instagram.com/heyrat_athenaeum
#کدامین_گِل_به_غم_بسرشتهتر
#مجید_خادم
#جشنواره_داستان_کوتاه_خلاقانه_سال
#جشنواره_داستان_حیرت #انجمن_ادبی_هنری_حیرت
#داستان_های_برگزیدگان_حیرت #مدرسه_آزاد_ادبیات_و_هنر_حیرت #مدرسه_داستان_نویسی_حیرت #مجموعه_داستان_کوتاه #ادبیات_داستانی_فارسی #کتابفروشی_حیرت #کتابفروشی_اینترنتی #خرید_کتاب #پیشنهاد_کتاب #معرفی_کتاب #کتابخوانی
https://www.instagram.com/p/CebX8wZKRuB/?igshid=MDJmNzVkMjY=
چاپ دوم - ۱۳۹۹
این کتاب دوازدهمین اثر از “مجموعۀ داستانهای برگزیدگان حیرت” و شانزدهمین کتاب منتشر شده در مجموعۀ فرهنگیهنریِ حیرت بوده است.
خرید از فروشگاه کتاب حیرت
heyratbookstore.ir
Instagram.com/heyrat_bookstore
Heyratacademy.ir
t.me/dastane_shiraz
Instagram.com/heyrat_athenaeum
#کدامین_گِل_به_غم_بسرشتهتر
#مجید_خادم
#جشنواره_داستان_کوتاه_خلاقانه_سال
#جشنواره_داستان_حیرت #انجمن_ادبی_هنری_حیرت
#داستان_های_برگزیدگان_حیرت #مدرسه_آزاد_ادبیات_و_هنر_حیرت #مدرسه_داستان_نویسی_حیرت #مجموعه_داستان_کوتاه #ادبیات_داستانی_فارسی #کتابفروشی_حیرت #کتابفروشی_اینترنتی #خرید_کتاب #پیشنهاد_کتاب #معرفی_کتاب #کتابخوانی
https://www.instagram.com/p/CebX8wZKRuB/?igshid=MDJmNzVkMjY=