شبکه کسب و کار دانش بنیان
14.2K subscribers
4.36K photos
815 videos
122 files
4.09K links
.
بستر اطلاع رسانی و آموزش
کسب و کارهای دانش بنیان و فناور

واحد ارتباطات:
@daneshbonyan_admin
.
Download Telegram
#تک_برگ


🔷 ما جوان‌ها، واکسن نوترکیب ساختیم ۲
بخشی از روایت خانم دکتر ریحانه‌سادات میرحسنی از تولید اولین واکسن نوترکیب کشور

🔸 خانه‌به‌دوشی و کانکس‌نشینی
وقتی که به مرحله اصلی کار رسیدیم، در کنار تلاش برای تأمین بودجه و تجهیزات، رفتیم سراغ دکتر مهبودی و کارهایی که انجام داده بودیم را به ایشان اطلاع دادیم. ایشان از بزرگان صنعت بیوتکنولوژی کشور هستند که شرکت‌های مهمی نظیر سیناژن و آریوژن را تأسیس کرده‌اند. بهشان گفتیم: «ما این سلول را خریده‌ایم و حالا می‌خواهیم آن را کشت بدهیم و ازش بانک بگیریم. تجربه هیچ‌کدام از این کارها را هم در سطح صنعتی نداریم.» از ایشان خواستیم اجازه دهد برویم و این کارها را در شرکت آریوژن انجام بدهیم.

🔸 ایشان هم محبت کردند و اجازه دادند برویم؛ البته تصورشان این بود که ما 2-3 هفته می‌رویم و با کمک متخصصان آنجا چند تست می‌گیریم و بعد هم تمام می‌شود. ولی ما رفتیم و دیگر نیامدیم بیرون! دکتر مهبودی همیشه باخنده این خاطره را تعریف می‌کند و می‌گوید: «اینها یک روز آمدند که دو سه‌هفته‌ای بروند، بعد از یک سال دیدم برای خودشان اتاق دارند، کارت می‌زنند، می‌روند و می‌آیند و ناهار می‌گیرند؛ فقط کم مانده یک حقوقی هم از من بگیرند!»

🔸 هم‌زمان پیش دکتر سلیمانی در تربیت مدرس هم رفتیم و گفتیم کِشت را در آزمایشگاه آریوژن انجام می‌دهیم، ولی برای بقیه کارهایش شما کمک کنید. ایشان هم یک فضای کوچک از آزمایشگاهش را در اختیار ما گذاشت و قرار شد از تجهیزات و وسایل قدیمی و درکمدمانده استفاده کنیم. من چون قبلا در تربیت مدرس کار آزمایشگاهی کرده بودم، می‌دانستم هر آزمایشگاه چه تجهیزاتی دارد. گاهی می‌گفتیم فلان دستگاهتان که خراب است، ما درست می‌کنیم و راه می‌اندازیم، به‌شرط اینکه بگذارید بعدش خودمان هم استفاده کنیم؛ یک الایزاریدر را که ده سالی خراب بود را از توی انبار برداشتیم و تعمیر کردیم و شد برای خودمان.

🔸 کارکردن در دوجا، یکی در دانشگاه و دیگری در آریوژن، کار سختی بود و تمرکز را از ما می‌گرفت. همان زمان خانواده دکتر سامان می‌خواستند یک مرکز درمان ناباروری راه بیندازند و تازه زمینش را خریده بودند؛ دکتر هم با خانواده‌اش صحبت کرد تا یک کانکس به ما بدهند. یک کانکس 30 متری به ما دادند که کَفَش را سرامیک کردیم و تبدیل به آزمایشگاه ما شد. با آن وامی که از معاونت علمی گرفته بودیم، تجهیزش کردیم و کار را از سر گرفتیم. 8-9 نفر باید در آن فضا کار می‌کردند و چون جایمان نمی‌شد، مجبور بودیم نوبتی کار کنیم؛ یک سری صبح می‌آمدند و یک سری بعد از ظهر. یک سری هم ده شب می‌آمدند و تا 7 صبح کار می‌کردند. بعدتر کانکس بغلی را هم که مثلاً قرار بود دفتر سرپرست پروژه ساختمانی باشد، تسخیر کردیم. با این روند، به یک پروتوتایپ اولیه که پروتئین خالص‌شده بود، رسیدیم.

🖇️ خانه هنر و رسانه پیشرفت: @khaneh_pishraft


هشتگ راهنما: #مجله_پیشرفت #توسعه #توانمند_سازی

شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti