یاشیل وطن _ اخبار روز
54.1K subscribers
96.1K photos
16.6K videos
179 files
28.2K links
رسانه خبری

اینستاگرام👇
Instagram.com/yashil.vatan.ir 👈

روبیکا https://rubika.ir/yashil_vatan_ir

eitaa.com/yashilvatan_ir ایتا

ادمین آگهی:
@yashilvatanchannel

پیامهای مردمی👇

@yashil_admin

.
.
📞دفتر: 04142229250
ثبت در وزارت فرهنگ و ارشاد
Download Telegram
#کیمیاگر۱
پیشگفتار

کیمیاگر کتابی بدون جلد را به دست گرفت که به همراه کاروان آورده بودند، با این همه توانست نویسنده‌اش را بشناسد؛ اسکار وایلد آن را ورق زد و به افسانه نارسیس رسید. کیمیاگر، قصه نارسیس را می شناخت.
جوان زیبایی [به نام نارسیس ] هر روز، در آبگیری صورت خود را می‌دید و به تماشای زیبایی خود می‌نشست تا ...تا که روزی محو زیبایی خود شد؛ در آب افتاد و غرق شد.
در آبگیر، گلی رویید به نام...نرگس.
اسکار وایلد، تعبیرِ تغزلی بر افسانه داشت و پایانش را چنین نوشته بود:
بعد از مرگ نارسیس، پریان کوهستان، به کنار آن آبگیر رسیدند که روزگاری از آبی شفاف و شیرین سرشار بود و اکنون جامی لبریز از اشک های تلخ... فرشتگان پرسیدند: 《چرا اشک میریزی؟》 آبگیر گفت《برای نارسیس گریه می کنم.
گفتند:《 تعجبی ندارد، ما همه وقت، در تمامی جنگل ها به دنبال آن آفریده زیبا رو بودیم ولی... فقط تو می‌توانستی، هرروز، در مقابل زیبایی او به سجده درآیی...

آبگیر پرسید: نارسیس مگر زیبا هم بود؟
با تعجب جواب دادند:
چه کسی بهتر از تو خبر داشت؟
بر ساحل تو خم می‌شد.
در آینه‌ات هرروز، نقش رخ خود می‌دید.
آبگیر لحظه‌ای خاموش شد، پس آن‌گاه گفت:
برای نارسیس گریه می‌کنم ولی هرگز زیبایی او را ندیدم.
برای نارسیس گریه می‌کنم چون هربار که بر ساحل من خم می‌شد در آینه چشمانش، زیبایی خود را می‌دیدم.

کیمیاگر گفت: این است یک افسانه زیبا.

#هر_شب_یک_صفحه_کتاب

🆔️ @yashilvatan_ir
🔰 یاشیل وطن ¤ مستقل آنلاین