برخی از ویژگی های #منافقان در قرآن کریم
منافقان افرادی هستند که در #ظاهر خود را مومن و مصلح نشان می دهند ولی در #باطن ایمان ندارند ؛ با افراد بی دین ، رفت و آمد و خلوت می کنند ؛ نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است ؛ نسبت به مؤمنان #عیب_جویند ؛ از جبهه و جهاد فراری و از خدا غافل اند؛ ریاکار، #شایعه ساز و علاقه مند به دوستی با کفارند ؛ ملاک علاقه شان کامیابی و ملاک غضبشان ، محرومیت است ؛ نسبت به پیشرفت مومنان #نگران ، ولی نسبت به مشکلاتی که برای مسلمانان پیش می آید شادند.
💯یاشیل وطن/اخبار آذربایجان⬇️
https://telegram.me/joinchat/BehvPDvYaR0hVacYeF_S1A
منافقان افرادی هستند که در #ظاهر خود را مومن و مصلح نشان می دهند ولی در #باطن ایمان ندارند ؛ با افراد بی دین ، رفت و آمد و خلوت می کنند ؛ نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است ؛ نسبت به مؤمنان #عیب_جویند ؛ از جبهه و جهاد فراری و از خدا غافل اند؛ ریاکار، #شایعه ساز و علاقه مند به دوستی با کفارند ؛ ملاک علاقه شان کامیابی و ملاک غضبشان ، محرومیت است ؛ نسبت به پیشرفت مومنان #نگران ، ولی نسبت به مشکلاتی که برای مسلمانان پیش می آید شادند.
💯یاشیل وطن/اخبار آذربایجان⬇️
https://telegram.me/joinchat/BehvPDvYaR0hVacYeF_S1A
#حماسه_۹_دی
🌹 رسول اکرم(ص):
⚡️ از فتنه و آزمایش در آخرالزمان نگران نباشید، چرا که موجب نابودی #منافقان خواهد شد.
📚 میزان الحکمه، حدیث ۱۵۷۴۸
💯لینک"یاشیل وطن"/اخبار آذربایجان
⬇️🌨⬇️
T.me/yashilvatan_ir
🌹 رسول اکرم(ص):
⚡️ از فتنه و آزمایش در آخرالزمان نگران نباشید، چرا که موجب نابودی #منافقان خواهد شد.
📚 میزان الحکمه، حدیث ۱۵۷۴۸
💯لینک"یاشیل وطن"/اخبار آذربایجان
⬇️🌨⬇️
T.me/yashilvatan_ir
🔰 وقتی استاندار گیلان رانندهی پیرمرد تخم مرغ فروش شد ...
کاش هنوز هم چنین مسئولینی وجود داشت ...
در کنارهم بودیم که برایم تعریف میکرد: روزی به شهر شما فومن رفته بودم و از من خواسته بودند که در آنجا برایشان سخنرانی کنم، در بین راه که میرفتم در انتهای بازار روز، مرد دستفروشی را دیدم که منتظر خودروهای عبوری بود. او فروشنده مرغ و جوجه و تخممرغ بود. دیدم این مرد کنار جاده به انتظار ایستاده است. ترمز کردم تا ایشان را سوار کنم. مقدار زیادی گونی، مرغ و تخممرغ خریداری کرده بود تا آنها را به فومن ببرد. کمک کردم و آنها را گذاشتیم توی خودرو و حرکت کردیم.
در بین راه او گفت : اگر ممکن است کمی تندتر بروید .
پرسیدم : چرا؟
جواب داد : میگویند امروز قرار است آقای استاندار به فومن بیاید و در مسجد بالامحله ، صحبت کند. میخواهم به سخنرانی او برسم .
وقتی به فومن رسیدیم پرسیدم : شما را کجا پیاده کنم؟
گفت: جلوی مغازهام. میخواهم وسایلم را توی مغازه بگذارم. شما تشریف ببرید.
او را پیاده کردم و رفتم مسجد وضویی گرفتم ، دیدم مسجد آماده و مردم منتظر هستند. یک راست رفتم پشت تریبون. گرم سخنرانی بودم که همان مرد را دیدم که وارد مسجد شد. او وقتی مرا دید تعجب کرد ، همانجا وسط مجلس ایستاد و نمینشست . شنیدم که از یک نفر پرسید ؛ آقای استاندار کی میآید؟ کسی به او گفت : استاندار همانی است که دارد صحبت میکند.
او خندهای کرد و گفت : نه، اینکه راننده من بود . نیم ساعت پیش او مرا از رشت به فومن آورد .
وقتی نشست ، من به سخنرانی خود ادامه دادم . مجلس که تمام شد ، آمد جلو با من روبوسی کرد و گفت : مرا ببخشید که شما را نشناختم و معطلتان کردم ، ما استاندار این شکلی ندیده بودیم . به او گفتم : همان که گفتی درست بود ، من راننده شما هستم.
✍ راوی : حمید کامرانزاده ، کتاب استاندار آسمانی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠 15 تیر ماه، سالروز شهادت علی انصاری استاندار سابق گیلان ... روحش شاد و یادش گرامی
↩️شهید انصاری استاندار اسبق گیلان و شهید نورانی معاون عمرانیاش سحرگاه پانزدهم تیر ماه سال ۱۳۶۰ در چهارمین روز از ماه مبارک رمضان ، یک هفته پس از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در مسیر عزیمت به استانداری به دست #منافقان-کوردل در خیابان لاکانی #رشت به شهادت رسیدند.
@yashilvatan_ir 🌺🍃 یاشیل وطن
Instagram.com/yashilvatan2020
کاش هنوز هم چنین مسئولینی وجود داشت ...
در کنارهم بودیم که برایم تعریف میکرد: روزی به شهر شما فومن رفته بودم و از من خواسته بودند که در آنجا برایشان سخنرانی کنم، در بین راه که میرفتم در انتهای بازار روز، مرد دستفروشی را دیدم که منتظر خودروهای عبوری بود. او فروشنده مرغ و جوجه و تخممرغ بود. دیدم این مرد کنار جاده به انتظار ایستاده است. ترمز کردم تا ایشان را سوار کنم. مقدار زیادی گونی، مرغ و تخممرغ خریداری کرده بود تا آنها را به فومن ببرد. کمک کردم و آنها را گذاشتیم توی خودرو و حرکت کردیم.
در بین راه او گفت : اگر ممکن است کمی تندتر بروید .
پرسیدم : چرا؟
جواب داد : میگویند امروز قرار است آقای استاندار به فومن بیاید و در مسجد بالامحله ، صحبت کند. میخواهم به سخنرانی او برسم .
وقتی به فومن رسیدیم پرسیدم : شما را کجا پیاده کنم؟
گفت: جلوی مغازهام. میخواهم وسایلم را توی مغازه بگذارم. شما تشریف ببرید.
او را پیاده کردم و رفتم مسجد وضویی گرفتم ، دیدم مسجد آماده و مردم منتظر هستند. یک راست رفتم پشت تریبون. گرم سخنرانی بودم که همان مرد را دیدم که وارد مسجد شد. او وقتی مرا دید تعجب کرد ، همانجا وسط مجلس ایستاد و نمینشست . شنیدم که از یک نفر پرسید ؛ آقای استاندار کی میآید؟ کسی به او گفت : استاندار همانی است که دارد صحبت میکند.
او خندهای کرد و گفت : نه، اینکه راننده من بود . نیم ساعت پیش او مرا از رشت به فومن آورد .
وقتی نشست ، من به سخنرانی خود ادامه دادم . مجلس که تمام شد ، آمد جلو با من روبوسی کرد و گفت : مرا ببخشید که شما را نشناختم و معطلتان کردم ، ما استاندار این شکلی ندیده بودیم . به او گفتم : همان که گفتی درست بود ، من راننده شما هستم.
✍ راوی : حمید کامرانزاده ، کتاب استاندار آسمانی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠 15 تیر ماه، سالروز شهادت علی انصاری استاندار سابق گیلان ... روحش شاد و یادش گرامی
↩️شهید انصاری استاندار اسبق گیلان و شهید نورانی معاون عمرانیاش سحرگاه پانزدهم تیر ماه سال ۱۳۶۰ در چهارمین روز از ماه مبارک رمضان ، یک هفته پس از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در مسیر عزیمت به استانداری به دست #منافقان-کوردل در خیابان لاکانی #رشت به شهادت رسیدند.
@yashilvatan_ir 🌺🍃 یاشیل وطن
Instagram.com/yashilvatan2020
Telegram
attach 📎