آیتالله سبحانی: سند ۲۰۳۰ باید ابطال شود/ تعیین و تکلیف از سوی دشمنان برای ما #اهانت است
🔹 برخی از مسئولان میفرمایند که سند ۲۰۳۰ متوقفشده که این حرف صحیحی نیست باید بیان کنند که این سند #ابطالشده و به یونسکو بازگردانده شده و ما تنها به این قانع میشویم.
🔹 چگونه میخواهد کشوری که 400 سال به نوا رسیده و قبلاً هم #وحشی بوده به کشوری مانند ایران که دارای #سابقه_فرهنگی هزار و 400 ساله بوده که در حقیقت #تمدن_ساز است مسائل فرهنگی آموزش دهد.
🔰یاشیل وطن:
https://telegram.me/joinchat/BehvPDvYaR0hVacYeF_S1A
🔹 برخی از مسئولان میفرمایند که سند ۲۰۳۰ متوقفشده که این حرف صحیحی نیست باید بیان کنند که این سند #ابطالشده و به یونسکو بازگردانده شده و ما تنها به این قانع میشویم.
🔹 چگونه میخواهد کشوری که 400 سال به نوا رسیده و قبلاً هم #وحشی بوده به کشوری مانند ایران که دارای #سابقه_فرهنگی هزار و 400 ساله بوده که در حقیقت #تمدن_ساز است مسائل فرهنگی آموزش دهد.
🔰یاشیل وطن:
https://telegram.me/joinchat/BehvPDvYaR0hVacYeF_S1A
راستش تو خانوادهای بزرگ شده بودیم که همیشه اسم امام حسین و حضرت عباس به گوشمون میخورد اگر اشکی از چشمی میومد برای دلِ شکسته خانم زینب بود... محرم که میشود شهر و خونهها یه حال و هوای دیگه میگرفت هرکسی یجوری عشقاش به این ماه رو نشون میداد.
ما هم دورتا دور حیاط رو پرچم میزدیم و روزای تاسوعا نذری میدادیم. کوچیک بودم ولی میگفتم یه روز خودم نذری میدم. میدونی حتی با فکرش حالم خوب میشود، کمی بزرگتر شدم پولهایی که بابا بهم میداد رو جمع کرده بودم و حالا تاسوعا شده بود اولین نذری من پخش شیر بود اخه پولام به همون میرسید دوست داشتم با پولایی که خودم جمع کردم بگیرم و دیگه از بابا نگیرم. اون حس قشنگترین و نابترین حس من بود. حس رضایت و خوشحالی دیدی وقتی یکی رو دوست داری براش یکاری میکنی بیشتر از اون خودت خوشحال میشی!؟ یه همچین حسی بود.
همینجوری گذشت و گذشت و بزرگتر شدم و حالا برای خودم یکاری داشتم نذرم هر سال ماه محرم غذا شده بود بهم میگفتند یه نذری کن قبول شد بعد غذا پخش کن، میگفتم نه مگه دارم با آقا معامله میکنم من دارم بخاطر دلم با عشق اینکارو میکنم اونا نمیدونستن من هیچی نمیخوام همین حال خوب برای من بسه. دوست داشتم تو این راه خرج کنم،کار کنم و عشق کنم. اونا حسی که من داشتم رو درک نمیکردن. شاید هنوز به اونجایی نرسیده بودم که بیشتر از این کاری کنم سعی میکردم هرجا پولی برای بیماری و فقیری جمع میکنن منم یه مبلغی بزارم به عشق آقام ابلفضل و امام حسین. ما از کم میبخشیدیم آخه عاشق بودیم. تا حالا عاشق شدید؟! آدم عاشق کاراش حساب و کتاب نداره که، یهو دیدی از همه چی گذشت. البته آقا هم همیشه دستمونرو گرفت. آقای کریمی میشه به حال خوب ما دست نزنی!؟ ما از مقدار کمی که داریم میبخشیم شما از درامد میلیاردیتون هرچی و هرجا عشقتونه ببخشید.
دارالشفای ما طبیباش عباسِ، حسین است.
هرکسی حالاش با یه چیزی خوبه به دلخوشیهای کوچیک بقیه کاری نداشته باشیم.🌱❤️
#علی_کریمی
#اهانت
#شعور
#محرم
🆔 @yashilvatan_ir
🌺🍃 یاشیل وطن
ما هم دورتا دور حیاط رو پرچم میزدیم و روزای تاسوعا نذری میدادیم. کوچیک بودم ولی میگفتم یه روز خودم نذری میدم. میدونی حتی با فکرش حالم خوب میشود، کمی بزرگتر شدم پولهایی که بابا بهم میداد رو جمع کرده بودم و حالا تاسوعا شده بود اولین نذری من پخش شیر بود اخه پولام به همون میرسید دوست داشتم با پولایی که خودم جمع کردم بگیرم و دیگه از بابا نگیرم. اون حس قشنگترین و نابترین حس من بود. حس رضایت و خوشحالی دیدی وقتی یکی رو دوست داری براش یکاری میکنی بیشتر از اون خودت خوشحال میشی!؟ یه همچین حسی بود.
همینجوری گذشت و گذشت و بزرگتر شدم و حالا برای خودم یکاری داشتم نذرم هر سال ماه محرم غذا شده بود بهم میگفتند یه نذری کن قبول شد بعد غذا پخش کن، میگفتم نه مگه دارم با آقا معامله میکنم من دارم بخاطر دلم با عشق اینکارو میکنم اونا نمیدونستن من هیچی نمیخوام همین حال خوب برای من بسه. دوست داشتم تو این راه خرج کنم،کار کنم و عشق کنم. اونا حسی که من داشتم رو درک نمیکردن. شاید هنوز به اونجایی نرسیده بودم که بیشتر از این کاری کنم سعی میکردم هرجا پولی برای بیماری و فقیری جمع میکنن منم یه مبلغی بزارم به عشق آقام ابلفضل و امام حسین. ما از کم میبخشیدیم آخه عاشق بودیم. تا حالا عاشق شدید؟! آدم عاشق کاراش حساب و کتاب نداره که، یهو دیدی از همه چی گذشت. البته آقا هم همیشه دستمونرو گرفت. آقای کریمی میشه به حال خوب ما دست نزنی!؟ ما از مقدار کمی که داریم میبخشیم شما از درامد میلیاردیتون هرچی و هرجا عشقتونه ببخشید.
دارالشفای ما طبیباش عباسِ، حسین است.
هرکسی حالاش با یه چیزی خوبه به دلخوشیهای کوچیک بقیه کاری نداشته باشیم.🌱❤️
#علی_کریمی
#اهانت
#شعور
#محرم
🆔 @yashilvatan_ir
🌺🍃 یاشیل وطن