روشنی زیاد هم جالب نیست، آدم همه چیزو می بینه و همه اونو می بینن.
توی تاریکی آدم می تونه خیال کنه چیزی، جایی، کسی منتظرشه. ...


#داستایوفسکی

پشت زیباترین لبخند، بیشترین راز ها نهفته است.

زیباترین چشم، بیشترین اشک ها را ریخته است.

و مهربانترین قلب، بیشترین دردها را کشیده است…




#هاروکی_موراکامی

‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نيما يوشيج :

چايت را بنوش
نگران فردا نباش
از گندمزار من و تو مشتى كاه مى ماند براى بادها .
@wwwgap8ir

‌
فروغ فرخزاد :

چه دنیای عجیبی است،
من اصلا کاری به کار هیچ‌کس ندارم و همین
بی‌آزار بودن من، با خودم بودنِ من،
باعث می‌شود که همه درباره‌ام کنجکاو بشوند .

@wwwgap8ir

آنان که از اتفاقات ناگوار زندگی خود چیزی نمی‌آموزند، وجدان هستی را مجبور می‌کنند تا آن اتفاقات را تا آنجا که نیاز باشد تکرار کند، تا فرد آن چیزی را که آن اتفاقات ناگوار می‌خواهند آموزش دهند، یاد بگیرند.
آنچه که انکار می‌کنی، تو را شکست می‌دهد؛
آنچه که قبول می‌کنی، تو را تغییر می‌دهد.



#کارل_گوستاو_یونگ

ناگهان دلت می‌گیرد
از فاصله بین آنچه می‌خواستی،
و آنچه هستی...



#ژوان_هریس

در سیاره کوچک ما، عقاید بیش از طاعون و زلزله، موجب بلایا شده است ...



#فرانسوا_ولتر

فکر می‌کنید آدم از چه می‌میرد؟
از گرسنگی؟ از سیگار؟ از غصه؟!
نه!
آدم‌ از بی امیدی می‌میرد...
از اینکه هر روز صبح چشم هایش را باز کند و نداند چرا..



#فرانسیس_فورد_کاپولا

ساکنان قلبت را به دقت انتخاب کن
زیرا هیچ‌کس به غیر از تو،
بهای سکونت‌شان را نخواهد پرداخت.


#جبران_خلیل_جبران

چشم من بیا منو یاری بکن
گونه هام خشکیده شد کاری بکن
غیرگریه مگه کاری میشه کرد
کاری از ما نمیاد زاری بکن
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه میخواد
هرچی دریا رو زمین داره خدا
با تموم ابر های آسمونا
کاش می داد همه رو به چشم من
تا چشام به حال من گریه کنن
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه میخواد
قصه ی گذشته های خوب من
خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن
حالا باید سر رو زانوم بذارم
تا قیامت اشک حسرت ببارم
دل هیشکی مثل من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا که گریه دوای دردمه
چرا چشمام اشکاشو کم میاره
خورشید روشن ما رو دزدیدن
زیر اون ابرای سنگین کشیدن
همه جا رنگ سیاه ماتمه
فرصت موندنمون خیلی کمه
سرنوشت چشاش کوره نمیبینه
زخم خنجرش میمونه تو سینه
لب بسته سینه ی غرق به خون
قصه ی موندن آدم همینه

#داریوش_اقبالی

خشمگین نیستم که تا امروز نرسیدم به آرزوهایم ...
نرسیدن رسیدن محض است...

قطار می رود، تو میروی، تمام ایستگاه میرود

و من چقدرساده ام که سال های سال در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده و هم چنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام !

#ناشناس

عشقت اندوه را به من آموخت
و من قرنها در انتظار زنی بودم که اندوهگینم سازد

زنی که میانِ بازوانش چونان گنجشکی بگریم و
او تکه تکه‌هایم را
چون پاره‌های بلوری شکسته گِرد آورَد


 
#نزار_قبانی