من همه رویا هایم را در این سرزمین بنا کرده ام
« من یک مهاجر م از رویایی به رویای دیگر!»
جای خوشحالی است که ایران عزیز گیلان را دارد و به این خاطر است که فکر می کنم همه ایران باید برای مراقبت از گیلان همت بیشتری نماید. گیلان از پس قرون و اعصار همچنان دارالمرز فرهنگ ایران است که مهاجران به رویای زندگی بهتر، توام با آسایش و رفاه و آب و هوای خوش هماره به آغوش امن آن پر گشوده اند.
پیشینیان ما این طبیعت زیبا را بی دستبرد برای ما به ارمغان گذاشتند، آیا جای آن نیست که ما گیلان را بیشتر به گیلانی بسپاریم؟ که به تجربه نیاکان واقفند و نیک می دانند چگونه این خطه سبز فیروزه ای که بر قاب ایران خوش نشسته است، را حفظ نمایند؟ من نگران یکسان سازی ام چرا که یکسان سازی سرمایه های فرهنگی ما را درو می کند و بر همه داشته های فرهنگی چوب حراج می زند! به باور اندیشه ورزان گیلانی سونامی بزرگی در راه است! بیدار شویم پیش از آنکه...
دکتر سید هاشم موسوی
فصلنامه اجتماعی نگاه قلم - ویژه مهاجرت به گیلان( سال اول شماره یک و دو)
« من یک مهاجر م از رویایی به رویای دیگر!»
جای خوشحالی است که ایران عزیز گیلان را دارد و به این خاطر است که فکر می کنم همه ایران باید برای مراقبت از گیلان همت بیشتری نماید. گیلان از پس قرون و اعصار همچنان دارالمرز فرهنگ ایران است که مهاجران به رویای زندگی بهتر، توام با آسایش و رفاه و آب و هوای خوش هماره به آغوش امن آن پر گشوده اند.
پیشینیان ما این طبیعت زیبا را بی دستبرد برای ما به ارمغان گذاشتند، آیا جای آن نیست که ما گیلان را بیشتر به گیلانی بسپاریم؟ که به تجربه نیاکان واقفند و نیک می دانند چگونه این خطه سبز فیروزه ای که بر قاب ایران خوش نشسته است، را حفظ نمایند؟ من نگران یکسان سازی ام چرا که یکسان سازی سرمایه های فرهنگی ما را درو می کند و بر همه داشته های فرهنگی چوب حراج می زند! به باور اندیشه ورزان گیلانی سونامی بزرگی در راه است! بیدار شویم پیش از آنکه...
دکتر سید هاشم موسوی
فصلنامه اجتماعی نگاه قلم - ویژه مهاجرت به گیلان( سال اول شماره یک و دو)
ریچارد فرای از ایران شناسان بر جسته که سالها ی سال در ایران زندگی کرد و فارسی را خوب حرف می زد هفتاد سال از عمر خود را صرف تاریخ و فرهنگ ایران کرد. وی در سال ۱۹۷۰ وقتی در دانشگاه شیراز بود و به دانشجویان درس می داد به یک باره درس و استادی را کنار گذاشت و شغل آزاد از سر گرفت و مدیر یک سوپر مارکت شد. وی پس از سه سال به اصرار دانشگاه هاروارد به آمریکا بر گشت و استادی را از سر گرفت .
دکتر پیرویان استاد دانشگاه که در آمریکا بود و سخنرانی ایشان را گوش می داد پس از اتمام سخنرانی از ایشان سوال پرسید که به چه علت به یک باره درس در دانشگاه شیراز را رها کردید؟ ایشان جواب داد که یک روز در خیابان های شیراز قدم می زدم در دکان یک قصابی رسیدم که کنارش یک مغازه سلمانی بود. دیدم قصاب و مشتری جوان سلمانی در حال جرو بحث هستند. قصاب می گفت مشتری جوان باید موتور خود را از جلوی در قصابی بردارد چون قرار بود در آن ساعت گوشت برسد. ولی جوان اصرار می کرد بعد از اتمام کار سلمانی موتور را بر می دارد.این جرو بحث بالا گرفت . قصاب یک ساطور از مغازه خود برداشت و ساطور به جوان خورد و او در جا مرد . من که این اتفاق را می دیدم بسیار ناراحت شدم و به دنبال کار م آنجا را ترک کردم وقتی به آنجا بر گشتم دیدم آنجا هنوز شلوغ است از یکی از حاضران پرسیدم چه خبر است؟ گفت یک جوان، زن قصاب را نظر داشته و قصاب او را کشت. من که این اتفاق را از اول تا آخر دیده بودم به یک باره به خود آمدم که چطور اتفاقی که فقط چند ساعت از آن گذشته این طور تحریف شده و در این صورت من چطور می توانم سه هزار سال تاریخ را بشناسم و بدانم . آیا همه این دانسته ها جهل نبود؟ این بود که درس و دانشگاه را رها کردم و دکان داری را پیشه کردم.
@tarikhandish
مجله گیله وا شماره ۱۶۴
دکتر پیرویان استاد دانشگاه که در آمریکا بود و سخنرانی ایشان را گوش می داد پس از اتمام سخنرانی از ایشان سوال پرسید که به چه علت به یک باره درس در دانشگاه شیراز را رها کردید؟ ایشان جواب داد که یک روز در خیابان های شیراز قدم می زدم در دکان یک قصابی رسیدم که کنارش یک مغازه سلمانی بود. دیدم قصاب و مشتری جوان سلمانی در حال جرو بحث هستند. قصاب می گفت مشتری جوان باید موتور خود را از جلوی در قصابی بردارد چون قرار بود در آن ساعت گوشت برسد. ولی جوان اصرار می کرد بعد از اتمام کار سلمانی موتور را بر می دارد.این جرو بحث بالا گرفت . قصاب یک ساطور از مغازه خود برداشت و ساطور به جوان خورد و او در جا مرد . من که این اتفاق را می دیدم بسیار ناراحت شدم و به دنبال کار م آنجا را ترک کردم وقتی به آنجا بر گشتم دیدم آنجا هنوز شلوغ است از یکی از حاضران پرسیدم چه خبر است؟ گفت یک جوان، زن قصاب را نظر داشته و قصاب او را کشت. من که این اتفاق را از اول تا آخر دیده بودم به یک باره به خود آمدم که چطور اتفاقی که فقط چند ساعت از آن گذشته این طور تحریف شده و در این صورت من چطور می توانم سه هزار سال تاریخ را بشناسم و بدانم . آیا همه این دانسته ها جهل نبود؟ این بود که درس و دانشگاه را رها کردم و دکان داری را پیشه کردم.
@tarikhandish
مجله گیله وا شماره ۱۶۴
Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم)
📣مجله تاریخ اندیش در نظر دارد در شماره ای ویژه به موضوع نام ایران و هویت ایرانی در تاریخ بپردازد.
@tarikhandishmag
محورهای پیشنهادی:
💠بازشناسی نام ایران در کتیبه های باستانی ، متون تاریخی و منابع انیرانی ( غیر ایرانی)
💠نام ایران در شعر فارسی
💠مفهوم نام ایران در اساطیر ایرانی
💠مولفه های تداوم بخش هویت ایرانی در طول تاریخ
💠پیوند نام ایران با هویت ایرانی
💠تمدن اسلامی و هویت ایرانی
💠مسئله هویت ایرانی در ایران معاصر
💠متون نو زرتشتی و نقش مروجان آن ها درشکل گیری مفهوم نوین ایران
💠آینده هویت ایرانی و فرآیند جهانی شدن
💢از پژوهشگران دعوت می گردد آثار مرتبط پژوهشی خود را به ایمیل های نشریه به آدرس زیر ارسال نمایند.
💻Info@tarikhandish.ir
🖥Tarikhandish@gmail.com
@tarikhandishmag
محورهای پیشنهادی:
💠بازشناسی نام ایران در کتیبه های باستانی ، متون تاریخی و منابع انیرانی ( غیر ایرانی)
💠نام ایران در شعر فارسی
💠مفهوم نام ایران در اساطیر ایرانی
💠مولفه های تداوم بخش هویت ایرانی در طول تاریخ
💠پیوند نام ایران با هویت ایرانی
💠تمدن اسلامی و هویت ایرانی
💠مسئله هویت ایرانی در ایران معاصر
💠متون نو زرتشتی و نقش مروجان آن ها درشکل گیری مفهوم نوین ایران
💠آینده هویت ایرانی و فرآیند جهانی شدن
💢از پژوهشگران دعوت می گردد آثار مرتبط پژوهشی خود را به ایمیل های نشریه به آدرس زیر ارسال نمایند.
💻Info@tarikhandish.ir
🖥Tarikhandish@gmail.com
Forwarded from مورخان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چهره ها:
«احسان یارشاطر»
بنيانگذار مرکز مطالعات ایرانشناسی در نیویورک (ایرانیکا) و انسانی که تمام عمر خود را صرف تاریخ، فرهنگ و ادب ایران کرد.
منبع: BBC
@movarekhan
«احسان یارشاطر»
بنيانگذار مرکز مطالعات ایرانشناسی در نیویورک (ایرانیکا) و انسانی که تمام عمر خود را صرف تاریخ، فرهنگ و ادب ایران کرد.
منبع: BBC
@movarekhan
«من معلّم هستم»
زندگی ، پشت نگاهم جاریست
سرزمین کلمات ، تحت فرمان منست
قاصدک های لبانم هر روز سبزه ی نام خدا را به جهان می بخشد
«من معلّم هستم»
گرچه بر گونه ی من سرخی سیلی صد درد ، درخشش دارد
آخرین دغدغه هایم اینست :
نکند حرف مرا هیچ کس امروز نفهمید اصلاً؟
نکند حرفی ماند؟
نکند مجهولی روی رخساره ی تن سوخته ی تخته سیاه جا مانده ست؟
«من معلّم هستم»
هر شب از آينه ها میپرسم :
به کدامين شيوه؟
وسعت ِيادِ خدا را
بکشانم به کلاس؟
بچه ها را ببرم تا لب ِدرياچه یِ عشق؟
غرق ِدریایِ تفکّر بکنم؟
با تبسّم يا اخم؟
با یکی بود و نبود، زیر یک طاق کبود؟
یا کلاغی که به خانه نرسید؟
قصّه گویی بکنم؟
تک به تک یا با جمع؟
بدوم یا آرام ؟
«من معلّم هستم»
نيمکت ها نفس گرم ِقدمهایِ مرا میفهمند
بال هایِ قلم و تخته سياه
رمز ِپرواز ِمرا میدانند
سيب ها دست ِمرا میخوانند….
«من معلّم هستم»
درد ِفهميدن و فهماندن و مفهوم شدن
همگی مال من است….
استاد فریدون مشیری
@tarikhandish
زندگی ، پشت نگاهم جاریست
سرزمین کلمات ، تحت فرمان منست
قاصدک های لبانم هر روز سبزه ی نام خدا را به جهان می بخشد
«من معلّم هستم»
گرچه بر گونه ی من سرخی سیلی صد درد ، درخشش دارد
آخرین دغدغه هایم اینست :
نکند حرف مرا هیچ کس امروز نفهمید اصلاً؟
نکند حرفی ماند؟
نکند مجهولی روی رخساره ی تن سوخته ی تخته سیاه جا مانده ست؟
«من معلّم هستم»
هر شب از آينه ها میپرسم :
به کدامين شيوه؟
وسعت ِيادِ خدا را
بکشانم به کلاس؟
بچه ها را ببرم تا لب ِدرياچه یِ عشق؟
غرق ِدریایِ تفکّر بکنم؟
با تبسّم يا اخم؟
با یکی بود و نبود، زیر یک طاق کبود؟
یا کلاغی که به خانه نرسید؟
قصّه گویی بکنم؟
تک به تک یا با جمع؟
بدوم یا آرام ؟
«من معلّم هستم»
نيمکت ها نفس گرم ِقدمهایِ مرا میفهمند
بال هایِ قلم و تخته سياه
رمز ِپرواز ِمرا میدانند
سيب ها دست ِمرا میخوانند….
«من معلّم هستم»
درد ِفهميدن و فهماندن و مفهوم شدن
همگی مال من است….
استاد فریدون مشیری
@tarikhandish
Forwarded from کانال خبری پانايرانيست
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❇️ سخنان استاد #اصغر_دادبه درباره زبان فارسی و هویت ملی و دشمنی ها با این زبان و اهمیت فعالیتهای بزرگانی چون استاد مومن قناعت
🔻این سخنرانی در نشست بزرگداشت استاد #مومن_قناعت که به همت بنیاد مولانای بلخی برگزار گردید، ایراد شده است.
🔻بنیاد مولانای بلخی در بریتانیا برنامه های بزرگداشت از شخصیت های علمی و فرهنگی حوزه تمدنی #ایرانشهر را با حضور سخنرانانی از کشورهای تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان و ایران برگزار میکند.
@paniranist
🔻این سخنرانی در نشست بزرگداشت استاد #مومن_قناعت که به همت بنیاد مولانای بلخی برگزار گردید، ایراد شده است.
🔻بنیاد مولانای بلخی در بریتانیا برنامه های بزرگداشت از شخصیت های علمی و فرهنگی حوزه تمدنی #ایرانشهر را با حضور سخنرانانی از کشورهای تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان و ایران برگزار میکند.
@paniranist
📌جدال میان طب قدیم و جدید در عصر قاجار
✍دکتر عبدالمهدی رجایی
@tarikhandishmag
آنچه باعث شد جدال میان طب قدیم و جدید سرانجام به نفع طب جدید پیش برود، تاسیس مدرسه دارالفنون در سال ۱۲۶۸به عنوان مرکزی برای نشر علوم جدید بود. نخستین معلم طب و جراحی مدرسه دارالفنون دکتر ادوارد پولاک بود. نکته قابل اهمیت این که در دارالفنون برای دانشجویان پزشکی درس طب ایرانی نیز تدریس می گردید و اولین معلمی که برای این درس انتخاب شد میرزا احمد طبیب کاشانی بود. البته مورخین معتقدند گنجاندن طب ایرانی جزو دروس مدرسه به این خاطر بوده است که چون در آغاز امر مردم از معالجه بیماری ها بر اساس طب فرنگی سر رشته نداشتند یا از آن پرهیز داشتند ، اولیای مدرسه در مقابل آنها بهانه ای داشته باشند که شاگردان مدرسه طب ایرانی هم می خوانند و می دانند.
اما گویا آموزش طب ایرانی و توجه به آن چندان نتوانست به جامعه مخاطب بقبولاند که برای معالجه به أین اشخاص مراجعه نمایند. در سال ۱۲۷۳ دولت در روزنامه وقایع اتفاقیه ضمن بیان وضعیت طب قدیم و جدید در ایران ، به دفاع از شاگردان دارالفنون پرداخت و از مردم خواست برای درمان به آنها رجوع کنند گ، چرا که این اشخاص هم طب قدیم و هم طب جدید را می دانند.از این متن روزنامه وقایع اتفاقیه به خوبی آشکار است که هنوز طب قدیم در جامعه ایرانی ریشه دار و پر طرف دار بود، به طوری که لحن دولت التماس گونه می باشد که به این شاگردان دارالفنون های م مراجعه کنید ، حتی این داده را ارائه می دهد که پدران این ها طبیبان طب ایرانی هستند.
💢نشریه تاریخ اندیش شماره هشتم با موضوع بهداشت و بیماری های واگیردار در تاریخ ایران
www.tarikhandish.ir
✍دکتر عبدالمهدی رجایی
@tarikhandishmag
آنچه باعث شد جدال میان طب قدیم و جدید سرانجام به نفع طب جدید پیش برود، تاسیس مدرسه دارالفنون در سال ۱۲۶۸به عنوان مرکزی برای نشر علوم جدید بود. نخستین معلم طب و جراحی مدرسه دارالفنون دکتر ادوارد پولاک بود. نکته قابل اهمیت این که در دارالفنون برای دانشجویان پزشکی درس طب ایرانی نیز تدریس می گردید و اولین معلمی که برای این درس انتخاب شد میرزا احمد طبیب کاشانی بود. البته مورخین معتقدند گنجاندن طب ایرانی جزو دروس مدرسه به این خاطر بوده است که چون در آغاز امر مردم از معالجه بیماری ها بر اساس طب فرنگی سر رشته نداشتند یا از آن پرهیز داشتند ، اولیای مدرسه در مقابل آنها بهانه ای داشته باشند که شاگردان مدرسه طب ایرانی هم می خوانند و می دانند.
اما گویا آموزش طب ایرانی و توجه به آن چندان نتوانست به جامعه مخاطب بقبولاند که برای معالجه به أین اشخاص مراجعه نمایند. در سال ۱۲۷۳ دولت در روزنامه وقایع اتفاقیه ضمن بیان وضعیت طب قدیم و جدید در ایران ، به دفاع از شاگردان دارالفنون پرداخت و از مردم خواست برای درمان به آنها رجوع کنند گ، چرا که این اشخاص هم طب قدیم و هم طب جدید را می دانند.از این متن روزنامه وقایع اتفاقیه به خوبی آشکار است که هنوز طب قدیم در جامعه ایرانی ریشه دار و پر طرف دار بود، به طوری که لحن دولت التماس گونه می باشد که به این شاگردان دارالفنون های م مراجعه کنید ، حتی این داده را ارائه می دهد که پدران این ها طبیبان طب ایرانی هستند.
💢نشریه تاریخ اندیش شماره هشتم با موضوع بهداشت و بیماری های واگیردار در تاریخ ایران
www.tarikhandish.ir
📝 ظریف و حکایت همیشگی نزاع اهل قلم و اهل شمشیر
✍️ حسن حضرتی
✅ پوشه صوتی مصاحبه سعید لیلاز با ظریف برای ما اهل تاریخ یادآور نزاع دائمی اهل قلم و اهل شمشیر در تاریخ ایران است. گرچه این نزاع مختص تاریخ ما و جامعه ما نیست ولی گویا در نظام های پاتریمونیال شدت و غلظت بیشتری دارد. قدیم و جدید هم نمی شناسد، از سپیده دم تاریخ بوده تا اکنون. یک زمانی به اشتباه می گفتند دعوای اهل قلم و اهل شمشیر دعوای ایرانیان و انیرانیان است. اهل قلم را دیوانیان ایرانی و اهل شمشیر را امرای نظامی عرب و ترک و مغول معرفی می کردند. به اشتباه تصور می کردند که اگر قدرت به دست ایرانیان بیفتد و اهل قلم و اهل شمشیر هر دو ایرانی باشند، این دعوا هم تمام می شود. با روی کار آمدن صفویان و به دنبال آن تشکیل دولت های فراگیر ایرانی، باز این دعوا همچنان ادامه یافت. وزیرکشی تمام نشد. قائم مقام و امیرکبیر هم همان بلا سرشان آمد که قرنها پیشتر حسنک وزیر و عمیدالملک کندری و خواجه نظام الملک طوسی و دهها وزیر دیگر عاقبت شان بود. معلوم شد این دعوا ریشه قومی و نژادی نداشت بل نزاعی کارکردی بوده و است.
✅ این نزاع اهل قلم و اهل شمشیر در تاریخ ما گرچه هیچ وقت پایانی نداشته و ندارد، اما تاریخ گواهی می دهد این کشور بیشتر وابسته به زور میرزایی بود تا زور جنگی. شاید هم علتش آن بود که عموماً جنگ هایش با قدرتهایی بزرگتر از خودش بود: مغولها، ترکها، روس ها، عثمانی ها. از این رو طبیعی بود که بیشتر به عقل و درایت سیاستمدارانش تکیه کند تا توپ و تفنگ سپاهیانش.
🆔@Hassanhazrati50
✍️ حسن حضرتی
✅ پوشه صوتی مصاحبه سعید لیلاز با ظریف برای ما اهل تاریخ یادآور نزاع دائمی اهل قلم و اهل شمشیر در تاریخ ایران است. گرچه این نزاع مختص تاریخ ما و جامعه ما نیست ولی گویا در نظام های پاتریمونیال شدت و غلظت بیشتری دارد. قدیم و جدید هم نمی شناسد، از سپیده دم تاریخ بوده تا اکنون. یک زمانی به اشتباه می گفتند دعوای اهل قلم و اهل شمشیر دعوای ایرانیان و انیرانیان است. اهل قلم را دیوانیان ایرانی و اهل شمشیر را امرای نظامی عرب و ترک و مغول معرفی می کردند. به اشتباه تصور می کردند که اگر قدرت به دست ایرانیان بیفتد و اهل قلم و اهل شمشیر هر دو ایرانی باشند، این دعوا هم تمام می شود. با روی کار آمدن صفویان و به دنبال آن تشکیل دولت های فراگیر ایرانی، باز این دعوا همچنان ادامه یافت. وزیرکشی تمام نشد. قائم مقام و امیرکبیر هم همان بلا سرشان آمد که قرنها پیشتر حسنک وزیر و عمیدالملک کندری و خواجه نظام الملک طوسی و دهها وزیر دیگر عاقبت شان بود. معلوم شد این دعوا ریشه قومی و نژادی نداشت بل نزاعی کارکردی بوده و است.
✅ این نزاع اهل قلم و اهل شمشیر در تاریخ ما گرچه هیچ وقت پایانی نداشته و ندارد، اما تاریخ گواهی می دهد این کشور بیشتر وابسته به زور میرزایی بود تا زور جنگی. شاید هم علتش آن بود که عموماً جنگ هایش با قدرتهایی بزرگتر از خودش بود: مغولها، ترکها، روس ها، عثمانی ها. از این رو طبیعی بود که بیشتر به عقل و درایت سیاستمدارانش تکیه کند تا توپ و تفنگ سپاهیانش.
🆔@Hassanhazrati50
پژوهشگران محترم می توانند تا پایان مرداد ماه سال جاری مقالات خود را در ارتباط با موضوع فراخوان به ایمیل های نشریه ارسال نمایند.
@tarikhandishmag
@tarikhandishmag
📣طرح اشتراک ۱۴۰۰مجله تاریخ اندیش آغاز شد.
📌خوانندگان و علاقمندان مجله تاریخ اندیش از تاریخ ۱۸ اردیبهشت لغایت ۳۰ اردیبهشت ماه تنها به مدت دو هفته فرصت دارند از این طرح تخفیف استفاده کنند.
🔻در این طرح شما می توانید:
✅ چهار شماره آینده مجله تاریخ اندیش را که در سال ۱۴۰۰ منتشر می شود بلافاصله پس از انتشار در درب منزل یا محل کار دریافت کنید.
✅ هزینه اشتراک را با تخفیف ۲۵ درصد دریافت کنید. هزینه فعلی اشتراک ۲۵۰هزار تومان است که با تخفیف طرح اشتراک به ۱۸۰ هزار تومان رسیده است.
در این طرح شما هیچ هزینه ی پستی پرداخت نخواهید کرد.
💢علاقه مندان می توانند جهت استفاده از طرح اشتراک ۱۴۰۰ مجله تاریخ اندیش به سایت نشریه به آدرس
https://tarikhandish.ir/product/طرح-اشتراک-1400/
مراجعه نموده و اشتراک یکساله خود را ثبت نمایند.
📌خوانندگان و علاقمندان مجله تاریخ اندیش از تاریخ ۱۸ اردیبهشت لغایت ۳۰ اردیبهشت ماه تنها به مدت دو هفته فرصت دارند از این طرح تخفیف استفاده کنند.
🔻در این طرح شما می توانید:
✅ چهار شماره آینده مجله تاریخ اندیش را که در سال ۱۴۰۰ منتشر می شود بلافاصله پس از انتشار در درب منزل یا محل کار دریافت کنید.
✅ هزینه اشتراک را با تخفیف ۲۵ درصد دریافت کنید. هزینه فعلی اشتراک ۲۵۰هزار تومان است که با تخفیف طرح اشتراک به ۱۸۰ هزار تومان رسیده است.
در این طرح شما هیچ هزینه ی پستی پرداخت نخواهید کرد.
💢علاقه مندان می توانند جهت استفاده از طرح اشتراک ۱۴۰۰ مجله تاریخ اندیش به سایت نشریه به آدرس
https://tarikhandish.ir/product/طرح-اشتراک-1400/
مراجعه نموده و اشتراک یکساله خود را ثبت نمایند.
🔺چندی پیش آقای حسن حضرتی گزارشی دربارهی اقداماتشان در دانشگاه تهران مبنی بر گنجاندن دو واحد درس عمومی «تاریخ ایران» در کانالشان – تاریخشناسی – به اشتراک گذاشتندکه متأسفانه در هیاهوی مصیبتهای پی در پی که بر این خاک بلاخیز آوار میشود چندان دیده و شنیده نشد. ایدهی این کار برای نخستینبار در هیئت رئیسهی دورهی اول انجمن ایرانی تاریخ - آقایان زندهیاد صادق آئینهوند، ولوی و رحمانیان - طرح، و مکاتبات اولیه با مراجع مربوطه انجام و پس از آن بنا به دلایل نامعلوم به محاق رفت و اکنون مجدداً مطرح شده است. اگر این طرح و اقدامات متأخر دربارهی آن را در ربط با اقدامات وزارت آموزش و پرورش در استخدام طلاب برای آموزش تاریخ در مدارس ببینیم، به نظر میآید، طرح مورد اشاره، در صورت اجرایی شدن، بدون اینکه تعریض به اقدامات آموزش و پرورش باشد، میتواند برقرارکنندهی توازنی حداقلی در امر آموزش تاریخ باشد. به نظر نمیآید هدف کسانی که آموزش و پرورش را به عنوان شعبهای از حوزهی علمیه میخواهند جز این باشد که میکوشند با تأکید بر یک وجه از هویت ایران و حمایت از آن، هویت چند وجهی ایران را به نفع آن وجه ایدئولوژیک مصادره کنند. از این دریچه، و برای تعدیل آن اقدامات، طرح مورد اشاره، بدون اینکه قصد تقابل داشته باشد، ظرفیت تعادلبخشی دارد، تا سُکّان به کلی از دست ناخدای تاریخ خارج نشود. صرفنظر از این مسئله، طرح مورد اشاره، ظرفیت این را هم دارد که مانع از تسلط قرائت رسمی و یکسویه در آموزش تاریخ نیز باشد. از این رو، ضمن حمایت از طرح یاد شده پیشنهاد میگردد:
۱. استادان نامدار و دارای وجهه و نفوذ رشتهی تاریخ از هر امکان و ابزار و فرصت ممکن، برای تحقق این ایده بهره برده و بر آن تأکید کنند؛ مانند اقدام به طرح موضوع که آقای رحمانیان و تعدادی از استادان رشتههایی غیر از تاریخ در برخی سخنرانیهایشان انجام دادهاند.
۲. انجمن ایرانی تاریخ، اندکی از خمودگی و عافیتطلبی کم کند و به عنوان نهادی قانونی و با تأسی به بنیانگذارنش به وظایف ذاتیاش در این مورد عمل کند. انجمن میتواند با مطالعهی پیشینهی اقدامات انجام شده در انجمن و با نظرخواهی از گروههای تاریخ، نتیجهی نظرات را تجمیع و از مجاری قانونی به نهادهای مربوطه انتقال بدهد، و با پیگیری، یکی از ایدههای بر زمینماندهاش را به سرانجام برساند.
۳. اتحادیهی انجمنهای علمی دانشجویان تاریخ میتواند از مجاری قانونی بر این خواسته از منظر صنفی و ایجاد فرصتهای شغلی برای دانشآموختگان تاریخ مجدداً تأکید کند. اتحادیه همچنین قادر است این مطالبه را به رسانههای مکتوب و سایتها نیز انتقال بدهد و آن را به مطالبهی عمومی اهل فرهنگ بدل سازد.
۴. از علما و روحانیونی که در گروههای تاریخ دانشگاهها به کار اشتغال دارند و از قرائن استنباط میشود که برای برخیشان حقیقت مهمتر از ایدئولوژی است نیز میتوان توقع داشت از طریق رایزنی با نهادهایی از قدرت که دست اغلب اهالی تاریخ از آنها کوتاه است، رسالت علمی و دانشگاهی و ملیشان را به جا بیاورند، و در این مورد و در این اقدام مبارک همگام با سایر هموطنانشان حرکت کنند.
۵. بهنظر میآید آن دسته از جوانان خانوادهی تاریخ نیز که در پی تغییر جهان هستند میتوانند دستکم در تغییر این ذره از جهان مؤثر باشند. بنابراین، ضمن ارج نهادن به کوششهای این عزیزان برای تغییر جهان، درخواست میگردد همت کنند برای ایجاد تغییر در این یک مورد کمر همت ببندد تا انشاءالله تعالی پس از نیل به مقصود این امر انگیزهای بشود برای هدف مهمترشان که دگرگونی جهان و ریشهکنی فقر و برقراری عدالت و آزادی و صلح جهانی و آباد کردن آخرت بندگان است.
🖋فرهاد دشتکینیا
برگرفته از:کانال مردمنامه
۱. استادان نامدار و دارای وجهه و نفوذ رشتهی تاریخ از هر امکان و ابزار و فرصت ممکن، برای تحقق این ایده بهره برده و بر آن تأکید کنند؛ مانند اقدام به طرح موضوع که آقای رحمانیان و تعدادی از استادان رشتههایی غیر از تاریخ در برخی سخنرانیهایشان انجام دادهاند.
۲. انجمن ایرانی تاریخ، اندکی از خمودگی و عافیتطلبی کم کند و به عنوان نهادی قانونی و با تأسی به بنیانگذارنش به وظایف ذاتیاش در این مورد عمل کند. انجمن میتواند با مطالعهی پیشینهی اقدامات انجام شده در انجمن و با نظرخواهی از گروههای تاریخ، نتیجهی نظرات را تجمیع و از مجاری قانونی به نهادهای مربوطه انتقال بدهد، و با پیگیری، یکی از ایدههای بر زمینماندهاش را به سرانجام برساند.
۳. اتحادیهی انجمنهای علمی دانشجویان تاریخ میتواند از مجاری قانونی بر این خواسته از منظر صنفی و ایجاد فرصتهای شغلی برای دانشآموختگان تاریخ مجدداً تأکید کند. اتحادیه همچنین قادر است این مطالبه را به رسانههای مکتوب و سایتها نیز انتقال بدهد و آن را به مطالبهی عمومی اهل فرهنگ بدل سازد.
۴. از علما و روحانیونی که در گروههای تاریخ دانشگاهها به کار اشتغال دارند و از قرائن استنباط میشود که برای برخیشان حقیقت مهمتر از ایدئولوژی است نیز میتوان توقع داشت از طریق رایزنی با نهادهایی از قدرت که دست اغلب اهالی تاریخ از آنها کوتاه است، رسالت علمی و دانشگاهی و ملیشان را به جا بیاورند، و در این مورد و در این اقدام مبارک همگام با سایر هموطنانشان حرکت کنند.
۵. بهنظر میآید آن دسته از جوانان خانوادهی تاریخ نیز که در پی تغییر جهان هستند میتوانند دستکم در تغییر این ذره از جهان مؤثر باشند. بنابراین، ضمن ارج نهادن به کوششهای این عزیزان برای تغییر جهان، درخواست میگردد همت کنند برای ایجاد تغییر در این یک مورد کمر همت ببندد تا انشاءالله تعالی پس از نیل به مقصود این امر انگیزهای بشود برای هدف مهمترشان که دگرگونی جهان و ریشهکنی فقر و برقراری عدالت و آزادی و صلح جهانی و آباد کردن آخرت بندگان است.
🖋فرهاد دشتکینیا
برگرفته از:کانال مردمنامه