📌بخشی از مقدمه ی کتاب جامعه شناسی تاریخی سلطه پذیری ایرانیان
📝دکتر ساسان طهماسبی
@tarikhandishmag
سیری از حوادث تلخ تاریخی و ظلم و ستم حکومتها به مردم ایران یاد داد که چارهای جز اطاعت و تحمل رنج ندارند، اما باید رنج و نارضایتی خود را پنهان کرده و در مقابل عاملان ظلم و ستم ساکت و مطیع باشند. این اطاعت و سکوت، سلطهپذیری نام دارد و یکی از ویژگیهای بنیادی تاریخ ایران است. سلطهپذیری ایرانیان، بهمنزله اطاعت از قانون نبود، چون اصولاً قانونی وجود نداشت. سلطهپذیری ایرانی را باید تحمل رنج تعبیر کرد که قرنها با زندگی مردم عجین شده بود.
در بخش بزرگی از تاریخ ایران، قدرت در دست اقوام بیگانه بود که به ایران حمله کردند و با توسل به زور و خشونت مردم را زیر سلطه نگه داشتند. در تاریخ ایران پیش از اسلام، سلوکیهای یونانی برای دوره کوتاهی بر ایران حکومت کردند و با یک قیام ملی بیرون رانده شدند، ولی در تاریخ ایران بعد از اسلام، اعراب، تُرکها و مغولها قرنها بر ایران حکومت کردند و مردم ایران هرگز نتوانستند این بیگانگان را از کشور خود بیرون کنند. علاوه بر حاکمیت بیگانهها، بسیاری از فرمانروایان ایران اعم از ایرانی و بیگانه حتی مطابق معیارهای سنتی ایرانی مصداق ظلم و بیعدالتی بودند. بااینوجود قرنها بر ایران حکومت کردند و مردم ایران تا پیش از انقلاب مشروطیت هرگز نتوانستند نظام سیاسی را به چالش بکشند.
مجموعه متنوعی از عوامل، راه را برای سلطهپذیری مردم ایران هموار میکرد. بخشی از این عوامل برخاسته از جغرافیای ایران و منش ملی ایرانیان بود و بخشی با سیاستهای حکومتی ارتباط داشت…
@tarikhandishmag
📝دکتر ساسان طهماسبی
@tarikhandishmag
سیری از حوادث تلخ تاریخی و ظلم و ستم حکومتها به مردم ایران یاد داد که چارهای جز اطاعت و تحمل رنج ندارند، اما باید رنج و نارضایتی خود را پنهان کرده و در مقابل عاملان ظلم و ستم ساکت و مطیع باشند. این اطاعت و سکوت، سلطهپذیری نام دارد و یکی از ویژگیهای بنیادی تاریخ ایران است. سلطهپذیری ایرانیان، بهمنزله اطاعت از قانون نبود، چون اصولاً قانونی وجود نداشت. سلطهپذیری ایرانی را باید تحمل رنج تعبیر کرد که قرنها با زندگی مردم عجین شده بود.
در بخش بزرگی از تاریخ ایران، قدرت در دست اقوام بیگانه بود که به ایران حمله کردند و با توسل به زور و خشونت مردم را زیر سلطه نگه داشتند. در تاریخ ایران پیش از اسلام، سلوکیهای یونانی برای دوره کوتاهی بر ایران حکومت کردند و با یک قیام ملی بیرون رانده شدند، ولی در تاریخ ایران بعد از اسلام، اعراب، تُرکها و مغولها قرنها بر ایران حکومت کردند و مردم ایران هرگز نتوانستند این بیگانگان را از کشور خود بیرون کنند. علاوه بر حاکمیت بیگانهها، بسیاری از فرمانروایان ایران اعم از ایرانی و بیگانه حتی مطابق معیارهای سنتی ایرانی مصداق ظلم و بیعدالتی بودند. بااینوجود قرنها بر ایران حکومت کردند و مردم ایران تا پیش از انقلاب مشروطیت هرگز نتوانستند نظام سیاسی را به چالش بکشند.
مجموعه متنوعی از عوامل، راه را برای سلطهپذیری مردم ایران هموار میکرد. بخشی از این عوامل برخاسته از جغرافیای ایران و منش ملی ایرانیان بود و بخشی با سیاستهای حکومتی ارتباط داشت…
@tarikhandishmag
Forwarded from اتچ بات
📌بخشی از مقاله دانشمندان زرتشتی پس از اسلام
✍بهمن انصاری
@tarikhandishmag
در هنگام صحبت از تمدن اسلامی، نقش زرتشتیان در شکل گیری این تمدن وسیع است. در قرون اسلامی، زرتشتیان با تمام محدودیت هایی که در پیش داشتند اما در علومی چون ترجمه، ادبیات، تاریخ، هندسه ، نجوم و غیره...به خلق چنان آثار ارزشمندی دست یازیدند که به زودی در کنار آثار علمی ایرانیان مسلمان شده، پایگاه علم جدید را برپاساخت.
بهمنیار بن مرزبان آذربایجانی، از زرتشتیانی بود که در خردسالی شاگرد یک دکان آهنگری بود. اما به واسطه هوش و نبوغی که داشت مورد توجه ابن سینا قرار گرفته، مسلمان شد و سال های شاگرد شیخ الرییس گردید. او کتبی در فلسفه، منطق و طب تالیف کرد. در داروسازی شاپور بن سهل گندیشاپوری که در بیمارستان گندیشاپور خدمت می کرد از مشهورترین دانشمندان زرتشتی است. او کتاب " قربانی " را در قرن سوم هجری تحریر نمود که این اثر تا قرن شش به عنوان مرجع مهم داروسازی در تمام سرزمین های اسلامی مورد استفاده قرار می گرفت...
یکی از بزرگترین دودمان های زرتشتی، نوبختیان بودند. نوبختیان خود را از بازماندگان دودمان مغان فارس می دانستند. نیتی این خاندان نوبخت از مغان بنام زرتشتی بود که با فشار دستگاه خلیفه، مسلمان گردید. در میان آنان، اندیشمندان و بزرگانی در زمینه ستاره شناسی، ادبیات، کلام شناسی، دیوان سالاری و دبیری رشد یافتند که دنباله رو دانش ها و علوم ایرانیان باستان بودند. بیشتر افراد خاندان نوبختی جز یک یا دو نفر، شیعه بودند. این خاندان با راه یافتن به دربار خلفای عباسی، در گسترش دانش و پیشرفت تمدن اسلامی نقش چشمگیری داشتند...
🔻ادامه این مقاله و شماره سوم نشریه تاریخ اندیش را می توانید در سایت نشریه به آدرس Www.tarikhandish.ir و یا از کتابفروشی های معتبر خریداری کنید.
✍بهمن انصاری
@tarikhandishmag
در هنگام صحبت از تمدن اسلامی، نقش زرتشتیان در شکل گیری این تمدن وسیع است. در قرون اسلامی، زرتشتیان با تمام محدودیت هایی که در پیش داشتند اما در علومی چون ترجمه، ادبیات، تاریخ، هندسه ، نجوم و غیره...به خلق چنان آثار ارزشمندی دست یازیدند که به زودی در کنار آثار علمی ایرانیان مسلمان شده، پایگاه علم جدید را برپاساخت.
بهمنیار بن مرزبان آذربایجانی، از زرتشتیانی بود که در خردسالی شاگرد یک دکان آهنگری بود. اما به واسطه هوش و نبوغی که داشت مورد توجه ابن سینا قرار گرفته، مسلمان شد و سال های شاگرد شیخ الرییس گردید. او کتبی در فلسفه، منطق و طب تالیف کرد. در داروسازی شاپور بن سهل گندیشاپوری که در بیمارستان گندیشاپور خدمت می کرد از مشهورترین دانشمندان زرتشتی است. او کتاب " قربانی " را در قرن سوم هجری تحریر نمود که این اثر تا قرن شش به عنوان مرجع مهم داروسازی در تمام سرزمین های اسلامی مورد استفاده قرار می گرفت...
یکی از بزرگترین دودمان های زرتشتی، نوبختیان بودند. نوبختیان خود را از بازماندگان دودمان مغان فارس می دانستند. نیتی این خاندان نوبخت از مغان بنام زرتشتی بود که با فشار دستگاه خلیفه، مسلمان گردید. در میان آنان، اندیشمندان و بزرگانی در زمینه ستاره شناسی، ادبیات، کلام شناسی، دیوان سالاری و دبیری رشد یافتند که دنباله رو دانش ها و علوم ایرانیان باستان بودند. بیشتر افراد خاندان نوبختی جز یک یا دو نفر، شیعه بودند. این خاندان با راه یافتن به دربار خلفای عباسی، در گسترش دانش و پیشرفت تمدن اسلامی نقش چشمگیری داشتند...
🔻ادامه این مقاله و شماره سوم نشریه تاریخ اندیش را می توانید در سایت نشریه به آدرس Www.tarikhandish.ir و یا از کتابفروشی های معتبر خریداری کنید.
Telegram
attach 📎
Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم)
سعدی و سخن عشق
گفتهاند - و درست گفتهاند - که فارسی زبان بینالمللی عشق است. ادبیات گرانبار پارسی مالامال از حدیث عشق است و در میان عاشقان پارسیگوی کمتر کسیست که در پایگاه سعدی باشد. سعدی آموزگار راستین عشق است و بر ما که امروز دچار درد بیعشقی شدهایم و به همین سبب انواع گرفتاریها از همه سوی به ما روی آورده و بر ما تیغ آختهاند بایسته است که آموزههای این استاد بزرگ عشق را فرایاد آوریم و زنده کنیم که زنده شدن و زنده ماندنمان در گرو همین است. ما به قحطی عشق گرفتار آمدهایم و از اینحاست که کار ما در گره افتاده است.
@mardomnameh
هنوز پس از نزدیک به هشتصد سال شور آتش عشق سعدی دل هر خواننده فسرده دلمرده ره از عالم صورت به عالم معنی نبردهای را گرمی میبخشد و به جنبش میآورد و تاریکخانه دل و جان هر تلخکام مصیبتزدهای را از پرتو خود روشن میکند. گفتگوی پروانه با شمع - که در پایان باب سوم بوستان درج است - یک نمونه از نمونههای پرشمارست:
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت
که من عاشقم گر بسوزم رواست
ترا گریه و سوز باری چراست؟
بگفت ای هوادار مسکین من
برفت انگبین جان شیرین من
چو شیرینی از من به در میرود
چو فرهادم آتش به سر میرود
همیگفت و هرلحظه سیلاب درد
فرو میدویدش به رخسار زرد
که ای مدعی عشق کار تو نیست
که نه صبر داری نه یارای ایست
تو بگریزی از پیش یک شعله خام
من استادهام تا بسوزم تمام
ترا آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بین که از پای تا سر بسوخت
همهشب درین گفتگو بود شمع
به دیدار او وقت اصحاب جمع
نرفته ز شب همچنان بهرهای
که ناگه بکشتش پریچهرهای
همیگفت و میرفت دودش به سر
که این است پایان عشق ای پسر
اگر عاشقی خواهی آموختن
به کشتن فرج یابی از سوختن
مکن گریه بر گور مقتول دوست
برو خرمی کن که مقبول اوست
اگر عاشقی سر مشوی از مرض
چو سعدی فرو شوی دست از غرض
فدایی ندارد ز مقصود چنگ
وگر بر سرش تیر بارند و سنگ
به دریا مرو گفتمت زینهار
وگر میروی تن به طوفان سپار
@mardomnameh
گفتهاند - و درست گفتهاند - که فارسی زبان بینالمللی عشق است. ادبیات گرانبار پارسی مالامال از حدیث عشق است و در میان عاشقان پارسیگوی کمتر کسیست که در پایگاه سعدی باشد. سعدی آموزگار راستین عشق است و بر ما که امروز دچار درد بیعشقی شدهایم و به همین سبب انواع گرفتاریها از همه سوی به ما روی آورده و بر ما تیغ آختهاند بایسته است که آموزههای این استاد بزرگ عشق را فرایاد آوریم و زنده کنیم که زنده شدن و زنده ماندنمان در گرو همین است. ما به قحطی عشق گرفتار آمدهایم و از اینحاست که کار ما در گره افتاده است.
@mardomnameh
هنوز پس از نزدیک به هشتصد سال شور آتش عشق سعدی دل هر خواننده فسرده دلمرده ره از عالم صورت به عالم معنی نبردهای را گرمی میبخشد و به جنبش میآورد و تاریکخانه دل و جان هر تلخکام مصیبتزدهای را از پرتو خود روشن میکند. گفتگوی پروانه با شمع - که در پایان باب سوم بوستان درج است - یک نمونه از نمونههای پرشمارست:
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت
که من عاشقم گر بسوزم رواست
ترا گریه و سوز باری چراست؟
بگفت ای هوادار مسکین من
برفت انگبین جان شیرین من
چو شیرینی از من به در میرود
چو فرهادم آتش به سر میرود
همیگفت و هرلحظه سیلاب درد
فرو میدویدش به رخسار زرد
که ای مدعی عشق کار تو نیست
که نه صبر داری نه یارای ایست
تو بگریزی از پیش یک شعله خام
من استادهام تا بسوزم تمام
ترا آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بین که از پای تا سر بسوخت
همهشب درین گفتگو بود شمع
به دیدار او وقت اصحاب جمع
نرفته ز شب همچنان بهرهای
که ناگه بکشتش پریچهرهای
همیگفت و میرفت دودش به سر
که این است پایان عشق ای پسر
اگر عاشقی خواهی آموختن
به کشتن فرج یابی از سوختن
مکن گریه بر گور مقتول دوست
برو خرمی کن که مقبول اوست
اگر عاشقی سر مشوی از مرض
چو سعدی فرو شوی دست از غرض
فدایی ندارد ز مقصود چنگ
وگر بر سرش تیر بارند و سنگ
به دریا مرو گفتمت زینهار
وگر میروی تن به طوفان سپار
@mardomnameh
Forwarded from اتچ بات
📣مراکز فروش شماره سوم نشریه تاریخ اندیش در تهران و شهرستان ها
🔅تهران
کتابفروشی طهوری - خیابان انقلاب
کتابفروشی مولی- خیابان انقلاب
کتابفروش توس- خیابان انقلاب
کتابفروشی صفحه سفید - ضلع شمالی میدان فلسطین شماره 9
شماری از کیوسک های مطبوعاتی روبروی دانشگاه تهران
☔️رشت
کتابفروشی آسمان - ابتدای خیابان امام خمینی
کتابفروشی فرازمند - ابتدای خیابان امام خمینی
کیوسک های مطبوعاتی ابتدای خیابان سعدی- خیابان سبزه میدان - میدان صابرین خیابان گلسار
☀️اصفهان
فرهنگسرای کتاب اصفهان- دروازه دولت ابتدای چهار باغ عباسی
☀️شیراز
کتابفروشی اسفند شیراز- میدان دانشجو - اول ساحلی غربی
🏔تبریز
کتابفروشی سپهر تبریز - میدان ساعت اول ارتش شمالی
🕌مشهد
کتابفروشی امام مشهد - چهارراه دکتری
@tarikhandishmag
🔅تهران
کتابفروشی طهوری - خیابان انقلاب
کتابفروشی مولی- خیابان انقلاب
کتابفروش توس- خیابان انقلاب
کتابفروشی صفحه سفید - ضلع شمالی میدان فلسطین شماره 9
شماری از کیوسک های مطبوعاتی روبروی دانشگاه تهران
☔️رشت
کتابفروشی آسمان - ابتدای خیابان امام خمینی
کتابفروشی فرازمند - ابتدای خیابان امام خمینی
کیوسک های مطبوعاتی ابتدای خیابان سعدی- خیابان سبزه میدان - میدان صابرین خیابان گلسار
☀️اصفهان
فرهنگسرای کتاب اصفهان- دروازه دولت ابتدای چهار باغ عباسی
☀️شیراز
کتابفروشی اسفند شیراز- میدان دانشجو - اول ساحلی غربی
🏔تبریز
کتابفروشی سپهر تبریز - میدان ساعت اول ارتش شمالی
🕌مشهد
کتابفروشی امام مشهد - چهارراه دکتری
@tarikhandishmag
Telegram
attach 📎
Forwarded from عکسهای قدیمی
عکسی تاریخی از مراسم بازدید ملکه انگلستان از یگانهای ارتش بریتانیا در سال ۱۹۴۹ میلادی که یکی از سربازان زن بخاطر ایستادن به مدت طولانی از هوش رفت و نقش زمین شد.
@afzayesheagahii
🎞 @ghadiim
@afzayesheagahii
🎞 @ghadiim
و کتاب است
که ما را به هم می رساند
در هنگامه ای که جهان از هر شوری خالی است
فیض شریفی
@tarikhandishmag
که ما را به هم می رساند
در هنگامه ای که جهان از هر شوری خالی است
فیض شریفی
@tarikhandishmag
📌نهضت ضد عربی شعوبیه
@tarikhandishmag
✍دکتر حمید رضا جدیدی
بعد از ورود اعراب به ایران به مدت دو قرن زبان پارسی فقط در روستاها رایج بود و از زندگی علمی و ادبی ایران دور شده بود و همین امر باعث عقب ماندگی این زبان از زندگی سیاسی، ادبی، و علمی شد. اما بعدها در اثر تلاش شعرا و ادبا، زبان فارسی دوباره وارد سیاست و علم و ادب شد، شاعران ایرانی با کوشش بسیار در صدد احیای تمدن و فرهنگ ایران بر آمدند. گروهی از ایرانیان که از حکومت اعراب اموی و بعدها عباسی حمایت نمی کردند نهضت ضد عرب را که آن وقت نهضت شعوبیه نامیده می شد، تقویت و با ضد تحقیر عرب مبارزه می کردند.
در این عهد نویسندگان و شاعران زیادی پا به عرصه فرهنگ و ادب گذاشتند. بسیاری از لغات فارسی در زبان عربی رواج یافت و کتابهای پهلوی مانند خداینامه و کلیله و دمنه به زبان عربی ترجمه گردید تا به عنصر عرب گوشزد کند ایرانیان از چه تاریخ و پیشینه فرهنگی برخوردارند. درست اینجا بود که ایرانی از یک اصل مسلم تاریخی بهره برداری کرد و نفوذ معنوی خود را تا اعماق حکومت اعرابی که بر خلاف اعتقادات اسلام به خوی خود بر تربیت جاهلیت بازگشته بودند، کارگر ساخت. آن اصل این است: اگر قوم و ملت متمدنی از اقوام و قبایل وحشی یا نیمه متمدن شکست بخورد، دیر یا زود، افکار و آراء و عقاید و فرهنگ و تمدن خود را در ملت غالب رسوخ و نفوذ خواهد داد و به عبارت دیگر تحت تاثیر عوامل نیرومند مذکور، همه شءون حیاتی نیمه متمدن، غالب در مدنیت و افکار و فرهنگ ملت متمدن ولی مغلوب مستحیل خواهد شد.
هنگامی که مامون خلیفه، ایرانیان را از جهتی بر عرب ها ترجیح می داد، علمای برجسته بیمی نداشتند که محاسن ایرانیان را ستایش نموده و مرتبه عرب ها را تنزل دهند و حتی گاهی صراحتا آنان را به عنوان طبقه بی دانش قلمداد نمایند مورخان ایرانی به یاد سنن و روایات باستانی، کتب خود را تحت تاثیر روح میهن دوستی و اصالت ایرانی خود تالیف کردند. مقارن با آن نیز گروهی مکررا و آگاهانه نژاد ایرانی خود را با تاکید خاصی از روی اعتقاد ملی یادآوری می نمودند.
به طور کلی ایرانیان برلی مقابله با اعرابی که خود برتر بینی را پیشه خود ساخته بودند سه راه برگزیدند: اول قیام سیاسی که به وسیله افرادی چون ابومسلم خراسانی آغاز شد و به ایجاد دولت های ایرانی مستقل پایان یافت. دوم قیام علیه آیین اسلام و تعمد در تخریب آن که نوعی مقاومت منفی بود و سوم قیام اجتماعی و ادبی که به دست شعوبیه انجام پذیرفت که با استناد به آیه 13 سوره حجرات اعراب را فرو دست دیگران معرفی کردند و عنصر ایرانی و غیر عرب را بر ایشان برتری دادند.
از سوی دیگر تحت تاثیر نهضت شعوبیه ضمن مبارزات سیاسی، تلاش های گسترده ای در جهت معرفی پیشینه تاریخی و فرهنگی ایران انجام گرفت و آثار متعددی از زبان پهلوی به عربی ترجمه شد این مساله موجب رشد و تقویت روح حماسی در بین مردم گردید و نهایتا به خلق حماسه هایی مانند شاهنامه فردوسی انجامید. روی کار آمدن حکومت های ایرانی از جمله طاهریان و سامانیان و توجه امیران این دو خاندان به آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی بیش از پیش اندیشه های حماسی در جامعه ایرانی را رشد داد.
@tarikhandishmag
📝قسمتی از مقاله نقش ادبیات در نهضت ضد عربی شعوبیه تا قرن سوم هجری در ایران از نشریه تاریخ و پژوهش شماره چهارم
@tarikhandishmag
✍دکتر حمید رضا جدیدی
بعد از ورود اعراب به ایران به مدت دو قرن زبان پارسی فقط در روستاها رایج بود و از زندگی علمی و ادبی ایران دور شده بود و همین امر باعث عقب ماندگی این زبان از زندگی سیاسی، ادبی، و علمی شد. اما بعدها در اثر تلاش شعرا و ادبا، زبان فارسی دوباره وارد سیاست و علم و ادب شد، شاعران ایرانی با کوشش بسیار در صدد احیای تمدن و فرهنگ ایران بر آمدند. گروهی از ایرانیان که از حکومت اعراب اموی و بعدها عباسی حمایت نمی کردند نهضت ضد عرب را که آن وقت نهضت شعوبیه نامیده می شد، تقویت و با ضد تحقیر عرب مبارزه می کردند.
در این عهد نویسندگان و شاعران زیادی پا به عرصه فرهنگ و ادب گذاشتند. بسیاری از لغات فارسی در زبان عربی رواج یافت و کتابهای پهلوی مانند خداینامه و کلیله و دمنه به زبان عربی ترجمه گردید تا به عنصر عرب گوشزد کند ایرانیان از چه تاریخ و پیشینه فرهنگی برخوردارند. درست اینجا بود که ایرانی از یک اصل مسلم تاریخی بهره برداری کرد و نفوذ معنوی خود را تا اعماق حکومت اعرابی که بر خلاف اعتقادات اسلام به خوی خود بر تربیت جاهلیت بازگشته بودند، کارگر ساخت. آن اصل این است: اگر قوم و ملت متمدنی از اقوام و قبایل وحشی یا نیمه متمدن شکست بخورد، دیر یا زود، افکار و آراء و عقاید و فرهنگ و تمدن خود را در ملت غالب رسوخ و نفوذ خواهد داد و به عبارت دیگر تحت تاثیر عوامل نیرومند مذکور، همه شءون حیاتی نیمه متمدن، غالب در مدنیت و افکار و فرهنگ ملت متمدن ولی مغلوب مستحیل خواهد شد.
هنگامی که مامون خلیفه، ایرانیان را از جهتی بر عرب ها ترجیح می داد، علمای برجسته بیمی نداشتند که محاسن ایرانیان را ستایش نموده و مرتبه عرب ها را تنزل دهند و حتی گاهی صراحتا آنان را به عنوان طبقه بی دانش قلمداد نمایند مورخان ایرانی به یاد سنن و روایات باستانی، کتب خود را تحت تاثیر روح میهن دوستی و اصالت ایرانی خود تالیف کردند. مقارن با آن نیز گروهی مکررا و آگاهانه نژاد ایرانی خود را با تاکید خاصی از روی اعتقاد ملی یادآوری می نمودند.
به طور کلی ایرانیان برلی مقابله با اعرابی که خود برتر بینی را پیشه خود ساخته بودند سه راه برگزیدند: اول قیام سیاسی که به وسیله افرادی چون ابومسلم خراسانی آغاز شد و به ایجاد دولت های ایرانی مستقل پایان یافت. دوم قیام علیه آیین اسلام و تعمد در تخریب آن که نوعی مقاومت منفی بود و سوم قیام اجتماعی و ادبی که به دست شعوبیه انجام پذیرفت که با استناد به آیه 13 سوره حجرات اعراب را فرو دست دیگران معرفی کردند و عنصر ایرانی و غیر عرب را بر ایشان برتری دادند.
از سوی دیگر تحت تاثیر نهضت شعوبیه ضمن مبارزات سیاسی، تلاش های گسترده ای در جهت معرفی پیشینه تاریخی و فرهنگی ایران انجام گرفت و آثار متعددی از زبان پهلوی به عربی ترجمه شد این مساله موجب رشد و تقویت روح حماسی در بین مردم گردید و نهایتا به خلق حماسه هایی مانند شاهنامه فردوسی انجامید. روی کار آمدن حکومت های ایرانی از جمله طاهریان و سامانیان و توجه امیران این دو خاندان به آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی بیش از پیش اندیشه های حماسی در جامعه ایرانی را رشد داد.
@tarikhandishmag
📝قسمتی از مقاله نقش ادبیات در نهضت ضد عربی شعوبیه تا قرن سوم هجری در ایران از نشریه تاریخ و پژوهش شماره چهارم
Forwarded from اتچ بات 📎
📖 #چاپ_کتاب
❇️ کتاب "تأثیر جنگ جهانی اول بر روابط فکری و سیاسی ایران و آلمان"، تألیف دکتر عباس پناهی و علی پورعلی به کوشش نشر میراث ماندگار در اردیبهشت ۱۳۹۸ به چاپ رسید.
✍🏻 آغاز روابط آلمانیها با ایران به دوره صفویه بازمىگردد. روابط سیاسی و فکری آلمان با ایرانىها همزمان با جنگ جهانی اول تأثیر زیادی بر ساختار فکری ایرانیان روشنفکر به ویژه بر رشد ناسیونالیسم در ایران داشت. یکی از مهمترین دلایل گرایش سیاستمداران آلمانی به مسأله ایران، قرار گرفتن ایران در مسیر هندوستان و دسترسی بر بخش مهمی از مناطق ژئوپلیتیک آسیای جنوبی و خاورمیانه بود. این روابط نخست بیشتر بر پایههای علمی، فرهنگی، عامالمنفعه و بشردوستانه قرار داشت. همزمان با جنگ جهانی اول، شیوه مثبت رفتاری آلمانىها با ایرانیان و جبهه ضد انگلیسی آنها موجب شد تا با تلاش برخی از زمامداران و ملىگرایان ایرانی که از دیرباز به دنبال تمسک به یک قدرت سوم بودند، فضای سیاسی و فرهنگی ایرانیان به سوی آلمان گرایش یابد. آلمانىها با نفوذ در اندیشه و فرهنگ ایرانی، منبع الهام ناسیونالیسم برای ایرانیان نخبهای بودند که برای رهایی از سیاستهای انگلستان و روسیه به آنها متمایل شدند. حلقه روشنفکران ایرانی برلین نسلی از ایرانیانی را تربیت کرد که داعیهدار ناسیونالیسم ایرانی در دوره پهلوی شدند و علاوه بر نفوذ در ساختار سیاسی و ادبیات فکری، ناسیونالیسم مبتنی بر باستانگرایی را خلق کردند. در پژوهش حاضر، نگارندگان ضمن تجزیه و تحلیل نقش آلمانىها در ایران، تأثیر جنگ جهانی اول را بر روابط فکری و سیاسی ایران و آلمان در سالهای نخست سده بیستم میلادی مورد پژوهش قرار میدهند. کتاب حاضر در چهار فصل سازماندهی شده است. در فصل نخست با عنوان «جنگ جهانی اول و ایران»، اوضاع سیاسی ایران در جنگ جهانی اول و کشمکش دولتهای خارجی در ایرانِ مقارن جنگ مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم به تأثیر آلمان بر روشنفکران، مطبوعات و اشعار فارسی پرداخته شده است. در فصل سوم نقش جاسوسان آلمانی در ایران و تأثیر آنها بر ساختار سیاسی و اجتماعی ایران مورد پژوهش قرار گرفته است و در فصل چهارم و پایانی به نقش آلمانیها در جنبشهای اجتماعی ایرانِ مقارن جنگ جهانی اول پرداخته شده است.
©hannel➣ @researchguilan
❇️ کتاب "تأثیر جنگ جهانی اول بر روابط فکری و سیاسی ایران و آلمان"، تألیف دکتر عباس پناهی و علی پورعلی به کوشش نشر میراث ماندگار در اردیبهشت ۱۳۹۸ به چاپ رسید.
✍🏻 آغاز روابط آلمانیها با ایران به دوره صفویه بازمىگردد. روابط سیاسی و فکری آلمان با ایرانىها همزمان با جنگ جهانی اول تأثیر زیادی بر ساختار فکری ایرانیان روشنفکر به ویژه بر رشد ناسیونالیسم در ایران داشت. یکی از مهمترین دلایل گرایش سیاستمداران آلمانی به مسأله ایران، قرار گرفتن ایران در مسیر هندوستان و دسترسی بر بخش مهمی از مناطق ژئوپلیتیک آسیای جنوبی و خاورمیانه بود. این روابط نخست بیشتر بر پایههای علمی، فرهنگی، عامالمنفعه و بشردوستانه قرار داشت. همزمان با جنگ جهانی اول، شیوه مثبت رفتاری آلمانىها با ایرانیان و جبهه ضد انگلیسی آنها موجب شد تا با تلاش برخی از زمامداران و ملىگرایان ایرانی که از دیرباز به دنبال تمسک به یک قدرت سوم بودند، فضای سیاسی و فرهنگی ایرانیان به سوی آلمان گرایش یابد. آلمانىها با نفوذ در اندیشه و فرهنگ ایرانی، منبع الهام ناسیونالیسم برای ایرانیان نخبهای بودند که برای رهایی از سیاستهای انگلستان و روسیه به آنها متمایل شدند. حلقه روشنفکران ایرانی برلین نسلی از ایرانیانی را تربیت کرد که داعیهدار ناسیونالیسم ایرانی در دوره پهلوی شدند و علاوه بر نفوذ در ساختار سیاسی و ادبیات فکری، ناسیونالیسم مبتنی بر باستانگرایی را خلق کردند. در پژوهش حاضر، نگارندگان ضمن تجزیه و تحلیل نقش آلمانىها در ایران، تأثیر جنگ جهانی اول را بر روابط فکری و سیاسی ایران و آلمان در سالهای نخست سده بیستم میلادی مورد پژوهش قرار میدهند. کتاب حاضر در چهار فصل سازماندهی شده است. در فصل نخست با عنوان «جنگ جهانی اول و ایران»، اوضاع سیاسی ایران در جنگ جهانی اول و کشمکش دولتهای خارجی در ایرانِ مقارن جنگ مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم به تأثیر آلمان بر روشنفکران، مطبوعات و اشعار فارسی پرداخته شده است. در فصل سوم نقش جاسوسان آلمانی در ایران و تأثیر آنها بر ساختار سیاسی و اجتماعی ایران مورد پژوهش قرار گرفته است و در فصل چهارم و پایانی به نقش آلمانیها در جنبشهای اجتماعی ایرانِ مقارن جنگ جهانی اول پرداخته شده است.
©hannel➣ @researchguilan
Telegram
attach📎
Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم)
💢نهاد رانت داری دولتی در ایران💢
@mardomnameh
🔺رانت داری نهادی کهن و همزاد دولت در ایران بوده است. در سیستم اقتصادی مبتنی بر رانت داری، دیوان منبع و مخزن اصلی تجمیع رانت است. درآمدهای رانتی، به واسطه کانال های منشعب از دیوان، در بین لایه های مختلف اجتماعی توزیع می شود. تیول، تسعیر، تفاوت عمل و مواجب و مداخل مهم ترین کانال های توزیع رانت در دوره قاجاریه محسوب می شود. اولین مجلس شورای ملی در اقدامی قاطعانه چهار کانال اصلی توزیع رانت را مسدود کرد. این اقدام مجلس اول، نقش #رانت، #تبعیض و #فساد را در وقوع انقلاب مشروطه به وضوح نشان می دهد. در سیستم رانت داری، سال به سال از درآمدهای مالیاتی مشروع دولت کاسته و بر درآمدها و هزینه های رانتی افزوده می شود. قوانین و مقررات حکومتی در جهت رشد و گسترش درآمدهای رانتی تنظیم می شود. نظام اداری سال به سال فربه و ناکارآمدتر، درآمدهای مشروع دولت از کانال مالیات خارج و در کانال های رانتی به جیب افراد و گروه های رانت جو سرازیر می شود. به واسطه کانال های توزیع رانت، پیوندی مستحکم بین نخبگان محلی و مقامات بلندپایه و شخص شاه برقرار می شود. دولت به عنوان حامی و پشتیبان افراد و گروه های رانت جو در اقتصاد مداخله می کند. وفاداری مهم ترین شرط ورود به کانال رانت و ازدواج مصلحتی راهی برای استحکام پیوند وفاداری است. منافع حاصل از رانت، زاییده یک انحصار ساختگی است؛ تقاضا برای بهره مندی از منافع رانتی به شکل گسترده ای در جامعه وجود دارد. بنابر این، نخبگان جامعه زمینه های شیوع رانت را بصورت قانونی فراهم می آورند. انحصار، عامل ایجاد رانت است و مطلوبیت و تقاضای گسترده برای استفاده از رانت، انحصار را در همه سطوح اجتماعی تقویت می کند. به حدی که جایی برای «رقابت آزاد» باقی نمی ماند. قوانین و مقررات دولتی، مانع پیشرفت از راه های مشروع است و افراد و گروه های اجتماعی را به استفاده از رانت تشویق می کند.🔺
@mardomnameh
#شایان_کرمی؛ دانش آموخته دکتری تاریخ
#رانت_داری_دولتی
#تبعیض_فساد
#انحصارگرایی
#قاجاریه
#انقلاب_مشروطه
@mardomnameh
🔺رانت داری نهادی کهن و همزاد دولت در ایران بوده است. در سیستم اقتصادی مبتنی بر رانت داری، دیوان منبع و مخزن اصلی تجمیع رانت است. درآمدهای رانتی، به واسطه کانال های منشعب از دیوان، در بین لایه های مختلف اجتماعی توزیع می شود. تیول، تسعیر، تفاوت عمل و مواجب و مداخل مهم ترین کانال های توزیع رانت در دوره قاجاریه محسوب می شود. اولین مجلس شورای ملی در اقدامی قاطعانه چهار کانال اصلی توزیع رانت را مسدود کرد. این اقدام مجلس اول، نقش #رانت، #تبعیض و #فساد را در وقوع انقلاب مشروطه به وضوح نشان می دهد. در سیستم رانت داری، سال به سال از درآمدهای مالیاتی مشروع دولت کاسته و بر درآمدها و هزینه های رانتی افزوده می شود. قوانین و مقررات حکومتی در جهت رشد و گسترش درآمدهای رانتی تنظیم می شود. نظام اداری سال به سال فربه و ناکارآمدتر، درآمدهای مشروع دولت از کانال مالیات خارج و در کانال های رانتی به جیب افراد و گروه های رانت جو سرازیر می شود. به واسطه کانال های توزیع رانت، پیوندی مستحکم بین نخبگان محلی و مقامات بلندپایه و شخص شاه برقرار می شود. دولت به عنوان حامی و پشتیبان افراد و گروه های رانت جو در اقتصاد مداخله می کند. وفاداری مهم ترین شرط ورود به کانال رانت و ازدواج مصلحتی راهی برای استحکام پیوند وفاداری است. منافع حاصل از رانت، زاییده یک انحصار ساختگی است؛ تقاضا برای بهره مندی از منافع رانتی به شکل گسترده ای در جامعه وجود دارد. بنابر این، نخبگان جامعه زمینه های شیوع رانت را بصورت قانونی فراهم می آورند. انحصار، عامل ایجاد رانت است و مطلوبیت و تقاضای گسترده برای استفاده از رانت، انحصار را در همه سطوح اجتماعی تقویت می کند. به حدی که جایی برای «رقابت آزاد» باقی نمی ماند. قوانین و مقررات دولتی، مانع پیشرفت از راه های مشروع است و افراد و گروه های اجتماعی را به استفاده از رانت تشویق می کند.🔺
@mardomnameh
#شایان_کرمی؛ دانش آموخته دکتری تاریخ
#رانت_داری_دولتی
#تبعیض_فساد
#انحصارگرایی
#قاجاریه
#انقلاب_مشروطه
📌شاهنامه سر چشمه هنرهای ایرانی
سخنرانی استاد دکتر محمود جعفری دهقی در تاریخ 98/2/19 در تاریخانه دامغان
👇👇👇👇👇👇👇
@tarikhandishmag
سخنرانی استاد دکتر محمود جعفری دهقی در تاریخ 98/2/19 در تاریخانه دامغان
👇👇👇👇👇👇👇
@tarikhandishmag
Forwarded from اتچ بات
📌بخشی از مقاله تحلیلی بر جنبش های عصر اموی و نقش ایرانیان موالی در آنها
@tarikhandishmag
✍رحیم شبانه
موضوع مهم در ارتباط با این جنبش ها تقسیم بندی آنهاست. در یک تقسیم بندی گفته می شود این حرکتها سیاسی _ مذهبی بودند. چون تقریبا همه آنها خواسته های سیاسی دارند، ولی به طریقی جنبه مذهبی نیز بدان ها داده اند. جنبه ی مذهبی همه ی این جنبش ها اسلامی بودن آنهاست. در حالی که حرکت های اواخر عصر اموی و اوایل دوره عباسی گرچه مذهبی هستند اما از مذاهب پیش از اسلام ریشه می گیرند. دلیل آن هم این است که در حرکت های عصر اموی نقش رهبری بدست عرب ها می باشد، چه در حرکت های شیعی و چه خارجی و غیره. پس موالی ایرانی شرکت کننده در آنها کمتر نقش رهبری را دارند. هر چند که در حرکت خوارج در دهه های بعد ایرانیان در مقام رهبری حرکت هم ظاهر شدند ، اما در آغاز نقش رهبری صرفا بدست عرب ها بود و آنها در این دوران حرکت ضد اسلامی نداشتند زیرا تصور جایگزینی برای دین اسلام وجود نداشت. با وجود این هر کدام اسلام را به تفسیر خود می دیدند ولی در کل ضدیتی با دین نداشتند. آیت در حالی بود که در حرکت های عصر عباسی نقش رهبری بیشتر در دست ایرانیان بود. بنابراین آشنایی و علایق قومی و سنتی یک نوع بازگشت مذهبی به گذشته را در آنها زنده کرد...
از سوی دیگر وقتی این حرکت ها وارد سرزمین های اصلی ایران می شدند، تحت تاثیر محیط قرار گرفته تا حدود زیادی تعصب مذهبی خود را از دست می دادند و به شدت تحت تاثیر اندیشه های ایرانی قرار می گرفتند. نمونه بارز آن خوارج سیستان بود. اشپولر معتقد است این حرکت ها در داخل ایران به دلیل ماهیت قبیله یی شان مورد نفرت مردم ایران بوده و چندان مورد توجه آنها واقع نمی شدند. شاید این سخن تا حدی قابل قبول باشد، اما این مطلب درباره ی همه این قیام ها صدق نمی کند. با وجود این گاهی حتی بدون هیچ گونه هماهنگی در آرمان ها و اهداف، گروه هایی از اقوام ایرانی از این حرکت ها حمایت می کردند. حمایت عشایر خوزستان و فارس در حرکت های خوارج بیش از یک بار انجام شده است. همچنین حمایت عشایر خوزستان از شورش خریت بن راشد را نمی توان نادیده گرفت...
🔻ادامه این مقاله را می توانید در سایت نشریه به آدرس: Www.tarikhandish.ir و در قسمت شماره سوم نشریه تاریخ اندیش بخوانید .
@tarikhandishmag
@tarikhandishmag
✍رحیم شبانه
موضوع مهم در ارتباط با این جنبش ها تقسیم بندی آنهاست. در یک تقسیم بندی گفته می شود این حرکتها سیاسی _ مذهبی بودند. چون تقریبا همه آنها خواسته های سیاسی دارند، ولی به طریقی جنبه مذهبی نیز بدان ها داده اند. جنبه ی مذهبی همه ی این جنبش ها اسلامی بودن آنهاست. در حالی که حرکت های اواخر عصر اموی و اوایل دوره عباسی گرچه مذهبی هستند اما از مذاهب پیش از اسلام ریشه می گیرند. دلیل آن هم این است که در حرکت های عصر اموی نقش رهبری بدست عرب ها می باشد، چه در حرکت های شیعی و چه خارجی و غیره. پس موالی ایرانی شرکت کننده در آنها کمتر نقش رهبری را دارند. هر چند که در حرکت خوارج در دهه های بعد ایرانیان در مقام رهبری حرکت هم ظاهر شدند ، اما در آغاز نقش رهبری صرفا بدست عرب ها بود و آنها در این دوران حرکت ضد اسلامی نداشتند زیرا تصور جایگزینی برای دین اسلام وجود نداشت. با وجود این هر کدام اسلام را به تفسیر خود می دیدند ولی در کل ضدیتی با دین نداشتند. آیت در حالی بود که در حرکت های عصر عباسی نقش رهبری بیشتر در دست ایرانیان بود. بنابراین آشنایی و علایق قومی و سنتی یک نوع بازگشت مذهبی به گذشته را در آنها زنده کرد...
از سوی دیگر وقتی این حرکت ها وارد سرزمین های اصلی ایران می شدند، تحت تاثیر محیط قرار گرفته تا حدود زیادی تعصب مذهبی خود را از دست می دادند و به شدت تحت تاثیر اندیشه های ایرانی قرار می گرفتند. نمونه بارز آن خوارج سیستان بود. اشپولر معتقد است این حرکت ها در داخل ایران به دلیل ماهیت قبیله یی شان مورد نفرت مردم ایران بوده و چندان مورد توجه آنها واقع نمی شدند. شاید این سخن تا حدی قابل قبول باشد، اما این مطلب درباره ی همه این قیام ها صدق نمی کند. با وجود این گاهی حتی بدون هیچ گونه هماهنگی در آرمان ها و اهداف، گروه هایی از اقوام ایرانی از این حرکت ها حمایت می کردند. حمایت عشایر خوزستان و فارس در حرکت های خوارج بیش از یک بار انجام شده است. همچنین حمایت عشایر خوزستان از شورش خریت بن راشد را نمی توان نادیده گرفت...
🔻ادامه این مقاله را می توانید در سایت نشریه به آدرس: Www.tarikhandish.ir و در قسمت شماره سوم نشریه تاریخ اندیش بخوانید .
@tarikhandishmag
Telegram
attach 📎
Forwarded from "«کانونِ پِژوهشهایِ ایرانشناسانه»" (Sāmān)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥🎥🎥🎥🎥🎥🎥
《سخنانِ استادِ زندهیاد دکتر عباس زریاب خویی دربارهیِ فردوسی》
〰〰〰〰
@Badaxshan
〰〰〰〰
🔱
🔱🔱
🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱
《سخنانِ استادِ زندهیاد دکتر عباس زریاب خویی دربارهیِ فردوسی》
〰〰〰〰
@Badaxshan
〰〰〰〰
🔱
🔱🔱
🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱
Forwarded from اتچ بات
📌بخشی از مقاله تاثیر پذیری مکتب نقاشی اصفهان از تغییر تحولات اجتماعی در دوره صفویه
✍سید محمود حسینی
@tarikhandishmag
دوره صفویه به عنوان یکی از دوره های مهم نقاشی ایران شناخته شده است که ویژگی های جدیدی را به نقاشی ایران اهدا نمود. در این دوره با تغییر سلایق عمومی، از دست رفتن حامیان حکومتی هنرمندان، تغییر مذهب، جنگ ها و افزایش مراودات سیاسی اواسط دوره صفویه، مهاجرت های هنرمندان و غیره سبکی به نام سبک اصفهان در دوره صفویه رشد یافت که از مراکز هنری در بخارا، تبریز، عثمانی، قزوین، شیراز متاثر شد و این رویکرد ها منجر به شکل گیری مکتب اصفهان گردید. در سوی مقابل حمایت های مردمی و بالا رفتن سطح فرهنگی مردم در حمایت از هنرمندان و خرید آثار هنری باعث شکوفایی و توسعه هنر ایران شد.
در اواسط دوره صفویه و تغییر پایتخت به اصفهان در 1006 هجری قمری، ساخت و ساز قصرها و اماکن دولتی و اماکن عام المنفعه در پایتخت توسط شاه عباس اول صادر شد. با شکست ازبکان در غرب و پیروزی های شاه عباس بر عثمانی، ایران از موضع قدرت وارد گفتگوهای سیاسی و صلح با عثمانی شد. اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رو به بهبود ی نهاد و با رونق دوره صفویه ساخت و ساز اماکن سرعت غیر قابل وصفی به خود گرفت. اماکن ساخته شده با انواع نقوش، کاشی کاری ها و دیگر تزیینات مزین می گشت و شاه خود بر پیشرفت این بناها اشراف داشت. تزیینات این بناها جهت زیبا سازی و باشکوهتر شدن قصرها، مساجد، تفرجگاه ها، حمام ها،امکان خاص و... بسیار مورد توجه قرار گرفت به طوری که در قسمت های بیرونی و درونی این امکان از متریال ها یی مثل کاشی معرق استفاده می شد.اما سرعت پایین در ساخت کاشی معرق، هنرمندان را به فکر استفاده از کاشی هفت رنگ و سپس به فکر استفاده از نقاشی دیواری بر روی گچ در قسمتهای داخلی بنا سوق داد. استفاده از گچ بری و نقاشی دیواری بر روی گچ که در ایران سابقه ای طولانی دارد باعث سرعت بخشی در ساخت و تکمیل قصرها و دیگر اماکن عمومی و دولتی شد...
🔻متن کامل این مقاله را می توانید در سایت نشریه به آدرس Www.tarikhandish.ir مطالعه نمایید.
@tarikhandishmag
✍سید محمود حسینی
@tarikhandishmag
دوره صفویه به عنوان یکی از دوره های مهم نقاشی ایران شناخته شده است که ویژگی های جدیدی را به نقاشی ایران اهدا نمود. در این دوره با تغییر سلایق عمومی، از دست رفتن حامیان حکومتی هنرمندان، تغییر مذهب، جنگ ها و افزایش مراودات سیاسی اواسط دوره صفویه، مهاجرت های هنرمندان و غیره سبکی به نام سبک اصفهان در دوره صفویه رشد یافت که از مراکز هنری در بخارا، تبریز، عثمانی، قزوین، شیراز متاثر شد و این رویکرد ها منجر به شکل گیری مکتب اصفهان گردید. در سوی مقابل حمایت های مردمی و بالا رفتن سطح فرهنگی مردم در حمایت از هنرمندان و خرید آثار هنری باعث شکوفایی و توسعه هنر ایران شد.
در اواسط دوره صفویه و تغییر پایتخت به اصفهان در 1006 هجری قمری، ساخت و ساز قصرها و اماکن دولتی و اماکن عام المنفعه در پایتخت توسط شاه عباس اول صادر شد. با شکست ازبکان در غرب و پیروزی های شاه عباس بر عثمانی، ایران از موضع قدرت وارد گفتگوهای سیاسی و صلح با عثمانی شد. اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رو به بهبود ی نهاد و با رونق دوره صفویه ساخت و ساز اماکن سرعت غیر قابل وصفی به خود گرفت. اماکن ساخته شده با انواع نقوش، کاشی کاری ها و دیگر تزیینات مزین می گشت و شاه خود بر پیشرفت این بناها اشراف داشت. تزیینات این بناها جهت زیبا سازی و باشکوهتر شدن قصرها، مساجد، تفرجگاه ها، حمام ها،امکان خاص و... بسیار مورد توجه قرار گرفت به طوری که در قسمت های بیرونی و درونی این امکان از متریال ها یی مثل کاشی معرق استفاده می شد.اما سرعت پایین در ساخت کاشی معرق، هنرمندان را به فکر استفاده از کاشی هفت رنگ و سپس به فکر استفاده از نقاشی دیواری بر روی گچ در قسمتهای داخلی بنا سوق داد. استفاده از گچ بری و نقاشی دیواری بر روی گچ که در ایران سابقه ای طولانی دارد باعث سرعت بخشی در ساخت و تکمیل قصرها و دیگر اماکن عمومی و دولتی شد...
🔻متن کامل این مقاله را می توانید در سایت نشریه به آدرس Www.tarikhandish.ir مطالعه نمایید.
@tarikhandishmag
Telegram
attach 📎
▫️ متن زیر برای بخشِ «چهرهی ایران» ماهنامهی «سرزمین من» در اسفندماه تهیه شد که با کوتاه شدنهای بسیار در آن منتشر گردید. اینک متن کامل آن را به مناسبت زادروز آن بزرگمرد به دوستداران ایران و آزادی پیشکش میکنم.
▪️ پارههایی از متن:
▪️ روابط انگلستان با ايران پروندهاي سياه دارد؛ از دلالي در قراردادهاي پايان جنگهاي ايران و روسيه به سود روسيه، و سازش با روسيه بر سر منطقهی فرارود و کوتاه کردن دست ايران از اين منطقه، تا مجبور كردن ايران به دست كشيدن از مناطق شرقي خود به ويژه شهر تاريخي هرات؛ و نیز جدا کردنِ بخشی از بلوچستان و سپس هدیه دادنِ آن به دولتِ نوبنیادِ پاکستان؛ و از تلاش برای جدا کردنِ شیخنشینهای جنوب خلیجفارس از پیکرهی فرمانروایی ایران و قطع کردن پیوندهای میان این دو و حمایت از استقلالِ آن مناطق به دستِ کسانی مخالفِ سیاستهای ایران و تصرف جزاير ايراني آن آبراه؛ از سرکوب شیعیان تا بالا آوردنِ حکومتی اقلیتی در عراق، تا همواره به آن وابسته باشند؛ ایرانزدایی مناطق پیرامونی ایران با ایجاد تاریخهایی محلی و زدودنِ زبان مشترک ملی مردمانِ این مناطق، زبان فارسی، و جایگزین کردنِ آن با زبان خود یا زبانهای محلی، تا پیوندهای این مردمان سست گردد؛ از گرفتن امتيازات متعدد ناعادلانه در ایران و تلاش برای غارت منابعِ آن، بهویژه نفت، تا گردانندگی مناطقِ نفتخیز بهگونهای مستقل از اختیاراتِ هیأتحاکمه ایران؛ همچنین از تشويق غيرمستقيم ايرانيان به اعتياد و كشت ترياك تا بردن و آوردن دولتها در ايران و دخالت در مجلس شورای ملی با جلب همکاری نمایندگانی در مجلس از طریق رشوه و پشتیبانی از افراد وابسته به سیاستهای خود برای ورود به آن؛ و سرانجام از تقسيم ايران ميان خود و روسيه تا قرارداد تحتالحمايه کردن ايران (قرارداد 1919 با وثوقالدوله) و سپس اشغال نظامي ايران در جريانِ دو جنگ جهانی در حالی که دولتهای وقتِ ایران اعلام بیطرفی کرده بودند، که در اشغال نخست قحطیِ بزرگ مصنوعیای نیز به دست کارگزارانِ سیاستش ایجاد شد که به مرگ بسیاری از هممیهنان انجامید،...
▪️ کاری که مصدق انجام داد بهره بردن از فرصتی طلایی بود؛ او، در مقطعی مهم و تاریخساز، از فورانِ شور ایراندوستیِ ایرانیان برای به ثمر رساندن یکی از مهمترین خواستهای نیروهای ملیگرا، که کوتاه کردن دستِ استعمار انگلیس در ایران بود، بهره برد؛ بدون آنکه به این خواستِ ملی پشت کند، در طی مسیر اغفال شود یا به کمتر از آن رضایت دهد...
▪️ از این رو، هنگامی که میخواهیم تحلیلی واقعی از رویداد ملی شدن صنعتِ نفت داشته باشیم باید این زمینه را ببینیم که روبهروی این جنبش «دولت انگلستان» قرار داشت و کلیت کشمکشهای این مقطع از تاریخ نه به رودررویی مصدق با دربار مرتبط است و نه پیوندی با دولت آمریکا دارد که در آن هنگام حکم نیروی متوازنکنندهی سوم را برای ما داشت و فراموش نکنیم که تا آن مقطع آن کشور نه تنها پیشینهای استعماری نداشت بلکه در قائلهی پیشهوری و اختلافِ ایران با روسیه نیز جانبِ ایران را گرفته و در ذهنیت سیاستمدارانِ ایرانی نقشی مثبت داشت. و دقیقاً از همین روست که از همان آغاز نخستوزیریِ مصدق، دولت انگلستان ارتباط مستقیم با دولتِ ایران را قطع کرد و بنای مخالفت با آن را گذارد؛ مخالفتی که یکی از درازدامنهترین مخالفتهای دولت انگلستان با یک فرد است و مشابهاش را حتی با گاندی، رهبر جنبشِ استقلال هندوستان، انجام نداده بود.
▪️ آزادی برای مصدق یک تاکتیک یا حتی هدف نبود؛ او به آزادی باور داشت و این را در رفتارهای سیاسی خود، به سادگی، نشان میداد بدون آن که بخواهد برای آن قائل به امتیازی شود. چندی پیش، خبرگزاری تسنیم به جهت منفی نشان دادنِ چهرهی مصدق پارهای از خاطرات محمدتقی فلسفی را به نقل از کتاب خاطراتش بازتاب داد که پس از آن هم خبرگزاریهای همسو آن را بازنشر کردند. فلسفی دربارهی واکنش محمد مصدق به پیام آیتالله بروجردی در مورد برخورد با بهائیان مینویسد: «به امر حضرت آیتالله عظمی آقای بروجردی وقت ملاقات گرفتم و نزد او رفتم. مانند همان دفعه قبل، او روی تخت و زیر پتو خوابیده بود. پیام آقای بروجردی را به ایشان رساندم و گفتم: شما رئیس دولت اسلامی ایران هستید و الآن بهاییها در شهرستانها فعال هستند و مشکلاتی را برای مردم مسلمان ایجاد کردهاند؛ لذا مرتباً نامههایی از آنان به عنوان شکایت به آیتالله بروجردی میرسد. ایشان لازم دانستند که شما دراین باره اقدامی بفرمایید. دکتر مصدق بعد از تمام شدن صحبت من، به گونهی تمسخرآمیزی، قاهقاه و با صدای بلندی خندید و گفت: آقای فلسفی، از نظر من مسلمان و بهایی فرقی ندارند؛ همه از یک ملت و ایرانی هستند. این پاسخ برای من بسیار شگفتآور بود...».
▫️ متن کامل را در پیوند زیر بخوانید:
yon.ir/1202mo
به کانالِ «نگاهِ ملی» بپیوندید:
@IranianLook
▪️ پارههایی از متن:
▪️ روابط انگلستان با ايران پروندهاي سياه دارد؛ از دلالي در قراردادهاي پايان جنگهاي ايران و روسيه به سود روسيه، و سازش با روسيه بر سر منطقهی فرارود و کوتاه کردن دست ايران از اين منطقه، تا مجبور كردن ايران به دست كشيدن از مناطق شرقي خود به ويژه شهر تاريخي هرات؛ و نیز جدا کردنِ بخشی از بلوچستان و سپس هدیه دادنِ آن به دولتِ نوبنیادِ پاکستان؛ و از تلاش برای جدا کردنِ شیخنشینهای جنوب خلیجفارس از پیکرهی فرمانروایی ایران و قطع کردن پیوندهای میان این دو و حمایت از استقلالِ آن مناطق به دستِ کسانی مخالفِ سیاستهای ایران و تصرف جزاير ايراني آن آبراه؛ از سرکوب شیعیان تا بالا آوردنِ حکومتی اقلیتی در عراق، تا همواره به آن وابسته باشند؛ ایرانزدایی مناطق پیرامونی ایران با ایجاد تاریخهایی محلی و زدودنِ زبان مشترک ملی مردمانِ این مناطق، زبان فارسی، و جایگزین کردنِ آن با زبان خود یا زبانهای محلی، تا پیوندهای این مردمان سست گردد؛ از گرفتن امتيازات متعدد ناعادلانه در ایران و تلاش برای غارت منابعِ آن، بهویژه نفت، تا گردانندگی مناطقِ نفتخیز بهگونهای مستقل از اختیاراتِ هیأتحاکمه ایران؛ همچنین از تشويق غيرمستقيم ايرانيان به اعتياد و كشت ترياك تا بردن و آوردن دولتها در ايران و دخالت در مجلس شورای ملی با جلب همکاری نمایندگانی در مجلس از طریق رشوه و پشتیبانی از افراد وابسته به سیاستهای خود برای ورود به آن؛ و سرانجام از تقسيم ايران ميان خود و روسيه تا قرارداد تحتالحمايه کردن ايران (قرارداد 1919 با وثوقالدوله) و سپس اشغال نظامي ايران در جريانِ دو جنگ جهانی در حالی که دولتهای وقتِ ایران اعلام بیطرفی کرده بودند، که در اشغال نخست قحطیِ بزرگ مصنوعیای نیز به دست کارگزارانِ سیاستش ایجاد شد که به مرگ بسیاری از هممیهنان انجامید،...
▪️ کاری که مصدق انجام داد بهره بردن از فرصتی طلایی بود؛ او، در مقطعی مهم و تاریخساز، از فورانِ شور ایراندوستیِ ایرانیان برای به ثمر رساندن یکی از مهمترین خواستهای نیروهای ملیگرا، که کوتاه کردن دستِ استعمار انگلیس در ایران بود، بهره برد؛ بدون آنکه به این خواستِ ملی پشت کند، در طی مسیر اغفال شود یا به کمتر از آن رضایت دهد...
▪️ از این رو، هنگامی که میخواهیم تحلیلی واقعی از رویداد ملی شدن صنعتِ نفت داشته باشیم باید این زمینه را ببینیم که روبهروی این جنبش «دولت انگلستان» قرار داشت و کلیت کشمکشهای این مقطع از تاریخ نه به رودررویی مصدق با دربار مرتبط است و نه پیوندی با دولت آمریکا دارد که در آن هنگام حکم نیروی متوازنکنندهی سوم را برای ما داشت و فراموش نکنیم که تا آن مقطع آن کشور نه تنها پیشینهای استعماری نداشت بلکه در قائلهی پیشهوری و اختلافِ ایران با روسیه نیز جانبِ ایران را گرفته و در ذهنیت سیاستمدارانِ ایرانی نقشی مثبت داشت. و دقیقاً از همین روست که از همان آغاز نخستوزیریِ مصدق، دولت انگلستان ارتباط مستقیم با دولتِ ایران را قطع کرد و بنای مخالفت با آن را گذارد؛ مخالفتی که یکی از درازدامنهترین مخالفتهای دولت انگلستان با یک فرد است و مشابهاش را حتی با گاندی، رهبر جنبشِ استقلال هندوستان، انجام نداده بود.
▪️ آزادی برای مصدق یک تاکتیک یا حتی هدف نبود؛ او به آزادی باور داشت و این را در رفتارهای سیاسی خود، به سادگی، نشان میداد بدون آن که بخواهد برای آن قائل به امتیازی شود. چندی پیش، خبرگزاری تسنیم به جهت منفی نشان دادنِ چهرهی مصدق پارهای از خاطرات محمدتقی فلسفی را به نقل از کتاب خاطراتش بازتاب داد که پس از آن هم خبرگزاریهای همسو آن را بازنشر کردند. فلسفی دربارهی واکنش محمد مصدق به پیام آیتالله بروجردی در مورد برخورد با بهائیان مینویسد: «به امر حضرت آیتالله عظمی آقای بروجردی وقت ملاقات گرفتم و نزد او رفتم. مانند همان دفعه قبل، او روی تخت و زیر پتو خوابیده بود. پیام آقای بروجردی را به ایشان رساندم و گفتم: شما رئیس دولت اسلامی ایران هستید و الآن بهاییها در شهرستانها فعال هستند و مشکلاتی را برای مردم مسلمان ایجاد کردهاند؛ لذا مرتباً نامههایی از آنان به عنوان شکایت به آیتالله بروجردی میرسد. ایشان لازم دانستند که شما دراین باره اقدامی بفرمایید. دکتر مصدق بعد از تمام شدن صحبت من، به گونهی تمسخرآمیزی، قاهقاه و با صدای بلندی خندید و گفت: آقای فلسفی، از نظر من مسلمان و بهایی فرقی ندارند؛ همه از یک ملت و ایرانی هستند. این پاسخ برای من بسیار شگفتآور بود...».
▫️ متن کامل را در پیوند زیر بخوانید:
yon.ir/1202mo
به کانالِ «نگاهِ ملی» بپیوندید:
@IranianLook
Telegraph
ملیگرای تنها
اسفند ماهِ مصدق است؛ چرا که او در چهاردهم این ماه چشم بر جهان فرو بست و نیز همهی هوده و نتیجهی تلاشهای جنبشی که او را رهبرِ آن جنبش مینامند در بیستونهم این ماه به بار نشست و طرح «ملی شدن صنعت نفت» با پذیرش در مجلس سنا رسمیت یافت. این بزرگمرد یکی دو سال…
📌دریای کاسپی
@tarikhandishmag
دریای کاسپی که ساکنان کرانه های نیلگون آن، رویدادهای تلخ و شیرین فراوانی را پشت سر نهاده اند بر طبق نظریه برخی از زمین شناسان و جغرافی دانان، این دریاچه بقایای دریای عظیم بنام تتیس بوده که پس از خشک شدن، دریاچه های متعددی از آن بر جای مانده که یکی از آنها همین دریای کاسپی است. در گذشته های دور تصور می کردند که دریای مازندران به دریاهای دیگر متصل است اما هرودت و ارسطو منکر این قضیه بودند. این دریا را دریای خروشان و خودکامه و دیوانه ذکر کرده اند. بر طبق گزارش جغرافی دانان روس به علت طوفان های شدید کشتی های متعددی در آن غرق شده و سرنشینان آن جان باخته اند. . در اوستا نام این دریا " زرایا واروکشا "آمده که به معنی آبگیر وسیع است. بر طبق گفته کتاب دریای خزر در سه قرن نام دریای کاسپین از اوایل قرن هیجدهم یعنی زمانی که آب شناسی در آن سیستماتیک شروع شد متداول گردید.
بسیاری از مورخان و جغرافی نویسان اسلامی با وجودی که از این دریا دیدن کرده و یا از کرانه های جنوبی آن بر خاسته اند کمتر توجه ای به آن نموده اند. از آن جمله اولیا الله آملی که در کتاب خود بنام تاریخ رویان تنها دو جا از این دریا تحت عنوان "دریای بنفشه گون"یاد کرده است...
@tarikhandishmag
دریای کاسپی که ساکنان کرانه های نیلگون آن، رویدادهای تلخ و شیرین فراوانی را پشت سر نهاده اند بر طبق نظریه برخی از زمین شناسان و جغرافی دانان، این دریاچه بقایای دریای عظیم بنام تتیس بوده که پس از خشک شدن، دریاچه های متعددی از آن بر جای مانده که یکی از آنها همین دریای کاسپی است. در گذشته های دور تصور می کردند که دریای مازندران به دریاهای دیگر متصل است اما هرودت و ارسطو منکر این قضیه بودند. این دریا را دریای خروشان و خودکامه و دیوانه ذکر کرده اند. بر طبق گزارش جغرافی دانان روس به علت طوفان های شدید کشتی های متعددی در آن غرق شده و سرنشینان آن جان باخته اند. . در اوستا نام این دریا " زرایا واروکشا "آمده که به معنی آبگیر وسیع است. بر طبق گفته کتاب دریای خزر در سه قرن نام دریای کاسپین از اوایل قرن هیجدهم یعنی زمانی که آب شناسی در آن سیستماتیک شروع شد متداول گردید.
بسیاری از مورخان و جغرافی نویسان اسلامی با وجودی که از این دریا دیدن کرده و یا از کرانه های جنوبی آن بر خاسته اند کمتر توجه ای به آن نموده اند. از آن جمله اولیا الله آملی که در کتاب خود بنام تاریخ رویان تنها دو جا از این دریا تحت عنوان "دریای بنفشه گون"یاد کرده است...