فردوسی بزرگمرد ایران زمین چه حکایت زیبایی را نقل میکند...
که در این روزگار هم تکرار و جواب میدهد...اسطوره ی ماندگاری یعنی اینچنین نگاه کردن...
هموطن ارزش پخش کردن به هرتعداد که میتوانی دارد با خودت است...
کاوه ی امروز تویی، منم، پس همت کن....
پی نوشت: # من در صف نمی ایستم
که در این روزگار هم تکرار و جواب میدهد...اسطوره ی ماندگاری یعنی اینچنین نگاه کردن...
هموطن ارزش پخش کردن به هرتعداد که میتوانی دارد با خودت است...
کاوه ی امروز تویی، منم، پس همت کن....
پی نوشت: # من در صف نمی ایستم
Forwarded from آذری ها |Azariha
💢ملّت ایران علاوه بر زندگان، شامل رفتگان و آیندگام هم هست
🖋استاد محمود افشار
ملّت ایران تنها عبارت نیست از افراد زندۀ این مملکت، بلکه کرورها مردم که قرنها در این آب و خاک با هم پرورش یافته با هم به جنگ رفته با هم فتح کرده با هم شکست خورده و جان سپرده آنها هم ملّت ایران بودهاند. میلیونها ایرانی که هنوز در این سرزمین خواهند آمد و رفت و با هم برای عظمت این مملکت فکر و کار خواهند کرد آنها هم ملّت ایران خواهند بود.
پس ما چند میلیون ایرانی موجود در برابر آن انبوه کثیر گذشته و آینده به چیزی شمرده نمیشویم. بر ما لازم است ارث پرقیمتی را که پدران ما به ما سپرده اگر چیزی بر آن نمیافزاییم بی کم و کاست به اخلاف خود بازگذاریم و خیانت در امانت نکنیم.
نهتنها تاریخ سیاسی ایران باعث سربلندی ماست، بلکه ثروت ادبی گذشته ارث گرانبهایی است که نیاکان ما برای ما نهادهاند و ما راست که با کمال مراقبت از آن نگاهداری کنیم، زیرا مللی هم که چنین ارثی از اسلاف خود نبردهاند اینک دست غارت در مال دیگران دراز کردهاند، چنانکه میشنویم مولوی، خاقانی، نظامی و غیره را که از گویندگان مشهور ایراناند به خود انتساب میدهند.
خلاصه زردشتی و مسلمان، آذربایجانی و خراسانی، خوزستانی و کرمانی همه اهل این آب و خاک و افراد یک ملتیم. هم ما به داریوش کبیر و اردشیر بابکان و آثار خراب تخت جمشید و مداین افتخار مینماییم، هم زردشتیان ایران و هندوستان. هم ما به فردوسی و قهرمان داستان او رستم مباهات میکنیم، هم اهالی آذربایجان و خوزستان به سعدی و خیام و نظامی و قطران مفاخره میکنند. پس ما را چگونه، کی و کی میتواند از هم جدا کند. عشق و علاقه به این آب و خاک در جان و دل همۀ ما با شیر اندرون شده با جان به در رود!
دکتر محمود افشار، گنجینۀ مقالات، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ج ۱، ص ۲۹۹-۳۰۰
🆔@Ir_Azariha
🖋استاد محمود افشار
ملّت ایران تنها عبارت نیست از افراد زندۀ این مملکت، بلکه کرورها مردم که قرنها در این آب و خاک با هم پرورش یافته با هم به جنگ رفته با هم فتح کرده با هم شکست خورده و جان سپرده آنها هم ملّت ایران بودهاند. میلیونها ایرانی که هنوز در این سرزمین خواهند آمد و رفت و با هم برای عظمت این مملکت فکر و کار خواهند کرد آنها هم ملّت ایران خواهند بود.
پس ما چند میلیون ایرانی موجود در برابر آن انبوه کثیر گذشته و آینده به چیزی شمرده نمیشویم. بر ما لازم است ارث پرقیمتی را که پدران ما به ما سپرده اگر چیزی بر آن نمیافزاییم بی کم و کاست به اخلاف خود بازگذاریم و خیانت در امانت نکنیم.
نهتنها تاریخ سیاسی ایران باعث سربلندی ماست، بلکه ثروت ادبی گذشته ارث گرانبهایی است که نیاکان ما برای ما نهادهاند و ما راست که با کمال مراقبت از آن نگاهداری کنیم، زیرا مللی هم که چنین ارثی از اسلاف خود نبردهاند اینک دست غارت در مال دیگران دراز کردهاند، چنانکه میشنویم مولوی، خاقانی، نظامی و غیره را که از گویندگان مشهور ایراناند به خود انتساب میدهند.
خلاصه زردشتی و مسلمان، آذربایجانی و خراسانی، خوزستانی و کرمانی همه اهل این آب و خاک و افراد یک ملتیم. هم ما به داریوش کبیر و اردشیر بابکان و آثار خراب تخت جمشید و مداین افتخار مینماییم، هم زردشتیان ایران و هندوستان. هم ما به فردوسی و قهرمان داستان او رستم مباهات میکنیم، هم اهالی آذربایجان و خوزستان به سعدی و خیام و نظامی و قطران مفاخره میکنند. پس ما را چگونه، کی و کی میتواند از هم جدا کند. عشق و علاقه به این آب و خاک در جان و دل همۀ ما با شیر اندرون شده با جان به در رود!
دکتر محمود افشار، گنجینۀ مقالات، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ج ۱، ص ۲۹۹-۳۰۰
🆔@Ir_Azariha
Forwarded from تاریخشناسی (حسن حضرتی)
📝 فکر مشروطه در ایران و عثمانی (نقدی بر نظر سید جواد طباطبایی)
✍ حسن حضرتی
✅ فیلسوف فرزانه سید جواد طباطبایی در سخنرانی که به تازگی ایراد فرمودهاند، میکوشند اثبات کنند فکر مشروطه "فهمی ایرانی از نظام سیاسی انگلستان است" و "هیچ سندی دال بر این که این فکر از عثمانی به ایران آمده باشد و یا تحت تاثیر تحولات عثمانی باشد، وجود ندارد." در بخش دیگری از سخنرانی خود سعی میکنند با استناد به آثاری مانند "تحفهالعالِم: میرزا عبداللطیف شوشتری (تالیف حدود 1219قمری)" (که البته به اشتباه تحفهالعالَم" تلفظ میکنند) که در آن برای نخستین بار سخن از "عدالتخانه" رفته است، نشان بدهند که فکر مشروطه چیزی حدود هشتاد سال پیش از رخداد مشروطه در نزد ایرانیان به صورت پنهان سابقه داشته است؛ حتا پیش از عثمانی.
✅ به عنوان تاریخورزی که در حوزه مشروطه ایران و عثمانی پژوهشهای سندی میکنم و بهرغم علاقه وافری که به آثار و آراء طباطبایی دارم، با دو مدعای اخیر ایشان که عصارهاش در بالا آمد موافقت ندارم. زیرا:
🔻1- اگر پیشینه فکر مشروطه خواهی چیزی مانند "عدالت خانه Justice house" باشد که به گفته طباطبایی، شوشتری برای نخستین بار در میان ایرانیان از آن یاد کرده است؛ باید یادآور شد که حدود 15 سال پیش از آن، سفیر عثمانی در وین یعنی ابوبکر راتب افندی از تعبیری به مراتب نزدیکتر به فکر مشروطه یعنی "نظام جدیدNew system " در سفارتنامه خود سخن گفته است. سلیم سوم (خلع:1807/1222) تحت تاثیر دیدگاههای کارگزاران نواندیش اروپا دیدهاش همانند احمد عزمی افندی و همین ابوبکر راتب افندی بود که عنوان کل برنامه اصلاحی خود را "نظام جدید" گذاشته و به تاسیس "مجلس مشورت"، متشکل از نمایندگان همه جریان های سیاسی اقدام کرد. تعبیری که سپس در ایران عباس میرزا همان را از عثمانی ها وام گرفت و روی برنامه اصلاحی خود گذاشت. اشاره طباطبایی در ادامه به آثار متاخرتری است که در اواخر دوره ناصری تالیف و یا ترجمه شده اند. این دوره در تاریخ عثمانی عصر پسامشروطه اول است. آنها پیشتر با منتخبات الآثار صادق رفعت پاشا از مفاهیم دولت- ملت و آزادی و حقوق شهروندی پرده برداشته بودند.
✅ میخواهم بگویم به علل و دلایل بسیار روشنی عثمانی ها زودتر از ما با نظام جدید حکمرانی به نام مشروطه و قانون اساسی آشنا شدند و به اعلان و استقرار آن کوشیدند. همان موقع که ناصرالدین شاه به دولتمردان خود پس از سفر سوم فرنگ دستور می داد که بروید قانون اساسی بنویسید چون مشکل ما نداشتن آن است؛ 14 سال پیش از آن در عثمانی قانون اساسی توسط سلطان عبدالحمید دوم ابلاغ و نظام مشروطه مستقر شده بود. 19 سال پیش از آن هم جمعیت نوعثمانیان به عنوان نخستین جریان نواندیش دینی در جهان اسلام که بدنبال آشتی میان آموزه های دین اسلام و مولفه های مدرن بودند، از درون بابعالی با صدای بلند و با مفاهیم و تعابیر مستقیم، فکر مشروطه خواهی را تبلیغ می کردند. حتا برای استقرار آن، دو سلطان(عبدالعزیز مخالف مشروطه و مراد پنجم بیمار) را در عرض یک سال خلع کرده و سلطان دلخواه خود را بر تخت نشاندند تا به نظام مشروطه برسند. می بینید که انگیزه ها و تصمیمات و رفتارها در عثمانی نسبت به ایران چقدر رادیکال تر است. این اتفاقات زمانی در عثمانی رخ می داد که ناصرالدین شاه در ایران گاهی به نگاهی دولتمردان خود را توصیه به تدوین قانون می کرد، بدون این که نه خود و نه اطرافیانش آن را جدی بگیرند؛ زیرا هر دو طرف نیک می دانستند که ته دل علاقه ای به تحدید قدرت سلطان ندارند؛ یعنی همان اصل اول استقرار قانون اساسی و نظام مشروطه.
🔻2- مدعای دوم طباطبایی این است که فکر مشروطه خواهی ایرانی هیچ ربطی به عثمانی ندارد و از انگلستان به ایران آمده است. این حرف چندان جدید نیست. پیشتر فریدون آدمیت هم سعی کرد در آثار خود نشان بدهد که فکر مشروطه خواهی مستقیم از اروپا به ایران آمده و در این میان واسطه ای به نام عثمانی موضوعیت ندارد. تناقضات آدمیت را در این باره در کتاب "مشروطه عثمانی" نشان داده ام. طباطبایی در تکرار این سخن آدمیت قاطعانه و جسورانه می گوید: "هیچ سندی نداریم که مشروطه ایران ربطی به عثمانی داشته باشد." فیلسوف عزیز ما از زمانی که متولیان دایره المعارف بزرگ اسلامی در تالیف "تاریخ جامع ایران" بخش تاریخ قاجاریه و تاریخ مشروطه را با نادیده گرفتن مورخان شایسته تاریخ معاصر کشورمان به ایشان سپردند، گویا خود را مورخی چیره دست هم می داند که این گونه بی پروا سخن از نبود حتا یک سند در این باره به میان می آورد. به شخصه نمی دانم آقای طباطبایی تاکنون در مراکز آرشیوی ایران و ترکیه چقدر زمان گذرانده و سند خوانده اند که به این ادعا رسیده اند؟!
📌 ادامه در صفحه بعد👇👇
🆔@Hassanhazrati50
✍ حسن حضرتی
✅ فیلسوف فرزانه سید جواد طباطبایی در سخنرانی که به تازگی ایراد فرمودهاند، میکوشند اثبات کنند فکر مشروطه "فهمی ایرانی از نظام سیاسی انگلستان است" و "هیچ سندی دال بر این که این فکر از عثمانی به ایران آمده باشد و یا تحت تاثیر تحولات عثمانی باشد، وجود ندارد." در بخش دیگری از سخنرانی خود سعی میکنند با استناد به آثاری مانند "تحفهالعالِم: میرزا عبداللطیف شوشتری (تالیف حدود 1219قمری)" (که البته به اشتباه تحفهالعالَم" تلفظ میکنند) که در آن برای نخستین بار سخن از "عدالتخانه" رفته است، نشان بدهند که فکر مشروطه چیزی حدود هشتاد سال پیش از رخداد مشروطه در نزد ایرانیان به صورت پنهان سابقه داشته است؛ حتا پیش از عثمانی.
✅ به عنوان تاریخورزی که در حوزه مشروطه ایران و عثمانی پژوهشهای سندی میکنم و بهرغم علاقه وافری که به آثار و آراء طباطبایی دارم، با دو مدعای اخیر ایشان که عصارهاش در بالا آمد موافقت ندارم. زیرا:
🔻1- اگر پیشینه فکر مشروطه خواهی چیزی مانند "عدالت خانه Justice house" باشد که به گفته طباطبایی، شوشتری برای نخستین بار در میان ایرانیان از آن یاد کرده است؛ باید یادآور شد که حدود 15 سال پیش از آن، سفیر عثمانی در وین یعنی ابوبکر راتب افندی از تعبیری به مراتب نزدیکتر به فکر مشروطه یعنی "نظام جدیدNew system " در سفارتنامه خود سخن گفته است. سلیم سوم (خلع:1807/1222) تحت تاثیر دیدگاههای کارگزاران نواندیش اروپا دیدهاش همانند احمد عزمی افندی و همین ابوبکر راتب افندی بود که عنوان کل برنامه اصلاحی خود را "نظام جدید" گذاشته و به تاسیس "مجلس مشورت"، متشکل از نمایندگان همه جریان های سیاسی اقدام کرد. تعبیری که سپس در ایران عباس میرزا همان را از عثمانی ها وام گرفت و روی برنامه اصلاحی خود گذاشت. اشاره طباطبایی در ادامه به آثار متاخرتری است که در اواخر دوره ناصری تالیف و یا ترجمه شده اند. این دوره در تاریخ عثمانی عصر پسامشروطه اول است. آنها پیشتر با منتخبات الآثار صادق رفعت پاشا از مفاهیم دولت- ملت و آزادی و حقوق شهروندی پرده برداشته بودند.
✅ میخواهم بگویم به علل و دلایل بسیار روشنی عثمانی ها زودتر از ما با نظام جدید حکمرانی به نام مشروطه و قانون اساسی آشنا شدند و به اعلان و استقرار آن کوشیدند. همان موقع که ناصرالدین شاه به دولتمردان خود پس از سفر سوم فرنگ دستور می داد که بروید قانون اساسی بنویسید چون مشکل ما نداشتن آن است؛ 14 سال پیش از آن در عثمانی قانون اساسی توسط سلطان عبدالحمید دوم ابلاغ و نظام مشروطه مستقر شده بود. 19 سال پیش از آن هم جمعیت نوعثمانیان به عنوان نخستین جریان نواندیش دینی در جهان اسلام که بدنبال آشتی میان آموزه های دین اسلام و مولفه های مدرن بودند، از درون بابعالی با صدای بلند و با مفاهیم و تعابیر مستقیم، فکر مشروطه خواهی را تبلیغ می کردند. حتا برای استقرار آن، دو سلطان(عبدالعزیز مخالف مشروطه و مراد پنجم بیمار) را در عرض یک سال خلع کرده و سلطان دلخواه خود را بر تخت نشاندند تا به نظام مشروطه برسند. می بینید که انگیزه ها و تصمیمات و رفتارها در عثمانی نسبت به ایران چقدر رادیکال تر است. این اتفاقات زمانی در عثمانی رخ می داد که ناصرالدین شاه در ایران گاهی به نگاهی دولتمردان خود را توصیه به تدوین قانون می کرد، بدون این که نه خود و نه اطرافیانش آن را جدی بگیرند؛ زیرا هر دو طرف نیک می دانستند که ته دل علاقه ای به تحدید قدرت سلطان ندارند؛ یعنی همان اصل اول استقرار قانون اساسی و نظام مشروطه.
🔻2- مدعای دوم طباطبایی این است که فکر مشروطه خواهی ایرانی هیچ ربطی به عثمانی ندارد و از انگلستان به ایران آمده است. این حرف چندان جدید نیست. پیشتر فریدون آدمیت هم سعی کرد در آثار خود نشان بدهد که فکر مشروطه خواهی مستقیم از اروپا به ایران آمده و در این میان واسطه ای به نام عثمانی موضوعیت ندارد. تناقضات آدمیت را در این باره در کتاب "مشروطه عثمانی" نشان داده ام. طباطبایی در تکرار این سخن آدمیت قاطعانه و جسورانه می گوید: "هیچ سندی نداریم که مشروطه ایران ربطی به عثمانی داشته باشد." فیلسوف عزیز ما از زمانی که متولیان دایره المعارف بزرگ اسلامی در تالیف "تاریخ جامع ایران" بخش تاریخ قاجاریه و تاریخ مشروطه را با نادیده گرفتن مورخان شایسته تاریخ معاصر کشورمان به ایشان سپردند، گویا خود را مورخی چیره دست هم می داند که این گونه بی پروا سخن از نبود حتا یک سند در این باره به میان می آورد. به شخصه نمی دانم آقای طباطبایی تاکنون در مراکز آرشیوی ایران و ترکیه چقدر زمان گذرانده و سند خوانده اند که به این ادعا رسیده اند؟!
📌 ادامه در صفحه بعد👇👇
🆔@Hassanhazrati50
Forwarded from تاریخشناسی (حسن حضرتی)
✅ صاحب این قلم که چند سالی است درگیر پژوهش در اسناد ترکی و فارسی درباره مشروطه ایران و عثمانی است، با قاطعیت عرض می کند انبوهی از اسناد ترکی و فارسی دال بر این است که فکر مشروطه خواهی ایرانی به شدت متاثر از تحولات عثمانی بود و از آن ایده، الهام و قدرت گرفته است. گرچه این تاثیر یک طرفه نبوده و همان گونه که ما از مشروطه اول عثمانی ها تاثیر گرفتیم، آنها هم در مشروطه دوم خود از مشروطه اول ما تاثیر زیادی پذیرفتند. اسناد ترکی و فارسی زیادی مثبت این مدعاست. در کتاب "مشروطه ایران به روایت آرشیو عثمانی" بخشی از این اسناد ترجمه و منتشر شده است. در برخی از پژوهش ها هم بدان پرداخته شده است.
✅ دولتمردان بزرگی مانند امیرکبیر، میرزا حسین خان سپهسالار، میرزا ملکم و ... تحت تاثیر تحولات عثمانی بودند و با نوگرایان و مشروطه خواهان بزرگ ترک مانند مصطفی رشید پاشا، مدحت پاشا، نامق کمال و... روابط دوستانه عمیقی داشتند و به دنبال آن بودند که خیلی از برنامه ها و ایده های نوگرایانه دیوانسالاران عثمانی را در ایران پیاده کنند. مشروطه خواهان ایرانی همیشه یک پای شان در استانبول بود؛ از روزنامه نگار و تاجر و دولتمرد ایرانی مدام به این شهر در رفت و آمد بودند؛ چطور ممکن است از تلاش 40 ساله جنبش مشروطه خواهی (1871-1911) در عثمانی تاثیر نپذیرفته باشند؟! مگر آنها از ما تاثیر نگرفتند که ما از ایشان نگیریم؟ در این زمان دنیا در تکاپوی مشروطه خواهی بود: عثمانی، ژاپن، روسیه و پیشتر از این ها اروپای غربی. حرف خنده داری نیست بگوییم در این میان، مشروطه ما فقط تحت تاثیر انگلستان بود و بس؟! آیا همین ادعا مثله دیدن فکر مشروطه خواهی ایرانی نیست؟ به فهم این دانشجوی تاریخ ایده ها از همه جا به همه جا و به گونه های مختلف سرایت می کنند؛ با این تفاوت که هر چقدر به مرکز ایده نزدیک تر باشی، زمان سرایت نزدیکتر و قدرت آن بیشتر خواهد بود.
✅ آنچه گفته شد بیان مزیتی برای عثمانی ها و عیبی برای ما ایرانیان نیست؛ همانطور که گفته شد این تاثیر و تاثر کاملاً دوطرفه بوده است؛ زمانی ما تحت تاثیر آنها بودیم و زمانی هم آنها تحت تاثیر ما.
🆔@Hassanhazrati50
✅ دولتمردان بزرگی مانند امیرکبیر، میرزا حسین خان سپهسالار، میرزا ملکم و ... تحت تاثیر تحولات عثمانی بودند و با نوگرایان و مشروطه خواهان بزرگ ترک مانند مصطفی رشید پاشا، مدحت پاشا، نامق کمال و... روابط دوستانه عمیقی داشتند و به دنبال آن بودند که خیلی از برنامه ها و ایده های نوگرایانه دیوانسالاران عثمانی را در ایران پیاده کنند. مشروطه خواهان ایرانی همیشه یک پای شان در استانبول بود؛ از روزنامه نگار و تاجر و دولتمرد ایرانی مدام به این شهر در رفت و آمد بودند؛ چطور ممکن است از تلاش 40 ساله جنبش مشروطه خواهی (1871-1911) در عثمانی تاثیر نپذیرفته باشند؟! مگر آنها از ما تاثیر نگرفتند که ما از ایشان نگیریم؟ در این زمان دنیا در تکاپوی مشروطه خواهی بود: عثمانی، ژاپن، روسیه و پیشتر از این ها اروپای غربی. حرف خنده داری نیست بگوییم در این میان، مشروطه ما فقط تحت تاثیر انگلستان بود و بس؟! آیا همین ادعا مثله دیدن فکر مشروطه خواهی ایرانی نیست؟ به فهم این دانشجوی تاریخ ایده ها از همه جا به همه جا و به گونه های مختلف سرایت می کنند؛ با این تفاوت که هر چقدر به مرکز ایده نزدیک تر باشی، زمان سرایت نزدیکتر و قدرت آن بیشتر خواهد بود.
✅ آنچه گفته شد بیان مزیتی برای عثمانی ها و عیبی برای ما ایرانیان نیست؛ همانطور که گفته شد این تاثیر و تاثر کاملاً دوطرفه بوده است؛ زمانی ما تحت تاثیر آنها بودیم و زمانی هم آنها تحت تاثیر ما.
🆔@Hassanhazrati50
مهلت ارسال مقاله ها به مجله تاریخ اندیش جهت ویژه نامه تاریخ آل بویه تا دهم مرداد تمدید شد.
@tarikhandishmag
@tarikhandishmag
هرکه در این سرای درآمد نانش دهید. نانش دهید و از ایمانش مپرسید. چه آنکس که به درگاه باریتعالی بهجان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد... #شیخ_ابوالحسن_خرقانی
📔 آیین بزرگداشت استاد محمود جعفری دهقی
👤سخنرانان:
# سید محمد کاظم موسوی بجنوردی
# ژاله آموزگار
# نصرالله پورجوادی
# زهره زرشناس
# محمدرضا سحاب
# ابوالقاسم اسماعیل پور
# مصطفی گرجی
# جان اله کریمی مطهر
# سید سعید فیروز آبادی
# علی شهیدی
امین شایسته دوست
همراه با رونمایی از کتاب دادستان دینی (جشن نامه دکتر محمود جعفری دهقی)
📅 چهارشنبه 25 خرداد 1401
⏰ساعت 17
🏡سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
👤سخنرانان:
# سید محمد کاظم موسوی بجنوردی
# ژاله آموزگار
# نصرالله پورجوادی
# زهره زرشناس
# محمدرضا سحاب
# ابوالقاسم اسماعیل پور
# مصطفی گرجی
# جان اله کریمی مطهر
# سید سعید فیروز آبادی
# علی شهیدی
امین شایسته دوست
همراه با رونمایی از کتاب دادستان دینی (جشن نامه دکتر محمود جعفری دهقی)
📅 چهارشنبه 25 خرداد 1401
⏰ساعت 17
🏡سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
گرگ اجل یکایک ازین گله می برد
وین گله را ببین که چه آسوده می چرد.
به گزارش مشرق نیوز، دکتر حسن ذوالفقاری استاد ارشد ادبیات فارسی پس از سالها تلاش در جهت حفظ و استیلای زبان فارسی در سن ۵۶ سالگی و بر اثر *سکته قلبی* دار فانی را وداع گفت. مرحوم حسن ذوالفقاری متولد ۱۳۴۵در شهر دامغان بود. ایشان دکتری زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران درسال ۱۳۷۵دریافت کرد.
دکتر ذوالفقاری، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، نویسنده و پژوهشگر و مولف کتابهای درسی و متخصص ادبیات عامه، مدیر گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده است.
از جمله افتخارات این استاد دانشگاه کسب عنوان برگزیده در پژوهشهای کاربردی در نوزدهمین جشنواره بین المللی خوارزمی درسال ۱۳۸۴و برگزیده پژوهش برتر فرهنگی سال در ۱۳۹۴ است. ایشان در کوتاه زمان از عمر پر بارش مشاورعالی دایره المعارف بزرگ اسلامی، موسس انجمن علمی نقد ادبی ایران و سردبیر فصلنامه فرهنگ و ادبیات عامه بود.
در دهه ۱۳۷۰ در دفتر برنامه ریزی و تالیف کتاب های درسی وزارت آموزش و پرورش سال ها همکار بودیم و شاهد کوشش های خستگی ناپذیر علمی و آموزشی او از همان جوانی بودم.
کارنامه پر بار او در پیشبرد مطالعات ادبی و آموزش زبان فارسی در عرصه بین الملل در دو دهه گذشته نیز نزد اهل ادب و فرهنگ شناخته شده و فربه تر از آن است که بتوان در چنین سوگ نامه ای بدان پرداخت.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
روانش مینوی باد
جواد عباسی
۱۸ تیر ۱۴۰۱
وین گله را ببین که چه آسوده می چرد.
به گزارش مشرق نیوز، دکتر حسن ذوالفقاری استاد ارشد ادبیات فارسی پس از سالها تلاش در جهت حفظ و استیلای زبان فارسی در سن ۵۶ سالگی و بر اثر *سکته قلبی* دار فانی را وداع گفت. مرحوم حسن ذوالفقاری متولد ۱۳۴۵در شهر دامغان بود. ایشان دکتری زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران درسال ۱۳۷۵دریافت کرد.
دکتر ذوالفقاری، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، نویسنده و پژوهشگر و مولف کتابهای درسی و متخصص ادبیات عامه، مدیر گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده است.
از جمله افتخارات این استاد دانشگاه کسب عنوان برگزیده در پژوهشهای کاربردی در نوزدهمین جشنواره بین المللی خوارزمی درسال ۱۳۸۴و برگزیده پژوهش برتر فرهنگی سال در ۱۳۹۴ است. ایشان در کوتاه زمان از عمر پر بارش مشاورعالی دایره المعارف بزرگ اسلامی، موسس انجمن علمی نقد ادبی ایران و سردبیر فصلنامه فرهنگ و ادبیات عامه بود.
در دهه ۱۳۷۰ در دفتر برنامه ریزی و تالیف کتاب های درسی وزارت آموزش و پرورش سال ها همکار بودیم و شاهد کوشش های خستگی ناپذیر علمی و آموزشی او از همان جوانی بودم.
کارنامه پر بار او در پیشبرد مطالعات ادبی و آموزش زبان فارسی در عرصه بین الملل در دو دهه گذشته نیز نزد اهل ادب و فرهنگ شناخته شده و فربه تر از آن است که بتوان در چنین سوگ نامه ای بدان پرداخت.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
روانش مینوی باد
جواد عباسی
۱۸ تیر ۱۴۰۱
Forwarded from اتچ بات
شماره یازدهم مجله تاریخ اندیش با موضوعات متنوع منتشر شد.
در این شماره می خوانید:
جایگاه عوامل چهار گانه در حمله انوشیروان ساسانی به یمن/ دکتر مهدی شاهین_ دکتر اسماعیل سپهوند.
بررسی نقش حکومت بویهیان در گسترش مذهب تشیع/ دکتر محمد علی پرغو _ نجمه حقیقت یار
وضعیت آموزشی زنان در دوره صفویه/ افسانه خان بابازاده
جایگاه مردم و فرهنگ سازی در نظافت شهر(مطالعه موردی مطبوعات شهر اصفهان در دوره پهلوی)/دکتر عبدالمهدی رجائی
بررسی فرقه های صوفی و غالی در دوره صفویه/ نسرین رمضانی
نسخه شناسی تاریخ گیلان عبدالفتاح فومنی/ رسول سعیدی زاده
باستان شناسی اساطیر، چیستی و کارایی آن در مطالعات باستان شناسی ایران/ سورنا فیروزی
تپه میل، کاخی ساسانی/ رودلف ناومن_ترجمه دکتر سیاوش درودیان
برای دریافت این شماره مجله تاریخ اندیش می توانید از طریق سایت مجله www.tarikhandish.ir/shopو یا شماره های تماس مجله ۰۹۱۱۵۰۰۵۰۹۴_ ۰۹۱۸۹۸۹۴۰۸۲ در تلگرام و واتس اپ و یا شماره۳۳۶۱۴۱۵۹_۰۱۳ در ساعات اداری تماس حاصل نمایید.
در این شماره می خوانید:
جایگاه عوامل چهار گانه در حمله انوشیروان ساسانی به یمن/ دکتر مهدی شاهین_ دکتر اسماعیل سپهوند.
بررسی نقش حکومت بویهیان در گسترش مذهب تشیع/ دکتر محمد علی پرغو _ نجمه حقیقت یار
وضعیت آموزشی زنان در دوره صفویه/ افسانه خان بابازاده
جایگاه مردم و فرهنگ سازی در نظافت شهر(مطالعه موردی مطبوعات شهر اصفهان در دوره پهلوی)/دکتر عبدالمهدی رجائی
بررسی فرقه های صوفی و غالی در دوره صفویه/ نسرین رمضانی
نسخه شناسی تاریخ گیلان عبدالفتاح فومنی/ رسول سعیدی زاده
باستان شناسی اساطیر، چیستی و کارایی آن در مطالعات باستان شناسی ایران/ سورنا فیروزی
تپه میل، کاخی ساسانی/ رودلف ناومن_ترجمه دکتر سیاوش درودیان
برای دریافت این شماره مجله تاریخ اندیش می توانید از طریق سایت مجله www.tarikhandish.ir/shopو یا شماره های تماس مجله ۰۹۱۱۵۰۰۵۰۹۴_ ۰۹۱۸۹۸۹۴۰۸۲ در تلگرام و واتس اپ و یا شماره۳۳۶۱۴۱۵۹_۰۱۳ در ساعات اداری تماس حاصل نمایید.
Telegram
attach 📎
شماره یازدهم مجله تاریخ اندیش را از آدرس زیر سفارش دهید.
https://tarikhandish.ir/product/%d9%86%d8%b4%d8%b1%db%8c%d9%87-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae-%d8%a7%d9%86%d8%af%db%8c%d8%b4-%d8%b4%d9%85%d8%a7%d8%b1%d9%87-%db%8c%d8%a7%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%a8%d9%87%d8%a7%d8%b11401/
https://tarikhandish.ir/product/%d9%86%d8%b4%d8%b1%db%8c%d9%87-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae-%d8%a7%d9%86%d8%af%db%8c%d8%b4-%d8%b4%d9%85%d8%a7%d8%b1%d9%87-%db%8c%d8%a7%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%a8%d9%87%d8%a7%d8%b11401/
Forwarded from اتچ بات
به نظر می رسد در دوره صفویه با توفیق یک بخش مذهبی و قدرت یابی آن و در انحصار در آوردن آن جهت رسیدن به اهداف سیاسی؛ سایر لایه های عقیدتی اجتماع تحمل نشده و حتی کنار زده شوند و با برچسب سر پیچی از دستورات الهی سرکوب گردند. به عبارت دیگر شاهان صفوی با رسمیت بخشیدن به مذهب شیعه و سرکوب سایر مذاهب و فرق، کوشیدند تا از تشیع به عنوان دست مایه متحد کردن پیروان خود سود جسته و از آن به عنوان وجه تمایز آنان از دیگران استفاده کرده و به آن مشروعیت بخشند و با این کار به جنگ علیه سایر رقبای مذهبی خود در جهت بسط قدرت سیاسی روند. در این راستا صفویان با اندیشه تعصب و تمامیت خواهی مذهبی خود دست به خشونت گسترده زده و با هر نوع تفکر و اندیشه متفاوت با مکتب رسمی و دولتی با مجازات سنگین به مبارزه برخاستند. به عنوان مثال اگر کسی از این پس به روش سنیان وضو می گرفت و یا نماز می خواند به قتل می رسید. جووان ماریا آنجولو در سفرنامه ونیزیان در ایران دامنه بسیار گسترده ای از کشتار سنیان در تبریز را نشان می دهد وآن را بیست هزار نفر ذکر کرده است.
به عبارت دیگر تعصب مذهبی شاهان صفوی، تحول مذهبی زمان را به جبری تحمیل شده با شمشیر بدل کرد. آنان در راستای تثبیت و انحصار جایگاه خود و نیز تداوم مشروعیت معنوی درخاندان خود، تشیع را مذهب مسلط و افراد غیر شیعه را مهدور الدم اعلام کرده و دست به حذف سایر فرقه ها زدند. به عنوان نمونه شاه اسماعیل یکم بزرگان صوفیه همچون جامی و عین القضاه را نبش قبر کرد. در نخستین سالهای حکومت خود چهار هزار تن از پیروان طریقه کازرونی در فارس را به اتهام پرستش رهبر خود به قتل رساند و همچنین در سال 914 ه.ق گروهی از پیروان فرقه مشعشعیان را قلع و قمع نمود. صفویه درادامه به دلیل برخی تندروی ها و مستمسک قرار دادن بعضی از تعالیم صوفیانه، حتی فرقه صوفی صفوی که خود از آن برخاسته بودند، را نیز کنار زدند که در نهایت منجر به کاهش قدرت صفویه شد. کار تا جایی پیش رفت که در دوران آخرین پادشاهان صفوی، صوفیان تقریباً هیچ نقشی در حاکمیت دارا نبودند. به عنوان نمونه در هنگام نشستن شاه سلیمان صفوی از اجرای تشریفات مربوط به احراز مقام مرشدی او جلوگیری شد.
در نتیجه سرکوب شدیدی درمواجهه با تمام فرقه ها اعمال گردید. شاه اسماعیل در این راه مقام صدارت را به معلم خود قاضی شمس الدین لاهیجانی واگذاشت که علاوه بر صدارت مسئولیت رسیدگی به کلیه امور مذهبی و سرکوب و حذف همه ادیان و مذاهب بجز شیعه دوازده امامی را بر عهده داشت. در مورد شدت سرکوب نیز از زنده کباب کردن، گوشت دشمن راخوردن، در دیگ جوشاندن و بر گردنش سنگی عظیم بستن و از جای بلند سرازیر آویختن به عنوان شکنجه سایر فرق در این زمان یاد می شود.
بنابراین با چنین سیاست مذهبی و شدت سرکوبی به نظر می رسد گروههایی با گرایش های مختلف، باور مسلط را نپذیرفته و در حقیقت و مالکیت انحصاری آن تردید کردند و از پیروی بی چون و چرای ارزشهای دینی و عقیدتی و اخلاقی مروجان آن سرباز زدند و در مخالفت با آن، با ایجاد گرایش ها و فرقه های مذهبی گاه متضاد و انحراف یافته از مکتب اصلی در جهت مخالفت گام برداشته اند.
بنابراین در دوره صفویه ما شاهد رشد گرایشاتی مذهبی در قالب فرقه هایی جدا شده از مکاتبی چون تصوف، غلات و فتوت هستیم .
@tarikhandishmag
بخش هایی از مقاله بررسی فرقه های صوفی و غالی در دوره صفویه از نسرین رمضانی منتشر شده در شماره یازدهم مجله تاریخ اندیش
به عبارت دیگر تعصب مذهبی شاهان صفوی، تحول مذهبی زمان را به جبری تحمیل شده با شمشیر بدل کرد. آنان در راستای تثبیت و انحصار جایگاه خود و نیز تداوم مشروعیت معنوی درخاندان خود، تشیع را مذهب مسلط و افراد غیر شیعه را مهدور الدم اعلام کرده و دست به حذف سایر فرقه ها زدند. به عنوان نمونه شاه اسماعیل یکم بزرگان صوفیه همچون جامی و عین القضاه را نبش قبر کرد. در نخستین سالهای حکومت خود چهار هزار تن از پیروان طریقه کازرونی در فارس را به اتهام پرستش رهبر خود به قتل رساند و همچنین در سال 914 ه.ق گروهی از پیروان فرقه مشعشعیان را قلع و قمع نمود. صفویه درادامه به دلیل برخی تندروی ها و مستمسک قرار دادن بعضی از تعالیم صوفیانه، حتی فرقه صوفی صفوی که خود از آن برخاسته بودند، را نیز کنار زدند که در نهایت منجر به کاهش قدرت صفویه شد. کار تا جایی پیش رفت که در دوران آخرین پادشاهان صفوی، صوفیان تقریباً هیچ نقشی در حاکمیت دارا نبودند. به عنوان نمونه در هنگام نشستن شاه سلیمان صفوی از اجرای تشریفات مربوط به احراز مقام مرشدی او جلوگیری شد.
در نتیجه سرکوب شدیدی درمواجهه با تمام فرقه ها اعمال گردید. شاه اسماعیل در این راه مقام صدارت را به معلم خود قاضی شمس الدین لاهیجانی واگذاشت که علاوه بر صدارت مسئولیت رسیدگی به کلیه امور مذهبی و سرکوب و حذف همه ادیان و مذاهب بجز شیعه دوازده امامی را بر عهده داشت. در مورد شدت سرکوب نیز از زنده کباب کردن، گوشت دشمن راخوردن، در دیگ جوشاندن و بر گردنش سنگی عظیم بستن و از جای بلند سرازیر آویختن به عنوان شکنجه سایر فرق در این زمان یاد می شود.
بنابراین با چنین سیاست مذهبی و شدت سرکوبی به نظر می رسد گروههایی با گرایش های مختلف، باور مسلط را نپذیرفته و در حقیقت و مالکیت انحصاری آن تردید کردند و از پیروی بی چون و چرای ارزشهای دینی و عقیدتی و اخلاقی مروجان آن سرباز زدند و در مخالفت با آن، با ایجاد گرایش ها و فرقه های مذهبی گاه متضاد و انحراف یافته از مکتب اصلی در جهت مخالفت گام برداشته اند.
بنابراین در دوره صفویه ما شاهد رشد گرایشاتی مذهبی در قالب فرقه هایی جدا شده از مکاتبی چون تصوف، غلات و فتوت هستیم .
@tarikhandishmag
بخش هایی از مقاله بررسی فرقه های صوفی و غالی در دوره صفویه از نسرین رمضانی منتشر شده در شماره یازدهم مجله تاریخ اندیش
Telegram
attach 📎