تابناک جوان
166 subscribers
5.99K photos
582 videos
12 files
6.54K links
ارتباط با ادمین : tabnakjavan_admin@
پایگاه خبری اطلاع رسانی نسل جوان


www.TabnakJavan.com
Download Telegram
*خوارج؛
هرج و مرج طلب‌هایی که خود را بنیادگرا می دانستند*


یکی از مظلومیت‌های #امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه نپرداختن به موضوع #خوارج به عنوان قاتلین و سرسخت ترین دشمنان مولا در عرصه تاریخ است.

جامعه شیعه اطلاعات جامعی درباره این گروه ندارد و عمده آگاهی ما درباره ایشان آن است که آنان را خشک مغزهای خشکه مقدس می‌دانیم که از سر جهل و نا آگاهی بر فرق عدالت ضربه زدند.

با این حال توجه به اوصافی که در احادیث برای #ابن_ملجم ذکر شده از سویی و نیز بیان امام متقیان درباره آن‌ها و عبارت کلیدی #چشم_فتنه درباره ایشان خود گویای آن است که انحراف خوارج از ولایت صرفا از روی غفلت نیست و نباید به جنبشی گه توانسته بیش تر سیصد سال به عنوان یک مولفه‌ی مهم در تاریخ اسلام تبدیل شود و حتی تا امروز در قالب مذاهب خاص خودش بماند،اینقدر سرسری نگریست.

ما در عاشورا نیز با برخی از همین خوارج روبرو هستیم.با کلکسیونی از شقی‌ترین آدم‌ها که بویی از انسانیت نبردند.

با سنان جنایت کار که سر از بدن حسین(ع) جدا می‌کند و با شمر که خود یک نمایشگاه از پلیدی است. اما باز این #عبدالرحمن_ابن_ملجم است که صاحب عنوان #اشقی_الاشقیاء باقی می‌ماند.
#امام_علی (ع) بعد از انحراف نخستین جریان خلافت در دوره کوتاه زمامداری با جامعه‌ای روبرو است که دگرگون شده و بسیار جری و گستاخ است.

ایشان با دنیاپرستان در #جمل می‌رزمد. در #صفین حدود هیجده ماه در مقابل سیاست بازان مکار مقاومت می‌کند و باز همین ها هستند که پایداری حق را در جریان قرآن‌های نیزه سوار در هم می‌شکنند. علی را به رزم تازه‌ای می‌طلبند و در نهایت او را به شهادت می‌رسانند.

چه اینکه که نه دنیاپرستی و نه خدعه و سیاست آن قدری که زور انحراف می رسد ،برنده نیست.

بر خلاف تصور عامه این گروهک هم فلسفه سیاسی دارد و هم دنباله تشکیلاتی.

هم دیدگاه دینی دارد و هم پشتوانه رفتاری.

آنقدر صورتک شیطان را آراسته‌اند که تو گویی خداوند رخ نموده و آن قدر بر نفس خود پیرایه بسته‌اند که پنداری سگ نفس‌‌شان شده اسب راهوار زهد...

خوارج داغ داغ بودند. آشوب‌جویانه حرف‌های مقدس بنیادگرایانه می‌زدند. ادعا داشتند که سیاست نمی‌دانند و سیاست را به دینداری و ایمان راهی نیست.

تصور می‌کردند که شهادت طلب‌اند و ضمیرشان آلودگی دنیا به جز با خون دادن در راه خدا آرام نمی‌گیرد.

دلشان می‌خواست با توبه دادن علی،گرگ نفس‌شان که خرقه‌ی نجس زهدفروشی به تن کرده بود را آرام کنند.

مدعی فهم مستقیم از وحی بودند و هیچ تفسیر و تاویلی را نمی‌پذیرفتند.
به جز فهم خودشان از دین، هر تفکری را #تکفیر می‌کردند.

برای خودشان فلسفه فکری خاصی داشتند.خود را منزه از اشتباه و تکلیف گرا می‌دانستند. هیچ‌گاه به نتیجه فکر نمی‌کردند و به همین خاطر هم چه در زمان اکثریت و چه در زمان اقلیت بودن کارشان فرجامی نداشت.

معتقد بودند در کنار علی در جمل و صفین به حق بودند.و پس از آنکه علی به جمهور اهل عراق حکمیت را پذیرفت باز برای فشار به علی در مصالحه با معاویه بد عمل نکردند و به فهمشان از دین عمل کردند.

فرجام حکمیت که چنان شد،فریاد واسلاماه کشیدند و باز روبروی مولی الموحدین ایستادند که باید نقض معاهده صفین کنی و بعد توبه دوباره روبروی معاویه بایستی.


و این جا بود که امام به مقتضای ادعای اهل قبله بودن شان با ایشان آغاز مدارا نمود.

هتاکی شان را نادیده گرفت و پسر عمویش را برای مذاکره با ایشان به حرورا فرستاد.
سهمشان از بیت المال برقرار بود اما به علی(ع) ناسزا می‌گفتند و باز این وصی پیامبر است که با اعتقاد به آزادی و حقوق مخالف‌ش دلگیر از انحراف خوارج آن ها را تحمل می‌کند.

وقتی دست به شمشیر شده و جنین همسر بن خباب را بر نیزه زدند،امام برآشفت و عزم بر جهاد کرد.

در آن لحظات مبارزه با خوارج که با شعارهای مقدس و در لباس خودی متدین به ریشه اسلام ضربه می‌زنند، همو که فهم خود از دین را بر هر قانونی ارجح می‌داند و امام را برای وفادار ماندن به پیمانش با دشمن غدار ملامت و تکفیر می‌کند.

همو که برای اثبات مدعایش از هرج و مرج و نا امنی ابایی ندارد.

همو که قرآن را وجه سهم‌خواهی اش از قدرت قرار داده است و بر فقاهت متحجرانه‌اش در برابر اجتهاد امام متقیان تاکید می‌کند؛ به جای جهاد با معاویه و معاویه‌ها در اولویت قرار می‌گیرد.

چه این که مکر معاویه برای رسیدن به قدرت و ثروت است اما خوارج در سرشان به فکر تعویض خدای مهربان به خدای خشن و خون ریز هستند.

آن‌ها قصد تغییر حکومت ندارند.به تکلیف آمده اند تا اصل ایمان را در اذهان مسحور شیطان شده‌شان تغییر دهند.

اگر اهل شام قرآن به نیزه گرفته بودند،این‌ها نیزه‌هایشان از قرآن است و #نهروان به پا می‌شود. تا معلوم شود که این انحراف از فتنه دنیاپرستان و سیاست‌بازان نیز خطرناک‌تر است.

آن هنگام که دین در مقابل دین،صف می‌آراید.

*محمدصادق‌دهنادی*


@tabnakjavan
مباهله و مشکلات فهم حقیقت

در احادیث از واقعه‌ی تاریخی #مباهله به عنوان مزیت بی‌بدیل برای #اهل_بیت نام‌برده شده و این امر کاملا درست است.

همچنین آیه‌ی مباهله شگفت‌ترین آیه‌ی قرآن در عظمت شخصیت #امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه است. آنجا که از #علی به عنوان #جان_پیامبر یاد شده است.که اگر نبود #غدیر و حدیث منزلت و هزاران سفارش و وصیت #رسول_الله ص ، درباره #ولایت آن حضرت ، همین یک آیه کافی بود که جامعه‌اسلامی پس از پیامبر، جان او را نگذارد و سراغ دیگران برود.

اینها نکات بسیار مهم است که مفسرین درباره‌ی آن گفتگوهای کلامی و علمی زیادی کرده‌اند و می‌کنند اما در اینجا قصد دارم دو نکته‌ی دیگر از مسائل مربوط به #مباهله را مرور کنم که در جامعه امروز و مخصوصا در #ارتباطات_انسانی بسیار موثر است.

اولین نکته مربوط به ساحت #خانواده است.
در روایات تاریخی آمده یکی از دلایلی که #مسیحیان نجران در قضیه‌ی مباهله از به قضاوت طلبیدن خدا در مقابل #پیامبر_اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم صرفنظر کردند،این بود که آنجناب به همراه نزدیک‌ترین خویشان خود در این آئین شرکت کردند.

آنها می‌دانستند اگر کسی ذره‌ای به اعتقاد خود شک داشته‌باشد با همه‌ی داشته‌های عزیزش به میدان نمی‌آید.از طرفی خانواده، بافت باطن شخصیت فرد است. چه بسیار افرادی که ظاهر عوام فریبی دارند اما در خانه‌ی خود بدون نقاب زندگی می‌کنند.تزلزل هر کس پیش از جامعه نزد خانواده او مشخص می‌شود و شاید به همین دلیل هم باشد،که از نشانه‌های خوب به بیان احادیث این باشد که فرد ابتدائا برای خانواده خود خوب باشد.
اطمینان خانواده‌ی پیامبر به او در امر خطیری که می‌توانست جان همه‌ی آنها را تهدید نماید؛ نشان می‌داد که حقیقت دعوت پیامبر در باطن وجود خودش و در همه‌ی ابعاد شخصیت بزرگ او تجلی دارد.

با نگریستن به این بعد مهم مباهله این سوال اساسی پیش می‌آید که چرا بسیاری از ادعاهای بزرگ در عرصه دین و اجتماع از سوی برخی از افراد و جریان‌ها حتی در میان خانواده‌ی خود آنها مورد پذیرش نیست و به بیان عمومی‌تر چه اتفاقی می‌افتد که بر خلاف سنت اهل‌بیت، گسستگی خانوادگی بسیاری از جوامع شیعی را در بر گرفته و اعتقاد و احترام و همراهی متقابل در این زمینه وجود ندارد؟

نکته‌ی دوم در این مجال ماهیت خود مباهله است. قرآن می‌گوید و تاریخ تصریح می‌کند مباهله زمانی اتفاق افتاد که پس #محاجه و آوردن استدلال علمی درباره حقانیت دین،علمای نصرانی حرف حساب پیامبر را نپذیرفتند و کار به آنجا رسید که قضاوت را به خدا واگذار کنند.اصلا انگار قرار نیست حرف مستدل به ذهن برخی برود.

گویی اساسا نباید انتظار داشت این اتفاق بیفتد. انسان‌ها موانعی برای فهم حقیقت دارند که گوش آن‌ها را کر می‌کند و چشمشان را کور.

اگر پیامبر هم باشی که عقل کل و اخلاق عظیم و ولایت به دل‌ها در اختیارت باشد، باز هم در مقابل تو انگیزه‌هایی وجود دارد که حرف حق را نپذیرد.

اسقف‌های نجران ابتدا به ساکن برای تحقیق درباره‌ی اسلام وارد مدینه شدند و بعد از آن هم استدلال‌های عالمانه پیامبر را شنیدند و باز نپذیرفتند.

روز مباهله این جمله از خود ایشان شنیده شد که اگر این #پنج_تن نفرین کنند ، نه از مسیحیان نجران بلکه از هیچ مسیحی اثری باقی نمی‌ماند.آنها دقیقا فهمیدند با چه کسی طرف هستند؟

اما باز هم گردن ننهادند و اسلام را قبول نکردند.

آن‌ها حقانیت اسلام را با تمام وجود حس کردند. با تمام معیارهای عقلانی و علمی درک کردند. آنها حتی با مبانی شهود ، معنویت اهل‌بیت را به چشم دیدند و حتی حاضر شدند که به اسلام مالیات بدهند و شهروند پیامبر باشند اما عجبا که هیچ‌یک از معیارهای #شناخت_شناسی فوق باعث نشد که به حقیقت گردن نهند!

به نظر می‌رسد برخی عوامل فرا روانی و فرا معرفتی در اقناع انسان‌ها تاثیر دارد.

انگیزه‌های مالی اسقف‌های نجران از دوشیدن قوم‌شان و به عبارت قرآن گناه و لجبازی و برخی چیزهای دیگر باعث شد که استدلال و معجزه نتواند این افراد را قانع کند و حکایت قانع نشدن این‌ها در مقابل حرف حساب ، از متداول‌ترین چالش‌هایی است که امروز هم در ارتباطات انسانی وجود دارد.

به نظر می‌رسد، موانع فهم حقیقت فراتر از استدلال، به نحوی است که اولا برای برخی غیرقابل حل است و ثانیا برای حل برخی اختلاف‌ها چاره‌ای جز اراده خدا و قضاوت تاریخ وجود ندارد.

دانستن این نکته،مدارای اهل دقت با کم و زیاد بینش انسانی را تسهیل می‌کند.

@tabnakjavan