کاش #احمد_کاظمی بود و دریوزگی و التماس روس ها رو برای خرید #پهپاد های ایرانی می دید! حیف که ناجوانمردانه شهید شد.
ایران سرزمین فرصت های بر باد رفته
برلین و ابوظبی توافق گازی امضا کردند
امارات جایگزین روسیه در بازار آلمان!
اولاف شولتز، صدراعظم آلمان در دومین روز سفر منطقهای در امارات متحده عربی توافقی برای تامین گاز مایع برای آلمان امضا کرد. آلمان از جمله کشورهای اروپایی است که میکوشد منابع انرژی کشورهای منطقه را جایگزین واردات منابع انرژی از روسیه کند.
برلین پیش از حمله روسیه به اوکراین ۵۵ درصد منابع گاز مورد نیاز خود را از مسکو تامین میکرد. این فرصت بادآورده هم از دست ایران رفت و هزاران اثراتی مثبت اقتصادی و سیاسی که از فروش گاز بر ایران مترتب بود اسیر غفلت و نادانی شد.
برلین و ابوظبی توافق گازی امضا کردند
امارات جایگزین روسیه در بازار آلمان!
اولاف شولتز، صدراعظم آلمان در دومین روز سفر منطقهای در امارات متحده عربی توافقی برای تامین گاز مایع برای آلمان امضا کرد. آلمان از جمله کشورهای اروپایی است که میکوشد منابع انرژی کشورهای منطقه را جایگزین واردات منابع انرژی از روسیه کند.
برلین پیش از حمله روسیه به اوکراین ۵۵ درصد منابع گاز مورد نیاز خود را از مسکو تامین میکرد. این فرصت بادآورده هم از دست ایران رفت و هزاران اثراتی مثبت اقتصادی و سیاسی که از فروش گاز بر ایران مترتب بود اسیر غفلت و نادانی شد.
😢1
کانادا پلیس امنیت اخلاقی و چند نهاد و مسئول ایرانی را تحریم میکند. هر چی از طنز ماجرا بگم کمه 😂
پادشاهی به کشتن بیگناهی فرمان داد. گفت: ای ملک به موجب خشمی که تو را بر من است آزار خود مجوی که این عقوبت بر من به یک نفس به سر آید و بزه آن بر تو جاوید بماند!
سلیمان به خاطر گناهانش ( او از حدود تعیینشده برایش تجاوز کرد زیرا تصور میکرد زیرپا گذاشتن احکام بر خِرَدش تأثیر نمیگذارد) تاج و تخت، ثروت و خِرد خود را از دست داد. در ابتدا او حاکم جهان زندگان و جهان مردگان بود اما حاکمیت جهان مردگان از دست او خارج شد؛ سپس تنها اسرائیل برایش باقی ماند و حتی همان را هم از دست داد و خدمتکاران و تختخوابش برایش باقی ماندند.
دربارهٔ مرگ سلیمان نقل شده که خدای متعال به او وحی نمود: نشانه مرگ تو رویش درختی به نام «خرنوبه» در بیتالمقدس است. روزی سلیمان متوجه شد که درختی در بیت المقدس روییدهاست. از او پرسید: چه نام داری؟ گفت: «خرنوبه»! سلیمان بیدرنگ به محل عبادتش بازگشت و همانطور که ایستاده بود از دنیا رفت، در حالتی که بر عصایش تکیه داده بود. سلیمان بعد از مرگش چند روزی به همان وضع بود و جنّها و انسانها به تصوّر اینکه او زنده است و نگاهشان میکند، مانند گذشته مشغول فعالیت بودند تا سرانجام موریانهای وارد عصایش شده و درون آن را خورد. عصا شکست و سلیمان بر زمین افتاد.
دربارهٔ مرگ سلیمان نقل شده که خدای متعال به او وحی نمود: نشانه مرگ تو رویش درختی به نام «خرنوبه» در بیتالمقدس است. روزی سلیمان متوجه شد که درختی در بیت المقدس روییدهاست. از او پرسید: چه نام داری؟ گفت: «خرنوبه»! سلیمان بیدرنگ به محل عبادتش بازگشت و همانطور که ایستاده بود از دنیا رفت، در حالتی که بر عصایش تکیه داده بود. سلیمان بعد از مرگش چند روزی به همان وضع بود و جنّها و انسانها به تصوّر اینکه او زنده است و نگاهشان میکند، مانند گذشته مشغول فعالیت بودند تا سرانجام موریانهای وارد عصایش شده و درون آن را خورد. عصا شکست و سلیمان بر زمین افتاد.
باطنا این مردم هیچوقت زیر بار زور نرفتن و اعتقادات و عواطف خودشون رو در حوادث تاریخی بیشمار حفظ کردند. #هزاردستان #مهسا_امینی
سام شیرازی مقام pinned «بزرگترین ضربه را چپیهای کمونیسم مأب به اسلام زدند که با عقاید غلط و تفسیرهای نابجا و طمع قدرت به دنبال روحانیت افتادند و با وسیله قراردادن آنان جامعه مذهبی را پلکانی برای رسیدن به قدرت و ثروت کردند. اگر به اخلاص! چپی های دیروز و ثروت اندوزی اصلاح طلبان امروز…»
دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زور بازو نان خوردی.
باری این توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مشقت کار کردن برهی؟
گفت: تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت رهایی یابی که خردمندان گفتهاند نان خود خوردن و نشستن به که کمر شمشیر زرّین به خدمت بستن.
به دست آهن تفته کردن خمیر
به از دست بر سینه پیش امیر
عمر گرانمایه در این صرف شد
تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا
ای شکم خیره به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت دو تا
شیخ اجل حضرت سعدی
باری این توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مشقت کار کردن برهی؟
گفت: تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت رهایی یابی که خردمندان گفتهاند نان خود خوردن و نشستن به که کمر شمشیر زرّین به خدمت بستن.
به دست آهن تفته کردن خمیر
به از دست بر سینه پیش امیر
عمر گرانمایه در این صرف شد
تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا
ای شکم خیره به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت دو تا
شیخ اجل حضرت سعدی
ریشه بحران اوکراین
بحران اوکراین ربطی به اوکراین نداشته و ندارد. جنگی بود علیه آلمان و پروژه عظیم ادغام روسیه در اروپا.
واشنگتن خطوط انتقال گاز را تهدیدی برای برتری خود در اروپا میدانسته و میداند و هیچ فرصتی را برای خرابکاری در تجارت گاز میان روسیه و آلمان از دست نداد.
اما چرا؟
برای پاسخ، بد نیست با این نقل قول از جورج فریدمن شروع کنیم که:
«منافع اولیه ایالات متحده، که صد سال در جنگ اول، دوم و جنگ سرد برایش جنگیده، بر سر اتحاد آلمان و روسیه بوده است. روسیه و آلمان متحد تنها نیرویی است که میتوانند آمریکا را تهدید کند. پس مطمئن باشید اتفاق نخواهد افتاد.»
پیش از جنگ، خط لوله گاز نورد استریم ۲ کاملاً عملیاتی و آماده بهره برداری بود. همه منتظر بازرسیهای فنی نهایی، و تحویل گاز بودند.
خط لولهای که نوید انرژی پایدار، پاک و ارزان برای خانوادههای آلمانی و همینطور مشاغل و صنایع اون کشور رو میداد.
از طرف دیگر، این به معنای افزایش قابل توجهی در درآمد گاز برای روسیه و همچنین افزایش نرخ رشد اقتصادی برای این دو کشور میبود. یک تجارت برد-برد برای هر دو طرف.
طبیعی بود که نهادهای تصمیمگیر در سیاست خارجی آمریکا از این روند خشنود نباشند.
آنچه آمریکا را به وحشت انداخته بود، چشماندازی بود که این وابستگی متقابل نویدش رو میداد.
وابستگی دو کشور به هم یعنی اعتماد و اعتماد یعنی گسترش تجارت و گسترش تجارت یعنی گرمتر شدن روابط این دو کشور مهم.
و این یعنی تغییر پارادایم امنیتی میان آلمان و روسیه. کابوسی که آمریکا صد سال برای محقق نشدنش جنگیده است.
در دنیایی که آلمان و روسیه دوستان و شرکای تجاری هستند، نه نیازی به پایگاه های نظامی آمریکاست، نه نیازی به تسلیحات و سیستم های موشکی گران قیمت و در نهایت، نه نیازی به ناتو وحتی نه نیازی به انجام معاملات انرژی به دلار و ذخیره دلاری برای تعادل کسری تجاری.
معاملات مستقیم بینالمللی و ایجاد شبکههای غیردلاری یعنی کاهش شدید ارزش دلار و تغییر چشمگیر قدرت اقتصادی امریکا.
یعنی از بین رفتن یکی از مهمترین ابزارهای اعمال قدرت آمریکا در عرصههای بینالمللی.
نورد استریم فقط یک خط لوله نبود، بلکه دریچه ای به سوی آیندهای بود که دنیا را تغییر میداد. آینده ای که در آن اروپا و آسیا به هم نزدیکتر شده و به یک منطقه تجاری آزاد و عظیم تبدیل میشدند.
تجارتی که قدرت و رونق متقابل آنها را افزایش می داد و ایالات متحده جزئی از آن نبود.
رابطهای گرم میان آلمان و روسیه نشان دهنده پایان نظم جهانی "تک قطبی" آمریکا بود. اتحادی برای تسریع زوال ابرقدرتی بود که در این ورطه گام گذاشته بود.
به همین دلیل واشنگتن مصمم بود هر کاری میتواند علیه نورد استریم و حفظ آلمان در مدار خود انجام دهد.
بودن یا نبودن مسأله این است!
و اینجاست که اوکراین اهمیت پیدا میکند. اوکراین «ابزار منتخب» آمریکا برای نابود کردن نورد استریم و ایجاد فاصله بین آلمان و روسیه بود.
کلیشهها کلیشه شدند چون جواب میدهند. استراتژی کهنه ولی کارامدِ “تفرقه بینداز و حکومت کن” اثر گذار بود و اروپایی ها در نهایت ساده لوحی فریب آمریکا را خوردند.
واشنگتن با هدف نشان دادن روسیه بعنوان یک تهدید امنیتی برای اروپا دست به کار شد. تصویری از پوتین، یک متجاوز خونخوار با خلق و خوی ناپایدار.
اخراج روسیه از مسابقات ورزشی، مصادره اموال روسها، و حتی رحم نکردن به گربههای روسی رو به خاطر بیاورید.
عملیات با تکرار این جمله که "روسیه در حال برنامه ریزی و تدارک برای حمله به اوکراین است و هدف نهایی کل اروپاست” آغاز شد. تمام حقهها و روشهای جنگ روانی برای شیطانسازی از روسیه به کار گرفته شد. اما نه روسیه، بلکه هدف آلمان بود.
به لطف دولت دستنشانده ویکتوریا نولاند، پوتین مجبور به انتخاب میان این دو گزینه شد:
کشتار روس تباران اوکراینی توسط نازیها و پذیرش حضور نظامی و استقرار سیستمهای موشکی ناتو در نزدیکی روسیه و یا حمله به اوکراین، از دست دادن نورداستریم!
بنابرین منطقی بود که دولت آمریکا دیگر تلاشی برای تصویب تحریم علیه روسیه نکند. و حتی در ابتدای امسال، بایدن کنگره را متقاعد کرد که اعمال تحریمهای جدید،ممکن است افکار عمومی آلمان را علیه ما بسیج کند،
آنهم وقتی که افکار عمومی از نورداستریم حمایت میکنند.
هدف، اجرای برنامهای بود که آلمان چارهای جز دست شستن از گاز روسیه نداشته باشد.
پوتین از میان دو گزینهی بسیار بد، گزینهی کمتر-بد را انتخاب کرد.
اما شیطانسازی از پوتین پایان کار نبود. آلمانها در تمام دوران جنگ به دنبال راهی برای پایان دادن به درگیری بودند.
بعد از عقب نشینی روسها از بخش بزرگی از سرزمین های اشغال شده و بسنده کردن به ایجاد یک بافر زون در مناطق روس تبار اوکراین، امید آن میرفت که شاید جنگ به پایان خودش رسیده.
بحران اوکراین ربطی به اوکراین نداشته و ندارد. جنگی بود علیه آلمان و پروژه عظیم ادغام روسیه در اروپا.
واشنگتن خطوط انتقال گاز را تهدیدی برای برتری خود در اروپا میدانسته و میداند و هیچ فرصتی را برای خرابکاری در تجارت گاز میان روسیه و آلمان از دست نداد.
اما چرا؟
برای پاسخ، بد نیست با این نقل قول از جورج فریدمن شروع کنیم که:
«منافع اولیه ایالات متحده، که صد سال در جنگ اول، دوم و جنگ سرد برایش جنگیده، بر سر اتحاد آلمان و روسیه بوده است. روسیه و آلمان متحد تنها نیرویی است که میتوانند آمریکا را تهدید کند. پس مطمئن باشید اتفاق نخواهد افتاد.»
پیش از جنگ، خط لوله گاز نورد استریم ۲ کاملاً عملیاتی و آماده بهره برداری بود. همه منتظر بازرسیهای فنی نهایی، و تحویل گاز بودند.
خط لولهای که نوید انرژی پایدار، پاک و ارزان برای خانوادههای آلمانی و همینطور مشاغل و صنایع اون کشور رو میداد.
از طرف دیگر، این به معنای افزایش قابل توجهی در درآمد گاز برای روسیه و همچنین افزایش نرخ رشد اقتصادی برای این دو کشور میبود. یک تجارت برد-برد برای هر دو طرف.
طبیعی بود که نهادهای تصمیمگیر در سیاست خارجی آمریکا از این روند خشنود نباشند.
آنچه آمریکا را به وحشت انداخته بود، چشماندازی بود که این وابستگی متقابل نویدش رو میداد.
وابستگی دو کشور به هم یعنی اعتماد و اعتماد یعنی گسترش تجارت و گسترش تجارت یعنی گرمتر شدن روابط این دو کشور مهم.
و این یعنی تغییر پارادایم امنیتی میان آلمان و روسیه. کابوسی که آمریکا صد سال برای محقق نشدنش جنگیده است.
در دنیایی که آلمان و روسیه دوستان و شرکای تجاری هستند، نه نیازی به پایگاه های نظامی آمریکاست، نه نیازی به تسلیحات و سیستم های موشکی گران قیمت و در نهایت، نه نیازی به ناتو وحتی نه نیازی به انجام معاملات انرژی به دلار و ذخیره دلاری برای تعادل کسری تجاری.
معاملات مستقیم بینالمللی و ایجاد شبکههای غیردلاری یعنی کاهش شدید ارزش دلار و تغییر چشمگیر قدرت اقتصادی امریکا.
یعنی از بین رفتن یکی از مهمترین ابزارهای اعمال قدرت آمریکا در عرصههای بینالمللی.
نورد استریم فقط یک خط لوله نبود، بلکه دریچه ای به سوی آیندهای بود که دنیا را تغییر میداد. آینده ای که در آن اروپا و آسیا به هم نزدیکتر شده و به یک منطقه تجاری آزاد و عظیم تبدیل میشدند.
تجارتی که قدرت و رونق متقابل آنها را افزایش می داد و ایالات متحده جزئی از آن نبود.
رابطهای گرم میان آلمان و روسیه نشان دهنده پایان نظم جهانی "تک قطبی" آمریکا بود. اتحادی برای تسریع زوال ابرقدرتی بود که در این ورطه گام گذاشته بود.
به همین دلیل واشنگتن مصمم بود هر کاری میتواند علیه نورد استریم و حفظ آلمان در مدار خود انجام دهد.
بودن یا نبودن مسأله این است!
و اینجاست که اوکراین اهمیت پیدا میکند. اوکراین «ابزار منتخب» آمریکا برای نابود کردن نورد استریم و ایجاد فاصله بین آلمان و روسیه بود.
کلیشهها کلیشه شدند چون جواب میدهند. استراتژی کهنه ولی کارامدِ “تفرقه بینداز و حکومت کن” اثر گذار بود و اروپایی ها در نهایت ساده لوحی فریب آمریکا را خوردند.
واشنگتن با هدف نشان دادن روسیه بعنوان یک تهدید امنیتی برای اروپا دست به کار شد. تصویری از پوتین، یک متجاوز خونخوار با خلق و خوی ناپایدار.
اخراج روسیه از مسابقات ورزشی، مصادره اموال روسها، و حتی رحم نکردن به گربههای روسی رو به خاطر بیاورید.
عملیات با تکرار این جمله که "روسیه در حال برنامه ریزی و تدارک برای حمله به اوکراین است و هدف نهایی کل اروپاست” آغاز شد. تمام حقهها و روشهای جنگ روانی برای شیطانسازی از روسیه به کار گرفته شد. اما نه روسیه، بلکه هدف آلمان بود.
به لطف دولت دستنشانده ویکتوریا نولاند، پوتین مجبور به انتخاب میان این دو گزینه شد:
کشتار روس تباران اوکراینی توسط نازیها و پذیرش حضور نظامی و استقرار سیستمهای موشکی ناتو در نزدیکی روسیه و یا حمله به اوکراین، از دست دادن نورداستریم!
بنابرین منطقی بود که دولت آمریکا دیگر تلاشی برای تصویب تحریم علیه روسیه نکند. و حتی در ابتدای امسال، بایدن کنگره را متقاعد کرد که اعمال تحریمهای جدید،ممکن است افکار عمومی آلمان را علیه ما بسیج کند،
آنهم وقتی که افکار عمومی از نورداستریم حمایت میکنند.
هدف، اجرای برنامهای بود که آلمان چارهای جز دست شستن از گاز روسیه نداشته باشد.
پوتین از میان دو گزینهی بسیار بد، گزینهی کمتر-بد را انتخاب کرد.
اما شیطانسازی از پوتین پایان کار نبود. آلمانها در تمام دوران جنگ به دنبال راهی برای پایان دادن به درگیری بودند.
بعد از عقب نشینی روسها از بخش بزرگی از سرزمین های اشغال شده و بسنده کردن به ایجاد یک بافر زون در مناطق روس تبار اوکراین، امید آن میرفت که شاید جنگ به پایان خودش رسیده.
تا اینکه آمریکا فن آخر جنگ را زد و تمام امیدهای آلمان را سوزاند تا دیگر چیزی برای از دست دادن وجود نداشته باشد.
و در آخر، با افزایش سطح تنش میان (به اصطلاح) اوکراین و روسیه و کشیده شدن جنگ به زمستان، آلمان، مهمترین متحد آمریکا، توسط خود ایالات متحده، به مسلخ برده شد.
راست گفت کیسینجر که:
«دشمن آمریکا بودن خطرناک، ولی دوست امریکا بودن مرگبار است»
و در آخر، با افزایش سطح تنش میان (به اصطلاح) اوکراین و روسیه و کشیده شدن جنگ به زمستان، آلمان، مهمترین متحد آمریکا، توسط خود ایالات متحده، به مسلخ برده شد.
راست گفت کیسینجر که:
«دشمن آمریکا بودن خطرناک، ولی دوست امریکا بودن مرگبار است»
خود حق پنداری این مملکت را به فنا داده و گویا در هر دو طرف ماجرا هم قرار نیست عقل سلیمی امر به نیکی کند. #بیچاره_ایران
خودکفایی بنزین در قالب سوآپ ناهمگون نفت کوره با ترکمنستان از بین رفت! وابستگی به بنزین خارجی جرقه ای است که زده شده و خطر انفجارش سال آینده است. از من گفتن بود. #بیچاره_ایران
😱1
مشکل بنزین کجاست؟
تولید بنزین در ایران حدود ۱۰۰ میلیون لیتر است. ۱۵ میلیون آن برای خودرو های خارجی و ۵ میلیون لیتر را موتورسیکلت ها و سایرین مصرف می کنند اما ۸۰ میلیون لیتر را خودرو های بی کیفیت داخلی هدر می دهند که مصرف آنها دو برابر استاندارد جهانی است. به عبارتی ساده تر روزانه ۴۰ میلیون لیتر بنزین از بین میرود. این مصرف اضافی را اگر با قیمت صادراتی فوب خلیج فارس محاسبه کنیم می شود ۶ میلیارد دلار ضرر سالیانه. حال آیا باید با صنعت خودروسازی بی کیفیت داخلی مخالف بود یا نه!؟
تولید بنزین در ایران حدود ۱۰۰ میلیون لیتر است. ۱۵ میلیون آن برای خودرو های خارجی و ۵ میلیون لیتر را موتورسیکلت ها و سایرین مصرف می کنند اما ۸۰ میلیون لیتر را خودرو های بی کیفیت داخلی هدر می دهند که مصرف آنها دو برابر استاندارد جهانی است. به عبارتی ساده تر روزانه ۴۰ میلیون لیتر بنزین از بین میرود. این مصرف اضافی را اگر با قیمت صادراتی فوب خلیج فارس محاسبه کنیم می شود ۶ میلیارد دلار ضرر سالیانه. حال آیا باید با صنعت خودروسازی بی کیفیت داخلی مخالف بود یا نه!؟
👍3
با ۶ میلیارد دلار سالیانه پست قبلی:
می شود از زیمنس آلمان ۱۵۰۰ کیلومتر خطآهن ویژه قطارهای سریع السیر ، ۳۱ قطار سریع السیر ( ۳۴۰ کیلومتر)، ۶۷ قطار محلی، ۲۹ قطار باری و ۶ ایستگاه انبار و ذخیره بخریم و ۱۵ سال تعمیر و نگهداری گرفت.
دو ساله چهارگوشه ایران بهم وصل میشود.
می شود از زیمنس آلمان ۱۵۰۰ کیلومتر خطآهن ویژه قطارهای سریع السیر ، ۳۱ قطار سریع السیر ( ۳۴۰ کیلومتر)، ۶۷ قطار محلی، ۲۹ قطار باری و ۶ ایستگاه انبار و ذخیره بخریم و ۱۵ سال تعمیر و نگهداری گرفت.
دو ساله چهارگوشه ایران بهم وصل میشود.
😢3
اساسا بنده نگران تغییر سیاستهای خارجی در #جمهوری_اسلامی نیستم. عمده دغدغه من، تغییر نگاه حاکمان در خصوص مفهوم #مردم و تفسیرهای نابجا از #دموکراسی است. جماعتی خود عاقل پندار که با مصلحت سنجی سعی دارند توده های مثلا بی عقل و عوام جامعه را به زندگی آرمانی مد نظرشان رهنمون سازند.
👍2
در جنگ اول خلیج فارس در عرض چند ماه ائتلافی به رهبری آمریکا علیه عراق برای آزادسازی کویت شکل گرفت. این ائتلاف شامل ۳۵ کشور در ۴۲ شبانه روز متوالی نیروهای عراقی را در معرض یکی از شدیدترین بمبارانهای هوایی در تاریخ نظامی قرار دادند.
ائتلاف بیش از ۱۰۰ هزار سورتی پرواز انجام داد و ۸۸۵۰۰ تن بمب پرتاب کرد. با همین شیوه، نیروهای روسیه در اوکراین ظرف چند هفته با خاک یکسان میشوند و نیروهای اوکراین حداکثر ظرف چند ماه تمام مناطق از دست رفته را بازپس میگیرند.
اما چرا این اتفاق نمیافتد؟
روسیه سلاح هسته ای دارد
ائتلاف بیش از ۱۰۰ هزار سورتی پرواز انجام داد و ۸۸۵۰۰ تن بمب پرتاب کرد. با همین شیوه، نیروهای روسیه در اوکراین ظرف چند هفته با خاک یکسان میشوند و نیروهای اوکراین حداکثر ظرف چند ماه تمام مناطق از دست رفته را بازپس میگیرند.
اما چرا این اتفاق نمیافتد؟
روسیه سلاح هسته ای دارد
❤2👍1
حجاج گفت قرآن بخوان.
شروع کرد به قرآن خواندن:
...یخرجون من دین الله افواجاً...
گفت مردک چرا قرآن را تحریف میکنی؟ یخرجون یا یدخلون؟
گفت با کارهایی که تو میکنی یخرجون من دین الله درست تره!
حالا داستان ماست با بعضی این جماعت متحجر نادان...
شروع کرد به قرآن خواندن:
...یخرجون من دین الله افواجاً...
گفت مردک چرا قرآن را تحریف میکنی؟ یخرجون یا یدخلون؟
گفت با کارهایی که تو میکنی یخرجون من دین الله درست تره!
حالا داستان ماست با بعضی این جماعت متحجر نادان...
❤3