📖
▫️آنها بالای سرم مدام درباره من حرف می زنند.
«وقتی او را می چرخانیم باید برایش زیرانداز بگذاریم.»
«او می تواند خودش راه برود؟»
من سوم شخص هستم. یک«او».
.
▫️آنها می توانند مرا بشویند و من می توانم به جای شرمنده بودن، این فرصت را به خودم بدهم که از این کار لذت ببرم. رها شدن در دستان آنها مرا رها می کند.
هیچ کس نمی تواند به روح من دست بزند.
آنها می توانند پاروهای من باشند و به جای من قایق را برانند. من هم می توانم روی عرشه دراز بکشمو به آسمان ها خیره بشوم.
.
▫️خیلی عجیب است. حقیقت این است که هرگز آرزو نکرده ام بدون این بیماری زندگی کنم! زمانی که برایم باقی مانده بی نهایت کم است. اما برای نخستین بار است که در لحظه زندگی می کنم. مرگ مرا به زندگی، نزدیکتر می کند.
برش هایی از مرگ نامه اولا-کارین .
✅شرح نوشت: نویسنده کتاب ؛ #اولا_کارین_لیندکوئیست است کسی که در پیشگفتار به ما می گوید: این کتاب درباره مرگ من است. شبیه کتاب خاطراتی نیست که انتظار دارید!
وشاید از این رو کتاب دو نام مکمل دارد: #قایق_راندن_بدون_پارو یا #مرگ_نامه_اولا_کارین
او دچار همان بیماری موری است : اسکلروز جانبی آمیوتروفیک اما ، اولا در اوج زمان بهره وری و لذت از زندگی است جوان و زیبا و پویا و مهمتر از همه مادر چهار فرزند لذا مواجهه ای متفاوت از موری نسبت به بیماری دارد اما همانقدر درجه یک و متعالی؛در عین اینکه یک انسان است ونه یک اَبَر انسان! خشمهایش ، حسرتهایش، آروزهایش ، انتخابها و هوشیاری و هوشمندی هایش ... انقدر جذاب ست که از همپا شدن با اولا غرق حس های نابی میشویم و البته در هر سطر ناخوداگاه کنج های پنهان وجود خودمان را هم می کاویم و در نهایت به یک دریافت به یک نگاه می رسیم بدون آنکه نویسنده چیزی را به ما القا کرده باشد و این همه به سبب صداقت روایت کسی است که دیگر در بین ما نیست اما میراثی شگفت هم برای چهارفرزندش و هم برای ما گذاشته است.
#مرگ_نامه_اولا_کارین #اولا_کارین_لیندکوئیست #پریسا_موسوی #انتشارات_روزنه
#کتاب #یار_مهربان
▫️آنها بالای سرم مدام درباره من حرف می زنند.
«وقتی او را می چرخانیم باید برایش زیرانداز بگذاریم.»
«او می تواند خودش راه برود؟»
من سوم شخص هستم. یک«او».
.
▫️آنها می توانند مرا بشویند و من می توانم به جای شرمنده بودن، این فرصت را به خودم بدهم که از این کار لذت ببرم. رها شدن در دستان آنها مرا رها می کند.
هیچ کس نمی تواند به روح من دست بزند.
آنها می توانند پاروهای من باشند و به جای من قایق را برانند. من هم می توانم روی عرشه دراز بکشمو به آسمان ها خیره بشوم.
.
▫️خیلی عجیب است. حقیقت این است که هرگز آرزو نکرده ام بدون این بیماری زندگی کنم! زمانی که برایم باقی مانده بی نهایت کم است. اما برای نخستین بار است که در لحظه زندگی می کنم. مرگ مرا به زندگی، نزدیکتر می کند.
برش هایی از مرگ نامه اولا-کارین .
✅شرح نوشت: نویسنده کتاب ؛ #اولا_کارین_لیندکوئیست است کسی که در پیشگفتار به ما می گوید: این کتاب درباره مرگ من است. شبیه کتاب خاطراتی نیست که انتظار دارید!
وشاید از این رو کتاب دو نام مکمل دارد: #قایق_راندن_بدون_پارو یا #مرگ_نامه_اولا_کارین
او دچار همان بیماری موری است : اسکلروز جانبی آمیوتروفیک اما ، اولا در اوج زمان بهره وری و لذت از زندگی است جوان و زیبا و پویا و مهمتر از همه مادر چهار فرزند لذا مواجهه ای متفاوت از موری نسبت به بیماری دارد اما همانقدر درجه یک و متعالی؛در عین اینکه یک انسان است ونه یک اَبَر انسان! خشمهایش ، حسرتهایش، آروزهایش ، انتخابها و هوشیاری و هوشمندی هایش ... انقدر جذاب ست که از همپا شدن با اولا غرق حس های نابی میشویم و البته در هر سطر ناخوداگاه کنج های پنهان وجود خودمان را هم می کاویم و در نهایت به یک دریافت به یک نگاه می رسیم بدون آنکه نویسنده چیزی را به ما القا کرده باشد و این همه به سبب صداقت روایت کسی است که دیگر در بین ما نیست اما میراثی شگفت هم برای چهارفرزندش و هم برای ما گذاشته است.
#مرگ_نامه_اولا_کارین #اولا_کارین_لیندکوئیست #پریسا_موسوی #انتشارات_روزنه
#کتاب #یار_مهربان
Telegraph
انتشارات روزنه
📖 ▫️آنها بالای سرم مدام درباره من حرف می زنند. «وقتی او را می چرخانیم باید برایش زیرانداز بگذاریم.» «او می تواند خودش راه برود؟» من سوم شخص هستم. یک«او». . ▫️آنها می توانند مرا بشویند و من می توانم به جای شرمنده بودن، این فرصت را به خودم بدهم که از این…