یکبار در گالری بورگز در رم، روی آینهای را امضا کردم.
این کار را تو یکی از توالتهای زنانه انجام دادم، با یک رژلب.
طبیعتاً چیزی که داشتم پای آن امضا میکردم تصویر خودم بود.
ولی اگر کس دیگری نگاه میکرد آنوقت امضای من پای تصویر یک نفر دیگر بود.
مطمئناً اگر کس دیگری وجود داشت که بخواهد داخل آن آینه را نگاه کند هیچوقت روی آن را امضا نمیکردم.
گرچه درواقع اسمی که روی آن نوشتم جوتو بود.
راستی در این خانه فقط یک آینه هست.
چیزی که آینه نشان میدهد هم یک تصویر از من است البته.
هرچند چیزی که هرازگاهی منعکس میکند تصویر مادرم است.
اتفاقی که میافتد این است که من به آینه نگاه میکنم و برای یک لحظه مادرم را میبینم که نگاهم را پاسخ میدهد.
طبیعتاً در همان لحظه خودم را هم میبینم.
به عبارت دیگر، چیزی که میبینم تصویر مادرم در تصویر خودم است.
تصور میکنم که چنین توهمی کاملاً طبیعی باشد که با بالا رفتن سن ایجاد میشود.
که تقریباً یعنی حتا یک توهم نیست، وراثت وراثت است.
بااینحال از آن دست چیزهایی است که آدم را به فکر فرو میبرد.
حتا به ذهنم خطور کرد که احتمالاً الان به اندازهی مادرم در آنوقتها پیر شدهام.
#محبوبه_ی_ویتگنشتاین
#دیوید_مارکسن #زینب_آرمند
#انتشارات_روزنه
ytre.ir/dsH
@rowzanehnashr
این کار را تو یکی از توالتهای زنانه انجام دادم، با یک رژلب.
طبیعتاً چیزی که داشتم پای آن امضا میکردم تصویر خودم بود.
ولی اگر کس دیگری نگاه میکرد آنوقت امضای من پای تصویر یک نفر دیگر بود.
مطمئناً اگر کس دیگری وجود داشت که بخواهد داخل آن آینه را نگاه کند هیچوقت روی آن را امضا نمیکردم.
گرچه درواقع اسمی که روی آن نوشتم جوتو بود.
راستی در این خانه فقط یک آینه هست.
چیزی که آینه نشان میدهد هم یک تصویر از من است البته.
هرچند چیزی که هرازگاهی منعکس میکند تصویر مادرم است.
اتفاقی که میافتد این است که من به آینه نگاه میکنم و برای یک لحظه مادرم را میبینم که نگاهم را پاسخ میدهد.
طبیعتاً در همان لحظه خودم را هم میبینم.
به عبارت دیگر، چیزی که میبینم تصویر مادرم در تصویر خودم است.
تصور میکنم که چنین توهمی کاملاً طبیعی باشد که با بالا رفتن سن ایجاد میشود.
که تقریباً یعنی حتا یک توهم نیست، وراثت وراثت است.
بااینحال از آن دست چیزهایی است که آدم را به فکر فرو میبرد.
حتا به ذهنم خطور کرد که احتمالاً الان به اندازهی مادرم در آنوقتها پیر شدهام.
#محبوبه_ی_ویتگنشتاین
#دیوید_مارکسن #زینب_آرمند
#انتشارات_روزنه
ytre.ir/dsH
@rowzanehnashr
📖#بریده_کتاب
.
الان که یادم میافتد جایی خوانده بودم که لودویگ ویتگنشتاین خودش حتا یک کلمه هم از ارسطو نخوانده بود.
درواقع کاملاً مطمئنم که افراد زیادی هستند که هیچوقت حتا یک کلمه از خودشان را هم نخواندهاند.
مثل لودویگ ویتگنشتاین.
حتا اگر همیشه گفته باشند که خواندن ویتگنشتاین واقعاً سخت است.
و راستش بالاخره یکبار یک جمله از او خواندم که به نظرم بههیچوجه هم سخت نبود.
درواقع عاشق چیزی شدم که نوشته بود.
جمله این بود، برای خریدن یک هدیهی خوب نیاز به پول زیادی ندارید، ولی به زمان زیادی نیاز دارید.
کاملاً مطمئنم ویتگنشتاین یک روز این را گفته.
بااینحال اگر دیروز ویتگنشتاین در سمفونی شش چایکوفسکی صدای مخزنها را میشنید که از خطتولید جدا میشوند، دقیقاً چه میشنید؟
وقتی مردم برای اولین بار اولین سمفونی برامس را شنیدند، چیزی که بیشتر آنها ممکن بود بگویند این بود که چقدر شبیه به سمفونیِ نُه بتهوون است.
هر خری هم میتواند این را ببیند. این چیزی بود که برامس در جوابشان گفت.
مطمئنم میتوانستم عاشق برامس شوم.
و مطمئناً دوست داشتم که ویتگنشتاین بفهمد که درمورد آن جملهاش چه احساسی دارم.
#محبوبه_ی_ویتگنشتاین
#دیوید_مارکسن #زینب_آرمند
#انتشارات_روزنه
https://goo.gl/Dv4ieU
.
الان که یادم میافتد جایی خوانده بودم که لودویگ ویتگنشتاین خودش حتا یک کلمه هم از ارسطو نخوانده بود.
درواقع کاملاً مطمئنم که افراد زیادی هستند که هیچوقت حتا یک کلمه از خودشان را هم نخواندهاند.
مثل لودویگ ویتگنشتاین.
حتا اگر همیشه گفته باشند که خواندن ویتگنشتاین واقعاً سخت است.
و راستش بالاخره یکبار یک جمله از او خواندم که به نظرم بههیچوجه هم سخت نبود.
درواقع عاشق چیزی شدم که نوشته بود.
جمله این بود، برای خریدن یک هدیهی خوب نیاز به پول زیادی ندارید، ولی به زمان زیادی نیاز دارید.
کاملاً مطمئنم ویتگنشتاین یک روز این را گفته.
بااینحال اگر دیروز ویتگنشتاین در سمفونی شش چایکوفسکی صدای مخزنها را میشنید که از خطتولید جدا میشوند، دقیقاً چه میشنید؟
وقتی مردم برای اولین بار اولین سمفونی برامس را شنیدند، چیزی که بیشتر آنها ممکن بود بگویند این بود که چقدر شبیه به سمفونیِ نُه بتهوون است.
هر خری هم میتواند این را ببیند. این چیزی بود که برامس در جوابشان گفت.
مطمئنم میتوانستم عاشق برامس شوم.
و مطمئناً دوست داشتم که ویتگنشتاین بفهمد که درمورد آن جملهاش چه احساسی دارم.
#محبوبه_ی_ویتگنشتاین
#دیوید_مارکسن #زینب_آرمند
#انتشارات_روزنه
https://goo.gl/Dv4ieU
📚
・・・
#رمان
✅محبوبه ویتگنشتاین یکی از پیچیدهترین و عمیقترین آثاریست که طی یکسال اخیر خوندم.
✅دیوید مارکسن جهانی خاص با مخلوقی وهم آمیز میسازد و آن را به متحیرکننده ترین حالت ممکن پیش می برد. داستان درباره زنی است که طبق گفته های خودش (که مدام نقض میشوند) آخرین موجود زنده دنیاست.
✅برخلاف انتظار محبوبه ویتگنشتاین رمانی تخیلی نیست بلکه رمانی سورئال است که در آن باید انتظار هر چیزی و هرکس را داشته باشید! مارکسن نام ها را برای جلب توجه یا مطرح شدن اثرش نیاورده و هر یک از آن ها به دلیلی در داستان او نقش دارند.
✅محبوبه ویتگشتاین نمونه کامل اثری هنجارشکن و غافلگیرکننده است که نمیگذارد خواننده اش یک لحظه به زمین گذاشتنش فکر کند!
✅پ.ن : عجیب ترین کتابی است که خوانده اید ، می خوانید و خواهید خواند! من که یک روزه تمومش کردم:)
📖 #محبوبه_ی_ویتگنشتاین
✍️نوشتهی #دیوید_مارکسن
📝ترجمه #زینب_آرمند
📚#انتشارات_روزنه
#رمان
🆔 @rowzanehnashr
https://goo.gl/SKoJR7
・・・
#رمان
✅محبوبه ویتگنشتاین یکی از پیچیدهترین و عمیقترین آثاریست که طی یکسال اخیر خوندم.
✅دیوید مارکسن جهانی خاص با مخلوقی وهم آمیز میسازد و آن را به متحیرکننده ترین حالت ممکن پیش می برد. داستان درباره زنی است که طبق گفته های خودش (که مدام نقض میشوند) آخرین موجود زنده دنیاست.
✅برخلاف انتظار محبوبه ویتگنشتاین رمانی تخیلی نیست بلکه رمانی سورئال است که در آن باید انتظار هر چیزی و هرکس را داشته باشید! مارکسن نام ها را برای جلب توجه یا مطرح شدن اثرش نیاورده و هر یک از آن ها به دلیلی در داستان او نقش دارند.
✅محبوبه ویتگشتاین نمونه کامل اثری هنجارشکن و غافلگیرکننده است که نمیگذارد خواننده اش یک لحظه به زمین گذاشتنش فکر کند!
✅پ.ن : عجیب ترین کتابی است که خوانده اید ، می خوانید و خواهید خواند! من که یک روزه تمومش کردم:)
📖 #محبوبه_ی_ویتگنشتاین
✍️نوشتهی #دیوید_مارکسن
📝ترجمه #زینب_آرمند
📚#انتشارات_روزنه
#رمان
🆔 @rowzanehnashr
https://goo.gl/SKoJR7
خیلیوقتها چیزهایی به ساحلِ اینجا میرسد که معلوم است از سمت مخالف اقیانوس را پیموده و آمده.
مثلاً عصای چوبیام که وقتی پیادهروی میروم گاهی با خودم میبرم.
شکی نیست این تکهچوب به منظور دیگری مورد استفاده قرار میگرفته تا اینکه فقط بهعنوان عصا برای راه رفتن. این را از روی جوری که فرسوده شده میفهمم.
هرازگاهی هم از این چوب برای نوشتن روی ماسهها استفاده میکردم.
درواقع حتا به یونانی هم چیزهایی نوشته بودم.
خُب، چیزهایی که یونانی به نظر میآمد، گرچه اختراع خودم بود.
چیزهایی که مینوشتم پیامهایی بود برای گفتن حقیقت، مثل آنهایی که گاهی در خیابان مینوشتم.
یک نفر در ساحل زندگی میکند. متن پیامها این بود.
مشخص است که اصلاً اهمیتی نداشتند چون این پیامها به یک الفبای مندرآوردی نوشته میشدند که اصلاً کسی نمیتوانست بخواند.
درواقع، هیچ چیزی که مینوشتم وقتی برمیگشتم اصلاً آنجا نمانده بود. موج آنها را میشست.
📕#محبوبه_ویتگنشتاین
✍️نویسنده #دیوید_مارکسن
📝ترجمه #زینب_آرمند
لینک خرید کتاب:
https://bit.ly/2Zffiob
مثلاً عصای چوبیام که وقتی پیادهروی میروم گاهی با خودم میبرم.
شکی نیست این تکهچوب به منظور دیگری مورد استفاده قرار میگرفته تا اینکه فقط بهعنوان عصا برای راه رفتن. این را از روی جوری که فرسوده شده میفهمم.
هرازگاهی هم از این چوب برای نوشتن روی ماسهها استفاده میکردم.
درواقع حتا به یونانی هم چیزهایی نوشته بودم.
خُب، چیزهایی که یونانی به نظر میآمد، گرچه اختراع خودم بود.
چیزهایی که مینوشتم پیامهایی بود برای گفتن حقیقت، مثل آنهایی که گاهی در خیابان مینوشتم.
یک نفر در ساحل زندگی میکند. متن پیامها این بود.
مشخص است که اصلاً اهمیتی نداشتند چون این پیامها به یک الفبای مندرآوردی نوشته میشدند که اصلاً کسی نمیتوانست بخواند.
درواقع، هیچ چیزی که مینوشتم وقتی برمیگشتم اصلاً آنجا نمانده بود. موج آنها را میشست.
📕#محبوبه_ویتگنشتاین
✍️نویسنده #دیوید_مارکسن
📝ترجمه #زینب_آرمند
لینک خرید کتاب:
https://bit.ly/2Zffiob