@ketabaneh
.
#برشی_از_کتاب
.
روزی همسر ملانصرالدین از او پرسید: فردا چه میکنی؟ گفت: اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه میروم و اگر بارانی باشد به کوهستان میروم و علوفه جمع میکنم. همسرش گفت: بگو ان شاءا…
او گفت: ان شاءا… ندارد فردا یا هوا آفتابی است یا بارانی.
از قضا فردا در میان راه راهزنان رسیدند و او را کتک زدند.
ملانصرالدین نه به مزرعه رسید و نه به کوهستان و مجبور شد به خانه بازگردد.
همسرش گفت: کیست؟
او جواب داد: ان شاا… منم.
.
📙 #زیرکی_های_ملا_نصرالدین
.
👤 #شاهد_قمشه_ای
.
📑 #انتشارات_روزنه
.
http://ytre.ir/c1X
@rowzanehnashr
.
#برشی_از_کتاب
.
روزی همسر ملانصرالدین از او پرسید: فردا چه میکنی؟ گفت: اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه میروم و اگر بارانی باشد به کوهستان میروم و علوفه جمع میکنم. همسرش گفت: بگو ان شاءا…
او گفت: ان شاءا… ندارد فردا یا هوا آفتابی است یا بارانی.
از قضا فردا در میان راه راهزنان رسیدند و او را کتک زدند.
ملانصرالدین نه به مزرعه رسید و نه به کوهستان و مجبور شد به خانه بازگردد.
همسرش گفت: کیست؟
او جواب داد: ان شاا… منم.
.
📙 #زیرکی_های_ملا_نصرالدین
.
👤 #شاهد_قمشه_ای
.
📑 #انتشارات_روزنه
.
http://ytre.ir/c1X
@rowzanehnashr