این بعد از ظهرهای جمعه
پایان و تمامی نداشت
میگفتند
از كودكی به ما كه زمان باز نمیگردد
اما نمیدانم چرا
این بعد از ظهرهای جمعه باز میگشتند!
#احمدرضا_احمدی
@roozgoftar
پایان و تمامی نداشت
میگفتند
از كودكی به ما كه زمان باز نمیگردد
اما نمیدانم چرا
این بعد از ظهرهای جمعه باز میگشتند!
#احمدرضا_احمدی
@roozgoftar
🌵
كسي باور نـمي كند
لبخندش مي توانست
پلی باشد
كه جمعه را
به همه ی روزهای هفته
پيوند بزند . . .
#احمدرضا_احمدی
@roozgoftar
كسي باور نـمي كند
لبخندش مي توانست
پلی باشد
كه جمعه را
به همه ی روزهای هفته
پيوند بزند . . .
#احمدرضا_احمدی
@roozgoftar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا ما
سزاوار بودیم
تمام خیابان را در باران برویم
و در انتهای خیابان
کسی در انتظار ما نباشد؟
#احمدرضا_احمدی
@roozgoftar
سزاوار بودیم
تمام خیابان را در باران برویم
و در انتهای خیابان
کسی در انتظار ما نباشد؟
#احمدرضا_احمدی
@roozgoftar
مجله روز گُفتار ⛾
آیا ما سزاوار بودیم تمام خیابان را در باران برویم و در انتهای خیابان کسی در انتظار ما نباشد؟ #احمدرضا_احمدی @roozgoftar
حقیقت دارد
تو را دوست دارم
در این باران؛
میخواستم تو
در انتهای خیابان نشسته باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران میخواستم
#احمدرضا_احمدی
@roozgoftar
تو را دوست دارم
در این باران؛
میخواستم تو
در انتهای خیابان نشسته باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران میخواستم
#احمدرضا_احمدی
@roozgoftar
زمانی
با تکهای نان سیر میشدم
و با لبخندی
به خانه میرفتم
اتوبوس های انبوه از مسافر را
دوست داشتم
انتظار نداشتم
کسی به من
در آفتاب
صندلی تعارف کند
در انتظار گل سرخی بودم
#احمدرضا_احمدی
@roozgoftar
با تکهای نان سیر میشدم
و با لبخندی
به خانه میرفتم
اتوبوس های انبوه از مسافر را
دوست داشتم
انتظار نداشتم
کسی به من
در آفتاب
صندلی تعارف کند
در انتظار گل سرخی بودم
#احمدرضا_احمدی
@roozgoftar
فقط باید صبور بود،
آنقدر صبور که زندگی یکنواخت را بدون هراس و تمنا پذیرفت و گاهی
نزدیکترین گل زنبق به خانه را ستایش کرد.
#احمدرضا_احمدی
@roozgoftar
آنقدر صبور که زندگی یکنواخت را بدون هراس و تمنا پذیرفت و گاهی
نزدیکترین گل زنبق به خانه را ستایش کرد.
#احمدرضا_احمدی
@roozgoftar