در زمان بحران اقتصادی در دههٔ سی، من در یکی از این بانکها دوازده دلار داشتم. خوشبختانه، در همان روزهای اول، این پول را از آن بانک گرفتم تا دوچرخه کورسی یکی از رفقایم را بخرم.
دوچرخه را برای اولین بار سوار شده و به تماشای صفهای طولانی جلوِ بانکها رفتم.
صفهای مردمی که پولهایشان در بانکها بود و خودشان دسترسی به آن نداشتند. من به سهم خود، خوشحال بودم که زودتر گریبانم را از این معرکه بیرون کشیدهام، اما یک هفته بعد، هنگامی که برای خریدن یک شیشه شیر رفته بودم، دوچرخهام را دزدیدند.
این درسی شد برای من، که دانستم هیچکس نمیتواند از اثرات بسته شدن بانکها در امان باشد….
#تورم
✍ آرتور_میلر
@pul2pul
دوچرخه را برای اولین بار سوار شده و به تماشای صفهای طولانی جلوِ بانکها رفتم.
صفهای مردمی که پولهایشان در بانکها بود و خودشان دسترسی به آن نداشتند. من به سهم خود، خوشحال بودم که زودتر گریبانم را از این معرکه بیرون کشیدهام، اما یک هفته بعد، هنگامی که برای خریدن یک شیشه شیر رفته بودم، دوچرخهام را دزدیدند.
این درسی شد برای من، که دانستم هیچکس نمیتواند از اثرات بسته شدن بانکها در امان باشد….
#تورم
✍ آرتور_میلر
@pul2pul