🛑از کجا باید شروع کرد؟
✍#و_ای_لنین
#بخش1
«چه باید کرد؟» این سؤالی است که در سالهای اخیر با نیروی مخوفی به سوسیال دمکراتهای روسیه، فشار میآورد. مسئله بر سر انتخاب راه نیست (آنطور که در اواخر سالهای ٨٠ و اوایل سالهای ٩٠ مطرح بود) بلکه مسئله بر سر این است که ما کدام گامهای عملی را در راه شناخته شده برداریم و چگونه این گامها را برداریم. مسئله بر سر سیستم و نقشۀ عملی است. باید اذعان داشت که ما هنوز این مسئله یعنی ماهیت و شیوۀ مبارزه را حل نکردهایم، مسئلهای اساسی برای حزبی که فعالیت عملی دارد، و هنوز هم باعث طرح اختلاف نظرهای جدی میشود و افشا کنندۀ عدم ثبات ایدئولوژیک و نوسانات رقت انگیز میباشد.
از یک سو گرایش اکونومیستی، که میخواهد کار سیاسی، تبلیغاتی و تشکیلاتی را محدود کند، هنوز نمرده است. از سوی دیگر همچنان مانند گذشته التقاط گرایی بی پرنسیپ با غرور خودنمایی میکند، نظریهای که خود را با هر «جریان» جدید مطابقت میدهد بدون اینکه توان تفاوت قائل شدن بین خواستههای فوری و وظایف اساسی و خواستهای دائمی جنبش در کل را، داشته باشد. همانطور که میدانیم این روند در رابوچیه دئیلو[١] پناه خود را یافته است. آخرین اعلام «برنامه» توسط این نشریه، یک مقاله پرطمطراق تحت عنوان مجلل «نقطه عطف تاریخی» (شماره ٦ از مجله لیستوک رابوچیه دئیلو[٢]) مشخصاً تحلیل ما را از ماهیت آن بیشتر تأیید میکند. همین دیروز بود که به «اکونومیسم» چشمک میزدند، از اینکه رابوچایا میسل[٣] قاطعانه محکوم شود، عصبانی میشدند و فرمول پلخانف را دربارۀ مبارزه علیه استبداد، ملایمتر میکردند. ولی امروز از سخنان لیبکنشت نقل قول میآورند:«اگر اوضاع در عرض ٢٤ ساعت تغییر یابد، تاکتیک را هم باید در عرض ٢٤ ساعت تغییر داد.» حالا دیگر از یک سازمان مبارز استوار، برای حملات مستقیم، برای شبیخون ناگهانی علیه حکومت استبدادی حرف میزنند، از یک «ترویج وسیع انقلابی سیاسی در بین تودهها» (حالا چقدر با انرژی شدهایم – هم انقلابی هم سیاسی!). از «دعوت بلاانقطاع به تظاهرات خیابانی»، از «تشکیل اجتماعات خیابانی، با خصلت مشخص سیاسی» (بفرمائید!) و غیره و غیره ... سخن میگویند.
اصولا ما میبایستی ابراز خوشحالی کنیم از اینکه رابوچیه دئیلو با این سرعت برنامه پیشنهادی ما را که در شماره اول ایسکرا درج شده است[٤]، قبول کرده. برنامهای که ایجاد یک تشکیلات محکم حزبی را در نظر دارد که وظیفۀ آن نه فقط مبارزه برای به دست آوردن آزادیهای نسبی است بلکه، فتح برج ستم حکومت استبدادی نیز، وظیفه اوست. اما کمبود هر گونه نظریه محکم از طرف این افراد تمام خوشحالی انسان را از او میگیرد.
رابوچیه دئیلو کاملاً به ناحق به لیبکنشت استناد میکند. در عرض ٢٤ ساعت میتوان تاکتیک تبلیغ را در یک مسئلۀ مشخص و یا تاکتیک پیشبرد بخشی از وظایف حزبی را تغییر داد. اما در عرض ٢٤ ساعت و یا حتی در عرض ٢٤ ماه، تنها کسانی میتوانند نظریات خود را در مورد اینکه آیا اصولا، همیشه و حتماً یک تشکیلات مبارز و تبلیغ سیاسی در بین تودهها ضروری است تغییر دهند که دارای هیچ گونه اصولی نباشند. خنده آور است اگر در این رابطه، به متفاوت بودن موقعیت و به وجود آمدن یک دورۀ نوین تکیه کرد. ایجاد یک تشکیلات مبارز و هدایت تبلیغات سیاسی در هر موقعیتی، حتی اگر این موقعیت «مسالمت آمیز» باشد، در هر دورهای حتی اگر، این دورۀ «افول روحیۀ انقلابی» باشد، کاملاً ضروری است، به علاوه دقیقاً در چنین دورهها و تحت چنین شرایطی است که چنین کاری ضروری میباشد، چرا که در زمان انفجار و شروع مبارزه، دیگر دیر خواهد بود که یک چنین سازمانی به وجود آورد. حزب باید در حالت آماده باش باشد تا بتواند فوراً دست به عمل بزند. «در ٢٤ ساعت تاکتیک را تغییر دادن»! درست است ولی برای اینکه بتوان تاکتیک را تغییر داد، باید ابتدا دارای تاکتیکی بود. در صورت فقدان سازمان محکمی که در مبارزه سیاسی و در هر گونه شرایط و در هر دوره، پخته و آبدیده باشد، راجع به نقشۀ منظم فعالیتی، که با اصول متین و روشن و بدون انحراف عملی شود، (و تنها آنست که شایستگی داشتن نام تاکتیک را دارد) حتی سخنی هم نمیتواند در میان باشد. بگذارید مسئله را بررسی کنیم؛ گفته میشود که «موقعیت تاریخی» حزب ما را در مقابل یک سؤال «کاملاً نو» قرار داده است: مسئله ترور. دیروز مسئلۀ سازمان سیاسی و تبلیغ «کاملاً نو» بود و امروز مسئله ترور، آیا تعجب آور نیست زمانی که بشنوی افرادی که تا این حد اصول خود را فراموش کرده اند، چگونه دربارۀ تغییرات ریشهای تاکتیک سخن میگویند؟
💎کانال رسمی حزب کمونیست ایران
@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
✍#و_ای_لنین
#بخش1
«چه باید کرد؟» این سؤالی است که در سالهای اخیر با نیروی مخوفی به سوسیال دمکراتهای روسیه، فشار میآورد. مسئله بر سر انتخاب راه نیست (آنطور که در اواخر سالهای ٨٠ و اوایل سالهای ٩٠ مطرح بود) بلکه مسئله بر سر این است که ما کدام گامهای عملی را در راه شناخته شده برداریم و چگونه این گامها را برداریم. مسئله بر سر سیستم و نقشۀ عملی است. باید اذعان داشت که ما هنوز این مسئله یعنی ماهیت و شیوۀ مبارزه را حل نکردهایم، مسئلهای اساسی برای حزبی که فعالیت عملی دارد، و هنوز هم باعث طرح اختلاف نظرهای جدی میشود و افشا کنندۀ عدم ثبات ایدئولوژیک و نوسانات رقت انگیز میباشد.
از یک سو گرایش اکونومیستی، که میخواهد کار سیاسی، تبلیغاتی و تشکیلاتی را محدود کند، هنوز نمرده است. از سوی دیگر همچنان مانند گذشته التقاط گرایی بی پرنسیپ با غرور خودنمایی میکند، نظریهای که خود را با هر «جریان» جدید مطابقت میدهد بدون اینکه توان تفاوت قائل شدن بین خواستههای فوری و وظایف اساسی و خواستهای دائمی جنبش در کل را، داشته باشد. همانطور که میدانیم این روند در رابوچیه دئیلو[١] پناه خود را یافته است. آخرین اعلام «برنامه» توسط این نشریه، یک مقاله پرطمطراق تحت عنوان مجلل «نقطه عطف تاریخی» (شماره ٦ از مجله لیستوک رابوچیه دئیلو[٢]) مشخصاً تحلیل ما را از ماهیت آن بیشتر تأیید میکند. همین دیروز بود که به «اکونومیسم» چشمک میزدند، از اینکه رابوچایا میسل[٣] قاطعانه محکوم شود، عصبانی میشدند و فرمول پلخانف را دربارۀ مبارزه علیه استبداد، ملایمتر میکردند. ولی امروز از سخنان لیبکنشت نقل قول میآورند:«اگر اوضاع در عرض ٢٤ ساعت تغییر یابد، تاکتیک را هم باید در عرض ٢٤ ساعت تغییر داد.» حالا دیگر از یک سازمان مبارز استوار، برای حملات مستقیم، برای شبیخون ناگهانی علیه حکومت استبدادی حرف میزنند، از یک «ترویج وسیع انقلابی سیاسی در بین تودهها» (حالا چقدر با انرژی شدهایم – هم انقلابی هم سیاسی!). از «دعوت بلاانقطاع به تظاهرات خیابانی»، از «تشکیل اجتماعات خیابانی، با خصلت مشخص سیاسی» (بفرمائید!) و غیره و غیره ... سخن میگویند.
اصولا ما میبایستی ابراز خوشحالی کنیم از اینکه رابوچیه دئیلو با این سرعت برنامه پیشنهادی ما را که در شماره اول ایسکرا درج شده است[٤]، قبول کرده. برنامهای که ایجاد یک تشکیلات محکم حزبی را در نظر دارد که وظیفۀ آن نه فقط مبارزه برای به دست آوردن آزادیهای نسبی است بلکه، فتح برج ستم حکومت استبدادی نیز، وظیفه اوست. اما کمبود هر گونه نظریه محکم از طرف این افراد تمام خوشحالی انسان را از او میگیرد.
رابوچیه دئیلو کاملاً به ناحق به لیبکنشت استناد میکند. در عرض ٢٤ ساعت میتوان تاکتیک تبلیغ را در یک مسئلۀ مشخص و یا تاکتیک پیشبرد بخشی از وظایف حزبی را تغییر داد. اما در عرض ٢٤ ساعت و یا حتی در عرض ٢٤ ماه، تنها کسانی میتوانند نظریات خود را در مورد اینکه آیا اصولا، همیشه و حتماً یک تشکیلات مبارز و تبلیغ سیاسی در بین تودهها ضروری است تغییر دهند که دارای هیچ گونه اصولی نباشند. خنده آور است اگر در این رابطه، به متفاوت بودن موقعیت و به وجود آمدن یک دورۀ نوین تکیه کرد. ایجاد یک تشکیلات مبارز و هدایت تبلیغات سیاسی در هر موقعیتی، حتی اگر این موقعیت «مسالمت آمیز» باشد، در هر دورهای حتی اگر، این دورۀ «افول روحیۀ انقلابی» باشد، کاملاً ضروری است، به علاوه دقیقاً در چنین دورهها و تحت چنین شرایطی است که چنین کاری ضروری میباشد، چرا که در زمان انفجار و شروع مبارزه، دیگر دیر خواهد بود که یک چنین سازمانی به وجود آورد. حزب باید در حالت آماده باش باشد تا بتواند فوراً دست به عمل بزند. «در ٢٤ ساعت تاکتیک را تغییر دادن»! درست است ولی برای اینکه بتوان تاکتیک را تغییر داد، باید ابتدا دارای تاکتیکی بود. در صورت فقدان سازمان محکمی که در مبارزه سیاسی و در هر گونه شرایط و در هر دوره، پخته و آبدیده باشد، راجع به نقشۀ منظم فعالیتی، که با اصول متین و روشن و بدون انحراف عملی شود، (و تنها آنست که شایستگی داشتن نام تاکتیک را دارد) حتی سخنی هم نمیتواند در میان باشد. بگذارید مسئله را بررسی کنیم؛ گفته میشود که «موقعیت تاریخی» حزب ما را در مقابل یک سؤال «کاملاً نو» قرار داده است: مسئله ترور. دیروز مسئلۀ سازمان سیاسی و تبلیغ «کاملاً نو» بود و امروز مسئله ترور، آیا تعجب آور نیست زمانی که بشنوی افرادی که تا این حد اصول خود را فراموش کرده اند، چگونه دربارۀ تغییرات ریشهای تاکتیک سخن میگویند؟
💎کانال رسمی حزب کمونیست ایران
@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
🛑راەهای تماس با کمیتە تشکیلات داخل کشور #حزب_کمونیست_ایران_
#و_کومەلە"
💎کانال رسمی حزب کمونیست ایران
@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
#و_کومەلە"
💎کانال رسمی حزب کمونیست ایران
@peshrawcpiran
@peshrawcpiran