🔴نظر بر خبر
✍منبع: #کانون_نویسندگان_ایران
اعتراضهای صنفی، اتهامهای امنیتی
بنا بر گزارش خبرگزاریها و سایتهای خبری، در روزهای اخیر چندین معلم در شهرهای مختلف به مراکز امنیتی احضار شدهاند. گزارشها حاکی است چندین معلم معترض در تهران، قزوین، بجنورد، سقز، مریوان، کرمانشاه و الیگودرز به سبب شرکت در تحصن دوروزه به اداره اطلاعات احضار شدهاند.
یک فعال صنفی معلمان میگوید علاوه بر بازداشت محمدرضا رمضانزاده، دبیر شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان، شماری از آموزگاران چند شهر نیز به اداره اطلاعات احضار شدهاند. این معلم که مایل به افشای نامش نیست، به کمپین حقوق بشر در ایران گفته است: «تنها در شهر سقز هفت معلم به اداره اطلاعات احضار شدهاند اما در شهرهای دیگری چون تهران، قزوین، بجنورد، مریوان، کرمانشاه و الیگودرز نیز احضارهایی گزارش شده است.»
او افزوده: «این افراد باید روز شنبه ۲۸ مهر خود را معرفی کنند. اگر جدی باشد یا قصد بازداشت آنها را داشته باشند، اسامی اعلام خواهد شد.»
در تحصن سراسری معلمان و فرهنگیان ایران در روزهای ۲۲ و ۲۳ مهر، شمار زیادی از معلمان در اعتراض به دستمزد زیر خط فقر، آموزش پولی و زندانی بودن همکارانشان، در کلاسهای درس حاضر نشدند.
در اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران که از اول مهر آغاز شد و بیست ویک روز به درازا کشید بیش از دویست و پنجاه راننده بازداشت شدند. پایین بودن کرایه حمل بار در کنار بالا رفتن سرسامآور مخارج و استهلاک کامیونها و افزایش قیمت لوازم یدکی، افزایش بهای سوخت و کمبود سهمیه روزانه گازوئیل، کمیسیون بالای شرکتهای حمل و نقل، افزایش هزینه بیمه و محروم بودن از خدمات بازنشستگی، از جمله دلایل اعتراض رانندگان و کامیونداران اعلام شد. چندین سندیکا و اتحادیه داخلی و بینالمللی از این اعتصاب حمایت کردند. در مقابل مقامهای قضایی از "اشد مجازات" اعتصابکنندگان سخن گفتند.
صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، روز نهم مهرماه کامیونداران اعتصابکننده را به "اشد مجازات" تهدید کرده و گفته بود: «ممکن است دشمن افرادی را اجیر کند که برخی اعتراضات را به انحراف بکشانند.». محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، نیز بازداشتشدگان را به صدور احکام سنگین تهدید کرده و گفته بود که مجازات آنان "میتواند اعدام باشد". در تازهترین خبر آمده است که دادگاهی در قزوین برای هفده راننده معترض خواستار "اشد مجازات" شده که میتواند به معنی "اعدام" باشد.
سنجاق کردن اتهامهای امنیتی به هر اعتراض صنفی و مدنی شگرد تازهای نیست اما دستگاههای امنیتی و قضایی این روزها در ابعاد وسیعتری از آن استفاده میکنند. اعتراض به شرایط کار و استفاده از ابزار تحصن و تجمع و اعتصاب برای رسیدن به خواستها، حق همگان در همهی مشاغل است. امری معمول و مرسوم و پذیرفته شده در همهی جهان متمدن است و نمیتوان کسی را به دلیل بهره بردن از این شیوهها بازخواست و بازداشت کرد چه رسد به حبس و اعدام. این شیوه به حدی محق است که حتی حاکمیت ایران نیز به عناوین واقعی کار ندارد نمیگوید چون اعتصاب کردی، چون تحصن و تجمع کردی ، چون نیازهایت را فریاد زدی پس محکومی، نه؛ آن را به "برهم زدن امنیت ملی"، " فساد فیالعرض"، "محاربه"، "اخلال در نظم عمومی" و . . . نامگذاری میکند، اتهام میزند و با این اتهام محاکمه میکند. کما اینکه در اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران در همان روزهای آغازین اعتصاب برای مجرمانه قلمداد کردن آن واژهی "قطاعالطریق" را بهکار برد و از زبان مقامهای قضایی خواستار "اشد مجازات" آنها شد. در هزاران مورد دیگر "امنیت ملی" بهانه صدور حکمهای بعضا سنگین شده است. اعتصاب و تحصن و تجمع و این گونه شیوههای اعتراضی در شرایطی "امنیت" را به خطر میاندازد اما آن چه شرایط است و امنیتِ کیست؟
هر جا و هر زمان که دولتی ناتوان از پاسخ دادن به نیازها و خواستهای مردم باشد از هر اعتراض احساس ناامنی میکند. در واقع امنیت او است که به خطر میافتد وگرنه آزادی بیان و حق اعتراض و تشکل و تجمع و به عمل درآوردن آنها بر امنیت جامعه، بر حفط منافع مردم ، بر انسجام میان آنها میافزاید. به این معنا آزادی معلمان و رانندگان اعتصابی و دیگر زندانیان به اصطلاح "امنیتی" و لغو همهی احضارها و آزادی اعتراض و تجمع و تشکل امنیت را صد چندان میکند.
💎کانال رسمی حزب کمونیست ایران
@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
✍منبع: #کانون_نویسندگان_ایران
اعتراضهای صنفی، اتهامهای امنیتی
بنا بر گزارش خبرگزاریها و سایتهای خبری، در روزهای اخیر چندین معلم در شهرهای مختلف به مراکز امنیتی احضار شدهاند. گزارشها حاکی است چندین معلم معترض در تهران، قزوین، بجنورد، سقز، مریوان، کرمانشاه و الیگودرز به سبب شرکت در تحصن دوروزه به اداره اطلاعات احضار شدهاند.
یک فعال صنفی معلمان میگوید علاوه بر بازداشت محمدرضا رمضانزاده، دبیر شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان، شماری از آموزگاران چند شهر نیز به اداره اطلاعات احضار شدهاند. این معلم که مایل به افشای نامش نیست، به کمپین حقوق بشر در ایران گفته است: «تنها در شهر سقز هفت معلم به اداره اطلاعات احضار شدهاند اما در شهرهای دیگری چون تهران، قزوین، بجنورد، مریوان، کرمانشاه و الیگودرز نیز احضارهایی گزارش شده است.»
او افزوده: «این افراد باید روز شنبه ۲۸ مهر خود را معرفی کنند. اگر جدی باشد یا قصد بازداشت آنها را داشته باشند، اسامی اعلام خواهد شد.»
در تحصن سراسری معلمان و فرهنگیان ایران در روزهای ۲۲ و ۲۳ مهر، شمار زیادی از معلمان در اعتراض به دستمزد زیر خط فقر، آموزش پولی و زندانی بودن همکارانشان، در کلاسهای درس حاضر نشدند.
در اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران که از اول مهر آغاز شد و بیست ویک روز به درازا کشید بیش از دویست و پنجاه راننده بازداشت شدند. پایین بودن کرایه حمل بار در کنار بالا رفتن سرسامآور مخارج و استهلاک کامیونها و افزایش قیمت لوازم یدکی، افزایش بهای سوخت و کمبود سهمیه روزانه گازوئیل، کمیسیون بالای شرکتهای حمل و نقل، افزایش هزینه بیمه و محروم بودن از خدمات بازنشستگی، از جمله دلایل اعتراض رانندگان و کامیونداران اعلام شد. چندین سندیکا و اتحادیه داخلی و بینالمللی از این اعتصاب حمایت کردند. در مقابل مقامهای قضایی از "اشد مجازات" اعتصابکنندگان سخن گفتند.
صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، روز نهم مهرماه کامیونداران اعتصابکننده را به "اشد مجازات" تهدید کرده و گفته بود: «ممکن است دشمن افرادی را اجیر کند که برخی اعتراضات را به انحراف بکشانند.». محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، نیز بازداشتشدگان را به صدور احکام سنگین تهدید کرده و گفته بود که مجازات آنان "میتواند اعدام باشد". در تازهترین خبر آمده است که دادگاهی در قزوین برای هفده راننده معترض خواستار "اشد مجازات" شده که میتواند به معنی "اعدام" باشد.
سنجاق کردن اتهامهای امنیتی به هر اعتراض صنفی و مدنی شگرد تازهای نیست اما دستگاههای امنیتی و قضایی این روزها در ابعاد وسیعتری از آن استفاده میکنند. اعتراض به شرایط کار و استفاده از ابزار تحصن و تجمع و اعتصاب برای رسیدن به خواستها، حق همگان در همهی مشاغل است. امری معمول و مرسوم و پذیرفته شده در همهی جهان متمدن است و نمیتوان کسی را به دلیل بهره بردن از این شیوهها بازخواست و بازداشت کرد چه رسد به حبس و اعدام. این شیوه به حدی محق است که حتی حاکمیت ایران نیز به عناوین واقعی کار ندارد نمیگوید چون اعتصاب کردی، چون تحصن و تجمع کردی ، چون نیازهایت را فریاد زدی پس محکومی، نه؛ آن را به "برهم زدن امنیت ملی"، " فساد فیالعرض"، "محاربه"، "اخلال در نظم عمومی" و . . . نامگذاری میکند، اتهام میزند و با این اتهام محاکمه میکند. کما اینکه در اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران در همان روزهای آغازین اعتصاب برای مجرمانه قلمداد کردن آن واژهی "قطاعالطریق" را بهکار برد و از زبان مقامهای قضایی خواستار "اشد مجازات" آنها شد. در هزاران مورد دیگر "امنیت ملی" بهانه صدور حکمهای بعضا سنگین شده است. اعتصاب و تحصن و تجمع و این گونه شیوههای اعتراضی در شرایطی "امنیت" را به خطر میاندازد اما آن چه شرایط است و امنیتِ کیست؟
هر جا و هر زمان که دولتی ناتوان از پاسخ دادن به نیازها و خواستهای مردم باشد از هر اعتراض احساس ناامنی میکند. در واقع امنیت او است که به خطر میافتد وگرنه آزادی بیان و حق اعتراض و تشکل و تجمع و به عمل درآوردن آنها بر امنیت جامعه، بر حفط منافع مردم ، بر انسجام میان آنها میافزاید. به این معنا آزادی معلمان و رانندگان اعتصابی و دیگر زندانیان به اصطلاح "امنیتی" و لغو همهی احضارها و آزادی اعتراض و تجمع و تشکل امنیت را صد چندان میکند.
💎کانال رسمی حزب کمونیست ایران
@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
بیانیهی #کانون_نویسندگان_ایران
به مناسبت بیست و چهارمین سالگرد قتل تبهکارانهی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده
https://tinyurl.com/2owkfs4b
به مناسبت بیست و چهارمین سالگرد قتل تبهکارانهی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده
https://tinyurl.com/2owkfs4b
خانوادهی بکتاش آبتین با انتشار اطلاعیهای اعلام کرد یکشنبه، ۱۸ دی ماه به مناسبت سالروز جان باختن آبتین مراسمی بر مزار او برگزار خواهد کرد.
#کانون_نویسندگان_ایران نیز در این مراسم در کنار خانوادهی #بکتاش_آبتین حضور خواهد یافت و یاد او را گرامی میدارد.
متن اطلاعیهی خانوادهی بکتاش آبتین:
«و آزادی
جنون شیرینی بود
که هر روز
از ما قربانی تازهای میگرفت...
بدینوسیله به اطلاع میرساند مراسم یادبود نخستین سالگرد وداعِ جاودان یاد، بکتاش آبتین در ساعت ۱۵ روز یک شنبه ۱۸ دی ماه سال ۱۴۰۱ بر مزار پاکش واقع در امامزاده عبدالله شهرری برگزار میگردد.
حضور خویشان، بستگان، دوستان و دوستداران ایشان، موجب تسلی خاطر خانواده سوگوار خواهد بود.
خانواده بکتاش آبتین»
#کانون_نویسندگان_ایران نیز در این مراسم در کنار خانوادهی #بکتاش_آبتین حضور خواهد یافت و یاد او را گرامی میدارد.
متن اطلاعیهی خانوادهی بکتاش آبتین:
«و آزادی
جنون شیرینی بود
که هر روز
از ما قربانی تازهای میگرفت...
بدینوسیله به اطلاع میرساند مراسم یادبود نخستین سالگرد وداعِ جاودان یاد، بکتاش آبتین در ساعت ۱۵ روز یک شنبه ۱۸ دی ماه سال ۱۴۰۱ بر مزار پاکش واقع در امامزاده عبدالله شهرری برگزار میگردد.
حضور خویشان، بستگان، دوستان و دوستداران ایشان، موجب تسلی خاطر خانواده سوگوار خواهد بود.
خانواده بکتاش آبتین»
در نخستین سالگرد ستمکشتهی راه آزادی بکتاش آبتین یاد او را گرامی میداریم
#بکتاش_آبتین از اعماق برآمد، با اعماق زیست، هرگز به اعماق پشت نکرد و سرانجام به اعماق پیوست. خود را یکی از میان تودهی مردم میدانست و تا واپسین دَم حیات به مردم کوچه و خیابان، نه برگزیدگان قدرت و ثروت، وفادار ماند. با همهی تنگناها، شاد و جوان زیست و جوان رفت، چنانکه آرزوی او بود. هم از آغاز آشکار بود که سرِ سالم به گور نخواهد برد که دلیر بود و سر برخط هیچ قدرتی نمینهاد. هرکجا ستمی میرفت، هرکجا حقی پایمال میشد، هرکجا قدرت حاکم با همه سطوت و صولت خود هنرنمایی میکرد او در گرانیگاه حادثه حضوری قاطع داشت. صدها کیلومتر از تهران دور بود، اما نیروی سرکوبگر در سالگرد قتل تبهکارانهی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در بیسیمهای خود با نگرانی مخابره میکرد که «بکتاش دیده شده! بکتاش آبتین را خودم دیدم! بکتاش هم هست...» تبلرزهی هول در دل ستمکاران میانداخت. با ستم سرِ سازگاری نداشت. چون از دست او به جان آمدند، با حکمی ظالمانه در «دیوان بلخ» به «جرم» فعالیت در کانون نویسندگان ایران، دفاع بیچون و چرا از منشور آزادیخواهی آن به زندانش افکندند. در زندان بیکار ننشست که جانی پویا و پرتکاپو داشت: هرگاه زندانی بیپناهی را به باد کتک میگرفتند نخستین کسی بود که در برابر زندانبانان سینه سپر میکرد، هرگاه زندانی سیاسی معترضی را محض انتقامگیری تبعید میکردند نخستین کسی بود که صلای اعتصاب غذا سرمیداد، هرگاه زندانی بیماری را درمان نمیکردند صدای اعتراض بکتاش بلند بود و سرانجام چون از دست او به ستوه آمدند، در عین استیصال، فرصت را مغتنم شمردند و در بحبوحهی بُکش بُکشِ همهگیری بیماری «کرونا»، با قصد قبلی، در درمان او اهمال کردند، به درخواستهای مکرّر او و همبندیها اعتنایی نکردند و گذاشتند تا آن جان پاک، آن شاد، آن جوان، آن گردنفراز و دلباختهی آزادی و انسان و هرچه انسانی است، قطره قطره بکاهد و در سکوت رخت از جهان بربندد.
اما بکتاش آبتین زنده است، هر کجا ستمی بر انسانی برود، بکتاش آنجاست، هر کجا آزادی و آزادی بیان کسی پایمال قدرت حاکم شود، بکتاش آنجاست، هر کجا برای شکم گرسنهی مردم جنبشی به راه بیفتد، او آنجاست، هر کجا پلیس و نیروی سرکوب بخواهد کسی را با چماق نقش زمین کند، او آنجاست. بکتاش آبتین نمرده است.
در نخستین سالگرد قتل بکتاش آبتین ضمن گرامیداشت یاد این عضو سربلند، بار دیگر بر خواست مبرم آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان پا میفشاریم.
#کانون_نویسندگان_ایران
۱۵ دی ۱۴۰۱
#بکتاش_آبتین از اعماق برآمد، با اعماق زیست، هرگز به اعماق پشت نکرد و سرانجام به اعماق پیوست. خود را یکی از میان تودهی مردم میدانست و تا واپسین دَم حیات به مردم کوچه و خیابان، نه برگزیدگان قدرت و ثروت، وفادار ماند. با همهی تنگناها، شاد و جوان زیست و جوان رفت، چنانکه آرزوی او بود. هم از آغاز آشکار بود که سرِ سالم به گور نخواهد برد که دلیر بود و سر برخط هیچ قدرتی نمینهاد. هرکجا ستمی میرفت، هرکجا حقی پایمال میشد، هرکجا قدرت حاکم با همه سطوت و صولت خود هنرنمایی میکرد او در گرانیگاه حادثه حضوری قاطع داشت. صدها کیلومتر از تهران دور بود، اما نیروی سرکوبگر در سالگرد قتل تبهکارانهی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در بیسیمهای خود با نگرانی مخابره میکرد که «بکتاش دیده شده! بکتاش آبتین را خودم دیدم! بکتاش هم هست...» تبلرزهی هول در دل ستمکاران میانداخت. با ستم سرِ سازگاری نداشت. چون از دست او به جان آمدند، با حکمی ظالمانه در «دیوان بلخ» به «جرم» فعالیت در کانون نویسندگان ایران، دفاع بیچون و چرا از منشور آزادیخواهی آن به زندانش افکندند. در زندان بیکار ننشست که جانی پویا و پرتکاپو داشت: هرگاه زندانی بیپناهی را به باد کتک میگرفتند نخستین کسی بود که در برابر زندانبانان سینه سپر میکرد، هرگاه زندانی سیاسی معترضی را محض انتقامگیری تبعید میکردند نخستین کسی بود که صلای اعتصاب غذا سرمیداد، هرگاه زندانی بیماری را درمان نمیکردند صدای اعتراض بکتاش بلند بود و سرانجام چون از دست او به ستوه آمدند، در عین استیصال، فرصت را مغتنم شمردند و در بحبوحهی بُکش بُکشِ همهگیری بیماری «کرونا»، با قصد قبلی، در درمان او اهمال کردند، به درخواستهای مکرّر او و همبندیها اعتنایی نکردند و گذاشتند تا آن جان پاک، آن شاد، آن جوان، آن گردنفراز و دلباختهی آزادی و انسان و هرچه انسانی است، قطره قطره بکاهد و در سکوت رخت از جهان بربندد.
اما بکتاش آبتین زنده است، هر کجا ستمی بر انسانی برود، بکتاش آنجاست، هر کجا آزادی و آزادی بیان کسی پایمال قدرت حاکم شود، بکتاش آنجاست، هر کجا برای شکم گرسنهی مردم جنبشی به راه بیفتد، او آنجاست، هر کجا پلیس و نیروی سرکوب بخواهد کسی را با چماق نقش زمین کند، او آنجاست. بکتاش آبتین نمرده است.
در نخستین سالگرد قتل بکتاش آبتین ضمن گرامیداشت یاد این عضو سربلند، بار دیگر بر خواست مبرم آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان پا میفشاریم.
#کانون_نویسندگان_ایران
۱۵ دی ۱۴۰۱
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#قتلهای_زنجیره_ای
۲۵سال پیش در چنین روزی #محمدجعفر_پوینده یکی از ستونهای روشنفکری و تفکر انتقادی در ایران، توسط نیروهای وزارت اطلاعات به قتل رسید. پوینده کودک کار بود و ستم طبقاتی را با گوشت و استخوان درک کرده بود و تا روزی که زنده بود به تفکر انتقادی و مبارزه طبقاتی وفادار ماند.
#صفا پوینده، خواهر محمدجعفر پوینده، میگوید نخستین کتاب غیردرسیاش را از محمدجعفر هدیه گرفت و آن کتاب، #ماهی_سیاه_کوچولو بود.
*او از برادرش میگوید: «نوجوان بودم. شبی به اتاقش رفتم و گفتم: «جعفر امشب هر کاری میکنم خوابم نمیبرد. کتابی به من بده.» گفت: «مگر کتابی که در دست داشتی تمام کردی؟» گفتم: «نه ولی کتابی میخواهم تا با خواندن آن خوابم ببرد.» گفت: «صفا جان! من اصلاً کتابی که کسی خوابش ببرد ندارم و همهٔ کتابهای من انسان را بیدار میکند.»
#روشنفکر_ستیزی #روشنفکرکشی #کانون_نویسندگان_ایران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
💢 شنبه ١٨ آذر۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
۲۵سال پیش در چنین روزی #محمدجعفر_پوینده یکی از ستونهای روشنفکری و تفکر انتقادی در ایران، توسط نیروهای وزارت اطلاعات به قتل رسید. پوینده کودک کار بود و ستم طبقاتی را با گوشت و استخوان درک کرده بود و تا روزی که زنده بود به تفکر انتقادی و مبارزه طبقاتی وفادار ماند.
#صفا پوینده، خواهر محمدجعفر پوینده، میگوید نخستین کتاب غیردرسیاش را از محمدجعفر هدیه گرفت و آن کتاب، #ماهی_سیاه_کوچولو بود.
*او از برادرش میگوید: «نوجوان بودم. شبی به اتاقش رفتم و گفتم: «جعفر امشب هر کاری میکنم خوابم نمیبرد. کتابی به من بده.» گفت: «مگر کتابی که در دست داشتی تمام کردی؟» گفتم: «نه ولی کتابی میخواهم تا با خواندن آن خوابم ببرد.» گفت: «صفا جان! من اصلاً کتابی که کسی خوابش ببرد ندارم و همهٔ کتابهای من انسان را بیدار میکند.»
#روشنفکر_ستیزی #روشنفکرکشی #کانون_نویسندگان_ایران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
💢 شنبه ١٨ آذر۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴در ستایشِ پایداری
"بله من ایدئالیستم، من آرمانخواهم، من آزادیخواهم. حاضرم همه زندگیام را بدهم و شرافتم را به دست بگیرم. من حاضرم همین الان درعین جوانی جان شیفتهام وخون پُر شورم را فدا کنم."
▪️در چنین روزی در سال ۱۴۰۰ #بکتاش_آبتین شاعر و فیلمسازِ عضو #کانون_نویسندگان_ایران به قتل رسید.
▪️بکتاش در طی دورانِ زندان دو بار به کرونا مبتلا شد که در بار دوم با وجود وخیم شدن شرایط جسمی، سرکوبگران آنقدر از اعزام او به بیمارستان جلوگیری کردند تا به کما رفت. پیکر نیمهجان بکتاش را با زنجیر به تخت بستند تا اینکه در روز ۱۸ دی چشم از جهان فرو بست.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ياد عزيزش گرامى باد🌹
💢 شنبه ١٦ دى ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
"بله من ایدئالیستم، من آرمانخواهم، من آزادیخواهم. حاضرم همه زندگیام را بدهم و شرافتم را به دست بگیرم. من حاضرم همین الان درعین جوانی جان شیفتهام وخون پُر شورم را فدا کنم."
▪️در چنین روزی در سال ۱۴۰۰ #بکتاش_آبتین شاعر و فیلمسازِ عضو #کانون_نویسندگان_ایران به قتل رسید.
▪️بکتاش در طی دورانِ زندان دو بار به کرونا مبتلا شد که در بار دوم با وجود وخیم شدن شرایط جسمی، سرکوبگران آنقدر از اعزام او به بیمارستان جلوگیری کردند تا به کما رفت. پیکر نیمهجان بکتاش را با زنجیر به تخت بستند تا اینکه در روز ۱۸ دی چشم از جهان فرو بست.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ياد عزيزش گرامى باد🌹
💢 شنبه ١٦ دى ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn