Peshrawcpiran
919 subscribers
28.3K photos
14.6K videos
881 files
26.8K links
کانال رسمی حزب کمونیست ایران و کومه‌له در تلگرام

✉️پيام ها و تصاويرتان را به آی‌دی زیر ارسال کنید:
@ofogh_kargar

www.instagram.com/Peshrawcpiran

www.facebook.com/Peshrawcpiran

نشانی وب‌سایت حزب کمونیست ایران
cpiran.org
نشانی وب سایت کومەلە
komala.co
Download Telegram
@peshrawcpiran

سوسیالیسم محافظه کار یا بورژوائی خیر خواە

برشی از #مانیفست_حزب_کمونیست

ٔ بخشی از بورژوازی میل دارد نا بهنجاری های اجتماعی را از میان ببرد تا جامعه
بورژوائی استوار بماند. از این زمره اند: اقتصاددانان، نوع پروران، انساندوستان، کوشندگان راه خیر و رفاه
طبقات زحمتکش، بانیان جمعیت های خیریه، اعضای انجمن های حمایت از
حیوانات، موسسین مجامع منع مسکرات و خلاصه اصلاح طلبان قد و نیم قدی از
هر قماش و هر رنگ.
برای این سوسیالیسم بورژوائی حتی سیستم های تام و تمامی هم ساخته شده است.
برای نمونه از کتاب " ٔ فلسفه فقر" پرودون نام می بریم.
ٔ سوسیالیست های بورژوا می خواهند شرایط هستی جامعه امروزین را حفظ کنند، ولی ٔ بدون مبارزه و خطراتی که ناگزیر از این شرایط برمی خیزد. آن ها می خواهند جامعه موجود را پایدار نگاه دارند، ولی بدون عناصری که آن را انقلابی می کند و متلاشی می
سازد. آنها می خواهند بورژوازی را بدون پرولتاریا حفظ کنند. بورژوازی، جهانی
را که برآن فرمان می راند، طبعا بهترین جهان می پندارد. سوسیالیسم بورژوائی برای این پندار تسلی بخش، سیستم کم و بیش یکپارچه ای می سازد. وقتی این سوسیالیسم،
پرولتاریا را به تحقق سیستم خویش و ورود به بیت المقدس (ارض موعودـ جدید)
ٔ فرامی خواند، در ماهیت امر فقط خواستار آن است که پرولتاریا در همین جامعه کنونی
باقی ماند، ولی نظر نفرت خود را در باره این جامعه به دورافکند.


#کارل_مارکس
#فردریش_انگلس

💎 کانال رسمی حزب کمونیست ایران

@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
🔴زادروز #فردریش_انگلس پراتیسین انقلابی کمونیست یار و همرزم #کارل_مارکس!

پیک کارگر

فریدریش انگلس در ۲۸ نوامبر ۱۸۲۰ در شهر ووپرتال آلمان چشم بدنیا گشود. نظریه پرداز و پراتیسین انقلابی کمونیست، یار، رفیق و همرزم کارل مارکس است. او به‌همراه کارل مارکس «مانیفست حزب کمونیست» و آثار بیشمار تئوریک دیگری نوشته است. آثار تئوریک او و کارل مارکس جزء اوّلین آثار تئوری کمونیستی میباشند. انگلس دوش‌ به‌ دوش کارل مارکس، برای پایه گذاری تئوری سوسیالیسم علمی، تدوین برنامۀ مبارزاتی پرولتاریا و ایجاد حزب طبقه کارگر، پیگیرانه تلاش و شرکت فعال کرد. این نظریه پرداز بزرگ و انقلابی کمونیست، پس از چندین دهه تلاش خستگی ناپذیر در راستای گسترش آگاهی طبقاتی و عمل انقلابی پرولتاریا، سرانجام قلب صمیمی و مهربانش در ۵ اوت ۱۸۹۵ در شهر لندن برای همیشه باز ایستاد.

مارکسیسم بازتاب آگاه روند دگرگونی انقلابی نظام سرمایه داری به کمونیسم و نیز عمل سیاسی استوار بر این بینش است. این بازتاب برای نخستین بار توسط « مارکس و رفیق همرزمش انگلس،» با ارتقای کمونیسم به دانش تحقق می یابد. از اینرو کمونیسم مارکسی دانشی است تجربی- انتقادی استوار بر تجارب تاریخی که به ابزار عمل آگاهی انقلابی تبدیل میشود. در یک کلام، نقد عمیقی است بر نظم و مناسبات موجود در جهت دگرگونی بنیادین آن و دخالت در این دگرگونی شگرف

انگلس به روایت لنین: انگلس پس از دوست دیرینش کارل مارکس (که در ۱۸۸۳ در گذشته بود) عالی‌ترین پژوهشگر و آموزگار پرولتاریای مدرن در کل جهان متمدّن شمرده می‌شد. از زمانی که دست سرنوشت کارل مارکس و فردریش انگلس را کنار هم نشاند، این دو یار همیشگی کار مادام‌العمر خود را وقف هدفی مشترک کردند. و از این رو، در جهت فهم کاری که انگلس برای پرولتاریا کرده، باید تصوّر واضحی در باب اهمیت آموزه‌ها و آثار مارکس برای انکشاف جنبش طبقه کارگر معاصر داشت. مارکس و انگلس نخستین کسانی بودند که ثابت کردند طبقه‌ی کارگر و مطالباتش نتیجه‌ی ضروری نظام اقتصادی حاضر هستند که همراه با بورژوازی به ناگزیر پرولتاریا را خلق می‌کند و سازمان می-دهد. آن دو نشان دادند این مبارزه‌ی طبقاتی پرولتاریای سازمان‌یافته است که بشریت را از دست شیاطینی که اکنون منکوبش می‌کنند، رها خواهد کرد، نه تلاش‌های صادقانه‌ی افرادی والامنش. مارکس و انگلس در آثار علمی خود نخستین افرادی بودند که توضیح دادند سوسیالیسم زاییده‌ی فکرخیالبافان نیست بلکه غایت نهایی پیامد ضروری تکامل نیروهای تولید در جامعه‌ی مدرن است. تمام تاریخ مکتوب بشر تا کنون تاریخ مبارزه‌ی طبقاتی، تاریخ توالی حکمرانی و پیروزی طبقات اجتماعی معیّن بر سایرین بوده است. و همین وضع ادامه خواهد یافت تا زمانی که بنیان‌های مبارزه‌ و سلطه‌ی طبقاتی- مالکیت خصوصی و هرج‌ومرجِ تولید اجتماعی- ناپدید شوند. منافع پرولتاریا در گرو نابودی این بنیان‌هاست و بنابراین، مبارزه‌ی طبقاتی آگاهانه‌ی کارگران سازمان‌یافته مستقیماً باید علیه این مبانی به جریان افتد. و هر مبارزه‌ی طبقاتی ]بی‌شک[ مبارزه‌ای سیاسی است.

اکنون تمام پرولتاریایی که برای رهایی خود مبارزه می‌کنند، این ایده‌های مارکس و انگلس را اتخاذ کرده‌اند. اما زمانی که در دهه‌ی ۱۸۴۰ این دو یار جاودان سهمی در آثار سوسیالیستی یافتند و وارد جنبش‌های اجتماعی عصر خود شدند، آن دو یقیناً بدعت‌گذار بودند. در آن هنگام افراد بسیاری وجود داشتند، بااستعداد و بی‌استعداد، صادق و ریاکار، که جذب مبارزه‌ برای آزادی سیاسی علیه خودکامگی پادشاهان، پلیس و روحانیون شدند اما ناتوان از تشخیص تقابل میان منافع بورژوازی و پرولتاریا بودند. این افراد ایده‌ی کنش کارگران را به مثابه‌ی یک نیروی اجتماعی مستقل در نظر نمی‌آوردند. از سوی دیگر، خیالبافان زیادی از جمله برخی نوابغ وجود داشتند که می‌پنداشتند تنها مجاب کردن حاکمان و طبقات حاکم در مورد سرشت نابرابر نظم اجتماعی معاصر ضرورت دارد و آنگاه برقراری صلح و رفاه کلی در جهان خاکی آسان خواهد بود. آن-ها خواب سوسیالیسمی فارغ از مبارزه را می‌دیدند.

در نهایت، تقریباً تمام سوسیالیست‌های آن زمان و دوستان طبقه‌ی کارگر به طور کلی پرولتاریا را تنها به مثابه‌ی یک زخم (ulcer) در نظر می‌گرفتند و با وحشت نظاره-گر گسترش آن همراه با گسترش صنعت بودند. بدین ترتیب، همه‌ی آن‌ها در پی وسایلی جهت متوقف کردن «چرخ تاریخ» می‌گشتند. مارکس و انگلس سهمی در ترس کلی از انکشاف پرولتاریا نداشتند؛ بالعکس، تمام دلگرمی‌شان رشد پیوسته‌ی آن بود. هر چه پرولتاریای بیشتری وجود داشته باشد، قدرت‌شان به عنوان طبقه‌ای انقلابی افزون می‌شود و سوسیالیسم امکان بیشتری می‌یابد و زمان تحقشش نزدیک‌تر می‌گردد.
ادامه 👇
📕#مانیفست_حزب_کمونیست

بگذاريد طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونيستی بر خود بلرزند!
پرولتاريا در اين ميان چيزی جز زنجيرهايش را از دست نمی‌دهد،اما جهانی را به دست خواهد آورد!

#کارل‌_مارکس
#فردریش_انگلس

🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
Forwarded from اتچ بات
ساعت مرگ مالکیت خصوصی سرمایه داری سرمی رسد. خلع ید کنندگان خلع ید می شوند. یعنی اقلیتی غاصب به وسیله توده های مردم خلع ید میشوند.
با کاهش پیوسته تعداد سرمایه داران کلان، یعنی آنها که تمام فوائد این روند تحولی را غصب کرده و به انحصار خود درمی آورند، حجم فقر، فشار، رقیت، فساد و استثمار افزایش می یابد. ولی در عین حال عصیان طبقه کارگر پیوسته شدیدتر می گردد و مکانیسم پروسه تولید سرمایه داری خود آنها را به متحد شدن و سازمان یافتن می کشاند. انحصار سرمایه برای شیوه تولیدی که خود با آن و تحت تأثیر آن شکوفندگی یافته است، به صورت مانعی در می آید. تمرکز وسایل تولید و اجتماعی گشتن کار به نقطه ای می رسد که دیگر با پوسته سرمایه داری خود سازگار نیست. این پوسته می ترکد، ساعت مرگ مالکیت خصوصی سرمایه داری سرمی رسد. خلع ید کنندگان خلع ید می شوند.
شیوه تملک سرمایه داری که ناشی از شیوه تولید سرمایه داری است، یعنی مالکیت خصوصی سرمایه داری، نخستین نفی مالکیت خصوصی انفرادی است که بر پایه کار شخصی قرار گرفته است. لیکن تولید سرمایه داری با ضرورتی طبیعی نافی خویش را به وجود می آورد. این خود نفی نافی است. این نافی اخیر از نو مالکیت خصوصی را برقرار نمی سازد ولی مالکیت انفرادی را بر پایه دست آوردهای عصر سرمایه داری، یعنی بر اساس همکاری و مالکیت جمعی زمین و وسایل تولیدی قرار می دهد که خود زاده کارند.
البته پروسه تبدیل یافتن مالکیت خصوصی پراکنده ای که مبتنی بر کار انفرادی است، به مالکیت سرمایه داری، به مراتب طولانی تر، سخت تر و دشوارتر از تبدیل مالکیت سرمایه داری به مالکیت اجتماعی است. زیرا مالکیت سرمایه داری خود عملا بر اساس کار تولیدی به شیوه اجتماعی قرار گرفته است. در مورد اول سخن بر سر سلب مالکیت توده مردم به وسیله عده معدودی غاصب بوده است، در صورتی که در مورد دوم سخن بر سر خلع ید اقلیتی غاصب به وسیله توده های مردم است.
تکامل سوسیالیسم از پندارگرایی به علم –#فردریش_انگلس

🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
mansha-khanevadeh2.pdf
185 KB
🔴منشاء خانواده؛مالکیت خصوصی ودولت
درپرتو برسی های لویس مورگان

اثر:#فردریش_انگلس
ترجمه؛مسعود احمد زاده

قسمت دوم

🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
Forwarded from اتچ بات


⭕️فرمانروایی بر خویشتن

آن معلّمان ِاخلاقی که عمدتاً به انسان توصیه می‌کنند که «بر خویشتن مسلّط باش!» بیماریِ عجیبی را در او مُزمِن می‌سازند.
این بیماری نوعی حسّاسیّت دائم نسبت به طبیعی ترین تمایلات و انگیزه های وجودی ِ خویشتن است. به بیان ِدیگر نوعی خارش در او پیدا می شود.
به نظرِ این انسان ِحسّاس که فرمانروای خویش است هر چیزی که از درون یا برون رخ دهد، هر چیزی که او را بر انگیزد، او را جلب یا ترغیب نماید خطری عظیم برای فرمانروایی او بر خویشتن است. او حق ندارد به هیچ غریزه‌ای یا به هیچ پروازی اعتماد کند؛ او دائماً در حالت ِ تدافعی خواهد بود. علیه خویش مسلّح خواهد شد و تا ابد با چشمانی نگران و بی اعتماد نگهبانِ قلعه‌ای خواهد بود که از وجود ِخویش ساخته است. البتّه بی تردید او می‌تواند، علی رغم این وضع، عظمت داشته باشد امّا وجودش برای دیگران غیر قابل تحمّل است، حتّی تحمّل ِ او برای خودش بسیار سنگین است.
او خود را از حالات زیبای ِروح، و از هر گونه تجربه‌ی نو و تازه در خویشتن محروم می‌سازد؛ اگر ما بخواهیم اندکی بدانیم چه چیزی نیستیم باید بدانیم چگونه خویشتن را برای مدّتی فراموش کنیم.

👤 #فردریش_نیچه
📚 #حکمت_شادان
■ بند 305

🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
تفنگ های پر برای شلیک به مغزهای پر ساخته شده اند!
و مغزهای خالی برای پر کردن این تفنگها...

از کسی که کتابخانه دارد و کتاب های زیادی می خواند نباید هراسید
از کسی باید ترسید که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس می پندارد، ولی هرگز آن را نخوانده است.

#فردریش_نیچه
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
داروین نمی‌دانست که چه طنز تلخی بر بشریت نوشته است، هنگامی که نشان داد رقابت آزاد، مبارزه برای بقاء، که اقتصاددانان آن را به عنوان بزرگ‌ترین دستاورد تاریخی گرامی‌ می‌دارند وضعیت عادی قلمرو پادشاهی حیوانات است. تنها سازماندهی آگاهانه‌ی تولید اجتماعی که در آن تولید و توزیع به صورت برنامه‌ریزی شده انجام می‌شود می‌تواند بشریت را نسبت به دیگر حیوانات ارتقاء بخشد.

#فردریش_انگلس
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
چقدر دوستان و علاقمندان ما، هشدار دادند که: «از سياست های حزبی دور بمانيد.» و تا حدی که قضيه مربوط به سياست های حزبی کنونی انگلستان می شود، کاملاً حق با آنها بوده است. يک حزب کارگری اجازه ندارد که نه از ويگ ها و نه از توری ها، نه از محافظه کاران و نه از ليبرال ها، طرفداری کند و حتی اجازه ندارد که به مفهوم حزبی امروزی، راديکال هم باشد. محافظه کاران، ليبرال ها، راديکال ها، همه اينها مدافع منافع طبقات حاکمه می باشند و نظريات گروه های مختلفی از مالکين زمين، سرمايه داران و تجار کوچک بر آنها مستولی است. اگر آنها نمايندگی طبقه کارگر را به عهده بگيرند، بطور مسلم، به غلط و به نحو بدی آنها را نمايندگی
خواهند کرد. طبقه کارگر چه از نظر سياسی و چه از نظر اجتماعی دارای منافع خاص خود می باشد. تاريخچه اتحاديه های کارگری و جنبش تقليل ساعات کار نشان دهنده آن است ......
#فردریش_انگلس
🆔 @peshrawcpiran
« پرچم کارگران نه مزد عادلانه، بلکه لغو نظام کار مزدی است.»

طبق آنچه معمولاً عدالت نامیده میشود، مزد کارگر باید عبارت از محصول کار او باشد، و این بر اساس اقتصاد سیاسی عادلانه نیست.
برعکس، محصول کار کارگر نصیب سرمایه دار می شود، و کارگر سوای مایحتاج زندگیش چیزی عایدش نمی گردد، و به این ترتیب نتیجه ی نهائی این مسابقه ی غیر عادی رقابت عادلانه ایست که محصول کار کسانی را که کار می کنند بطور اجتناب ناپذیری در دست آنهائی که کار نمی کنند انباشته می سازد و محصول کار در دست آنها به صورت وسیله ی نیرومندی برای به بردگی گرفتن کسانی که آنرا بوجود آورده اند، در می آید ».
و کارل مارکس بر این مهم تأکید کرده است که: « پرچم کارگران نه مزد عادلانه، بلکه لغو نظام کار مزدی است.»

"جزوه ی مزد روزانه ی عادلانه
برای کارعادلانه"
#فردریش_انگلس
🆔 @peshrawcpiran
استعمار_در_آسیا
کارل_مارکس #فردریش_انگلس


مجموعە حاضر بخشی ست از آثار کارل مارکس و فردریش انگلس که به بررسی مسائل مختلف تاریخ استعمار اختصاص دارد. در این مقالات با دقتی علمی و تحلیلی مارکسیستی به دلیل اقتصادی پرداخته شده است که دولت ھای سرمایه داری را به تشکیل مستعمرات تشویق کرد. مارکس و انگلس در این نوشته ھا پیوندھای ناگزیر استعمار و نظام سرمایه داری را به روشنی مورد بررسی قرار داده، و در افشای استثمار دھشتناک اھالی مستعمرات توسط انگلستان، فرانسه و دیگر دولت ھای سرمایه داری کوشیده اند. مقالتی که در اینجا گرد آوری شده، برد عظیم تاریخ جنبش ھای رھایی بخش ملّت ھای تحت ستم را به شکل بارزی نشان داده و چشم انداز سیر تحولی شان را ترسیم می کند. نخستین بخش این مجموعه شامل عمده مقالتی ست که غالبا در سالھای ۵٠در قرن نوزدھم به رشتە تحریر درآمده و مصادف است با آغاز جنبش ھای گسترده و توانای توده ھای مردم آسیا علیه استعمارگران.
🆔 @peshrawcpiran
شما از اينکه ما ميخواهيم مالکيت خصوصى را لغو کنيم به هراس ميافتيد. ولى در جامعه کنونى شما، مالکيت خصوصى براى نه دهم اعضاى جامعه لغو شده است. اين مالکيت همانا در سايه آن موجود است که براى نه دهم ديگر موجود نيست. بنابراين شما ما را سرزنش ميکنيد که ميخواهيم مالکيتى را ملغى سازيم که محروميت اکثريت مطلق جامعه از مالکيت، شرط ضرورى وجود آن است.
بالجمله شما ما را ملامت ميکنيد که ميخواهيم مالکيت شما را ملغى سازيم. آرى، واقعا هم ما همين را خواستارم.

#مانیفست_کمونیست

#کارل_مارکس #فردریش_انگلس
🆔 @peshrawcpiran
در جامعیت واقعی افراد آزادی خود را در و از طریق همبستگی‌شان به دست می‌آورند.

#کارل_مارکس
#فردریش_انگلس


ایدئولوژی آلمانی
🆔 @peshrawcpiran
#متن_پیشرو


عده‌ای در این دنیا بهترین لذایذ زندگی را می‌برند و به ما وعده‌ی زندگی در جهان دیگری را می‌دهند...!


#فردریش_نیچه
🆔 @peshrawcpiran
بینش ماتریالیستی تاریخ از این حکم حرکت می کند که تولید و در کنار آن مبادلهٔ محصولات آن،اساس تمام اجتماعات را تشکیل می دهد و در هر جامعه ای که در تاریخ پدیدار می شود،تقسیم محصولات و همراه با آن رده بندی اجتماعی طبقات یا اقشار بستگی به آن دارد که چه چیز و چگونه تولید می شود و این تولید به چه ترتیب مبادله می گردد.
با این حرکت از این واقعیت دیگر نمی توان منشأء تمام تغییرات اجتماعی و دگرگونی های سیاسی را در مغز انسان ها و در درک روز افزون آن ها از حقیقت و عدالت جاوید جستجو کرد،بلکه باید آن را در تغییرات شیوهٔ تولید و مبادله یافت.

#فردریش_انگلس
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
برافتادن حق مادری، شکست جهانی_تاریخی جنس مؤنث بود. و با شکل گیری خانوادۀ خصوصی تحت سرپرستی مرد، مرد فرمانروایی خانه را نیز به‌دست آورد، زن تنزل مقام یافت، برده شد، بندۀ شهوت مرد و ابزاری صِرف برای تولید فرزند.

#فردریش_انگلس

🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
📣ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺍﻧﮕﻠﺲ ﺩﺭﺑﺎﺭۀ ﮐﻤﻮﻥ ﭘﺎﺭﻳﺲ

شهروند انگلس گفت که می خواهد واقعيت ديگری را به استحضار برساند [و آن اينست که] اخيراً جرايد از عجايبی که سازمان [انترناسيونال] آفريده است مالامال شده اند. اما آخرين مطلب عجيبی که يکی از روزنامه های پاريس گزارش می دهد، اينست که مارکس در ۱۸۵۷ ،منشی مخصوص بيسمارک بوده است!

انگلس چنين ادامه می دهد: شايسته نيست بدون آنکه اظهارنظری کرده باشيم، بگذاريم حوادث پاريس به سير خود ادامه بدهند. تا زمانی که کميتۀ مرکزی گارد ملی بر اوضاع مسلط بود. موضوعات به خوبی برگزار می شد ولی بعد از انتخابات حرف بيش از عمل شده است [منظور انتخابات ۲۶ مارس ۱۸۷۱ کمون است. بعد از پيروزی قيام خلق در پاريس، کميتۀ مرکزی گارد ملی از ۱۸ تا ۲۸ مارس قدرت را در دست داشت و بعد از اين انتخابات اختيارات خود را به کمون محول نمود]. تا وقتی ورسای ناتوان بود، بايد عملی برضد آن صورت می گرفت ولی اين فرصت به هدر داده شد و اکنون چنين به نظر می رسد که گويا ورسای تفوق حاصل کرده و پاريسی ها را به عقب می راند. مردم مدت زيادی تحمل آنرا خواهند کرد که به شکست سوق داده شوند. پاريسی ها ضعيف شده اند. فشنگهايشان تقريباً بی نتيجه شليک شده، ذخيرۀ مواد غذائيشان ته کشيده است. تا زمانی که راهی از يک طرف باز باشد نمی توانند پاريس را از طريق بی غذائی مجبور به تسليم نمايند. فاور از قبول کمک پروس امتناع ورزيده است! در ژوئن ۱۸۴۸ مبارزه ظرف چهار روز به پايان رسيد ولی در آن زمان کارگران توپخانه نداشتند. امروز [مبارزه] به اين آسانی پايان نمی يابد. لوئی ناپلئون دستور داده بود که خيابانهای عريضی ساخته شوند تا بتوان کارگران را هدف گلولۀ توپ قرار داد ولی امروز اين وضع به نفع کارگران تمام شده است. امروز کارگرانند که می توانند از اين خيابانهای وسيع به سوی دشمن شليک کنند. کارگران – ۲۰۰۰۰۰ نفر – به مراتب بهتر از تمام قيامهای قبلی ارگانيزه می باشند. وضع خرابست و شانس موفقيت به خوبی دو هفته قبل نيست.

۱۱ آوريل ۱۸۷۱

#فردریش_انگلس
🛑5 آگوست -
روز یادبود
#فردریش انگلس

128 سال پیش، در 5 اوت 1895، فردریش انگلس ، فیلسوف، اقتصاددان، مورخ و انقلابی، یار و نویسنده مشترک کارل مارکس، که همراه با او نظریه کمونیسم علمی را ایجاد نمود، درگذشت.

انگلس که یکی از نویسندگان مانیفست کمونیست بود، تمام زندگی بزرگسالی خود را وقف توسعه سیاسی پرولتاریای بین المللی کرد.  او در ایجاد و فعالیت های «اتحادیه کمونیست ها»، انترناسیونال اول و دوم شرکت داشت.  انگلس نویسنده بسیاری از آثار مهم مارکسیستی است، از جمله دیالکتیک طبیعت، خاستگاه خانواده، مالکیت خصوصی و دولت، آنتی دورینگ، و لودویگ فویرباخ و پایان فلسفه کلاسیک آلمان.

ولادیمیر ایلیچ لنین درباره فردریش انگلس می‌نویسد: «انگلس پس از دوستش کارل مارکس، برجسته‌ترین دانشمند و معلم پرولتاریای مدرن در کل جهان متمدن بود».

🌹🌹