🚩جهانی به نامِ اسماعیل
برای #اسماعیل_عبدی
✍️: مجید رعایایی
تو میدانی که جان باغ ما اوست
مبادا سرو جان از باغ ما کم
اسماعیل نام دیگر برابری است. اندوه ایستادن در قفسی تنگ و دشنه هایی بر گلو. اسماعیل، شکل دیگری از تحقق اندیشه ایی است که در میان قرن ها سکوت و برده داری مدرن ایستاده قامت برای حقیقت گام بر می دارد. صدایی که مفهوم عدالت خواهی در گلوی زخمی اش به مقاوم ترین فرم برابری پیوند می خورد.تاریخی که از حقیقت محض سرشار است و در عزمی سترگ به قربان گاهی اسطوره ایی میل می کند. اسماعیل، نام دیگر تمام پرنده های جهان است که آزادی را در چشم های آسمان تکرار می کند. اسماعیل در تاریخ ، مفهوم گزاره ایی پر اهمیت است. «هر امر شخصی، امر سیاسی است».این افق با بیانِ روایتی نوین از فراشدن هویتیابی جامعه با بهرهگیری از ساحت امر واقع و انطباق هویت جهت بررسی پذیرش یا رویگردانی از هویتی غیر منفعل است. باورمندی به این ساحت حقیقی موجب عبور از نهادهای رسمی سیاست به نظام نشانهای سنتی برای بررسی مطیع کردن سوژهها و تبیین نزاعهای هویتی خواهد شد. بهرهگیری از ساحت واقع، ترومای ایجاد شده در جامعه را به این دستاورد می رساند که بهترین شکلِ ممکن در گداخت اندیشه، آموزگاری در شکل تاریخی آن است.بنابراین این نوع از نگره، فرم خاص تری از تاریخ اسماعیل است. در واقع این روایت، گذشته از آن که آغاز داستان اسماعیل مدرن ما را نهیب می زند، نوع آن را نیز مشخص می کند. مردی که ایستاده است تا به تاریخ بگوید :کیست که در میان من و کسی که مرا بر عشق همی نکوهیده می دارد داوری کند؟ این است که جهان اسماعیل عبدی به پاک دست ترین فرم خود در روایتی سرشار از فلسفه_ عملکرد و ادبیات معنا پیدا می کند. اسماعیل ساحتِ دیگرگونه ایی از برابری طلبی در گستره ی این همانی ماست.آدمی که این همه سال با کنش گری عاشقانه ی خود در پی احقاق ارزش های از دست رفته ی آموزگاران این موطن بوده است.و همین امر، یعنی ارائه آموزش شجاعت و شناخت به دانش آموزانی که این روزها به چشم خویش دیدیم " دلیری و گردی نشاید نهفت". اسماعیل عبدی ارائه تعریفی از کنش سیاسی و سوژه سیاسی آن، برای کُنشی رهایی بخش است. مسیری که در تلاش برای پویایی با آگاهی و صداقت به قربانگاه می رود. به همان سال هایی که اغلب ما در پی رنگارنگ کردن جهان کوچک مان بودیم و او ساعت ها با کاغذی امضاء شده از رنج نامه های حقیقت ما برای تاریخِ معاصر دست تکان می داد.هر روز مسیری را با اندیشه اش می ساخت که بی تردید از پروبلماتیکای سکون ما بسیار والاتر بود. او بر این باور است که منطقی بودن رنج ها به معنای سازوار بودن آنها با یکدیگر است که وصفی ضروری برای آنان به شمار میرود. پس تیغ و دار و درفش را به جان نازنین اش می خرد و سرو وار به جنگ تاریکی می شتابد. به راهی که هدف نهایی آن رسیدن به برابری و همسانی در سطوح مختلف دستمزد بگیران و ایجاد یک نشانه برای مفهوم عدالت است. توجه به حداکثرسازی سعادت همکاران و ایجاد شرایطی مناسب جهت برقراری برابری آموزشی، همان است که اسماعیل را به بند کشیده است. این همان متناقض ابدی است که تو بخواهی برای رفاه و آسایش فکری و معیشتی طبقه ی بزرگی از جامعه، جانت را به دست بگیری بروی میان آتش و دود . بروی به سویدای عمیق ترین تاریخ تحول بشر. بعد تو را به جای تکریم درتاریخ به زندان بیافکنند. حاشا حاشا که بر این ناکوک بودنِ ساز ستم باید شور گریست.اسماعیل جهانی به نام عدالت است. جهانی سرشار از تاریخ. به این هستی سیال همواره باید گفت : قسم به چشمهای سُرخات اسماعیل عزیزم،که تو بسیار خوب راز سنگر و ستاره را می دانی. که تو خوب ترامکان درک و شناخت پدیدههای متفاوت از یکدیگر را درتاریخی به نام اسماعیل نیک میدانستی.
جهانی که نام دیگرش اسماعیل عبدی است.
💢چهارشنبه ٦ اردیبهشت ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
برای #اسماعیل_عبدی
✍️: مجید رعایایی
تو میدانی که جان باغ ما اوست
مبادا سرو جان از باغ ما کم
اسماعیل نام دیگر برابری است. اندوه ایستادن در قفسی تنگ و دشنه هایی بر گلو. اسماعیل، شکل دیگری از تحقق اندیشه ایی است که در میان قرن ها سکوت و برده داری مدرن ایستاده قامت برای حقیقت گام بر می دارد. صدایی که مفهوم عدالت خواهی در گلوی زخمی اش به مقاوم ترین فرم برابری پیوند می خورد.تاریخی که از حقیقت محض سرشار است و در عزمی سترگ به قربان گاهی اسطوره ایی میل می کند. اسماعیل، نام دیگر تمام پرنده های جهان است که آزادی را در چشم های آسمان تکرار می کند. اسماعیل در تاریخ ، مفهوم گزاره ایی پر اهمیت است. «هر امر شخصی، امر سیاسی است».این افق با بیانِ روایتی نوین از فراشدن هویتیابی جامعه با بهرهگیری از ساحت امر واقع و انطباق هویت جهت بررسی پذیرش یا رویگردانی از هویتی غیر منفعل است. باورمندی به این ساحت حقیقی موجب عبور از نهادهای رسمی سیاست به نظام نشانهای سنتی برای بررسی مطیع کردن سوژهها و تبیین نزاعهای هویتی خواهد شد. بهرهگیری از ساحت واقع، ترومای ایجاد شده در جامعه را به این دستاورد می رساند که بهترین شکلِ ممکن در گداخت اندیشه، آموزگاری در شکل تاریخی آن است.بنابراین این نوع از نگره، فرم خاص تری از تاریخ اسماعیل است. در واقع این روایت، گذشته از آن که آغاز داستان اسماعیل مدرن ما را نهیب می زند، نوع آن را نیز مشخص می کند. مردی که ایستاده است تا به تاریخ بگوید :کیست که در میان من و کسی که مرا بر عشق همی نکوهیده می دارد داوری کند؟ این است که جهان اسماعیل عبدی به پاک دست ترین فرم خود در روایتی سرشار از فلسفه_ عملکرد و ادبیات معنا پیدا می کند. اسماعیل ساحتِ دیگرگونه ایی از برابری طلبی در گستره ی این همانی ماست.آدمی که این همه سال با کنش گری عاشقانه ی خود در پی احقاق ارزش های از دست رفته ی آموزگاران این موطن بوده است.و همین امر، یعنی ارائه آموزش شجاعت و شناخت به دانش آموزانی که این روزها به چشم خویش دیدیم " دلیری و گردی نشاید نهفت". اسماعیل عبدی ارائه تعریفی از کنش سیاسی و سوژه سیاسی آن، برای کُنشی رهایی بخش است. مسیری که در تلاش برای پویایی با آگاهی و صداقت به قربانگاه می رود. به همان سال هایی که اغلب ما در پی رنگارنگ کردن جهان کوچک مان بودیم و او ساعت ها با کاغذی امضاء شده از رنج نامه های حقیقت ما برای تاریخِ معاصر دست تکان می داد.هر روز مسیری را با اندیشه اش می ساخت که بی تردید از پروبلماتیکای سکون ما بسیار والاتر بود. او بر این باور است که منطقی بودن رنج ها به معنای سازوار بودن آنها با یکدیگر است که وصفی ضروری برای آنان به شمار میرود. پس تیغ و دار و درفش را به جان نازنین اش می خرد و سرو وار به جنگ تاریکی می شتابد. به راهی که هدف نهایی آن رسیدن به برابری و همسانی در سطوح مختلف دستمزد بگیران و ایجاد یک نشانه برای مفهوم عدالت است. توجه به حداکثرسازی سعادت همکاران و ایجاد شرایطی مناسب جهت برقراری برابری آموزشی، همان است که اسماعیل را به بند کشیده است. این همان متناقض ابدی است که تو بخواهی برای رفاه و آسایش فکری و معیشتی طبقه ی بزرگی از جامعه، جانت را به دست بگیری بروی میان آتش و دود . بروی به سویدای عمیق ترین تاریخ تحول بشر. بعد تو را به جای تکریم درتاریخ به زندان بیافکنند. حاشا حاشا که بر این ناکوک بودنِ ساز ستم باید شور گریست.اسماعیل جهانی به نام عدالت است. جهانی سرشار از تاریخ. به این هستی سیال همواره باید گفت : قسم به چشمهای سُرخات اسماعیل عزیزم،که تو بسیار خوب راز سنگر و ستاره را می دانی. که تو خوب ترامکان درک و شناخت پدیدههای متفاوت از یکدیگر را درتاریخی به نام اسماعیل نیک میدانستی.
جهانی که نام دیگرش اسماعیل عبدی است.
💢چهارشنبه ٦ اردیبهشت ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
🛑پیام اسماعیل عبدی، به مناسبت روز ملی معلم و روز جهانی کارگر
بهنام خداوند جان و خرد
ملت شریف ایران!
درود برشما
امسال هشتمین سال است که روز اول ماه می و روز معلم را از پشت میلههای زندان به همکاران گرانقدر و کارگران عزیز کشورم شادباش میگویم، تقارن روز معلم و کارگر، اتفاقی است که با شهادت دکترخانعلی، معلم معترض، از سال ۱۳۴۰ اتفاق افتاد، گویی ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا به این دو گروه زحمتکش و ستمدیده، این پیام را برساند که سرنوشت مشترکی دارند.
در شرایطی که عموم مردم ایران، خصوصا معلمان و کارگران در بحران شدید معیشتی قرار دارند و توسن سرکش تورم، عنان اختیار بریده و فریاد دادخواهان گوش فلک دریده، گویی هیچ گوشی را ارادهی شنیدن نیست و هیچ دستی را یارای دست گرفتن نیست.
سالیان مدیدی است که این دو قشر تلاشگر، به مدنیترین شکل ممکن خواستههای قانونی خود، اعم از دستمزد شایسته، رعایت اصل ۲۶، ۲۷ و ۳۰قانون اساسی و رعایت مقاولههای جهانی در مورد حقوق کارگران (که ایران به آن پیوسته و ملزم به اجرای آن است) را به اطلاع مسئولان رساندهاند، اما هیچگاه بهاندازهی مبارزات مدنی خود، نتوانستهاند به حقوق قانونی خود دست پیدا کنند.
مسئولان باید این نکته را به خوبی درک کنند که وقتی با اعتراضات مدنی (که کمبودها را به آنها نشان میدهد) برخورد غیرقانونی و خشن صورت گیرد و به هیچ کدام ازین خواستهها وقعی نهاده نشود، نتیجهی آن را در اعتراضاتت گسترده خیابانی خواهند دید، متولیان امر باید این نکتهی مهم را دریابند که شهروندان این کشور صرفا خواستههای طبیعی و قانونی خود را طلب میکنند و سزای آنکه جویای حق است، داغ و درفش نیست.
بار دیگر، همراه با فعالان صنفی و مدنی، دلسوزانه و معلمانه هشدار میدهم:
احکام قضایی و سرکوب، مانع حقطلبی مردم نخواهد شد، بیتوجهی به خواستههای معیشتی، و اصل آزادی درجنبههای مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و نادیده انگاری مردم شریف ایران، نهتنها به عقبنشینی فعالان منجر نمیشود، بلکه طغیان اجتماعی و عصیان عمومی را در پی خواهد داشت.
#اسماعیل عبدی/ دهم اردیبهشت چهارصدو دو/ زندان کچویی کرج
💢يكشنبه ١٠ اردیبهشت ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
بهنام خداوند جان و خرد
ملت شریف ایران!
درود برشما
امسال هشتمین سال است که روز اول ماه می و روز معلم را از پشت میلههای زندان به همکاران گرانقدر و کارگران عزیز کشورم شادباش میگویم، تقارن روز معلم و کارگر، اتفاقی است که با شهادت دکترخانعلی، معلم معترض، از سال ۱۳۴۰ اتفاق افتاد، گویی ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا به این دو گروه زحمتکش و ستمدیده، این پیام را برساند که سرنوشت مشترکی دارند.
در شرایطی که عموم مردم ایران، خصوصا معلمان و کارگران در بحران شدید معیشتی قرار دارند و توسن سرکش تورم، عنان اختیار بریده و فریاد دادخواهان گوش فلک دریده، گویی هیچ گوشی را ارادهی شنیدن نیست و هیچ دستی را یارای دست گرفتن نیست.
سالیان مدیدی است که این دو قشر تلاشگر، به مدنیترین شکل ممکن خواستههای قانونی خود، اعم از دستمزد شایسته، رعایت اصل ۲۶، ۲۷ و ۳۰قانون اساسی و رعایت مقاولههای جهانی در مورد حقوق کارگران (که ایران به آن پیوسته و ملزم به اجرای آن است) را به اطلاع مسئولان رساندهاند، اما هیچگاه بهاندازهی مبارزات مدنی خود، نتوانستهاند به حقوق قانونی خود دست پیدا کنند.
مسئولان باید این نکته را به خوبی درک کنند که وقتی با اعتراضات مدنی (که کمبودها را به آنها نشان میدهد) برخورد غیرقانونی و خشن صورت گیرد و به هیچ کدام ازین خواستهها وقعی نهاده نشود، نتیجهی آن را در اعتراضاتت گسترده خیابانی خواهند دید، متولیان امر باید این نکتهی مهم را دریابند که شهروندان این کشور صرفا خواستههای طبیعی و قانونی خود را طلب میکنند و سزای آنکه جویای حق است، داغ و درفش نیست.
بار دیگر، همراه با فعالان صنفی و مدنی، دلسوزانه و معلمانه هشدار میدهم:
احکام قضایی و سرکوب، مانع حقطلبی مردم نخواهد شد، بیتوجهی به خواستههای معیشتی، و اصل آزادی درجنبههای مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و نادیده انگاری مردم شریف ایران، نهتنها به عقبنشینی فعالان منجر نمیشود، بلکه طغیان اجتماعی و عصیان عمومی را در پی خواهد داشت.
#اسماعیل عبدی/ دهم اردیبهشت چهارصدو دو/ زندان کچویی کرج
💢يكشنبه ١٠ اردیبهشت ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran