آموزش #سگهای خانگی برای حضور در حوادث: #سگهای_خانگی همکار #هلالاحمر میشوند
بزودی مردم میتوانند سگهای خانگی خود را برای تربیت نجات مصدوم از زیر آوار به هلال احمر بیاورند تا در زمان وقوع سوانح، تعداد سگهای زندهیاب بیشتری در سراسر کشور وجود داشته باشد.
@payamema
بزودی مردم میتوانند سگهای خانگی خود را برای تربیت نجات مصدوم از زیر آوار به هلال احمر بیاورند تا در زمان وقوع سوانح، تعداد سگهای زندهیاب بیشتری در سراسر کشور وجود داشته باشد.
@payamema
👏1
روایت «پیام ما» از امدادگری که در آخرین روز جنگ خانهاش ویران شد
بیخانمانی یک ساعت پیش از آتشبس
| فاطمه باباخانی |
🔺«سینا طوسی»، عضو داوطلب هلالاحمر که تکتک روزهای جنگ دوازدهروزه در تهران مشغول امدادرسانی در خانههای ویرانشده از حملات اسرائیل به ایران بود، میگوید. ساعت ۴ صبح همزمان با آتشبس پدرش از شمال با او تماس گرفت و گفت همسایهها خبر دادهاند انفجاری در حوالی خانهشان رخ داده است. سینا در تمام طول مسیر تمرین کرد آرام باشد و خودش را نبازد. نیروهای هلالاحمر در کوچه حاضر بودند، گفتند شما را چه کسی اعزام کرده؟ جواب داد: اینجا خانه ماست. همه شوکهشده کنار رفتند و راه را باز کردند، سینا برادرش را دید که سفینه اسباببازی پرتشده بر اثر انفجار از انبار را در دست گرفته بود و گریه میکرد. همزمان با تسلی دادن به برادر، چشمش به خانه و ساعت دیواری بود، همان ساعتی که از کودکی تا همین شب قبل هر بار که بیدار میشد، چشمش به آن میافتاد و بیش از هر شیء دیگری در خانه برایش عزیز بود. بیل مکانیکی آمد و ضربهای به دیوار خانه زد، به یکباره همه خاطرات ویران شد، ساعت دیواری، مجسمه محبوب مادر و هزاران چیز دیگر که ماحصل یک عمر تلاش پدرش از کار نجاری بود.
گزارش کامل را در سایت «پیام ما» بخوانید.
https://payamema.ir/payam/135280
#جنگ #هلالاحمر #تهران #پیام_ما
@payamema
بیخانمانی یک ساعت پیش از آتشبس
| فاطمه باباخانی |
🔺«سینا طوسی»، عضو داوطلب هلالاحمر که تکتک روزهای جنگ دوازدهروزه در تهران مشغول امدادرسانی در خانههای ویرانشده از حملات اسرائیل به ایران بود، میگوید. ساعت ۴ صبح همزمان با آتشبس پدرش از شمال با او تماس گرفت و گفت همسایهها خبر دادهاند انفجاری در حوالی خانهشان رخ داده است. سینا در تمام طول مسیر تمرین کرد آرام باشد و خودش را نبازد. نیروهای هلالاحمر در کوچه حاضر بودند، گفتند شما را چه کسی اعزام کرده؟ جواب داد: اینجا خانه ماست. همه شوکهشده کنار رفتند و راه را باز کردند، سینا برادرش را دید که سفینه اسباببازی پرتشده بر اثر انفجار از انبار را در دست گرفته بود و گریه میکرد. همزمان با تسلی دادن به برادر، چشمش به خانه و ساعت دیواری بود، همان ساعتی که از کودکی تا همین شب قبل هر بار که بیدار میشد، چشمش به آن میافتاد و بیش از هر شیء دیگری در خانه برایش عزیز بود. بیل مکانیکی آمد و ضربهای به دیوار خانه زد، به یکباره همه خاطرات ویران شد، ساعت دیواری، مجسمه محبوب مادر و هزاران چیز دیگر که ماحصل یک عمر تلاش پدرش از کار نجاری بود.
گزارش کامل را در سایت «پیام ما» بخوانید.
https://payamema.ir/payam/135280
#جنگ #هلالاحمر #تهران #پیام_ما
@payamema
❤1😢1