Forwarded from اتچ بات
گفت و گوی بی پرده #امیر_پریزاد با #منوچهر_یزدی
سخنگوی #حزب وعضو شورای عالی رهبری حزب #پان_ایرانیست
همان گونه که آگاهی دارید؛
این روزها بحث محمدرضا شاه و نظام پادشاهی بر سر زبان هاست.
اجازه بفرمائید با این پرسش شروع کنیم که محمدرضاشاه پهلوی چرا تلاش می کردند تا به روحانیون نزدیک شوند؟
چرا ایشان که شاه شاهان بودند ومی بایست به همه اقشار و طبقات مذهبی توجه می کردند،بیشتر به شهرهای مذهبی و مکه سفر می کردند؟
چرا کتابها سانسور می شده است ؟
و پرسش های چالش برانگیز دیگر :
www.sarzaminjavid.com/Manochehr-Yazdi-Amir-Parizad
#محمدرضا_شاه_پهلوی #سانسور #توسعه_سیاسی #احزاب #روحانیون #ساواک #ارتش #جدایی_بحرین
@paniranist_party
@CUIIC
@jaynegareh
@kashanica
سخنگوی #حزب وعضو شورای عالی رهبری حزب #پان_ایرانیست
همان گونه که آگاهی دارید؛
این روزها بحث محمدرضا شاه و نظام پادشاهی بر سر زبان هاست.
اجازه بفرمائید با این پرسش شروع کنیم که محمدرضاشاه پهلوی چرا تلاش می کردند تا به روحانیون نزدیک شوند؟
چرا ایشان که شاه شاهان بودند ومی بایست به همه اقشار و طبقات مذهبی توجه می کردند،بیشتر به شهرهای مذهبی و مکه سفر می کردند؟
چرا کتابها سانسور می شده است ؟
و پرسش های چالش برانگیز دیگر :
www.sarzaminjavid.com/Manochehr-Yazdi-Amir-Parizad
#محمدرضا_شاه_پهلوی #سانسور #توسعه_سیاسی #احزاب #روحانیون #ساواک #ارتش #جدایی_بحرین
@paniranist_party
@CUIIC
@jaynegareh
@kashanica
Telegram
attach 📎
Forwarded from sarzaminjavid سرزمین جاوید 2
تنها صدای اعتراض به جدایی #بحرین از مام #میهن ؛ #حزب #پان_ایرانیست
با سپاس از سرور ارجمند #منوچهر_یزدی برای ارائه #تصویر #تصویربرتر #تظاهرات در #یزد
#کلاژ #امیر_پریزاد
#amirparizad
@paniranist_party
@iranbananofficial ™
با سپاس از سرور ارجمند #منوچهر_یزدی برای ارائه #تصویر #تصویربرتر #تظاهرات در #یزد
#کلاژ #امیر_پریزاد
#amirparizad
@paniranist_party
@iranbananofficial ™
پاینده ایران
بازخوانی گزارش اعدام دکتر عاملی تهرانی
خلخالی او را احتیاطن اعدام کرد
در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ دکتر محمدرضا عاملی تهرانی، متخصص بیهوشی و از بنیادگذاران حزب #پان_ایرانیست و سیاستمداران دوره پهلوی و نویسنده کتابهای ملیگرایی (ناسیونالیسم)، به دست آیتالله خلخالی اعدام شد.
"
ای چهره به خون خویش رنگین کرده
رخسار خلیفه را تو ننگین کرده
تو بابک جاودان خرمدینی
ما کیش تو را پرچم و آیین کرده
دکتر مصطفی بادکوبهای
داریوش همایون دلیل اصلی اعدام دکتر عاملی را آگاهیهای وی در مورد پرونده سینما رکس میداند:
" دکتر عاملی تهرانی از سوی شریف امامی مامور رسیدگی به این پرونده شد و اطلاعات زیادی جلب کرد نسبت به چند و چون این جنایت. آن را در دادگاه محکوم کردند، ولی میترسیدند که زمانی این اطلاعات درز کند. در نتیجه خلخالی احتیاطن او را اعدام کرد ".
علیرضا نوریزاده از واپسین روزهای دکتر عاملی چنین روایت میکند:
""… لباس کارگری به تناش کرده بودند، با جارو و سطلی در دست. آنقدر در همین چند روز لاغر شده بود که نمیشد او را شناخت. موقع ملاقات، دو پاسدار بالای سر دکتر ایستاده بودند و وقتی تاثر مرا دیدند، یکی از آنها گفت:
" رفیق به حال این ها متاثر میشوی؟ اینها زالوهایی هستند که خون خلق را مکیدهاند ".
- دکتر نگاهی به آنها کرد و گفت:
" من خون خلق را مکیدهام؟ "
- و بعد بی آن که اعتنایی به خنده آنها کند، گفت:
" خردم کردهاید، فکرش را بکن، با مسلسل مرا میبرند تا توالتها را تمیز کنم. زمین ها را بشویم. فکرش را بکن. اینها همه معاود عراقیاند که دارند انتقام شکستهایشان را از ایرانیان میگیرند… باور کن از زندگی خسته شدهام و…. "
«نتوانستم طاقت بیاورم، بیرون آمدم و ماجرا را به بازرگان گفتم. داریوش فروهر در مورد دکتر عاملی خیلی تلاش کرد، اما دکتر، رازی با خود داشت که نمیشد حفظش کرد. ساعت یازده شب بود که او را آوردند، آنقدر لاغر شده بود که به زحمت خود را سرپا نگاه میداشت. آن شب شومترین شب زندان قصر بود. در بازجویی به دکتر عاملی قول داده بودند اگر در دادگاه سخنی از سینما رکس نگوید، حداکثر به دو سال زندان قابل عفو محکوم خواهد شد. آن شب خیلی از ژنرالها هم بودند. چهرههای سیاسی گذشته را نیز شکسته و ویران شده میتوانستی ببینی. با این همه چهره عاملی با همه ضعف و شکستگی، با همان لبخند جاودانه از دیگران متمایز بود. خلخالی رییس دادگاه بود. زوارهای بازپرس و منشی و برادر خلیل طهماسبی تروریست فدایی اسلامی و ربانی املشی اعضای دادگاه، هادی غفاری نیز حاضر بود. ادعانامهای که علیه دکتر عاملی تنظیم شده بود، آنقدر مسخره بود که حتا تماشاچیان دادگاه که اغلب پاسدار و یا از خانواده چریکها بودند خنده شان گرفت. (اتهامات دروغین: دکتر عاملی تهرانی یکی از عوامل کشتار هفده شهریور، و از افرادی بوده که پایههای رژیم را مستحکمتر کرده و او با فساد اخلاق و ….) جملات را نمیشنیدم. دکتر مثل سیاوش پاکیزه و مطهر آماده بود که به میانه آتش برود.
- برخاست و با شهامت تحسین برانگیزی گفت:
" شما مرا محاکمه نمیکنید، بلکه شما دارید ایران را محاکمه میکنید. امروز انسانها را در سینما رکس، زنده به گور کردید و به آتش کشیدید، تا از بوی گوشت سوخته پانصد ایرانی سرمست شوید".
- دکتر میگفت و میخروشید. چند بار خواستند ساکتاش کنند، حتا یک بار خلخالی گفت:
" ه جای این حرفها توبه کن، تا محکوم به زندان شوی و در زندان ما تبدیل به آدم گردی ".
- دکتر فریاد زد:
" شما مرا آدم کنید؟
مرا که با یزدانم الفت و عشق دارم، آدم کنید؟! "
- ساعت ۲ آرا را خواندند. دکتر را به ده سال محکوم کرده بودند. برادرزاده بازرگان آمده بود که به خلخالی دستور بازرگان را ابلاغ کند. روی کاغذی بازرگان با عجله نوشته بود:
"حجتالاسلام خلخالی با موافقت امام هیچکس را تیرباران نکنید و آقای عاملی تهرانی را به سلطنت آباد عودت دهید ".
- صدای تیر بلند شد. همه وحشت زده به طرف حیاط دویدند. دکتر روی زمین افتاده بود و خلخالی با هفت تیری بالای سرش بود.
- یکی از افسران زندانی ساعتی بعد با چشم گریان گفت:
"" وقتی دکتر را از دادگاه به سلول باز میگرداندند، خلخالی گفته بود:
" توی وزیرهای شاه، تو خیلی خوشتیپ بودی…. "
- لحظاتی بعد به دستور خلخالی او را به حیاط آورده بودند. میگریستم و راه میرفتم. تا سه راه زندان پیاده آمدم، و جمله دکتر توی گوشم زنگ میزد. آخرین جملهاش:
" به همسرم و به یارانم بگویید، دیگر به من نیندیشند، فقط در اندیشه ایران باشند " "".
- دارایی دکتر عاملی، یک ماشین پیکان و تعدادی کتاب بود و در خانه کرایه ای زندگی میکرد "".
@paniranist_party
بازخوانی گزارش اعدام دکتر عاملی تهرانی
خلخالی او را احتیاطن اعدام کرد
در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ دکتر محمدرضا عاملی تهرانی، متخصص بیهوشی و از بنیادگذاران حزب #پان_ایرانیست و سیاستمداران دوره پهلوی و نویسنده کتابهای ملیگرایی (ناسیونالیسم)، به دست آیتالله خلخالی اعدام شد.
"
ای چهره به خون خویش رنگین کرده
رخسار خلیفه را تو ننگین کرده
تو بابک جاودان خرمدینی
ما کیش تو را پرچم و آیین کرده
دکتر مصطفی بادکوبهای
داریوش همایون دلیل اصلی اعدام دکتر عاملی را آگاهیهای وی در مورد پرونده سینما رکس میداند:
" دکتر عاملی تهرانی از سوی شریف امامی مامور رسیدگی به این پرونده شد و اطلاعات زیادی جلب کرد نسبت به چند و چون این جنایت. آن را در دادگاه محکوم کردند، ولی میترسیدند که زمانی این اطلاعات درز کند. در نتیجه خلخالی احتیاطن او را اعدام کرد ".
علیرضا نوریزاده از واپسین روزهای دکتر عاملی چنین روایت میکند:
""… لباس کارگری به تناش کرده بودند، با جارو و سطلی در دست. آنقدر در همین چند روز لاغر شده بود که نمیشد او را شناخت. موقع ملاقات، دو پاسدار بالای سر دکتر ایستاده بودند و وقتی تاثر مرا دیدند، یکی از آنها گفت:
" رفیق به حال این ها متاثر میشوی؟ اینها زالوهایی هستند که خون خلق را مکیدهاند ".
- دکتر نگاهی به آنها کرد و گفت:
" من خون خلق را مکیدهام؟ "
- و بعد بی آن که اعتنایی به خنده آنها کند، گفت:
" خردم کردهاید، فکرش را بکن، با مسلسل مرا میبرند تا توالتها را تمیز کنم. زمین ها را بشویم. فکرش را بکن. اینها همه معاود عراقیاند که دارند انتقام شکستهایشان را از ایرانیان میگیرند… باور کن از زندگی خسته شدهام و…. "
«نتوانستم طاقت بیاورم، بیرون آمدم و ماجرا را به بازرگان گفتم. داریوش فروهر در مورد دکتر عاملی خیلی تلاش کرد، اما دکتر، رازی با خود داشت که نمیشد حفظش کرد. ساعت یازده شب بود که او را آوردند، آنقدر لاغر شده بود که به زحمت خود را سرپا نگاه میداشت. آن شب شومترین شب زندان قصر بود. در بازجویی به دکتر عاملی قول داده بودند اگر در دادگاه سخنی از سینما رکس نگوید، حداکثر به دو سال زندان قابل عفو محکوم خواهد شد. آن شب خیلی از ژنرالها هم بودند. چهرههای سیاسی گذشته را نیز شکسته و ویران شده میتوانستی ببینی. با این همه چهره عاملی با همه ضعف و شکستگی، با همان لبخند جاودانه از دیگران متمایز بود. خلخالی رییس دادگاه بود. زوارهای بازپرس و منشی و برادر خلیل طهماسبی تروریست فدایی اسلامی و ربانی املشی اعضای دادگاه، هادی غفاری نیز حاضر بود. ادعانامهای که علیه دکتر عاملی تنظیم شده بود، آنقدر مسخره بود که حتا تماشاچیان دادگاه که اغلب پاسدار و یا از خانواده چریکها بودند خنده شان گرفت. (اتهامات دروغین: دکتر عاملی تهرانی یکی از عوامل کشتار هفده شهریور، و از افرادی بوده که پایههای رژیم را مستحکمتر کرده و او با فساد اخلاق و ….) جملات را نمیشنیدم. دکتر مثل سیاوش پاکیزه و مطهر آماده بود که به میانه آتش برود.
- برخاست و با شهامت تحسین برانگیزی گفت:
" شما مرا محاکمه نمیکنید، بلکه شما دارید ایران را محاکمه میکنید. امروز انسانها را در سینما رکس، زنده به گور کردید و به آتش کشیدید، تا از بوی گوشت سوخته پانصد ایرانی سرمست شوید".
- دکتر میگفت و میخروشید. چند بار خواستند ساکتاش کنند، حتا یک بار خلخالی گفت:
" ه جای این حرفها توبه کن، تا محکوم به زندان شوی و در زندان ما تبدیل به آدم گردی ".
- دکتر فریاد زد:
" شما مرا آدم کنید؟
مرا که با یزدانم الفت و عشق دارم، آدم کنید؟! "
- ساعت ۲ آرا را خواندند. دکتر را به ده سال محکوم کرده بودند. برادرزاده بازرگان آمده بود که به خلخالی دستور بازرگان را ابلاغ کند. روی کاغذی بازرگان با عجله نوشته بود:
"حجتالاسلام خلخالی با موافقت امام هیچکس را تیرباران نکنید و آقای عاملی تهرانی را به سلطنت آباد عودت دهید ".
- صدای تیر بلند شد. همه وحشت زده به طرف حیاط دویدند. دکتر روی زمین افتاده بود و خلخالی با هفت تیری بالای سرش بود.
- یکی از افسران زندانی ساعتی بعد با چشم گریان گفت:
"" وقتی دکتر را از دادگاه به سلول باز میگرداندند، خلخالی گفته بود:
" توی وزیرهای شاه، تو خیلی خوشتیپ بودی…. "
- لحظاتی بعد به دستور خلخالی او را به حیاط آورده بودند. میگریستم و راه میرفتم. تا سه راه زندان پیاده آمدم، و جمله دکتر توی گوشم زنگ میزد. آخرین جملهاش:
" به همسرم و به یارانم بگویید، دیگر به من نیندیشند، فقط در اندیشه ایران باشند " "".
- دارایی دکتر عاملی، یک ماشین پیکان و تعدادی کتاب بود و در خانه کرایه ای زندگی میکرد "".
@paniranist_party