This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اوج_پلاس | روایت مسعود کارگر، کارگردان مستند «خانه کابل» از دلایل ساخت این مستند
🖥 هماکنون میتوانید این مستند را در سامانههای عرضه آنلاین ویدئو تماشا کنید.
🎬 «خانه کابل» یک کافه متفاوت افغانستانی در ایران را روایت میکند.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
🖥 هماکنون میتوانید این مستند را در سامانههای عرضه آنلاین ویدئو تماشا کنید.
🎬 «خانه کابل» یک کافه متفاوت افغانستانی در ایران را روایت میکند.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
🔰 #اوج_پلاس | «دهه هشتادیا» نمیشناسیمتان، ببخشید شما؟!
✍️ به قلم #معین_احمدیان
🔸انتشار نماهنگی با عنوان «دهه هشتادیا»، حرف و بحثهای زیادی را در فضای مجازی به راه انداخت. اشتباه نکنید، بحثها فقط متوجه شیوه ساخت و پرداخت یک اثر تصویری نبود. بحثها درمورد تصویر نسلی بود که منظور نظر سازندگان این کلیپ بود. نسلی که حضور دارند اما کمتر دیده میشوند و اینکه آیندهسازان کشور هستند و بهزودی منشأاثر سرنوشت کشور خواهند بود اما کمتر نقل محافل سیاستگذاران فرهنگی هستند. دهه هشتادیها! این عنوان از دل فضای مجازی و شوخیهایی که با این نسل میشود، بیرون آمده است.
🔸تعاریف متفاوتی از ردههای سنی نوجوان، جوان یا حتی کودک و خردسال وجود دارد اما اتفاقنظری که بین کارشناسان حوزه تربیتی است، اینکه در مواجهه با نوجوانها باید برنامههای ویژه تربیتی طراحی شود تا برایشان زمینههای ورود و حضور به دنیای جدیدی از تعاملات اجتماعی فراهم شود. البته این مساله امروز و دیروز نیست و اینکه نوجوانها با والدین خود اختلافسلیقه داشته باشند، فقط مختص دهه هشتادیها نبوده و همیشه محل چالش فعالان حوزه تربیتی بوده است. اما پدیده دهه هشتادیها با تمام نوجوانهای پیشین دهه 60، 70 یک تفاوت اساسی دارد. گوشیهای موبایل، جعبه جادویشان است. راحت، منعطف، چالاکتر و نقادتر از دیگران هستند و بهراحتی ابزارهای دنیای مدرن را به اختیار خود درمیآورند. نسل سرچ در گوگل و بازی پای ویدئوگیمها، نسلی با گویش خاص خود و نسلی که اغلب دربارهشان میگویند این گودزیلاها را نمیشناسیم.
🔸اتفاقا انتشار همین نماهنگ «دهه هشتادیا» هم دوباره بحثها را درخصوص تصویرسازی از این نسل بیشتر کرد و اسباب اظهارات پردامنهای شد و البته شنیدن این گزاره پرتکرار که این چه بود ساختند؟ مگر اینهایی که این کلیپها را میسازند دهه هشتادیها را نمیشناسند. وسط این معرکه حرف و نقلها، یک چیز بیشتر نمود پیدا کرد اینکه همچنان در تصویر یک نسل، اختلافنظرهای جدی وجود دارد. ریشه این اختلافنظرها را میتوان در شکاف نسلی با دهه هشتادیها دید؛ اما صحبت کردن در موضوع پراختلاف ویژگیهای نسلی دهه هشتادیها، شاید راه به جایی نبرد و بهتر این باشد که در تولیداتی که برای این نسل طراحی میشود این سوال پرسیده شود که چرا سازندگان محتوا برای نوجوانهای امروز عموما در فرم و پرداخت اثر گیر میکنند. مشکل اصلی که البته کلیپ «دهه هشتادیا» هم گرفتار آن شده همین است. سازندگان کلیپ با خیال اینکه باید با زبان این نسل حرف زد از تعابیر و حتی الفاظی که تکیهکلام نوجوانهای امروزی است در سرود استفاده میکنند اما پرداخت سطحی در سناریو و فرم طراحی اثر نشان میدهد که متوجه وسعت حافظه بصری و صوتی نوجوانهای امروزی نیستند؛ نسلی که بهراحتی عدم هارمونی یک اثر را درک میکند و بهراحتی دل به یک سناریوی نامتوازن نمیدهد.
🔸البته ناگفته نماند که سازندگان این نماهنگ، در یک اقدام روبهجلو، این فرض را پذیرفتهاند که اختلاف رفتاری بین دهه هشتادیها با دیگر نسلها، یک فرآیند طبیعی میتواند باشد که متاثر از تغییرات اجتماعی امروز است. همانطور که فضای نماهنگ نشان میدهد و با ارجاع به حرفهایی که بین نوجوانها در ابتدای کلیپ ردوبدل میشود، حتی میتوان گفت که سازندگان اثر نسبت به مسالهها، علاقهمندیها و بخشی از دغدغههای این نسل نگاه کارشناسی و از سر آگاهی دارند، اما مگر این آگاهی داشتن مجوز ورود به دل نوجوانها میشود؟ با نگاه به انواع واکنشهایی که نوجوانها در فضای مجازی نسبت به این نماهنگ داشتند که عموما هم دقیق و فنی بودند، باید تاکید کرد که ما همچنان در تولید محتوا برای نسلی که نسبت به پدیدههای پیرامونش نگاهی نقادانه دارد، لنگ میزنیم. نسلی ناشناخته که باید با طراحی هوشمندانهتری بهسراغ او و پاسخ به نیازهای روحی و شخصیتیاش رفت.
🔸در همان دقیقه ابتدایی نماهنگ، به یکی از مهمترین مسائل ذهنی دهه هشتادیها بهدرستی اشاره میشود اینکه آنها دغدغه به رسمیت شناخته شدن و مورد توجه قرار گرفتن را دارند. دغدغه اینکه دوست داشته شوند و درکشان کنند و همانطور که در ادامه کار دیده میشود بیشتر این جنس آرزوی بهظاهر فانتزی، متاثر از زیباسازیهای ناشی از شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام است که در دل این نسل نهادینه شده. فارغ از همه نقدها و نظراتی که درمورد نماهنگ «دهه هشتادیا» مطرح میشود و همچنان ادامه دارد، باید گفت حداقل کارکرد ساخت اثر این بود که به این آرزوی دیده شدن این نسل تاکید داشت و بار دیگر حواسها را متوجه این عدم شناخت دهه هشتادیها و لکنت در ارتباط با آنها کرد.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
✍️ به قلم #معین_احمدیان
🔸انتشار نماهنگی با عنوان «دهه هشتادیا»، حرف و بحثهای زیادی را در فضای مجازی به راه انداخت. اشتباه نکنید، بحثها فقط متوجه شیوه ساخت و پرداخت یک اثر تصویری نبود. بحثها درمورد تصویر نسلی بود که منظور نظر سازندگان این کلیپ بود. نسلی که حضور دارند اما کمتر دیده میشوند و اینکه آیندهسازان کشور هستند و بهزودی منشأاثر سرنوشت کشور خواهند بود اما کمتر نقل محافل سیاستگذاران فرهنگی هستند. دهه هشتادیها! این عنوان از دل فضای مجازی و شوخیهایی که با این نسل میشود، بیرون آمده است.
🔸تعاریف متفاوتی از ردههای سنی نوجوان، جوان یا حتی کودک و خردسال وجود دارد اما اتفاقنظری که بین کارشناسان حوزه تربیتی است، اینکه در مواجهه با نوجوانها باید برنامههای ویژه تربیتی طراحی شود تا برایشان زمینههای ورود و حضور به دنیای جدیدی از تعاملات اجتماعی فراهم شود. البته این مساله امروز و دیروز نیست و اینکه نوجوانها با والدین خود اختلافسلیقه داشته باشند، فقط مختص دهه هشتادیها نبوده و همیشه محل چالش فعالان حوزه تربیتی بوده است. اما پدیده دهه هشتادیها با تمام نوجوانهای پیشین دهه 60، 70 یک تفاوت اساسی دارد. گوشیهای موبایل، جعبه جادویشان است. راحت، منعطف، چالاکتر و نقادتر از دیگران هستند و بهراحتی ابزارهای دنیای مدرن را به اختیار خود درمیآورند. نسل سرچ در گوگل و بازی پای ویدئوگیمها، نسلی با گویش خاص خود و نسلی که اغلب دربارهشان میگویند این گودزیلاها را نمیشناسیم.
🔸اتفاقا انتشار همین نماهنگ «دهه هشتادیا» هم دوباره بحثها را درخصوص تصویرسازی از این نسل بیشتر کرد و اسباب اظهارات پردامنهای شد و البته شنیدن این گزاره پرتکرار که این چه بود ساختند؟ مگر اینهایی که این کلیپها را میسازند دهه هشتادیها را نمیشناسند. وسط این معرکه حرف و نقلها، یک چیز بیشتر نمود پیدا کرد اینکه همچنان در تصویر یک نسل، اختلافنظرهای جدی وجود دارد. ریشه این اختلافنظرها را میتوان در شکاف نسلی با دهه هشتادیها دید؛ اما صحبت کردن در موضوع پراختلاف ویژگیهای نسلی دهه هشتادیها، شاید راه به جایی نبرد و بهتر این باشد که در تولیداتی که برای این نسل طراحی میشود این سوال پرسیده شود که چرا سازندگان محتوا برای نوجوانهای امروز عموما در فرم و پرداخت اثر گیر میکنند. مشکل اصلی که البته کلیپ «دهه هشتادیا» هم گرفتار آن شده همین است. سازندگان کلیپ با خیال اینکه باید با زبان این نسل حرف زد از تعابیر و حتی الفاظی که تکیهکلام نوجوانهای امروزی است در سرود استفاده میکنند اما پرداخت سطحی در سناریو و فرم طراحی اثر نشان میدهد که متوجه وسعت حافظه بصری و صوتی نوجوانهای امروزی نیستند؛ نسلی که بهراحتی عدم هارمونی یک اثر را درک میکند و بهراحتی دل به یک سناریوی نامتوازن نمیدهد.
🔸البته ناگفته نماند که سازندگان این نماهنگ، در یک اقدام روبهجلو، این فرض را پذیرفتهاند که اختلاف رفتاری بین دهه هشتادیها با دیگر نسلها، یک فرآیند طبیعی میتواند باشد که متاثر از تغییرات اجتماعی امروز است. همانطور که فضای نماهنگ نشان میدهد و با ارجاع به حرفهایی که بین نوجوانها در ابتدای کلیپ ردوبدل میشود، حتی میتوان گفت که سازندگان اثر نسبت به مسالهها، علاقهمندیها و بخشی از دغدغههای این نسل نگاه کارشناسی و از سر آگاهی دارند، اما مگر این آگاهی داشتن مجوز ورود به دل نوجوانها میشود؟ با نگاه به انواع واکنشهایی که نوجوانها در فضای مجازی نسبت به این نماهنگ داشتند که عموما هم دقیق و فنی بودند، باید تاکید کرد که ما همچنان در تولید محتوا برای نسلی که نسبت به پدیدههای پیرامونش نگاهی نقادانه دارد، لنگ میزنیم. نسلی ناشناخته که باید با طراحی هوشمندانهتری بهسراغ او و پاسخ به نیازهای روحی و شخصیتیاش رفت.
🔸در همان دقیقه ابتدایی نماهنگ، به یکی از مهمترین مسائل ذهنی دهه هشتادیها بهدرستی اشاره میشود اینکه آنها دغدغه به رسمیت شناخته شدن و مورد توجه قرار گرفتن را دارند. دغدغه اینکه دوست داشته شوند و درکشان کنند و همانطور که در ادامه کار دیده میشود بیشتر این جنس آرزوی بهظاهر فانتزی، متاثر از زیباسازیهای ناشی از شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام است که در دل این نسل نهادینه شده. فارغ از همه نقدها و نظراتی که درمورد نماهنگ «دهه هشتادیا» مطرح میشود و همچنان ادامه دارد، باید گفت حداقل کارکرد ساخت اثر این بود که به این آرزوی دیده شدن این نسل تاکید داشت و بار دیگر حواسها را متوجه این عدم شناخت دهه هشتادیها و لکنت در ارتباط با آنها کرد.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
سازمان هنریرسانهای اوج
🎥 شهیدی که با ژ۳ سراغ تانکهای عراقی رفت!/ «شبیخون» روی آنتن شبکه سه 🔸مستند سینمایی «شبیخون» به کارگردانی محسن قیصری امروز ساعت ۱۷:۳۰ از شبکه سوم سیما پخش میشود. 🔸این مستند که محصول سازمان هنری رسانهای اوج است روایتی متفاوت از نقش شهید غیور اصلی و یارانش…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اوج_پلاس | داستان جذاب جوانانی که یک شهر را نجات دادند...
🔰محسن قیصری، کارگردان مستند «شبیخون»: فرصت زیادی برای ثبت خاطرات دفاع مقدس نداریم
🖥 مخاطبان هماکنون میتوانند این مستند که روایتی است متفاوت از نقش شهید غیور اصلی و یارانش در عملیات پیچیده شبیخون را در فیلیمو و عماریار تماشا کنند.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
🔰محسن قیصری، کارگردان مستند «شبیخون»: فرصت زیادی برای ثبت خاطرات دفاع مقدس نداریم
🖥 مخاطبان هماکنون میتوانند این مستند که روایتی است متفاوت از نقش شهید غیور اصلی و یارانش در عملیات پیچیده شبیخون را در فیلیمو و عماریار تماشا کنند.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
سازمان هنریرسانهای اوج
🎥 #تیزر | «دستمال سرخها» 🎬 مستند سینمایی «دستمال سرخها» به کارگردانی حنظله تاجالدینی امروز ساعت ۱۷:۱۵ روی آنتن شبکه سه میرود. 🎞 این مستند به تهیهکنندگی حسین اسدیزاده، محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که در خانه مستند تولید شده است. 🔸«دستمال سرخها»…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اوج_پلاس | اتفاق جالبی که مسیر مستند «دستمال سرخها» را تغییر داد!
🔰 به روایت حنظله تاجالدینی، کارگردان مستند
🔰 هماکنون میتوانید این مستند که به چگونگی تشکیل گردان «دستمال سرخها» و شهادت شهید اصغر وصالی و فرماندهی شهید علی تیموری میپردازد را در فیلیمو و عماریار تماشا کنید.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
🔰 به روایت حنظله تاجالدینی، کارگردان مستند
🔰 هماکنون میتوانید این مستند که به چگونگی تشکیل گردان «دستمال سرخها» و شهادت شهید اصغر وصالی و فرماندهی شهید علی تیموری میپردازد را در فیلیمو و عماریار تماشا کنید.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
🔰 #اوج_پلاس | آیا «منصور» سر آغاز ژانر پیشرفت در سینمای ایران است؟
✍️ بهقلم #حامد_بامروتنژاد
🔸باید فیلمهای امسال و هر سال فجر و سینمای ایران را دیده باشید تا قدر این فیلمها رو بدونید، تا بعد از دیدن هر کدوم از اینها یه حسرت و غم بشینه تو دلتون که چند سال و چند نسل و چند میدان رو از دست دادیم و چقدر دیر به این فیلم رسیدیم.
🔸«منصور» درباره شهید منصور ستاری است. فرمانده نیروی هوایی ارتش بین سالهای 65 تا 73 (شهادت). حالا نوجوان ما و جوان ما و مردم ما یکی دیگر از قهرمانهایشان را می شناسد. دلیل نامگذاری آن خیابان و دانشگاه و شهرک را میفهمند و باور میکنند و عشق میورزند.
🔸«منصور» همان روایت تولید واکسن امروز ماست، با همان تحریمها و تخریبها و هجمهها و همان ناباوریها و همان تمسخرها و همان کارشکنیها و این قصه هر روز مجاهدین این سرزمین است.
از داروی سازی تا پالایشگاه از موشکی تا هسته ای و …
🔸«منصور»ها و «تکتیرانداز»ها نشان میدهد ماشین سینما علاوه بر فرم و محتوا چرخ دیگری به نام رسانه هم دارد. سینمای هر ملت اگر نسبتی با مردماش و زمانهشان نداشته باشد، اگر راوی قهرمانها و داشتهها و فریاد آرمانها و آرزوها و مطالبهگر کمبودها و رنج های یک ملت نباشد، در بهترین حالت کپی دسته چندمی از سینما است که به درد آزمایشگاه سینما میخورد و نه بازار مصرف فرهنگی.
«منصور» شاید چرخ فرم و محتوایاش کمی بلنگد ولی پریاد بودن چرخ رسانه اش او را به منزل مقصود میرساند.
🔸آیا «منصور» سر آغاز ژانر پیشرفت در سینمای ایران است؟ آیا بعد از منصور و هواپیمای آذرخش میتوان به انتظار روی پرده آمدن فلان زیر دریایی فلان واکسن و بهمان موشک و بهمان گوسفند شبیه سازی شده نشست؟
🔸با خانواده مخصوصاً نوجوان و جوان فیلم «منصور» را ببینید و کیف کنید و حسرت بخورید و دوباره کیف کنید و دوباره حسرت بخورید!
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
✍️ بهقلم #حامد_بامروتنژاد
🔸باید فیلمهای امسال و هر سال فجر و سینمای ایران را دیده باشید تا قدر این فیلمها رو بدونید، تا بعد از دیدن هر کدوم از اینها یه حسرت و غم بشینه تو دلتون که چند سال و چند نسل و چند میدان رو از دست دادیم و چقدر دیر به این فیلم رسیدیم.
🔸«منصور» درباره شهید منصور ستاری است. فرمانده نیروی هوایی ارتش بین سالهای 65 تا 73 (شهادت). حالا نوجوان ما و جوان ما و مردم ما یکی دیگر از قهرمانهایشان را می شناسد. دلیل نامگذاری آن خیابان و دانشگاه و شهرک را میفهمند و باور میکنند و عشق میورزند.
🔸«منصور» همان روایت تولید واکسن امروز ماست، با همان تحریمها و تخریبها و هجمهها و همان ناباوریها و همان تمسخرها و همان کارشکنیها و این قصه هر روز مجاهدین این سرزمین است.
از داروی سازی تا پالایشگاه از موشکی تا هسته ای و …
🔸«منصور»ها و «تکتیرانداز»ها نشان میدهد ماشین سینما علاوه بر فرم و محتوا چرخ دیگری به نام رسانه هم دارد. سینمای هر ملت اگر نسبتی با مردماش و زمانهشان نداشته باشد، اگر راوی قهرمانها و داشتهها و فریاد آرمانها و آرزوها و مطالبهگر کمبودها و رنج های یک ملت نباشد، در بهترین حالت کپی دسته چندمی از سینما است که به درد آزمایشگاه سینما میخورد و نه بازار مصرف فرهنگی.
«منصور» شاید چرخ فرم و محتوایاش کمی بلنگد ولی پریاد بودن چرخ رسانه اش او را به منزل مقصود میرساند.
🔸آیا «منصور» سر آغاز ژانر پیشرفت در سینمای ایران است؟ آیا بعد از منصور و هواپیمای آذرخش میتوان به انتظار روی پرده آمدن فلان زیر دریایی فلان واکسن و بهمان موشک و بهمان گوسفند شبیه سازی شده نشست؟
🔸با خانواده مخصوصاً نوجوان و جوان فیلم «منصور» را ببینید و کیف کنید و حسرت بخورید و دوباره کیف کنید و دوباره حسرت بخورید!
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
🔰 #اوج_پلاس | جلوهای تازه از موج نوی سینما انقلاب اسلامی
✍️ #سیدعلی_سیدان
🔸«منصور» در گرداب تکنیکزدگی اسیر نشده است و روایتی سرراست و روراست از سوژه و ایده مرکزیاش با ما در میان گذاشته و این را مدیون تجربهای است که «سیاوش سرمدی» از عالم مستندسازی با خودش به همراه آورده است. حاتمیکیا در جایی گفته بود ای کاش فیلمسازان داستانی همهشان از مستندسازی به عالم سینمای داستانی ورود کنند؛ و این فیلم مؤیدی بر گفته حاتمیکیاست.
🔸«منصور» نه اسلوموشن متظاهرانهای دارد و نه موسیقی را اسرافگونه خرج فیلم کرده است. دوربین، در عین اینکه خودش را به رخ نمیکشد، آماتوری و ناشیانه هم نیست و آینه وار اجازه میدهد که سوژه به ما نزدیک شود. نه یک دکوپاژ کلاسیک و حکاکی شده دارد و نه به ورطه شلختگی و گیجی افتاده است. بازی «محسن قصابیان» هم که غافلگیری بزرگ فیلم است و بار دیگر به ما ثابت میکند که میتوان با تکیه بر استعدادهای برآمده از صحنه تئاتر، حلقه بسته بازیگران سینمای ایران را شکست.
🔸در ساخت فیلمهای زندگی نامهای، مهمترین مسئله پیدا کردن یک خط روایت از زندگی آن شخصیت و متحد کردن خرده روایتها در دل آن خط اصلی است. «منصور» به خوبی از پس این کار بر آمده است. خط پیرنگ، درگیری منصور ستاری با نیروهای مخالف (دلالان، تحریم، مشکلات خانوادگی و مالی، ضعف فنی و مهندسی، ناهمراهی سیاسیون و ...) برای رسیدن به هدفی معین است که این هدف همانا افزایش توان دفاعی داخلی برای حفاظت از مردم است. دردی که از همان سکانس ابتدای فیلم بر جان منصور ستاری مینشیند. اغلب خرده روایت های انتخاب شده از زندگی شهید ستاری در دل همین روایت سرراست به وحدت رسیده و از روایت کلاژی گریخته است.
🔸از معدود دفعاتی است که شاهد یک قهرمان کنشگر و زمینهمند در سینمای ایران هستیم. قهرمان های ما معمولا یا کنش پذیر و مستأصل و افسرده هستند یا خودبنیاد و سوپرمن و منقطع از زمینه؛ اما «منصور» ستاری به عنوان یک افسر بلندپایه ارتش جمهوری اسلامی، نه تسلیم زمینه است و نه منقطع از آن. او در همین زمانه و زمینه راه باز می کند ومعبر می زند. اساسا هنر قهرمان برقراری نسبت درست با عناصر زندگی پیرامونش است، نه انجام کارهای محیرالعقول.
🔸هنر قهرمان این است که از اداره وام تبعیض آمیز نگیری، از پول خانهات بگذری، دردسر تعمیر و طراحی و ساخت قطعات هواپیما را به جان بخری و جا نزنی. آن هم در زمان جنگ که می بینی جلوی چشمت با دو من ریش رشوه می گیرند؛ آن هم در زمانهای که دلالان رسما در حاکمیت نفوذ کرده اند و تولید و خودکفایی را زمین می زنند. اینکه به عنوان یک مقام مسئول، خیانت ها را ببینی اما نه جار و جنجال راه بیندازی و کار را زمین بگذاری و نه تسلیم شوی و استعفا بدهی، کاری است که یک «قهرمان» می کند. البته بهتر بود کمی بیشتر از خلوت قهرمان میدیدیم تا کشمکش باطنی به موازات کشمکش ظاهری هم شکل می گرفت. شهدای ما هم با دشمن بیرونی می جنگیدند و هم با دشمن ترین دشمنانشان که همان نفسشان است.
🔸فیلم به درستی از دهه شصت کلیشه زدایی می کند. دهه شصت از درو دیوار معنویت و ایثار و پاکی نمی بارید. همان زمان در دل حاکمیت جریان های خبیثی حضور داشتند که با خون شهدا کاسبی می کردند و همزمان ستاریها هم بودند که با آنها ستیز داشتند. آنچه به چشم خودمان امروز در وجود امثال شهید فخری زاده هم دیدیم. به همین ترتیب درام سیاسی «منصور» هم شکل می گیرد و نقد سیاسی آن با مسئله امروز ما هم مماس میشود تا فیلم، علاوه بر ارزش سندی و تاریخی، کارکردی متناسب با زمانه کنونی پیدا کند.
🔸اگر تا پیش از این واژه «رسمی» برچسبی بود که بر پیشانی هر چیز سفارشی، جدا از مردم، علیه مردم، شعارزده، بی روح و کلیشه ای نصب می شد، حالا ما در موج نوی سینمای انقلاب اسلامی، با قهرمان هایی مواجهیم که در عین آنکه درد مردم دارند، کاملا «رسمی» و حکومتی هستند. سینمای انقلاب اسلامی در حال تجدید حیات و پوست اندازی است. این سینما، مؤلفه هایی دارد که با نگاه به فیلم منصور و چند اثر دیگر از سال های گذشته می توان رد آن را پیدا کرد.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
✍️ #سیدعلی_سیدان
🔸«منصور» در گرداب تکنیکزدگی اسیر نشده است و روایتی سرراست و روراست از سوژه و ایده مرکزیاش با ما در میان گذاشته و این را مدیون تجربهای است که «سیاوش سرمدی» از عالم مستندسازی با خودش به همراه آورده است. حاتمیکیا در جایی گفته بود ای کاش فیلمسازان داستانی همهشان از مستندسازی به عالم سینمای داستانی ورود کنند؛ و این فیلم مؤیدی بر گفته حاتمیکیاست.
🔸«منصور» نه اسلوموشن متظاهرانهای دارد و نه موسیقی را اسرافگونه خرج فیلم کرده است. دوربین، در عین اینکه خودش را به رخ نمیکشد، آماتوری و ناشیانه هم نیست و آینه وار اجازه میدهد که سوژه به ما نزدیک شود. نه یک دکوپاژ کلاسیک و حکاکی شده دارد و نه به ورطه شلختگی و گیجی افتاده است. بازی «محسن قصابیان» هم که غافلگیری بزرگ فیلم است و بار دیگر به ما ثابت میکند که میتوان با تکیه بر استعدادهای برآمده از صحنه تئاتر، حلقه بسته بازیگران سینمای ایران را شکست.
🔸در ساخت فیلمهای زندگی نامهای، مهمترین مسئله پیدا کردن یک خط روایت از زندگی آن شخصیت و متحد کردن خرده روایتها در دل آن خط اصلی است. «منصور» به خوبی از پس این کار بر آمده است. خط پیرنگ، درگیری منصور ستاری با نیروهای مخالف (دلالان، تحریم، مشکلات خانوادگی و مالی، ضعف فنی و مهندسی، ناهمراهی سیاسیون و ...) برای رسیدن به هدفی معین است که این هدف همانا افزایش توان دفاعی داخلی برای حفاظت از مردم است. دردی که از همان سکانس ابتدای فیلم بر جان منصور ستاری مینشیند. اغلب خرده روایت های انتخاب شده از زندگی شهید ستاری در دل همین روایت سرراست به وحدت رسیده و از روایت کلاژی گریخته است.
🔸از معدود دفعاتی است که شاهد یک قهرمان کنشگر و زمینهمند در سینمای ایران هستیم. قهرمان های ما معمولا یا کنش پذیر و مستأصل و افسرده هستند یا خودبنیاد و سوپرمن و منقطع از زمینه؛ اما «منصور» ستاری به عنوان یک افسر بلندپایه ارتش جمهوری اسلامی، نه تسلیم زمینه است و نه منقطع از آن. او در همین زمانه و زمینه راه باز می کند ومعبر می زند. اساسا هنر قهرمان برقراری نسبت درست با عناصر زندگی پیرامونش است، نه انجام کارهای محیرالعقول.
🔸هنر قهرمان این است که از اداره وام تبعیض آمیز نگیری، از پول خانهات بگذری، دردسر تعمیر و طراحی و ساخت قطعات هواپیما را به جان بخری و جا نزنی. آن هم در زمان جنگ که می بینی جلوی چشمت با دو من ریش رشوه می گیرند؛ آن هم در زمانهای که دلالان رسما در حاکمیت نفوذ کرده اند و تولید و خودکفایی را زمین می زنند. اینکه به عنوان یک مقام مسئول، خیانت ها را ببینی اما نه جار و جنجال راه بیندازی و کار را زمین بگذاری و نه تسلیم شوی و استعفا بدهی، کاری است که یک «قهرمان» می کند. البته بهتر بود کمی بیشتر از خلوت قهرمان میدیدیم تا کشمکش باطنی به موازات کشمکش ظاهری هم شکل می گرفت. شهدای ما هم با دشمن بیرونی می جنگیدند و هم با دشمن ترین دشمنانشان که همان نفسشان است.
🔸فیلم به درستی از دهه شصت کلیشه زدایی می کند. دهه شصت از درو دیوار معنویت و ایثار و پاکی نمی بارید. همان زمان در دل حاکمیت جریان های خبیثی حضور داشتند که با خون شهدا کاسبی می کردند و همزمان ستاریها هم بودند که با آنها ستیز داشتند. آنچه به چشم خودمان امروز در وجود امثال شهید فخری زاده هم دیدیم. به همین ترتیب درام سیاسی «منصور» هم شکل می گیرد و نقد سیاسی آن با مسئله امروز ما هم مماس میشود تا فیلم، علاوه بر ارزش سندی و تاریخی، کارکردی متناسب با زمانه کنونی پیدا کند.
🔸اگر تا پیش از این واژه «رسمی» برچسبی بود که بر پیشانی هر چیز سفارشی، جدا از مردم، علیه مردم، شعارزده، بی روح و کلیشه ای نصب می شد، حالا ما در موج نوی سینمای انقلاب اسلامی، با قهرمان هایی مواجهیم که در عین آنکه درد مردم دارند، کاملا «رسمی» و حکومتی هستند. سینمای انقلاب اسلامی در حال تجدید حیات و پوست اندازی است. این سینما، مؤلفه هایی دارد که با نگاه به فیلم منصور و چند اثر دیگر از سال های گذشته می توان رد آن را پیدا کرد.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
🔰 #اوج_پلاس | «سرباز شماره صفر»؛ زندگی به روایت سینما و فریاد مظلومانه یک جانباز
✍️ بهقلم #جبار_آذین، منتقد سینما و تلویزیون
🔸 «سینماحقیقت»، بزرگراه حرکت سینماگر از مسیر سینما برای پیوند زندگی و سینما به زبان حقایق است و میانهای با دروغ، بازیهای تصنعی با دوربین، بازی دادن انسانها برای بازی آنها در برابر دوربین، تخریب مناسبات واقعی زندگی و سطحینگری و تصویرسازی مکانیکی از آدمها و زندگیها ندارد.
🔸سینماحقیقت، حقیقت مثلث هنرمند، سینما و زندگی و مستند درخشان و هنرمندانه و واقعگرا و خلاقانه سربازشماره صفر نمونهای قابل تامل از سینما حقیقت راستین است.
🔸مستند «سرباز شماره صفر» ساخته محمدسلیمی راد، هنرمندی از دیار کهگیلویه و بویراحمد است. اثری جذاب، تاثیرگذار و اخلاقگرا که از مسیر بازنمایی گوشه ای تراژیک از زندگی یک جانباز، مخاطب را از هزارتوی زندگی جهانگیر جانباز و زندگی اجتماعی او، دردمندانه، دلسوزانه، آگاهی دهنده و هشدارآمیز از سنگلاخ های اجتماعی و بوروکراسی اداری و بازخوانی بخشی از خاطرات دفاع مقدسی او عبور میدهد تا از تاثیر یک رخداد در تغییر زندگی جانباز فیلم و همسرش و موقعیت پیچیدهای که جهانگیر در آن واقع شده (که بدون ربط به نوعی کمدی تراژدی و اجتماعی نیست)، با تماشاگر سخن بگوید.
🔸جهانگیر برای درمان همسرش نیاز به دفترچه درمانی جانبازی خود دارد، اما اسناد مرتبط با جانبازی او در بیمارستانی که در دوران دفاع مقدس توسط دشمن بمباران شده از میان رفته و این جانباز برای اثبات خود و دریافت دفترچه، به زعم قانون و بوروکراسی، سند کاغذی ندارد.
🔸سلیمیراد در مقام کارگردان کوششها، سردرگمیها، نیازها و مناسبات جاری درچارچوب مقررات اداری و موانع و راههای دستیابی جهانگیر به اسناد جانبازی دفترچه درمان را بدون هیچ نوع ادا و اطوار روشنفکر نمایانه، غلو، ظاهرسازی و بازیهای عجیب و غریب با دوربین، به زبان تصویر، سلامت، صداقت و واقع نمایی بازگو میکند.
🔸زندگی یک سرباز شماره صفر، مستند زندگی و فریاد تنهایی، غریبانه و مظلومانه یک جانباز است که برای واقعنمایی بیشتر و درک عمیق تر مخاطب از مضامین فیلم از شخصیت اصلی این سرباز؛ جهانگیر بدوره کرمی مقدم برای بازنمایی گوشه ای اززندگی اش، بهره برده است. دوربین در فیلم سلیمی، صرفا تماشاگر و دنباله رو و ضبط کننده، گفتار و رفتار جهانگیر نیست که هنرمندانه و خلاقانه، مخاطب را با مشکلات، دغدغه ها و درگیریهای او درگیر و همراه می کند.
🔸این مستند، گرچه بازسازی و بازنمایی هنری یک واقعه از دریای توفانی زندگی یک جانباز است، اثری انتقادی و اجتماعی متعهدانه هم محسوب می شود. سرباز شماره صفر که با تحسین داخلی و جهانی روبرو شده است، فیلمنامه، کارگردانی و هنر و حقیقت را با هم دارد و این برای یک مستند و مستندساز ارزشمند و برای مخاطب و جامعه و سینما ارزش است.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
✍️ بهقلم #جبار_آذین، منتقد سینما و تلویزیون
🔸 «سینماحقیقت»، بزرگراه حرکت سینماگر از مسیر سینما برای پیوند زندگی و سینما به زبان حقایق است و میانهای با دروغ، بازیهای تصنعی با دوربین، بازی دادن انسانها برای بازی آنها در برابر دوربین، تخریب مناسبات واقعی زندگی و سطحینگری و تصویرسازی مکانیکی از آدمها و زندگیها ندارد.
🔸سینماحقیقت، حقیقت مثلث هنرمند، سینما و زندگی و مستند درخشان و هنرمندانه و واقعگرا و خلاقانه سربازشماره صفر نمونهای قابل تامل از سینما حقیقت راستین است.
🔸مستند «سرباز شماره صفر» ساخته محمدسلیمی راد، هنرمندی از دیار کهگیلویه و بویراحمد است. اثری جذاب، تاثیرگذار و اخلاقگرا که از مسیر بازنمایی گوشه ای تراژیک از زندگی یک جانباز، مخاطب را از هزارتوی زندگی جهانگیر جانباز و زندگی اجتماعی او، دردمندانه، دلسوزانه، آگاهی دهنده و هشدارآمیز از سنگلاخ های اجتماعی و بوروکراسی اداری و بازخوانی بخشی از خاطرات دفاع مقدسی او عبور میدهد تا از تاثیر یک رخداد در تغییر زندگی جانباز فیلم و همسرش و موقعیت پیچیدهای که جهانگیر در آن واقع شده (که بدون ربط به نوعی کمدی تراژدی و اجتماعی نیست)، با تماشاگر سخن بگوید.
🔸جهانگیر برای درمان همسرش نیاز به دفترچه درمانی جانبازی خود دارد، اما اسناد مرتبط با جانبازی او در بیمارستانی که در دوران دفاع مقدس توسط دشمن بمباران شده از میان رفته و این جانباز برای اثبات خود و دریافت دفترچه، به زعم قانون و بوروکراسی، سند کاغذی ندارد.
🔸سلیمیراد در مقام کارگردان کوششها، سردرگمیها، نیازها و مناسبات جاری درچارچوب مقررات اداری و موانع و راههای دستیابی جهانگیر به اسناد جانبازی دفترچه درمان را بدون هیچ نوع ادا و اطوار روشنفکر نمایانه، غلو، ظاهرسازی و بازیهای عجیب و غریب با دوربین، به زبان تصویر، سلامت، صداقت و واقع نمایی بازگو میکند.
🔸زندگی یک سرباز شماره صفر، مستند زندگی و فریاد تنهایی، غریبانه و مظلومانه یک جانباز است که برای واقعنمایی بیشتر و درک عمیق تر مخاطب از مضامین فیلم از شخصیت اصلی این سرباز؛ جهانگیر بدوره کرمی مقدم برای بازنمایی گوشه ای اززندگی اش، بهره برده است. دوربین در فیلم سلیمی، صرفا تماشاگر و دنباله رو و ضبط کننده، گفتار و رفتار جهانگیر نیست که هنرمندانه و خلاقانه، مخاطب را با مشکلات، دغدغه ها و درگیریهای او درگیر و همراه می کند.
🔸این مستند، گرچه بازسازی و بازنمایی هنری یک واقعه از دریای توفانی زندگی یک جانباز است، اثری انتقادی و اجتماعی متعهدانه هم محسوب می شود. سرباز شماره صفر که با تحسین داخلی و جهانی روبرو شده است، فیلمنامه، کارگردانی و هنر و حقیقت را با هم دارد و این برای یک مستند و مستندساز ارزشمند و برای مخاطب و جامعه و سینما ارزش است.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اوج_پلاس | بهروز شعیبی: در زمان جشنواره فجر یک تلاش نامرئی «روز بلوا» را نادیده میگرفت/ هدف ما این بود که «روز بلوا» در شرایطی پخش شود که مردم این فیلم را ببینند
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
🔰 #اوج_پلاس | فیلم «منصور» چه تلنگری به سینمای ایران زد؟
✍️ #وحید_جلیلی، قائممقام فرهنگی صداوسیما با اشاره به فروش ۱ میلیاردی فیلم «منصور» و مخاطب ۸۲ هزار نفری این فیلم در شهرهای فاقد سینما:
🔸قطعاً میلیونها نفر دیگر مشابه این افراد از لحاظ مالی و طبقه اجتماعی و نوع افکار و اعتقادات وجود دارند، با این تفاوت که برای این ۸۲ هزار نفر امکان تماشای این فیلم فراهم شده است.
🔸باید به این نکته توجه کرد که همان کاری که برای این ۸۲ هزار نفر صورت گرفته و به آنها انگیزه داده و به مخاطبین بالفعل فیلم اضافه کرده، میتواند برای میلیونها نفر دیگر هم انجام بشود.
🔸مشکل اصلی کمبود تماشاگر سینما در ایران، مشکل مالی نیست؛ بلکه خیلی از اقشار یا عادت نکردهاند فیلم را دستهجمعی تماشا کنند یا این که ذائقهشان با آن سینماروهای بالفعل فرق دارد.
🔸 کسانی که رسانه دارند یا میتوانند قلم بزنند باید از فرصت اکران فیلم «منصور» استفاده کرده و هم برای فیلم «منصور» و هم برای کلیت سینمای انقلاب اسلامی مضمونپردازی کنند.
🔸چیزی که جای آن در فضای پیرامونی سینمای ایران خالی است نقد سینماست. نقد سینما یعنی این که وقتی شما میخواهید فیلم «منصور» را ببینید فقط به خود فیلم نگاه نکنید بلکه به نسبتش با مجموعه سینمای ایران فکر کنید.
🔸ارزشمندی فیلم «منصور» به ارزش افزودهای است که به سینمای ایران میدهد، یعنی چیزی به سینمای ایران میدهد که سالهای سال از کمبودش رنج میبرده است.
🔸 یک ضعف عمده در سینمای ایران بحث پرداختن به قهرمانهای واقعی و حماسههای واقعی کشور بوده و به نسبت آن ظرفیتی که تاریخ معاصر ایران داشته خیلی کمتر از آن ما در سینما استفاده کردهایم و «منصور» این خلأ را در حد خودش پر میکند.
🔸ارزش افزودهی فیلم «منصور» برای سینمای ایران را باید مدام به زبانهای مختلف بازگو کرد.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
✍️ #وحید_جلیلی، قائممقام فرهنگی صداوسیما با اشاره به فروش ۱ میلیاردی فیلم «منصور» و مخاطب ۸۲ هزار نفری این فیلم در شهرهای فاقد سینما:
🔸قطعاً میلیونها نفر دیگر مشابه این افراد از لحاظ مالی و طبقه اجتماعی و نوع افکار و اعتقادات وجود دارند، با این تفاوت که برای این ۸۲ هزار نفر امکان تماشای این فیلم فراهم شده است.
🔸باید به این نکته توجه کرد که همان کاری که برای این ۸۲ هزار نفر صورت گرفته و به آنها انگیزه داده و به مخاطبین بالفعل فیلم اضافه کرده، میتواند برای میلیونها نفر دیگر هم انجام بشود.
🔸مشکل اصلی کمبود تماشاگر سینما در ایران، مشکل مالی نیست؛ بلکه خیلی از اقشار یا عادت نکردهاند فیلم را دستهجمعی تماشا کنند یا این که ذائقهشان با آن سینماروهای بالفعل فرق دارد.
🔸 کسانی که رسانه دارند یا میتوانند قلم بزنند باید از فرصت اکران فیلم «منصور» استفاده کرده و هم برای فیلم «منصور» و هم برای کلیت سینمای انقلاب اسلامی مضمونپردازی کنند.
🔸چیزی که جای آن در فضای پیرامونی سینمای ایران خالی است نقد سینماست. نقد سینما یعنی این که وقتی شما میخواهید فیلم «منصور» را ببینید فقط به خود فیلم نگاه نکنید بلکه به نسبتش با مجموعه سینمای ایران فکر کنید.
🔸ارزشمندی فیلم «منصور» به ارزش افزودهای است که به سینمای ایران میدهد، یعنی چیزی به سینمای ایران میدهد که سالهای سال از کمبودش رنج میبرده است.
🔸 یک ضعف عمده در سینمای ایران بحث پرداختن به قهرمانهای واقعی و حماسههای واقعی کشور بوده و به نسبت آن ظرفیتی که تاریخ معاصر ایران داشته خیلی کمتر از آن ما در سینما استفاده کردهایم و «منصور» این خلأ را در حد خودش پر میکند.
🔸ارزش افزودهی فیلم «منصور» برای سینمای ایران را باید مدام به زبانهای مختلف بازگو کرد.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
🔰#اوج_پلاس | «۷۲ ساعت»، پرتعلیق و جذاب
✍️ به قلم #محمود_گبرلو
🔸روایت و چیدمان مستندات فیلم «۷۲ ساعت» بهگونهای است که چه بخواهیم و چه نخواهیم ما را به سمت قضاوتی عادلانه و منصفانه درباره کشف یک جنایت ظالمانه میبرد.
روایت مستند زمانی باور پذیر میشود که صاحب اثر بدون دخالت عقاید و تحلیل شخصی خود موقعیتی را بازگو کند که چه در زمان حال _ به خصوص آنکه رسانه های دنیا به آن پرداخته اند _ و چه در آینده تاریخ به فراموشی سپرده نشود.
🔸ترور سردار در ابعاد بسیار گسترده جهانی مورد تحقیق و کنکاش قرار گرفته، بنابراین فیلمسازی میتواند از این نگاه های تیزبین و حرفه ای عبور کند و به قله فتح دلها برسد که با استفاده از فرم اصولی و حرفه ای روایتی را ترسیم کند که کسی نتواند شبههای به آن وارد کند.
استفاده درست از مستندات لحظه به لحظه همراه با تدوین دقیق و هوشمندانه حرفها و روایت ها و تحلیل ها آنهم بدون استفاده از راوی و یا نویسنده ای که ذهن را خودبهخود به سمت شعاری بودن و غیر واقعی بودن هدایت میکند از ویژگی های موثر این مستند ۷۰ دقیقه است.
🔸بهره بردن از تصاویر آرشیوی و به ظاهر زائد مثل دوربینهای عمومی در فرودگاه یا سالنهای عمومی و یا روشن ماندن دوربین بعد از مصاحبههای رسمی و تبدیل کردن آنها به یک مدرک مستدل در جهت القا پیام فیلم، نشان از هوشمندی کارگردان و بخصوص تدوینگر دارد.
🔸حفظ فضای امنیتی، پلیسی در تمامی نماها با استفاده درست از نماهای بسته مثل قاب عینک، دستها، لبها و با دوربین از پشت، ناخودآگاه حس تعلیق و اضطراب بیننده را چند برابر میکند و به او اجازه نمیدهد روایت دیگری از این ماجرا را داخل روایت این فیلم کند.
🔸حس قدرتمندی دیگری که این فیلم در میان حرفها و تصاویر خود به تماشاگر منتقل میکند -و نکته بسیار کلیدی و ارزشمند است-، شناخت درست و واقع بینانه از شخصیت معنوی این قهرمان ملی است.
🔸نمیتوان با این فیلم او را- فقط- یک سردار نظامی دید که دشمن در پی از بین بردن اوست؛ بلکه یک نظامی منحصربفرد است که همه از سرباز تا فرمانده، از کارمند تا مستشار و دیپلمات -به نوعی- او را پیامبر مهربانی و نجات دهنده انسانهای مظلوم همراه با احساس پاک و قاطعیت ظلم ستیزانه می دانند.
🔸فردی که طبق استانداردهای جهانی باید فرمانده سلاح ها و سربازها باشد اما در اصل فرمانده دلها و قلب هاست چنانکه در فیلم وقتی به صحنه های شهادت او نزدیک می شویم با آنکه میدانیم او واقعا شهید شده اما قلب ها چنان می تپد که احساس میکنیم همه آن روزها دروغ بوده و او زنده است.
🔸فیلم ۷۲ ساعت در مسیر تولیدات فیلم های مستند یک نوآوری و پدیده است. تحمل یک مستند ۷۰ دقیقه ای بسیار طاقت فرساست؛ آن هم در سالن سینما و با خرید بلیطی که تماشاگر از جیب اش میپردازد.
معمولا در ایران مرسوم نبوده و تنها به چند اثر مستند ورزشی میتوان اشاره کرد که نمایش عمومی داشته و بخاطر ورزشی بودن تقریبا موفق بودند اما این اثر میتواند ثابت کند که اتفاق بزرگی در حال رخ دادن است و نباید به سادگی از آن گذشت. تماشاگر میتواند رضایتمندانه از سینما بیرون بیاید.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
✍️ به قلم #محمود_گبرلو
🔸روایت و چیدمان مستندات فیلم «۷۲ ساعت» بهگونهای است که چه بخواهیم و چه نخواهیم ما را به سمت قضاوتی عادلانه و منصفانه درباره کشف یک جنایت ظالمانه میبرد.
روایت مستند زمانی باور پذیر میشود که صاحب اثر بدون دخالت عقاید و تحلیل شخصی خود موقعیتی را بازگو کند که چه در زمان حال _ به خصوص آنکه رسانه های دنیا به آن پرداخته اند _ و چه در آینده تاریخ به فراموشی سپرده نشود.
🔸ترور سردار در ابعاد بسیار گسترده جهانی مورد تحقیق و کنکاش قرار گرفته، بنابراین فیلمسازی میتواند از این نگاه های تیزبین و حرفه ای عبور کند و به قله فتح دلها برسد که با استفاده از فرم اصولی و حرفه ای روایتی را ترسیم کند که کسی نتواند شبههای به آن وارد کند.
استفاده درست از مستندات لحظه به لحظه همراه با تدوین دقیق و هوشمندانه حرفها و روایت ها و تحلیل ها آنهم بدون استفاده از راوی و یا نویسنده ای که ذهن را خودبهخود به سمت شعاری بودن و غیر واقعی بودن هدایت میکند از ویژگی های موثر این مستند ۷۰ دقیقه است.
🔸بهره بردن از تصاویر آرشیوی و به ظاهر زائد مثل دوربینهای عمومی در فرودگاه یا سالنهای عمومی و یا روشن ماندن دوربین بعد از مصاحبههای رسمی و تبدیل کردن آنها به یک مدرک مستدل در جهت القا پیام فیلم، نشان از هوشمندی کارگردان و بخصوص تدوینگر دارد.
🔸حفظ فضای امنیتی، پلیسی در تمامی نماها با استفاده درست از نماهای بسته مثل قاب عینک، دستها، لبها و با دوربین از پشت، ناخودآگاه حس تعلیق و اضطراب بیننده را چند برابر میکند و به او اجازه نمیدهد روایت دیگری از این ماجرا را داخل روایت این فیلم کند.
🔸حس قدرتمندی دیگری که این فیلم در میان حرفها و تصاویر خود به تماشاگر منتقل میکند -و نکته بسیار کلیدی و ارزشمند است-، شناخت درست و واقع بینانه از شخصیت معنوی این قهرمان ملی است.
🔸نمیتوان با این فیلم او را- فقط- یک سردار نظامی دید که دشمن در پی از بین بردن اوست؛ بلکه یک نظامی منحصربفرد است که همه از سرباز تا فرمانده، از کارمند تا مستشار و دیپلمات -به نوعی- او را پیامبر مهربانی و نجات دهنده انسانهای مظلوم همراه با احساس پاک و قاطعیت ظلم ستیزانه می دانند.
🔸فردی که طبق استانداردهای جهانی باید فرمانده سلاح ها و سربازها باشد اما در اصل فرمانده دلها و قلب هاست چنانکه در فیلم وقتی به صحنه های شهادت او نزدیک می شویم با آنکه میدانیم او واقعا شهید شده اما قلب ها چنان می تپد که احساس میکنیم همه آن روزها دروغ بوده و او زنده است.
🔸فیلم ۷۲ ساعت در مسیر تولیدات فیلم های مستند یک نوآوری و پدیده است. تحمل یک مستند ۷۰ دقیقه ای بسیار طاقت فرساست؛ آن هم در سالن سینما و با خرید بلیطی که تماشاگر از جیب اش میپردازد.
معمولا در ایران مرسوم نبوده و تنها به چند اثر مستند ورزشی میتوان اشاره کرد که نمایش عمومی داشته و بخاطر ورزشی بودن تقریبا موفق بودند اما این اثر میتواند ثابت کند که اتفاق بزرگی در حال رخ دادن است و نباید به سادگی از آن گذشت. تماشاگر میتواند رضایتمندانه از سینما بیرون بیاید.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اوج_پلاس | دلایل ساخت مستند «زندگی به توان سه» از مجموعه «پا به ماه» به روایت طیبه مینایی، کارگردان این مستند
📺 مجموعه مستند «پا به ماه» تولید خانه «هنری رسانهای دیما» با موضوع لحظات خاص روزهای آخر بارداری و روز تولد، هر شب ساعت ۱۸ از شبکه سه سیما به روی آنتن میرود.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
📺 مجموعه مستند «پا به ماه» تولید خانه «هنری رسانهای دیما» با موضوع لحظات خاص روزهای آخر بارداری و روز تولد، هر شب ساعت ۱۸ از شبکه سه سیما به روی آنتن میرود.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اوج_پلاس | علی نیکبخت، کارگردان مستند «الفبای ما» مجموعه «پا به ماه» از سوژه و مراحل تولید این مستند میگوید
📺 مجموعه مستند «پا به ماه» تولید خانه «هنری رسانهای دیما» با موضوع لحظات خاص روزهای آخر بارداری و روز تولد، هر شب ساعت ۱۸ از شبکه سه سیما به روی آنتن میرود.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
📺 مجموعه مستند «پا به ماه» تولید خانه «هنری رسانهای دیما» با موضوع لحظات خاص روزهای آخر بارداری و روز تولد، هر شب ساعت ۱۸ از شبکه سه سیما به روی آنتن میرود.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اوج_پلاس | روایت مرجان خسروی از سوژه خاص مستند «عروس ییلاق» مجموعه «پا به ماه»
📺 مجموعه مستند «پا به ماه» تولید خانه «هنری رسانهای دیما» با موضوع لحظات خاص روزهای آخر بارداری و روز تولد، هر شب ساعت ۱۸ از شبکه سه سیما به روی آنتن میرود.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
📺 مجموعه مستند «پا به ماه» تولید خانه «هنری رسانهای دیما» با موضوع لحظات خاص روزهای آخر بارداری و روز تولد، هر شب ساعت ۱۸ از شبکه سه سیما به روی آنتن میرود.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اوج_پلاس | روایت روزهای تولید مستند «برایمان بمان» از مجموعه «پا به ماه» از زبان سمیه کریمی، کارگردان این مستند
📺 مجموعه مستند «پا به ماه» تولید خانه «هنری رسانهای دیما» با موضوع لحظات خاص روزهای آخر بارداری و روز تولد، هر شب ساعت ۱۸ از شبکه سه سیما به روی آنتن میرود.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
📺 مجموعه مستند «پا به ماه» تولید خانه «هنری رسانهای دیما» با موضوع لحظات خاص روزهای آخر بارداری و روز تولد، هر شب ساعت ۱۸ از شبکه سه سیما به روی آنتن میرود.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اوج_پلاس | مهمترین مزیت #کارویا امکان سرمایهگذاری مستقیم مردم است/ توانستیم اعتماد مخاطب را جلب کنیم
🔰گفتوگو با مهدی مهرنیا کارگردان مسابقه تلویزیونی «کارویا»
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
🔰گفتوگو با مهدی مهرنیا کارگردان مسابقه تلویزیونی «کارویا»
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
سازمان هنریرسانهای اوج
🖼 #دیوارنگاره | روزهای پیروزی ◽️در آستانه چهل و سومین سالروز طلوع فجر انقلاب اسلامی، از جدیدترین دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) با عنوان «روزهای پیروزی» رونمایی شد. #انقلاب_مردم 💠 خانهطراحانانقلاباسلامی | @khattmedia ✅ سازمان هنریرسانهای «اوج» @Owjmedia_org
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اوج_پلاس | پشت صحنه مسابقه تلویزیونی «کارویا»
🔸این مسابقه دوشنبه و سه شنبه هر هفته ساعت ۲۳:۱۵ از شبکه یک سیما پخش میشود.
🔸مسابقه «کارویا» محصول سازمان هنری رسانهای اوج بوده و در استودیو نوین تولید شده است.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
🔸این مسابقه دوشنبه و سه شنبه هر هفته ساعت ۲۳:۱۵ از شبکه یک سیما پخش میشود.
🔸مسابقه «کارویا» محصول سازمان هنری رسانهای اوج بوده و در استودیو نوین تولید شده است.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اوج_پلاس | گفتگو با «محمد معتمدی» درحاشیه اختتامیه اولین لیگ سرود مأوا
🔸بهترین قالب برای انتقال مفاهیم ملی، حماسی و اعتقادی سرود است.
🔸سرود میتواند هم به صورت فردی برای نوجوانان و هم به صورت مفهومی در جامعه بسیار تاثیرگذار باشد.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
🔸بهترین قالب برای انتقال مفاهیم ملی، حماسی و اعتقادی سرود است.
🔸سرود میتواند هم به صورت فردی برای نوجوانان و هم به صورت مفهومی در جامعه بسیار تاثیرگذار باشد.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اوج_پلاس | در «بومگرد» مسابقه جریان پیدا کرده است؛ صرف گردشگری محض نیست/ در مسیر ساخت بومگرد مدل سفر کردن ما عوض شد
🔰 گفتگو با امیر منیری، کارگردان مستند مسابقه «بومگرد دو»
📺 فصل دوم مستند مسابقه #بومگرد در ایامنوروز هر روز ساعت ۱۶ از شبکه یک سیما پخشمیشود.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org
🔰 گفتگو با امیر منیری، کارگردان مستند مسابقه «بومگرد دو»
📺 فصل دوم مستند مسابقه #بومگرد در ایامنوروز هر روز ساعت ۱۶ از شبکه یک سیما پخشمیشود.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
@Owjmedia_org