وقتی آتیشسوزی اتفاق بیفته، همه چیز رو با خودش میسوزونه...🔥
مدیر ساختمان ما یه آقای منظمه که معاون یه شرکت بزرگ بوده و امسال بازنشسته شده.
یه شب، صدای مهیبی اومد؛ فهمیدیم که انباری یکی از واحدها آتیش گرفته و باعث شده بقیه انباریها هم آتیش بگیرن. هر چی وسیله داشتیم تو آتیش از بین رفت!
این داستان ادامه دارد...
#داستان_نوین #بیمه_آتش_سوزی
@novin_insure
مدیر ساختمان ما یه آقای منظمه که معاون یه شرکت بزرگ بوده و امسال بازنشسته شده.
یه شب، صدای مهیبی اومد؛ فهمیدیم که انباری یکی از واحدها آتیش گرفته و باعث شده بقیه انباریها هم آتیش بگیرن. هر چی وسیله داشتیم تو آتیش از بین رفت!
این داستان ادامه دارد...
#داستان_نوین #بیمه_آتش_سوزی
@novin_insure
خداروشکر آتشنشانها زود رسیدن و آتیش رو مهار کردن. 🚒
این داستان ادامه دارد...
#داستان_نوین #بیمه_آتش_سوزی
@novin_insure
این داستان ادامه دارد...
#داستان_نوین #بیمه_آتش_سوزی
@novin_insure
چون مدیر ساختمانمون #بیمه_آتش_سوزی واحدها و مجتمعهای مسکونی نوین گرفته بود، بیمه خسارتها رو پرداخت کرد.
⚠️راستی امروز آخرین روز جشنواره تخفیف بیمه آتش سوزی نوینه. فرصت رو از دست ندین.
#داستان_نوین
@novin_insure
⚠️راستی امروز آخرین روز جشنواره تخفیف بیمه آتش سوزی نوینه. فرصت رو از دست ندین.
#داستان_نوین
@novin_insure
روزهای آخر سال بود و موقع نظافت ساختمون.
از سرایدارمون آقا رحمت، خواستم قبل از نظافت، لولههایی که تو پشتبوم ساختمان مونده بودن رو توی حیاط ببره تا سر فرصت اونا رو به بازیافت بدیم.
آقا رحمت و پسرعموش مشغول حمل بودن که...
ادامهی داستان رو میتونین در صفحهی اینستاگرام ما بخونید.
https://goo.gl/pws1gX
#داستان_نوین #بیمه_مجتمع_های_مسکونی
@novin_insure
از سرایدارمون آقا رحمت، خواستم قبل از نظافت، لولههایی که تو پشتبوم ساختمان مونده بودن رو توی حیاط ببره تا سر فرصت اونا رو به بازیافت بدیم.
آقا رحمت و پسرعموش مشغول حمل بودن که...
ادامهی داستان رو میتونین در صفحهی اینستاگرام ما بخونید.
https://goo.gl/pws1gX
#داستان_نوین #بیمه_مجتمع_های_مسکونی
@novin_insure
امروز داشتم آلبوم عکسهام رو ورق میزدم که یهو عکس های تولد ۷ سالگیم رو دیدم.
هیچ وقت اون تولد رو یادم نمیره، الان که فکرش رو میکنم می بینم بهترین کادوی زندگیم رو توی اون تولد از بابام گرفتم...
ادامه این داستان رو میتونین توی صفحه اینستاگرام ما بخونین.
https://bit.ly/2SANVVe
#داستان_نوین
#بیمه_عمر
@novin_insure
هیچ وقت اون تولد رو یادم نمیره، الان که فکرش رو میکنم می بینم بهترین کادوی زندگیم رو توی اون تولد از بابام گرفتم...
ادامه این داستان رو میتونین توی صفحه اینستاگرام ما بخونین.
https://bit.ly/2SANVVe
#داستان_نوین
#بیمه_عمر
@novin_insure
به قول قدیمیا هر اتفاقی که میفته یه حکمتی داره.
دیروز صبح که داشتم میرفتم اداره، بارون شدیدی میبارید و طبق معمول روزهای بارونی ترافیک سنگینی وجود داشت.
وقتی رسیدم خیابون اصلی و ترافیک رو دیدم، تصمیم گرفتم از کوچه فرعی برم. پیچیدم توی کوچه که یهو کنترل فرمون رو از دست دادم، ماشین لرزید و...
ادامهی این داستان رو در لینک زیر بخونین.
https://goo.gl/smq4JL
#بیمه_عمر
#بیمه_بدنه
#بیمه_ثالث
#داستان_نوین
@novin_insure
دیروز صبح که داشتم میرفتم اداره، بارون شدیدی میبارید و طبق معمول روزهای بارونی ترافیک سنگینی وجود داشت.
وقتی رسیدم خیابون اصلی و ترافیک رو دیدم، تصمیم گرفتم از کوچه فرعی برم. پیچیدم توی کوچه که یهو کنترل فرمون رو از دست دادم، ماشین لرزید و...
ادامهی این داستان رو در لینک زیر بخونین.
https://goo.gl/smq4JL
#بیمه_عمر
#بیمه_بدنه
#بیمه_ثالث
#داستان_نوین
@novin_insure