⭕️ #حرف_دل
«هوا بس ناجوانمردانه سرد است»
✍ بابک شیرآقایی
🔺 پردۀ اول:
حوالی ساعت 12:30 درب وطنی تعدادی هوادار در صف، منتظر بودند تا بازرسی بدنی شروع شود و به درون استادیوم بروند. بیشتر جمعیت نوجوانان و کودکان زیر 15 سال هستند. هوا مساعد است و حداقل من فکر میکردم، اگر بارشی هم باشد، خفیف و قابل تحمل خواهد بود. از ساعت یک و نیم، باران به همراه باد شدید شروع شد و جو استادیوم را به هم زد. هواداران زیادی استادیوم را ترک کردند و بقیه هم به تنها مکانهای مسقف ورزشگاه، پناه بردند. وقتی بازیکنان به زمین آمدند، همین جمعیت اندک باقی مانده در ورزشگاه، با تمام وجود شروع به تشویق کردند. نیمۀ اول چنگی به دل نزد، از فشار سرما و سختی هوا گفتم: من میرم، این تیم گل بزن نیست، دو سه بچۀ ده دوازده سالۀ کناری گفتند: عمو بمون تشویق کنیم، میبریم. من از فشار سرما رفتم و در مسیر برگشت سرم را پایین گرفته بودم چون شرمندۀ آن کودکان بودم. نساجی در نیمۀ دوم با اقبال خوب، دو یا سه بار، گل دریافت نکرد، بازی صفر-صفر تمام شد و احتمالا بازیکنان و کادر فنی، بیشتر از من، شرمندۀ کودکان و نوجوانان روی سکوها شدند.
🔺 پردۀ دوم:
مشکل نساجی در نیمفصل دوم، از کجاست؟ مشکلات تاکتیکی، جدا شدن فلان بازیکنها (حتی اسمشان را نبریم تا به همین اندازه هم، برایشان ارزش قائل نشویم)، اضافه وزن چند بازیکن، تکروی و خودخواهی بیدلیل، نگاه از بالای بازیکن به تیم، بازی نکردن بازیکن در پست تخصصی، مصدومیت یا بیماری بازیکنان، ، ضعف در جذب بازیکن مورد نیاز و بسیاری دلایل دیگر؟ این لیست دلایل نتایج بد نساجی، میتواند طولانیتر و بلندتر هم بشود اما راهحل یا راهکاری برای فرار، از این بحران نیست. در کنفرانس خبری بعد از بازی مهاجری گفت: انتقاد آسان است، باید به این تیم کمک کرد. من هم موافقم ولی قبل از همه، خود شخص مهاجری باید به خودش کمک کند. اگر قرار است با بازیکنانی که حتی بعضی از آنها، برای کمکاری به کمیتۀ انضباطی باشگاه معرفی شدند، نتیجه نگیریم، بهتر است با خریدهای نصفه نیمه و جوانان نتیجه نگیریم تا فلان بازیکن، از روی «شکم سیری» فوتبال بازی نکند. مرز عشق و نفرت از مو هم باریکتر است اما هواداران نساجی، این مرز را تا دورترین نقطۀ ممکن برای مهاجری هل دادند و همیشه عاشق او بودند. حالا نوبت مهاجریست تا نشان دهد که واقعا تغییر میخواهد یا میخواهد همچنان مدارا کند. مرگ یکبار شیون یکبار.
🔺پردۀ سوم:
هنوز بازی تمام نشده، از سکوها، کانالهای هواداری و کمی بعد، سایتهای خبری، گزینههای جایگزینی مربی، معرفی شدند. این «یا سیاست است یا بلاهت است و یا عشق کورکورانه». تعویض مربی به تیم شوک میدهد؟ بله «ممکن» است. اگر فلان مربی جایگزین شد و تیم با این شوک، نتیجه نگرفت، تکلیف چیست؟ نخواهد گفت: «تیم را من نبستم، بدنسازی کار من نبود، تاکتیکهای تیم با روش فوتبال من فرق میکرد و هزار بهانۀ دیگر؟» مدیریت باشگاه، باید هرچه سریعتر وارد عمل شود. اگر بنای تغییر است، تغییرات اعمال شود، اگر بنای حمایت است، باید تمام قد، پشت کادر فنی بایستد تا آنها، با تمام وجود و حداکثر توان، به مسیر ادامه دهند. این اسامی و شایعات، نه تنها به تیم کمک نمیکند بلکه باعث شک بازیکنان و هواداران، به کادر میشود. حالا در پیچ خطرناک فصل، همه منتظر واکنش باشگاه هستند و در نهایت، مسئولیت هر کدام از این تصمیمها، با مدیریت محترم خواهد بود. نساجی در فاصلۀ هجده روز، چهار بازی انجام خواهد داد و تکتک امتیازات این بازیها، برای ما حیاتیست. من هم مانند شما، تنها نساجی برایم مهم است. نه مهاجری یا فلان بازیکن معروف. هیچکس از اسم نساجی، بزرگتر نیست اما تصمیمها و تغییرات بدون برنامه و فکر، فقط آسیب بیشتری به تیم میزند. فصل بعد نساجی احیا میشود و مطمئن باشید مالک محترم، برنامههای بزرگی برای ببرها دارد. فعلا با این شرایط و با همین بازیکنان و کادرفنی، باید بجنگیم. تا جایی که میشود با کمک هم، بجنگیم و تیم را به روزهای خوباش، برگردانیم. شوک باید به بازیکن وارد شود تا بداند، چه پیراهنی را پوشیده است. پیراهن نساجی، از قرمز و آبی پایتخت هم، با ارزشتر و مقدستر است چون نه دولت پشت آن ایستاده و نه تلبیغات سراسری برایش میشود ولی با اینحال، دهها هزار مخلص (هوادار به زبان تاجیک) دارد. کادر و بازیکنان محترم نساجی: «هوا بس ناجوانمردانه سرد بود اما ما آمدیم، شما نبودید.»
➕ @Nassajiplus
«هوا بس ناجوانمردانه سرد است»
✍ بابک شیرآقایی
🔺 پردۀ اول:
حوالی ساعت 12:30 درب وطنی تعدادی هوادار در صف، منتظر بودند تا بازرسی بدنی شروع شود و به درون استادیوم بروند. بیشتر جمعیت نوجوانان و کودکان زیر 15 سال هستند. هوا مساعد است و حداقل من فکر میکردم، اگر بارشی هم باشد، خفیف و قابل تحمل خواهد بود. از ساعت یک و نیم، باران به همراه باد شدید شروع شد و جو استادیوم را به هم زد. هواداران زیادی استادیوم را ترک کردند و بقیه هم به تنها مکانهای مسقف ورزشگاه، پناه بردند. وقتی بازیکنان به زمین آمدند، همین جمعیت اندک باقی مانده در ورزشگاه، با تمام وجود شروع به تشویق کردند. نیمۀ اول چنگی به دل نزد، از فشار سرما و سختی هوا گفتم: من میرم، این تیم گل بزن نیست، دو سه بچۀ ده دوازده سالۀ کناری گفتند: عمو بمون تشویق کنیم، میبریم. من از فشار سرما رفتم و در مسیر برگشت سرم را پایین گرفته بودم چون شرمندۀ آن کودکان بودم. نساجی در نیمۀ دوم با اقبال خوب، دو یا سه بار، گل دریافت نکرد، بازی صفر-صفر تمام شد و احتمالا بازیکنان و کادر فنی، بیشتر از من، شرمندۀ کودکان و نوجوانان روی سکوها شدند.
🔺 پردۀ دوم:
مشکل نساجی در نیمفصل دوم، از کجاست؟ مشکلات تاکتیکی، جدا شدن فلان بازیکنها (حتی اسمشان را نبریم تا به همین اندازه هم، برایشان ارزش قائل نشویم)، اضافه وزن چند بازیکن، تکروی و خودخواهی بیدلیل، نگاه از بالای بازیکن به تیم، بازی نکردن بازیکن در پست تخصصی، مصدومیت یا بیماری بازیکنان، ، ضعف در جذب بازیکن مورد نیاز و بسیاری دلایل دیگر؟ این لیست دلایل نتایج بد نساجی، میتواند طولانیتر و بلندتر هم بشود اما راهحل یا راهکاری برای فرار، از این بحران نیست. در کنفرانس خبری بعد از بازی مهاجری گفت: انتقاد آسان است، باید به این تیم کمک کرد. من هم موافقم ولی قبل از همه، خود شخص مهاجری باید به خودش کمک کند. اگر قرار است با بازیکنانی که حتی بعضی از آنها، برای کمکاری به کمیتۀ انضباطی باشگاه معرفی شدند، نتیجه نگیریم، بهتر است با خریدهای نصفه نیمه و جوانان نتیجه نگیریم تا فلان بازیکن، از روی «شکم سیری» فوتبال بازی نکند. مرز عشق و نفرت از مو هم باریکتر است اما هواداران نساجی، این مرز را تا دورترین نقطۀ ممکن برای مهاجری هل دادند و همیشه عاشق او بودند. حالا نوبت مهاجریست تا نشان دهد که واقعا تغییر میخواهد یا میخواهد همچنان مدارا کند. مرگ یکبار شیون یکبار.
🔺پردۀ سوم:
هنوز بازی تمام نشده، از سکوها، کانالهای هواداری و کمی بعد، سایتهای خبری، گزینههای جایگزینی مربی، معرفی شدند. این «یا سیاست است یا بلاهت است و یا عشق کورکورانه». تعویض مربی به تیم شوک میدهد؟ بله «ممکن» است. اگر فلان مربی جایگزین شد و تیم با این شوک، نتیجه نگرفت، تکلیف چیست؟ نخواهد گفت: «تیم را من نبستم، بدنسازی کار من نبود، تاکتیکهای تیم با روش فوتبال من فرق میکرد و هزار بهانۀ دیگر؟» مدیریت باشگاه، باید هرچه سریعتر وارد عمل شود. اگر بنای تغییر است، تغییرات اعمال شود، اگر بنای حمایت است، باید تمام قد، پشت کادر فنی بایستد تا آنها، با تمام وجود و حداکثر توان، به مسیر ادامه دهند. این اسامی و شایعات، نه تنها به تیم کمک نمیکند بلکه باعث شک بازیکنان و هواداران، به کادر میشود. حالا در پیچ خطرناک فصل، همه منتظر واکنش باشگاه هستند و در نهایت، مسئولیت هر کدام از این تصمیمها، با مدیریت محترم خواهد بود. نساجی در فاصلۀ هجده روز، چهار بازی انجام خواهد داد و تکتک امتیازات این بازیها، برای ما حیاتیست. من هم مانند شما، تنها نساجی برایم مهم است. نه مهاجری یا فلان بازیکن معروف. هیچکس از اسم نساجی، بزرگتر نیست اما تصمیمها و تغییرات بدون برنامه و فکر، فقط آسیب بیشتری به تیم میزند. فصل بعد نساجی احیا میشود و مطمئن باشید مالک محترم، برنامههای بزرگی برای ببرها دارد. فعلا با این شرایط و با همین بازیکنان و کادرفنی، باید بجنگیم. تا جایی که میشود با کمک هم، بجنگیم و تیم را به روزهای خوباش، برگردانیم. شوک باید به بازیکن وارد شود تا بداند، چه پیراهنی را پوشیده است. پیراهن نساجی، از قرمز و آبی پایتخت هم، با ارزشتر و مقدستر است چون نه دولت پشت آن ایستاده و نه تلبیغات سراسری برایش میشود ولی با اینحال، دهها هزار مخلص (هوادار به زبان تاجیک) دارد. کادر و بازیکنان محترم نساجی: «هوا بس ناجوانمردانه سرد بود اما ما آمدیم، شما نبودید.»
➕ @Nassajiplus