@mohsenjamei
تا تو هستي و غزل هست، دلم تنها نيست
محرمي چون تو هنوزم به چنين دنيا نيست
ازتو، تا ما،سخن عشق همان است که رفت
که در اين وصف زبان دگــري، گــويا نيست
تـو چه رازي که به هر شيوه تو را ميجويم
تازه مي يابم و بازت اثـــري پيــدا نيست
#شب که آرام تر از پلک تـــو را مـي بنـدم
با دلم طاقت ديـــدار تــو، تا فــردا نيست
اين که پيوست به هـر رود که دريـا بـاشــد
از تــو گر موج نگيــرد، به خــدا دريا نيست
مــن نه آنم کـه به تـوصيف خطـا بنشيـنم
اين تو هستي که سزاوار تو باز اينها نيست
#محمدعلی_بهمنی
تا تو هستي و غزل هست، دلم تنها نيست
محرمي چون تو هنوزم به چنين دنيا نيست
ازتو، تا ما،سخن عشق همان است که رفت
که در اين وصف زبان دگــري، گــويا نيست
تـو چه رازي که به هر شيوه تو را ميجويم
تازه مي يابم و بازت اثـــري پيــدا نيست
#شب که آرام تر از پلک تـــو را مـي بنـدم
با دلم طاقت ديـــدار تــو، تا فــردا نيست
اين که پيوست به هـر رود که دريـا بـاشــد
از تــو گر موج نگيــرد، به خــدا دريا نيست
مــن نه آنم کـه به تـوصيف خطـا بنشيـنم
اين تو هستي که سزاوار تو باز اينها نيست
#محمدعلی_بهمنی
Forwarded from محسن جامعی شاعر و ترانه سرا
@mohsenjamei
تا تو هستي و غزل هست، دلم تنها نيست
محرمي چون تو هنوزم به چنين دنيا نيست
ازتو، تا ما،سخن عشق همان است که رفت
که در اين وصف زبان دگــري، گــويا نيست
تـو چه رازي که به هر شيوه تو را ميجويم
تازه مي يابم و بازت اثـــري پيــدا نيست
#شب که آرام تر از پلک تـــو را مـي بنـدم
با دلم طاقت ديـــدار تــو، تا فــردا نيست
اين که پيوست به هـر رود که دريـا بـاشــد
از تــو گر موج نگيــرد، به خــدا دريا نيست
مــن نه آنم کـه به تـوصيف خطـا بنشيـنم
اين تو هستي که سزاوار تو باز اينها نيست
#محمدعلی_بهمنی
تا تو هستي و غزل هست، دلم تنها نيست
محرمي چون تو هنوزم به چنين دنيا نيست
ازتو، تا ما،سخن عشق همان است که رفت
که در اين وصف زبان دگــري، گــويا نيست
تـو چه رازي که به هر شيوه تو را ميجويم
تازه مي يابم و بازت اثـــري پيــدا نيست
#شب که آرام تر از پلک تـــو را مـي بنـدم
با دلم طاقت ديـــدار تــو، تا فــردا نيست
اين که پيوست به هـر رود که دريـا بـاشــد
از تــو گر موج نگيــرد، به خــدا دريا نيست
مــن نه آنم کـه به تـوصيف خطـا بنشيـنم
اين تو هستي که سزاوار تو باز اينها نيست
#محمدعلی_بهمنی
@mohsenjamei
هوای عشق رسیده ست تا حوالیِ من
اگر دوباره ببارد به خشک سالیِ من
مگر که خواب و خیالی بنوشدم ورنه
که آب می خورد از کاسه یِ سفالیِ من؟
همیشه منظرم از دور دیدنی تر بود
خود اعتراف کنم: بوریاست قالیِ من
مرا مثال به چیزی که نیستم زده اند
خوشا به من؟ نه، خوشا بر منِ مثالیِ من
به هوش باش که در خویشتن گُمت نکند
هزار کوچه ی این شهرک خیالیِ من
اگرچه بود و نبودم یکی ست -باز- مباد
تو را عذاب دهد -گاه- جای خالیِ من
هوای بی تو پریدن نداشتم، آری
بهانه بود همیشه شکسته بالیِ من
تو هم سکوت مرا پاسخی نخواهی داشت
چه بی جواب سؤالی ست بی سؤالیِ من!.
#محمدعلی_بهمنی
هوای عشق رسیده ست تا حوالیِ من
اگر دوباره ببارد به خشک سالیِ من
مگر که خواب و خیالی بنوشدم ورنه
که آب می خورد از کاسه یِ سفالیِ من؟
همیشه منظرم از دور دیدنی تر بود
خود اعتراف کنم: بوریاست قالیِ من
مرا مثال به چیزی که نیستم زده اند
خوشا به من؟ نه، خوشا بر منِ مثالیِ من
به هوش باش که در خویشتن گُمت نکند
هزار کوچه ی این شهرک خیالیِ من
اگرچه بود و نبودم یکی ست -باز- مباد
تو را عذاب دهد -گاه- جای خالیِ من
هوای بی تو پریدن نداشتم، آری
بهانه بود همیشه شکسته بالیِ من
تو هم سکوت مرا پاسخی نخواهی داشت
چه بی جواب سؤالی ست بی سؤالیِ من!.
#محمدعلی_بهمنی