محسن جامعی شاعر و ترانه سرا
87 subscribers
204 photos
47 videos
2 files
26 links
کانال رسمی
شاعر و ترانه سرا جوان
شعرهایی از بقیه و گاهی هم شعر های خودم
(زیاد حوصلتونو سر نمیبرم )
مرسی از حضورتون
محسن جامعی

ایدی ارتباطی :
@mohsenjamei

ممنون از حضورتون
Download Telegram
🍁🌾🍁🌾🍁

در امتدادِ سحر می‌رسمٖ به خانه‌ی تو
سلام بر تو و دریای بی‌کرانه‌ی تو

سلام بر نفسِ باد و بادبان که مرا
رسانده‌اند به مهمانیِ شبانه‌ی تو

چه محفلی‌ست، به مهمانیِ بهارانم
چه مجلسی‌ست، صدای من و ترانه‌ی تو

بریدم از همه و آمدم به دیدارت
کبوترانه نشستم به شوقِ دانه‌ی تو

دلم دلی‌ست که در زلفت آشیان کرده
سرم سری‌ست که جا مانده روی شانه‌ی تو

بیا قدم به سراپرده‌ی خودت بگذار
رواق منظرِ چشمانم آشیانه‌ی تو

#جویا_معروفی
🔺 @mohsenjamei
هر زن
هزاران شاعر را
در خود پنهان دارد.
هر شعر
خاطره ی زنی ست
که روزی
از دنیای مه آلود شاعری گذشته ست..

@mohsenjamei
🍁🌾🍁🌾🍁
فریاد تو تلاطم یک طوفان
آرامشت تلاوت یک دریاست

با ما بدون فاصله صحبت کن
ای آن که ارتفاع تو دور از ماست


#قیصر امین پور
🔺 @mohsenjamei
@mohsenjamei
من چقدر ناز کنم ، ناز کنم ... تا بخری؟
عشوه و دلبری آغاز کنم ... تا بخری؟

مرغ عشقت بشوم نغمه زنان واله و مست
تا کجا سمت تو پرواز کنم ...تا بخری؟

دل نواز است تپش های دلت با نفس ام
نُت به نُت می شود آواز کنم.... تا بخری؟

لب انارین و بلورین تن و مشکین گیسو
می شود باز ، بغل باز کنم ...تا بخری؟

تو همان شاعر بی چیز و گدا مسلک شهر
عشق را با چه سر آغاز کنم ....تا بخری
؟
تا شمیم نفست را نفسی تازه زدم...
عشق را با طپش قلب تو اندازه زدم
ناگهان آمدی از عطر تنت لرزیدم
مثل یک زلزله ای لرزه به شیرازه زدم
طرح اندام تو را دیدم و همچون پرگار
چرخشی را متوالی به همین بازه زدم
تا به آغوش تو یک لحظه رسیدم گویی
پرچم فتح خودم را سر دروازه زدم
دست معمار ازل در بدنت مشهود است
شرم دارم که چرا دست به این سازه زدم
عشق تو معجزه ای بود که من عشقم را
گره یی سخت به این عشق پرآوازه زدم
سالیانی ست که از عشق تو سرگردانم
عفو کن حرف دلم را به تو من تازه زدم
@mohsenjamei

اگر کسی صادقانه با شما
کینه ورزی کرد
و دشمنی خود را نشان داد

به او احترام بگذارید!

زیرا

او دشمن با شرفی است.

او بهتر از دوستی است که
ریاکارانه محبت میکند...

من همان شاعـر مستم

که شبے باخت تورا

با دلے غمـزده

یک جرعه غزل ساخت تورا

تا تونوشـش بکنے

وقـت خداحافـظ شد

هـق هقــم واے..

غـریبانــه چه بنواخت تورا..💚


‌‌‌‌‌‎
@mohsenjamei

🍃❤️🍃
خم ابروی تو.
سر مشق کدام استاد است.

که خرابات دلم .
در پی او آباد است.

خم ابروی تو را ....
دیدم و رفتم به سجود....

صید را زنده گرفتن .

هنر صیاد است



◆❧❧◆
✪◈ @mohsenjamei
🌱چه شود فرصت ديدار به ما هم بدهند؟

🌱فيض هم صحبتي يار به ما هم بدهند؟

🌱آن قدر بر در اين خانه گدا مي مانيم

🌱لقب نوكر دربار به ما هم بدهند


@mohsenjamei
@mohsenjamei
عشق را جلوه دهد ناز نگاهت گل من
ماه شرمنده شود از رخ ماهت گل من
ای زلیخا منم آن یوسف گم‌گشته ی تو
منم افتاده در آن حلقه ی چاهت گل من
روز و شب پشت همین پنجره ی تنهایی
مانده ام منتظرو چشم به راهت گل من
فرش راه تو کنم این دل مجنون شده را
این من و این دل و آن خیل سپاهت گل من
همه عالم به فدای گل روی تو عزیز
من فدای مژه و چشم سیاهت گل من
@mohsenjamei
خبر از حالِ دلِ زار نداری... داری؟
سرِ دلجوییِ بیمار نداری... داری؟

از منِ خسته بریدی، گله ای نیست، ولی
با غزلهای خودت کار نداری... داری؟

باورم نیست که پاییز شده، اما تو
زیرِ باران، غمِ دیدار نداری... داری؟

بعدِ تو پنجره ای رو به دلم باز نشد
کار با این سوی دیوار نداری... داری؟

بیقرار گلِ روی توأم و مدتهاست
تابِ همصحبتی خار نداری... داری؟

به دلِ سوخته گفتم که تو برمی گردی
سرِ دلجوییِ بیمار نداری... داری
@mohsenjamei
رک بگویم، پیش چشمت اهل مِن مِن نیستم 
ظاهرت را دوست دارم، فکر باطن نیستم

هرچه می آیم به سمتت دورتر می ایستی
پاره کن تسبیح بسم الله را... جن نیستم!

روسری را پیش من بالا و پایین کم ببر
آنقَدَر ها هم که می گویند مومن نیستم

سختم اما ساده می افتم به لطف بوسه ات
اتفاقم! گرچه از دید تو ممکن نیستم

باد وقتی می وزد از لای موی درهمت
ابر سرگردانم و در خویش ساکن نیستم

رک بگویم، دوستت دارم، بدون پیش و پس
پیش خط چشمهایت اهل مِن مِن نیستم!

#میثم_داودی
@mohsenjamei
جانا مرا چه سوزی چون بال و پر ندارم
خون دلم چه ریزی چون دل دگر ندارم

در زاری و نزاری چون زیر چنگ زارم
زاری مرا تمام است چون زور و زر ندارم

روزی گرم بخوانی از بس که شاد گردم
گر ره بود بر آتش بیم خطر ندارم

گر پرده‌های عالم در پیش چشم داری
گر چشم دارم آخر چشم از تو بر ندارم

در پیش بارگاهت از دور بازماندم
کز بیم دور باشت روی گذر ندارم

نه نه تو شمع جانی پروانهٔ توام من
زان با تو پر زنم من کز تو خبر ندارم

عالم پر است از تو غایب منم ز غفلت
تو حاضری ولیکن من آن نظر ندارم

عطار در هوایت پر سوخت از غم تو
پرواز چون نمایم چون هیچ پر ندارم
@mohsenjamei
بیت زیبای کدامین غزلی برلب من
که غمت خط زده برمثنوی هرشب من

سایه درسایه من رخش قلم میچرخد
واژه ها ساده ولی روی دلم میچرخد

تو پرستوتر از آنی ک تو راشعرکنم
باید این رخش برانی که تورا شعرکنم

تو درونمایه اشعارقشنگم شده ای
بهترین همنفس سینه تنگم شده اى...
پنج شنبه است
همان روزی که دل میگیرد
و اشک درچشمان جاری
برای شادی روح کسانی که کنارمان نیستند
ذکرصلوات وفاتحه

اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــــــدٍوآل ِمُحَمَّدوَعَجِّل فَرَجهُم

@mohsenjamei