محسن جامعی شاعر و ترانه سرا
57 subscribers
204 photos
36 videos
2 files
26 links
کانال رسمی
شاعر و ترانه سرا جوان
شعرهایی از بقیه و گاهی هم شعر های خودم
(زیاد حوصلتونو سر نمیبرم )
مرسی از حضورتون
محسن جامعی

ایدی ارتباطی :
@mohsenjamei

ممنون از حضورتون
Download Telegram
@mohsenjamei
بخاطر تو
زندگی خواهم کرد...

و روزی
روی برگ برگِ تمام شقایق ها
خواهم نوشت....

که تو با تمام نبودنت هم
زیباترین دلیل زندگی هستی.....


#امید_آذر
@mohsenjamei
تا تو هستي و غزل هست،‌ دلم تنها نيست
محرمي چون تو هنوزم به چنين دنيا نيست

ازتو،‌ تا ما،سخن عشق همان است که رفت
که در اين وصف زبان دگــري،‌ گــويا نيست

تـو چه رازي که به هر شيوه تو را مي‌جويم
تازه مي ‌يابم و بازت اثـــري پيــدا نيست

#شب که آرام ‌تر از پلک تـــو را مـي‌ بنـدم
با دلم طاقت ديـــدار تــو، تا فــردا نيست

اين که پيوست به هـر رود که دريـا بـاشــد
از تــو گر موج نگيــرد، به خــدا دريا نيست

مــن نه آنم کـه به تـوصيف خطـا بنشيـنم
اين تو هستي که سزاوار تو باز اينها نيست


#محمدعلی_بهمنی
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸


دوباره دل به تو دادن زمان نمي‌خواهد

قبول کن که جنون امتحان نمي‌خواد

نترس دل بده و عاشقانه بازي کن

قمارِ يک‌طرفه دست‎خوان نمي‌خواهد

بريز پيکي و با گردشي خرابم کن

شرابِ چشم تو که استکان نمي‌خواهد

اگر به هم بزند خلوت تو را بشکن

که دستِ خسته‌ي من استخوان نمي‎خواهد

به اخم دل ببر از من، به اخم آري اخم

هميشه که دل سخنِ مهربان نمي‌خواهد

براي آن که بگويد دوستت دارم

نگاهِ قافيه سازم، زبان نمي‌خواهد

🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸

@mohsenjamei
دل من بردی و گفتی
که خودت دل دادی!

برو جانا
تو که در دلبریت استادی!

صنم ای جان که نداری
دگر از من یادی

تو مرا یاد
کنی یا نکنی در یادی!

🔺 @mohsenjamei
🍁🌾🍁🌾
@mohsenjamei
هزار فلسفه دارد كسی که مجنون است
به‌ ويژه آن‌كه جنون را به‌عشق مديون است

طلا كه هيچ، كه از اشک نيز پاک‌تر است
حسابِ هركه سرش از حساب بيرون است

خراب می‌شوم از ديدن و نديدن تو
كه چشم‌های خمارِ تو مست و میگون است

غم ِ تو خون ِ دلم را به‌شیشه ریخته است
تو لاك می‌زنی آرام و من دلم خون است

"ز گريه مردم چشمم نشسته است به خون
ببین که در طلبت حال مردمان چون است"


♥️
@mohsenjamei

مــی شود یک روز ای جنگل! خزانت بگذرد؟
صبح از بیــن درختــان جــــوانت بگذرد؟

بـــاد با چین­هــــای ریز دامنت بـازی کند؟
آفتــاب از لابلای گــــیســوانت بگــذرد؟

پاسبـــان­ها غنچـۀ لب­هات را بو می­کنند
تا مبـادا عشق، سهـواً بر زبـانت بگذرد

سرزمیــن مــردگان تا قدر بشناسد تو را
سال­هـــای ســـال بایـد از زمـــانت بگذرد

بگذریم ای جنگل خاموش که هرشاخه ات
تیـــر باید باشـــد و بر دشمنــانت بگذرد

تیر را بگـــذار، در ســـربازی این سرزمین
جـــانِ آرش بایـــد از فـاقِ کمــانت بگذرد

#پانته_آ_صفایی
مرور میشوی
رویِ لبهایم
و مست میشوم با طعمِ تو
مرور ‌میشوی
پشتِ پلکهایم
و دیگر هیچ چیز به چشمم‌ نمی آید جز تو
مرور میشوی
در دست هایم
و شعر میشود نامِ تو

دوره میکنم تو را دَمادَم
هر نفس...
دوره میکنم تو را بی وقفه
و تو را از بَر خواهم شد یک روز
و تو را فریاد خواهم زد یک‌ شب

وقتی که
انگشت های من و خدا
برای اینکه بگویم...
چقدر عاشقت هستم کم بیاید!

#حامد_نیازی
@mohsenjamei
عشق ، بازی بود ومن ، بازیچه ی ناچیز تو
کیش و ماتم کرد ، شطرنج غرورآمیز تو

بارها گفتم بهارم طی شد ، اما روزگار
بست پایم را ، به زنجیر غم پاییز تو

شوق رویش در نگاهم را ، نگاهت حس نکرد
گل نرویید از دلم ، در باغ حاصل خیز تو

جنبش مشروطه ی عشقم ، به ناکامی کشید
بی خبر چون بود ، از سردارخود ، تبریز تو

باز می رنجی و می رنجانی ام، با نام عشق
آنچه می گویم شود ، ایراد و دستاویز تو

تا پلنگ برکه باشی ، بازتابی زخمی ام
سرخ و خون آلود ، از چنگال خشم تیز تو



مات تنهایی خود شد ، شاه بازی عاقبت
محو شد نقش سفیدش ، در سیاه میز تو..
@mohsenjamei
ساکت.......که می شوم

حرف هایم............تمام

نشده اند........سکوت!!!

حسرتِ حرف های ترک

خورده ایست...........که

نه گفته می شوند........

و نه شنیده...

‌‌┄┅┅┄┅✶💐✶┅┄┅┅┄
@mohsenjamei
آخرین سوره ی قرآن که رسیدم دیدم

کوثری بود که در آبی آبش غرقم
#محسن_جامعی
@mohsenjamei
@mohsenjamei
بغلم کن به تو احساس عجیبی دارم
به دو لبهای تو وسواس غریبی دارم

بوسه بر دامنه ی سینه ی تو شیرین است
من به آغوش تو ماوای قریبی دارم

بغلم کن بخدا مست و خمارم امشب
چه کنم میل به بالین حبیبی دارم

تو همان میوه ی ممنوعه ی من هستی که
من عاشق هوس چیدن سیبی دارم

زده آتش به دلم شهوت بوسیدن تو
بی تو یک حالت ابهام مهیبی دارم

ای پرستار دل تنگ ، کجایی امشب
که در این بی نفسی میل طبیبی دارم

ای که مانوس حریر تن تب دار توام
وحشت از طلعت عصیان رقیبی دارم

ای تو شیرین من از عشق تو شاعر شده ام
که من از بهر تو احساس ادیبی درام
.
آمدم با بوسه بیدارش کنم رویم نشد
از هوای ِ عشق سرشارش کنم رویم نشد

در دلم گفتم من عاشق پیشه ی ِ چشم ِ توام
خاستم آهسته تکرارش کنم رویم نشد

پلکهای ِ مخملش بر روی ِ هم عمرش بلند
خاطرم بود " آفرین " بارش کنم رویم نشد

کاش دستی بر بلور ِ خوشتراش ِ مرمرش
ترسم از این بود آزارش کنم، رویم نشد

ابر زیر ِ سر، نسیم انداخته بر روی ِ خود
دست بردم خیس ِ رگبارش کنم رویم نشد

آفتاب آورده بودم پیش ِ مهتابش مگر
باخبر از صبح ِ دیدارش کنم رویم نشد

کبک ِ ناز ِ برفی اش لم داده زیر ِ برگ ِ گل
تور وا کردم گرفتارش کنم رویم نشد

گرچه میدانستم او هرگز نمیخاهد مرا
دل زدم دریا که اصرارش کنم رویم نشد

رفتم از پیشش ولی هرچه "خدا" را خاستم
لحظه ی ِ آخر "نگهدار"ش کنم رویم نشد

@mohsenjamei
هر چه انسان‌تر باشیم زخم‌ها عمیق‌تر خواهند بود.
هر چه بیشتر دوست بداریم بیشتر غصه خواهیم داشت.
بیشتر فراق خواهیم کشید و تنهایی‌هایمان بیشتر خواهد شد.
شادی‌ها لحظه‌ای و گذرا هستند شاید خاطرات بعضی از آن‌ها تا ابد در یاد بماند اما رنج‌ها داستانش فرق می‌کند تا عمق وجود آدم رخنه می‌کند و ما هرروز با آن‌ها زندگی می‌کنیم...
انگار که این خاصیت انسان بودن است ...!

کتاب #نامه_به_کودکی_که_هرگز_زاده_نشد
#اوریانا_فالاچی
@mohsenjamei
@mohsenjamei
یک طرف ایمان سُستم، یک طرف ابروی تو
پنجه در محراب اندازم و یا گیسوی تو

من مسلمان می شوم با روسری سر کردنت
علت کفر من است این حلقه های موی تو

آه از روزی که کردی «او» خطابم عشق مُرد
عاقبت روزی مرا هم می کشد این «او» ی تو

عشق ورزیدم، رساندم خیر و بوسیدم تو را
پس چرا هی شر نصیبم می شود از سوی تو

مثل یعقوبم ولی مأیوسم از بوئیدنت
دلخوشم با پیرُهن هایی که دارد بوی تو

تا که حرف از بوسه و پیراهن و لب می زنم
لای دندان می رود لبهای هذیان گوی تو

سالها غرق عبادت بودم و محو دعا
دزد ایمانم شد آن ابروی شیطان خوی تو
.
@mohsenjamei
به زیورها
بیارایند
مردمْ خوب رویان را .‌‌..

تو سیمین تن
چنان خوبی
که زیورها بیارایی


#سعدی
@mohsenjamei
🌾🌹🌾🌹🌾
قول دادم به خودم غصه تراشی نکنم
فکر این را که تو باشی و نباشی نکنم

فکر این را که تو هر روز بیایی سر ظهر
روی گلدان دلم آب بپاشی نکنم!

حوض این خاطره را گرچه پر از گِل شده است
قول دادم به خودم بعد تو کاشی نکنم!

من پر از زخم جگرسوزم و باید بروم
که تو را اینهمه درگیر حواشی نکنم

امشب افسوس نشد بر سر قولم باشم
نشد از فاصله ها غصه تراشی نکنم

🌾🌹🌾🌹🌾
من تبم تند و لبم آه و تو اما آرام
بادبان پاره و زورق گم و دریا آرام

فاصله دور و دلم شور و دویدن کارم
میکنی ناز و پر از رازی و در جا آرام

تجریه تلخ و زمان باد و لبم خشکیده
خنده بر لب بدهی وعده ی فردا آرام

التماس نگهم خورده به سنگی خارا
دیده ها اشک و دلم رشک و تو زیبا آرام

نسخه از شهد لبانت ز چو رو ننویسی؟
من تبم تند و لبم آه و تو اما آرام

#عارف_پاشا

@mohsenjamei💫💫💫💫
گفته بودی: به کسی دل ندهی، حتی من
آنکه یک لحظه نکرد از غمِ تو پروا، من

آنکه با علم به تقدیرِ سیاهش، یک شب_
دل به دریا زد و شد دیده ی او دریا، من

تو شدی شمعِ شبِ جمعِ رقیبان اما_
چه کسی بعدِ غمِ عشقِ تو شد تنها؟؛ من

مثل پروانه، در این معرکه با شوقِ تمام_
عاشقانه، چه کسی سوخت پرش؟ تو یا من؟

همه خواندند غزلهای مرا الا تو
همه گفتند در او نیست وفا الا من

هر چه گفتی همه انجام شد، الا اینکه
گفته بودی: به کسی دل ندهی، حتی من...
@mohsenjamei
#علیرضا_رنجبر