@mohsenjamei
صبر کن ای دل پر غصه در این فتنه و شور
گرچه از قصه ی ما می ترکد سنگ صبور
از جهان هیچ ندیدیم و عبث عمر گذشت
ای دریغا که ز گهواره رسیدیم به گور
تو عجب تنگه ی عابرکشی ای معبر عشق
که به جز کشته ی عاشق نکند از تو عبور
در فروبند برین معرکه که کآن طبل تهی
گوش گیتی همه کر کرد ز غوغای غرور
تیز برخیز ازین مجلس و بگریز چو باد
تا غباری ننشیند به تو از اهل قبور
مرگ می بارد ازین دایره ی عجز و عزا
شو به میخانه که آنجا همه سورست و سرور
شعله ای برکش و برخیز ز خاکستر خویش
زان که تا پاک نسوزی نرسی سایه به نور...
"هوشنگ ابتهاج "
صبر کن ای دل پر غصه در این فتنه و شور
گرچه از قصه ی ما می ترکد سنگ صبور
از جهان هیچ ندیدیم و عبث عمر گذشت
ای دریغا که ز گهواره رسیدیم به گور
تو عجب تنگه ی عابرکشی ای معبر عشق
که به جز کشته ی عاشق نکند از تو عبور
در فروبند برین معرکه که کآن طبل تهی
گوش گیتی همه کر کرد ز غوغای غرور
تیز برخیز ازین مجلس و بگریز چو باد
تا غباری ننشیند به تو از اهل قبور
مرگ می بارد ازین دایره ی عجز و عزا
شو به میخانه که آنجا همه سورست و سرور
شعله ای برکش و برخیز ز خاکستر خویش
زان که تا پاک نسوزی نرسی سایه به نور...
"هوشنگ ابتهاج "
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قرار نیست همیشه چادری ها خوب باشن
ریش دار ها مرد باشن
نماز خونا آدم ....
گاهی هر کسی هرجوری هم ک باشه خیلی آدم تر از خیلیا میشه
@mohsenjamei
ریش دار ها مرد باشن
نماز خونا آدم ....
گاهی هر کسی هرجوری هم ک باشه خیلی آدم تر از خیلیا میشه
@mohsenjamei
@mohsenjamei
شاید برا خیلی ها جالب باشه...
روزى ابليس بر حضرت عيسى مسيح ظاهر شد، و به او گفت: مگر تو نمى گوئى هيچ چيزى به انسان نمى رسد مگر اينكه خداوند آن را برايش مقدر كرده باشد.
عيسى پاسخ داد: آرى، چنين است.
ابليس: پس بيا خودت را از بالاى اين قله كوه به پائين پرت كن!!
اگر براى تو سلامتى مقدر شده باشد سالم خواهى ماند، و اگر سلامتى مقدر نشده بود كه...
عيسى: اى ملعون، خداوند بندگانش را امتحان مى كند،
نه بنده خدايش را...
شاید برا خیلی ها جالب باشه...
روزى ابليس بر حضرت عيسى مسيح ظاهر شد، و به او گفت: مگر تو نمى گوئى هيچ چيزى به انسان نمى رسد مگر اينكه خداوند آن را برايش مقدر كرده باشد.
عيسى پاسخ داد: آرى، چنين است.
ابليس: پس بيا خودت را از بالاى اين قله كوه به پائين پرت كن!!
اگر براى تو سلامتى مقدر شده باشد سالم خواهى ماند، و اگر سلامتى مقدر نشده بود كه...
عيسى: اى ملعون، خداوند بندگانش را امتحان مى كند،
نه بنده خدايش را...
@mohsenjamei
حکایت کنند
مراد، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ روستایی ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﯿﺪ،
ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ روستا، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:
«ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، مراد ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ!»
مراد ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است.
ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند: «برای چه از حال رفتی؟»
مراد گفت: «فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است!»
مراد بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده است وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ.
حکایت کنند
مراد، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ روستایی ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﯿﺪ،
ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ روستا، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:
«ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، مراد ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ!»
مراد ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است.
ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند: «برای چه از حال رفتی؟»
مراد گفت: «فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است!»
مراد بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده است وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ.
محسن جامعی شاعر و ترانه سرا
Amoli-[TabTaraneh.Net] – Hossein Geldi-[TabTaraneh.Net]
@mohsenjamei
نوحه فوق العاده ترکی
از عاملی
حسین گلدی کربلایه قوناخ گوزلرونن ایراق یا رسول الله
ئولوب عطشان فاطمه بالاسی دوشدی ائلدن اوزاق یا رسول الله
محرمده قان گلر جوشه دوشر یاده قبر شش گوشه
محرمده سینلر آچیلار غملی سینه زنان دل کباب آغلار
محرمده قاره پرچم اسر سینده ده قیزیشار شیعه لر قانی
دولان گوزلر کربلایه باخار قطره قطره آخار هی جیگر قانی
سپهرِ عشقین ستاره سینه ماه قاره گییر افتاب آغلار
او گوندن مین دورت یوز ایلدی گئچوب ایندیده بئله بیلم رباب آغلار
دییردی اوغلوم گئدنده سووا ترپنوردی دوداغ یا رسول الله
غرض عاشورا گونی قوتارب غارت اولدی حرم خیمه لر یاندی
قرا گیدی دشت کرب و بلا اولدی شام عزا نوحه باشلاندی
یانان دیللر بیر یانان چادرا جمع اولوبدی هامی سینه سوزاندی
بالا قیزلار قورخا قورخا یاتوب قالدی زینب اویاق یا رسول الله
نگهبانیدی همان چادرا مرتضی قیزی تا گلمیه دشمن
گوروب ناگه بیر سیزیلتی گلور گلدی سسلدی ای آغلایان کیمسن
او دل خسته یانه یانه ددی چوخدی دردیم اغولسوز ربابم من
دیه بیلم اصغرین آناسی صبحه تک او گئجه ماتمه باتدی
دیه بیلم هی دئدی بالاوای قان ایچینده ابلفظلی آغلاتدی
نوحه فوق العاده ترکی
از عاملی
حسین گلدی کربلایه قوناخ گوزلرونن ایراق یا رسول الله
ئولوب عطشان فاطمه بالاسی دوشدی ائلدن اوزاق یا رسول الله
محرمده قان گلر جوشه دوشر یاده قبر شش گوشه
محرمده سینلر آچیلار غملی سینه زنان دل کباب آغلار
محرمده قاره پرچم اسر سینده ده قیزیشار شیعه لر قانی
دولان گوزلر کربلایه باخار قطره قطره آخار هی جیگر قانی
سپهرِ عشقین ستاره سینه ماه قاره گییر افتاب آغلار
او گوندن مین دورت یوز ایلدی گئچوب ایندیده بئله بیلم رباب آغلار
دییردی اوغلوم گئدنده سووا ترپنوردی دوداغ یا رسول الله
غرض عاشورا گونی قوتارب غارت اولدی حرم خیمه لر یاندی
قرا گیدی دشت کرب و بلا اولدی شام عزا نوحه باشلاندی
یانان دیللر بیر یانان چادرا جمع اولوبدی هامی سینه سوزاندی
بالا قیزلار قورخا قورخا یاتوب قالدی زینب اویاق یا رسول الله
نگهبانیدی همان چادرا مرتضی قیزی تا گلمیه دشمن
گوروب ناگه بیر سیزیلتی گلور گلدی سسلدی ای آغلایان کیمسن
او دل خسته یانه یانه ددی چوخدی دردیم اغولسوز ربابم من
دیه بیلم اصغرین آناسی صبحه تک او گئجه ماتمه باتدی
دیه بیلم هی دئدی بالاوای قان ایچینده ابلفظلی آغلاتدی
Forwarded from 🎓کانال دانشجومعلمان اردبیل🎓 (H Gholizade)
امشب از حال خداوند ملک گریان است
جان اسلام در آغوش زمین بی جان است
کافران کوفه ی ویرانه کفن دوز نداشت ؟
که چنین پیکر سالار جهان عریان است !
#محسن_جامعی
شهادت امام حسین (ع) تسلیت باد.
جان اسلام در آغوش زمین بی جان است
کافران کوفه ی ویرانه کفن دوز نداشت ؟
که چنین پیکر سالار جهان عریان است !
#محسن_جامعی
شهادت امام حسین (ع) تسلیت باد.
@mohsrnjamei
ازبهلول پرسیدند در
قبرستان چه میکني؟
گفت:باجمعےنشسته ام
که آزارنميرسانند
حسادت نمیکنند
تهمت نمیزنند
خیانت نمیکنند
قضاوت نمیکنند
بالاترازهمه
اگرازپیششان بروم
پشت سرم بدگویي نميكنند
ازبهلول پرسیدند در
قبرستان چه میکني؟
گفت:باجمعےنشسته ام
که آزارنميرسانند
حسادت نمیکنند
تهمت نمیزنند
خیانت نمیکنند
قضاوت نمیکنند
بالاترازهمه
اگرازپیششان بروم
پشت سرم بدگویي نميكنند
پروانه به خرس گفت: دوستت دارم...
خرس گفت: الان میخوام بخوابم،باشه بیدار شم حرف میزنیم...
خرس به خواب زمستانی رفت و هیچوقت نفهمید که عمر پروانه فقط 3 روز است...
آدمای زنده به گل و محبت نیاز دارن ومرده ها به فاتحه!
ولی ما گاهی برعکس عمل میکنیم!
به مرده ها سر میزنیم و گل میبریم براشون, ولی راحت فاتحه زندگی بعضیارو میخونیم !
گاهی فرصت باهم بودن کمتر از عمر شکوفه هاست!
بیائیم ساده ترین چیز رو ازهم دریغ نکنیم...
@mohsenjamei
خرس گفت: الان میخوام بخوابم،باشه بیدار شم حرف میزنیم...
خرس به خواب زمستانی رفت و هیچوقت نفهمید که عمر پروانه فقط 3 روز است...
آدمای زنده به گل و محبت نیاز دارن ومرده ها به فاتحه!
ولی ما گاهی برعکس عمل میکنیم!
به مرده ها سر میزنیم و گل میبریم براشون, ولی راحت فاتحه زندگی بعضیارو میخونیم !
گاهی فرصت باهم بودن کمتر از عمر شکوفه هاست!
بیائیم ساده ترین چیز رو ازهم دریغ نکنیم...
@mohsenjamei
ماهى به آب گفتا ، من عاشق تو هستم
از لذت حضورت ، مى را نخورده مستم
آيا تو ميپذيرى ، عشق خدائيم را
تا اين که بر نتابى ، ديگر جدائيم را
آب روان به ماهى ، گفتا که باشد اما
لطفا بده مجالى ، تا صبح روز فردا
بايد که خلوتى با ، افکار خود نمايم
اينجا بمان که فردا ، با پاسخت بيايم
ماهي قبول کرد و ، آب روان گذر کرد
تنها براى يک شب ، از پيش او سفر کرد
وقتى که آمدش باز ، تا اين که گويد آرى
يک حجله ديد و عکسى ، بر آن به يادگارى
خود را ز پيش ماهى ، ديشب که برده بودش
آن شاه ماهى عشق ، بى آب مرده بودش
ناليد و يادش افتاد ، از ماهى آن صدايي
وقتى که گفت با عشق ، ميميرم از جدايى
ای کاش که آب می ماند ، آن شب کنار ماهی
ماهی دلش نمی مرد ، از درد بی وفایی
آری من و شما هم ، مانند آب و ماهی
یک لحظه غفلت از هم ، یعنی همین جدایی
💞💞💞💞
از لذت حضورت ، مى را نخورده مستم
آيا تو ميپذيرى ، عشق خدائيم را
تا اين که بر نتابى ، ديگر جدائيم را
آب روان به ماهى ، گفتا که باشد اما
لطفا بده مجالى ، تا صبح روز فردا
بايد که خلوتى با ، افکار خود نمايم
اينجا بمان که فردا ، با پاسخت بيايم
ماهي قبول کرد و ، آب روان گذر کرد
تنها براى يک شب ، از پيش او سفر کرد
وقتى که آمدش باز ، تا اين که گويد آرى
يک حجله ديد و عکسى ، بر آن به يادگارى
خود را ز پيش ماهى ، ديشب که برده بودش
آن شاه ماهى عشق ، بى آب مرده بودش
ناليد و يادش افتاد ، از ماهى آن صدايي
وقتى که گفت با عشق ، ميميرم از جدايى
ای کاش که آب می ماند ، آن شب کنار ماهی
ماهی دلش نمی مرد ، از درد بی وفایی
آری من و شما هم ، مانند آب و ماهی
یک لحظه غفلت از هم ، یعنی همین جدایی
💞💞💞💞
@mohsenjamei
من از زندان نمیترسم...!!!
نه از حبسش...نه ازمرگش...
نه ازپاییز بی برگش...
من از دنیا نمیترسم...!!!
نه از غصه اش...نه از دردش...
نه از رنج...و نه از گنجش...
من از دریا نمیترسم...!!!
نه از طوفان...نه سیلابش...
نه از موج...ونه گردابش...
من از دشمن نمیترسم...!!!
نه از تیرش...نه ازخشمش...
نه از پیکار...وازجنگش...
نمیترسم...
نمیترسم...
من از پایان این دیدار میترسم...
از ان روزی که از یاد تو خواهم رفت...
میــــــــــــــــــــــــترسم...!
من از زندان نمیترسم...!!!
نه از حبسش...نه ازمرگش...
نه ازپاییز بی برگش...
من از دنیا نمیترسم...!!!
نه از غصه اش...نه از دردش...
نه از رنج...و نه از گنجش...
من از دریا نمیترسم...!!!
نه از طوفان...نه سیلابش...
نه از موج...ونه گردابش...
من از دشمن نمیترسم...!!!
نه از تیرش...نه ازخشمش...
نه از پیکار...وازجنگش...
نمیترسم...
نمیترسم...
من از پایان این دیدار میترسم...
از ان روزی که از یاد تو خواهم رفت...
میــــــــــــــــــــــــترسم...!
@mohsenjamei
پشت ﻋﺸﻖ ﺩﻟﻔﺮﯾﺒﺖ ﺧﺎﮎ ﻭﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﺷﺪﻡ
ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﺁﻣﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺪﻡ
ﺩﻝ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺎﯾﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻡ ،ﺑﺎﻧﮕﺎﻩ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﻡ
ﺭﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﯽ ﻣﺮﻭﺕ ﺧﺎﻡ ﻭﺧﻮﺵ ﺑﺎﻭﺭ ﺷﺪﻡ
ﮔﯿﺮ ﻋﺸﻘﺖ ﺑﻮﺩﻡ ﻭﻫﺮﮔﺰ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﭼﺮﺍ
ﺁﺧﺮﺵ ﺑﺎ ﻏﺼﻪ ﺍﺕ ،ﺑﺎ ﺩﺭﺩ همبستر ﺷﺪﻡ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﺟﺎﻡ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻡ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺎﻏﺮ ﺷﺪﻡ
ﻣﻦ ﻋﻘﺎﺏ ﮐﻬﻨﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﻟﺖ ﺑﻮﺩﻡ ﻭﻟﯽ
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﺍﺕ ﺑﺎﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﺑﯽﭘﺮ ﺷﺪﻡ
ﻫﯽ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭﻟﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻮ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﺮﺩ
ﺳﯿﻨﻪ ﺍﻡ ﺁﺗﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺑﺪﺗﺮ ﺷﺪﻡ
ﮐﺎﺵ ﺯﺧﻢ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻡ ﻻﺍﻗﻞ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻮﺩ
ﮔﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﺸﻘﺖ یاره بی ﯾﺎﻭﺭ ﺷﺪﻡ ...
محمد روزگار
پشت ﻋﺸﻖ ﺩﻟﻔﺮﯾﺒﺖ ﺧﺎﮎ ﻭﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﺷﺪﻡ
ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﺁﻣﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺪﻡ
ﺩﻝ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺎﯾﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻡ ،ﺑﺎﻧﮕﺎﻩ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﻡ
ﺭﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﯽ ﻣﺮﻭﺕ ﺧﺎﻡ ﻭﺧﻮﺵ ﺑﺎﻭﺭ ﺷﺪﻡ
ﮔﯿﺮ ﻋﺸﻘﺖ ﺑﻮﺩﻡ ﻭﻫﺮﮔﺰ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﭼﺮﺍ
ﺁﺧﺮﺵ ﺑﺎ ﻏﺼﻪ ﺍﺕ ،ﺑﺎ ﺩﺭﺩ همبستر ﺷﺪﻡ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﺟﺎﻡ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻡ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺎﻏﺮ ﺷﺪﻡ
ﻣﻦ ﻋﻘﺎﺏ ﮐﻬﻨﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﻟﺖ ﺑﻮﺩﻡ ﻭﻟﯽ
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﺍﺕ ﺑﺎﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﺑﯽﭘﺮ ﺷﺪﻡ
ﻫﯽ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭﻟﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻮ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﺮﺩ
ﺳﯿﻨﻪ ﺍﻡ ﺁﺗﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺑﺪﺗﺮ ﺷﺪﻡ
ﮐﺎﺵ ﺯﺧﻢ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻡ ﻻﺍﻗﻞ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻮﺩ
ﮔﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﺸﻘﺖ یاره بی ﯾﺎﻭﺭ ﺷﺪﻡ ...
محمد روزگار