﷽
✍️توکل بر خدایت کن؛
کفایت میکند حتما؛
اگر خالص شوی با او؛
صدایت میکند حتما"؛
اگر بیهوده رنجیدی؛
از این دنیای بی رحمی؛
به درگاهش قناعت کن؛
عنایت میکند حتما"؛
دلت درمانده میمیرد؛
اگرغافل شوی از او؛
به هر وقتی صدایش کن؛
حمایت میکند حتما"؛
خطا گر میروی گاهی؛
به خلوت توبه کن با او؛
گناهت ساده میبخشد؛
رهایت میکند حتما"؛
به لطفش شک نکن؛
اگر دنیا حقیرت کرد؛
تو رسم بندگی آموز؛
حمایت میکند حتما"؛
اگر غمگین اگر شادی؛
خدایی را پرستش کن؛
که هر دم بهترینها را؛
عطایت میکندحتما ..
🔺 @mohsenjamei
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
✍️توکل بر خدایت کن؛
کفایت میکند حتما؛
اگر خالص شوی با او؛
صدایت میکند حتما"؛
اگر بیهوده رنجیدی؛
از این دنیای بی رحمی؛
به درگاهش قناعت کن؛
عنایت میکند حتما"؛
دلت درمانده میمیرد؛
اگرغافل شوی از او؛
به هر وقتی صدایش کن؛
حمایت میکند حتما"؛
خطا گر میروی گاهی؛
به خلوت توبه کن با او؛
گناهت ساده میبخشد؛
رهایت میکند حتما"؛
به لطفش شک نکن؛
اگر دنیا حقیرت کرد؛
تو رسم بندگی آموز؛
حمایت میکند حتما"؛
اگر غمگین اگر شادی؛
خدایی را پرستش کن؛
که هر دم بهترینها را؛
عطایت میکندحتما ..
🔺 @mohsenjamei
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
بوسیدنت...
عبادتی واجب است
که من عمدا ...
گاهی ترکش میکنم!
کفاره اش را بگو...
سنگین باشد لطفا!
هر بوسه ی جا افتاده...
مثلا هزار آغوش،
هزار بوسه!
من اصلا قرار است...
به تو ایمان بیاورم...
من مومنم به کفری که...
به بوسه ی تو ختم شود
#حامد_نیازي
@mohsenjamei
عبادتی واجب است
که من عمدا ...
گاهی ترکش میکنم!
کفاره اش را بگو...
سنگین باشد لطفا!
هر بوسه ی جا افتاده...
مثلا هزار آغوش،
هزار بوسه!
من اصلا قرار است...
به تو ایمان بیاورم...
من مومنم به کفری که...
به بوسه ی تو ختم شود
#حامد_نیازي
@mohsenjamei
@mohsenjamei
🌾🌹🌾🌹🌾
قول دادم به خودم غصه تراشی نکنم
فکر این را که تو باشی و نباشی نکنم
فکر این را که تو هر روز بیایی سر ظهر
روی گلدان دلم آب بپاشی نکنم!
حوض این خاطره را گرچه پر از گِل شده است
قول دادم به خودم بعد تو کاشی نکنم!
من پر از زخم جگرسوزم و باید بروم
که تو را اینهمه درگیر حواشی نکنم
امشب افسوس نشد بر سر قولم باشم
نشد از فاصله ها غصه تراشی نکنم
🌾🌹🌾🌹🌾
🌾🌹🌾🌹🌾
قول دادم به خودم غصه تراشی نکنم
فکر این را که تو باشی و نباشی نکنم
فکر این را که تو هر روز بیایی سر ظهر
روی گلدان دلم آب بپاشی نکنم!
حوض این خاطره را گرچه پر از گِل شده است
قول دادم به خودم بعد تو کاشی نکنم!
من پر از زخم جگرسوزم و باید بروم
که تو را اینهمه درگیر حواشی نکنم
امشب افسوس نشد بر سر قولم باشم
نشد از فاصله ها غصه تراشی نکنم
🌾🌹🌾🌹🌾
@mohsenjamei
تو نباشی غم دل را به خیابان بدهم
بغض چشمان ترم را به زمستان بدهم
سبزه ها زرد شد و باغ و درختان مردند
کاش میشد به همه مژده ی باران بدهم
یوسفی نیست درین دور زمان ای حافظ !
تا خبرهای خوشش برده به کنعان بدهم
مادری را که از اندوه ِ پسر می گرید
با تسّلای خودم مرهم و درمان بدهم
چه کنم تا همه ی شهر بخندد از شوق
به گدا های سر کوچه کمی نان بدهم
کاش میشد که تو برگردی و من هم روزی
به غزل مویه ی خود نقطه ی پایان بدهم
#مژگان_فرامنش
تو نباشی غم دل را به خیابان بدهم
بغض چشمان ترم را به زمستان بدهم
سبزه ها زرد شد و باغ و درختان مردند
کاش میشد به همه مژده ی باران بدهم
یوسفی نیست درین دور زمان ای حافظ !
تا خبرهای خوشش برده به کنعان بدهم
مادری را که از اندوه ِ پسر می گرید
با تسّلای خودم مرهم و درمان بدهم
چه کنم تا همه ی شهر بخندد از شوق
به گدا های سر کوچه کمی نان بدهم
کاش میشد که تو برگردی و من هم روزی
به غزل مویه ی خود نقطه ی پایان بدهم
#مژگان_فرامنش
@mohsenjamei
لعنتی را دوست دارم...
مثل یک استکان چای کمر باریک است
نزدیکش که میشوم...
عطرش مثل دارچین توی سرم میپیچد!
توی چشم هایش زل میزنم و دستش را میگیرم...
عطر هل ، هولم میکند!
و میبوسمش، میبوسمش ...💋
شیرین مثل نبات!
پس...
الکی نیست؛
خستگی هایم را دور میریزی!
معجون زیبای دوست داشتنی ام...
#حامد_نیازی
لعنتی را دوست دارم...
مثل یک استکان چای کمر باریک است
نزدیکش که میشوم...
عطرش مثل دارچین توی سرم میپیچد!
توی چشم هایش زل میزنم و دستش را میگیرم...
عطر هل ، هولم میکند!
و میبوسمش، میبوسمش ...💋
شیرین مثل نبات!
پس...
الکی نیست؛
خستگی هایم را دور میریزی!
معجون زیبای دوست داشتنی ام...
#حامد_نیازی
@mohsenjamei
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم .......
آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم
دگر آنکه نگشود دفتر احساس ، توئی
آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم....
آنکه کافر به دل مومن من بود توئی
آنکه هر شعر تو را ،معجزه انگاشت منم.....
آنکه بر سینه ی من ،خنجر غم کوفت توئی
او که قامت به قد تیر بر افراشت منم.....
او که در باغ غزل گشت و خرامید توئی
او که یک بوته در این باغچه نگذاشت منم...
❀•°°•❁•° °•❁•°°•❀
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم .......
آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم
دگر آنکه نگشود دفتر احساس ، توئی
آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم....
آنکه کافر به دل مومن من بود توئی
آنکه هر شعر تو را ،معجزه انگاشت منم.....
آنکه بر سینه ی من ،خنجر غم کوفت توئی
او که قامت به قد تیر بر افراشت منم.....
او که در باغ غزل گشت و خرامید توئی
او که یک بوته در این باغچه نگذاشت منم...
❀•°°•❁•° °•❁•°°•❀
@mohsenjamei
بخاطر تو
زندگی خواهم کرد...
و روزی
روی برگ برگِ تمام شقایق ها
خواهم نوشت....
که تو با تمام نبودنت هم
زیباترین دلیل زندگی هستی.....
#امید_آذر
بخاطر تو
زندگی خواهم کرد...
و روزی
روی برگ برگِ تمام شقایق ها
خواهم نوشت....
که تو با تمام نبودنت هم
زیباترین دلیل زندگی هستی.....
#امید_آذر
Forwarded from محسن جامعی شاعر و ترانه سرا
@mohsenjamei
تا تو هستي و غزل هست، دلم تنها نيست
محرمي چون تو هنوزم به چنين دنيا نيست
ازتو، تا ما،سخن عشق همان است که رفت
که در اين وصف زبان دگــري، گــويا نيست
تـو چه رازي که به هر شيوه تو را ميجويم
تازه مي يابم و بازت اثـــري پيــدا نيست
#شب که آرام تر از پلک تـــو را مـي بنـدم
با دلم طاقت ديـــدار تــو، تا فــردا نيست
اين که پيوست به هـر رود که دريـا بـاشــد
از تــو گر موج نگيــرد، به خــدا دريا نيست
مــن نه آنم کـه به تـوصيف خطـا بنشيـنم
اين تو هستي که سزاوار تو باز اينها نيست
#محمدعلی_بهمنی
تا تو هستي و غزل هست، دلم تنها نيست
محرمي چون تو هنوزم به چنين دنيا نيست
ازتو، تا ما،سخن عشق همان است که رفت
که در اين وصف زبان دگــري، گــويا نيست
تـو چه رازي که به هر شيوه تو را ميجويم
تازه مي يابم و بازت اثـــري پيــدا نيست
#شب که آرام تر از پلک تـــو را مـي بنـدم
با دلم طاقت ديـــدار تــو، تا فــردا نيست
اين که پيوست به هـر رود که دريـا بـاشــد
از تــو گر موج نگيــرد، به خــدا دريا نيست
مــن نه آنم کـه به تـوصيف خطـا بنشيـنم
اين تو هستي که سزاوار تو باز اينها نيست
#محمدعلی_بهمنی
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
دوباره دل به تو دادن زمان نميخواهد
قبول کن که جنون امتحان نميخواد
نترس دل بده و عاشقانه بازي کن
قمارِ يکطرفه دستخوان نميخواهد
بريز پيکي و با گردشي خرابم کن
شرابِ چشم تو که استکان نميخواهد
اگر به هم بزند خلوت تو را بشکن
که دستِ خستهي من استخوان نميخواهد
به اخم دل ببر از من، به اخم آري اخم
هميشه که دل سخنِ مهربان نميخواهد
براي آن که بگويد دوستت دارم
نگاهِ قافيه سازم، زبان نميخواهد
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
♥ @mohsenjamei♥
دوباره دل به تو دادن زمان نميخواهد
قبول کن که جنون امتحان نميخواد
نترس دل بده و عاشقانه بازي کن
قمارِ يکطرفه دستخوان نميخواهد
بريز پيکي و با گردشي خرابم کن
شرابِ چشم تو که استکان نميخواهد
اگر به هم بزند خلوت تو را بشکن
که دستِ خستهي من استخوان نميخواهد
به اخم دل ببر از من، به اخم آري اخم
هميشه که دل سخنِ مهربان نميخواهد
براي آن که بگويد دوستت دارم
نگاهِ قافيه سازم، زبان نميخواهد
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
♥ @mohsenjamei♥
دل من بردی و گفتی
که خودت دل دادی!
برو جانا
تو که در دلبریت استادی!
صنم ای جان که نداری
دگر از من یادی
تو مرا یاد
کنی یا نکنی در یادی!
🔺 @mohsenjamei
🍁🌾🍁🌾
که خودت دل دادی!
برو جانا
تو که در دلبریت استادی!
صنم ای جان که نداری
دگر از من یادی
تو مرا یاد
کنی یا نکنی در یادی!
🔺 @mohsenjamei
🍁🌾🍁🌾
@mohsenjamei
هزار فلسفه دارد كسی که مجنون است
به ويژه آنكه جنون را بهعشق مديون است
طلا كه هيچ، كه از اشک نيز پاکتر است
حسابِ هركه سرش از حساب بيرون است
خراب میشوم از ديدن و نديدن تو
كه چشمهای خمارِ تو مست و میگون است
غم ِ تو خون ِ دلم را بهشیشه ریخته است
تو لاك میزنی آرام و من دلم خون است
"ز گريه مردم چشمم نشسته است به خون
ببین که در طلبت حال مردمان چون است"
♥️
هزار فلسفه دارد كسی که مجنون است
به ويژه آنكه جنون را بهعشق مديون است
طلا كه هيچ، كه از اشک نيز پاکتر است
حسابِ هركه سرش از حساب بيرون است
خراب میشوم از ديدن و نديدن تو
كه چشمهای خمارِ تو مست و میگون است
غم ِ تو خون ِ دلم را بهشیشه ریخته است
تو لاك میزنی آرام و من دلم خون است
"ز گريه مردم چشمم نشسته است به خون
ببین که در طلبت حال مردمان چون است"
♥️
@mohsenjamei
مــی شود یک روز ای جنگل! خزانت بگذرد؟
صبح از بیــن درختــان جــــوانت بگذرد؟
بـــاد با چینهــــای ریز دامنت بـازی کند؟
آفتــاب از لابلای گــــیســوانت بگــذرد؟
پاسبـــانها غنچـۀ لبهات را بو میکنند
تا مبـادا عشق، سهـواً بر زبـانت بگذرد
سرزمیــن مــردگان تا قدر بشناسد تو را
سالهـــای ســـال بایـد از زمـــانت بگذرد
بگذریم ای جنگل خاموش که هرشاخه ات
تیـــر باید باشـــد و بر دشمنــانت بگذرد
تیر را بگـــذار، در ســـربازی این سرزمین
جـــانِ آرش بایـــد از فـاقِ کمــانت بگذرد
#پانته_آ_صفایی
مــی شود یک روز ای جنگل! خزانت بگذرد؟
صبح از بیــن درختــان جــــوانت بگذرد؟
بـــاد با چینهــــای ریز دامنت بـازی کند؟
آفتــاب از لابلای گــــیســوانت بگــذرد؟
پاسبـــانها غنچـۀ لبهات را بو میکنند
تا مبـادا عشق، سهـواً بر زبـانت بگذرد
سرزمیــن مــردگان تا قدر بشناسد تو را
سالهـــای ســـال بایـد از زمـــانت بگذرد
بگذریم ای جنگل خاموش که هرشاخه ات
تیـــر باید باشـــد و بر دشمنــانت بگذرد
تیر را بگـــذار، در ســـربازی این سرزمین
جـــانِ آرش بایـــد از فـاقِ کمــانت بگذرد
#پانته_آ_صفایی
مرور میشوی
رویِ لبهایم
و مست میشوم با طعمِ تو
مرور میشوی
پشتِ پلکهایم
و دیگر هیچ چیز به چشمم نمی آید جز تو
مرور میشوی
در دست هایم
و شعر میشود نامِ تو
دوره میکنم تو را دَمادَم
هر نفس...
دوره میکنم تو را بی وقفه
و تو را از بَر خواهم شد یک روز
و تو را فریاد خواهم زد یک شب
وقتی که
انگشت های من و خدا
برای اینکه بگویم...
چقدر عاشقت هستم کم بیاید!
#حامد_نیازی
@mohsenjamei
رویِ لبهایم
و مست میشوم با طعمِ تو
مرور میشوی
پشتِ پلکهایم
و دیگر هیچ چیز به چشمم نمی آید جز تو
مرور میشوی
در دست هایم
و شعر میشود نامِ تو
دوره میکنم تو را دَمادَم
هر نفس...
دوره میکنم تو را بی وقفه
و تو را از بَر خواهم شد یک روز
و تو را فریاد خواهم زد یک شب
وقتی که
انگشت های من و خدا
برای اینکه بگویم...
چقدر عاشقت هستم کم بیاید!
#حامد_نیازی
@mohsenjamei
Forwarded from محسن جامعی شاعر و ترانه سرا
عشق ، بازی بود ومن ، بازیچه ی ناچیز تو
کیش و ماتم کرد ، شطرنج غرورآمیز تو
بارها گفتم بهارم طی شد ، اما روزگار
بست پایم را ، به زنجیر غم پاییز تو
شوق رویش در نگاهم را ، نگاهت حس نکرد
گل نرویید از دلم ، در باغ حاصل خیز تو
جنبش مشروطه ی عشقم ، به ناکامی کشید
بی خبر چون بود ، از سردارخود ، تبریز تو
باز می رنجی و می رنجانی ام، با نام عشق
آنچه می گویم شود ، ایراد و دستاویز تو
تا پلنگ برکه باشی ، بازتابی زخمی ام
سرخ و خون آلود ، از چنگال خشم تیز تو
مات تنهایی خود شد ، شاه بازی عاقبت
محو شد نقش سفیدش ، در سیاه میز تو..
@mohsenjamei
کیش و ماتم کرد ، شطرنج غرورآمیز تو
بارها گفتم بهارم طی شد ، اما روزگار
بست پایم را ، به زنجیر غم پاییز تو
شوق رویش در نگاهم را ، نگاهت حس نکرد
گل نرویید از دلم ، در باغ حاصل خیز تو
جنبش مشروطه ی عشقم ، به ناکامی کشید
بی خبر چون بود ، از سردارخود ، تبریز تو
باز می رنجی و می رنجانی ام، با نام عشق
آنچه می گویم شود ، ایراد و دستاویز تو
تا پلنگ برکه باشی ، بازتابی زخمی ام
سرخ و خون آلود ، از چنگال خشم تیز تو
مات تنهایی خود شد ، شاه بازی عاقبت
محو شد نقش سفیدش ، در سیاه میز تو..
@mohsenjamei
ساکت.......که می شوم
حرف هایم............تمام
نشده اند........سکوت!!!
حسرتِ حرف های ترک
خورده ایست...........که
نه گفته می شوند........
و نه شنیده...
┄┅┅┄┅✶💐✶┅┄┅┅┄
@mohsenjamei
حرف هایم............تمام
نشده اند........سکوت!!!
حسرتِ حرف های ترک
خورده ایست...........که
نه گفته می شوند........
و نه شنیده...
┄┅┅┄┅✶💐✶┅┄┅┅┄
@mohsenjamei
@mohsenjamei
بغلم کن به تو احساس عجیبی دارم
به دو لبهای تو وسواس غریبی دارم
بوسه بر دامنه ی سینه ی تو شیرین است
من به آغوش تو ماوای قریبی دارم
بغلم کن بخدا مست و خمارم امشب
چه کنم میل به بالین حبیبی دارم
تو همان میوه ی ممنوعه ی من هستی که
من عاشق هوس چیدن سیبی دارم
زده آتش به دلم شهوت بوسیدن تو
بی تو یک حالت ابهام مهیبی دارم
ای پرستار دل تنگ ، کجایی امشب
که در این بی نفسی میل طبیبی دارم
ای که مانوس حریر تن تب دار توام
وحشت از طلعت عصیان رقیبی دارم
ای تو شیرین من از عشق تو شاعر شده ام
که من از بهر تو احساس ادیبی درام
.
بغلم کن به تو احساس عجیبی دارم
به دو لبهای تو وسواس غریبی دارم
بوسه بر دامنه ی سینه ی تو شیرین است
من به آغوش تو ماوای قریبی دارم
بغلم کن بخدا مست و خمارم امشب
چه کنم میل به بالین حبیبی دارم
تو همان میوه ی ممنوعه ی من هستی که
من عاشق هوس چیدن سیبی دارم
زده آتش به دلم شهوت بوسیدن تو
بی تو یک حالت ابهام مهیبی دارم
ای پرستار دل تنگ ، کجایی امشب
که در این بی نفسی میل طبیبی دارم
ای که مانوس حریر تن تب دار توام
وحشت از طلعت عصیان رقیبی دارم
ای تو شیرین من از عشق تو شاعر شده ام
که من از بهر تو احساس ادیبی درام
.