✍️ دل نوشته مجتبی شریف، شاعر و خواننده پُرآوازه نطنزى
برای نجات قلعه وشاق (وشا) این اثر معتبر و زیبای #تاریخ که حرفها دارد از جنگها و اضطرابها و شوق هایی بیشمار . هنوز صدای نعره های اشک آلود و قهقهه پیروزیهای شیرین ، هنوز صدای مادران و نوزادان و شیهه ی اسبهای خسته از سفر و دعاهای سربازان در سرسرای ارتفاعات آن میپیچد... فقط گوش عاشق میخواهد و چشم فهیم...
حالا..چه !؟ حالا که ارواح قدرتمند امپراطوری های قلعه #وشاق ؛ فقط میتوانند نگاه کنند و آه بکشند . تنها میتوانند حسرت بخورند از گذر زمان و جبر بی رحمانه ای که می رود به این سنگها به این ابهت تاریخی و به این مهر پررنگی که بر شناسنامه یک شهر، یک کشور ،یک زمین کوبیده شده !
آری که جای بسی تاسف است ؛؛
#قلعه ای اسرارآمیز با برجک هایی که سر سالم از هزار جنگ و خونریزی به در برده این چنین مظلوم و مبهوت به تکه تکه شدن خویش مینگرد و هیچ خان و اربابی را بالای سر خود نمیبیند تا برای حمایت دست به دامانش شود ، تا به فریادش برسد . به فریاد خاطراتی که هزاران هزار برابر نرخ #معدن هایش می ارزند . برای دفاع از جای قدمهای کسانیکه؛ قرن ها از آن بلندی ها به نطنزی سبز نگاه میکرده اند . برای قلعه ای که مقتدرانه ایستاده تا آبروداری کند شهری را ؛ که این سالها تنهاست و ناتوان، و افسوس هیچ کدام از این مسوولینی که در خواب عمدی عمیقشان فرو رفته اند ، نه او را میفهمند و نه فرق میان بودن و نبودن این چنین آثار ارزشمندی را .
آثاری که با سختی و هزینه زیادی ساخته شده و امانت به دست ما سپرده شده اند که شاید روزی بهانه ای باشد تا سرمان را بالا بگیریم و به نیاکانمان ببالیم و غرور کنیم از این برج و باروی بزرگ که در دل آسمانها فرو رفته و نگین قدیمی #کرکس پیر نطنز بوده و هست .
ما هستیم تا شاید و باید جلوگیری از نابودی محیط زیستمان را به نتیجه برسانیم .
چه خواهد شد ..؟؟ چه خواهیم کرد..؟
✍مجتبی شریف
@mkarimpour
@baarmaghan
برای نجات قلعه وشاق (وشا) این اثر معتبر و زیبای #تاریخ که حرفها دارد از جنگها و اضطرابها و شوق هایی بیشمار . هنوز صدای نعره های اشک آلود و قهقهه پیروزیهای شیرین ، هنوز صدای مادران و نوزادان و شیهه ی اسبهای خسته از سفر و دعاهای سربازان در سرسرای ارتفاعات آن میپیچد... فقط گوش عاشق میخواهد و چشم فهیم...
حالا..چه !؟ حالا که ارواح قدرتمند امپراطوری های قلعه #وشاق ؛ فقط میتوانند نگاه کنند و آه بکشند . تنها میتوانند حسرت بخورند از گذر زمان و جبر بی رحمانه ای که می رود به این سنگها به این ابهت تاریخی و به این مهر پررنگی که بر شناسنامه یک شهر، یک کشور ،یک زمین کوبیده شده !
آری که جای بسی تاسف است ؛؛
#قلعه ای اسرارآمیز با برجک هایی که سر سالم از هزار جنگ و خونریزی به در برده این چنین مظلوم و مبهوت به تکه تکه شدن خویش مینگرد و هیچ خان و اربابی را بالای سر خود نمیبیند تا برای حمایت دست به دامانش شود ، تا به فریادش برسد . به فریاد خاطراتی که هزاران هزار برابر نرخ #معدن هایش می ارزند . برای دفاع از جای قدمهای کسانیکه؛ قرن ها از آن بلندی ها به نطنزی سبز نگاه میکرده اند . برای قلعه ای که مقتدرانه ایستاده تا آبروداری کند شهری را ؛ که این سالها تنهاست و ناتوان، و افسوس هیچ کدام از این مسوولینی که در خواب عمدی عمیقشان فرو رفته اند ، نه او را میفهمند و نه فرق میان بودن و نبودن این چنین آثار ارزشمندی را .
آثاری که با سختی و هزینه زیادی ساخته شده و امانت به دست ما سپرده شده اند که شاید روزی بهانه ای باشد تا سرمان را بالا بگیریم و به نیاکانمان ببالیم و غرور کنیم از این برج و باروی بزرگ که در دل آسمانها فرو رفته و نگین قدیمی #کرکس پیر نطنز بوده و هست .
ما هستیم تا شاید و باید جلوگیری از نابودی محیط زیستمان را به نتیجه برسانیم .
چه خواهد شد ..؟؟ چه خواهیم کرد..؟
✍مجتبی شریف
@mkarimpour
@baarmaghan
✍️ دل نوشته مجتبی شریف، شاعر و خواننده پُرآوازه نطنزى
برای نجات قلعه وشاق (وشا) این اثر معتبر و زیبای #تاریخ که حرفها دارد از جنگها و اضطرابها و شوق هایی بیشمار . هنوز صدای نعره های اشک آلود و قهقهه پیروزیهای شیرین ، هنوز صدای مادران و نوزادان و شیهه ی اسبهای خسته از سفر و دعاهای سربازان در سرسرای ارتفاعات آن میپیچد... فقط گوش عاشق میخواهد و چشم فهیم...
حالا..چه !؟ حالا که ارواح قدرتمند امپراطوری های قلعه #وشاق ؛ فقط میتوانند نگاه کنند و آه بکشند . تنها میتوانند حسرت بخورند از گذر زمان و جبر بی رحمانه ای که می رود به این سنگها به این ابهت تاریخی و به این مهر پررنگی که بر شناسنامه یک شهر، یک کشور ،یک زمین کوبیده شده !
آری که جای بسی تاسف است ؛؛
#قلعه ای اسرارآمیز با برجک هایی که سر سالم از هزار جنگ و خونریزی به در برده این چنین مظلوم و مبهوت به تکه تکه شدن خویش مینگرد و هیچ خان و اربابی را بالای سر خود نمیبیند تا برای حمایت دست به دامانش شود ، تا به فریادش برسد . به فریاد خاطراتی که هزاران هزار برابر نرخ #معدن هایش می ارزند . برای دفاع از جای قدمهای کسانیکه؛ قرن ها از آن بلندی ها به نطنزی سبز نگاه میکرده اند . برای قلعه ای که مقتدرانه ایستاده تا آبروداری کند شهری را ؛ که این سالها تنهاست و ناتوان، و افسوس هیچ کدام از این مسوولینی که در خواب عمدی عمیقشان فرو رفته اند ، نه او را میفهمند و نه فرق میان بودن و نبودن این چنین آثار ارزشمندی را .
آثاری که با سختی و هزینه زیادی ساخته شده و امانت به دست ما سپرده شده اند که شاید روزی بهانه ای باشد تا سرمان را بالا بگیریم و به نیاکانمان ببالیم و غرور کنیم از این برج و باروی بزرگ که در دل آسمانها فرو رفته و نگین قدیمی #کرکس پیر نطنز بوده و هست .
ما هستیم تا شاید و باید جلوگیری از نابودی محیط زیستمان را به نتیجه برسانیم .
چه خواهد شد ..؟؟ چه خواهیم کرد..؟
#مجتبی_شریف
#قلعه_وشاق
@mkarimpour
@mkarimpour1
برای نجات قلعه وشاق (وشا) این اثر معتبر و زیبای #تاریخ که حرفها دارد از جنگها و اضطرابها و شوق هایی بیشمار . هنوز صدای نعره های اشک آلود و قهقهه پیروزیهای شیرین ، هنوز صدای مادران و نوزادان و شیهه ی اسبهای خسته از سفر و دعاهای سربازان در سرسرای ارتفاعات آن میپیچد... فقط گوش عاشق میخواهد و چشم فهیم...
حالا..چه !؟ حالا که ارواح قدرتمند امپراطوری های قلعه #وشاق ؛ فقط میتوانند نگاه کنند و آه بکشند . تنها میتوانند حسرت بخورند از گذر زمان و جبر بی رحمانه ای که می رود به این سنگها به این ابهت تاریخی و به این مهر پررنگی که بر شناسنامه یک شهر، یک کشور ،یک زمین کوبیده شده !
آری که جای بسی تاسف است ؛؛
#قلعه ای اسرارآمیز با برجک هایی که سر سالم از هزار جنگ و خونریزی به در برده این چنین مظلوم و مبهوت به تکه تکه شدن خویش مینگرد و هیچ خان و اربابی را بالای سر خود نمیبیند تا برای حمایت دست به دامانش شود ، تا به فریادش برسد . به فریاد خاطراتی که هزاران هزار برابر نرخ #معدن هایش می ارزند . برای دفاع از جای قدمهای کسانیکه؛ قرن ها از آن بلندی ها به نطنزی سبز نگاه میکرده اند . برای قلعه ای که مقتدرانه ایستاده تا آبروداری کند شهری را ؛ که این سالها تنهاست و ناتوان، و افسوس هیچ کدام از این مسوولینی که در خواب عمدی عمیقشان فرو رفته اند ، نه او را میفهمند و نه فرق میان بودن و نبودن این چنین آثار ارزشمندی را .
آثاری که با سختی و هزینه زیادی ساخته شده و امانت به دست ما سپرده شده اند که شاید روزی بهانه ای باشد تا سرمان را بالا بگیریم و به نیاکانمان ببالیم و غرور کنیم از این برج و باروی بزرگ که در دل آسمانها فرو رفته و نگین قدیمی #کرکس پیر نطنز بوده و هست .
ما هستیم تا شاید و باید جلوگیری از نابودی محیط زیستمان را به نتیجه برسانیم .
چه خواهد شد ..؟؟ چه خواهیم کرد..؟
#مجتبی_شریف
#قلعه_وشاق
@mkarimpour
@mkarimpour1
✍️ دل نوشته مجتبی شریف، شاعر و خواننده پُرآوازه نطنزى
برای نجات قلعه وشاق (وشا) این اثر معتبر و زیبای #تاریخ که حرفها دارد از جنگها و اضطرابها و شوق هایی بیشمار . هنوز صدای نعره های اشک آلود و قهقهه پیروزیهای شیرین ، هنوز صدای مادران و نوزادان و شیهه ی اسبهای خسته از سفر و دعاهای سربازان در سرسرای ارتفاعات آن میپیچد... فقط گوش عاشق میخواهد و چشم فهیم...
حالا..چه !؟ حالا که ارواح قدرتمند امپراطوری های قلعه #وشاق ؛ فقط میتوانند نگاه کنند و آه بکشند . تنها میتوانند حسرت بخورند از گذر زمان و جبر بی رحمانه ای که می رود به این سنگها به این ابهت تاریخی و به این مهر پررنگی که بر شناسنامه یک شهر، یک کشور ،یک زمین کوبیده شده !
آری که جای بسی تاسف است ؛؛
#قلعه ای اسرارآمیز با برجک هایی که سر سالم از هزار جنگ و خونریزی به در برده این چنین مظلوم و مبهوت به تکه تکه شدن خویش مینگرد و هیچ خان و اربابی را بالای سر خود نمیبیند تا برای حمایت دست به دامانش شود ، تا به فریادش برسد . به فریاد خاطراتی که هزاران هزار برابر نرخ #معدن هایش می ارزند . برای دفاع از جای قدمهای کسانیکه؛ قرن ها از آن بلندی ها به نطنزی سبز نگاه میکرده اند . برای قلعه ای که مقتدرانه ایستاده تا آبروداری کند شهری را ؛ که این سالها تنهاست و ناتوان، و افسوس هیچ کدام از این مسوولینی که در خواب عمدی عمیقشان فرو رفته اند ، نه او را میفهمند و نه فرق میان بودن و نبودن این چنین آثار ارزشمندی را .
آثاری که با سختی و هزینه زیادی ساخته شده و امانت به دست ما سپرده شده اند که شاید روزی بهانه ای باشد تا سرمان را بالا بگیریم و به نیاکانمان ببالیم و غرور کنیم از این برج و باروی بزرگ که در دل آسمانها فرو رفته و نگین قدیمی #کرکس پیر نطنز بوده و هست .
ما هستیم تا شاید و باید جلوگیری از نابودی محیط زیستمان را به نتیجه برسانیم .
چه خواهد شد ..؟؟ چه خواهیم کرد..؟
✍مجتبی شریف
@mkarimpour
@mkarimpour1
برای نجات قلعه وشاق (وشا) این اثر معتبر و زیبای #تاریخ که حرفها دارد از جنگها و اضطرابها و شوق هایی بیشمار . هنوز صدای نعره های اشک آلود و قهقهه پیروزیهای شیرین ، هنوز صدای مادران و نوزادان و شیهه ی اسبهای خسته از سفر و دعاهای سربازان در سرسرای ارتفاعات آن میپیچد... فقط گوش عاشق میخواهد و چشم فهیم...
حالا..چه !؟ حالا که ارواح قدرتمند امپراطوری های قلعه #وشاق ؛ فقط میتوانند نگاه کنند و آه بکشند . تنها میتوانند حسرت بخورند از گذر زمان و جبر بی رحمانه ای که می رود به این سنگها به این ابهت تاریخی و به این مهر پررنگی که بر شناسنامه یک شهر، یک کشور ،یک زمین کوبیده شده !
آری که جای بسی تاسف است ؛؛
#قلعه ای اسرارآمیز با برجک هایی که سر سالم از هزار جنگ و خونریزی به در برده این چنین مظلوم و مبهوت به تکه تکه شدن خویش مینگرد و هیچ خان و اربابی را بالای سر خود نمیبیند تا برای حمایت دست به دامانش شود ، تا به فریادش برسد . به فریاد خاطراتی که هزاران هزار برابر نرخ #معدن هایش می ارزند . برای دفاع از جای قدمهای کسانیکه؛ قرن ها از آن بلندی ها به نطنزی سبز نگاه میکرده اند . برای قلعه ای که مقتدرانه ایستاده تا آبروداری کند شهری را ؛ که این سالها تنهاست و ناتوان، و افسوس هیچ کدام از این مسوولینی که در خواب عمدی عمیقشان فرو رفته اند ، نه او را میفهمند و نه فرق میان بودن و نبودن این چنین آثار ارزشمندی را .
آثاری که با سختی و هزینه زیادی ساخته شده و امانت به دست ما سپرده شده اند که شاید روزی بهانه ای باشد تا سرمان را بالا بگیریم و به نیاکانمان ببالیم و غرور کنیم از این برج و باروی بزرگ که در دل آسمانها فرو رفته و نگین قدیمی #کرکس پیر نطنز بوده و هست .
ما هستیم تا شاید و باید جلوگیری از نابودی محیط زیستمان را به نتیجه برسانیم .
چه خواهد شد ..؟؟ چه خواهیم کرد..؟
✍مجتبی شریف
@mkarimpour
@mkarimpour1
