💠این برنامه شنیدنی است ، امروز ساعت ۱۶ ، آسیب های محیط زیستی معادن در نطنز از زبان مهندس یحیایی عضو شورای شهر طرقرود
@mkarimpour
@mkarimpour1
@mkarimpour
@mkarimpour1
🌷 به بهانه روز معلم ⬇️
✅ هر انسانى در طول عمر خود دو معلم مى تواند داشته باشد
يكى روزگار
و ديگرى آموزگار
اولى به تو مى آموزد، با تلخى و به قيمت عمر شما
دومى به تو مى آموزد، با شيرينى و به قيمت عمر خودش
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
روز معلم گرامى باد
@mkarimpour
@mkarimpour1
✅ هر انسانى در طول عمر خود دو معلم مى تواند داشته باشد
يكى روزگار
و ديگرى آموزگار
اولى به تو مى آموزد، با تلخى و به قيمت عمر شما
دومى به تو مى آموزد، با شيرينى و به قيمت عمر خودش
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
روز معلم گرامى باد
@mkarimpour
@mkarimpour1
✍️ پیام واصله 👇
به نام خداوند لوح و قلم
دوازدهم اردیبهشت هر سال
به بهانه ی نامگذاری این روز و هفته با ناممعلم فراموش نکنیم در خطه ی زر خیز شهرمان اساتید و معلمانی هنرمند ،توانمند ، غیور و نام آور با کمترین امکانات و سختی های فراوان با جان و دل کمر به آموزش فرزندان شهر و روستاهای اطراف بستند تا امروز در سراسر ایران و حتی فراتر از کشور شاهد افراد سرشناسی باشیم که با افتخار اعلام می کنند "نطنزی ام"
همه ی ما فرزندان این آب و خاک که از خوان تعلیم و تربیت اساتید دانه برچیدیم قدرشناس تلاش پیشکسوت تان فرهنگی شهرمان هستیم .
❤❤خداوند متعال ارواح در گذشتگان از این صنف را قرین رحمت و آمرزش فرماید و بر عزت زندگان شان بیافزاید ❤❤
به حرمت ⚘صلوات بر محمد و آل محمد⚘
🌺🌼دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۲🌸🏵
@mkarimpour
@mkarimpour1
به نام خداوند لوح و قلم
دوازدهم اردیبهشت هر سال
به بهانه ی نامگذاری این روز و هفته با ناممعلم فراموش نکنیم در خطه ی زر خیز شهرمان اساتید و معلمانی هنرمند ،توانمند ، غیور و نام آور با کمترین امکانات و سختی های فراوان با جان و دل کمر به آموزش فرزندان شهر و روستاهای اطراف بستند تا امروز در سراسر ایران و حتی فراتر از کشور شاهد افراد سرشناسی باشیم که با افتخار اعلام می کنند "نطنزی ام"
همه ی ما فرزندان این آب و خاک که از خوان تعلیم و تربیت اساتید دانه برچیدیم قدرشناس تلاش پیشکسوت تان فرهنگی شهرمان هستیم .
❤❤خداوند متعال ارواح در گذشتگان از این صنف را قرین رحمت و آمرزش فرماید و بر عزت زندگان شان بیافزاید ❤❤
به حرمت ⚘صلوات بر محمد و آل محمد⚘
🌺🌼دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۲🌸🏵
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠به بهانه دوازدهم اردیبهشت، روز معلم
🔹استاد قربانعلی کریمپور ، شاید اولین معلم نطنزی بود که موفق گردید مدرک فوق لیسانس خود را در سال ۱۳۴۷ از دانشگاه تهران اخذ نماید و به پدر فرهنگ نطنز نامیده شد، روحش شاد و یادش گرامی باد
🌸روز معلم را به تمامی تلاشگران عرصه تعلیم و تربیت تبریک می گويیم
@mkarimpour
@mkarimpour1
🔹استاد قربانعلی کریمپور ، شاید اولین معلم نطنزی بود که موفق گردید مدرک فوق لیسانس خود را در سال ۱۳۴۷ از دانشگاه تهران اخذ نماید و به پدر فرهنگ نطنز نامیده شد، روحش شاد و یادش گرامی باد
🌸روز معلم را به تمامی تلاشگران عرصه تعلیم و تربیت تبریک می گويیم
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠 فیش حقوقی عجیب و باور نکردنی یک معلم در دوران قاجار
موسسه مطالعات تاریخ معاصر با انتشار تصویر حکم صادره برای یک معلم کلاس چهارم ابتدایی، میزان حقوق نامبرده را نیز اعلام کرده است.
این حکم در سال ۱۳۳۸ هجری قمری صادر شده که مطابق ۱۲۹۸ شمسی است. در حکم صادره برای میرزا کریمخان میزان حقوق ماهانه ۲۱۰ قران تعیین شده است.
قران واحد پول دوره قاجار بود و بعدا به ریال تبدیل شد و هر یک قران معادل یک ریال به حساب میآمد. به این ترتیب حقوق میرزا کریمخان ماهانه ۲۱۰ ریال بوده است.
بر اساس گزارشهای پراکندهای که در اسناد تاریخی وجود دارد قیمت هر متر خانه معمولی در تهران در مقطع زمانی فوقالذکر بین ۱۰ تا ۲۰ ریال بوده است.
@mkarimpour
@mkarimpour1
موسسه مطالعات تاریخ معاصر با انتشار تصویر حکم صادره برای یک معلم کلاس چهارم ابتدایی، میزان حقوق نامبرده را نیز اعلام کرده است.
این حکم در سال ۱۳۳۸ هجری قمری صادر شده که مطابق ۱۲۹۸ شمسی است. در حکم صادره برای میرزا کریمخان میزان حقوق ماهانه ۲۱۰ قران تعیین شده است.
قران واحد پول دوره قاجار بود و بعدا به ریال تبدیل شد و هر یک قران معادل یک ریال به حساب میآمد. به این ترتیب حقوق میرزا کریمخان ماهانه ۲۱۰ ریال بوده است.
بر اساس گزارشهای پراکندهای که در اسناد تاریخی وجود دارد قیمت هر متر خانه معمولی در تهران در مقطع زمانی فوقالذکر بین ۱۰ تا ۲۰ ریال بوده است.
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠پیشینه مدارس و محصلین شهرستان نطنز
🔹 نطنز در اسفند ۱۳۳۱ دارای ۲۳ مدرسه و حدود ۱۴۰۰ دانش آموز بوده است
🔸دبیرستان سپهر :
۳ کلاس _۶معلم_۸۶ محصل
🔹دبستان سپهر:
۶کلاس_۶معلم_۲۰۲ محصل
🔸دبستان افوشته
۶کلاس_۵معلم_۱۶۱محصل
🔹دبستان رازی برز:
۶کلاس_۴معلم_۱۲۰محصل پسر و ۱۷ محصل دختر
🔸دبستان دانشوری ابیانه:
۶کلاس_۵معلم_۱۴۲محصل
🔹دبستان فیاض خالدآباد:
۶کلاس_۳معلم_؟محصل
🔸دبستان فیض طرقرود:
۶کلاس_۳معلم_۵۵محصل
🔹دبستان منوچهری چیمه:
۵کلاس_۲معلم_؟محصل
🔸دبستان خفر:
۵کلاس_۳معلم_۵۵محصل
🔹دبستان خاقانی هنجن:
۵کلاس_۲معلم_۶۰ محصل پسر و ۲ محصل دختر
🔸دبستان دخترانه حکیم نظامی نطنز:
۴کلاس_۳معلم_۴۴محصل
🔹دبستان دخترانه شکوفه افوشته:
۴کلاس_۲معلم_۴۲محصل
🔸دبستان نوبنیاد اوره: ۴کلاس_۲معلم_۴۴محصل پسر و ۳ محصل دختر
🔹دبستان یارند:
۴کلاس_یک معلم_۳۱محصل
🔸دبستان عطار کمجان:
۴کلاس_یک معلم_۲۹محصل پسر و ۱۰ محصل دختر
🔹دبستان کلیم فریزهند:
۴کلاس_؟معلم_؟محصل
🔸دبستان نوبنیاد ده آباد:
۴کلاس_۲معلم_۴۴محصل
🔹دبستان سعدی بادرود:
۴کلاس_۲معلم_۶۲ محصل
🔸دبستان نوبنیاد کشه:
۴کلاس_یک معلم_۶۰ محصل
🔹دبستان فرخی طار؛
۴کلاس_۲معلم_۴۲محصل پسر و ۲۴محصل دختر
🔺 نکته قابل توجه اینکه خیلی از روستاهای نطنز از قبیل برز و ابیانه از جمعیت دانش آموزی قابل توجهی برخوردار بوده اند
منبع: کتاب « فروغ فرهنگ نطنز » تألیف غلامرضا علی رحیمی
@mkarimpour
@mkarimpour1
🔹 نطنز در اسفند ۱۳۳۱ دارای ۲۳ مدرسه و حدود ۱۴۰۰ دانش آموز بوده است
🔸دبیرستان سپهر :
۳ کلاس _۶معلم_۸۶ محصل
🔹دبستان سپهر:
۶کلاس_۶معلم_۲۰۲ محصل
🔸دبستان افوشته
۶کلاس_۵معلم_۱۶۱محصل
🔹دبستان رازی برز:
۶کلاس_۴معلم_۱۲۰محصل پسر و ۱۷ محصل دختر
🔸دبستان دانشوری ابیانه:
۶کلاس_۵معلم_۱۴۲محصل
🔹دبستان فیاض خالدآباد:
۶کلاس_۳معلم_؟محصل
🔸دبستان فیض طرقرود:
۶کلاس_۳معلم_۵۵محصل
🔹دبستان منوچهری چیمه:
۵کلاس_۲معلم_؟محصل
🔸دبستان خفر:
۵کلاس_۳معلم_۵۵محصل
🔹دبستان خاقانی هنجن:
۵کلاس_۲معلم_۶۰ محصل پسر و ۲ محصل دختر
🔸دبستان دخترانه حکیم نظامی نطنز:
۴کلاس_۳معلم_۴۴محصل
🔹دبستان دخترانه شکوفه افوشته:
۴کلاس_۲معلم_۴۲محصل
🔸دبستان نوبنیاد اوره: ۴کلاس_۲معلم_۴۴محصل پسر و ۳ محصل دختر
🔹دبستان یارند:
۴کلاس_یک معلم_۳۱محصل
🔸دبستان عطار کمجان:
۴کلاس_یک معلم_۲۹محصل پسر و ۱۰ محصل دختر
🔹دبستان کلیم فریزهند:
۴کلاس_؟معلم_؟محصل
🔸دبستان نوبنیاد ده آباد:
۴کلاس_۲معلم_۴۴محصل
🔹دبستان سعدی بادرود:
۴کلاس_۲معلم_۶۲ محصل
🔸دبستان نوبنیاد کشه:
۴کلاس_یک معلم_۶۰ محصل
🔹دبستان فرخی طار؛
۴کلاس_۲معلم_۴۲محصل پسر و ۲۴محصل دختر
🔺 نکته قابل توجه اینکه خیلی از روستاهای نطنز از قبیل برز و ابیانه از جمعیت دانش آموزی قابل توجهی برخوردار بوده اند
منبع: کتاب « فروغ فرهنگ نطنز » تألیف غلامرضا علی رحیمی
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠 در روز بزرگداشت مقام معلم ، بی مناسبت نیست که یادی شود از معلمین آسمانی از خاندان کریمپور
🔹روحشان شاد و یادشان گرامی
@mkarimpour
@mkarimpour1
🔹روحشان شاد و یادشان گرامی
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠 به بهانه بزرگداشت مقام معلم
⬅️«خيلي معلم سخت گيري بود. از او حساب مي برديم . جذبه زيادي داشت. اما حالا وقتي به او فکر مي کنم ، مي بينم سخت گيري هايش همه از سر دلسوزي بود». اين صحبتهاي مهدي است . يکي از دانش آموزان مرحوم قربانعلي کريم پور نطنزي. معلمي که تقريبا نسل قديم همه شهرها و روستاهاي نطنز، طعم حضور دلسوزانه او در کنار خود را چشيده اند. نسلي که وقتي پاي صحبتهاي آنها مي نشيني جز خوبي کمتر چيزي مي تواني از زبان آنها درباره اين معلم مهربانشان بشنوي. معلمي که البته فقط يک معلم نبود. او استادي چيره دست بود. هنرمندي خود آموخته که بدون حضور در کلاس درس استاد ، خود استاد شده بود. نسل جديد براي ديدن هنرمندي او ،نياز به نشستن پاي صحبت هاي نسل قديمي اين شهرستان را ندارند. کافي است نگاهي به هنرهاي دستي قديمي در خانه هاي مردمان اين ديار بيندازند. نقش هاي زيباي مانده از او، بر روي گلدان ها و سفالين هاي ديگر، هنوز انگشت حيرت را در دهان بينندگانش فرو مي برد و همه را در هنرمندي يک نابغه، مدهوش مي کند. نابغه اي که عنوان نابغه واقعا برازنده اوست. آخر او در روزگاراني که وکيلانش با داشتن سواد خواندن و نوشتن در صدر قرار مي گرفتند، به مدارج بالاي علمي رسيد و به قول امروزي ها کارشناسي ارشد يا فوق ليسانس گرفت. مدرکي که آن روزها براي خيلي ها آرزويش هم محال به نظر مي رسيد. آرزويي که هر چند براي او واقعيت شد اما او را از اصل خويش دور نساخت. اصلي به نام از مردم بودن، با مردم بودن و براي مردم بودن. او بي توجه به تمام آنچه که در دنيا مي تواند آدم را براي فخر فروختن قلقلک دهد در شهرش و در کنار مردمان شهرش باقي ماند و غم مردمانش را غم خود ساخت. بي ادا و بدون بازي. بدون اينکه منتي را بر کسي بگذارد و کسي را وامدار خود بداند و بگويد چون در غمتان شريک بودم و در شاديتان واجب الشريکم. او عمري خدمت کرد، آن هم صادقانه و از سر صفا. در هيات هاي مذهبي براي مردم مداحت کرد و در مجالس تعزيت مردمان اين شهر تسليت گوي عزايشان شد و زبان قدردان آنها در مقابل مردم تا هم دوست داشتن را فرياد زند و هم دوست داشته شدن را. او از نبوغش هم البته براي کم کردن آلام مردم بهره برد. در هر کجا که توانست. از کم کردن رنج هزينه هاي يک مراسم عزاداري گرفته تا سخنراني در مقابل مسئولين و بيان مشکلات مردم. در يک کلام او هر آنچه داشت براي مردم شهرش در طبق اخلاص گذاشت و رفت. او رفت اما هست. در ذهن و ياد مردم. در خاطره هاي خوبي که مردمان اين ديار تعريف مي کنند. در اقدامات ماندگاري که هنوز منفعتش نصيب همه مردم مي شود و خلاصه در خيلي جاهاي ديگر. او هست تا به همه ثابت شود خوبي و خوب بودن، صادق و خالص بودن ، عاشق و مردم دوست بودن و بزرگي و بزرگ منشي هيچگاه فراموش نمي شود. هيچگاه. شادي روح چهره ماندگار علم، هنر، فرهنگ و ادب نطنز مرحوم قربانعلي کريم پور نطنزي فاتحه و صلوات / آرشیو کانال خبری نطنز
@mkarimpour
@mkarimpour1
⬅️«خيلي معلم سخت گيري بود. از او حساب مي برديم . جذبه زيادي داشت. اما حالا وقتي به او فکر مي کنم ، مي بينم سخت گيري هايش همه از سر دلسوزي بود». اين صحبتهاي مهدي است . يکي از دانش آموزان مرحوم قربانعلي کريم پور نطنزي. معلمي که تقريبا نسل قديم همه شهرها و روستاهاي نطنز، طعم حضور دلسوزانه او در کنار خود را چشيده اند. نسلي که وقتي پاي صحبتهاي آنها مي نشيني جز خوبي کمتر چيزي مي تواني از زبان آنها درباره اين معلم مهربانشان بشنوي. معلمي که البته فقط يک معلم نبود. او استادي چيره دست بود. هنرمندي خود آموخته که بدون حضور در کلاس درس استاد ، خود استاد شده بود. نسل جديد براي ديدن هنرمندي او ،نياز به نشستن پاي صحبت هاي نسل قديمي اين شهرستان را ندارند. کافي است نگاهي به هنرهاي دستي قديمي در خانه هاي مردمان اين ديار بيندازند. نقش هاي زيباي مانده از او، بر روي گلدان ها و سفالين هاي ديگر، هنوز انگشت حيرت را در دهان بينندگانش فرو مي برد و همه را در هنرمندي يک نابغه، مدهوش مي کند. نابغه اي که عنوان نابغه واقعا برازنده اوست. آخر او در روزگاراني که وکيلانش با داشتن سواد خواندن و نوشتن در صدر قرار مي گرفتند، به مدارج بالاي علمي رسيد و به قول امروزي ها کارشناسي ارشد يا فوق ليسانس گرفت. مدرکي که آن روزها براي خيلي ها آرزويش هم محال به نظر مي رسيد. آرزويي که هر چند براي او واقعيت شد اما او را از اصل خويش دور نساخت. اصلي به نام از مردم بودن، با مردم بودن و براي مردم بودن. او بي توجه به تمام آنچه که در دنيا مي تواند آدم را براي فخر فروختن قلقلک دهد در شهرش و در کنار مردمان شهرش باقي ماند و غم مردمانش را غم خود ساخت. بي ادا و بدون بازي. بدون اينکه منتي را بر کسي بگذارد و کسي را وامدار خود بداند و بگويد چون در غمتان شريک بودم و در شاديتان واجب الشريکم. او عمري خدمت کرد، آن هم صادقانه و از سر صفا. در هيات هاي مذهبي براي مردم مداحت کرد و در مجالس تعزيت مردمان اين شهر تسليت گوي عزايشان شد و زبان قدردان آنها در مقابل مردم تا هم دوست داشتن را فرياد زند و هم دوست داشته شدن را. او از نبوغش هم البته براي کم کردن آلام مردم بهره برد. در هر کجا که توانست. از کم کردن رنج هزينه هاي يک مراسم عزاداري گرفته تا سخنراني در مقابل مسئولين و بيان مشکلات مردم. در يک کلام او هر آنچه داشت براي مردم شهرش در طبق اخلاص گذاشت و رفت. او رفت اما هست. در ذهن و ياد مردم. در خاطره هاي خوبي که مردمان اين ديار تعريف مي کنند. در اقدامات ماندگاري که هنوز منفعتش نصيب همه مردم مي شود و خلاصه در خيلي جاهاي ديگر. او هست تا به همه ثابت شود خوبي و خوب بودن، صادق و خالص بودن ، عاشق و مردم دوست بودن و بزرگي و بزرگ منشي هيچگاه فراموش نمي شود. هيچگاه. شادي روح چهره ماندگار علم، هنر، فرهنگ و ادب نطنز مرحوم قربانعلي کريم پور نطنزي فاتحه و صلوات / آرشیو کانال خبری نطنز
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠ارزش مقام معلم در جهان:
ایتالیا :
سه گروه نباید پشت چراغ قرمز بمانند؛
آمبولانس،آتش نشانی،معلمان.
فرانسه :
ثروتمندان در محدود ی شهرک فرهنگیان خانه میخرند تا به همسایگی با معلمان افتخار کنند.
سوئد :
فرزند اولم پزشک است،اما بچه دومم فکر بهتری دارد او میخواهد معلم شود.
آلمان :
"مرکل" خطاب به پزشکان معترض؛
شما توقع نداشته باشید که حقوق شما از حقوق معلمانی که شما را تربیت کرده اند،بیشتر باشد .
انگلستان :
این بچه نابغه است،او توان معلمی دارد.
ایران :
چرا معلم ها تابستون ها حقوق میگیرن...
@mkarimpour
@mkarimpour1
ایتالیا :
سه گروه نباید پشت چراغ قرمز بمانند؛
آمبولانس،آتش نشانی،معلمان.
فرانسه :
ثروتمندان در محدود ی شهرک فرهنگیان خانه میخرند تا به همسایگی با معلمان افتخار کنند.
سوئد :
فرزند اولم پزشک است،اما بچه دومم فکر بهتری دارد او میخواهد معلم شود.
آلمان :
"مرکل" خطاب به پزشکان معترض؛
شما توقع نداشته باشید که حقوق شما از حقوق معلمانی که شما را تربیت کرده اند،بیشتر باشد .
انگلستان :
این بچه نابغه است،او توان معلمی دارد.
ایران :
چرا معلم ها تابستون ها حقوق میگیرن...
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠بمناسبت روز معلم و بياد پدر و استادم .
در خانه يك معلم همه چيز در قلم و كاغذ و كتاب خلاصه مى شود . پدر و من در حال نوشتن
@mkarimpour
@mkarimpour1
در خانه يك معلم همه چيز در قلم و كاغذ و كتاب خلاصه مى شود . پدر و من در حال نوشتن
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠اى معلم بزرگ
تو تنها كسى بودى كه از سن ده سالگى برايت ابلاغ معلمى صادر شد
وتا پایان عمرت بدون وقفه به شاگردانت درس زندگى آموختى
نام تو هميشه در يادها زنده خواهد ماند
🔹 در روز معلم و همه ایام ، سعی می کنیم قدردان همه معلمان نیکو سرشت و فداکارمان باشیم
@mkarimpour
@mkarimpour1
تو تنها كسى بودى كه از سن ده سالگى برايت ابلاغ معلمى صادر شد
وتا پایان عمرت بدون وقفه به شاگردانت درس زندگى آموختى
نام تو هميشه در يادها زنده خواهد ماند
🔹 در روز معلم و همه ایام ، سعی می کنیم قدردان همه معلمان نیکو سرشت و فداکارمان باشیم
@mkarimpour
@mkarimpour1
#انسانیت
درسي اخلاقی از سهراب سپهری
سخت آشفته و غمگین بودم
به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند،
درس ومشق خود را…
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند…
خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم...
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !
اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم...
سومی می لرزید...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود...
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف،
آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید...
” پاک تنبل شده ای بچه بد ”
" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"
” ما نوشتیم آقا ”
بازکن دستت را...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله سختی کرد...
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کردو سپس ساکت شد...
همچنان می گریید...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله
ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز،کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ……
گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن
چون نگاهش کردم،
عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید …..
صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر
سوی من می آیند...
خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای،
یا که دعوا شاید
سخت در اندیشه ی آنان بودم
پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما ”
گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو وکنارچشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا …….
چشمم افتاد به چشم کودک...
غرق اندوه و تاثرگشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر ….
من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم
عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام ….
او به من یاد بداد درس زیبایی را...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی
یا چرا اصلا من
عصبانی باشم
با محبت شاید،
گرهی بگشایم
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...
@mkarimpour
@mkarimpour1
درسي اخلاقی از سهراب سپهری
سخت آشفته و غمگین بودم
به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند،
درس ومشق خود را…
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند…
خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم...
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !
اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم...
سومی می لرزید...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود...
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف،
آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید...
” پاک تنبل شده ای بچه بد ”
" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"
” ما نوشتیم آقا ”
بازکن دستت را...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله سختی کرد...
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کردو سپس ساکت شد...
همچنان می گریید...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله
ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز،کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ……
گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن
چون نگاهش کردم،
عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید …..
صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر
سوی من می آیند...
خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای،
یا که دعوا شاید
سخت در اندیشه ی آنان بودم
پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما ”
گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو وکنارچشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا …….
چشمم افتاد به چشم کودک...
غرق اندوه و تاثرگشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر ….
من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم
عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام ….
او به من یاد بداد درس زیبایی را...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی
یا چرا اصلا من
عصبانی باشم
با محبت شاید،
گرهی بگشایم
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠در روز معلم ، ياد استاد قربانعلى كريمپور ، پدر فرهنگ نطنز و تمامى تلاشگران عرصه تعليم و تربيت را گرامى مى داريم
@mkarimpour
@mkarimpour1
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠 عكس تاريخى از معلمان آسمانی :
🔹كريمپور _صفارى _ انصارى
🔹روحشان شاد و يادشان گرامى باد
@mkarimpour
@mkarimpour1
🔹كريمپور _صفارى _ انصارى
🔹روحشان شاد و يادشان گرامى باد
@mkarimpour
@mkarimpour1
✍️ پیام واصله 👇
سلام و درود به روح بلند معلم و استاد فرهیخته حاج قربانعلی کریمپور
همزمان با بزرگداشت روز معلم یاد و خاطره بزرگ استاد و معلم فرهیخته ،هنرمند گرامی ، سخنور و سخندان نیک اندیش و دلسوز نطنز مرحوم قربانعلی کریمپور را گرامی می داریم .
روحش شاد و یادش گرامی
@mkarimpour
@mkarimpour1
سلام و درود به روح بلند معلم و استاد فرهیخته حاج قربانعلی کریمپور
همزمان با بزرگداشت روز معلم یاد و خاطره بزرگ استاد و معلم فرهیخته ،هنرمند گرامی ، سخنور و سخندان نیک اندیش و دلسوز نطنز مرحوم قربانعلی کریمپور را گرامی می داریم .
روحش شاد و یادش گرامی
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠 بمناسبت روز معلم
يادى از استاد قربانعلى كريمپور ( چهره ماندگار علم و هنر و فرهنگ )
همه ما دو معلم داريم :
يكى روزگار كه بما مى آموزاند به تلخى و بقيمت عمرمان
ديگرى آموزگار كه بما مى آموزاند به شيرينى و بقيمت عمر خودش
همه ساله در روز دوازدهم ارديبهشت به بهانه بزرگداشت مقام معلم بديدن پدر مى رفتيم ، پدر نه تنها معلم ما پنج فرزند خود بود، بلكه معلم تمامى شهر بود ، بى جهت نبود كه بوى لقب پدر فرهنگ شهر داده بودند . در خانواده ما پدر و دو خواهرم معلم بودند و شايد جمع ساليان تدريس آنها به حدود يك قرن مى رسيد . پدر در ۵۵ سال قبل با داشتن شش فرزند موفق شده بود عليرغم كمبود امكانات و ضعف مالى و تدريس و كار در كارگاه هاى سفالگرى ، فوق ليسانس خود را از دانشگاه تهران اخذ نمايد و با اينكه فرصت هاى زيادى براى كسب مسؤليت هاى سياسى و فرهنگى و مديريتى پيش روى وى بود، ماندن در زادگاهش را ترجيح داده بود . همه عشق وى خلاصه شده بود درنطنز و خدمت بمردم و تعليم و تربيت فرزندان اين ديار . در آنروزها اكثر همكاران وى و حتى رياست آموزش و پرورش نطنز در سطح سيكل يا حداكثر ديپلم بودند ولى پدر با داشتن فوق ليسانس در اين شهر محروم ماند و در سمت معلمى بخدمت خود ادامه داد . در همه زمينه هاى اجتماعى و فرهنگى و مذهبى فعال و پيشقدم بود . توانايى تدريس همه دروس دبيرستان را داشت و منحصر به يك درس خاص نبود . تنها كسى بود كه حافظ قران بود و در ماه مبارك رمضان دو هيأت قرائت قران را اداره مى كرد و چشم بسته اغلاط قاريان را اصلاح مى كرد . در ايام محرم نوحه خوانى وى منحصر بفرد بود هميشه از شجاعت و رشادت قهرمانان كربلا مى خواند وى از اشعار و مرثيه هاى ابوالزوجه اش ملا محمد توسليان عارف و حكيم و شاعر پرآوازه استفاده ميكرد و بعلت نبوغ و حافظه سرشارش هيچگاه اين اشعار را ننوشت و از حفظ مى خواند بهمين جهت هيچ نسخه اى از نوحه ها باقى نمانده است . در مرافعات مردم نقش مصلح و داورى إيفاء مى كرد . او درس زندگى بهمه ميداد . شاگردانش كه هر كدام بمدارج عاليه تحصيلى رسيده و يا در هرقسمتى كه مشغول خدمت بمردم هستند همه پيشرفت خود را مرهون اين معلم بزرگ مى دانند و حتى خشم و غضب استاد را بديده منت مى نهادند و پس از سالها به نيكى از وى ياد مى كنند . آرى اين معلم بزرگ يك عمر همچون شمع سوخت تا روشنى بخش ديگران باشد . روحش شاد و يادش گرامى باد
فرزند و شاگرد استاد : مسعودكريمپورنطنزى
@mkarimpour
@mkarimpour1
يادى از استاد قربانعلى كريمپور ( چهره ماندگار علم و هنر و فرهنگ )
همه ما دو معلم داريم :
يكى روزگار كه بما مى آموزاند به تلخى و بقيمت عمرمان
ديگرى آموزگار كه بما مى آموزاند به شيرينى و بقيمت عمر خودش
همه ساله در روز دوازدهم ارديبهشت به بهانه بزرگداشت مقام معلم بديدن پدر مى رفتيم ، پدر نه تنها معلم ما پنج فرزند خود بود، بلكه معلم تمامى شهر بود ، بى جهت نبود كه بوى لقب پدر فرهنگ شهر داده بودند . در خانواده ما پدر و دو خواهرم معلم بودند و شايد جمع ساليان تدريس آنها به حدود يك قرن مى رسيد . پدر در ۵۵ سال قبل با داشتن شش فرزند موفق شده بود عليرغم كمبود امكانات و ضعف مالى و تدريس و كار در كارگاه هاى سفالگرى ، فوق ليسانس خود را از دانشگاه تهران اخذ نمايد و با اينكه فرصت هاى زيادى براى كسب مسؤليت هاى سياسى و فرهنگى و مديريتى پيش روى وى بود، ماندن در زادگاهش را ترجيح داده بود . همه عشق وى خلاصه شده بود درنطنز و خدمت بمردم و تعليم و تربيت فرزندان اين ديار . در آنروزها اكثر همكاران وى و حتى رياست آموزش و پرورش نطنز در سطح سيكل يا حداكثر ديپلم بودند ولى پدر با داشتن فوق ليسانس در اين شهر محروم ماند و در سمت معلمى بخدمت خود ادامه داد . در همه زمينه هاى اجتماعى و فرهنگى و مذهبى فعال و پيشقدم بود . توانايى تدريس همه دروس دبيرستان را داشت و منحصر به يك درس خاص نبود . تنها كسى بود كه حافظ قران بود و در ماه مبارك رمضان دو هيأت قرائت قران را اداره مى كرد و چشم بسته اغلاط قاريان را اصلاح مى كرد . در ايام محرم نوحه خوانى وى منحصر بفرد بود هميشه از شجاعت و رشادت قهرمانان كربلا مى خواند وى از اشعار و مرثيه هاى ابوالزوجه اش ملا محمد توسليان عارف و حكيم و شاعر پرآوازه استفاده ميكرد و بعلت نبوغ و حافظه سرشارش هيچگاه اين اشعار را ننوشت و از حفظ مى خواند بهمين جهت هيچ نسخه اى از نوحه ها باقى نمانده است . در مرافعات مردم نقش مصلح و داورى إيفاء مى كرد . او درس زندگى بهمه ميداد . شاگردانش كه هر كدام بمدارج عاليه تحصيلى رسيده و يا در هرقسمتى كه مشغول خدمت بمردم هستند همه پيشرفت خود را مرهون اين معلم بزرگ مى دانند و حتى خشم و غضب استاد را بديده منت مى نهادند و پس از سالها به نيكى از وى ياد مى كنند . آرى اين معلم بزرگ يك عمر همچون شمع سوخت تا روشنى بخش ديگران باشد . روحش شاد و يادش گرامى باد
فرزند و شاگرد استاد : مسعودكريمپورنطنزى
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠 به بهانه روز معلم
✍️ يك اثر استثنايى و بى نظير، نمونه دستخط زنده یاد استاد قربانعلى كريمپور(پدرفرهنگ نطنز)در سن ٩ سالگى وقتى كه در سال ١٣١١محصل سال چهارم مدرسه نطنز بوده
@mkarimpour
@mkarimpour1
✍️ يك اثر استثنايى و بى نظير، نمونه دستخط زنده یاد استاد قربانعلى كريمپور(پدرفرهنگ نطنز)در سن ٩ سالگى وقتى كه در سال ١٣١١محصل سال چهارم مدرسه نطنز بوده
@mkarimpour
@mkarimpour1