🚩 خاطره | انتشار خبر ارتحال آیت الله حاج آقا حسن قمی + لطف ايشان در عالم رويا
🔖 ۲۱ خرداد سال ۱۳۸۶ ساعت حدودا ۱۰ صبح وارد دفتر شیعه نیوز شدم ( ۶ سال دفتر شیعه نیوز ابتدای خیابان چهارمردان یا انقلاب قم بود ) فکس دفتر را چک کردم دیدم از مشهد فکسی با این عنوان آمده : آیت الله حاج آقا حسن قمی دارفانی را وداع گفت و اطلاعاتی درباره مراسم تشییع و تدفین ایشان در ادامه آمده بود ... سریع سیستم را روشن کردم و عموم خبرگزاری های داخلی را رصد کردم که ما به نقل از یک خبرگزاری حکومتی این خبر را منتشر کنیم، حقیقتا با توجه به جو آن روزها انتشار خبر ارتحال حاج آقا حسن قمی، های ریسک بود ... هر چه گشتم دیدم هیچ خبری نیست اگر اشتباه نکنم یکساعت دست دست کردم شاید خبری منتشر شود که نشد ... مقابل میز کارم یک تصویر بزرگ از ضریح شش گوشه حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام بود، داشتم فکر میکردم چه کنم که چشمم به تصویر ضریح افتاد به حضرت عرض کردم آقاجان، ایشان فرزند شما هستند ما هم اندازه کافی مورد اتهام هستیم، ما خبر را کار می کنیم شما هم از ما محافظت بفرمایید .. خبر را که حدود ۱۱:۳۰ منتشر کردیم یکساعت طول نکشید حتی خبرگزاری فارس که معمولا از شیعه نیوز خبر نقل نمیکرد خبر ارتحال حاج آقا حسن قمی را به نقل از شیعه نیوز منتشر کرد و رهبر انقلاب هم عصر پیام تسلیت صادر نمودند ...
🔖 دو سه روز بعد خواب دیدم با تعدادی از بزرگان وارد یک منزلی شدیم، منزل شمالی بود ابتدا حیاط مستطیل باصفایی داشت بعد به اتاق نسبتا بزرگی رسیدیم، همه داخل شدیم، سه طرف اتاق کنار دیوار پتو انداخته شده بود و در مقابل یک میز طلبگی کوچک بود و پشت آن یک پیرمردی معمم نشسته بود، در عالم رویا به فردی که کنارم نشسته بود گفتم این آقا چه کسی هستند؟
او گفت : حاج آقا حسن قمی ... در عالم خواب اولین باری بود که ایشان را میدیدم ، البته در زمان حیات هم مع الاسف توفیق دیدن ایشان را از نزدیک نداشتم، مدتی نشستیم خادم ایشان چای آورد ( یادم نمی آید که حاج آقا حسن با کسی صحبت کردند ) بعد همه بلند شدیم که منزل را ترک کنیم، حاج آقا حسن قمی هم بلند شدند تا وسط حیاط آمده و تک تک با همه دست دادند، من نفر آخر جمع بودم که با ایشان خداحافظی کردم، مثل دیگران به ایشان دست دادم که بروم، حاج آقا حسن بنده را به طرف خود کشیدند و معانقه کردند، در عالم رویا تعجب کردم که چرا ایشان به من لطف مضاعف نشان دادند ....
🔖 با همین علامت سوال از منزل ایشان خارج و سپس از خواب بیدار شدم .... هنگامی که بیدار شدم و خواب را مرور کردم متوجه شدم #حاج_آقا_حسن_قمی خواستند در عالم رویا نسبت انتشار خبر ارتحالشان بذل توجهی کرده باشند ....
🔖 داستان فوق را تعریف کردم که به این نتيجه برسيم : حاشا و کلا که اجداد بزرگوار ایشان خصوصا حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) هنگام مرگ، شب اول قبر و قیامت نوکرانشان (شیعیان) را فراموش کنند .... ان شاءلله ....
⏰ @masoudbahraini
🔖 كانال مسعود بحرينے (عبدالحسین)
🔖 ۲۱ خرداد سال ۱۳۸۶ ساعت حدودا ۱۰ صبح وارد دفتر شیعه نیوز شدم ( ۶ سال دفتر شیعه نیوز ابتدای خیابان چهارمردان یا انقلاب قم بود ) فکس دفتر را چک کردم دیدم از مشهد فکسی با این عنوان آمده : آیت الله حاج آقا حسن قمی دارفانی را وداع گفت و اطلاعاتی درباره مراسم تشییع و تدفین ایشان در ادامه آمده بود ... سریع سیستم را روشن کردم و عموم خبرگزاری های داخلی را رصد کردم که ما به نقل از یک خبرگزاری حکومتی این خبر را منتشر کنیم، حقیقتا با توجه به جو آن روزها انتشار خبر ارتحال حاج آقا حسن قمی، های ریسک بود ... هر چه گشتم دیدم هیچ خبری نیست اگر اشتباه نکنم یکساعت دست دست کردم شاید خبری منتشر شود که نشد ... مقابل میز کارم یک تصویر بزرگ از ضریح شش گوشه حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام بود، داشتم فکر میکردم چه کنم که چشمم به تصویر ضریح افتاد به حضرت عرض کردم آقاجان، ایشان فرزند شما هستند ما هم اندازه کافی مورد اتهام هستیم، ما خبر را کار می کنیم شما هم از ما محافظت بفرمایید .. خبر را که حدود ۱۱:۳۰ منتشر کردیم یکساعت طول نکشید حتی خبرگزاری فارس که معمولا از شیعه نیوز خبر نقل نمیکرد خبر ارتحال حاج آقا حسن قمی را به نقل از شیعه نیوز منتشر کرد و رهبر انقلاب هم عصر پیام تسلیت صادر نمودند ...
🔖 دو سه روز بعد خواب دیدم با تعدادی از بزرگان وارد یک منزلی شدیم، منزل شمالی بود ابتدا حیاط مستطیل باصفایی داشت بعد به اتاق نسبتا بزرگی رسیدیم، همه داخل شدیم، سه طرف اتاق کنار دیوار پتو انداخته شده بود و در مقابل یک میز طلبگی کوچک بود و پشت آن یک پیرمردی معمم نشسته بود، در عالم رویا به فردی که کنارم نشسته بود گفتم این آقا چه کسی هستند؟
او گفت : حاج آقا حسن قمی ... در عالم خواب اولین باری بود که ایشان را میدیدم ، البته در زمان حیات هم مع الاسف توفیق دیدن ایشان را از نزدیک نداشتم، مدتی نشستیم خادم ایشان چای آورد ( یادم نمی آید که حاج آقا حسن با کسی صحبت کردند ) بعد همه بلند شدیم که منزل را ترک کنیم، حاج آقا حسن قمی هم بلند شدند تا وسط حیاط آمده و تک تک با همه دست دادند، من نفر آخر جمع بودم که با ایشان خداحافظی کردم، مثل دیگران به ایشان دست دادم که بروم، حاج آقا حسن بنده را به طرف خود کشیدند و معانقه کردند، در عالم رویا تعجب کردم که چرا ایشان به من لطف مضاعف نشان دادند ....
🔖 با همین علامت سوال از منزل ایشان خارج و سپس از خواب بیدار شدم .... هنگامی که بیدار شدم و خواب را مرور کردم متوجه شدم #حاج_آقا_حسن_قمی خواستند در عالم رویا نسبت انتشار خبر ارتحالشان بذل توجهی کرده باشند ....
🔖 داستان فوق را تعریف کردم که به این نتيجه برسيم : حاشا و کلا که اجداد بزرگوار ایشان خصوصا حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) هنگام مرگ، شب اول قبر و قیامت نوکرانشان (شیعیان) را فراموش کنند .... ان شاءلله ....
⏰ @masoudbahraini
🔖 كانال مسعود بحرينے (عبدالحسین)