| #تحلیل_خودمانی |
🔸این قسمت: مدیر بی برنامه
✍مهدی معصومی
بی تردید پیمودن هر مسیری هر چند کوتاه بدون داشتن نقشه ی راه و مختصاتِ مسیر؛ دشوار و چه بسا با گمراهی همراه باشد.
وقتی راه را بلد نباشیم، تغییر در میزانِ سرعتِ پیمایش، تغییری در اصل ماجرا ایجاد نمی کند، بلکه شاید فقط تعداد آزمون و خطاهایمان را بالا ببرد و بر خستگی مان بیافزاید!
با این مقدمه، زیاد می بینیم مدیران و مسئولانی را که دائم در تلاش هستند، اما در عمل امورات تحت مدیریت شان آنگونه که باید پیش نمی روند!
اینجا مشکل در کم کاری نیست، بلکه نقطه ضعف در عدم وجود برنامه است؛ مدیران بی برنامه هر چقدر که پرکار و پرانرژی باشند، اما در عمل به نوعی از #روزمرگی_پرمشغله دچار می شوند!
بی برنامه بودن یک مدیر ریشه در عدم اعتقاد وی به مطالعات و نظرات کارشناسی دارد؛ (این بی اعتقادی نیز خود دلایل مختلفی همچون سطح نازل دانش، بهره ی هوشی پایین، خودکامگی و غرور، فساد و رانت و ... دارد که البته قصدی برای پرادختن به جزئیات آن در این مقال نیست.) و لذا مدیر بی برنامه تمایل دارد تا پروژه هایی را تعریف و یا مدیریت کند که #فاز_مطالعاتی [آنگونه که در معنای واقعی کلمه اش تعریف می شود] ندارند! و بدین ترتیب خیلی سریع از #فاز_ایده به #فاز_اجرا کشیده می شوند!!
و به همین دلیل است که پروژه های خلق الساعه کلید خورده و نیمه کاره رها شده را می توان به عنوان میراث شوم دوران مدیریت مدیران بی برنامه قلمداد کرد؛ چیزی که نه تنها در سطح کلان کشور بلکه بیشتر و پررنگ تر از آن در شهرستان ها و شهرهای کوچک بسیار به چشم آمده و می آید.
و پربیراه نیست اگر که بگوییم امروزه بی برنامگی در حوزه های مختلف مدیریتیِ کشور ما به ویژه در سطح مدیران اجرایی خُرد، بزرگترین تهدیدی است که متوجه #توسعه_پایدار در شهرستان ها و شهرهاست.
✍پی نوشت: اگر یک سازمان یا مجموعه را همچون یک هواپیما در نظر بگیریم، "برنامه" و "تلاش" به مثابه ی دو بال آن هستند.
مدیر #بی_تلاش هر چند با برنامه؛ #سکون و #رکود؛ و مدیر #بی_برنامه هر چند پرتلاش؛ #سردرگمی، #هزینه و #خطر_سقوط را به سازمان تحت مدیریت خود تحمیل می کند.
#یادداشت
📱 @kelarna
🖥 Kelarna.ir
🔸این قسمت: مدیر بی برنامه
✍مهدی معصومی
بی تردید پیمودن هر مسیری هر چند کوتاه بدون داشتن نقشه ی راه و مختصاتِ مسیر؛ دشوار و چه بسا با گمراهی همراه باشد.
وقتی راه را بلد نباشیم، تغییر در میزانِ سرعتِ پیمایش، تغییری در اصل ماجرا ایجاد نمی کند، بلکه شاید فقط تعداد آزمون و خطاهایمان را بالا ببرد و بر خستگی مان بیافزاید!
با این مقدمه، زیاد می بینیم مدیران و مسئولانی را که دائم در تلاش هستند، اما در عمل امورات تحت مدیریت شان آنگونه که باید پیش نمی روند!
اینجا مشکل در کم کاری نیست، بلکه نقطه ضعف در عدم وجود برنامه است؛ مدیران بی برنامه هر چقدر که پرکار و پرانرژی باشند، اما در عمل به نوعی از #روزمرگی_پرمشغله دچار می شوند!
بی برنامه بودن یک مدیر ریشه در عدم اعتقاد وی به مطالعات و نظرات کارشناسی دارد؛ (این بی اعتقادی نیز خود دلایل مختلفی همچون سطح نازل دانش، بهره ی هوشی پایین، خودکامگی و غرور، فساد و رانت و ... دارد که البته قصدی برای پرادختن به جزئیات آن در این مقال نیست.) و لذا مدیر بی برنامه تمایل دارد تا پروژه هایی را تعریف و یا مدیریت کند که #فاز_مطالعاتی [آنگونه که در معنای واقعی کلمه اش تعریف می شود] ندارند! و بدین ترتیب خیلی سریع از #فاز_ایده به #فاز_اجرا کشیده می شوند!!
و به همین دلیل است که پروژه های خلق الساعه کلید خورده و نیمه کاره رها شده را می توان به عنوان میراث شوم دوران مدیریت مدیران بی برنامه قلمداد کرد؛ چیزی که نه تنها در سطح کلان کشور بلکه بیشتر و پررنگ تر از آن در شهرستان ها و شهرهای کوچک بسیار به چشم آمده و می آید.
و پربیراه نیست اگر که بگوییم امروزه بی برنامگی در حوزه های مختلف مدیریتیِ کشور ما به ویژه در سطح مدیران اجرایی خُرد، بزرگترین تهدیدی است که متوجه #توسعه_پایدار در شهرستان ها و شهرهاست.
✍پی نوشت: اگر یک سازمان یا مجموعه را همچون یک هواپیما در نظر بگیریم، "برنامه" و "تلاش" به مثابه ی دو بال آن هستند.
مدیر #بی_تلاش هر چند با برنامه؛ #سکون و #رکود؛ و مدیر #بی_برنامه هر چند پرتلاش؛ #سردرگمی، #هزینه و #خطر_سقوط را به سازمان تحت مدیریت خود تحمیل می کند.
#یادداشت
📱 @kelarna
🖥 Kelarna.ir
Forwarded from خبرنامه کلارنا📡
| #تحلیل_خودمانی |
🔸این قسمت: مدیر بی برنامه
✍مهدی معصومی
بی تردید پیمودن هر مسیری هر چند کوتاه بدون داشتن نقشه ی راه و مختصاتِ مسیر؛ دشوار و چه بسا با گمراهی همراه باشد.
وقتی راه را بلد نباشیم، تغییر در میزانِ سرعتِ پیمایش، تغییری در اصل ماجرا ایجاد نمی کند، بلکه شاید فقط تعداد آزمون و خطاهایمان را بالا ببرد و بر خستگی مان بیافزاید!
با این مقدمه، زیاد می بینیم مدیران و مسئولانی را که دائم در تلاش هستند، اما در عمل امورات تحت مدیریت شان آنگونه که باید پیش نمی روند!
اینجا مشکل در کم کاری نیست، بلکه نقطه ضعف در عدم وجود برنامه است؛ مدیران بی برنامه هر چقدر که پرکار و پرانرژی باشند، اما در عمل به نوعی از #روزمرگی_پرمشغله دچار می شوند!
بی برنامه بودن یک مدیر ریشه در عدم اعتقاد وی به مطالعات و نظرات کارشناسی دارد؛ (این بی اعتقادی نیز خود دلایل مختلفی همچون سطح نازل دانش، بهره ی هوشی پایین، خودکامگی و غرور، فساد و رانت و ... دارد که البته قصدی برای پرادختن به جزئیات آن در این مقال نیست.) و لذا مدیر بی برنامه تمایل دارد تا پروژه هایی را تعریف و یا مدیریت کند که #فاز_مطالعاتی [آنگونه که در معنای واقعی کلمه اش تعریف می شود] ندارند! و بدین ترتیب خیلی سریع از #فاز_ایده به #فاز_اجرا کشیده می شوند!!
و به همین دلیل است که پروژه های خلق الساعه کلید خورده و نیمه کاره رها شده را می توان به عنوان میراث شوم دوران مدیریت مدیران بی برنامه قلمداد کرد؛ چیزی که نه تنها در سطح کلان کشور بلکه بیشتر و پررنگ تر از آن در شهرستان ها و شهرهای کوچک بسیار به چشم آمده و می آید.
و پربیراه نیست اگر که بگوییم امروزه بی برنامگی در حوزه های مختلف مدیریتیِ کشور ما به ویژه در سطح مدیران اجرایی خُرد، بزرگترین تهدیدی است که متوجه #توسعه_پایدار در شهرستان ها و شهرهاست.
✍پی نوشت: اگر یک سازمان یا مجموعه را همچون یک هواپیما در نظر بگیریم، "برنامه" و "تلاش" به مثابه ی دو بال آن هستند.
مدیر #بی_تلاش هر چند با برنامه؛ #سکون و #رکود؛ و مدیر #بی_برنامه هر چند پرتلاش؛ #سردرگمی، #هزینه و #خطر_سقوط را به سازمان تحت مدیریت خود تحمیل می کند.
#یادداشت
📱 @kelarna
🖥 Kelarna.ir
🔸این قسمت: مدیر بی برنامه
✍مهدی معصومی
بی تردید پیمودن هر مسیری هر چند کوتاه بدون داشتن نقشه ی راه و مختصاتِ مسیر؛ دشوار و چه بسا با گمراهی همراه باشد.
وقتی راه را بلد نباشیم، تغییر در میزانِ سرعتِ پیمایش، تغییری در اصل ماجرا ایجاد نمی کند، بلکه شاید فقط تعداد آزمون و خطاهایمان را بالا ببرد و بر خستگی مان بیافزاید!
با این مقدمه، زیاد می بینیم مدیران و مسئولانی را که دائم در تلاش هستند، اما در عمل امورات تحت مدیریت شان آنگونه که باید پیش نمی روند!
اینجا مشکل در کم کاری نیست، بلکه نقطه ضعف در عدم وجود برنامه است؛ مدیران بی برنامه هر چقدر که پرکار و پرانرژی باشند، اما در عمل به نوعی از #روزمرگی_پرمشغله دچار می شوند!
بی برنامه بودن یک مدیر ریشه در عدم اعتقاد وی به مطالعات و نظرات کارشناسی دارد؛ (این بی اعتقادی نیز خود دلایل مختلفی همچون سطح نازل دانش، بهره ی هوشی پایین، خودکامگی و غرور، فساد و رانت و ... دارد که البته قصدی برای پرادختن به جزئیات آن در این مقال نیست.) و لذا مدیر بی برنامه تمایل دارد تا پروژه هایی را تعریف و یا مدیریت کند که #فاز_مطالعاتی [آنگونه که در معنای واقعی کلمه اش تعریف می شود] ندارند! و بدین ترتیب خیلی سریع از #فاز_ایده به #فاز_اجرا کشیده می شوند!!
و به همین دلیل است که پروژه های خلق الساعه کلید خورده و نیمه کاره رها شده را می توان به عنوان میراث شوم دوران مدیریت مدیران بی برنامه قلمداد کرد؛ چیزی که نه تنها در سطح کلان کشور بلکه بیشتر و پررنگ تر از آن در شهرستان ها و شهرهای کوچک بسیار به چشم آمده و می آید.
و پربیراه نیست اگر که بگوییم امروزه بی برنامگی در حوزه های مختلف مدیریتیِ کشور ما به ویژه در سطح مدیران اجرایی خُرد، بزرگترین تهدیدی است که متوجه #توسعه_پایدار در شهرستان ها و شهرهاست.
✍پی نوشت: اگر یک سازمان یا مجموعه را همچون یک هواپیما در نظر بگیریم، "برنامه" و "تلاش" به مثابه ی دو بال آن هستند.
مدیر #بی_تلاش هر چند با برنامه؛ #سکون و #رکود؛ و مدیر #بی_برنامه هر چند پرتلاش؛ #سردرگمی، #هزینه و #خطر_سقوط را به سازمان تحت مدیریت خود تحمیل می کند.
#یادداشت
📱 @kelarna
🖥 Kelarna.ir