Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جنبش سبز آغاز یک تحول اساسی و بنیادین در کشور بود و سرآغاز جنبشهای دیگر. مردم و رهبران جنبش سبز در این جنبش نماندند و متوفف نشدند؛ مطالبات مردم رشد کرد و امروز در نقطهای است که دیگر هیچکس نمیتواند جنبشهای اجتماعی را نادیده بگیرد.
🎥 اردشیر امیرارجمند
از گفتوگو با بیبیسی فارسی
@kaleme
🎥 اردشیر امیرارجمند
از گفتوگو با بیبیسی فارسی
@kaleme
🔴 علیرضای عزیز…
✍️ عبدالله مومنی
در روزهای گذشته علیرضا بهشتی شیرازی در دلنوشتهای از زندان (گل همین پنج روز و شش باشد) از رنج و غمی گفته که دیوارها و میلهها تنها بخشی از آناند، و از دلتنگیهایی که در این حصارها جان میگیرند و از دل نبستن ها و جدایی ها... این چند خط، پاسخی است به آن درد مشترک، به تلخیای که میشناسیم، و به امیدی که حتی در تاریکترین شبها، خاموش نمیشود
چه تلخ است که حقیقتِ عدالت، پشت دیوارهای بلند زندان، بیصدا زخم میخورد، و چه دردناک که انسان، با تمام وسعت دلش، ناچار به پرهیز از وابستگی شود، چرا که زندان، همانطور که جسم را محبوس میکند، عاطفه را هم به بند میکشد. اما مگر میشود؟ مگر میشود کنار کسی سالها نفس کشید، رنج را در نگاهش خواند، سکوتهایش را شنید و هنگام رفتن، گوشهای از دل را همراهش نفرستاد؟
در این سلولهای تنگ زندان ،آدمها تنها همبند نیستند؛ پارهای از جان هم میشوند، پناهی در میان طوفان فراموشی، نوری در تاریکی بیانصافی. و بعد، ناگزیر، لحظهی رفتن فرا میرسد-شبیه مرگ-اما بیآنکه گوری باشد برای سوگواری. تنها سکوت میماند و جای خالی، و دلی که میداند «نباید دل بست»، اما باز هم دل میبندد.
علیرضا عزیز، آن لبخندِ صبور، آن «باید تحمل کرد»های آرام، آن دغدغهی بیپایان برای دیگران، شاید از این دیوارها عبور کند، اما مگر از دلهای شکستهی پشت این میلهها هم میتوان عبور کرد؟ مگر فراموشی، حقِ دلهایی است که در رفاقتِ اسارت، بههم تکیه دادهاند؟
ای کاش بیرون، جایی برای التیام این زخمها باشد. ای کاش دنیا بفهمد که انسان را نمیشود در حصار نگاه داشت، که روحهای بزرگ، حتی در بند هم، بزرگتر میشوند، که عدالت، حتی در سکوت هم، فریاد میزند. و ای کاش روزی برسد که هیچکس، هیچکس، پشت این دیوارها، از دردِ فراموشی نگوید
علیرضای عزیز، آن روزهای تلخ و تاریک پس از کودتای انتخاباتی ۸۸ را به یاد داری؟ روزهایی که با هم از سر گذراندیم، با امیدی که زیر بار سنگین سرکوب، اما هنوز زنده بود. آن دوران گذشت، با تمام سختیهایش، با تمام رنجهایی که بر ما و بر این سرزمین رفت. و این روزها هم خواهند
گذشت.
میلهها و دیوارهای اوین، هرچقدر بلند و سخت، ابدی نیستند. ظلم، هرچقدر سنگین، ماندگار نمیماند. آنچه میماند، دلهایی است که برای آزادی میتپند، اندیشههایی که به بند کشیده نمیشوند، و خاطراتی که یادآور رفاقت، مقاومت و امیدند. روزی در همین نزدیکی، باز هم در کنار هم خواهیم بود، نه پشت دیوارها، که در میان مردمی که آزادی را از یاد نبردهاند.
*رسانه تحکیم ملت
@kaleme
✍️ عبدالله مومنی
در روزهای گذشته علیرضا بهشتی شیرازی در دلنوشتهای از زندان (گل همین پنج روز و شش باشد) از رنج و غمی گفته که دیوارها و میلهها تنها بخشی از آناند، و از دلتنگیهایی که در این حصارها جان میگیرند و از دل نبستن ها و جدایی ها... این چند خط، پاسخی است به آن درد مشترک، به تلخیای که میشناسیم، و به امیدی که حتی در تاریکترین شبها، خاموش نمیشود
چه تلخ است که حقیقتِ عدالت، پشت دیوارهای بلند زندان، بیصدا زخم میخورد، و چه دردناک که انسان، با تمام وسعت دلش، ناچار به پرهیز از وابستگی شود، چرا که زندان، همانطور که جسم را محبوس میکند، عاطفه را هم به بند میکشد. اما مگر میشود؟ مگر میشود کنار کسی سالها نفس کشید، رنج را در نگاهش خواند، سکوتهایش را شنید و هنگام رفتن، گوشهای از دل را همراهش نفرستاد؟
در این سلولهای تنگ زندان ،آدمها تنها همبند نیستند؛ پارهای از جان هم میشوند، پناهی در میان طوفان فراموشی، نوری در تاریکی بیانصافی. و بعد، ناگزیر، لحظهی رفتن فرا میرسد-شبیه مرگ-اما بیآنکه گوری باشد برای سوگواری. تنها سکوت میماند و جای خالی، و دلی که میداند «نباید دل بست»، اما باز هم دل میبندد.
علیرضا عزیز، آن لبخندِ صبور، آن «باید تحمل کرد»های آرام، آن دغدغهی بیپایان برای دیگران، شاید از این دیوارها عبور کند، اما مگر از دلهای شکستهی پشت این میلهها هم میتوان عبور کرد؟ مگر فراموشی، حقِ دلهایی است که در رفاقتِ اسارت، بههم تکیه دادهاند؟
ای کاش بیرون، جایی برای التیام این زخمها باشد. ای کاش دنیا بفهمد که انسان را نمیشود در حصار نگاه داشت، که روحهای بزرگ، حتی در بند هم، بزرگتر میشوند، که عدالت، حتی در سکوت هم، فریاد میزند. و ای کاش روزی برسد که هیچکس، هیچکس، پشت این دیوارها، از دردِ فراموشی نگوید
علیرضای عزیز، آن روزهای تلخ و تاریک پس از کودتای انتخاباتی ۸۸ را به یاد داری؟ روزهایی که با هم از سر گذراندیم، با امیدی که زیر بار سنگین سرکوب، اما هنوز زنده بود. آن دوران گذشت، با تمام سختیهایش، با تمام رنجهایی که بر ما و بر این سرزمین رفت. و این روزها هم خواهند
گذشت.
میلهها و دیوارهای اوین، هرچقدر بلند و سخت، ابدی نیستند. ظلم، هرچقدر سنگین، ماندگار نمیماند. آنچه میماند، دلهایی است که برای آزادی میتپند، اندیشههایی که به بند کشیده نمیشوند، و خاطراتی که یادآور رفاقت، مقاومت و امیدند. روزی در همین نزدیکی، باز هم در کنار هم خواهیم بود، نه پشت دیوارها، که در میان مردمی که آزادی را از یاد نبردهاند.
*رسانه تحکیم ملت
@kaleme
Telegraph
گل همین پنج روز و شش باشد
بسمالله الرحمن الرحیم در زندان کنار همبندانمان زندگی میکنیم. از جمله آنها هستند کسانی که هجده سال، بیست سال، حتی بیست و پنج سال از عمرشان را در حبس گذراندهاند. چندی پیش وقتی مانده بدهی یکی از آنان را بعد از محاسبه تاخیر تأدیه (یعنی به روز کردن آن بر…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 آنچه دستگاه سرکوب با استودیو پات کرد!
«گفتند به ساحت مقدس قبلهی عالم کاری نداشته باشید اما مگر میشود معضل بزرگ را زیر قالی کرد؟»
گفتوگو با حسین رزاق
بیبیسی فارسی
@kaleme
«گفتند به ساحت مقدس قبلهی عالم کاری نداشته باشید اما مگر میشود معضل بزرگ را زیر قالی کرد؟»
گفتوگو با حسین رزاق
بیبیسی فارسی
@kaleme
🔴 رجزخوانی بس است
مام وطن در خطر است
✍ ناصر دانشفر
مشرقنیوز در تاریخ ۲۹ مهر سال ۱۴۰۲، تحلیلی را با عنوان «۶ ارتش سردار سلیمانی در مقابل رژیم صهیونیستی» منتشر نمود. این نوشتار با ذکر خطابهٔ زیر از رهبر جمهوریاسلامی، آغاز گردیده است. «اگر چنانچه این جنایت ادامه پیدا کند، مسلمانها بیتاب میشوند، نیروهای مقاومت بیتاب میشوند، دیگر کسی جلوی اینها را نمیتواند بگیرد؛ این را بدانند. [بعد،] از کسانی توقّع نکنند که "نگذارید فلان گروه، فلان کار را بکند"، کسی نمیتواند جلوی اینها را بگیرد وقتی بیتاب شدند؛ این یک واقعیّتی است که وجود دارد. البتّه رژیم صهیونیستی هر کار هم بکند، جبران شکست مفتضحانهای را که در این قضیّه خورد نخواهد توانست بکند».
در ادامهٔ این مطلب نگارنده مرقوم نموده است که «سپهبد قاسم سلیمانی ۳ ماه قبل از شهادت خود در جلسهای با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح، جغرافیای محور مقاومت را تشریح کرد. در این جغرافیا ۶ ارتش خارج از مرزهای ایران سازماندهی و در کانالی به طول ۱۵۰۰ کیلومتر و عرض ۱۰۰۰ کیلومتر تا سواحل مدیترانه مستقر شده است. عمق این کانال تا اعماق اراضی اشغالی کشیده شده است. بلوک آمریکا برای تسلط بر منطقه باید از این ۶ ارتش عبور کند. سردار سلیمانی این ۶ ارتش را به شرح ذیل معرفی میکنند: دو ارتش در فلسطین اشغالی به نامهای حماس و جهاد اسلامی، یک ارتش در لبنان به نام حزب الله، یک ارتش در عراق به نام حشدالشعبی، یک ارتش در یمن به نام انصارالله و یک ارتش در سوریه. »
سپس نویسنده به شرح توانمندیهای این لشکرها میپردازد و به طرفهای درگیر هشدار میدهد که حرف حضرتآقا را جدی بگیرند وگرنه کارشان با کرامالکاتبین است. اکنون که حدود یک سال و نیم از این ماجرا میگذرد، چگونگی این درک میدانی با واقعیتهای موجود و روی زمین بر همگان روشن شده است. در آخرین موضعگیری یکی از افراد مسئول در این زمینه، سردار سلامی فرمودهاند که «ایران نقشی در تنظیم سیاستهای ملی یمن ندارد». مطلبی که از حماس آغاز شد، در مورد حزبالله و حشدالشعبی امتداد یافت و اینک به صراحت در مورد یمن بیان میگردد.
گیریم این یک واقعیت غیرقابل انکار باشد و این نیروها در اتخاذ راهبردهای خود هیچگونه تبعیت که هیچ، حتی تأثیرپذیری از کشورمان نداشته باشند. با این حساب این سؤال به حقی است که با کدام دلیل و بینه طوری وانمود کردید که نظاممقدس، به واسطهٔ برخورداری از پشتیبانی این ۶ لشکر، چنان قدرتی دارد که غرب باید در برابر آنچه که شمایان روی میز میگذارید، سر تمکین فرود آورد؟
علاوه براین چرا به این مسئله اندیشه نکردید که وقتی به دنیا پالس میدهید که اکنون ما امکان اثرگذاری و جلوگیری از ورود این نیروهای بالقوه به جنگ با اسرائیل را داریم و فردا به دلیل حجم جنایات شما در غزه، ممکن است آنها از ما حرف شنوی نداشته باشند، علناً دارید به دنیا اعلام میکنید که تنها گزینهٔ غربیها برای از کنترل خارج نشدن اوضاع در این منطقهٔ وسیع، جمهوریاسلامی است و بس. با کدام منطق به گونهای سخن گفتهاید که اکنون در برابر مواضع هیتلر جدید جهان مجبور به اتخاذ مواضعی ذلیلانه شوید و در کمال وقاحت پشت این آخرین لشکر خودی را هم خالی کنید؟
گذشتهها گذشته و بنده و افراد همفکر من با یادآوری این مطالب نفعی عاید ملک و مملکت نخواهیم نمود، مگر اینکه از آن برای آیندهٔ وطن نقش عبرتآموزی در نظر گرفته باشیم. زعمای قوم، سرداران سپاه، آقایان استراتژیست، شما را به خدا بیش از این با اطلاعات غلط و فضایی خود، ولیامر مسلمینجهان را به اشتباه نیندازید. شما یکبار نتایج حملات مستقیم رژیم صهیونسیتی که نه در واقع خود آمریکا را در پس عملیات وعدهٔ صادق ۲، تجربه نمودهاید و امروز بی کم و کاست به توان طرف مقابل آشنا شدهاید، لطفاً لطفاً کشور را به سمت و سوی جنگ نبرید.
یقین دارم که شمایان میتوانید ضربات اساسی به منافع غرب به ویژه آمریکا بزنید، اما دودوتا چهار تا کنید و ببینید آیا این به هزینههای آن میارزد؟ نیاز به گفتن نیست که باید در تعیین راهبرد آتی وضعیت معیشتی و رضایتمندی مردم از حاکمیت را، آن هم به شکل واقعی و نه مستند به نمایشهای خیابانی ۲۲ بهمن لحاظ کنید. نظام با تحمیل انواع ناترازی به کشور از وضعیت خوبی برخوردار نیست، شما یک دلیل پیدا نمیکنید که در صورت وقوع جنگ حمایت مردمی را پشت خود داشته باشید.
به صراحت عرض میکنم که این همه ضجه نه برای ماندن شماست که حضورتان را در عرصهٔ سیاسی کشور سم مهلک میپندارم، اما یقین دارم که در صورت وقوع جنگ، ایران عزیز صدها سال به عقب خواهد رفت و معلوم نیست که چه آخر و عاقبتی در انتظار این مردم بلاکشیده باشد. جنگ نعمت نیست، جنگی که پایان آن ویرانی ایران است، عین نقمت است، با هر متر و معیاری که حساب کنید، احتراز از جنگ از اوجب واجبات است.
*کانال نویسنده
@kaleme
مام وطن در خطر است
✍ ناصر دانشفر
مشرقنیوز در تاریخ ۲۹ مهر سال ۱۴۰۲، تحلیلی را با عنوان «۶ ارتش سردار سلیمانی در مقابل رژیم صهیونیستی» منتشر نمود. این نوشتار با ذکر خطابهٔ زیر از رهبر جمهوریاسلامی، آغاز گردیده است. «اگر چنانچه این جنایت ادامه پیدا کند، مسلمانها بیتاب میشوند، نیروهای مقاومت بیتاب میشوند، دیگر کسی جلوی اینها را نمیتواند بگیرد؛ این را بدانند. [بعد،] از کسانی توقّع نکنند که "نگذارید فلان گروه، فلان کار را بکند"، کسی نمیتواند جلوی اینها را بگیرد وقتی بیتاب شدند؛ این یک واقعیّتی است که وجود دارد. البتّه رژیم صهیونیستی هر کار هم بکند، جبران شکست مفتضحانهای را که در این قضیّه خورد نخواهد توانست بکند».
در ادامهٔ این مطلب نگارنده مرقوم نموده است که «سپهبد قاسم سلیمانی ۳ ماه قبل از شهادت خود در جلسهای با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح، جغرافیای محور مقاومت را تشریح کرد. در این جغرافیا ۶ ارتش خارج از مرزهای ایران سازماندهی و در کانالی به طول ۱۵۰۰ کیلومتر و عرض ۱۰۰۰ کیلومتر تا سواحل مدیترانه مستقر شده است. عمق این کانال تا اعماق اراضی اشغالی کشیده شده است. بلوک آمریکا برای تسلط بر منطقه باید از این ۶ ارتش عبور کند. سردار سلیمانی این ۶ ارتش را به شرح ذیل معرفی میکنند: دو ارتش در فلسطین اشغالی به نامهای حماس و جهاد اسلامی، یک ارتش در لبنان به نام حزب الله، یک ارتش در عراق به نام حشدالشعبی، یک ارتش در یمن به نام انصارالله و یک ارتش در سوریه. »
سپس نویسنده به شرح توانمندیهای این لشکرها میپردازد و به طرفهای درگیر هشدار میدهد که حرف حضرتآقا را جدی بگیرند وگرنه کارشان با کرامالکاتبین است. اکنون که حدود یک سال و نیم از این ماجرا میگذرد، چگونگی این درک میدانی با واقعیتهای موجود و روی زمین بر همگان روشن شده است. در آخرین موضعگیری یکی از افراد مسئول در این زمینه، سردار سلامی فرمودهاند که «ایران نقشی در تنظیم سیاستهای ملی یمن ندارد». مطلبی که از حماس آغاز شد، در مورد حزبالله و حشدالشعبی امتداد یافت و اینک به صراحت در مورد یمن بیان میگردد.
گیریم این یک واقعیت غیرقابل انکار باشد و این نیروها در اتخاذ راهبردهای خود هیچگونه تبعیت که هیچ، حتی تأثیرپذیری از کشورمان نداشته باشند. با این حساب این سؤال به حقی است که با کدام دلیل و بینه طوری وانمود کردید که نظاممقدس، به واسطهٔ برخورداری از پشتیبانی این ۶ لشکر، چنان قدرتی دارد که غرب باید در برابر آنچه که شمایان روی میز میگذارید، سر تمکین فرود آورد؟
علاوه براین چرا به این مسئله اندیشه نکردید که وقتی به دنیا پالس میدهید که اکنون ما امکان اثرگذاری و جلوگیری از ورود این نیروهای بالقوه به جنگ با اسرائیل را داریم و فردا به دلیل حجم جنایات شما در غزه، ممکن است آنها از ما حرف شنوی نداشته باشند، علناً دارید به دنیا اعلام میکنید که تنها گزینهٔ غربیها برای از کنترل خارج نشدن اوضاع در این منطقهٔ وسیع، جمهوریاسلامی است و بس. با کدام منطق به گونهای سخن گفتهاید که اکنون در برابر مواضع هیتلر جدید جهان مجبور به اتخاذ مواضعی ذلیلانه شوید و در کمال وقاحت پشت این آخرین لشکر خودی را هم خالی کنید؟
گذشتهها گذشته و بنده و افراد همفکر من با یادآوری این مطالب نفعی عاید ملک و مملکت نخواهیم نمود، مگر اینکه از آن برای آیندهٔ وطن نقش عبرتآموزی در نظر گرفته باشیم. زعمای قوم، سرداران سپاه، آقایان استراتژیست، شما را به خدا بیش از این با اطلاعات غلط و فضایی خود، ولیامر مسلمینجهان را به اشتباه نیندازید. شما یکبار نتایج حملات مستقیم رژیم صهیونسیتی که نه در واقع خود آمریکا را در پس عملیات وعدهٔ صادق ۲، تجربه نمودهاید و امروز بی کم و کاست به توان طرف مقابل آشنا شدهاید، لطفاً لطفاً کشور را به سمت و سوی جنگ نبرید.
یقین دارم که شمایان میتوانید ضربات اساسی به منافع غرب به ویژه آمریکا بزنید، اما دودوتا چهار تا کنید و ببینید آیا این به هزینههای آن میارزد؟ نیاز به گفتن نیست که باید در تعیین راهبرد آتی وضعیت معیشتی و رضایتمندی مردم از حاکمیت را، آن هم به شکل واقعی و نه مستند به نمایشهای خیابانی ۲۲ بهمن لحاظ کنید. نظام با تحمیل انواع ناترازی به کشور از وضعیت خوبی برخوردار نیست، شما یک دلیل پیدا نمیکنید که در صورت وقوع جنگ حمایت مردمی را پشت خود داشته باشید.
به صراحت عرض میکنم که این همه ضجه نه برای ماندن شماست که حضورتان را در عرصهٔ سیاسی کشور سم مهلک میپندارم، اما یقین دارم که در صورت وقوع جنگ، ایران عزیز صدها سال به عقب خواهد رفت و معلوم نیست که چه آخر و عاقبتی در انتظار این مردم بلاکشیده باشد. جنگ نعمت نیست، جنگی که پایان آن ویرانی ایران است، عین نقمت است، با هر متر و معیاری که حساب کنید، احتراز از جنگ از اوجب واجبات است.
*کانال نویسنده
@kaleme
🔴 نامهای به رهبر قلهنشین
✍️ مهدی محمودیان
زندان اوین
به نام خدا
عید بر شما مبارک باد!
چه خوشبختی بزرگی است که هر سال، همچون کوهنوردی در پی قلهای دستنیافتنی میکوشیم، قلهای که تنها در کلمات شما تجسم مییابد و در حقیقت، چیزی جز سقوط آزاد برای مردم ندارد. چه پیشرفتی شگرف حاصل کردهایم که نان، دارو و زندگی، هر روز از دسترسمان دورتر میشود و آن آیندهای که در وعدههای شما درخشیده است، همواره در افق دور، اما بههیچوجه دستیافتنی نمیگردد!
عید بر شما مبارک باد!
چه سعادتی که هر روز دشمنانمان را در حال نابودی میبینیم، اما سفره مردم همچنان روز به روز خالیتر میشود! چه پیروزی شگرفی که تحریمها تنها در کاغذها بیاثر گشتهاند، ولی مردم باید هزینه لجاجتها و سیاستهای غیرقابل توجیه شما را در سختترین شرایط بپردازند. دشمن که نابود نشد، اما مردم، بیرحمانه به زوال میروند!
عید بر شما مبارک باد!
چه لذت عظیمی که در سرزمینتان، منتقدان را به بند کشیدهاید و در همان حال، در سخنرانیهایتان از آزادی بیان سخن میگویید. زندانهایتان پر است از کسانی که تنها جرأت پرسیدن سوالاتی از شما را داشتند، اما آیا این نیز نشانهای از عدالت شماست؟
عید بر شما مبارک باد!
چه افتخاری است که ایران را در منطقه به مقام نخست رساندهاید؛ نخست در تورم، نخست در فرار مغزها، نخست در سرکوب و نخست در سانسور، و البته نخست در وعدههای بیسرانجام. یقیناً مردم نیز از این افتخارات عظیم شادماناند، در حالی که برای دستیابی به سادهترین نیازهای خود، در صفوف طولانی انتظار ایستادهاند!
عید بر شما مبارک باد!
چه تدبیر درخشانی که معیشت مردم را به جایی رساندهاید که میان خوردن نان و پوشیدن لباس یکی را باید برگزینند! چه سیاست عظیمی که فقر را بهطور عادلانه تقسیم کردهاید، تا مبادا کسی احساس کند که سختیها بر دوشاش سنگینتر است! مردم نان ندارند، اما به جای آن، شعار دارند، وعدهها دارند و امیدهای توخالی که تنها یادآور وعدههای ناتماماند!
عید بر شما مبارک باد!
چه خوشاقبالی است که جوانان این سرزمین، امیدشان به آینده به حدی است که با اولین فرصت، از این بهشت فرار میکنند! چه سعادتی که رؤیای جوانان از ساختن آیندهای در وطن به خرید بلیت یکطرفه خلاصه شده است!
عید بر شما مبارک باد!
که در سرزمین شما فساد سیستماتیک وجود ندارد، بلکه تنها هر از گاهی چند هزار میلیارد گم میشود! چه شفافیتی است که وقتی مردم از اختلاسها سوال میکنند، پروندهها به سرعت بسته میشوند، اما هنگامی که کسی از شما انتقاد کند، تا ابد در بند باقی میماند!
عید بر شما مبارک باد!
که رأی مردم برای شما مهم است، البته اگر همان رأیی باشد که از پیش انتخاب کردهاید! چه خوب است که مردم آزادند که هر کسی را که شورای نگهبان شما تایید کرده، برگزینند!
عید بر شما مبارک باد!
که همچنان بر مسند قدرت نشستهاید و برای ملتی که زیر بار تصمیمات شما له شدهاند، خطبه میخوانید. خوشا به حال شما که همه چیز برایتان بر وفق مراد است، حتی اگر برای مردم چیزی جز فلاکت و ناامیدی باقی نمانده باشد.
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
@kaleme
✍️ مهدی محمودیان
زندان اوین
به نام خدا
عید بر شما مبارک باد!
چه خوشبختی بزرگی است که هر سال، همچون کوهنوردی در پی قلهای دستنیافتنی میکوشیم، قلهای که تنها در کلمات شما تجسم مییابد و در حقیقت، چیزی جز سقوط آزاد برای مردم ندارد. چه پیشرفتی شگرف حاصل کردهایم که نان، دارو و زندگی، هر روز از دسترسمان دورتر میشود و آن آیندهای که در وعدههای شما درخشیده است، همواره در افق دور، اما بههیچوجه دستیافتنی نمیگردد!
عید بر شما مبارک باد!
چه سعادتی که هر روز دشمنانمان را در حال نابودی میبینیم، اما سفره مردم همچنان روز به روز خالیتر میشود! چه پیروزی شگرفی که تحریمها تنها در کاغذها بیاثر گشتهاند، ولی مردم باید هزینه لجاجتها و سیاستهای غیرقابل توجیه شما را در سختترین شرایط بپردازند. دشمن که نابود نشد، اما مردم، بیرحمانه به زوال میروند!
عید بر شما مبارک باد!
چه لذت عظیمی که در سرزمینتان، منتقدان را به بند کشیدهاید و در همان حال، در سخنرانیهایتان از آزادی بیان سخن میگویید. زندانهایتان پر است از کسانی که تنها جرأت پرسیدن سوالاتی از شما را داشتند، اما آیا این نیز نشانهای از عدالت شماست؟
عید بر شما مبارک باد!
چه افتخاری است که ایران را در منطقه به مقام نخست رساندهاید؛ نخست در تورم، نخست در فرار مغزها، نخست در سرکوب و نخست در سانسور، و البته نخست در وعدههای بیسرانجام. یقیناً مردم نیز از این افتخارات عظیم شادماناند، در حالی که برای دستیابی به سادهترین نیازهای خود، در صفوف طولانی انتظار ایستادهاند!
عید بر شما مبارک باد!
چه تدبیر درخشانی که معیشت مردم را به جایی رساندهاید که میان خوردن نان و پوشیدن لباس یکی را باید برگزینند! چه سیاست عظیمی که فقر را بهطور عادلانه تقسیم کردهاید، تا مبادا کسی احساس کند که سختیها بر دوشاش سنگینتر است! مردم نان ندارند، اما به جای آن، شعار دارند، وعدهها دارند و امیدهای توخالی که تنها یادآور وعدههای ناتماماند!
عید بر شما مبارک باد!
چه خوشاقبالی است که جوانان این سرزمین، امیدشان به آینده به حدی است که با اولین فرصت، از این بهشت فرار میکنند! چه سعادتی که رؤیای جوانان از ساختن آیندهای در وطن به خرید بلیت یکطرفه خلاصه شده است!
عید بر شما مبارک باد!
که در سرزمین شما فساد سیستماتیک وجود ندارد، بلکه تنها هر از گاهی چند هزار میلیارد گم میشود! چه شفافیتی است که وقتی مردم از اختلاسها سوال میکنند، پروندهها به سرعت بسته میشوند، اما هنگامی که کسی از شما انتقاد کند، تا ابد در بند باقی میماند!
عید بر شما مبارک باد!
که رأی مردم برای شما مهم است، البته اگر همان رأیی باشد که از پیش انتخاب کردهاید! چه خوب است که مردم آزادند که هر کسی را که شورای نگهبان شما تایید کرده، برگزینند!
عید بر شما مبارک باد!
که همچنان بر مسند قدرت نشستهاید و برای ملتی که زیر بار تصمیمات شما له شدهاند، خطبه میخوانید. خوشا به حال شما که همه چیز برایتان بر وفق مراد است، حتی اگر برای مردم چیزی جز فلاکت و ناامیدی باقی نمانده باشد.
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
@kaleme
ای نوبهار عاشقان
داری خبر از یار ما
ای از تو آبستن چمن
وی از تو خندان باغها
ای بادِ نایِ خوشنفس
عشّاق را فریادرس
ای پاکتر از جانِ جان
آخر کجا بودی کجا؟
ای قیل و ای قال تو خوش
وی جمله اَشکال تو خوش
ماه تو خوش، سال تو خوش
ای سال و مَه چاکر تو را
دیوان شمس
از کتاب "نقاشان کوچه اختر"
@kaleme
داری خبر از یار ما
ای از تو آبستن چمن
وی از تو خندان باغها
ای بادِ نایِ خوشنفس
عشّاق را فریادرس
ای پاکتر از جانِ جان
آخر کجا بودی کجا؟
ای قیل و ای قال تو خوش
وی جمله اَشکال تو خوش
ماه تو خوش، سال تو خوش
ای سال و مَه چاکر تو را
دیوان شمس
🪟
اثر مشترک رهنورد و موسویاز کتاب "نقاشان کوچه اختر"
@kaleme
🔴 از همسر تاجزاده به یک آقازاده
✍️ فخرالسادات محتشمیپور
🔺آقای مجتبی خامنهای! من از نظامات اندرونی بیت بیاطلاعی اما میتوانم بفهمم به همان نسبت که شرایط بیرونی به دلیل سوءمدیریت حاصل از کجفهمی و لجاجت و کینهتوزی و سهمخواهی و شهوت قدرت بحرانیتر میشود، در اندرونی هم شرایط امنیتی بیشتری حاکم میشود و اندک اندک به دوچشم هم اعتماد نمیشود و دیگر چه جای رشد و بلوغ فکری و توسعه فردی و اجتماعی؟!
🔺چه میشد مثلا مادر شما که اتفاقا در دوره کوتاهی همسر زندانی سیاسی بوده و قطرهای از آب شور و تلخ دریای ستم را چشیده به طور ناشناخته سری به زندانهای زنان کشوری که تحت ولایت مطلقهی آقا و سرورش به یکی از ضدحقوق بشریترین کشورها تبدیل شده، بزند. گزارش ظلمهایی ریز ودرشت به بیگناهان و خانواده هایشان را بشنود و ناگهان خوابنما شده تصمیم انقلابی برای گشودن گرههای کور بگیرد و اگر این مهم در توان او نیست دیگر زنان بیت عهدهدار این کار خیر شوند. چه اشکالی دارد آیندگان وقتی صفحات تاریخ امروز ایران را ورق میزنند، چشمانشان با دیدن نامهایی از زنان حاکمان که باعث خیر شدهاند، برق بزند. حالا آرزو که بر جوانان عیب نیست. بگذارید ما هم در این بهار کمی جوانی کنیم.
📎منبع و متن کامل
@kaleme
✍️ فخرالسادات محتشمیپور
🔺آقای مجتبی خامنهای! من از نظامات اندرونی بیت بیاطلاعی اما میتوانم بفهمم به همان نسبت که شرایط بیرونی به دلیل سوءمدیریت حاصل از کجفهمی و لجاجت و کینهتوزی و سهمخواهی و شهوت قدرت بحرانیتر میشود، در اندرونی هم شرایط امنیتی بیشتری حاکم میشود و اندک اندک به دوچشم هم اعتماد نمیشود و دیگر چه جای رشد و بلوغ فکری و توسعه فردی و اجتماعی؟!
🔺چه میشد مثلا مادر شما که اتفاقا در دوره کوتاهی همسر زندانی سیاسی بوده و قطرهای از آب شور و تلخ دریای ستم را چشیده به طور ناشناخته سری به زندانهای زنان کشوری که تحت ولایت مطلقهی آقا و سرورش به یکی از ضدحقوق بشریترین کشورها تبدیل شده، بزند. گزارش ظلمهایی ریز ودرشت به بیگناهان و خانواده هایشان را بشنود و ناگهان خوابنما شده تصمیم انقلابی برای گشودن گرههای کور بگیرد و اگر این مهم در توان او نیست دیگر زنان بیت عهدهدار این کار خیر شوند. چه اشکالی دارد آیندگان وقتی صفحات تاریخ امروز ایران را ورق میزنند، چشمانشان با دیدن نامهایی از زنان حاکمان که باعث خیر شدهاند، برق بزند. حالا آرزو که بر جوانان عیب نیست. بگذارید ما هم در این بهار کمی جوانی کنیم.
📎منبع و متن کامل
@kaleme
Telegraph
از همسر تاجزاده به یک آقازاده
📝📝📝از همسر تاجزاده به یک آقازاده ✍🏻فخرالسادات محتشمی پور ✅آقای مجتبی خامنهای سلام در بیستمین روز از ماه مبارک رمضان، شب قدر وشهادت امام عدالت و مولای متقیان که اتفاقا مقارن شده است با نوروز باستانی و آغاز سال نو، دست به قلم شدم تا این ایام را تبریک و تسلیت…
Forwarded from پارَند - Paarand
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بهار ایرانی در راه ناهموار
گفتار و شنیدار ۷
@paarandiran
https://www.instagram.com/reel/DHaN5t4N6Zx/?igsh=ZnQ3eGE0bHZiamZu
گفتار و شنیدار ۷
@paarandiran
https://www.instagram.com/reel/DHaN5t4N6Zx/?igsh=ZnQ3eGE0bHZiamZu
🔴 سال زیبایی خواهد بود…
✍️ رحیم قمیشی
▫️آخر آبان سال ۱۳۶۹ که پس از ۴ سال اسارت وارد کشور شدم، آنقدر دوستانم شادی کردند، آنقدر مردم گل و شیرینی پاشیدند، آنقدر خانوادهام از شادی گریستند، که نه تنها تمام خستگی چهار ساله رفت، که برای دهها سال انرژی گرفتم! این مردم خوب، ارزش هر فداکاری را داشتند و من قطرهای شده بودم میان دریای بیکرانی از عشق.
▫️امسال ۲۱ اسفند که مجوز بازگشت به خانه را گرفتم، و اسارت دوبارهام تمام شد، تنها چهار هفته از خانواده، از دوستانم، از مردمم دور مانده بودم، اما آنقدر محبت برایم ارسال شد، آنقدر بوسه و آغوش، آنقدر گل و شیرینی گرفتم، آنقدر اشک شادمانی ریختم که نه تنها خستگی آن چهار هفته رفت، که برای دهها سال انرژی گرفتم. ما چه مردم خوبی داریم! خانه ما جای گل نداشت... و من و خانوادهام قطرهای شده بودیم در اقیانوسی از عشق. خدایا شکرت...
▫️ایران همان ایران بود. مردم همان مردم بودند. جوانها همان جوانها. پیرها همان نوجوانها؛ همانها که برای ایرانشان از جان مایه میگذاشتند! ما دنیای زیبایی داریم، زیباتر از آنچه تصورش را کنیم، ایران ما قشنگ است، قشنگتر از آنچه که در خواب ببینیم. ما روزهای خوبی در پیش داریم؛ آنقدر خوب که در آرزوهایمان نگنجد! مردم ما به بهترینها میرسند. چرا نرسند!؟
▫️۱۴۰۴ حتما سال زیبایی خواهد بود؛ زیباتر از آنچه فکرش را بکنیم؛ قشنگتر از همه سالهای عمرمان. چون دلهایمان با هم است، چون قدر همدیگر را میدانیم، چون ایرانمان را دوست داریم، چون دستهایمان در دست هم است، چون به هم گل هدیه میکنیم، چون دنیا را زیبا میبینیم و میدانیم خدا فراموشمان نمیکند.
▫️فرا رسیدن سال نو به همه دوستان عزیزم مبارک. از صمیم قلب دوستتان دارم و به خودم نوید میدهم بهترین سال عمرم را تجربه خواهم کرد... سال جدید، سال رسیدن به آرزوهای قشنگمان، سال ساختن ایران با دستهای خودمان خواهد بود. از همه دوستانم ممنونم که مرا غرق در محبتشان کردند. این روزهای سخت خواهد گذشت و من روزه سکوتم تمام خواهد شد. سال نو بر همه ایرانیان مبارک. قربان شما
فرزند کوچک ایران
رحیم
*کانال نویسنده
@kaleme
✍️ رحیم قمیشی
▫️آخر آبان سال ۱۳۶۹ که پس از ۴ سال اسارت وارد کشور شدم، آنقدر دوستانم شادی کردند، آنقدر مردم گل و شیرینی پاشیدند، آنقدر خانوادهام از شادی گریستند، که نه تنها تمام خستگی چهار ساله رفت، که برای دهها سال انرژی گرفتم! این مردم خوب، ارزش هر فداکاری را داشتند و من قطرهای شده بودم میان دریای بیکرانی از عشق.
▫️امسال ۲۱ اسفند که مجوز بازگشت به خانه را گرفتم، و اسارت دوبارهام تمام شد، تنها چهار هفته از خانواده، از دوستانم، از مردمم دور مانده بودم، اما آنقدر محبت برایم ارسال شد، آنقدر بوسه و آغوش، آنقدر گل و شیرینی گرفتم، آنقدر اشک شادمانی ریختم که نه تنها خستگی آن چهار هفته رفت، که برای دهها سال انرژی گرفتم. ما چه مردم خوبی داریم! خانه ما جای گل نداشت... و من و خانوادهام قطرهای شده بودیم در اقیانوسی از عشق. خدایا شکرت...
▫️ایران همان ایران بود. مردم همان مردم بودند. جوانها همان جوانها. پیرها همان نوجوانها؛ همانها که برای ایرانشان از جان مایه میگذاشتند! ما دنیای زیبایی داریم، زیباتر از آنچه تصورش را کنیم، ایران ما قشنگ است، قشنگتر از آنچه که در خواب ببینیم. ما روزهای خوبی در پیش داریم؛ آنقدر خوب که در آرزوهایمان نگنجد! مردم ما به بهترینها میرسند. چرا نرسند!؟
▫️۱۴۰۴ حتما سال زیبایی خواهد بود؛ زیباتر از آنچه فکرش را بکنیم؛ قشنگتر از همه سالهای عمرمان. چون دلهایمان با هم است، چون قدر همدیگر را میدانیم، چون ایرانمان را دوست داریم، چون دستهایمان در دست هم است، چون به هم گل هدیه میکنیم، چون دنیا را زیبا میبینیم و میدانیم خدا فراموشمان نمیکند.
▫️فرا رسیدن سال نو به همه دوستان عزیزم مبارک. از صمیم قلب دوستتان دارم و به خودم نوید میدهم بهترین سال عمرم را تجربه خواهم کرد... سال جدید، سال رسیدن به آرزوهای قشنگمان، سال ساختن ایران با دستهای خودمان خواهد بود. از همه دوستانم ممنونم که مرا غرق در محبتشان کردند. این روزهای سخت خواهد گذشت و من روزه سکوتم تمام خواهد شد. سال نو بر همه ایرانیان مبارک. قربان شما
فرزند کوچک ایران
رحیم
*کانال نویسنده
@kaleme
گفتوگوی_مکتوب_سیدمصطفی_تاجزاده_و_آرش_کیخسروی_–_بخش_اول.pdf
407.1 KB
🔴 گفتوگوی مکتوب مصطفی تاجزاده و آرش کیخسروی
زندان اوین - ۱۴۰۳
• بخش اول
▫️میدانید که من استبداد دینی را به مراتب زیانبارتر از دیکتاتوری سکولار میدانم، اما معتقد نیستم انتخاب ما محدود و منحصر به این دو رژیم است. ما لیاقت یک نظام آزاد را داریم و از قضا دستیابی به امنیت پایدار در ایران معاصر در جمع بین "ترقی" و "آزادی" یا همان توسعه دمکراتیک و متوازن است. استبداد در هر شکل آن، دینی یا سکولار، در جامعه ما محکوم به شکست است، زیرا مردم آن را برنمیتابند…
📎پیوست متن کامل
کانال فردای بهتر
@kaleme
زندان اوین - ۱۴۰۳
• بخش اول
▫️میدانید که من استبداد دینی را به مراتب زیانبارتر از دیکتاتوری سکولار میدانم، اما معتقد نیستم انتخاب ما محدود و منحصر به این دو رژیم است. ما لیاقت یک نظام آزاد را داریم و از قضا دستیابی به امنیت پایدار در ایران معاصر در جمع بین "ترقی" و "آزادی" یا همان توسعه دمکراتیک و متوازن است. استبداد در هر شکل آن، دینی یا سکولار، در جامعه ما محکوم به شکست است، زیرا مردم آن را برنمیتابند…
📎پیوست متن کامل
کانال فردای بهتر
@kaleme
▫️پانزده سال پیش؛
میرحسین موسوی
بیانیه شانزدهم
۱۵ آذر ۱۳۸۸
🔺در سند چشمانداز بیست ساله آمده است که ایران باید در سال ۱۴۰۴ قدرت اول منطقه باشد. آیا قرار است در آن سال ما به منطقه و جهان راست بگوییم که قدرت بزرگی هستیم یا دروغ بگوییم؟ آیا قرار است در حالی که هنوز بزرگ نشدهایم لباسهای بزرگ بپوشیم تا عظیم به نظر برسیم؟ آیا قرار است در سطح کشورهای منطقه طرحهای عمرانی نیمهکاره افتتاح کنیم، یا سفرهای شکستخوردهمان را با امدادهای رسانهای پیروزی بنامیم، یا خود را کانون دائمی جنجالها قرار دهیم، یا با تحقیر دیگران و توهین به آنان ادعای عظمت کنیم؟ یا قرار است واقعا قدرتمند باشیم؟ این سوال را از آنجا میپرسم که یک کشور تنها زمانی بزرگ است که ملتی بزرگ داشته باشد…
@kaleme
میرحسین موسوی
بیانیه شانزدهم
۱۵ آذر ۱۳۸۸
🔺در سند چشمانداز بیست ساله آمده است که ایران باید در سال ۱۴۰۴ قدرت اول منطقه باشد. آیا قرار است در آن سال ما به منطقه و جهان راست بگوییم که قدرت بزرگی هستیم یا دروغ بگوییم؟ آیا قرار است در حالی که هنوز بزرگ نشدهایم لباسهای بزرگ بپوشیم تا عظیم به نظر برسیم؟ آیا قرار است در سطح کشورهای منطقه طرحهای عمرانی نیمهکاره افتتاح کنیم، یا سفرهای شکستخوردهمان را با امدادهای رسانهای پیروزی بنامیم، یا خود را کانون دائمی جنجالها قرار دهیم، یا با تحقیر دیگران و توهین به آنان ادعای عظمت کنیم؟ یا قرار است واقعا قدرتمند باشیم؟ این سوال را از آنجا میپرسم که یک کشور تنها زمانی بزرگ است که ملتی بزرگ داشته باشد…
@kaleme
🔴 خداحافظی با ترس
✍️ پروانه سلحشوری
▫️در سال جدید، با ترسهایمان خداحافظی کنیم، اما نه با آگاهی. جورج اورول در ۱۹۸۴ استعارهای قدرتمند از ترس ارائه میدهد. وینستون، شخصیت اصلی داستان، در اتاق ۱۰۱ درمییابد که ترس واقعی غیرقابل مقاومت است. وقتی حکومت از بزرگترین ترسش (موشها) علیه او استفاده میکند، وینستون تمام باورهایش را کنار میگذارد و تسلیم میشود.
▫️این داستان برای ما غریبه نیست. ترسهای ما، ما را احاطه کردهاند—نه فقط از سوی حکومتها، بلکه از درون خودمان، از باورها، اطرافیان، و جامعهای که در آن رشد کردهایم. ترس در وجود ما ریشه میدواند، رشد میکند و گاه چنان عظیم میشود که ما را در برمیگیرد، درست مانند قربانی شکار مار پیتون که دور آن میپیچد، ابتدا شکار خرد و خفه و سپس توسط او آرام آرام بلعیده میشود.
▫️اما ترس با احتیاط ومواظبت بجا فرق میکند. احتیاط، از ما محافظت میکنند، و ما را وادار به تفکر و مراقبت وادار میدارد. مواظبت از سقوط، ما را از لبه پرتگاه دور نگه میدارد. احتیاط در برخورد با دیگران، در موقع بیماری، مناسب و بجا است و با ترس فرق دارد. آنچه ما باید با آن خداحافظی کنیم، ترسهای فلجکنندهای است که ما را از زندگی بازمیدارند، نه مراقبت و محافظت و آگاهی که ما را هوشیارتر میکنند. در عین حال باید بین احتیاط و ترس تفاوت قائل شد و از تکنیکهای خودفریبی مانند بهانه کردن و اقناع سازی خود، که ترس را احتیاط مینامند پرهیز کرد.
▫️تا زمانی که بردهی ترس هستیم، ناتوانیم. دیگران بر ذهن، افکار، و تصمیمات ما سلطه پیدا میکنند. مدام نگرانیم که نکند کسی از ما خوشش نیاید، نکند مطابق انتظارات دیگران نباشیم. اما چرا باید برای تأیید دیگران خود را سانسور کنیم؟ اگر ظاهر یا صدای ما مطابق معیارهای رایج نیست، اگر دستخط خوبی نداریم یا مورد تمسخر قرار میگیریم، آیا باید از تلاش دست بکشیم؟
▫️ترس میتواند انسان را از رشد بازدارد، او را منزوی، پرخاشگر و گاه دروغگو کند. دروغ، ریا، و جهل، اغلب زاییده ترسهای کنترلنشده هستند. این ترسها در ناخودآگاه فردی و جمعی ما رخنه کردهاند، گاهی آنچنان نامحسوس که حتی متوجه حضورشان نمیشویم. میترسیم چون فکر میکنیم تلاش فایدهای ندارد. میترسیم چون رسانهها در دل ما اضطراب میکارند. میترسیم چون فرهنگمان دست و بالمان را بسته است، حتی رویا دیدن هم برایمان دور از انتظار شده. میترسیم بخندیم، چون میگویند زن نباید صدای خندهاش شنیده شود. میترسیم گریه کنیم، چون میگویند مرد نباید گریه کند. میترسیم خودمان باشیم، چون جامعه چهره دیگری از «مقبولیت» را به ما نشان داده است.
▫️ترس درون ما نهادینه شده، آرام و بیصدا رشد کرده، و هیولایی ساخته که سراسر وجودمان را در سایه خود گرفته است. شاید بیآنکه بدانیم، از خودمان فرانکشتاینی خودنابودگر ساختهایم—هیولایی که از دل ترسهای بیپایه، تردیدهای فلجکننده و محدودیتهای ذهنیمان زاده شده و اکنون ما را در بند خود نگه داشته است. اما چگونه باید با این ترسها مقابله کرد؟
▫️۱. ترس را از احتیاط جدا کنیم.
آیا این ترس است یا احتیاط؟ آیا مرا از آسیب حفظ میکند یا مرا از رشد متوقف کرده است؟ با خود روراست باشیم. خود را فریب ندهیم و بدرستی بین آنها تفکیک قائل شویم. خطای شناختی نه تنها به فرد بلکه به یک نظام اجتماعی آسیب میزند.
▫️۲. با ترسهای خود روبهرو شویم. هر چیزی که از آن فرار کنیم، قویتر میشود. باید بهتدریج و آگاهانه با آنها مواجه شویم. اگر از صحبت در جمع میترسیم، باید از گروههای کوچکتر شروع کنیم. اگر از شکست میترسیم، باید یاد بگیریم که شکست بخشی از یادگیری است.
▫️۳. اثر رسانهها را کنترل کنیم. اخبار، شبکههای اجتماعی و تبلیغات، اغلب ترس و اضطراب را در ما تقویت میکنند. باید انتخاب کنیم که چه چیزهایی را دنبال کنیم و چطور تحت تأثیر قرار نگیریم. به موضوعات مطرح شده نگاه انتقادی داشته باشیم.
▫️۴. به خودمان اجازه اشتباه بدهیم. هیچکس کامل نیست. اشتباه کردن، خندیدن، گریه کردن، تلاش کردن—همه اینها بخشی از انسان بودن است. نباید بگذاریم ترس از قضاوت، ما را از زندگی بازدارد. ما باید بایستیم، نه بترسیم، نه از داغ و درفش، نه از تمسخر دیگران، و نه از آن صدای درونی که همواره نجوا میکند: «احتیاط کن! مواظب باش! بترس!»
▫️اما این بار، پاسخ میدهیم:
«نمیترسم، پس ادامه میدهم.»
«نمیترسم، پس خودم را سانسور نمیکنم.»، «نمیترسم، پس زندگی را متوقف نمیکنم.»، امسال را سال رویارویی با ترس مینامم. من نمیترسم، پس هستم، پس میروم، پس میسازم.
*کانال نویسنده
@kaleme
✍️ پروانه سلحشوری
▫️در سال جدید، با ترسهایمان خداحافظی کنیم، اما نه با آگاهی. جورج اورول در ۱۹۸۴ استعارهای قدرتمند از ترس ارائه میدهد. وینستون، شخصیت اصلی داستان، در اتاق ۱۰۱ درمییابد که ترس واقعی غیرقابل مقاومت است. وقتی حکومت از بزرگترین ترسش (موشها) علیه او استفاده میکند، وینستون تمام باورهایش را کنار میگذارد و تسلیم میشود.
▫️این داستان برای ما غریبه نیست. ترسهای ما، ما را احاطه کردهاند—نه فقط از سوی حکومتها، بلکه از درون خودمان، از باورها، اطرافیان، و جامعهای که در آن رشد کردهایم. ترس در وجود ما ریشه میدواند، رشد میکند و گاه چنان عظیم میشود که ما را در برمیگیرد، درست مانند قربانی شکار مار پیتون که دور آن میپیچد، ابتدا شکار خرد و خفه و سپس توسط او آرام آرام بلعیده میشود.
▫️اما ترس با احتیاط ومواظبت بجا فرق میکند. احتیاط، از ما محافظت میکنند، و ما را وادار به تفکر و مراقبت وادار میدارد. مواظبت از سقوط، ما را از لبه پرتگاه دور نگه میدارد. احتیاط در برخورد با دیگران، در موقع بیماری، مناسب و بجا است و با ترس فرق دارد. آنچه ما باید با آن خداحافظی کنیم، ترسهای فلجکنندهای است که ما را از زندگی بازمیدارند، نه مراقبت و محافظت و آگاهی که ما را هوشیارتر میکنند. در عین حال باید بین احتیاط و ترس تفاوت قائل شد و از تکنیکهای خودفریبی مانند بهانه کردن و اقناع سازی خود، که ترس را احتیاط مینامند پرهیز کرد.
▫️تا زمانی که بردهی ترس هستیم، ناتوانیم. دیگران بر ذهن، افکار، و تصمیمات ما سلطه پیدا میکنند. مدام نگرانیم که نکند کسی از ما خوشش نیاید، نکند مطابق انتظارات دیگران نباشیم. اما چرا باید برای تأیید دیگران خود را سانسور کنیم؟ اگر ظاهر یا صدای ما مطابق معیارهای رایج نیست، اگر دستخط خوبی نداریم یا مورد تمسخر قرار میگیریم، آیا باید از تلاش دست بکشیم؟
▫️ترس میتواند انسان را از رشد بازدارد، او را منزوی، پرخاشگر و گاه دروغگو کند. دروغ، ریا، و جهل، اغلب زاییده ترسهای کنترلنشده هستند. این ترسها در ناخودآگاه فردی و جمعی ما رخنه کردهاند، گاهی آنچنان نامحسوس که حتی متوجه حضورشان نمیشویم. میترسیم چون فکر میکنیم تلاش فایدهای ندارد. میترسیم چون رسانهها در دل ما اضطراب میکارند. میترسیم چون فرهنگمان دست و بالمان را بسته است، حتی رویا دیدن هم برایمان دور از انتظار شده. میترسیم بخندیم، چون میگویند زن نباید صدای خندهاش شنیده شود. میترسیم گریه کنیم، چون میگویند مرد نباید گریه کند. میترسیم خودمان باشیم، چون جامعه چهره دیگری از «مقبولیت» را به ما نشان داده است.
▫️ترس درون ما نهادینه شده، آرام و بیصدا رشد کرده، و هیولایی ساخته که سراسر وجودمان را در سایه خود گرفته است. شاید بیآنکه بدانیم، از خودمان فرانکشتاینی خودنابودگر ساختهایم—هیولایی که از دل ترسهای بیپایه، تردیدهای فلجکننده و محدودیتهای ذهنیمان زاده شده و اکنون ما را در بند خود نگه داشته است. اما چگونه باید با این ترسها مقابله کرد؟
▫️۱. ترس را از احتیاط جدا کنیم.
آیا این ترس است یا احتیاط؟ آیا مرا از آسیب حفظ میکند یا مرا از رشد متوقف کرده است؟ با خود روراست باشیم. خود را فریب ندهیم و بدرستی بین آنها تفکیک قائل شویم. خطای شناختی نه تنها به فرد بلکه به یک نظام اجتماعی آسیب میزند.
▫️۲. با ترسهای خود روبهرو شویم. هر چیزی که از آن فرار کنیم، قویتر میشود. باید بهتدریج و آگاهانه با آنها مواجه شویم. اگر از صحبت در جمع میترسیم، باید از گروههای کوچکتر شروع کنیم. اگر از شکست میترسیم، باید یاد بگیریم که شکست بخشی از یادگیری است.
▫️۳. اثر رسانهها را کنترل کنیم. اخبار، شبکههای اجتماعی و تبلیغات، اغلب ترس و اضطراب را در ما تقویت میکنند. باید انتخاب کنیم که چه چیزهایی را دنبال کنیم و چطور تحت تأثیر قرار نگیریم. به موضوعات مطرح شده نگاه انتقادی داشته باشیم.
▫️۴. به خودمان اجازه اشتباه بدهیم. هیچکس کامل نیست. اشتباه کردن، خندیدن، گریه کردن، تلاش کردن—همه اینها بخشی از انسان بودن است. نباید بگذاریم ترس از قضاوت، ما را از زندگی بازدارد. ما باید بایستیم، نه بترسیم، نه از داغ و درفش، نه از تمسخر دیگران، و نه از آن صدای درونی که همواره نجوا میکند: «احتیاط کن! مواظب باش! بترس!»
▫️اما این بار، پاسخ میدهیم:
«نمیترسم، پس ادامه میدهم.»
«نمیترسم، پس خودم را سانسور نمیکنم.»، «نمیترسم، پس زندگی را متوقف نمیکنم.»، امسال را سال رویارویی با ترس مینامم. من نمیترسم، پس هستم، پس میروم، پس میسازم.
*کانال نویسنده
@kaleme
⚫️ علی(ع) فرهنگنامه عدالت
✍️ اسماعیل علوی
▫️نام امیرالمؤمنین علی(ع) با «عدالت» پیوند خورده است و از آن حضرت با عنوان «شهید عدالت» یاد میشود. بنابراین جا دارد در سالگرد شهادت حضرتش تأملی بر این واژه و ویژگیهای آن ونسبتش بامولای متقیان علی(ع)صورت گیرد. عدالت یکی از آرمانهای بنیادین و متعالی بشری است که ریشه در فطرت انسان دارد. به این معنا که انسان همان گونه که گرایش به پرستش، مهرورزی و زیبایی دارد، گرایش به «عدالت» نیز از درون او سرچشمه میگیرد و با وجودش عجین است. بارزترین نشانه عدالت در یک اجتماع، «اعتدال» و «اتحاد» است و کلام وحی نیز بر این نکته صحه میگذارد.
▫️اساساً در منطق قرآن کریم ارسال رسل و انزال کتب پس از آن ضرورت یافت که بر اثر انحصارها و امتیازات، تبعیضها و نابرابریها و ظلم و تعدی جامعه اولیه از اعتدال خارج و دچار تفرقه شد «کان الناس امه واحده...» به دنبال به وجود آمدن چنین محیطی، پیامبران برای سامان دادن به اجتماعات بشری و بازگرداندن شرایط قبلی و دعوت به توحید و قیام به قسط و عدل مبعوث شدند.
▫️دعوت به توحید، بیانگر قرار گرفتن انسان در مدار عبودیت و ایجاد ارتباط با خداوند به عنوان منشأ و غایت هستی و قیام به عدل بیانگر برنامهای برای اداره زندگی جمعی انسان در راستای اهداف توحیدی است. عدالت و مشتقات آن بارها در کلمات امیرالمؤمنین علی(ع) به کار رفته است. آنچه از کلام آن حضرت برمیآید، این است که «عدالت» با «اعتدال» قرابت و نسبت دارد و «وحدت» نیز ثمره آن است. عدل در سخنان حضرتش بیانگر مفهومی گسترده است که موجب رشد و اعتلای جامعه میشود. از نظر علی(ع) عدالت از صفات حقتعالی و از جمله جنود عقل است که هستی براساس آن استوار میباشد. در نگاه حضرت، عدالت هم ناظر به درون است که نتیجه آن، تقوی و پاکی است و هم ناظر به بیرون که حاصل آن نیز جامعهای متعادل است.
▫️همچنین از مجموعه نظرات مولای متقیان برمیآید که عدل فرایندی تدریجی است که از نیت و قصد درونی انسان آغاز میشود و راهی از میان افراط و تفریط گشوده و با تحقق عدالت، زمینه را برای کمال جامعه فراهم میکند. بدین سان عدالت سیری از «خود» به «اجتماع» است. یعنی تا ملکه عدالت در درون افراد مستقر نشده باشد، شکلگیری جامعهای عادل امکانپذیر نیست. به عبارت دیگر، عدل دارای دو چهره است؛ چهرهای درونی و چهرهای بیرونی که بازتاب چهره درونی است. عدالت در چهره شهودی و درونی خود، ابتدا فرد را متحول میکند، آنگاه در اجتماع فرصت مییابد تا برای کمال جامعه ظرفیتسازی نماید.
▫️براین پایه عدالت اگرچه از درون انسان سرچشمه میگیرد، اما تنها در جمع و جامعه است که امکان رشد و کمال مییابد و به تنهایی قادر نیست مسیر کمال را طی کند. عدل در جلوه اجتماعی خود میتواند هر امری را در جایگاه خود قرار دهد. «العدل یضع الامور مواضعها» و جامعه را به سمت سعادت هدایت و مدیریت کند. «العدل سائس عام» در چنین جامعهای عدل میزان «العدل ملاک» و زندگیساز خواهد بود. «العدل حیائ» که در نتیجه آن سعادت و بزرگی نصیب انسان میشود. «العدل فوز و کرامه» و برای اجتماع پایه و اساس محکمی ایجاد میگردد. «العدل اقوی اساس» براساس این نگاه و نظر که در کلمات امیرالمؤمنین علی(ع) به آنها اشاره شده عدالت فضیلتی انسانی است که در سایه آن سایر فضایل نیز نصیب انسان میشود. یعنی در بعد فردی انسان را از ظلم (تعدی) دور ساخته و در بعد اجتماعی نیز نهادهای اجتماعی را در مسیر فضیلت قرار میدهد.
بدین ترتیب عدالت نه یک غایت فردی، گروهی، طبقاتی و حتی مکتبی، بلکه یک غایت انسانی به شمار میآید.
▫️امیرالمؤمنین علی (ع) در همین چارچوب میفرماید: من حکومت را به این دلیل پذیرفتم که خداوند تبارک و تعالی از عالمان و آگاهان به امور تعهد گرفت و آنان را ملزم کرد تا در مقابل زیادهخواهی، ستمگری و تجاوز نسبت به حقوق محرومین ساکت ننشینند و بیکار نباشند. امیرمؤمنان به حق پا در رکاب حق و عدل گذارد و سرانجام در این راه از سوی کسانی که با «عدل» و «اعتدال» در ستیز بودند و راه افراط پیش گرفته بودند به شهادت رسید.
آن حضرت عدالت را شیرازهای برای اجرای احکام میدانست و میفرمود «العدل حیائ الاحکام» و خبر داده است که عدالت میزان سنجش خداوند است «ان العدل میزان الله» پس خدا را در فرمانش نافرمانی نکنید. شهادت خورشید عدالت مولای متقیان امیرالمؤمنین علی(ع) تسلیت باد.
@kaleme
✍️ اسماعیل علوی
▫️نام امیرالمؤمنین علی(ع) با «عدالت» پیوند خورده است و از آن حضرت با عنوان «شهید عدالت» یاد میشود. بنابراین جا دارد در سالگرد شهادت حضرتش تأملی بر این واژه و ویژگیهای آن ونسبتش بامولای متقیان علی(ع)صورت گیرد. عدالت یکی از آرمانهای بنیادین و متعالی بشری است که ریشه در فطرت انسان دارد. به این معنا که انسان همان گونه که گرایش به پرستش، مهرورزی و زیبایی دارد، گرایش به «عدالت» نیز از درون او سرچشمه میگیرد و با وجودش عجین است. بارزترین نشانه عدالت در یک اجتماع، «اعتدال» و «اتحاد» است و کلام وحی نیز بر این نکته صحه میگذارد.
▫️اساساً در منطق قرآن کریم ارسال رسل و انزال کتب پس از آن ضرورت یافت که بر اثر انحصارها و امتیازات، تبعیضها و نابرابریها و ظلم و تعدی جامعه اولیه از اعتدال خارج و دچار تفرقه شد «کان الناس امه واحده...» به دنبال به وجود آمدن چنین محیطی، پیامبران برای سامان دادن به اجتماعات بشری و بازگرداندن شرایط قبلی و دعوت به توحید و قیام به قسط و عدل مبعوث شدند.
▫️دعوت به توحید، بیانگر قرار گرفتن انسان در مدار عبودیت و ایجاد ارتباط با خداوند به عنوان منشأ و غایت هستی و قیام به عدل بیانگر برنامهای برای اداره زندگی جمعی انسان در راستای اهداف توحیدی است. عدالت و مشتقات آن بارها در کلمات امیرالمؤمنین علی(ع) به کار رفته است. آنچه از کلام آن حضرت برمیآید، این است که «عدالت» با «اعتدال» قرابت و نسبت دارد و «وحدت» نیز ثمره آن است. عدل در سخنان حضرتش بیانگر مفهومی گسترده است که موجب رشد و اعتلای جامعه میشود. از نظر علی(ع) عدالت از صفات حقتعالی و از جمله جنود عقل است که هستی براساس آن استوار میباشد. در نگاه حضرت، عدالت هم ناظر به درون است که نتیجه آن، تقوی و پاکی است و هم ناظر به بیرون که حاصل آن نیز جامعهای متعادل است.
▫️همچنین از مجموعه نظرات مولای متقیان برمیآید که عدل فرایندی تدریجی است که از نیت و قصد درونی انسان آغاز میشود و راهی از میان افراط و تفریط گشوده و با تحقق عدالت، زمینه را برای کمال جامعه فراهم میکند. بدین سان عدالت سیری از «خود» به «اجتماع» است. یعنی تا ملکه عدالت در درون افراد مستقر نشده باشد، شکلگیری جامعهای عادل امکانپذیر نیست. به عبارت دیگر، عدل دارای دو چهره است؛ چهرهای درونی و چهرهای بیرونی که بازتاب چهره درونی است. عدالت در چهره شهودی و درونی خود، ابتدا فرد را متحول میکند، آنگاه در اجتماع فرصت مییابد تا برای کمال جامعه ظرفیتسازی نماید.
▫️براین پایه عدالت اگرچه از درون انسان سرچشمه میگیرد، اما تنها در جمع و جامعه است که امکان رشد و کمال مییابد و به تنهایی قادر نیست مسیر کمال را طی کند. عدل در جلوه اجتماعی خود میتواند هر امری را در جایگاه خود قرار دهد. «العدل یضع الامور مواضعها» و جامعه را به سمت سعادت هدایت و مدیریت کند. «العدل سائس عام» در چنین جامعهای عدل میزان «العدل ملاک» و زندگیساز خواهد بود. «العدل حیائ» که در نتیجه آن سعادت و بزرگی نصیب انسان میشود. «العدل فوز و کرامه» و برای اجتماع پایه و اساس محکمی ایجاد میگردد. «العدل اقوی اساس» براساس این نگاه و نظر که در کلمات امیرالمؤمنین علی(ع) به آنها اشاره شده عدالت فضیلتی انسانی است که در سایه آن سایر فضایل نیز نصیب انسان میشود. یعنی در بعد فردی انسان را از ظلم (تعدی) دور ساخته و در بعد اجتماعی نیز نهادهای اجتماعی را در مسیر فضیلت قرار میدهد.
بدین ترتیب عدالت نه یک غایت فردی، گروهی، طبقاتی و حتی مکتبی، بلکه یک غایت انسانی به شمار میآید.
▫️امیرالمؤمنین علی (ع) در همین چارچوب میفرماید: من حکومت را به این دلیل پذیرفتم که خداوند تبارک و تعالی از عالمان و آگاهان به امور تعهد گرفت و آنان را ملزم کرد تا در مقابل زیادهخواهی، ستمگری و تجاوز نسبت به حقوق محرومین ساکت ننشینند و بیکار نباشند. امیرمؤمنان به حق پا در رکاب حق و عدل گذارد و سرانجام در این راه از سوی کسانی که با «عدل» و «اعتدال» در ستیز بودند و راه افراط پیش گرفته بودند به شهادت رسید.
آن حضرت عدالت را شیرازهای برای اجرای احکام میدانست و میفرمود «العدل حیائ الاحکام» و خبر داده است که عدالت میزان سنجش خداوند است «ان العدل میزان الله» پس خدا را در فرمانش نافرمانی نکنید. شهادت خورشید عدالت مولای متقیان امیرالمؤمنین علی(ع) تسلیت باد.
@kaleme
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دیدار محمد خاتمی و مهدی کروبی پس از ۱۴ سال | به امید رهایی از استبداد و آزادی همه محصوران و زندانیان سیاسی، مدنی و عقیدتی
@kaleme
@kaleme
🔴 نه یک گروه، که صد گروه!
✍ صدیقه وسمقی
امروز دوم فروردین ۱۴۰۴ دکتر مدنی از تبعیدگاه خود، زندان دماوند تماس گرفت. و من و محمد توانستیم با آن دوست بزرگوار صحبت کنیم. هرگاه او از زندان تماس می گیرد قلبم فشرده می شود. او جامعه شناس و پژوهشگری وطن دوست و دلسوز است که به ناروا و ظالمانه سالهای زیادی از عمر گرانقدرش را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کرده است.
اکنون او با صبوری دیگر بار۸ سال حبس را در زندان دماوند، تنها در قرنطینه تحمل میکند و همسر او هر بار برای ملاقات، فاصله تهران تا دماوند را میرود و باز میگردد. به راستی این انسان بزرگ و فرهیخته چه جرمی مرتکب شده است و اصلا آیا ممکن است او مجرم باشد؟! او توسط نیروهای امنیتی به «تشکیل گروه» متهم شده است در حالیکه حتی یک هم پرونده نیز ندارد یعنی او فقط خودش عضو گروهش است! به نظر من این انسان ارزشمند و بزرگوار به تنهایی نه یک گروه، که صد گروه است.
دستگاههای امنیتی گروههای مزدور واقعی را که از اموال عمومی ارتزاق و در جامعه اخلال میکنند را نمی بینند اما گروههایی موهوم و غیر واقعی را کشف میکنند! تا، در بر این پاشنه میچرخد، کشور روی امنیت و آسایش را نخواهد دید. دکتر مدنی و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی را که عمرشان به دست بیداد در زندانها به یغما میرود آزاد کنید.
*کانال نویسنده
@kaleme
✍ صدیقه وسمقی
امروز دوم فروردین ۱۴۰۴ دکتر مدنی از تبعیدگاه خود، زندان دماوند تماس گرفت. و من و محمد توانستیم با آن دوست بزرگوار صحبت کنیم. هرگاه او از زندان تماس می گیرد قلبم فشرده می شود. او جامعه شناس و پژوهشگری وطن دوست و دلسوز است که به ناروا و ظالمانه سالهای زیادی از عمر گرانقدرش را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کرده است.
اکنون او با صبوری دیگر بار۸ سال حبس را در زندان دماوند، تنها در قرنطینه تحمل میکند و همسر او هر بار برای ملاقات، فاصله تهران تا دماوند را میرود و باز میگردد. به راستی این انسان بزرگ و فرهیخته چه جرمی مرتکب شده است و اصلا آیا ممکن است او مجرم باشد؟! او توسط نیروهای امنیتی به «تشکیل گروه» متهم شده است در حالیکه حتی یک هم پرونده نیز ندارد یعنی او فقط خودش عضو گروهش است! به نظر من این انسان ارزشمند و بزرگوار به تنهایی نه یک گروه، که صد گروه است.
دستگاههای امنیتی گروههای مزدور واقعی را که از اموال عمومی ارتزاق و در جامعه اخلال میکنند را نمی بینند اما گروههایی موهوم و غیر واقعی را کشف میکنند! تا، در بر این پاشنه میچرخد، کشور روی امنیت و آسایش را نخواهد دید. دکتر مدنی و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی را که عمرشان به دست بیداد در زندانها به یغما میرود آزاد کنید.
*کانال نویسنده
@kaleme
Forwarded from اندیشکده تهران | Tehran Institute
#تحلیل_کوتاه
🔹به اذعان بسیاری از تحلیلگران، اردوغان سرخوش از دستاوردهای منطقهای در ققفاز و شام به فکر تحکیم بیش از پیش اقتدار داخلی افتاده است. به همین منظور در آستانه نوروز ۱۴۰۴ «اکرم اماماوغلو» شهردار استانبول و مهمترین رقیب سیاسی «اردوغان» بازداشت شد. انتخاب دوباره اماماوغلو به عنوان شهردار در فروردین ماه ۱۴۰۳، وی را به جدیترین گزینه برای پایان دادن به دوران ریاست جمهوری اردوغان تبدیل کرده است. افزون بر این نتایج انتخابات محلی در شهرهای دیگر نشان از محبوبیت فزاینده حزب جمهوریت خلق در این کشور دارد.
🔸اماماوغلو پس از ۲۲ سال مدیریت دولتی، ناگهان به بهانه فساد و حمایت از گروههای تروریستی بازداشت شد. این بازداشت فقط چند روز پیش انتخابات درون حزبی حزب جمهوریت خلق (CHP) و معرفی قریب به یقین اماماوغلو به عنوان نامزد حزب در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۸ رقم خورد. همزمان با بازداشت او، دادستانی ترکیه اعلام کرد که بیش از ۱۰۰ شخصیت دیگر اعم از سیاستمدار، تجار و روزنامهنگار نیز بازداشت شدهاند که عموماً از حامیان برجسته حزب جمهوری خلق هستند.
💢هدف بازداشت
🔸اپوزیسیون ترکیه بازداشت اماماوغلو را کودتای سیاسی علیه رئیس جمهوری بعدی توصیف کردهاند. مخالفان معتقدند اردوغان تلاش دارد ارتباط ساختاری اپوزیسیون با کلانشهر استانبول را قطع کند. با این وجود حزب حاکم در ترکیه تفسیر دیگری از این بازداشت دارد چنانکه «ییلماز تونج» وزیر دادگستری بیان داشته که بازداشتهای اخیر یک اقدام کاملاً غیرسیاسی و قانونی بوده است.
🔸این درحالی است که مدرک تحصیلیِ اماماوغلو یک روز قبل از بازداشت توسط دانشگاه استانبول باطل شده است. ابطال مدرک تحصیلی اماماوغلو تأثیر مستقیم بر آینده سیاسی او دارد. زیرا طبق قانون اساسی برخورداری از تحصیلات عالیه شرط کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری است. در همین راستا اماماوغلو پیش از بازداشت در پیامی ویدئویی بیان کرده بود که «اراده مردم را نمیتوان خاموش کرد. به مبارزه با آن فرد ادامه میدهم و خودم را به مردم میسپارم...»
💢واکنشها
🔸حزب جمهوریت خلق در پی این بازداشتها، فراخوان حضور در خیابانها را منتشر کرد. بخش قابل توجهی از شهروندان ترکیه ابتدا در استانبول و سپس در سایر شهرها به خیابانها آمده و اعتراضات بیسابقهای را علیه حزب حاکم کلید زدند. برخی از تجمعات به خشونت کشیده شده و طبق آخرین اخبار صدها نفر از شهروندان معترض بازداشت شدهاند. اردوغان در واکنشی دیر هنگام به اتفاقات اخیر با بیتفاوتی بیان داشته است که «ما در دولت وقتی برای تلف کردن درباره این موضوع و آب در هاون کوبیدن نداریم.» جالب توجه این که در میانه اعتراضات داخلی در ترکیه اردوغان عید نوروز را جشن مشترک کشورهای ترک معرفی کرده است و در حین سخنرانی در مراسم نوروز بهطور ضمنی اشاره کرده است که تسلیم تروریسم خیابانی نخواهیم شد.
🔸با گسترش اعتراضات خیابانی مقامات امنیتی ازمیر و آنکارا هرگونه تجمع در این شهرها را ممنوع اعلام کردهاند. در سایر شهرها نیز تعدادی از شهروندان به دلیل دعوت به تجمع و انتشار پستهای اعتراضی در شبکههای اجتماعی بازداشت شدهاند. همچین سرعت اینترنت در ترکیه به شدت کاهش یافته است. گفتنی است که تا این لحظه هیچ واکنش خارجی نسبت به اعتراضات داخلی در ترکیه صورت نگرفته است.
💢پیامدهای احتمالی
🔸بهرغم اعمال محدودیتهای اجتماعی و بیتفاوتی شخص اردوغان نسبت به تحولات اخیر به نظر میرسد که دوقطبی سیاسی در ترکیه فراتر از سطح اجتماعی رسیده و به تدریج به درون حاکمیت نیز سرایت خواهد کرد. زد و خورد نمایندگان پارلمان ترکیه نخستین نشانه در این خصوص است که ممکن است به درون قوه قضائیه و اختلاف نظر میان قضات عالی رتبه نیز کشیده شود.
🌐https://institutetehran.com/art/322
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴 ما یک ملت ساسزده هستیم
✍️ علیرضا بهشتی شیرازی
زندان اوین
🔺برخورد گزینشی ساسها، علتش هر چه که باشد، نمیگذارد میان زندانیان اجماع لازم برای حل مسئله شکل بگیرد، زیرا همیشه فقط یک اقلیت است که مستضعف واقع میشود. در نتیجه هر گونه اقدام جمعی در اثرعدم همکاری عدهای از کسانی که فعلا رنج نمیکشند شکست میخورد. در میان خونخوران این سیاستی کاملا متداول است که لااقل تا مصر چند هزار سال پیش سابقه دارد، آن زمان که فرعون اهل سرزمین را دسته دسته کرد و گروهی از آنان را مستضعف قرار داد.
🔺اولیای زندان دوست ندارند کسی از ساسهای اوین حرف بزند. زمانی که ضیاء نبوی در این مورد نوشت او را به عنوان تنبیه مدتی به انفرادی انداختند. سپس از وی به خاطر نشر اکاذیب شکایت کردند، که خوشبختانه در دادگاه تبرئه شد. در عوض مهدی محمودیان به خاطر تایید گفتههای ضیاء اینک در زندان است. همان وقت، هنگامی که به رئیس وقت بند هشت به خاطر حبس انفرادی آقای نبوی اعتراض شد او گفت در محیطهایی مثل زندان وجود ساس امری طبیعی است. در حالی که من از سال ۸۹ تا ۹۴ در اوین یک بار هم به ساس بر نخوردم. بعضی دوستان را دیدهام که هنگام آزادی یا مرخصی نگراناند مبادا ساس به منزل ببرند. ..
🔺اینها که گفتم فقط از باب درددل زندان نبود، بلکه میخواهم بگویم ما ملتی ساسزده هستیم. فعلا از تشبیه عاملان وضعیت کنونی به ساس خیلی هیجانزده نشویم. ما ملتی بلازده هستیم. مثل آنچه از عذابهای آسمانی شنیدهایم هیچ علاجی، هیچ امید معتبری، هیج راه امنی برای خروج از این وضعیت، لااقل در کوتاه مدت به چشم نمیخورد. آیا مقصر اوضاع فقط دیگراناند؟ یا ما هم کوتاهیهایی داریم؟ بلکه بیشتر از آن، شاید عمده خطا از خودمان است؛ گناهی که تا از آن باز نگردیم بلا از ما باز نمیگرد. زمانی که قابیل هابیل را کشت خداوند کلاغی را برانگیخت تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر را پنهان سازد. شاید ساس را هم او انگیخته باشد تا راه نجاتی پیش پایمان بگذارد. ما نسبت به درد هم بی تفاوتیم...
📎متن کامل
@kaleme
✍️ علیرضا بهشتی شیرازی
زندان اوین
🔺برخورد گزینشی ساسها، علتش هر چه که باشد، نمیگذارد میان زندانیان اجماع لازم برای حل مسئله شکل بگیرد، زیرا همیشه فقط یک اقلیت است که مستضعف واقع میشود. در نتیجه هر گونه اقدام جمعی در اثرعدم همکاری عدهای از کسانی که فعلا رنج نمیکشند شکست میخورد. در میان خونخوران این سیاستی کاملا متداول است که لااقل تا مصر چند هزار سال پیش سابقه دارد، آن زمان که فرعون اهل سرزمین را دسته دسته کرد و گروهی از آنان را مستضعف قرار داد.
🔺اولیای زندان دوست ندارند کسی از ساسهای اوین حرف بزند. زمانی که ضیاء نبوی در این مورد نوشت او را به عنوان تنبیه مدتی به انفرادی انداختند. سپس از وی به خاطر نشر اکاذیب شکایت کردند، که خوشبختانه در دادگاه تبرئه شد. در عوض مهدی محمودیان به خاطر تایید گفتههای ضیاء اینک در زندان است. همان وقت، هنگامی که به رئیس وقت بند هشت به خاطر حبس انفرادی آقای نبوی اعتراض شد او گفت در محیطهایی مثل زندان وجود ساس امری طبیعی است. در حالی که من از سال ۸۹ تا ۹۴ در اوین یک بار هم به ساس بر نخوردم. بعضی دوستان را دیدهام که هنگام آزادی یا مرخصی نگراناند مبادا ساس به منزل ببرند. ..
🔺اینها که گفتم فقط از باب درددل زندان نبود، بلکه میخواهم بگویم ما ملتی ساسزده هستیم. فعلا از تشبیه عاملان وضعیت کنونی به ساس خیلی هیجانزده نشویم. ما ملتی بلازده هستیم. مثل آنچه از عذابهای آسمانی شنیدهایم هیچ علاجی، هیچ امید معتبری، هیج راه امنی برای خروج از این وضعیت، لااقل در کوتاه مدت به چشم نمیخورد. آیا مقصر اوضاع فقط دیگراناند؟ یا ما هم کوتاهیهایی داریم؟ بلکه بیشتر از آن، شاید عمده خطا از خودمان است؛ گناهی که تا از آن باز نگردیم بلا از ما باز نمیگرد. زمانی که قابیل هابیل را کشت خداوند کلاغی را برانگیخت تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر را پنهان سازد. شاید ساس را هم او انگیخته باشد تا راه نجاتی پیش پایمان بگذارد. ما نسبت به درد هم بی تفاوتیم...
📎متن کامل
@kaleme
Telegraph
ما یک ملت ساسزده هستیم
بسم الله الرحمن الرحیم در زندان اوین به ازای هر انسان دهها ساس زندگی میکند، بلکه بیشتر. از آن وخیمتر هزاران تخم این حشره در هر زاویه تاریک است؛ درون ستونها و اضلاع تختها و هر کنج دیگری که بشود تصور کرد. مبارزه با ساس کار آسانی نیست. مقابله شیمیائی ظاهرا…
▫️پیامهای نوروزی رهبری و رئیس جمهور حاوی راه حل واقعبینانهای در قبال بحرانهای گسترده جاری کشور در عرصههای داخلی و خارجی نبود.
آقای پزشکیان دستاورد مدیریت دولت جنابعالی در نه ماه گذشته تشدید میزان تورم و بحران اقتصادی بوده است. کارشناسان اقتصادی به دفعات تاکید کردهاند که در شرایط کنونی ایران بدون توسعه و امنیت سیاسی امکان حل مشکلات اقتصادی وجود ندارد.
در شرایطی که امنیت سیاسی وجود نداشته باشد و شاهد زندانیان سیاسی، عقیدتی، محصورین و مهاجرت سرمایههای انسانی و مالی باشیم آیا زمینهای برای مشارکت بخش خصوصی واقعی در «سرمایه گذاری برای تولید» فراهم خواهد شد؟
پیشنیاز توسعه سیاسی بازگشت به مردم و تأمین آزادی و حاکمیت ملت است که لازمه تحقق آن اصلاح ساختار قانون اساسی و حذف اصول مرتبط با ولایت مطلقه فقیه و نهایتأ جدایی نهاد دین از حکومت است تا اصول فصل سوم و پنجم از جمله اصل ۵۶ آن امکان اجرایی پیدا کند و زمینههای توسعه سیاسی و تامین آزادی و حاکمیت ملت و عبور از بحرانهای جاری کشور از جمله بحران اقتصادی و معیشتی مردم فراهم شود.
✍️ محمد توسلی
شبکه ایکس
@kaleme
آقای پزشکیان دستاورد مدیریت دولت جنابعالی در نه ماه گذشته تشدید میزان تورم و بحران اقتصادی بوده است. کارشناسان اقتصادی به دفعات تاکید کردهاند که در شرایط کنونی ایران بدون توسعه و امنیت سیاسی امکان حل مشکلات اقتصادی وجود ندارد.
در شرایطی که امنیت سیاسی وجود نداشته باشد و شاهد زندانیان سیاسی، عقیدتی، محصورین و مهاجرت سرمایههای انسانی و مالی باشیم آیا زمینهای برای مشارکت بخش خصوصی واقعی در «سرمایه گذاری برای تولید» فراهم خواهد شد؟
پیشنیاز توسعه سیاسی بازگشت به مردم و تأمین آزادی و حاکمیت ملت است که لازمه تحقق آن اصلاح ساختار قانون اساسی و حذف اصول مرتبط با ولایت مطلقه فقیه و نهایتأ جدایی نهاد دین از حکومت است تا اصول فصل سوم و پنجم از جمله اصل ۵۶ آن امکان اجرایی پیدا کند و زمینههای توسعه سیاسی و تامین آزادی و حاکمیت ملت و عبور از بحرانهای جاری کشور از جمله بحران اقتصادی و معیشتی مردم فراهم شود.
✍️ محمد توسلی
شبکه ایکس
@kaleme
🔴 از سرنوشت بشار اسد درس بگیرید
✍ ناصر دانشفر
▫️ولیامر مسلمینجهان در نطق خود به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۴ فرمودهاند: «حوادثی که پی در پی در این سال گذشته اتفاق افتاد، شبیه حوادث سال ۶۰ و دارای مشقتها و سختیهای زیادی برای مردم عزیز ما بود». از هر جهت که به این عبارت نگاه کنیم، امکان ندارد که بتوانیم توجیهی برای صحت آن پیدا کنیم. تنها به یک شکل و شمایل میتوان اذعان به درستی بیانات معظمله نمود که منظور از ملت، همان ده پانزده درصد حامیان نظاممقدس باشد. آنانی که بدلایل مختلف ماندن این سیستم ناکارامد و فاسد را به سقوط آن ترجیح میدهند. البته به گمان نگارنده، مهمترین دلیل حمایت این بخش از جامعه به وجود زمینههای رانت و فساد موجود در این حکومت مرتبط است، اگرچه نمیتوان انکار نمود که هستند کسانی که هنوز به مبانی فکری و ایدئولوژی حاکم باور دارند و برای آن حاضر به همه نوع فداکاری میباشند.
▫️اما اگر منظور جناب خامنهای از واژهٔ مردم را همهٔ شهروندان این مملکت فرض کنیم، قطعاً شرایط کنونی و سال شصت، قابل قیاس نمیباشد. قطعاً رهبر معظم بر این نکته واقفند که در آن سالها جمهوریاسلامی مورد حمایت اکثریت قاطع مردم ایران بود و اکنون قریب به اتفاق هموطنان با نوع حکومتداری شما نه فقط زاویه دارند که بسیاری از حکومت دینی بیزارند. دیگر اینکه در آن روزگار افراد مورد حملهٔ مخالفان نظام، از جمله شهیدان محراب، شهدای حزب جمهوری اسلامی و رئیس جمهور و نخستوزیر نظام محبوب قلبهای بسیاری بودند. اما در سال گذشته تمامی افراد مورد ترور، ملیت ایرانی نداشتند و اکثر آنان بدلیل نوع سیاستگذاریهای غلط حاکمیت، به درست یا غلط مورد نفرت جمع زیادی از مردم بودند.
▫️دلیل متقن تفاوت این برهه با سال مذکور آن است که در انتخابات ریاستجمهوری متعاقب ترور رئیسجمهور، در آن زمان شما با رأی بیشتر مردم به ریاستجمهوری برگزیده شدید و در این زمان، ۶۰ درصد مردم دور اول انتخابات را تحریم و در دور با شرکت پنجاه درصدی به فردی که مخالف افکار و برنامههای او و شما شهره بود رأی دادند. این حقایق ثابت میکند که رهبری در این قیاس، از بسیاری جهات مرتکب خطا شدهاند و اگر خدایی ناکرده بر اساس این استدلال بنای تعیین راهبرد نسبت به نامهٔ ترامپ را داشته باشند، خود و کشور را به ورطهٔ سقوط خواهند کشاند.
▫️حضرتآقا، شک نکنید شرایط ۱۴۰۴ با ۱۳۶۰ هیچ شباهتی ندارد و این قیاس باطل جز اینکه شما را به اشتباه محاسباتی بیندازد، نتیجهٔ دیگری ندارد. جناب خامنهای شما سالها با همین دو دو تا چهارتای ناصواب کار کشور را به این وضعیت فاجعهبار رساندهاید، شما را به کائنات سوگند میدهم که روی حرفهای وزیر خارجهٔ متوهم جناب پزشکیان حساب نکنید و گمان نبرید که این دیار پا به رکاب شما برای جنگ و جهاد است. از سرنوشت بشار اسد درس بگیرید.
*کانال نویسنده
@kaleme
✍ ناصر دانشفر
▫️ولیامر مسلمینجهان در نطق خود به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۴ فرمودهاند: «حوادثی که پی در پی در این سال گذشته اتفاق افتاد، شبیه حوادث سال ۶۰ و دارای مشقتها و سختیهای زیادی برای مردم عزیز ما بود». از هر جهت که به این عبارت نگاه کنیم، امکان ندارد که بتوانیم توجیهی برای صحت آن پیدا کنیم. تنها به یک شکل و شمایل میتوان اذعان به درستی بیانات معظمله نمود که منظور از ملت، همان ده پانزده درصد حامیان نظاممقدس باشد. آنانی که بدلایل مختلف ماندن این سیستم ناکارامد و فاسد را به سقوط آن ترجیح میدهند. البته به گمان نگارنده، مهمترین دلیل حمایت این بخش از جامعه به وجود زمینههای رانت و فساد موجود در این حکومت مرتبط است، اگرچه نمیتوان انکار نمود که هستند کسانی که هنوز به مبانی فکری و ایدئولوژی حاکم باور دارند و برای آن حاضر به همه نوع فداکاری میباشند.
▫️اما اگر منظور جناب خامنهای از واژهٔ مردم را همهٔ شهروندان این مملکت فرض کنیم، قطعاً شرایط کنونی و سال شصت، قابل قیاس نمیباشد. قطعاً رهبر معظم بر این نکته واقفند که در آن سالها جمهوریاسلامی مورد حمایت اکثریت قاطع مردم ایران بود و اکنون قریب به اتفاق هموطنان با نوع حکومتداری شما نه فقط زاویه دارند که بسیاری از حکومت دینی بیزارند. دیگر اینکه در آن روزگار افراد مورد حملهٔ مخالفان نظام، از جمله شهیدان محراب، شهدای حزب جمهوری اسلامی و رئیس جمهور و نخستوزیر نظام محبوب قلبهای بسیاری بودند. اما در سال گذشته تمامی افراد مورد ترور، ملیت ایرانی نداشتند و اکثر آنان بدلیل نوع سیاستگذاریهای غلط حاکمیت، به درست یا غلط مورد نفرت جمع زیادی از مردم بودند.
▫️دلیل متقن تفاوت این برهه با سال مذکور آن است که در انتخابات ریاستجمهوری متعاقب ترور رئیسجمهور، در آن زمان شما با رأی بیشتر مردم به ریاستجمهوری برگزیده شدید و در این زمان، ۶۰ درصد مردم دور اول انتخابات را تحریم و در دور با شرکت پنجاه درصدی به فردی که مخالف افکار و برنامههای او و شما شهره بود رأی دادند. این حقایق ثابت میکند که رهبری در این قیاس، از بسیاری جهات مرتکب خطا شدهاند و اگر خدایی ناکرده بر اساس این استدلال بنای تعیین راهبرد نسبت به نامهٔ ترامپ را داشته باشند، خود و کشور را به ورطهٔ سقوط خواهند کشاند.
▫️حضرتآقا، شک نکنید شرایط ۱۴۰۴ با ۱۳۶۰ هیچ شباهتی ندارد و این قیاس باطل جز اینکه شما را به اشتباه محاسباتی بیندازد، نتیجهٔ دیگری ندارد. جناب خامنهای شما سالها با همین دو دو تا چهارتای ناصواب کار کشور را به این وضعیت فاجعهبار رساندهاید، شما را به کائنات سوگند میدهم که روی حرفهای وزیر خارجهٔ متوهم جناب پزشکیان حساب نکنید و گمان نبرید که این دیار پا به رکاب شما برای جنگ و جهاد است. از سرنوشت بشار اسد درس بگیرید.
*کانال نویسنده
@kaleme