سایت خبری-تحلیلی کلمه
49.9K subscribers
5.5K photos
2.06K videos
157 files
7.96K links
کانال رسمی سایت خبری-تحلیلی کلمه در تلگرام.
www.kaleme.com

ارتباط با کانال کلمه
@kaleme_admin

📷 اینستاگرام:
instagram.com/kalemeh/
Download Telegram
🔴 برای برادرم که بار دیگر اسیر شد

✍️
مهدی قمیشی
استاد دانشگاه
و برادر آزاده رحیم قمیشی

… ماجرا از عملیات کربلای۴ شروع می‌شود که از شامگاه سوم دی ماه ۱۳۶۵ با عبور از اروندرود به سمت خاک عراق شروع می‌گردد. در این عملیات علیرغم پیشروی‌های اولیه در خاک دشمن متاسفانه فشار بر نیروهای رزمنده باعث می گردد عملیات با توفیق همراه نشود و نیروهای خودی در بعداز ظهر روز چهارم دی ماه با تحمل خسارات جانی بسیار مجبور به عقب نشینی شدند.

در اهواز به ما خبر رسید که در عقب‌نشینی نیروها، برادرم رحیم که معاون گردان کربلا بود به عقب باز نگشته است. در غروب چهارم دی سراسیمه خود را به محل استقرار باقی مانده گردان رساندم. وضع عجیبی بود. بسیاری از نیروهای گردان شهید و یا مفقود شده بودند. فرمانده گردان اسماعیل فرجوانی نیز شهید شده بود. وقتی رسیدم یکی از نیروهای ستادی لشکر برای سر و سامان دادن به باقی مانده نیروهای گردان در محل بود. نیروهای گردان در اتاق بزرگی جمع شده بودند، غم زده و پریشان. فرمانده اعزامی از لشکر از تک تک آنان می خواست تا مشاهداتشان را توضیح دهند...

📎منبع و متن کامل
@kaleme
🔴 قضاوت کنید، تفاوت از کجا تا کجاست

✍️ عیسی سحرخیز

اگر بخواهیم آن چه روز پنجشنبه در برابر دانشگاه روی داد را در چند جمله خلاصه و شاخص‌ترین موارد را ذکر کنیم، سرفصل های آن چنین خواهند بود: آن‌ها که برای رفع حصر آمدند جوانان و نوجوانان حاضر در انقلاب بهمن ۵۷ بودند؛ آنان که برای مقابله و دستگیری گوش به فرمانان و غایبان دوران انقلاب!

آن‌ها که  برای آزادی زندانیان سیاسی آمده بودند، خود پیش و پس از انقلاب بارها بازداشت و زندانی شده بودند؛ آنان که برای ضرب و جرح خوشه‌چینان و رانت‌خواران انقلاب، بازجویان و زندانبانان.

آن‌ها که برای دفاع از قانون و حق و حقوق ملت به دانشگاه تهران بازگشته بودند، امامان جمعه و جماعت‌شان بزرگانی چون منتظری و طالقانی بودند؛ آنان که برای زیرپاگذاردن قانون، مامومانِ دون‌پایگانی چون احمد خاتمی و صدیقی و...

آن‌ها که برای ایجاد تحول در جامعه آمده بودند، بنیانگذارانِ گردان و تیپ و لشگر ، آزاده و جانباز و...؛ آنان که برای حفظِ نظامِ ولایت، واپسگرایانِ اغلب جبهه ندیده و نشستگان در ستادها، فرسنگ‌ها دور از جبهه.

آن‌ها که برای آزادی بانو زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و شیخ مهدی موسوی آمده بودند، چیزی از بیت‌المال نمی‌خواستند و نمی‌خواهند؛ آنان که برای حفظ بقای آقای خامنه‌ای، در پی پست و مقام و اغلب مواجب‌بگیر حکومت. قضاوت کنید، تفاوت از کجا تا کجاست؛ از زمین تا آسمان!

*تحکیم‌ ملت
@kaleme
◾️‏«لش‌ها» (لباس شخصی‌ها) کیستند که با نقض قانون، بدون لباس فرم و آرم، در حضور نیروهای انتظامی و حتی در مقام فرماندهی آنها، مردم را با خشونت تمام سرکوب می‌کنند؟ یکبار برای همیشه باید تکلیف آنها مشخص شود ‌و با تشکیل کمیته حقیقت‌یاب مستقل، مردم از حقایق آگاه شوند!

✍️ اردشیر امیرارجمند
شبکه ایکس

@kaleme
🔴 لباس شخصی یا نظام مستقر ؟

✍️ مجتبی نجفی

سرپرست دانشگاه تهران در برابر اصرار دانشجویان یادآور فاجعه کوی دانشگاه در سال هفتاد و هشت شد و به عاملیت « لباس شخصی ها» اذعان کرد. دیروز که در برابر قتل وحشتناک امیرمحمد خالقی‌فر، لباس شخصیها اعتراض دانشجویان را سرکوب کردند،یکبار دیگر دو کلمه بخشی از تاریخ نه چندان دورمان را به تصویر کشیدند‌:« کوی دانشگاه» و « لباس شخصی». هر دو « کلمه-رخداد»، هستند، یعنی کلماتی که چکیده ای از تاریخ رنج و درد ما را فشرده کرده اند و « کوی دانشگاه» برای ما نه صرف نام یک مکان که ذکر یک تاریخ پر از رنج است و لباس شخصی نه اشاره به فرد یا افراد که ارجاعی به یک نظام سیاسی مستقر مبتنی بر نظم اوباشگری برای سرکوب اعتراض شهروندی است.

از کلمه « کوی دانشگاه»، خون و خشونت استبداد علیه دانشجو می‌بارد و از کلمه « لباس شخصی» حجم وسیع سرکوب. اختراع کلمه لباس شخصی برای تبرئه نیروهای سرکوبگر نظام سیاسی بود که خواستند حملات سازمان یافته اوباش را نه نیروی سازمان یافته تحت امر که « خودسر» و نافرمان جا بیندازند. همچنان که « آتش به اختیار» را خواستند نه مزدبگیر آلوده به رانت که نیروی غیرتی جا بیندازند.

اوباشگری یک ضلع قدرتمند تاریخ معاصر ماست و یک نیروی سیاسی پای کار که هم در کلمه و هم در عمل مولد خشونت علیه نیروهای پیشروی تجددخواه به خصوص نهاد دانشگاه بوده. برای همین با کلمه کوی دانشگاه نه صرفا عزت ابراهیم نژاد،قربانی سرافراز هیجده تیر هفتادو هشت و سرکوب تمام عیار دانشجویان و نهاد دانشگاه را تجسم می کنیم، که ضرب و شتم وحشیانه دانشجویان دانشگاه علامه در سال هشتاد و دو و کوی دانشگاه در سال هشتادوهشت را به خاطر می آوریم تا اهمیت « دانشگاه» به عنوان نهاد مدافع تجدد خواهی و پیشقراول دموکراسی خواهی در تاریخ معاصرمان را گوشزد کنیم.

لباس شخصی ها، از مریخ نیامده اند، همان سربازان سرکوب نظام سیاسی اند که از فرهنگ شهروندی که مبتنی خرد انتقادی و همبستگی در برابر سلطه خواهی نهاد دولت است، نفرت دارند. برای همین، لباس شخصی، تاریخ پر از خشونت حاکم علیه شهروند است و کوی دانشگاه تجسم بخش قربانی در برابر نهاد سرکوبگر است.

لباس شخصی از حاکم جدا نیست، چهره خشونت بار خود حاکم برای سرکوب مداوم است و برای همین در خوابگاه طرشت علامه روایت شد سعید عسگر،عامل ترور حجاریان، در سال هشتاد و دو در حالی که همراهانش به سر و صورت و بدن دانشجو قمه و چاقو می‌کشیدند و شخصیت انسانی شان را لگدمال می‌کردند، عربده می‌کشید که «منم سعید عسگر»،عربده کشی که معنایی جز این ندارد من خود نظام سلطه گر در برابر شهروند بی پناهم.

📎کانال نویسنده

@kaleme
🔴 سخنی با همراهان و دوستان عزیزم

✍️ عبدالله ناصری

آنقدر فراخوان رفع حصر رهبران جنبش سبز، دل "سربازان بدنام" و دستگاه‌های امنیتی حکومت را لرزانده است که حتی بنده بر ویلچر نشسته و از نخستین حامیان دعوت مجاهدان عزیز -قمیشی و دانشفر- را از ارتباط با دنیای اطلاعات و کانال
تلگرامی "تاریخ‌نوشت" دور کرده‌اند.

دوستِ نیک‌نفسی که با یکی از همین دستگاه‌ها همکاری دارد به این کمینه پیام داد جز استیصال و اجبار تو به مذاکره هدفی ندارند. از همین نوشتار به مردم عزیز انقلابی "زن، زندگی، آزادی"، رهبران و حامیان جنبش سبز اطمینان می‌دهم که عبدالله ناصری، کوچک‌ترین سرباز این میدان به لطف خداوند، قصد انفعال نداشته و فعال‌تر از گذشته از طریق رسانه‌های سبز مثل کلمه، سهام‌نیوز، زیتون، تحکیم ملت و کانال نواندیشی کیان در بین مردم مظلوم ایران خواهد بود.

@kaleme
🔴 درخواست حزب اتحاد ملت از رئیس شورای عالی امنیت ملی: حصر غیر قانونی و خلاف مروت و انصاف پایان یابد

امروز در حالی چهاردهمین سال از حصر رهبران جنبش سبز، سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و حجت‌الاسلام والمسلمین کروبی را پشت سر می‌گذاریم که وجدان جمعی قشر وسیعی از مردم نسبت به آن آزرده است، آن را به زبان‌های مختلف رای و قهر و شعار و نوشته بیان کرده است، وعده‌اش را از بالاترین مقام اجرایی کشور شنیده ولی اتفاقی در عمل رخ نداده است.

حصر چهارده ساله، نمادی از مقاومت ناموجه بخش قدرتمندی از حاکمیت در مقابل حل مسائل کشور، در اولویت نبودن رضایت عمومی و منافع ملی و عدم حاکمیت قانون است.

حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، با اظهار تأسف عمیق از تداوم حصر غیر قانونی و خلاف مروت و انصاف محصورین عزیز، از جناب آقای دکتر پزشکیان به‌عنوان رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی درخواست دارد تا با رفع این زخم جانکاه از تن و ذهن بخشی از جامعه، گامی به سوی کاهش دلخوری به‌حق بخشی از جامعه و وفاق از منظر اعاده حقی تضییع شده بردارد و نسبت به آزادی تمامی معترضان به حصر که در چهاردهمین سالگرد آن بازداشت شده‌اند، دستور لازم را صادر کرده و حق اساسی ملت برای تجمع و اعتراض مسالمت‌آمیز را محترم‌ داشته و تامین کند.

حزب اتحاد ملت ایران اسلامی


@kaleme
🔴 این پیر جوان‌های رشید میدان مبارزه…

✍️ محمد مهدی شعرانی

تا اینجای کار رزمندگان و ایثارگران جبهه و جنگ نشان دادن که پیروز میدان‌های رزم هستند و هنوز شرافت و مردانگی در وجناتشان موج می‌زند. جریانی که آنها در ۲۵ بهمن به راه انداختند یکی از مهمترین و پر عمق‌ترین جریان‌های جنبشی ایران بود.

این پیر جوان‌های رشید میدان مبارزه با خصم و اهریمن در زیر رگبار مسلسلها نشان دادن که کماکان مرجعیت مبارزات می تواند در داخل باشد بدون کوچکترین وابستگی به سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی و یا به عبارتی جاسوسی خارجی ، بطوری که عدم پوشش خبری این حرکت خود گویای این ماجرا و نارضایتی آنها از این حرکت شجاعانه و جسورانه یادگاران شهدا بود.

ماهیت این جریان به نحوی بود که ضمن اینکه سیل اعتراض بر عملکرد جمهوری اسلامی را با خود جاری می ساخت ولی کوچکترین منفذی برای سوء استفاده و مصادره به مطلوب را برای گروهک های منفوری چون مجاهدین و سلطنت طلب که به واسطه فاندهای کشورهای خارجی و ساپورت مالی آنها به وسیله به راه انداختن ارتش سایبری ، خودی به راه انداخته اند نداد و همین مرز باریک شرافت باعث شد که از چند روز پیش از آغاز این حرکت آماج حملات و اتهامات این گروه ها قرار گرفته و کماکان در حال لجن مال کردن این حافظان شریف و ساده و بی آلایش این مرز و بوم از دشمن خارجی باشند .

این جریانهای فاسد که در تخریب هیچ خرده رهبر شریفی تا بحال کوتاهی نکرده و پله های ترقی خود را در تخریب و لجن مال کردن دیگران یافته اند این بار دست به تخریب خانواده شهدا ، جانبازان ، آزادگان ، رزمندگان ، ایثارگران زدند ولی نه به خاطر حمایت این قشر از جمهوری اسلامی بلکه بلعکس اینبار آنها را آماج حملات خود قرار دادند به خاطر مبارزه و اعتراض بر علیه جمهوری اسلامی به دلیل ترس از برگشتن مرجعیت اعتراضات و مبارزه به داخل کشور و از دست دادن فاندهای خارجی و به سختی افتادن زندگی در دنیای غرب.

اما صرف نظر از این مرز باریکی که فرزندان خلف این مرز و بوم انجام دادن بلکه آنها توانستند مرز دیگری را بشکافند و دست به آزادی حصر بزنند ، اما نه آزادی حصر میر محصور بلکه آزادی حصر واژگان رزمنده ، ایثارگر ، خانواده شهید ، جانباز، آزاده از اسارت دستگاه حاکمه.

این یادگاران شهدا نتنها مرز خود با اصولگرایان بلکه مرز خود با اصلاح طلبان روزنه گشا را هم ترسیم نمودند و نشان دادن که اینبار واقعاً ماجرا تمام شده است و اینها نه به دنبال اصلاح بلکه به دنبال ایجاد تحول و تغییرات ساختاری بوده و از نظام حاضر گذر نموده اند و به گذار طلبان تحول خواه شهره شده اند.

آن‌ها نه تنها سرویس‌های اطلاعاتی خارجی بلکه سرویس‌های اطلاعاتی داخلی را هم بی آبرو کردند و نشان دادن نظام مدعی ارزش‌ها دست به سرکوب ارزشی ترین نیروها که مدت ها ستون استواری کشور ونظام بودند می زند.

آن‌ها توانستند نشان بدهند دیگر این هیئت حاکمه به پشتگرمی عده ای مزدور و فرصت طلب بوده و پشتوانه مردمی خود را حتی در میان جامعه ارزشمند ایثارگران و رزمندگان هم از دست داده است .

این همان مرزهایی که بود که دلاور مردان عرصه مبارزه توانستند ایجاد کنند. ۲۵ بهمن پیروز شد چون توانست مرزها را ترسیم کرده و حد و سد جدیدی را ایجاد نماید.

@kaleme
Forwarded from کافه نون
حراست دانشگاه: قتل امیرمحمد خالقی در حوزه استحفاظی ما نبود.

‏• پاسخ دانشجویان: زمان جنبش "زن زندگی آزادی" وقتی نيروهاى حراست دانشگاه با اسم و رسم مشخص، وسط خيابان ۱۶ آذر با دانشجويان برخورد مى‌كردند و دختران را روى زمين مى‌كشيدند، آيا آن موقع، حوالى دانشگاه تهران در حوزه استحفاظى شما بود؟»

@CafeNoun
🔴 مرز امنیت و وحشت کجاست؟

مرضیه حاجی‌هاشمی

🗒 مسأله عدم امنیت در حریم خوابگاه‌های دانشجویی، مسأله جدیدی نیست. موارد بسیاری از پیامدهای های هولناک ناامنی در حریم های دانشجویی، تاکنون گزارش شده که مسئولین دانشگاه‌ها بسته به اینکه چقدر برای دانشجویان دانشگاه، شرایط اعتراض، پیگیری و رسانه‌ای کردن آن فراهم بوده است، نسبت به آن واکنش نشان دادند و اغلب از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و اقدامی برای افزایش امنیت دانشجویان و پیشگیری از تکرار آن رویدادهای خشن و خطرناک انجام ندادند. این رخدادها هم در اطراف خوابگاه‌های دانشجویی شهرهای مختلف و هم در تهران روی داده است.

▫️ دو نمونه از تازه‌ترین این رویدادهای هولناک در اواخر ترم پاییزه سال جاری تحصیلی بوده است که رسانه ای نشد. این موارد علاوه بر گزارش‌های متعددی از ناامنی حریم خوابگاهی کوی «دانشگاه تهران» در قلب پایتخت است! در ایام امتحانات یک فقره زورگیری با ضربات چاقو، جان دانشجویی را در اطراف خوابگاه دانشجویی امام حسین «دانشگاه شاهد» تهران به خطر انداخت، این هم دقیقاً در مکانی که بارها دانشجویان بر ناامن بودن و دلهره آور بودن آن تاکید کرده بودند و هیچ توجهی نشده بود.

▫️ در شب آخرین امتحان دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی «دانشگاه رازی کرمانشاه» نیز اتفاق هولناکی افتاد. حوالی ساعت ۱۱ شب که دانشجویان دختر خوابگاه شهید بهشتی در گرماگرم مطالعه برای امتحان فردا بودند، با صدای مهیب یک شلیک و فرو ریختن شیشه‌ها از جا پریدند! به پنجره یکی از اتاق‌های طبقه پنجم با اسلحه شکاری شلیک شده بود، تمام شیشه ها فرو ریخته و یکی از دانشجویان زخمی شده بود که هول و هراس و وحشت زیادی در بین دانشجویان ایجاد کرد، این نیز در حالی رخ داد که این خوابگاه هیچ حریم امنی ندارد و بارها دانشجویان دختر از تعقیب شدن، مزاحمت و حتی یک مورد ربوده شدن دانشجو مقابل درب خوابگاه شکایت داشتند و هیچ پاسخگویی و رسیدگی نشده بود؛ جز اینکه «بودجه نداریم که خوابگاه و دانشکده شما را نیز مثل بقیه دانشکده‌ها به پردیس اصلی دانشگاه رازی انتقال دهیم».

▫️ به واقع اگر برای حفظ جان و امنیت تعداد دانشجویی که در این کشور تنها دانشجویان دانشگاه‌های دولتی روزانه هستند که به آنها امکانات خوابگاهی دولتی تعلق گرفته و دارای بالاترین رتبه‌های کنکور سراسری بوده‌اند و سرمایه‌های ملی این سرزمین هستند، بودجه‌ای وجود ندارد؛ پس برای چه هزینه کردی بودجه وجود دارد!؟

▫️سوال دیگر آنکه دانشجویی پرسید: چرا پنجشنبه شب در یکی از امن‌ترین و مذهبی‌ترین مناطق شهر تهران که همیشه محل جشن‌های شب میلاد امام زمان بود، تعداد زیادی نیروهای یگان ویژه نیروی انتظامی با ماشین‌های غول پیکر ترسناک سیاه‌شان، تمام میدان شهدا و ابتدای خیابان پیروزی را پر کرده بودند و به جای جشن و شادی هر ساله، هول و هراس و ترس به شهروندان تزریق می‌ شد؛ ولی شب قبلش، حتی یک مأمور هم نبود که جان «امیر محمد» را از دست آن جانیان و عاملان وحشت نجات دهد؟ راستی چه کسی باید به  این سوالات پاسخ دهد؟ مرز امنیت و وحشت کجاست؟

*کانال نویسنده
@kaleme
🔴 در انتظار رفع حصر؛ نامه ۲۱۷ تن از ایثارگران به پزشکیان

بنام خدا
حضور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان، ریاست محترم جمهور و رئیس شورایعالی امنیت ملی

احتراما باستحضار می‌رسانیم:
کشور ما ایران امروز در شرایط خطیری به‌سر می‌برد که حاصل فرصت‌سوزی‌های سهل‌انگارانه دلسوزان از یک سو و تاخت و تاز کو‌ته‌اندیشان منفعت‌طلب از سوی دیگر است. بازیابی اعتماد عمومی مقدمه هر گام موثر برای نجات ایران از دام طمع سلطه‌جویان بیگانه و خطر فروپاشی اجتماعی است و تأکید جنابعالی بر تلاش برای دستیابی به وفاق ملی در همین راستاست. اما برای این مقصود کدام اقدام از پایان بخشیدن به حبس خانگی سکانداران نجات ایران در هشت سال دفاع از این آب و خاک (که شما نیز در آن حضوری پرخاطره داشته‌اید) از طولانی‌ترین حصر تاریخ معاصر ایران می‌توان ضروری‌تر سراغ گرفت؟ پایان حبس‌ها و حصرها می‌تواند بخشی از زخم‌هایی که بر پیکر این ملت مظلوم نشسته را التیام بخشد و راه‌حل مشکلات و معضلاتی که امروز زندگی همه ایرانیان را به تنگاهای نفس گیر دچار کرده، هموار سازد. از همین روست که انتظار ما همرزمان دیروز شما این است که با توجه به مسئولیت و اختیاراتی که در شورایعالی امنیت ملی دارید در جهت پاسداری از آزادی، عدالت و حکومت قانون، این گره فروبسته را بگشایید تا روزنه امیدی برای فردایی روشن‌تر گشوده شود.

📎امضاها
@kaleme
🔴 در ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ چه گذشت؟!

✍️ سعیده منتظری

▫️برای ۲۵ بهمن ماه از جانب بزرگانی که برای دستیابی به ایرانی آزاد و آباد هزینه‌های گزافی داده‌اند، فراخوانی داده شده بود برای تجمعی آرام جلوی درب دانشگاه تهران از ساعت ۱۱ تا ۲ بعدازظهر؛ به منظور اعتراض به حصر غیرقانونی و ظالمانه محصورین طی چهارده سال، و اعتراض به بازداشت‌های خلاف قانون زندانیان سیاسی و عقیدتی، و اعتراض به استبداد و ارتجاع و ...

▫️اینجانب نیز طبق احساس وظیفه، ساعت ۱۱ در آنجا حاضر شدم. تجمع نیروهای انتظامی و لباس شخصی و ماشین‌های پلیس و ون‌های حکومت بسیار زیاد و چشمگیر بود! این همه نیرو و تجهیزات، برای تقابل با افرادی بسیج شده بودند که سالهای مدیدی از عمر و آسایش و سلامتی خود و یا خانواده‌هایشان را برای به ثمر نشستن آرمانهای انقلاب ۵۷، که همانا "استقلال، آزادی؛ و جمهوری اسلامی" بود هزینه کرده بودند! خصوصا‌ً بزرگانی که سالها در جنگ هشت ساله ایران و عراق جانبازی کرده، و اینک پس از این همه هزینه دادنها، می‌دیدند که از آن آرمانها، نه استقلالی وجود دارد و نه آزادی‌ای، و نه جمهوریتی وجود دارد و نه اسلامیتی! و نه ایرانی آزاد و آباد!

مشاهدات شخصی من از تجمع ۲۵ بهمن ماه به اختصار این گونه است:

📎متن کامل
@kaleme
🔴 چهار روز بعد از یک ترور!

✍️ سید احمد نیک‌جو

چهار روز گذشته از تصادفی ساختگی که برای رزمنده‌‌ی معترض به حصر، اکبر دانش سرارودی رخ داده. طبق روایتی که همسر ایشان نقل کرده، با هر معیاری که به ماجرا نگاه کنیم یک ترور سازمان‌یافته‌ی حکومتی اتفاق افتاده است اما صدایی از هیچ «روزنه»‌ای به گوش نمی‌رسد!

چرا این سکوت جلب توجه می‌کند؟ چون در روزهایی که دو قاضی ستم‌پیشه، بدنام و بی‌آبرو، رازینی و مقیسه به‌دست یک آبدارچی (که احتمالاً زیر دشواری‌های زندگی کم آورده بود) کشته شدند‌ جماعت روزنه‌گشا بسیار در ستایش خشونت‌پرهیزی نوشتند؛ اما حالا انگار نه انگار!

عجیب هم نیست. گذشت آن روزگاری که اینان مدعی اصلاح حکومت بودند؛ سیمای امروزشان حکایت از آن دارد که خود به دست حکومت، اصلاح و بلکه تربیت و رام شده‌اند. اگر صدا و سکوتِ هماهنگ‌شان با قدرت را استاندارد دوگانه بنامیم حق مطلب ادا نخواهد شد. کلیدواژه‌ها و مفاهیمی که به این جماعت باید نسبت داد نیازمند بازنگری اساسی است.

@kaleme
🔴 روزنه‌طلبانِ حکومتی

✍️
محمدرضا تاجیک

🔺بنیادی‌ترین مشکل این گروه، شاید آن باشد که نه مستعد تقریر و تدوین نظام جدیدی از مفاهیم برای تکوین و بسط این آگاهی نوآیین هستند، نه چندان برای اهل تامل و تفکر و تدبیر بیرون از خود اهلیت و شانیتی قائل هستند (و البته بالعکس) تا انجام این مهم را بدانان بسپارند.

🔺افزون بر این، سخت اسیر روزمرگی و شبه‌مسئله‌های خُرد و انبوه‌اند، و تدبیرهای راهبردی نه می‌دانند و نه می‌توانند. آنان، کماکان در مسیری خرامان خرامان می‌روند که به قول اخوان ثالث، آن را سوی خفتنگاه مهر و ماه راهی نیست، بیابان‌های بی‌فریاد و کهساران‌خار و خشک و بی‌رحم‌ست، یکی دریای هول هایل‌ست و خشم توفان‌ها و تفته‌دوزخ‌ها.

🔺لذا بعید می‌دانم نخبگان ابزاری و اجرایی امروز ما بتوانند این آگاهی نوآیین را به اندیشه‌ای مؤسس تبدیل کنند. از این‌رو، اگرچه ناگریز تغییراتی در راه است، اما این تغییرات را نه به ارادۀ معطوف به آگاهی قدرت، بلکه به ارادۀ مقاومت می‌بینم…

🔺مگر بر خلاف‌آمد روزگار، در میان اصحاب قدرت، مرد مردان مرد یا گرد گردان گردی، پیدا شود که به‌خود جنبد و گرد هراس از شانه‌ها افشاند، چشم بردراند و طرف سبیل جنباند، رو به‌سوی خلوت خاموش غرش کند.

📎منبع و متن کامل
@kaleme
Audio
🔴 طیبه حسن‌لو، همسر دانش سرارودی: بیمارستان می‌گوید او دیگر اینجا نیست!

کلمه - طیبه حسن‌لو، همسر اکبر دانش سرارودی می‌گوید بامداد امروز (یکشنبه ۲۸ بهمن) به بیمارستان مراجعه کرده و به او گفته‌اند همسرش دیگر در بیمارستان نیست!

اکبر دانش سرارودی، جانبازی با سابقه ۱۳۸ ماه حضور در جنگ ایران و عراق است. او به کمک رحیم قمیشی (از آزادگان جنگ که اکنون در زندان اوین به سر می‌برد) تجمع رزمندگان برای رفع حصر را تشکیل دادند، اما ساعاتی پیش از تجمع، خودروی او دچار سانحه‌ای شد که بنابر روایت همسرش «ساختگی» است. این تصادف را دو سرنشین یک خودروی سمند سفیدرنگ رقم زده‌اند و پس از هجوم به خودروی او، با همکاری پلیس، گوشی حاوی عکس‌های ثبت شده از تصادف را با خود برده‌اند.

ساعتی بعد، او به بخش CCU بیمارستان شهید صدوقی اصفهان، تحت نظر نیروهای امنیتی منتقل شد اما انتظامات بیمارستان به همسرش گفته‌اند او مرخص شده است! این صدا، روایت طیبه حسن‌لو درباره بی‌خبری از وضعیت اکبر دانش سرارودی است.

@kaleme
🔴 درخواست دانشجویان؛ تشکیل فوری کمیته حقیقت‌یاب درباره قتل امیرمحمد خالقی

دانشجویان دانشگاه تهران پس از تجمع ۲۸ بهمن در بیانیه‌ای بر مطالبات خود تاکید کردند. در این بیانیه که کانال دانشجویان متحد آن را منتشر کرده آمده است:

۱-تشکیل کمیته حقیقت یاب و انتشار عمومی اسناد دانشگاه درباره تامین امنیت اطراف کوی دانشگاه

۲-تشکیل شورای صنفی دانشکده هایی که شورای صنفی ندارند

۳-تشکیل شورای صنفی خوابگاه‌ها

۴-شفافیت در تعیین صلاحیت دانشجو( درصورت رد شدن انتشار با دلایل کتبی با رضایت دانشجو)

۵-برداشتن محدودیت آموزشی جهت اقدامات شورای صنفی

۶-برداشتن محدودیت سیاسی جهت اقدامات شورای صنفی

۷- برداشتن محدودیت حد نصاب جهت اقدامات شورای صنفی

۸-بازبینی آیین نامه شورای صنفی

۹-برداشتن محدودیت های شورای صنفی در کمک به معاش دانشجو

۱۰-تدوین آیین نامه حراست

۱۱-شفافیت کارکنان حراست و هویت آنان به صورت اتیکت روی لباس

۱۲-پیگیری رفتار حراست مذکور در ۱۴۰۳/۱۱/۲۷

۱۳-انتشار عمومی اسناد دانشگاه تهران درباره تامین امنیت اطراف کوی دانشگاه تهران و سایر خوابگاه ها و مجموعه های دانشگاهی

۱۴-تشکیل فوری کمیته حقیقت یاب در مورد قتل امیرمحمد خالقی و اتفاقات پیش آمده در اعتراضات ۲۶ و ۲۷ بهمن ماه و معرفی اشخاص حقیقی و حقوقی مقصر در این اتفاق

۱۵-پیگیری قضایی و محاکمه افراد مقصر در قتل امیرمحمد خالقی

۱۶-تامین امنیت دانشگاه تهران(تمامی دانشکده ها/خوابگاه ها/ پردیس مرکزی)

۱۷-انتشار عمومی اسناد پیگیری های شهرداری تهران و نیروی انتظامی در مورد تامین امنیت مجموعه های دانشگاه تهران و کوی دانشگاه

۱۸-تامین امنیت دانشجویان معترض در داخل و بیرون از دانشگاه

پ.ن: تمامی این مطالبات از شخص دکتر حسینی خواسته شده و به هیچ وجه خواهان استعفای ایشان نیستیم، در صورت اعمال هر فشاری که منجر به این امر شود واکنش نشان می دهیم.

تا برآورده شدن خواسته ها به مطالبات و اعتراض ادامه می دهیم روابط عمومی دانشگاه تهران و سایر مجموعه های رسانه ای دانشگاه موظف به انتشار عمومی این بیانیه هستند.

جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران

@kaleme
🔰ضیا نبوی در آستانه کنکور دکتری ۱۴۰۳ نامه‌ای از نگرانی خود برای ممانعت از شرکت در کنکور نوشت

در بخش هایی از این نامه از زندان اوین آمده است:

امروز من در جایگاه همان ناشناس دردآشنا ایستاده‌ام. پنجشنبه پیش‌ِ رو موعد برگزاری آزمون دکتری جامعه‌شناسی است و من علی‌رغم همه ساعت‌هایی که در حبس برای چنین مواجهه‌ای صرف کرده‌ام، هنوز مطمئن نیستم که در آن جلسه حاضر خواهم بود یا نه. بدیهیاست که این مسأله‌ای منحصر به من نیست و قاعدتاًبسیاری همچون من در زندان‌های کشور چنین اجازه‌ای را انتظار می‌کشند. نمونه اگر می‌خواهید، مصطفی محمدحسن، متقاضی شرکت در آزمون کارشناسی ارشد فلسفه که هم‌بندی خودمان است.

همه این‌ها که آورده‌ام، بدین معنا نیست که هیچ اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است. واقعیت این است که همان چند ماه پیش که اقدام به وارد کردن کتاب‌های مربوط به آزمون کرده‌ام، هم‌زمان با مسئولین ذی‌ربط نیز در این‌ مورد حرف زده‌ام و تقریباً همگی قول همکاری و مساعدت داده‌اند و حتی بر قانونی بودن این خواسته تأکیدکرده‌اند. حتی دادیاری مربوطه هفته پیش، پیرو مکاتبات انجام‌شده، از خانواده خواسته برای گذاشتن سند اقدام کنند تا مرخصی ۴۸ ساعته‌ای برای شرکت در جلسه آزمون اهدا شود.
علی‌رغم همه این پیگیری‌ها، اما امروز همه‌چیز به تصمیم نهایی دادستانی در روزهای پایانی موکول شده است. اما راستش از هر زاویه‌ای که به ماجرا نگاه می‌کنم، انتظار کشیدن تا آن زمان و پذیرفتن مخاطرات ناشی از تصمیم‌گیری در لحظات پایانی، عاقلانه نیست. به گمانم حتی اگر اراده همه نهادها در آن زمان بر شرکت ما در جلسه آزمون باشد، این بروکراسی ای که در یک ماه گذشته نتوانسته گره از کار ما بگشاید، در ساعت‌های پایانی نیزکاری از پیش‌نَبَرد.

گفتنی است ضیا نبوی پیشتر نیز در سال ۱۴۰۱، پس از شرکت در آزمون دکتری، از تحصیل در این مقطع محروم شد و پیش از آن یک بار در سال ۸۷ و بار دیگر در سال ۹۷ ستاره دار شده بود.

🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
🔴 هم‌صدایی در اعتراض

✍️ فیروزه صابر

▫️در هنگامه بحران های پی در پی و هم افزای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی که ایران سخت در محاصره تهدید است ، جان ملت نیز سخت تر از آن در چنبره تهدید حکومت است. تنها در دو‌ روز پیوسته سرد این بهمن، صحنه های تلخ سرکوب اعتراض های خشونت پرهیز تکرار شد. نخست اعتراض سکوت در برابر حصر چهارده ساله رهبران قربانی تقلب و کینه توزی های حکومت جور . اما اینبار نه با جوانه های پر شور و احساس ، نه به زعم خویش با دگر اندیشان ، که با رزمندگانی که افتخار ‌و مظهر بالیدن حکومت بودند. آنان که رزمندگی برایشان نام و نان نشد ، که جانبازی و آزادی مام میهن و اسارت قهرمانانه در خاک دشمن و رهایی از هر نوع بندگی ، خوی و خصلت شان بود.

▫️چه ناباورانه بود برای چنین رزمندگانی اسارت در یوغ حکومتی که روزگاری بقایش را با جانفشانی ضامن شدند. چه دردی است برای جانباز ترکش در بدن که به این دلیل کتک خورد و نقل کرد که «این شرم آورترین تصویری است که از سرکوبگران جمهوری اسلامی دیده است ».

▫️درد است و تلخ است ، اما دردهای سنگین تر و تلخی های عمیقتری در حافظه و قلب های آسیب دیده این ملت است. درد به مسلخ بردن توده وار جوانان بیگناه در دهه سیاه شصت ، درد به خون غلطیدن جوانه های در جستجوی زندگی در کف خیابان ،درد قربانی شدن زنان و مردان تشنه عدالت و آزادی در حبس .

▫️چه رویایی است اگر آن روزهای نخست که نشانه های شرارت برای اقلی از اهل فکر و عمل هویدا شد، یکباره به آگاهی می رسیدیم ، نه نوبت به نوبت که یکباره و جمعی بیدار می شدیم و تصویر واقعی سایه شوم خشونت را می دیدیم . هم صدا برای آزادی برمی خاستیم و آرمان های انقلاب را با انباشت سرمایه های فکری و اجتماعی این سالیان ، در ریل خود پاس می نهادیم . در ذات این مسیر تمرین مدنیت هم داشتیم .

▫️در این روز ، برای اعتراض در سکوت رزمندگان در دادخواهی شکست حصر رهبران جنبش سبز ، قشون کشی شد و به جای امن کردن این اعتراض آرام ، امنیت از همگان گرفته شد و دستگیری ها آغاز شد. روز بعد صحنه کاملا بر عکس شد. امنیت کوی دانشگاه برای حفظ جان دانشجویان که بارها به ناامنی منطقه معترض بودند، نه تنها تامین نشد که باز هم کوی، تکرار صحنه ۷۸ را با نقش لباس شخصی ها به خود دید . با آنکه جان قربانی کوی این بار به طریق دیگر گرفته شد، باز هم صدای حق خواهی دانشجویان و باز هم وعده های تکراری مسئولان بی اختیار .

▫️اینک به زمانه ای رسیده ایم که با کوچک ترین حادثه و واقعه ای آتش زیر خاکستر زبانه می کشد و این بار عرصه برای حکومت نیز تنگ تر می شود. هیچ اصلاح اساسی با این ساختار میسر نیست . زین رو درک جمعی موقعیت کنونی، همگرایی برای اعتراض مداوم خشونت پرهیز ، تاب آوری برای توسعه جامعه مدنی ، هم افزایی نهادهای مدنی و سرمایه های اجتماعی بیش از پبش نیاز است .

▫️نیاز به هم صدایی (و نه تک صداها) از درون بیش از گذشته جدی است. هم صدایی در اعتراض هم بینش می خواهد و هم روش و البته منش. هم صدایی امروز دیگر رویا و آرزو نیست، آب حیات است.

*ایران‌فردا
@kaleme
🔴 حصر، دلیل یا علت؟

🎙احسان شریعتی

1️⃣«دلیل موجده‌ی» حصر چه بوده که از پس «۱۴ سال»، و‌جابجایی «چهار دولت» با گرایشات متفاوت، گشایشی در آن رخ نمی‌دهد؟

زمانی از یکی از کارمندان وزارت اطلاعات، که مسئول بررسی امکان فعالیت فرهنگی بنده بود، همین پرسش شما را مطرح کردم، پاسخ داد: «می‌گویند برای امنیتِ ایشان این کار را می‌کنیم، می‌ترسیم (از سوی هواداران افراطی نظام) علیه ایشان تعرضی صورت گیرد و مسئولیتش به گردن ما بیافتد!» پس دلیلش را «ترس از چیزی" می‌دانستند و گویی«حصر» بلاتشبیه نوعی اسکورت ایمنی است! حال آن‌که همه می‌دانند حصر جیست؟ چیزی‌بدتر از حبس و شبیه سلول انفرادی به‌منظور قطع هرگونه ارتباط با دنیای برون ودیگران. و به گزارش یکی از روحانیونی که خود پیشتر از مسئولان و پس از ۸۸، مدتی در حصر بود، جهنمی است که حتی در درون خانه نیز دایم در عذابی و زیر نظر و..؛ و اما پرسش شما این است که امروز، آن «دلیل» موجده‌ («ترس از چیزی»)، پس از چهارده سال و‌ جایگزینی چهار دولت با گرایشات گوناگون، چرا هنوز بلاموضوع (و تبدیل به «ترس از هیچ چیز»، به‌تعبیر هایدگری) نشده است؟

مناسب‌ترین پاسخ شاید این باشد که این حصر دیگر«دلیلی» ندارد و در عالم واقع بلاموضوع شده است؛ اما همچنان «علّتِ موجبه»‌ای دارد (به هر دو معنای علت: سبب و بیماری) و آن «ترس» ترازِوجودی(بودن یا نبودن) از « ️ناترازی» است. ناترازی، کلیدواژه‌ای که این روزها به‌شدت آلامُد شده، هم دلیل موجده‌‌ی همه‌ی«ابربحران‌»های تودرتو و هم علت موجبه‌ی همه‌ی «تعطیلی‌»های حکومتی است و «به حالتِ ناپایداری اشاره دارد که در آن نیروها در تعادل نیستند، مثلا در اقتصاد، میانِ‌عرضه و تقاضا و موجبِ ناکارآمدی بازار»؛ و در سیاست؟ تناسبِ میانِ اکثریتِ محکوم واقلیتِ حاکم. اگر این ترس از ناترازی نبود که خانه ی دکتر مصدق در احمدآباد هنوز، برغمِ تغییر چند نظام و دولت و کودتا و انقلاب و دهه‌ها جنبش و خیزش و..، در حصر باقی نمی‌ماند! خواهید گفت دیگر نه مصدق زنده مانده و نه شاه، پس چرا خانهٔ اولی همچنان در حصر است و قصر دومی نه؟! زیرا، «قدرت»، به تعریف فوکو، یک نسبتِ منتشرِ چندشکلی در جامعه و تاریخ است، و هرچند «نمادین»باشد و بدون مصداق‌های عینی و متعیّنِ اینجایی و اکنونی. کارکرد نمادین آن هم بازتولید و استمرارِ همان مناسباتِ قدرت است. خواهید گفت چرا قدرتمندان برای حفظ خود از تاریخ درس نمی‌گیرند؟ پاسخ را پیش تر هگل داده است: ۱- هر بُرهه از تاریخ خودویژه، منحصر به فرد و غیرمکرر، است؛ ۲- درس‌های تاریخی در برابر شور و شغب و حب و بغض و اغراضِ بازیگرانِ تاریخ‌ساز در موقعیتِ زنده و اضطراری، به نصایح کلی و رنگ‌باخته و بی‌اثر تبدیل می‌شوند!

2️⃣ بیانیه‌ی آخر میرحسین موسوی، مبنی بر «همه پرسی/مجلس موسسان/قانون اساسی جدید»، آیا متناسب با ظرفیت‌های روانی جامعه و همچنین ظرفیت‌های عینی نیروهای سیاسی ایران است؟ تحقق چنین چشم اندازی با چه ابهامات و موانعی روبروست؟

«دلیلِ موجده‌ی» مطرح شدنِ ضرورتِ‌ «همه‌پرسی» با چشم‌اندازِ بازبینیِ قانونِ اساسی برایِ «گذار» و برون‌رفت از بن‌بست و بحرانِ ساختاریِ ناشی از دوگانگی در «اساسِ قانونِ» موجود، از اواخر دوره‌ی ریاست‌جمهوریِ خاتمی شروع شد و از پیِ عدم توفیقِ دوره‌ی «اعتدال‌گری مصلحتی» دولتِ روحانی و به‌طور کلی پس از ناکامی‌ِ دو دهه اصلاح‌طلبیِ حکومتی، مطرح شد. بنا بر همین گشت یا چرخش (شیفت) دورانی و تطور و تحولِ جنبش مدنی ومطالباتی، شعارِ «اجرای بی تنازلِ» قانون اساسی به «بازبینی» آن تغییر یافت.

▪️بنابراین، این چشم‌انداز «متناسب با ظرفیت‌های روانی جامعه»ای بود که به دلیلِ نومیدی از امکانِ اصلاح از طریق «چانه‌زنی از بالا»، از آن پس، تنها به فشار حداکثری «از پایین» می‌اندیشید. در مورد «نیروهای سیاسی» اما، به علتِ متشکل نبودن و در فقدانِ هم‌رأیی نظری و همسویی عملی حداقلّی، و نبود بدیلی عینی با شعاری مشترک و مطالبه‌ای انضمامی، آنچنان که در جنبش های مدنی کارگران و معلمان و زنان و ..، شاهد آن هستیم، نه فقط با «مانعِ» بیرونیِ انسداد و سرکوب، بل‌که همچنین با ابهاماتی در مورد چگونگی «تحققِ» گام به گام روبرو بوده و هست.

*گفتگو با ایران‌فردا
@kaleme
✍️ در پی نم‌نم‌ باران بودیم، سیل آمد

ناصر دانشفر

صادقانه عرض می‌کنم که از روز نخست فراخوان بیست‌وپنجم بهمن، پستی و بلندی‌های بسیاری در مورد تحقق انتظاراتمان داشتیم. باید اعتراف کنم که از همان ابتدا این رحیم بود که به موفقیت این کنش اجتماعی ایمان داشت و بنده و دیگر عزیزانی که این آخری‌ها برای برنامه‌ریزی درست و تحلیل بهتر شرایط به جمع ما پیوستند، در حد و اندازهٔ او به این مسئله باور نداشتیم.

پس از آنکه پای کارزار رفع حصر که در مدت ۳۶ ساعت اولیه بیش از ۱۷۰۰۰ امضاء قرار گرفت و با فشار‌های متعدد حکومتی مواجه و نهایتاً با دستور دادستانی مسدود گردید، رفتیم سراغ کامنتهای کانال دلنوشته‌ها و آنها را یکی‌یکی ثبت و درج نمودیم، هزار و چهارصد دلاور با اسم و رسم بی‌هیچ ترس و واهمه‌ای اعلام حضور کرده بودند.

رحیم بنای عقب نشستن نداشت و دوباره با تعدادی از اهل فن جلسه‌ای گذاشت، رفتیم تا کمپین را بار دیگر اما از مسیری متفاوت راه‌اندازی کنیم. آنجا هم مردم سنگ تمام گذاشتند و علیرغم محدودیت‌های موجود ۴۰۰۰ امضای دیگر جمع کردیم، حالا ۲۵۰۰۰ نفر پشت خود داشتیم و پشتمان گرم شد، انگار به کوه تکیه کرده بوده بودیم…

📎متن کامل
@kaleme