سایت خبری-تحلیلی کلمه
49.9K subscribers
5.5K photos
2.07K videos
157 files
7.96K links
کانال رسمی سایت خبری-تحلیلی کلمه در تلگرام.
www.kaleme.com

ارتباط با کانال کلمه
@kaleme_admin

📷 اینستاگرام:
instagram.com/kalemeh/
Download Telegram
🔴 چه کسی ایران را نمایندگی می‌کند!

✍️ #رضا_بهشتی_معز:

🔸همه دلالت‌ها و نشانه‌های محسوس تا امروز حکایت ازغیبتی بزرگ و کم‌سابقه در انتخابات پیشِ رو دارد. مردم تصمیم را گرفته‌اند، تصمیمی ناگزیر و ناکافی. ناگزیر از این رو که "زور مقدس" در "ابتذال رای" و تمسخر جمهوریت، جایی برای کمترین اعتماد و خوشبینی نگذاشته است، و ناکافی است چون غیبت برای تصاحب صندوق کفایت نمی‌کند، باید این بازی پرهزینه و رسوای تزویر یا تمام شود یا به تعریف اصلی و سازوکار عرفی خود بازگردد. برای تجویزی شایسته، باید اندیشید.

🔸آنچه در صحنه سیاسی ایران اتفاق افتاده بی حیثیت کردن "ملت" و سپس تعریف "سوء نمایندگی" برای این هویت لکه‌دار است. در ترمینولوژی این الهیات سیاسی، بهتر است این شرافتِ ملکوک دیده نشود و با یک توریه و تقیه و خلق صورتکی پرداخته و اخته، راه شناسایی مردم و مطالبات اصلی آنها مسدود شود. پارلمان در قاموس اندیشه سیاسی بمثابه "امری سیاسی" یا "ماشینی اداری" یا "دستگاهی تشریعی" و یا "مفهومی فلسفی" برای تجسم ملت است و نمایندگی نوعی مکانیسم حقوقیِ عرفی برای "شناسایی" و "دیده شدن" است و مردمی که شناسایی نمی‌شوند و راهی هم برای شناسایی خویش ندارند یا "فراموش شده‌اند"، یا "رها شده‌اند" یا "فهم نمی‌شوند" یا نامرئی‌ند" و بنظرم غایبان صندوق انتخاباتِ پیش روی ما از این چهارگونه خارج نیستند !

🔸پارلمانِ عرفیِ دولتِ مدرن دوکار میکند: مجرایی برای اِعمال قدرت ملت است و نیز نیازهای یک جامعه را بازتاب می‌دهد و این همان "کارکرد سیاسی" و "کارکرد اجتماعی" پارلمان است. درحقیقت، اگر مردم بتوانند از راه صندوقِ رای به مقام شناسایی برسند پارلمانی با دو کارکرد بالا تشکیل میشود تا مفاهیم ذهنی قدرت عامه را به منفعت عینی جامعه تحویل و سنتـز کند تا درنتیجه حاکمیت بتواند "ملت" را در هیئت واقعی آن شناسایی کند. امروز هردوسوی این پروسه شناسایی بسته است و انتخابات برای مردمی نامرئی که بهرروی دیده نمی‌شوند، امر عبث باطلی است که هیچ خردمندی مرتکب نمی‌شود.

🔸پارلمان صوری یا شبه پارلمان که عارضه واقعی ولی نادری است روایت‌گر نیازها و شرایط عینی جامعه نیست و قدرت تولید سنتـز بالا را ندارد، پس چه می‌کند ؟ "شبه پارلمانِ" ناتوان از کارکرد اصلی، عرفی و قانونی ناگزیر از زندگی مردم شبه روایت یا روایتی کاذب می‌کند. روایت‌های کاذب البته نسبتی با زندگی جاری مردم ندارد و درحقیقت ضدروایت است اما روایتِ رسمی حاکمیت یا زاویه دیدِ مطلوبِ قدرتِ غالب برای شناسایی توده نامرئی است !

🔸این ضدروایت یا روایت کاذب از مردم، یک خروجی بیشتر ندارد: تاباندن اقلیتی پرهیاهو و مُدام درچشم برای پوشاندن اکثریتی خاموش!/ فیسبوک نگارنده

@Kaleme
🔴 چه کسی ایران را نمایندگی می‌کند؟

✍️ #رضا_بهشتی_معز:

🔸همه دلالت‌ها و نشانه‌های محسوس تا امروز حکایت از غیبتی بزرگ و کم‌سابقه در انتخابات پیشِ رو دارد. مردم تصمیم را گرفته‌اند، تصمیمی ناگزیر و ناکافی. ناگزیر از این رو که «زور مقدس» در «ابتذال رای» و تمسخر جمهوریت، جایی برای کمترین اعتماد و خوش‌بینی نگذاشته است، و ناکافی است چون غیبت برای تصاحب صندوق کفایت نمی‌کند، باید این بازی پرهزینه و رسوای تزویر یا تمام شود یا به تعریف اصلی و سازوکار عرفی خود بازگردد. برای تجویزی شایسته، باید اندیشید.

🔸آنچه در صحنه سیاسی ایران اتفاق افتاده بی حیثیت کردن «ملت» و سپس تعریف «سوء نمایندگی» برای این هویت لکه‌دار است. در ترمینولوژی این الهیات سیاسی، بهتر است این شرافتِ ملکوک دیده نشود و با یک توریه و تقیه و خلق صورتکی پرداخته و اخته، راه شناسایی مردم و مطالبات اصلی آنها مسدود شود. پارلمان در قاموس اندیشه سیاسی به‌مثابه «امری سیاسی» یا «ماشینی اداری» یا «دستگاهی تشریع» و یا «مفهومی فلسفی» برای تجسم ملت است و نمایندگی نوعی مکانیسم حقوقیِ عرفی برای «شناسایی» و «دیده شدن» است و مردمی که شناسایی نمی‌شوند و راهی هم برای شناسایی خویش ندارند یا «فراموش شده‌اند» یا «رها شده‌اند»؛ یا «فهم نمی‌شوند» یا «نامرئی‌ند» و به‌نظرم غایبان صندوق انتخاباتِ پیش روی ما از این چهارگونه خارج نیستند.

🔸پارلمانِ عرفیِ دولتِ مدرن دوکار می‌کند :مجرایی برای اِعمال قدرت ملت است و نیز نیازهای یک جامعه را بازتاب می‌دهد و این همان «کارکرد سیاسی» و «کارکرد اجتماعی» پارلمان است. در حقیقت، اگر مردم بتوانند از راه صندوقِ رای به مقام شناسایی برسند پارلمانی با دو کارکرد بالا تشکیل می‌شود تا مفاهیم ذهنی قدرت عامه را به منفعت عینی جامعه تحویل و سنتـز کند تا در نتیجه حاکمیت بتواند «ملت» را در هیئت واقعی آن شناسایی کند. امروز هر دو سوی این پروسه شناسایی بسته است و انتخابات برای مردمی نامرئی که به هر روی دیده نمی‌شوند، امر عبث باطلی است که هیچ خردمندی مرتکب نمی‌شود.

🔸پارلمان صوری یا شبه‌پارلمان که عارضه واقعی ولی نادری است روایت‌گر نیازها و شرایط عینی جامعه نیست و قدرت تولید سنتـز بالا را ندارد، پس چه می‌کند ؟ «شبه پارلمانِ» ناتوان از کارکرد اصلی، عرفی و قانونی ناگزیر از زندگی مردم شبه روایت یا روایتی کاذب می‌کند. روایت‌های کاذب البته نسبتی با زندگی جاری مردم ندارد و در حقیقت ضدروایت است اما روایتِ رسمی حاکمیت یا زاویه دیدِ مطلوبِ قدرتِ غالب برای شناسایی توده نامرئی است !

🔸این ضدروایت یا روایت کاذب از مردم، یک خروجی بیشتر ندارد: تاباندن اقلیتی پرهیاهو و مُدام درچشم برای پوشاندن اکثریتی خاموش!

@Kaleme
🔴 جهان تازه پسا کرونا

✍️ #رضا_بهشتی_معز:

🔸می‌خواهم خوشبین بمانم اما برداشت کلی من از آثار و عوارض کرونا، نوعی تغییر پارادایم در عرصه نظامهای سیاسی است. بنظرم می‌رسد که اگر شرایط اقتصادی با تهدید کرونا همچنان رو به وخامت رود، شکاف میان فقیر و غنی زیادتر شده و فشار اکثریت ضعیف جامعه (در اغلب جوامع امروز) برای دستیابی به شاخص‌های عدالت، دولتها را ناگزیر از بکارگیری قوه قهریه به بهانه امنیت و ثبات خواهد کرد. بنظرم (با فرض بالا) دستکم در اینده نزدیک از میزان آزادیهای فردی و حقوق رسمی مندرج در معاهدات بین‌المللی کاسته خواهد شد و شکل تازه‌ای از نظامهای استبدادی با لعاب ثبات و عدالت، عمومیت خواهد یافت.

🔹مسلم چنین عارضه‌ای با استعداد ساختار در کشورهای شبه استبدادی زودتر و آسانتر آشکار خواهد شد ولی کشورهای مدعی دمکراسی هم از ترس شورش گرسنگان، تمهیداتی خواهند اندیشید که به آفرینش جهانی یکدست‌ ولی تنگ‌تر کمک می‌کند. امیدوارم بهره‌های اقتصادی ناشی از انتشار ویروس هرچه زودتر قدرتمندان ذینفع را راضی و در ماههای آتی سایه این بلا رفع شود وگرنه پایداری این وضع، ما را وارد جهان تازه‌ای می‌کند. ناگفته پیداست که روی دیگر این فرض، "آنارشی" است که ساحت داخلی و بین‌المللی آن از هم تفکیک ناپذیر است!/ فیسبوک نگارنده

@Kaleme
🔴 لذت معاصرت

✍️ #رضا_بهشتی_معز:

با شنیدن خبر تلخ درگذشت استاد شجریان، تنها احساس دلنشین من "لذت معاصرت" او بود. ما نیک‌بختان معاصر اوییم که اگر امکان درک حضور حافظ و سعدی و مولانا را نداشتیم، خداوند صدایی به زمانه ما ارزانی داشت که آیـینه جان‌وجهانِ مفاخر ما شد. ما با شجریان زیستیم ولی حافظ شنیدیم، شجریان دیدیم ولی در فضای سعدی و مولوی و منظومه پارسی، پرسه زدیم و حنجره او ترجمان و ترنم میراث رنگارنگ ما شد. "لذت معاصرت" یک دور "وحدتِ عاقل و معقول"ی است که هم ادراک می‌کردیم و هم احساس می‌شدیم. ما مردم در دادوستدی سرشار و زایا از او جان می‌گرفتیم و به او روح می‌دادیم. ما نه تنها شادکام به ثروت او بودیم که او نیز شادمان به لذت ما بود. ما در پی شنیدن آواز زمانه و او در کار ساختن زمانه آواز، استادانه در آفرینش ماندگاری یک ملت و از دهلیز طلایی نای، میراث می‌تراوید.

آقای محمدرضا شجریان، ما ممنون و وامدار تو هستیم با همان سیاق که تو بارها خود را "خاک پای مردم" خواندی و در روزگار تلخ ایشان انگبین افشاندی و خواندی تا مردمان این سرزمین چنان "داد و بیداد" را با "می و معشوق" بخوانند که "سفلگان جور" را از "شهسواران عدل" تمیز دهند. در لذت معاصرت با تو سبقتی نبود، ما همه مسبوق به‌هم بودیم و فاصله‌های ما مردم با تو در پرده‌های زمان رنگ می‌گرفت و تعریف می‌شد. گوشه‌های اندوه مردم با مقاماتِ آواز تو سرشار و ردیف‌های شهرت و محبوبیت تو در آوار اقبال این مردم محکم می‌شد. من کامیاب‌تر از تو در این زمانه نمی‌شناسم ای سیاوش صوفی‌وشان قلندر !
یاد و جای تو در دلهای این مردم ماندنی است. خوشا زمانه ما !

منبع: فیسبوک نگارنده

@Kaleme
🔴 بگذارید ارباب عقول و معرفت به تشخیص خود عمل کنند

✍️ #رضا_بهشتی_معز:

تحلیل‌های خوب زیادی این روزها از سفر پاپ به عراق و دیدار او با حضرت سیستانی خواندم و بنظرم آنقدر این اتفاق مهم است که هنوز و بسیار باید درباره آن نوشت و گوشه‌های نادیده ان را باز و تحلیل کرد. این سفر و دیدار از جنس دیدارهای عادی پاپ نبود، او به کشوری رفت که کمتر از نیم میلیون مسیحی دارد و با مردی دیدار کرد که از فرط ندرت احتمال و قدرت تاثیر، شاید در خیال کسی نمی‌گنجید. چند نکته مهم بنظرم گفتنی است:

نخست انکه برخورد غالب روحانیت سیاسی داخل ایران نسبت به این اتفاق بسیار بد بود، آمیزه‌ای از حسادت، رقابت و تنگ‌چشمی. این را هم می‌شد از بی‌اعتنایی صداوسیما دریافت و هم در برخی اعلانات و اظهارات شیوخ حکومتی دید. برخی تعابیر حقیقتا سبک، فرومایه، پرکینه و فرصت‌طلبانه بود. اینکه یک شیخ‌العاصمه از پاپ مطالبات عجیب بکند یا برخی خطبای آدینه درسهای اخلاقی به دو رهبر عالی شیعی و کاتولیک بدهند حکایت از احساس پنهان برخی بیوت می‌کند که سوگوار جهانی شدن مرجعیت اعلای شیعیان در عراق است. باید سوگوار ملتی بود که چنین روحانیتی تُنک‌مایه کوته‌فکر، خشک‌اندیش و طایفی، مقدرات ایشان را بدست گرفته است ! روحانیتی که حتی نسبت به تاریخ خود و مناسبات مراجع پیشین شیعه با رهبران مذهبی جهان بی‌توجه است چه‌رسد به تاریخ مذهب در جهان و ضرورت گفتگوی رهبران معنوی برای آرامش بیشتر مردمان این کره خاکی.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1399/12/18/klm-285823/

@Kaleme
🔴 قصه شهروندان دنیای آزاد و حکایت دولت های دروغگو

✍️ #رضا_بهشتی_معز:

سرانجامِ قطعی کرونا با همه تلاش دولت‌های مسئول ناپیداست. زندگی شکننده شده، کمر اقتصاد خمیده، مردم خسته، کیفیت زندگی رو به کاهش، فاصله طبقاتی رو به افزایش و دهها شاخص و هشدار که چشم‌انداز خوبی در زیست‌بوم تنگ ما ندارد.

نظریه "دولت رفاه یا Welfare state یا État-providence" که تاکنون (صدسالی است کمابیش) بکار حمایت و تضمین بهزیستی شهروندان جهان آمده، امروز خود رنجور است و دولت‌ها از سویی نگران حسن اجرای وظایف دولت رفاهی و از سویی نگران کاستی‌های ناشی از کم‌توانی و ناتوانی و درنتیجه نارضایتی شهروندان و شورش و بی‌ثباتی هستند. "پیتر سینگر" فیلسوف شریف و نامدار زمانه ما امیدوار بود این پاندمی شوم به حس همدردی و همبستگی و شفقت بیشتر میان ما آدمها منجر شود، که گویا برابر داده‌های جهانی چندان نشده !

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/01/17/klm-286197/

@Kaleme
🔴 استقبال از قدرت

✍️ #رضا_بهشتی_معز:

استقبال از قدرت جایی درست و بایسته است که دستکم با دوچیز ملازمت کند: "قدرت تاثیر" و "شرافت استعفا"، و این هر دو در نظامی که ۱. استقبال از قدرت همان ایفای تکلیف قدسی است ۲. نفس تکلیف مبرء ذمه است (تاثیر یا نتیجه شرط لازم و کافی نیست) و ۳. استعفا فرار مذموم از اطاعت است، غایب است.

نامزد هر مقامی بی‌آنکه "قدرت تاثیر" یا "جرات و شرافت اخلاقی استعفا" در خود ببیند داوطلب شود، یا نادانی است که مقصد و مقصود نمی‌شناسد و یا مزدوری است که در اطاعت دیگری است و انتخاب این هردو سفیهانه و دور از آداب شهروندی جهان مدرن است.
"قدرت تاثیرِ" هرکس نه در ادعای او که در اجماع مستقل اهل خرد و مضاربه آرایِ خردمندانِ قدرت‌پرهیز قابل شناسایی است و شرافت استعفا کیفیتی اخلاقی است که برابر همان اجماع نخبگان، در سیره عملی هر مشتاق قدرتی قابل بازشناسی و استدراک است.
و این تامل نه استحسان که یک اصل موضوعه و اَگزیومی برای هر نوع انتخابات در کشوری است که مردمانش دغدغه بهزیستی و سعادت دارند.

@Kaleme
🔴 "زمین‌­پریشی" و کیمیای اجماع در سیاست ایران

✍️ #رضا_بهشتی_معز:

شاید در کمتر کشوری صحنه رسمی سیاست این اندازه کنتراست و نوسان غیرقابل پیش­بینی دارد و این اتفاق دستکم آشکارا از سه دهه پیش در ایران بسیار برجسته است. ریشه این پدیده سیاسی بطور اجمال در تفکیک و تعارض منابع قدرت است.

تفکیک و تعارضی که میان دو منبع مشروعیت عرفی و قدسی قدرت از قرن نوزدهم به این سو در جهان از میان رفته یا بسیار بندرت و موردی دیده می‌شود. این وارونگی در اتمسفر سیاستِ مدرن همچنان البته در ایران باقی و پُررنگ است. ما امروز در آستانه انتخابات عجیب و استثنایی سال ۱۴۰۰ در ایران و با ویژگی­های زیر در مرکز و اوج این کنتراست سیاسی ایستاده‌ایم که اجازه اجماع به بازیگران سیاسی منتقد را نمیدهد:

جامعه دستکم دو یا سه پاره شده است

حاکمیت عالی یا هسته صلب قدرتِ نظام صحنه‌گردان ناظر خاموش و با سناریوهای مرکب، آماده مدیریت است

نامزدهای مصوب برای اکثریت جامعه نامطلوب­ند

مردم و مشارکت­کنندگان دلسرد و نومید‌ند

فضای تبلیغات انتخاباتی ناموزون، خشک و نابرابر است

و سرانجام نخبگان فرهنگی-سیاسی منتقد و مستقل ایران در تشتت و وضعیت نامنسجمی قرار دارند و نمی‌توانند به اجماع فعال برسند.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/03/28/klm-287571/

@Kaleme