🔴 اهل قلم هر یک به نوعی گرفتار ماجرای سانسوریم
✍️ #رضا_رئیسی:
🔸واحد ابلاغ اداره نظارت می گوید: برای شما تخفیف قائل شده ایم و هفتاد ونه مورد اصلاحیه را به سی و یک مورد تقلیل داده ایم.
می گویم: سپاس. حالا موارد؟
می گوید: تمام موارد اروتیک و یا فحاشی است.
می گویم: این موارد در چهار چاپ قبلی کتاب هم بود، حالا در این چاپ....؟
می گوید: در بخشنامه جدید آمده است چنین مواردی بدآموزی دارد.
می گویم: مثلا؟
می گوید: بغل کردن و بوسیدن زن...گوز ننه و...
می گویم: شخصیت داستان پنج سال در زندان به سر برده و حالا حق دارد همسرش را در آغوش بگیرد، نه تختخوابی در کار است، نه سکسی. مورد بعدی هم، این دشنام را یک ساواکی یا پاسبان می دهد. ادبیات و طرز حرف زدن شان این بوده....
می گوید: به هر حال تمام موارد باید اصلاح یا حذف شود.
می گویم: این طور که نمی شود.
می گوید: خب، می خواهید تغییرات و صفحاتی را که در این چاپ اضافه کرده اید حذف کنید تا ما مجوز قبلی را تمدید کنیم.
می گویم: یک سال زحمت کشیده ام.
می گوید: هر طور صلاح می دانید.
می گویم: بعضی موارد اصلا قابل حذف یا اصلاح نیست.
می گوید: مدیر گروه از یک مورد هم نمی گذرد.
🔸غرض این که در این روش نظارت تقصیر بر گردن اداره سانسور کتاب یا گروه بررس نیست. عیب اصلی در سیاست فرهنگی ماست. در برتری جویی حاکمیتی است که خود را در جایگاهی می بیند که این امکان و قدرت را در دست دارد تا به جای شخصیت های داستان من نویسنده هم حرف بزند. یا به نویسنده و هنرمند بگوید با اثرش چه کار کند.
🔸یعنی می خواهد از نویسنده کارگر نوکر صفتی بسازد که آنچه حاکمیت و مدیران فرهنگی اش تشخیص می دهند خلق کند. این مسئله ناشی از غرور، خودبینی و حتی فردگرایی بیش از حد و اندازه ای است که نه تنها اهل قلم، بلکه خوانندگان را نیز دچار سرخوردگی و دردسر می کند و سبب ایجاد تنش میان نویسندگان و اداره نظارت و سانسور کتاب خواهد شد. و در نهایت به ادبیات کشور صدمه وارد می شود.
✅@Kaleme
✍️ #رضا_رئیسی:
🔸واحد ابلاغ اداره نظارت می گوید: برای شما تخفیف قائل شده ایم و هفتاد ونه مورد اصلاحیه را به سی و یک مورد تقلیل داده ایم.
می گویم: سپاس. حالا موارد؟
می گوید: تمام موارد اروتیک و یا فحاشی است.
می گویم: این موارد در چهار چاپ قبلی کتاب هم بود، حالا در این چاپ....؟
می گوید: در بخشنامه جدید آمده است چنین مواردی بدآموزی دارد.
می گویم: مثلا؟
می گوید: بغل کردن و بوسیدن زن...گوز ننه و...
می گویم: شخصیت داستان پنج سال در زندان به سر برده و حالا حق دارد همسرش را در آغوش بگیرد، نه تختخوابی در کار است، نه سکسی. مورد بعدی هم، این دشنام را یک ساواکی یا پاسبان می دهد. ادبیات و طرز حرف زدن شان این بوده....
می گوید: به هر حال تمام موارد باید اصلاح یا حذف شود.
می گویم: این طور که نمی شود.
می گوید: خب، می خواهید تغییرات و صفحاتی را که در این چاپ اضافه کرده اید حذف کنید تا ما مجوز قبلی را تمدید کنیم.
می گویم: یک سال زحمت کشیده ام.
می گوید: هر طور صلاح می دانید.
می گویم: بعضی موارد اصلا قابل حذف یا اصلاح نیست.
می گوید: مدیر گروه از یک مورد هم نمی گذرد.
🔸غرض این که در این روش نظارت تقصیر بر گردن اداره سانسور کتاب یا گروه بررس نیست. عیب اصلی در سیاست فرهنگی ماست. در برتری جویی حاکمیتی است که خود را در جایگاهی می بیند که این امکان و قدرت را در دست دارد تا به جای شخصیت های داستان من نویسنده هم حرف بزند. یا به نویسنده و هنرمند بگوید با اثرش چه کار کند.
🔸یعنی می خواهد از نویسنده کارگر نوکر صفتی بسازد که آنچه حاکمیت و مدیران فرهنگی اش تشخیص می دهند خلق کند. این مسئله ناشی از غرور، خودبینی و حتی فردگرایی بیش از حد و اندازه ای است که نه تنها اهل قلم، بلکه خوانندگان را نیز دچار سرخوردگی و دردسر می کند و سبب ایجاد تنش میان نویسندگان و اداره نظارت و سانسور کتاب خواهد شد. و در نهایت به ادبیات کشور صدمه وارد می شود.
✅@Kaleme
🔴 دردا که ما مردم، چه زود خسته می شویم و چه زود رضایت می دهیم
✍️ #رضا_رئیسی:
خواستم از عشق و دوستداشتن بگویم، دیدم خیلیها از این باغ بیرونند. همانها که بیش از همهی پرندگان جنگل هیاهو به پا میکنند، اما فقط در کار تبدیل سپیدی شیر به سیاهی قیرند.
خواستم از اندیشه و امید بگویم، دیدم این روزها بسیاری از مردم در فراغت از اندیشه غوطه میخورند، همانها که به سان زمین عریان خود را به فراموشی سپردهاند. نه از طعم باران بهره میبرند نه داغی آفتاب را بر پوست خود احساس می کنند.
خواستم از خوشبختی بگویم، دیدم خوشبختی در گرو شادی است و شادی همپای رهایی، اما سالهاست شادی را از ما ربودهاند، همانها که زندگیشان ضرباهنگی ندارد. کورمال میروند و دائم در کار مترکردن دوزخ و برزخ و بهشتاند و طراوت، تازگی و خنده را در چروکی، فرسودگی و رنگهای تیره و تار تبلیغ میکنند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/07/25/klm-282775/
✅@Kaleme
✍️ #رضا_رئیسی:
خواستم از عشق و دوستداشتن بگویم، دیدم خیلیها از این باغ بیرونند. همانها که بیش از همهی پرندگان جنگل هیاهو به پا میکنند، اما فقط در کار تبدیل سپیدی شیر به سیاهی قیرند.
خواستم از اندیشه و امید بگویم، دیدم این روزها بسیاری از مردم در فراغت از اندیشه غوطه میخورند، همانها که به سان زمین عریان خود را به فراموشی سپردهاند. نه از طعم باران بهره میبرند نه داغی آفتاب را بر پوست خود احساس می کنند.
خواستم از خوشبختی بگویم، دیدم خوشبختی در گرو شادی است و شادی همپای رهایی، اما سالهاست شادی را از ما ربودهاند، همانها که زندگیشان ضرباهنگی ندارد. کورمال میروند و دائم در کار مترکردن دوزخ و برزخ و بهشتاند و طراوت، تازگی و خنده را در چروکی، فرسودگی و رنگهای تیره و تار تبلیغ میکنند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/07/25/klm-282775/
✅@Kaleme
t.me
دردا که ما مردم، چه زود خسته می شویم و چه زود رضایت می دهیم
چکیده :خواستم از خوشبختی بگویم، دیدم خوشبختی در گرو شادی است و شادی همپای رهایی، اما سالهاست شادی را از ما ربودهاند، همانها که زندگیشان ضرباهنگی ندارد. کورمال میروند و دائم در کار مترکردن دوزخ و برزخ و بهشتاند و طراوت، تازگی و خنده را در چروکی، فرسودگی…
🔴 سخیفترین بخش داستان اعدام روحالله زم
✍️#رضا_رئیسی
گفته شد در جلسات دادگاه نام "روح-الله" را از زم گرفته بودند و او را "نیما" خطاب می-کردند. مثل دهه-های اول انقلاب که سانسورچی-های صدا و سیما یا ارشاد اسلامی در حوزه فیلم و کتاب و نمایش نام کارکترهای خوب را می-گذاشتند حسن، حسین، مهدی، زهرا یا فاطمه و کارکترهای منفی و خلافکار می-شدند کامران، جمشید، داریوش، سوسن، سارا و... این طرز تفکر هنوز در حاکمیت و نظام مقدس ادامه دارد، اما در داستان روح-الله زم بسیار سخیف و کمدی اجرا شد و نشان داد آدم-های حاکم هنوز از ان الگوی پوسیده و کلیشه-ای دست برنداشته و آن-قدر سطحی می-اندیشند که خیال می-کنند هر که نامش شد عباس برادر حسین است و هر که شد سمیه پاکدامن.
به حقیقت چه بدفهمید شما جماعت که چشم-تان را به روی حقیقت بسته-اید و گرفتار واژه-اید و نام و نشان. شما کجای کار هستید؟ بالا بروید، پایین بیایید. نام کسی را که اعدام کرده-اید روح-الله بوده است. متولد سال ۵۷ که پدر و مادرش به عشق خمینی و به خاطر انقلاب این نام را بر او نهادند... و البته، روح-الله زم هر چه بود حاصل تربیت و عملکرد شما از ما بهتران بود. چشم-تان را باز کنید ببینید نام بزرگترین اختلاسگران و ویران-کنندگان مملکت چیست و اصلا به نام چه کسانی دست به خلاف زدند.
✅@Kaleme
✍️#رضا_رئیسی
گفته شد در جلسات دادگاه نام "روح-الله" را از زم گرفته بودند و او را "نیما" خطاب می-کردند. مثل دهه-های اول انقلاب که سانسورچی-های صدا و سیما یا ارشاد اسلامی در حوزه فیلم و کتاب و نمایش نام کارکترهای خوب را می-گذاشتند حسن، حسین، مهدی، زهرا یا فاطمه و کارکترهای منفی و خلافکار می-شدند کامران، جمشید، داریوش، سوسن، سارا و... این طرز تفکر هنوز در حاکمیت و نظام مقدس ادامه دارد، اما در داستان روح-الله زم بسیار سخیف و کمدی اجرا شد و نشان داد آدم-های حاکم هنوز از ان الگوی پوسیده و کلیشه-ای دست برنداشته و آن-قدر سطحی می-اندیشند که خیال می-کنند هر که نامش شد عباس برادر حسین است و هر که شد سمیه پاکدامن.
به حقیقت چه بدفهمید شما جماعت که چشم-تان را به روی حقیقت بسته-اید و گرفتار واژه-اید و نام و نشان. شما کجای کار هستید؟ بالا بروید، پایین بیایید. نام کسی را که اعدام کرده-اید روح-الله بوده است. متولد سال ۵۷ که پدر و مادرش به عشق خمینی و به خاطر انقلاب این نام را بر او نهادند... و البته، روح-الله زم هر چه بود حاصل تربیت و عملکرد شما از ما بهتران بود. چشم-تان را باز کنید ببینید نام بزرگترین اختلاسگران و ویران-کنندگان مملکت چیست و اصلا به نام چه کسانی دست به خلاف زدند.
✅@Kaleme
🔴 آنکه گفت فتنهگر، آنکه گفت آی دزد!!
✍️ #رضا_رئیسی:
در روستای بالادست ما چند سال قبل سه نفر از راه دور و با تجهیزات آمده بودند دزدی. انها هر شب به یک ویلا میزدند و اسباب و اثاثیه انجا به غارت می بردند. جوانان روستا همت کردند و دزدها را در سه نقطه به دام انداختند. دزدی که داخل روستا گرفتار شده بود و سردسته بود، ناگهان در فرصتی که دست میدهد میگریزد و هوار میکشد " ای دزد... آی دزد بگیرینش.." عدهای بیخبر که تازه از خانه بیرون امده و متوجه ماجرا شده بودند، نه تنها راه را برای دزد باز کردند، بلکه گی دواندوان پی او میرفتند و فریاد میزدند " ای دزد... بگیرینش" سراخر دزدها و سردسته گرفتار شدند. من هر سال که مبلغان و صاحبان اصلی فاجعهی انتخابات سال ۸۸ در روز ۹ دی بلندگو به دست میگیرند و فتنه فتنه میکنند یاد دزدان روستای بالادست میافتم و آن جماعتی که پشت سرشان میدویدند و همراهیشان میکردند. امروز هم ۹ دی بود و روز کاسبان فتنه. جالب است که در این سالها سرانشان یک به یک دزد و جنایتکار از آب درامدهاند، اما خجالت هم نمیکشند. زهی از اینهمه بیشرمی.
✅@Kaleme
✍️ #رضا_رئیسی:
در روستای بالادست ما چند سال قبل سه نفر از راه دور و با تجهیزات آمده بودند دزدی. انها هر شب به یک ویلا میزدند و اسباب و اثاثیه انجا به غارت می بردند. جوانان روستا همت کردند و دزدها را در سه نقطه به دام انداختند. دزدی که داخل روستا گرفتار شده بود و سردسته بود، ناگهان در فرصتی که دست میدهد میگریزد و هوار میکشد " ای دزد... آی دزد بگیرینش.." عدهای بیخبر که تازه از خانه بیرون امده و متوجه ماجرا شده بودند، نه تنها راه را برای دزد باز کردند، بلکه گی دواندوان پی او میرفتند و فریاد میزدند " ای دزد... بگیرینش" سراخر دزدها و سردسته گرفتار شدند. من هر سال که مبلغان و صاحبان اصلی فاجعهی انتخابات سال ۸۸ در روز ۹ دی بلندگو به دست میگیرند و فتنه فتنه میکنند یاد دزدان روستای بالادست میافتم و آن جماعتی که پشت سرشان میدویدند و همراهیشان میکردند. امروز هم ۹ دی بود و روز کاسبان فتنه. جالب است که در این سالها سرانشان یک به یک دزد و جنایتکار از آب درامدهاند، اما خجالت هم نمیکشند. زهی از اینهمه بیشرمی.
✅@Kaleme
🔴 بعضی افراد به پیچک میمانند
✍️ #رضا_رئیسی:
پیچک گیاهی است رونده و بیخاصیت که دور درختان میپیچد و بالا میرود. یعنی حیاتش در گرو ایستایی درختی است که دور او حلقه میبندد. درخت را بیندازند، کار پیچک هم ساخته است. بعضی افراد به پیچک میمانند. یعنی همان بیخاصیتی پیچک را دارند. دور آدمها میپیچند. رجال سیاسی، اقتصادی، امنیتی و شخصیتهای ... از آنها تغذیه میشوند، خط میگیرند و حیاتشان بسته است به ماندگاری اشخاص. از این رو، به شدت وابستهاند و برای بقای خود ناگزیرند مدام پاچهخواری کنند، چاپلوسی کنند، دست ببوسند، تعظیم و تکریم کنند و حتی بر هذیانگویی طرف صحه بگذارند. یعنی هر کاری خواهند کرد ولو دور از شأن و شئون انسانی، بلکه مقبول ولینعمتش بیفتد و پست و مقام و منبع تغذیه را از دست ندهند. این چنین موجوداتی عقدهی حقارت دارند. کوتولههایی که بیجا و بیربط و دور از اصل شایستهسالاری به جایگاه یا مقام و درجهای رسیدهاند. اینها نکبتاند و نکبت میمانند، حال اگر پایشان به بالاترین ارکان جامعه و حکومت باز شود... و از بد حادثه چقدر این روزها چنین جانورانی پیش چشم ما رژه میروند و خوشرقصی میکنند.
*تیتر انتخاب کلمه است
✅@Kaleme
✍️ #رضا_رئیسی:
پیچک گیاهی است رونده و بیخاصیت که دور درختان میپیچد و بالا میرود. یعنی حیاتش در گرو ایستایی درختی است که دور او حلقه میبندد. درخت را بیندازند، کار پیچک هم ساخته است. بعضی افراد به پیچک میمانند. یعنی همان بیخاصیتی پیچک را دارند. دور آدمها میپیچند. رجال سیاسی، اقتصادی، امنیتی و شخصیتهای ... از آنها تغذیه میشوند، خط میگیرند و حیاتشان بسته است به ماندگاری اشخاص. از این رو، به شدت وابستهاند و برای بقای خود ناگزیرند مدام پاچهخواری کنند، چاپلوسی کنند، دست ببوسند، تعظیم و تکریم کنند و حتی بر هذیانگویی طرف صحه بگذارند. یعنی هر کاری خواهند کرد ولو دور از شأن و شئون انسانی، بلکه مقبول ولینعمتش بیفتد و پست و مقام و منبع تغذیه را از دست ندهند. این چنین موجوداتی عقدهی حقارت دارند. کوتولههایی که بیجا و بیربط و دور از اصل شایستهسالاری به جایگاه یا مقام و درجهای رسیدهاند. اینها نکبتاند و نکبت میمانند، حال اگر پایشان به بالاترین ارکان جامعه و حکومت باز شود... و از بد حادثه چقدر این روزها چنین جانورانی پیش چشم ما رژه میروند و خوشرقصی میکنند.
*تیتر انتخاب کلمه است
✅@Kaleme
🔴 از دیوار پله بسازیم
✍️ #رضا_رئیسی:
حال ما تاملبرانگیز است.
ما خستهایم.
خستهایم از این بیهودگی مطلق.
از لافزنی و حرافی مشتی قمارباز لجوج و یکدنده، که قاعدهی بازی نمیدانند هیچ، عمر و دارایی ما را در چرخهی قمارشان گذاشتهاند
خستهایم، از کودکان کهنسالی که در قرن بیستم خود را پادشاه میپندارند و از مردم انتظار نوکری دارند.... به حقیقت که صد اندیشه در این حرف نهفته است " خدا نکند گدا معتبر شود./ گر معتبر شود ز خدا بیخبر شود"
خستهایم، از آنانی که همچون گیاه خودرو پیش چشم مردم قد کشیدند با افکار پوچ و وامانده، و هر روز در هر مجلس و محفل سخنانی به سختی سنگ بر سرمان میبارند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/10/30/klm-284948/
✅@Kaleme
✍️ #رضا_رئیسی:
حال ما تاملبرانگیز است.
ما خستهایم.
خستهایم از این بیهودگی مطلق.
از لافزنی و حرافی مشتی قمارباز لجوج و یکدنده، که قاعدهی بازی نمیدانند هیچ، عمر و دارایی ما را در چرخهی قمارشان گذاشتهاند
خستهایم، از کودکان کهنسالی که در قرن بیستم خود را پادشاه میپندارند و از مردم انتظار نوکری دارند.... به حقیقت که صد اندیشه در این حرف نهفته است " خدا نکند گدا معتبر شود./ گر معتبر شود ز خدا بیخبر شود"
خستهایم، از آنانی که همچون گیاه خودرو پیش چشم مردم قد کشیدند با افکار پوچ و وامانده، و هر روز در هر مجلس و محفل سخنانی به سختی سنگ بر سرمان میبارند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/10/30/klm-284948/
✅@Kaleme
t.me
از دیوار پله بسازیم
چکیده :خستهایم، از آنانی که همچون گیاه خودرو پیش چشم مردم قد کشیدند با افکار پوچ و وامانده، و هر روز در هر مجلس و محفل سخنانی به سختی سنگ بر سرمان...
🔴 آدم آزاده چه جای عذرخواهی دارد؟
✍️ #رضا_رئیسی:
بیش از ده سال است دو انسان شریف و آزاده که در برابر قلدری و زورمداری حاکمیت "نه" گفتند، در این کوچه و در چهاردیواری خانه-اشان در حصرند. ملاقات ممنوع. دیدار با مردم ممنوع. هواخوری در بیرون از خانه ممنوع. مادرم می-گفت اگر پرنده-ای را در قفسی حبس کنند، خیلی زود به تنگ می-آید و خودش را به در د دیوار می-کوبد. انها دو انسان را در خانه-اشان حبس کرده-اند.. مثل بسیاری از منتقدان و آزاداندیشانی که به یک اشاره روانه زندان شده-اند. جالب این-که امرکنندگان به حصر و عاملان آن هنوز انتظار دارند این افراد که عمرشان را در حبس و حصر گذرانده-اند عذرخواهی کنند. کارشان برعکس است. چه انتظار نابجایی. معلوم است این-ها ادم-ها را در حد اطرافیان خود می-شناسند. در حد آن کوتوله-ی متوهم دروغگو که نظرش با نظر ایشان نزدیک بود. آدم آزاده چه جای عذرخواهی دارد؟ کسی که برای حقوق مردم اعتراض کرده باشد، راهش را انتخاب کرده است. کسی که باید عذرخواهی کند همان است که آرزوهای سبز ملتی را بر باد داد.
*تیتر انتخاب کلمه است
✅@Kaleme
✍️ #رضا_رئیسی:
بیش از ده سال است دو انسان شریف و آزاده که در برابر قلدری و زورمداری حاکمیت "نه" گفتند، در این کوچه و در چهاردیواری خانه-اشان در حصرند. ملاقات ممنوع. دیدار با مردم ممنوع. هواخوری در بیرون از خانه ممنوع. مادرم می-گفت اگر پرنده-ای را در قفسی حبس کنند، خیلی زود به تنگ می-آید و خودش را به در د دیوار می-کوبد. انها دو انسان را در خانه-اشان حبس کرده-اند.. مثل بسیاری از منتقدان و آزاداندیشانی که به یک اشاره روانه زندان شده-اند. جالب این-که امرکنندگان به حصر و عاملان آن هنوز انتظار دارند این افراد که عمرشان را در حبس و حصر گذرانده-اند عذرخواهی کنند. کارشان برعکس است. چه انتظار نابجایی. معلوم است این-ها ادم-ها را در حد اطرافیان خود می-شناسند. در حد آن کوتوله-ی متوهم دروغگو که نظرش با نظر ایشان نزدیک بود. آدم آزاده چه جای عذرخواهی دارد؟ کسی که برای حقوق مردم اعتراض کرده باشد، راهش را انتخاب کرده است. کسی که باید عذرخواهی کند همان است که آرزوهای سبز ملتی را بر باد داد.
*تیتر انتخاب کلمه است
✅@Kaleme
🔴 به بهانه-ی دلتنگی برای محمد نوریزاد
✍️ #رضا_رئیسی:
سلام عزیز عاشق و دلسوخته
...... اما بعد:
آن که نیکخواه ملت است به برادر میماند. قلب برادر بسان آب است. پاک و زلال. اما ملت دیگر برادری در حضرات نمیبیند. تو نیز بیهوده تلاش میکنی تا چهرهشان را به خودشان بازشناسی. نگاه حضرات نگاه تو و انسانهای آزاده نیست. قلب شما آینه است و قلب رفقایتان مثل ساعت. آینه آواز نور سر میدهد و ساعت سایهها را میشمارد. حضرات کر و کور شدهاند و جز هوس و طلا و تمنا چیزی نمیشناسند.
صبور مهربان:
همه میدانیم که در این مدت تو در مقابل ارتش سایهها جانانه پایداری کردهای و جز حق و خیرخواهی نگفتهای قلمت زیباست و حرفت حق اما برای این جماعت قلم بیهوده میزنی. اگر آنها دیده بودند موی سپید چگونه میروید بر فرقشان و سالیان چه پر شتاب میگذرد از پیش چشمشان، هرگز دل یاران را چنین پر خون نمی-کردند. آنان آدمیان دودلند. خود را گم کردهاند. کورمال راه میروند. مشکوک نگاه میکنند. هراسانند. شتاب زدهاند و به هر سو میلغزند. برای حقیقت به دنبال اخلاق میگردند. برای آزادی در پی قفساند و برای مشورت به دنبال دشمن. آینه را تاب نمیآورند. آینه را گناهکار میشمارند. آن را نشانه میروند. برایش سنگ پرتاب میکنند. سپس سنگی دیگر و باز هم. تا آینه را بشکنند. تکهتکهاش کنند و گناه را بر گردن مترسکها بیندازنند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/02/11/klm-286664/
✅@Kaleme
✍️ #رضا_رئیسی:
سلام عزیز عاشق و دلسوخته
...... اما بعد:
آن که نیکخواه ملت است به برادر میماند. قلب برادر بسان آب است. پاک و زلال. اما ملت دیگر برادری در حضرات نمیبیند. تو نیز بیهوده تلاش میکنی تا چهرهشان را به خودشان بازشناسی. نگاه حضرات نگاه تو و انسانهای آزاده نیست. قلب شما آینه است و قلب رفقایتان مثل ساعت. آینه آواز نور سر میدهد و ساعت سایهها را میشمارد. حضرات کر و کور شدهاند و جز هوس و طلا و تمنا چیزی نمیشناسند.
صبور مهربان:
همه میدانیم که در این مدت تو در مقابل ارتش سایهها جانانه پایداری کردهای و جز حق و خیرخواهی نگفتهای قلمت زیباست و حرفت حق اما برای این جماعت قلم بیهوده میزنی. اگر آنها دیده بودند موی سپید چگونه میروید بر فرقشان و سالیان چه پر شتاب میگذرد از پیش چشمشان، هرگز دل یاران را چنین پر خون نمی-کردند. آنان آدمیان دودلند. خود را گم کردهاند. کورمال راه میروند. مشکوک نگاه میکنند. هراسانند. شتاب زدهاند و به هر سو میلغزند. برای حقیقت به دنبال اخلاق میگردند. برای آزادی در پی قفساند و برای مشورت به دنبال دشمن. آینه را تاب نمیآورند. آینه را گناهکار میشمارند. آن را نشانه میروند. برایش سنگ پرتاب میکنند. سپس سنگی دیگر و باز هم. تا آینه را بشکنند. تکهتکهاش کنند و گناه را بر گردن مترسکها بیندازنند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/02/11/klm-286664/
✅@Kaleme
t.me
به بهانه-ی دلتنگی برای محمد نوریزاد
چکیده :مردم نیز خسته و اندوهگینند. تنهایی، سکوت، سکون. کج خلقی و احساس بیهودگی با آنها عجین شده است. زندگیشان هیچ ضربآهنگی ندارد، اما انتظار کشیدن کاری است که آن را بسیار خوب میدانند. همه منتظرند و در حالی که مثل برگ خیس به زمین چسبیدهاند هر یک امید…