🔴 پردهپوشی و پردهدری
✍️ #سعید_حجاریان:
🔸یکی از علتهای رواج هتاکی در جامعه ما این است که فرد خشم فروخورده از محرومیت اجتماعی خود را در قالب دشنام جلوه میدهد. علت دیگر، ربط و نسبت نانوشته میان عالمان و جاهلان است. یعنی زمانیکه فرد عامی میبیند، عالمی متهتک دهان به درشتگویی میگشاید او هم فحشهای چاروادارای میدهد
🔸فرد محقق و منتقد، در اولین قدم میتواند با نقد مستدل و مستند آنچه را مطابق میل خود نمیبیند، پی بگیرد و حاکمان و کارفرمایان و زورمندان و… را به پرسش بگیرد و بهجای «فحشگویی»، «فاشگویی» کند. چنین فردی همچنین میتواند با گردآوری مدارک اعلان جرم کند و پس از این مراحل، که ناظر بر کنش فردی است، برای دگرگونی وضعیت کنش انتقادی خود را در قالب سمنها و احزاب پی بگیرد
🔸در جامعه امروز ایران، یکباره دعوتنامه خالی از اخلاق خوانندهای برجسته میشود و از سوی دیگر، روایت مجعول و هتاکی یک مداح در صدر اخبار مینشیند. این افراد محصول نظام سیاسی، تربیتی و آموزشی ایران پس از انقلاب هستند؛ که کاندیداهای ریاست جمهوریاش یکبار دست به دامن مداحان میشوند و دیگر بار، به فالوئرهای یک سلبریتی دخیل میبندند. در یک کلام باید گفت، درشتگویی در بالا، به هتاکی در پایین منجر میشود
👈 متن کامل
✅@Kaleme
✍️ #سعید_حجاریان:
🔸یکی از علتهای رواج هتاکی در جامعه ما این است که فرد خشم فروخورده از محرومیت اجتماعی خود را در قالب دشنام جلوه میدهد. علت دیگر، ربط و نسبت نانوشته میان عالمان و جاهلان است. یعنی زمانیکه فرد عامی میبیند، عالمی متهتک دهان به درشتگویی میگشاید او هم فحشهای چاروادارای میدهد
🔸فرد محقق و منتقد، در اولین قدم میتواند با نقد مستدل و مستند آنچه را مطابق میل خود نمیبیند، پی بگیرد و حاکمان و کارفرمایان و زورمندان و… را به پرسش بگیرد و بهجای «فحشگویی»، «فاشگویی» کند. چنین فردی همچنین میتواند با گردآوری مدارک اعلان جرم کند و پس از این مراحل، که ناظر بر کنش فردی است، برای دگرگونی وضعیت کنش انتقادی خود را در قالب سمنها و احزاب پی بگیرد
🔸در جامعه امروز ایران، یکباره دعوتنامه خالی از اخلاق خوانندهای برجسته میشود و از سوی دیگر، روایت مجعول و هتاکی یک مداح در صدر اخبار مینشیند. این افراد محصول نظام سیاسی، تربیتی و آموزشی ایران پس از انقلاب هستند؛ که کاندیداهای ریاست جمهوریاش یکبار دست به دامن مداحان میشوند و دیگر بار، به فالوئرهای یک سلبریتی دخیل میبندند. در یک کلام باید گفت، درشتگویی در بالا، به هتاکی در پایین منجر میشود
👈 متن کامل
✅@Kaleme
t.me
پردهپوشی و پردهدری
چکیده :مقوله حیا و آبرو اساساً بهعنوان پردهای بود که مانع میشد افراد مکنونات قلبی و حتی ظاهری خود را نزد دیگران عریان و آشکار کنند. البته در مواردی معدود، مانند ملامتیه، افراد حاضر بودند برای سرکوب نفس عیوب خود را آشکار کنند. بهعنوان مثال گیلاس شراب را…
🔴 سوسیالیسم با چهره انسانی، اسلام با چهره رحمانی
✍️ #سعید_حجاریان:
🔸اصطلاح «سوسیالیسم با چهره انسانی» (socialism with a human faces) در ادبیات سوسیالیستها آشناست و مسبوق به سابقه. این اصطلاح در دهه ۱۹۶۰ از سوی الکساندر دوبچک و لودویک اسوبودا برای تغییرات بنیادین در سیستم کمونیستی چکسلواکی بهکار گرفته شد. آنها میخواستند ضمن حفظ مالکیت جمعی، حوزههای سیاست، فرهنگ و سبک زندگی را دموکراتیزه کنند. آنها تلاشهای زیادی صورت دادند و این ترکیب عجیب و غریب از سوسیالیسم را با عنوان سوسیالیسم با چهره انسانی عرضه کردند.
🔹البته، پیش از آنها چهرههایی مانند رزا لوکزامبورگ نیز همین ایدهها را پی گرفته بودند بیآنکه سوسیالیسم را بهصفتی خاص متصف کنند. لوکزامبورگ انتقادات تندی را نسبت به لنین وارد کرد و اعتقاد داشت سبک کار بلشویکها به تمرکز قدرت میانجامد و مانع پیشرفت دموکراسی و یا بهبیان بهتر دیگرپذیری در حوزههای اجتماعی و سیاسی میشود. از این منظر، او را میتوان بهنوعی پایهگذار سوسیالیسم اروپایی نامید که بعدها توسط ویلی برانت و اولاف پالمه و برونو کرایسکی در سه کشور آلمان، سوئد و اتریش پیاده شد.
🔸اما، در کشور چکسلواکی ایده سوسیالیسم با چهره انسانی پایدار نماند و از دو سو مورد تهاجم قرار گرفت. از یک سو، کمونیستهای ارتدوکس در درون چکسلواکی و همچنین شوروی آن را نوعی تجدیدنظر در مبانی کمونیسم و چرخش به سمت سرمایهداری و لیبرالیسم قلمداد کردند. از سوی دیگر، کشورهای اروپای غربی و آمریکا آن را ابزاری برای بقای کمونیسم میدیدند و معتقد بودند سوسیالیسم اساساً نمیتواند چهره انسانی به خود بگیرد و این فریبی است برای دراز کردن عمر چکسلواکیِ کمونیست. نهایتاً شوروی طاقت نیاورد و در بهار سال ۱۹۶۸ با تانک وارد پراگ شد و دولت را ساقط کرد و دستنشانده خود را بهجای دوبچک قرار داد.
👈 متن کامل
✅@Kaleme
✍️ #سعید_حجاریان:
🔸اصطلاح «سوسیالیسم با چهره انسانی» (socialism with a human faces) در ادبیات سوسیالیستها آشناست و مسبوق به سابقه. این اصطلاح در دهه ۱۹۶۰ از سوی الکساندر دوبچک و لودویک اسوبودا برای تغییرات بنیادین در سیستم کمونیستی چکسلواکی بهکار گرفته شد. آنها میخواستند ضمن حفظ مالکیت جمعی، حوزههای سیاست، فرهنگ و سبک زندگی را دموکراتیزه کنند. آنها تلاشهای زیادی صورت دادند و این ترکیب عجیب و غریب از سوسیالیسم را با عنوان سوسیالیسم با چهره انسانی عرضه کردند.
🔹البته، پیش از آنها چهرههایی مانند رزا لوکزامبورگ نیز همین ایدهها را پی گرفته بودند بیآنکه سوسیالیسم را بهصفتی خاص متصف کنند. لوکزامبورگ انتقادات تندی را نسبت به لنین وارد کرد و اعتقاد داشت سبک کار بلشویکها به تمرکز قدرت میانجامد و مانع پیشرفت دموکراسی و یا بهبیان بهتر دیگرپذیری در حوزههای اجتماعی و سیاسی میشود. از این منظر، او را میتوان بهنوعی پایهگذار سوسیالیسم اروپایی نامید که بعدها توسط ویلی برانت و اولاف پالمه و برونو کرایسکی در سه کشور آلمان، سوئد و اتریش پیاده شد.
🔸اما، در کشور چکسلواکی ایده سوسیالیسم با چهره انسانی پایدار نماند و از دو سو مورد تهاجم قرار گرفت. از یک سو، کمونیستهای ارتدوکس در درون چکسلواکی و همچنین شوروی آن را نوعی تجدیدنظر در مبانی کمونیسم و چرخش به سمت سرمایهداری و لیبرالیسم قلمداد کردند. از سوی دیگر، کشورهای اروپای غربی و آمریکا آن را ابزاری برای بقای کمونیسم میدیدند و معتقد بودند سوسیالیسم اساساً نمیتواند چهره انسانی به خود بگیرد و این فریبی است برای دراز کردن عمر چکسلواکیِ کمونیست. نهایتاً شوروی طاقت نیاورد و در بهار سال ۱۹۶۸ با تانک وارد پراگ شد و دولت را ساقط کرد و دستنشانده خود را بهجای دوبچک قرار داد.
👈 متن کامل
✅@Kaleme
t.me
سوسیالیسم با چهره انسانی، اسلام با چهره رحمانی
چکیده : بعد از دوم خرداد سال ۱۳۷۶، اصطلاحی تحت عنوان «اسلام رحمانی» صورتی اجتماعی بهخود گرفت و پوسته مباحث تئوریک و درونگروهی را شکافت. قائلان به این قرائت از اسلام اعتقاد داشتند (و دارند) که این دین نه فرمان به قتل میدهد و نه قائل به کشتار جمعی است و…