🔴 نسبت میان میرحسین متاخر و میرحسین متقدم، عبوری برآمده از تجربه و تحول
✍️ عزیز قاسم زاده
🔺موسوی ایده مجلس مؤسسان را نه برای بازگشت شخصی به قدرت، بلکه به عنوان راهی برای مشارکت آزادانه مردم در تعیین سرنوشت سیاسیشان مطرح کرده است. او شرط دستیابی به این ایده را حضور شخصی خود در قدرت ندانسته و بر اصل مشارکت همگانی، بازنگری ملی و عقلانیت جمعی تأکید کرده است. این خود یکی از ویژگیهای متمایز و قابل احترام در رهبرانی است که دغدغه مردم را بر منافع فردی ترجیح میدهند.
🔺در روزگاری که بسیاری از سیاستورزان در پی حفظ وضع موجود و منافع خود در قالب گفتمان های سیاسی به ظاهر متعارض اصولگرایی و اصلاح طلبی و یا روزنه گشایی هستند و یا گروهی که به نام دفاع از ایران و ایرانگرایی از تجاوز و حمله خارجی، آشکارا دفاع می کنند و می گویند باید قبح حمله خارجی را از سر بیرون کنیم، میر حسین موسوی نگاهی ریشهای، اخلاقی و دموکراتیک به آینده ایران دارد. نقد او نه از سر انتقام، بلکه دعوتی برای گفتوگوی ملی، تاسیس یک قانون اساسی جدید و همه جانبه نگر برای احیای مشارکت واقعی مردم است...
📎متن کامل
@kaleme
✍️ عزیز قاسم زاده
🔺موسوی ایده مجلس مؤسسان را نه برای بازگشت شخصی به قدرت، بلکه به عنوان راهی برای مشارکت آزادانه مردم در تعیین سرنوشت سیاسیشان مطرح کرده است. او شرط دستیابی به این ایده را حضور شخصی خود در قدرت ندانسته و بر اصل مشارکت همگانی، بازنگری ملی و عقلانیت جمعی تأکید کرده است. این خود یکی از ویژگیهای متمایز و قابل احترام در رهبرانی است که دغدغه مردم را بر منافع فردی ترجیح میدهند.
🔺در روزگاری که بسیاری از سیاستورزان در پی حفظ وضع موجود و منافع خود در قالب گفتمان های سیاسی به ظاهر متعارض اصولگرایی و اصلاح طلبی و یا روزنه گشایی هستند و یا گروهی که به نام دفاع از ایران و ایرانگرایی از تجاوز و حمله خارجی، آشکارا دفاع می کنند و می گویند باید قبح حمله خارجی را از سر بیرون کنیم، میر حسین موسوی نگاهی ریشهای، اخلاقی و دموکراتیک به آینده ایران دارد. نقد او نه از سر انتقام، بلکه دعوتی برای گفتوگوی ملی، تاسیس یک قانون اساسی جدید و همه جانبه نگر برای احیای مشارکت واقعی مردم است...
📎متن کامل
@kaleme
Telegraph
نسبت میان میرحسین متاخر و میرحسین متقدم، عبوری برآمده از تجربه و تحول
این روزها به دنبال صدور بیانیه میر حسین موسوی و تاکید دوباره او بر تأسیس مجلس مؤسسان و گذار از نظام کنونی برخی آرا و افکار او را در دهه اول انقلاب،به قصد زیر سئوال بردن نظریات اکنونی او بازنشر می دهند اما واقعیت این است که اگر کسی بتواند پا روی اندیشه های…
🔖عبدالله مومنی، فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق، از سوی دادسرای امنیت تهران به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «نشر اکاذیب» احضار شده است.
این احضار در شرایطی صورت گرفته که تنها چند ماه از آزادی او از زندان میگذرد. گفتنیست پرونده جدید علیه مومنی، همزمان با انتشار گزارشی از خبرگزاری فارس تشکیل شده که یک روز پیش از صدور بیانیه حمایت از طرح مجلس مؤسسان میرحسین موسوی منتشر شد؛ گزارشی که در آن، اتهاماتی متوجه عبدالله مومنی شده بود.
عبدالله مومنی در گفتگو با تحکیم ملت ضمن تأیید دریافت ابلاغیه، توضیح داد: «خوشبختانه برغم مزاحمت و حضور در مقابل منزل، امروز ابلاغیه آمد. نمیدانم این آزارها تا چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد. هنوز چند ماهی نیست که من را به اتهام تبلیغ علیه نظام زندان کردند و آزاد شدهام، که دوباره با همان اتهام پرونده ساختهاند. ما را به حاشیه میرانید، محدود میکنید، ممنوعالصدا میکنید، اما گمان نبرید که با این ابزارها میتوانید حقیقت را مهار کنید.»
📎منبع و متن کامل
@kaleme
این احضار در شرایطی صورت گرفته که تنها چند ماه از آزادی او از زندان میگذرد. گفتنیست پرونده جدید علیه مومنی، همزمان با انتشار گزارشی از خبرگزاری فارس تشکیل شده که یک روز پیش از صدور بیانیه حمایت از طرح مجلس مؤسسان میرحسین موسوی منتشر شد؛ گزارشی که در آن، اتهاماتی متوجه عبدالله مومنی شده بود.
عبدالله مومنی در گفتگو با تحکیم ملت ضمن تأیید دریافت ابلاغیه، توضیح داد: «خوشبختانه برغم مزاحمت و حضور در مقابل منزل، امروز ابلاغیه آمد. نمیدانم این آزارها تا چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد. هنوز چند ماهی نیست که من را به اتهام تبلیغ علیه نظام زندان کردند و آزاد شدهام، که دوباره با همان اتهام پرونده ساختهاند. ما را به حاشیه میرانید، محدود میکنید، ممنوعالصدا میکنید، اما گمان نبرید که با این ابزارها میتوانید حقیقت را مهار کنید.»
📎منبع و متن کامل
@kaleme
🔴 وجدانهای زنده را نمیتوان خاموش کرد
✍️ حمید آصفی
در سرزمینی که دروغ پاداش میگیرد و صداقت، کیفر؛ در ساختاری که مشتی امنیتیکار، عدالت را گروگان گرفتهاند، عبدالله مومنی نه مجرم است، نه خطاکار؛ او یکی از هزاران وجدان بیدار این خاک است که هنوز باور دارد «میتوان انسانی بود، حتی اگر هزینهاش سنگین باشد.»
عبدالله مومنی را میخواهند دوباره محاکمه کنند، به اتهام «تبلیغ علیه نظام»؛ اما مگر تبلیغی بالاتر از حقیقت گفته؟ مگر جز این است که خواستار رجوع به رأی مردم شده؟ مگر همان رفراندومی را حمایت کرده که سالها پیش، رهبر جنبش سبز، میرحسین موسوی، در اوج انزوا و حصر، آن را بهعنوان راهحل سیاسی طرح کرد؟
امروز، دستگاه امنیتی با همان ترفند کهنهی «اتهام تکراری»، بار دیگر بر در خانه عبدالله مومنی کوبیده؛ در حالیکه هنوز زخمهای زندان قبلیاش تازهاند، هنوز هوای آزادیاش بوی پرونده میدهد، و باز او را به همان جرم قدیمی میخوانند: جرم انسان ماندن.
عبدالله مومنی، صدایی است از دل نسلی که در کوچههای «تحکیم وحدت»، با آرمانهای دموکراسی و حق انتخاب بزرگ شد. صدایی که سکوت نکرد، نه در سال ۸۸، نه در سلول انفرادی، و نه امروز که کشور به تنگنای سیاستِ بنبست رسیده.
این احضار، فقط احضار یک فعال سیاسی نیست؛ هشداریست به تمام کسانی که هنوز میپرسند: آیا راهی مسالمتآمیز هست؟ آری، راه هست، اما با این دستگاه سرکوب، حتی پرسیدن از «راه»، جرم است.
ما در کنار عبدالله مومنی میایستیم، نه از سر دلسوزی، بلکه از سر احترام. زیرا او نهفقط نماینده یک جریان، که صدای خاموششدگانیست که دیگر نمیتوانند فریاد بزنند.
و این را بدانند: تا زمانی که کسانی چون عبدالله مومنی ایستادهاند، ایران هنوز امید دارد.
با صدای بلند میگوییم: حمایت از رفراندوم، جرم نیست؛ مماشات با استبداد، جرم است.
کانال نویسنده
@kaleme
✍️ حمید آصفی
در سرزمینی که دروغ پاداش میگیرد و صداقت، کیفر؛ در ساختاری که مشتی امنیتیکار، عدالت را گروگان گرفتهاند، عبدالله مومنی نه مجرم است، نه خطاکار؛ او یکی از هزاران وجدان بیدار این خاک است که هنوز باور دارد «میتوان انسانی بود، حتی اگر هزینهاش سنگین باشد.»
عبدالله مومنی را میخواهند دوباره محاکمه کنند، به اتهام «تبلیغ علیه نظام»؛ اما مگر تبلیغی بالاتر از حقیقت گفته؟ مگر جز این است که خواستار رجوع به رأی مردم شده؟ مگر همان رفراندومی را حمایت کرده که سالها پیش، رهبر جنبش سبز، میرحسین موسوی، در اوج انزوا و حصر، آن را بهعنوان راهحل سیاسی طرح کرد؟
امروز، دستگاه امنیتی با همان ترفند کهنهی «اتهام تکراری»، بار دیگر بر در خانه عبدالله مومنی کوبیده؛ در حالیکه هنوز زخمهای زندان قبلیاش تازهاند، هنوز هوای آزادیاش بوی پرونده میدهد، و باز او را به همان جرم قدیمی میخوانند: جرم انسان ماندن.
عبدالله مومنی، صدایی است از دل نسلی که در کوچههای «تحکیم وحدت»، با آرمانهای دموکراسی و حق انتخاب بزرگ شد. صدایی که سکوت نکرد، نه در سال ۸۸، نه در سلول انفرادی، و نه امروز که کشور به تنگنای سیاستِ بنبست رسیده.
این احضار، فقط احضار یک فعال سیاسی نیست؛ هشداریست به تمام کسانی که هنوز میپرسند: آیا راهی مسالمتآمیز هست؟ آری، راه هست، اما با این دستگاه سرکوب، حتی پرسیدن از «راه»، جرم است.
ما در کنار عبدالله مومنی میایستیم، نه از سر دلسوزی، بلکه از سر احترام. زیرا او نهفقط نماینده یک جریان، که صدای خاموششدگانیست که دیگر نمیتوانند فریاد بزنند.
و این را بدانند: تا زمانی که کسانی چون عبدالله مومنی ایستادهاند، ایران هنوز امید دارد.
با صدای بلند میگوییم: حمایت از رفراندوم، جرم نیست؛ مماشات با استبداد، جرم است.
کانال نویسنده
@kaleme
🔴 با این مردم نجیب دشمنی نکنید!
✍️ فخرالسادات محتشمیپور
هنوز چیزی از جنگ ۱۲ روزه
نگذشته حکومت تیرها را به سوی مردم نشانه رفته است. عجبا مگر همین چند روز پیش زبان به تقدیر و تشکر از مردم و مقاومت و پایداری و همراهیشان در برابر دشمن نگشودید؟!
چه خوب پاداش میدهید! مردم را به گرانی های تدریجی عادت دادید. دیگر وقتی جان درخطر است بالارفتن قیمت گوشت و مرغ و روغن و برنج و دیگر کالاهای ضروری به چشم نمیآید. حقکشیهای ریز و درشت هم خوب دیده نمیشود. فشار بر مظلومان بیپناه را هم میشود افزایش داد.
گویی جنگ خیلی هم برایتان بد نیست! در این شرایط کسی هم صدایش درآمد ولب به اعتراض گشود، متهم به تبلیغ علیه نظام و دادن بهانه به دست دشمن میشود. سیاه کاریها سیاهنمایی خوانده میشود. تبهکاران رها و حقگویان عدالتطلب اسیر میشوند. کاسبان تحریم تبدیل به کاسبان جنگ میشوند و سور و سایتشان به راه.
اوین هم که بر اثر تهاجمی سبعانه ویران شده پس میشود زندانی سیاسی را از معنی تهی کرد و آنها را لابلای مجرمین خطرناک وغیرخطرناک جا داد. در زندان غیر استانداردی که زندانیانش سالها به همزیستی با انواع جانوران موذی عادت کردهاند.
باری هردم از این باغ بری میرسد؛
هنوز انتقال بهتآور عزیزانمان به زندان فشافویه را خوب هضمنکرده وضعیت فاجعهبار زندان جدید مثل پتک میخورد به روح و روانمان. انواع محرومیتهایی که خدا نکند آزادگان دربندمان به آن عادت کنند.
هنوز از حیرت وضعیت ملاقاتهای ده دقیقهای کابینی درنیامده فضاحت برهنه کردن شرمبار زنان و دختران ملاقات کننده با زندانیان سیاسی بر سرمان آوار میشود. و احضاریههای پیاپی برای منتقدین.
انگار هنوز روزنههای نفوذ را در زبان و قلم خودیهای وطنپرست جستجو میکنند و خوش رقصی نفوذیها حالشان را به هم نمیزند.
این ماییم که از این وضعیت تعلیق و کشمکش میان صاحبان قدرت در حالت دلآشوبه قرار داریم. از یک طرف با تمام وجود ضدیتمان با جنگ را فریاد میکنیم و از سوی دیگر علیرغم همه فشارها از گفتگو دم میزنیم. چه کنیم جنگ ویرانگر در چند قدمی ماست و دشمنان این آب و خاک کمی آنسوتر دندان طمع تیز کردهاند.
اما با اینهمه ما نمیتوانیم نسبت به ستم بیحد وحصری که به عزیزانمان میشود ساکت بمانیم. ما انسانیم با ظرفیت محدود. پیمانه که سرآید آتشفشان درون موجب آثار وتبعات غیرقابل جبرانی خواهد شد.
بیش از این اسباب خشم و غصب ما را فراهم نیاورید . عزیزانمان را آزاد کنید و بیش از این نسبت به خانوادههای محترم زندانیان سیاسی حرمت شکنی نکنید. محرم است و هنوز پیام حسین(ع) درگوشهایمان طنین انداز است: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید»
*کانال فردای بهتر
@kaleme
✍️ فخرالسادات محتشمیپور
هنوز چیزی از جنگ ۱۲ روزه
نگذشته حکومت تیرها را به سوی مردم نشانه رفته است. عجبا مگر همین چند روز پیش زبان به تقدیر و تشکر از مردم و مقاومت و پایداری و همراهیشان در برابر دشمن نگشودید؟!
چه خوب پاداش میدهید! مردم را به گرانی های تدریجی عادت دادید. دیگر وقتی جان درخطر است بالارفتن قیمت گوشت و مرغ و روغن و برنج و دیگر کالاهای ضروری به چشم نمیآید. حقکشیهای ریز و درشت هم خوب دیده نمیشود. فشار بر مظلومان بیپناه را هم میشود افزایش داد.
گویی جنگ خیلی هم برایتان بد نیست! در این شرایط کسی هم صدایش درآمد ولب به اعتراض گشود، متهم به تبلیغ علیه نظام و دادن بهانه به دست دشمن میشود. سیاه کاریها سیاهنمایی خوانده میشود. تبهکاران رها و حقگویان عدالتطلب اسیر میشوند. کاسبان تحریم تبدیل به کاسبان جنگ میشوند و سور و سایتشان به راه.
اوین هم که بر اثر تهاجمی سبعانه ویران شده پس میشود زندانی سیاسی را از معنی تهی کرد و آنها را لابلای مجرمین خطرناک وغیرخطرناک جا داد. در زندان غیر استانداردی که زندانیانش سالها به همزیستی با انواع جانوران موذی عادت کردهاند.
باری هردم از این باغ بری میرسد؛
هنوز انتقال بهتآور عزیزانمان به زندان فشافویه را خوب هضمنکرده وضعیت فاجعهبار زندان جدید مثل پتک میخورد به روح و روانمان. انواع محرومیتهایی که خدا نکند آزادگان دربندمان به آن عادت کنند.
هنوز از حیرت وضعیت ملاقاتهای ده دقیقهای کابینی درنیامده فضاحت برهنه کردن شرمبار زنان و دختران ملاقات کننده با زندانیان سیاسی بر سرمان آوار میشود. و احضاریههای پیاپی برای منتقدین.
انگار هنوز روزنههای نفوذ را در زبان و قلم خودیهای وطنپرست جستجو میکنند و خوش رقصی نفوذیها حالشان را به هم نمیزند.
این ماییم که از این وضعیت تعلیق و کشمکش میان صاحبان قدرت در حالت دلآشوبه قرار داریم. از یک طرف با تمام وجود ضدیتمان با جنگ را فریاد میکنیم و از سوی دیگر علیرغم همه فشارها از گفتگو دم میزنیم. چه کنیم جنگ ویرانگر در چند قدمی ماست و دشمنان این آب و خاک کمی آنسوتر دندان طمع تیز کردهاند.
اما با اینهمه ما نمیتوانیم نسبت به ستم بیحد وحصری که به عزیزانمان میشود ساکت بمانیم. ما انسانیم با ظرفیت محدود. پیمانه که سرآید آتشفشان درون موجب آثار وتبعات غیرقابل جبرانی خواهد شد.
بیش از این اسباب خشم و غصب ما را فراهم نیاورید . عزیزانمان را آزاد کنید و بیش از این نسبت به خانوادههای محترم زندانیان سیاسی حرمت شکنی نکنید. محرم است و هنوز پیام حسین(ع) درگوشهایمان طنین انداز است: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید»
*کانال فردای بهتر
@kaleme
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔖صدای ابوالفضل قدیانی در تجمع اعتراضی زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ برای اعتراض به تسریع در صدور و اجرای احکام اعدام.
@kaleme
@kaleme
🔴 چگونه حاکمان را مجبور به پذیرش رفراندوم کنیم؟
✍️ امید بینیاز
▫️طرح ایده مطالبه رفراندوم از سوی مهندس میرحسین موسوی، واکنشهای مختلفی را در جامعه پدید آورده است. اعلام حمایت گروه کثیری از کنشگران سیاسی و مدنی و صدور بیانیهای با درخواست مشابه از سوی برخی دیکر از یک سو، و از سوی دیگر، مخالفتهای حامیان تداوم وضعیت موجود در کنار مدعیان براندازی و احیای نظام سلطنتی، طیفی از این واکنشها را در بر میگیرد.
▫️در میان مخالفان، عدهای در ترس از دست دادن موقعیت خود در میان مخالفان (نا)نظم کنونی، بهجای پرداختن به اصل ایده، حمله به شخص میرحسین موسوی را بهعنوان سازکار اعلام مخالفت برگزیدند و تلاش کردند با بیرون کشیدن بایگانیهای تاریخی و البته طرح اتهاماتی که کذب بودن آنها پیشتر نیز آشکار شده بود، موسوی را فردی نامطلوب معرفی کنندو البته معلوم نیست که با فرض صحت دعاوی آنها درباره بیش از 40 سال پیش، چرا مواضع صریح 16 سال اخیر را پنهان میکنند و حاضر نیستند در این امر تامل کنند که انسان آزاده و جان رها از تمنیات، از حوادث روزگار درس میگیرد و با تامل انتقادی در خویشتن، هرگاه که نیاز باشد، اندیشه و کنش خود را تغییر میدهد. حامیان حکومت نیز با تکرار اتهام نخنما و اینک کاملا بهمضحکهرسیده فتنه، ادعاهایی را بازطرح کردند که مجموعه رخدادهای این سالها (از بصیرتشناسی حامیان دلقک انحرافی گرفته تا بیاعتباری دعوی حائلبودن گروههای شبهنظامی منطقهای در برابر اسرائیل و در نهایت کشاندن پای کشور به جنگی ویرانگر) به اندازی کافی و بهصراحت بیاعتباری آنها را به نمایش گذاشته است.
▫️این چند خط نه پاسخی به این دعاوی، که صرفا طرحی خلاصه از میزان بیاصالتی و بیاعتباری آنهاست. در این میان اما یک دغدغه جدی نیز مطرح است که بسیاری از دغدغهمندان ایران به آن دلمشغولند. آنها میپرسند نظامی که برای گران کردن قیمت یک کالا حاضر است حمام خون بهراه اندازد، چگونه ممکن است حاضر به برگزاری چنین رفراندومی شود که بهاحتمال قریب به یقین ماحصل آن چیزی جز تغییر اساسی به یک نظم سیاسی جدید نخواهد بود؟ این پرسشی اساسی است و کم نیستند کسانی که با همین سوال، ایده رفراندوم را غیرواقعی میبینند. اما آیا چنین پرسشی بهراستی بیپاسخ است؟…
📎متن کامل
@kaleme
✍️ امید بینیاز
▫️طرح ایده مطالبه رفراندوم از سوی مهندس میرحسین موسوی، واکنشهای مختلفی را در جامعه پدید آورده است. اعلام حمایت گروه کثیری از کنشگران سیاسی و مدنی و صدور بیانیهای با درخواست مشابه از سوی برخی دیکر از یک سو، و از سوی دیگر، مخالفتهای حامیان تداوم وضعیت موجود در کنار مدعیان براندازی و احیای نظام سلطنتی، طیفی از این واکنشها را در بر میگیرد.
▫️در میان مخالفان، عدهای در ترس از دست دادن موقعیت خود در میان مخالفان (نا)نظم کنونی، بهجای پرداختن به اصل ایده، حمله به شخص میرحسین موسوی را بهعنوان سازکار اعلام مخالفت برگزیدند و تلاش کردند با بیرون کشیدن بایگانیهای تاریخی و البته طرح اتهاماتی که کذب بودن آنها پیشتر نیز آشکار شده بود، موسوی را فردی نامطلوب معرفی کنندو البته معلوم نیست که با فرض صحت دعاوی آنها درباره بیش از 40 سال پیش، چرا مواضع صریح 16 سال اخیر را پنهان میکنند و حاضر نیستند در این امر تامل کنند که انسان آزاده و جان رها از تمنیات، از حوادث روزگار درس میگیرد و با تامل انتقادی در خویشتن، هرگاه که نیاز باشد، اندیشه و کنش خود را تغییر میدهد. حامیان حکومت نیز با تکرار اتهام نخنما و اینک کاملا بهمضحکهرسیده فتنه، ادعاهایی را بازطرح کردند که مجموعه رخدادهای این سالها (از بصیرتشناسی حامیان دلقک انحرافی گرفته تا بیاعتباری دعوی حائلبودن گروههای شبهنظامی منطقهای در برابر اسرائیل و در نهایت کشاندن پای کشور به جنگی ویرانگر) به اندازی کافی و بهصراحت بیاعتباری آنها را به نمایش گذاشته است.
▫️این چند خط نه پاسخی به این دعاوی، که صرفا طرحی خلاصه از میزان بیاصالتی و بیاعتباری آنهاست. در این میان اما یک دغدغه جدی نیز مطرح است که بسیاری از دغدغهمندان ایران به آن دلمشغولند. آنها میپرسند نظامی که برای گران کردن قیمت یک کالا حاضر است حمام خون بهراه اندازد، چگونه ممکن است حاضر به برگزاری چنین رفراندومی شود که بهاحتمال قریب به یقین ماحصل آن چیزی جز تغییر اساسی به یک نظم سیاسی جدید نخواهد بود؟ این پرسشی اساسی است و کم نیستند کسانی که با همین سوال، ایده رفراندوم را غیرواقعی میبینند. اما آیا چنین پرسشی بهراستی بیپاسخ است؟…
📎متن کامل
@kaleme
Telegraph
چگونه حاکمان را مجبور به پذیرش رفراندوم کنیم؟
طرح ایده مطالبه رفراندوم از سوی مهندس میرحسین موسوی، واکنشهای مختلفی را در جامعه پدید آورده است. اعلام حمایت گروه کثیری از کنشگران سیاسی و مدنی و صدور بیانیهای با درخواست مشابه از سوی برخی دیکر از یک سو، و از سوی دیگر، مخالفتهای حامیان تداوم وضعیت موجود…
🔴 عارضه «بلاتکلیفی راهبردی»
✍️ حسین باستانی
از زمان صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت برای پایان جنگ ایران و عراق تا زمان پذیرش رسمی این قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی، ۱۲ ماه طول کشید. در این مدت، ایران تقریبا تمام متصرفات خود در خاک عراق و بخشهایی جدید از خاک خود را از دست داد. نهایتا هم مقامات حکومت ایران، به دنبال از دست دادن تمام کارتهای برنده خود در ۱۲ ماه پایان جنگ، به قبول دقیقا «همان» قطعنامهای پرداختند که یک سال در مقابل پذیرش آن، سرسختانه مقاومت کرده بودند.
در ارتباط با پدیده «بلاتکلیفی راهبردی» جمهوری اسلامی ایران در پروندههای حساس، لینک زیر را ملاحظه بفرمایید…
*کانال نویسنده
@kaleme
✍️ حسین باستانی
از زمان صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت برای پایان جنگ ایران و عراق تا زمان پذیرش رسمی این قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی، ۱۲ ماه طول کشید. در این مدت، ایران تقریبا تمام متصرفات خود در خاک عراق و بخشهایی جدید از خاک خود را از دست داد. نهایتا هم مقامات حکومت ایران، به دنبال از دست دادن تمام کارتهای برنده خود در ۱۲ ماه پایان جنگ، به قبول دقیقا «همان» قطعنامهای پرداختند که یک سال در مقابل پذیرش آن، سرسختانه مقاومت کرده بودند.
در ارتباط با پدیده «بلاتکلیفی راهبردی» جمهوری اسلامی ایران در پروندههای حساس، لینک زیر را ملاحظه بفرمایید…
*کانال نویسنده
@kaleme
YouTube
وقتی ۱۲ ماه بلاتکلیفی ایران، سرنوشت جنگ را عوض کرد - حسین باستانی
وقتی ۱۲ ماه بلاتکلیفی ایران، سرنوشت جنگ را عوض کرد
از زمان صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت برای پایان جنگ ایران و عراق تا زمان پذیرش رسمی این قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی، ۱۲ ماه طول کشید. در این مدت، ایران تقریبا تمام متصرفات خود در خاک عراق و بخشهایی جدید…
از زمان صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت برای پایان جنگ ایران و عراق تا زمان پذیرش رسمی این قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی، ۱۲ ماه طول کشید. در این مدت، ایران تقریبا تمام متصرفات خود در خاک عراق و بخشهایی جدید…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔖پیشنهاد میرحسین موسوی برای برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان نه تکرار تجربههای پیشین اصلاحطلبی است و نه نوعی درخواست از حاکمیت. این طرح تلاشی است برای گشودن افق آینده ملت ایران، نه گفتوگو با ساختاری که دیگر توان شنیدن، تغییر یا اصلاح ندارد.
*رسانه تحکیم ملت
@kaleme
*رسانه تحکیم ملت
@kaleme
🔴 گفتگو نه گفتار درمانی
✍️ مجتبی نجفی
گفتگو به حرف نیست، به عمل است. در حالی که رئیس دولت، خواهان گفتگو با اپوزیسیون شده، هنوز درهای زندان، پذیرای منتقدان است. تا درهای زندان باز نشوند، مخالفان سیاسی به جامعه باز نگردند و شهروند منتقد به رسمیت شناخته نشود، شعار گفتگو، بازی با کلمات است.
دیروز ولایتی مشاور رهبر جمهوری اسلامی و امروز پزشکیان از گشایش و گفتگو حرف زده اند، اما گفتگو نه گفتار درمانی که به کنشگری است. گامهای ملموس بردارید: پایتان را از گلوی اپوزیسیون ملی بردارید…اپوزیسیون اصلی داخل است. در بند است. در حبس یا تحت فشار است.
به اپوزیسیون مدنی میدان دهید. کم آبی امروز محصول طرد کارشناسان است. حکومت بدون اپوزیسیون کارشناس که با عدد و رقم حرف بزند تضعیف خواهد شد. کشور را تهی از سرمایه های اجتماعی نکنید. میدان را به شهروندان و تشکل های مردمی دهید و نظامیان را به پادگانها تا به جای سرکوب مخالفان، مشق نظامی کنند.
به جای گیر دادن به موی زنان، به آنها احترام بگذارید. حق آزادی پوشش و سبک زندگی بدیهی ترین حق شهروندی است. از آزار شهروندان دست بردارید. انسجام ملی در گرو پذیرش تکثر ایرانی است.
اینها حداقلهای لازم آغاز گفتگوست. باقی حرف است و گفتاردرمانی. مشکل سیاست خارجی بدون باز کردن گره سیاست داخلی حل نخواهد شد. و گره سیاست داخلی جز با به رسمیت شناختن شهروند منتقد ایرانی بسته خواهد ماند. "کلمات" را قربانی نکنید. دیروز "وفاق" بود و امروز "گفتگو".
*کانال نویسنده
@kaleme
✍️ مجتبی نجفی
گفتگو به حرف نیست، به عمل است. در حالی که رئیس دولت، خواهان گفتگو با اپوزیسیون شده، هنوز درهای زندان، پذیرای منتقدان است. تا درهای زندان باز نشوند، مخالفان سیاسی به جامعه باز نگردند و شهروند منتقد به رسمیت شناخته نشود، شعار گفتگو، بازی با کلمات است.
دیروز ولایتی مشاور رهبر جمهوری اسلامی و امروز پزشکیان از گشایش و گفتگو حرف زده اند، اما گفتگو نه گفتار درمانی که به کنشگری است. گامهای ملموس بردارید: پایتان را از گلوی اپوزیسیون ملی بردارید…اپوزیسیون اصلی داخل است. در بند است. در حبس یا تحت فشار است.
به اپوزیسیون مدنی میدان دهید. کم آبی امروز محصول طرد کارشناسان است. حکومت بدون اپوزیسیون کارشناس که با عدد و رقم حرف بزند تضعیف خواهد شد. کشور را تهی از سرمایه های اجتماعی نکنید. میدان را به شهروندان و تشکل های مردمی دهید و نظامیان را به پادگانها تا به جای سرکوب مخالفان، مشق نظامی کنند.
به جای گیر دادن به موی زنان، به آنها احترام بگذارید. حق آزادی پوشش و سبک زندگی بدیهی ترین حق شهروندی است. از آزار شهروندان دست بردارید. انسجام ملی در گرو پذیرش تکثر ایرانی است.
اینها حداقلهای لازم آغاز گفتگوست. باقی حرف است و گفتاردرمانی. مشکل سیاست خارجی بدون باز کردن گره سیاست داخلی حل نخواهد شد. و گره سیاست داخلی جز با به رسمیت شناختن شهروند منتقد ایرانی بسته خواهد ماند. "کلمات" را قربانی نکنید. دیروز "وفاق" بود و امروز "گفتگو".
*کانال نویسنده
@kaleme
🔖قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ نقطه عطفی در مبارزات مردم ایران و الگوی تاریخی همبستگی جامعه در مقابل استبداد سلطنتی و استیلای بیگانگان است که منجر به پیروزی دولت ملی دکتر مصدق شد. بر اساس تحولات قریب نیمقرن گذشته و تجربه جنگ دوازدهروزهی اخیر که طی آن با همبستگی و انسجام ملی، توطئه بیگانگان با شکست روبرو شد، راهکار برای آینده ایران همچون تجربه ۳۰ تیر، تقویت همبستگی و انسجام ملی برای گذار از استبداد دینی و تحقق آزادی و حاکمیت ملت در راستای منافع ملی است.
✍🏻 محمد توسلی
نهضت آزادی ایران
شبکه ایکس
@kaleme
✍🏻 محمد توسلی
نهضت آزادی ایران
شبکه ایکس
@kaleme
🔴 احضار از زندان به دادگاه؛
پرونده جدید مهدی محمودیان
مهدی محمودیان، روزنامهنگار و کنشگر سیاسی زندانی، به شعبه ۵ دادسرای عمومی و انقلاب تهران احضار شد. بنابر این احضاریه که به خانوادهی او ابلاغ شده، اتهامش «نشر اکاذیب از طریق رایانه» است! این در حالیست که مهدی محمودیان نزدیک به ۶ ماه است در حال گذراندن دوران محکومیت پیشین خود است و پس از حمله اسرائیل به زندان اوین به زندان تهران بزرگ منتقل شده است.
به گزارش "خبرانهها" نهادهای امنیتی با استناد به گزارشهای منتشرشده از سوی محمودیان درباره رفتارهای سرکوبگرانه در حین انتقال زندانیان و شرایط ناگوار زندان تهران بزرگ پس از حمله اسرائیل به اوین، برای او پرونده جدیدی گشودهاند.
@kaleme
پرونده جدید مهدی محمودیان
مهدی محمودیان، روزنامهنگار و کنشگر سیاسی زندانی، به شعبه ۵ دادسرای عمومی و انقلاب تهران احضار شد. بنابر این احضاریه که به خانوادهی او ابلاغ شده، اتهامش «نشر اکاذیب از طریق رایانه» است! این در حالیست که مهدی محمودیان نزدیک به ۶ ماه است در حال گذراندن دوران محکومیت پیشین خود است و پس از حمله اسرائیل به زندان اوین به زندان تهران بزرگ منتقل شده است.
به گزارش "خبرانهها" نهادهای امنیتی با استناد به گزارشهای منتشرشده از سوی محمودیان درباره رفتارهای سرکوبگرانه در حین انتقال زندانیان و شرایط ناگوار زندان تهران بزرگ پس از حمله اسرائیل به اوین، برای او پرونده جدیدی گشودهاند.
@kaleme
🔴 نان خشک، زندگی سوخته؛
تصویری از فرودستان ایران پس از «جنگ ۱۲ روزه»
✍️ حمید آصفی
▫️در ایران امروز، آنچه بر سر سفره خانوادههای کارگری میآید، دیگر غذا نیست؛ مجموعهایست از هشدارها، فریادهای خاموش، و طعم تلخ تحقیر. عددها و درصدها و بریدههای روزنامهها ممکن است برای دیوانسالاران کافی باشد، اما واقعیت در دستان پینهبستهی کارگری است که نان را سهمیهبندی میکند، کودکش را سیر نمیخواباند و نیمی از شب را با فکر اجارهخانه بیدار میماند.
▫️طبق گزارش رسمی «ایرانآنلاین»، هزینهی سه وعده غذای ساده برای یک خانوادهی چهارنفره به بیش از یک میلیون تومان در روز رسیده است. اما این تازه اول ماجراست. آنچه بیرون از آمار نشسته، واقعیاتیست که بر پوست مردم حک میشود: گرانی افسارگسیخته، قطع آب و برق، تعطیلی کارخانهها، عدم پرداخت دستمزد، و بیتفاوتی هولناک دولت.
▫️نان، این سادهترین عنصر بقا، حالا در لیست کالاهای «لوکس» برای طبقه کارگر جا خوش کرده. افزایش ۵۲ درصدی قیمت نان نهفقط یک عدد، که یک سیلی سیاسیست به صورت میلیونها انسان. کارگری که ۱۳ تا ۱۴ میلیون تومان دستمزد میگیرد (اگر مشمول قانون کار باشد، و اگر حقوقش به موقع پرداخت شود) در پایان ماه چیزی برای زنده ماندن ندارد، چه رسد به زندگی کردن. در این معادله مرگآور، بازنشستگان، زنان سرپرست خانوار و کارگران غیررسمی، حتی جایی در محاسبات دولت ندارند.
▫️هیچیک از این بحرانها پنهان نیستند. آنها روی بیلبوردهای تهران نمیروند، اما در صفهای نانوایی، در چهرههای زردشده از سوءتغذیه، در فروش کودکان و اندام، در پناه آوردن مردم به نسیه و قرض، با صدای بلند فریاد زده میشوند. پیش از «جنگ ۱۲ روزه»، واحدهای صنعتی یکی پس از دیگری از قطع آب و برق ناله میکردند. بعد از جنگ، نالهها به سکوت بدل شد، چون بسیاری از کارخانهها حالا بهکلی خاموش شدهاند. لاستیکسازی خوزستان تعطیل شد، خودروسازی «شاتا» درهایش را بست، و این فقط دو نام از فهرستی بلندبالاست. کارگرانی که در این واحدها شاغل بودند، حالا نه فقط حقوق ندارند، که حتی امنیت شغلیشان نیز به باد رفته. کارگرانی که دستمزدشان به اندازه زنده ماندن نبود، اکنون باید بدون آن هم زنده بمانند. کارگرانی که هنوز زندهاند، فقط چون مُردن خرج دارد.
▫️دولت ساکت است. نه از افزایش دستمزد حرفی میزند، نه از سیاست حمایتی. سال گذشته هم، وقتی حتی نهادهای رسمی وابسته به حاکمیت برای افزایش حداقل مزد درخواست کردند، دولت زیر بار نرفت. حالا نیز هیچ نشانهای از عزم یا اراده برای نجات دهکهای پایین وجود ندارد. دولت، اگر نگوییم شریک جرم، دستکم تماشاگر مرگ است.
▫️«جنگ ۱۲ روزه» برای حاکمیت یک بهانه شد؛ اما برای مردم، آغاز موجی تازه از فروپاشی بود. این جنگ اگرچه بیرون از مرزهای ایران رخ داد، اما آوارش روی سر سفره کارگر ایرانی فرود آمد. سکوت حکومت در برابر افزایش قیمتها، بهنوعی رضایت و مشارکت است. انگار توافقی نانوشته با گرانیها بسته شده: بگذار تورم کار خودش را بکند، تا صدای معترضان در نطفه خفه شود.
▫️اقتصاد فروپاشیده، جامعه را میبلعد. وقتی دستمزد وجود ندارد، یا آنقدر ناچیز است که توان زندهمانی را هم نمیدهد، ما وارد مرحلهای تازه از فقر میشویم: فقر ساختاریافته، همراه با انحطاط اخلاقی، فروپاشی خانوادهها، و گسترش بیسابقه آسیبهای اجتماعی، نمیتوان پیشبینی نکرد که بیکاری افسارگسیخته، منجر به نارضایتیهای عمیقتر خواهد شد. مردم گرسته، مردم تحقیرشده، مردم خسته، آماده هیچ گفتوگوی ملی نیستند. آنها برای زندهماندن میجنگند؛ بیهیچ سلاحی جز تنهایشان.
▫️حکومت امروز ایران، ستونهای خود را نه بر منافع ملی، نه بر خواست مردم، که بر ویرانههای طبقه کارگر و تهیدستان شهری استوار کرده است. آنچه امروز بهنام «اقتصاد مقاومتی» تبلیغ میشود، در عمل چیزی نیست جز نظم سرمایهداری رانتمحور اسلامی؛ نظمی که در آن تولید قربانی میشود، نیروی کار تحقیر، و فقر، تبدیل به ابزار کنترل اجتماعی میگردد.
▫️این ساختار نه بهدنبال عدالت است، نه توسعه، و نه بقا. بقای خود را در نابودی معاش مردم جستوجو میکند. همگرایی مرگبار فساد ساختاری، اقتصاد پادگانی، و ناکارآمدی مطلق، اکنون به مرحلهای رسیده که حتی حداقلهای بقاء را از میلیونها خانواده ایرانی دریغ میکند. در چنین شرایطی، فرودستان دیگر فقط یک طبقه نیستند؛ آنها نیرویی در حال فوراناند. اگر دیده نشوند، اگر شنیده نشوند، اگر جدی گرفته نشوند، دیر یا زود همان ساختاری را که نان و امید را از آنها گرفته، با تمام ستونهای لرزانش، فرو خواهند ریخت. این سکوتِ کوچهها، آتش در زیر خاکستر است. و اینکه امروز در خیابانها فریادی نیست، فقط بهمعنای یکی از دو چیز است: یا خستگی کامل؛ یا طوفانی در راه.
*کانال نویسنده
@kaleme
تصویری از فرودستان ایران پس از «جنگ ۱۲ روزه»
✍️ حمید آصفی
▫️در ایران امروز، آنچه بر سر سفره خانوادههای کارگری میآید، دیگر غذا نیست؛ مجموعهایست از هشدارها، فریادهای خاموش، و طعم تلخ تحقیر. عددها و درصدها و بریدههای روزنامهها ممکن است برای دیوانسالاران کافی باشد، اما واقعیت در دستان پینهبستهی کارگری است که نان را سهمیهبندی میکند، کودکش را سیر نمیخواباند و نیمی از شب را با فکر اجارهخانه بیدار میماند.
▫️طبق گزارش رسمی «ایرانآنلاین»، هزینهی سه وعده غذای ساده برای یک خانوادهی چهارنفره به بیش از یک میلیون تومان در روز رسیده است. اما این تازه اول ماجراست. آنچه بیرون از آمار نشسته، واقعیاتیست که بر پوست مردم حک میشود: گرانی افسارگسیخته، قطع آب و برق، تعطیلی کارخانهها، عدم پرداخت دستمزد، و بیتفاوتی هولناک دولت.
▫️نان، این سادهترین عنصر بقا، حالا در لیست کالاهای «لوکس» برای طبقه کارگر جا خوش کرده. افزایش ۵۲ درصدی قیمت نان نهفقط یک عدد، که یک سیلی سیاسیست به صورت میلیونها انسان. کارگری که ۱۳ تا ۱۴ میلیون تومان دستمزد میگیرد (اگر مشمول قانون کار باشد، و اگر حقوقش به موقع پرداخت شود) در پایان ماه چیزی برای زنده ماندن ندارد، چه رسد به زندگی کردن. در این معادله مرگآور، بازنشستگان، زنان سرپرست خانوار و کارگران غیررسمی، حتی جایی در محاسبات دولت ندارند.
▫️هیچیک از این بحرانها پنهان نیستند. آنها روی بیلبوردهای تهران نمیروند، اما در صفهای نانوایی، در چهرههای زردشده از سوءتغذیه، در فروش کودکان و اندام، در پناه آوردن مردم به نسیه و قرض، با صدای بلند فریاد زده میشوند. پیش از «جنگ ۱۲ روزه»، واحدهای صنعتی یکی پس از دیگری از قطع آب و برق ناله میکردند. بعد از جنگ، نالهها به سکوت بدل شد، چون بسیاری از کارخانهها حالا بهکلی خاموش شدهاند. لاستیکسازی خوزستان تعطیل شد، خودروسازی «شاتا» درهایش را بست، و این فقط دو نام از فهرستی بلندبالاست. کارگرانی که در این واحدها شاغل بودند، حالا نه فقط حقوق ندارند، که حتی امنیت شغلیشان نیز به باد رفته. کارگرانی که دستمزدشان به اندازه زنده ماندن نبود، اکنون باید بدون آن هم زنده بمانند. کارگرانی که هنوز زندهاند، فقط چون مُردن خرج دارد.
▫️دولت ساکت است. نه از افزایش دستمزد حرفی میزند، نه از سیاست حمایتی. سال گذشته هم، وقتی حتی نهادهای رسمی وابسته به حاکمیت برای افزایش حداقل مزد درخواست کردند، دولت زیر بار نرفت. حالا نیز هیچ نشانهای از عزم یا اراده برای نجات دهکهای پایین وجود ندارد. دولت، اگر نگوییم شریک جرم، دستکم تماشاگر مرگ است.
▫️«جنگ ۱۲ روزه» برای حاکمیت یک بهانه شد؛ اما برای مردم، آغاز موجی تازه از فروپاشی بود. این جنگ اگرچه بیرون از مرزهای ایران رخ داد، اما آوارش روی سر سفره کارگر ایرانی فرود آمد. سکوت حکومت در برابر افزایش قیمتها، بهنوعی رضایت و مشارکت است. انگار توافقی نانوشته با گرانیها بسته شده: بگذار تورم کار خودش را بکند، تا صدای معترضان در نطفه خفه شود.
▫️اقتصاد فروپاشیده، جامعه را میبلعد. وقتی دستمزد وجود ندارد، یا آنقدر ناچیز است که توان زندهمانی را هم نمیدهد، ما وارد مرحلهای تازه از فقر میشویم: فقر ساختاریافته، همراه با انحطاط اخلاقی، فروپاشی خانوادهها، و گسترش بیسابقه آسیبهای اجتماعی، نمیتوان پیشبینی نکرد که بیکاری افسارگسیخته، منجر به نارضایتیهای عمیقتر خواهد شد. مردم گرسته، مردم تحقیرشده، مردم خسته، آماده هیچ گفتوگوی ملی نیستند. آنها برای زندهماندن میجنگند؛ بیهیچ سلاحی جز تنهایشان.
▫️حکومت امروز ایران، ستونهای خود را نه بر منافع ملی، نه بر خواست مردم، که بر ویرانههای طبقه کارگر و تهیدستان شهری استوار کرده است. آنچه امروز بهنام «اقتصاد مقاومتی» تبلیغ میشود، در عمل چیزی نیست جز نظم سرمایهداری رانتمحور اسلامی؛ نظمی که در آن تولید قربانی میشود، نیروی کار تحقیر، و فقر، تبدیل به ابزار کنترل اجتماعی میگردد.
▫️این ساختار نه بهدنبال عدالت است، نه توسعه، و نه بقا. بقای خود را در نابودی معاش مردم جستوجو میکند. همگرایی مرگبار فساد ساختاری، اقتصاد پادگانی، و ناکارآمدی مطلق، اکنون به مرحلهای رسیده که حتی حداقلهای بقاء را از میلیونها خانواده ایرانی دریغ میکند. در چنین شرایطی، فرودستان دیگر فقط یک طبقه نیستند؛ آنها نیرویی در حال فوراناند. اگر دیده نشوند، اگر شنیده نشوند، اگر جدی گرفته نشوند، دیر یا زود همان ساختاری را که نان و امید را از آنها گرفته، با تمام ستونهای لرزانش، فرو خواهند ریخت. این سکوتِ کوچهها، آتش در زیر خاکستر است. و اینکه امروز در خیابانها فریادی نیست، فقط بهمعنای یکی از دو چیز است: یا خستگی کامل؛ یا طوفانی در راه.
*کانال نویسنده
@kaleme
Forwarded from خانه خبری چشما
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚫️ ابقای احمد جنتی در ۹۷ سالگی در شورای نگهبان، فراتر از یک انتصاب ساده است. این تصمیم حامل پیامی سیاسی از رأس هرم قدرت در ایران است؛ پیامی که نه به درون نظام، بلکه به کل جامعه و جهان مخابره میشود...
🎥 در ویدئو ببینید.
مدت زمان: سه دقیقه و چهل و پنج ثانیه
@Cheshmanews
لینک یوتیوب
🎥 در ویدئو ببینید.
مدت زمان: سه دقیقه و چهل و پنج ثانیه
@Cheshmanews
لینک یوتیوب
🔴 لجاجت بر نابودی ملی؛ نه غرور ملی
✍ مرضیه حاجیهاشمی
▫️ «عباس عراقچی» وزیر امور خارجه در مصاحبه با «فاکس نیوز» علت پافشاری و اصرار «جمهوری اسلامی» بر غنیسازی اورانیوم در داخل کشور را چنین عنوان میکند که این یک دستاورد ملی است و تبدیل به غرور ملی شده است. قابل توجه است که غرور ملی شامل عوامل متعددی می باشد که یکی از آنها شامل دستاوردهایی است که نیروی محرکه توسعه و پیشرفت یک ملت است. سوال این جاست، آیا سرمایهگذاری و هزینه کرد فوق تصور برای یک دانش و فن آوریِ حداقل ۷۰ سال پیش که کشور را به کانون بحران، تبدیل کرده و در آستانه تبدیل شدن به تهدید برای صلح و امنیت جهانی قرار داده است، به واقع عامل غرور ملی است یا تحقیر ملی؟
▫️ پیش از این در یادداشتی بدین اشاره شد که از حیث جامعه شناختی، غرور ملی ارتباط معناداری با متغیرهای «رضایت از اوضاع اقتصادی و اجتماعی، احساس محرومیت، احساس مشروعیت نظام سیاسی و احساس تبعیض بین افراد» دارد. آیا بهتر نبود با نگاهی علمی و رویکردی تخصصی با تمرکز بر این متغیرها غرور ملی را تقویت میکردیم؟
▫️ آیا اینکه در رسانههای جهان، تصاویر تحقیرآمیزی از توزیع آب با تانکر در ایران منتشر میشود و پرداختن به بحران آب و برق در ایران این روزها سوژه این رسانههاست، غرور ملی ایرانیان را علاوه بر رنج این روزهای بحرانی له نمیکند؟ مگر هر امکان تولیدی در داخل یک کشور و تحت هر شرایطی دستاوردی منجر به غرور ملی است!؟
▫️ به طور مثال تولید هندوانه و بسیاری از محصولات کشاورزی که برای تولید، نیاز به آب زیادی دارند، در کشوری با شرایط آب و هوایی ایران، یک حماقت ملی است؛ نه غرور ملی؛ چرا که به جای وارد کردن آب مجازی از طریق واردات این محصولات به کشور؛ حتی این محصولات را صادر هم میکنیم و در این شرایط بحرانی آب که چندین سال است، متخصصین امر، آن را فریاد میزنند، آب مجازی را صادر نیز میکنیم!!!
▫️ توهم و بیتدبیری را به جای غرور ملی نفروشیم. آیا غرور ملی آن نبود که بر روی فناوری روز دنیا در تامین انرژی پاک، سرمایهگذاری میشد، انرژی خورشیدی که حمایت های دانشی و فنی؛ حتی مالی و حقوقی بین المللی مثل حمایت معاهده آب و هوایی پاریس از آن را شامل میشد؟ و در حالی که یکی از بهترین پهنههای سرزمینی انرژی خورشیدی طبیعی در جهان را دارا هستیم، امروز یکی از اصلیترین صادر کننده های برق در جهان نیز قلمداد میشدیم.
▫️ با توجه به متغیرهایی که در زمینه غرور ملی بدان توجه داده شد، سالهاست، غرور ملی ایرانیان را خراشیدیم و هزینههای جبران ناپذیر و غیرقابل برگشت برای نسلهای مختلف ایرانیان تراشیدیم و امروز وزیر امور خارجه از غرور ملی سخن میگوید. یک خطای راهبردی با نفوذ بیحد و حصر نظامیان در سیاستگذاریها، تصمیم سازیها و مدیریتهای کلان علم و فناوری و حتی جزئیترین امور اجرایی و اقتصادی، کشور را به نقطهای بی بازگشت رساند و اکنون آن را غرور ملی مینامیم، این اصرار بر خطا، لجاجت بر نابودی ملی؛ نه غرور ملی و با انگیزهای غیر ملی است.
*کانال نویسنده
@kaleme
✍ مرضیه حاجیهاشمی
▫️ «عباس عراقچی» وزیر امور خارجه در مصاحبه با «فاکس نیوز» علت پافشاری و اصرار «جمهوری اسلامی» بر غنیسازی اورانیوم در داخل کشور را چنین عنوان میکند که این یک دستاورد ملی است و تبدیل به غرور ملی شده است. قابل توجه است که غرور ملی شامل عوامل متعددی می باشد که یکی از آنها شامل دستاوردهایی است که نیروی محرکه توسعه و پیشرفت یک ملت است. سوال این جاست، آیا سرمایهگذاری و هزینه کرد فوق تصور برای یک دانش و فن آوریِ حداقل ۷۰ سال پیش که کشور را به کانون بحران، تبدیل کرده و در آستانه تبدیل شدن به تهدید برای صلح و امنیت جهانی قرار داده است، به واقع عامل غرور ملی است یا تحقیر ملی؟
▫️ پیش از این در یادداشتی بدین اشاره شد که از حیث جامعه شناختی، غرور ملی ارتباط معناداری با متغیرهای «رضایت از اوضاع اقتصادی و اجتماعی، احساس محرومیت، احساس مشروعیت نظام سیاسی و احساس تبعیض بین افراد» دارد. آیا بهتر نبود با نگاهی علمی و رویکردی تخصصی با تمرکز بر این متغیرها غرور ملی را تقویت میکردیم؟
▫️ آیا اینکه در رسانههای جهان، تصاویر تحقیرآمیزی از توزیع آب با تانکر در ایران منتشر میشود و پرداختن به بحران آب و برق در ایران این روزها سوژه این رسانههاست، غرور ملی ایرانیان را علاوه بر رنج این روزهای بحرانی له نمیکند؟ مگر هر امکان تولیدی در داخل یک کشور و تحت هر شرایطی دستاوردی منجر به غرور ملی است!؟
▫️ به طور مثال تولید هندوانه و بسیاری از محصولات کشاورزی که برای تولید، نیاز به آب زیادی دارند، در کشوری با شرایط آب و هوایی ایران، یک حماقت ملی است؛ نه غرور ملی؛ چرا که به جای وارد کردن آب مجازی از طریق واردات این محصولات به کشور؛ حتی این محصولات را صادر هم میکنیم و در این شرایط بحرانی آب که چندین سال است، متخصصین امر، آن را فریاد میزنند، آب مجازی را صادر نیز میکنیم!!!
▫️ توهم و بیتدبیری را به جای غرور ملی نفروشیم. آیا غرور ملی آن نبود که بر روی فناوری روز دنیا در تامین انرژی پاک، سرمایهگذاری میشد، انرژی خورشیدی که حمایت های دانشی و فنی؛ حتی مالی و حقوقی بین المللی مثل حمایت معاهده آب و هوایی پاریس از آن را شامل میشد؟ و در حالی که یکی از بهترین پهنههای سرزمینی انرژی خورشیدی طبیعی در جهان را دارا هستیم، امروز یکی از اصلیترین صادر کننده های برق در جهان نیز قلمداد میشدیم.
▫️ با توجه به متغیرهایی که در زمینه غرور ملی بدان توجه داده شد، سالهاست، غرور ملی ایرانیان را خراشیدیم و هزینههای جبران ناپذیر و غیرقابل برگشت برای نسلهای مختلف ایرانیان تراشیدیم و امروز وزیر امور خارجه از غرور ملی سخن میگوید. یک خطای راهبردی با نفوذ بیحد و حصر نظامیان در سیاستگذاریها، تصمیم سازیها و مدیریتهای کلان علم و فناوری و حتی جزئیترین امور اجرایی و اقتصادی، کشور را به نقطهای بی بازگشت رساند و اکنون آن را غرور ملی مینامیم، این اصرار بر خطا، لجاجت بر نابودی ملی؛ نه غرور ملی و با انگیزهای غیر ملی است.
*کانال نویسنده
@kaleme
🔴 نترسید، نترسید
ما همه با هم هستیم!
در دومین شب پیاپی، مردم سبزوار مقابل ساختمان فرمانداری تجمع کردند. در حالی که شهر با خاموشی و بیآبی دست و پنجه نرم میکند، فریاد مردم بلندتر از همیشه است: «نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم!» و «نه برق داریم، نه آبی-فرماندار تو خوابی!»
صداها از چند خیابان آنطرفتر به گوش میرسد. گاز اشکآور و سرکوب، نتوانسته ارادهی مردم را بشکند. این فقط اعتراض به قطع برق و آب نیست —این فریاد یک شهر است، فریاد خشم از سالها بیعدالتی، ناتوانی و بیپاسخی».
وضعیت فعلی کشور، ساحت تمامنمای سقوط و انباشت سالها چپاول و بیکفایتی است. هر روز گوشهای از هر شهر و استانی با انفجارهای نامعلوم و سیاستهای مسکوتگذاری حکومت مبنی بر چیستی و چرایی این فجایع، نابود میشود. در کنار قطعی منظم و برنامهریزی شدهی برق، حالا روزانه در دو بازه ۴ و ۶ ساعته، آب مناطق تهران و سایر شهرها قطع میشود. در این میان، آنچه عاید مردم شده است، تمسخر شرایط از سوی مسئولین و فرمان ترک تهران بوده است. گویا شوک ویرانههای جنگ ۱۲ روزه، اقتصاد تماما ورشکسته و گرانیهای جانفرساتر کافی نبود و میبایست قطعی آب و برق بهصورت شبانهروزی نیز به آن اضافه میشد.
*گزیده از کانال بیدارزنی
@kaleme
ما همه با هم هستیم!
دومین شب اعتراضات گستردهی مردم در سبزوار
در دومین شب پیاپی، مردم سبزوار مقابل ساختمان فرمانداری تجمع کردند. در حالی که شهر با خاموشی و بیآبی دست و پنجه نرم میکند، فریاد مردم بلندتر از همیشه است: «نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم!» و «نه برق داریم، نه آبی-فرماندار تو خوابی!»
صداها از چند خیابان آنطرفتر به گوش میرسد. گاز اشکآور و سرکوب، نتوانسته ارادهی مردم را بشکند. این فقط اعتراض به قطع برق و آب نیست —این فریاد یک شهر است، فریاد خشم از سالها بیعدالتی، ناتوانی و بیپاسخی».
وضعیت فعلی کشور، ساحت تمامنمای سقوط و انباشت سالها چپاول و بیکفایتی است. هر روز گوشهای از هر شهر و استانی با انفجارهای نامعلوم و سیاستهای مسکوتگذاری حکومت مبنی بر چیستی و چرایی این فجایع، نابود میشود. در کنار قطعی منظم و برنامهریزی شدهی برق، حالا روزانه در دو بازه ۴ و ۶ ساعته، آب مناطق تهران و سایر شهرها قطع میشود. در این میان، آنچه عاید مردم شده است، تمسخر شرایط از سوی مسئولین و فرمان ترک تهران بوده است. گویا شوک ویرانههای جنگ ۱۲ روزه، اقتصاد تماما ورشکسته و گرانیهای جانفرساتر کافی نبود و میبایست قطعی آب و برق بهصورت شبانهروزی نیز به آن اضافه میشد.
*گزیده از کانال بیدارزنی
@kaleme
Telegram
بيدارزنى
🔴 استعفاء یا تمکین به رای ملت!
✍🏻 مصطفی تاجزاده
زندان تهران بزرگ
▫️یکم: راهبردهای اشتباه رهبر و خطاهای محاسباتی وی، جمهوری اسلامی را در ضعیفترین و شکنندهترین وضعیت خود قرار داده است. گرانی و تورم و نیز رکود و بیکاری کمر قشرهای وسیعی را خم کرده؛ ارائه خدمات به شهروندان روزبهروز وخیمتر گشته؛ تحریمهای اقتصادی دستوپای کشور را بسته و ترسیم چشماندازی روشن را ناممکن کرده است. بلاتکلیفی و تعلیق در بسیاری از زمینهها یکهتازی میکند.
▫️دوم: درحالحاضر احتمال کسب امتیازات متقابل و متناسب با دستاوردهای طرف مقابل، در مذاکره با آمریکا شدیداً کاهش یافته و لغو موثر تحریمها تقریبا منتفی است. بهویژه آنکه طرف مذاکره بهتازگی علاوه بر غنیسازی صفر، زمزمه محدودکردن برنامه موشکی ایران را سر داده است. ترک میز مذاکره هم به نتانیاهو و ترامپ برای ماجراجویی و تجاوزهای نظامی احتمالی بعدی بهانه میدهد. بدون مذاکره تحریمها ادامه مییابد و مشکلات میهن و مردم تشدید میشود.
▫️سوم: دنیاناشناسی رهبر و تعیین اهداف غیرواقعبینانه و نامناسب با ظرفیت و جایگاه نظام بهدست او ازیکسو و بستن فضای گفتوگو و نقد، حذف شایستگان و برکشیدن "بلهقربان"گویان ازسویدیگر، ایران را چنان آسیبپذیر کرده است که افزون بر متحملشدن تحریمهای کمرشکن، به آمریکا و اسرائیل مجال داد تا برخلاف موازین بینالمللی به کشورمان حمله کنند. من در محکومیت تجاوز خونین و خسارتبار ۱۲ روزه ارتش اسراییل و مشروعیت مقاومت علیه آن تردید ندارم، اما حاکمیت میتوانست و میبایست بهگونهای عمل میکرد که قدرتهای بزرگ، با اختلافات بعضا عمیق خود، در تحریم کشورمان به توافق نرسند، یا ایران مورد تجاوز هوایی قرار نگیرد. با اندوه فراوان باید اعتراف کرد نتیجه آمریکاستیزی غیرضرور و پرهزینه و نیز ستیز با خواست اکثریت ملت، چیزی جز اقتصاد ورشکسته، افق تیره و سرگشتگی رهبر و دیگر مقامات متوهمی نبوده است که فکر میکردند قادرند در تهران سوار خودرو شده و در بیروت پیاده شوند.
▫️چهارم: فقط با واردکردن ملت به صحنه میتوان توازن نابرابر قوا را تغییر داد، لغو تحریمها را دسترسپذیر کرد و به دورکردن شبح جنگ از آسمان ایران امید بست. تنها با مشارکت فعال ملت میتوان از بحرانها و درحقیقت بنبست کنونی بهسلامت گذشت.
▫️پنجم: انباشت مشکلات، نبود چشمانداز و انبوه نارضاییها و افول مشروعیت سیاسی نظام ولایت فقیه، دولت اسرائیل را چنان گستاخ کرده است که نه برای جمهوری اسلامی، که برای ایران خوابهای شوم از قبیل ایجاد هرجومرج، راهاندازی جنگ داخلی و ... ببیند و از تغییر نقشه خاورمیانه دم زند. در چنین اوضاع خطیری، آقای خامنهای راهی ندارد جز اینکه عذر تقصیر به پیشگاه ملت ایران ببرد و به انجام تغییرات بنیادین متناسب با مطالبات ملی تن دهد؛ ازجمله با تشکیل مجلس مؤسسان، براساس انتخاباتی کاملاً آزاد و منصفانه، تغییر قانون اساسی را به روش مسالمتآمیز و مدنی ممکن کند و مسیری مانند آنچه در صدر مشروطیت پیموده شد، بپیماید؛ و یا اینکه استعفاء داده و کنارهگیرد تا انجام تغییرات بزرگ به سود ملت در غیاب وی ممکن شود، تا ایرانیان در چاه ویل بیدولتی نیفتند.
▫️ششم: اگر رهبر کمترین تردیدی در شکست حکومت دینی و عبور اکثریت ایرانیان از نظام مبتنی بر ولایت فقیه دارد، با برگزاری رفراندم موافقت کند تا ملت خود درباره سرنوشت خویش تصمیم بگیرد. نکته استراتژیک آنکه نجات ایران در گرو تغییر زمین بازی است. انجام همهپرسی و/یا تشکیل مجلس مؤسسان، میدان کارزار را تغییر میدهد، بدون آنکه تهدیدی متوجه امنیت و منافع ملی کند.
▫️هفتم: اراده ملت ایران بر تعیین سرنوشت خویش مطابق میل و مصلحت خود تعلق گرفته است و به یاری خداوند آنرا تحقق خواهد بخشید و "ایران برای همه ایرانیان" خواهد شد؛ چه آقای خامنهای به این حق مسلم تمکین کند و چه مقابل آن بایستد. تفاوت در سرعت، هزینهها و مخاطرات گذار است. اگر رهبر پیام ملت را بشنود و خود را با مطالبات ملت همراه و هماهنگ کند، هزینه عبور از نظام ناکارآمد، فسادپرور و تبعیضآمیز ولایت فقیه به حداقل ممکن میرسد و به صفر میل میکند و گذار خشونتپرهیز به نظمی دمکراتیک و ثبات پایدار ممکن میشود. ایستادن رهبر مقابل خواست ملت، هزینهها و خطرهای تحولات اجتنابناپذیر را افزایش داده و احتمال سوءاستفاده بیگانگان را از شکاف حاکمیت با ملت بیشتر میکند. لجاجت حاکمیت با ملت میتواند ایران و ایرانی را گرفتار وضعیت فاجعهبار بیدولتی کند، بدون آنکه قادر به تثبیت استبداد دینی و جلوگیری از تغییرات اساسی مبتنی بر خواست ملت باشد.
زندان تهران بزرگ
اول مرداد ۱۴۰۴
@kaleme
✍🏻 مصطفی تاجزاده
زندان تهران بزرگ
▫️یکم: راهبردهای اشتباه رهبر و خطاهای محاسباتی وی، جمهوری اسلامی را در ضعیفترین و شکنندهترین وضعیت خود قرار داده است. گرانی و تورم و نیز رکود و بیکاری کمر قشرهای وسیعی را خم کرده؛ ارائه خدمات به شهروندان روزبهروز وخیمتر گشته؛ تحریمهای اقتصادی دستوپای کشور را بسته و ترسیم چشماندازی روشن را ناممکن کرده است. بلاتکلیفی و تعلیق در بسیاری از زمینهها یکهتازی میکند.
▫️دوم: درحالحاضر احتمال کسب امتیازات متقابل و متناسب با دستاوردهای طرف مقابل، در مذاکره با آمریکا شدیداً کاهش یافته و لغو موثر تحریمها تقریبا منتفی است. بهویژه آنکه طرف مذاکره بهتازگی علاوه بر غنیسازی صفر، زمزمه محدودکردن برنامه موشکی ایران را سر داده است. ترک میز مذاکره هم به نتانیاهو و ترامپ برای ماجراجویی و تجاوزهای نظامی احتمالی بعدی بهانه میدهد. بدون مذاکره تحریمها ادامه مییابد و مشکلات میهن و مردم تشدید میشود.
▫️سوم: دنیاناشناسی رهبر و تعیین اهداف غیرواقعبینانه و نامناسب با ظرفیت و جایگاه نظام بهدست او ازیکسو و بستن فضای گفتوگو و نقد، حذف شایستگان و برکشیدن "بلهقربان"گویان ازسویدیگر، ایران را چنان آسیبپذیر کرده است که افزون بر متحملشدن تحریمهای کمرشکن، به آمریکا و اسرائیل مجال داد تا برخلاف موازین بینالمللی به کشورمان حمله کنند. من در محکومیت تجاوز خونین و خسارتبار ۱۲ روزه ارتش اسراییل و مشروعیت مقاومت علیه آن تردید ندارم، اما حاکمیت میتوانست و میبایست بهگونهای عمل میکرد که قدرتهای بزرگ، با اختلافات بعضا عمیق خود، در تحریم کشورمان به توافق نرسند، یا ایران مورد تجاوز هوایی قرار نگیرد. با اندوه فراوان باید اعتراف کرد نتیجه آمریکاستیزی غیرضرور و پرهزینه و نیز ستیز با خواست اکثریت ملت، چیزی جز اقتصاد ورشکسته، افق تیره و سرگشتگی رهبر و دیگر مقامات متوهمی نبوده است که فکر میکردند قادرند در تهران سوار خودرو شده و در بیروت پیاده شوند.
▫️چهارم: فقط با واردکردن ملت به صحنه میتوان توازن نابرابر قوا را تغییر داد، لغو تحریمها را دسترسپذیر کرد و به دورکردن شبح جنگ از آسمان ایران امید بست. تنها با مشارکت فعال ملت میتوان از بحرانها و درحقیقت بنبست کنونی بهسلامت گذشت.
▫️پنجم: انباشت مشکلات، نبود چشمانداز و انبوه نارضاییها و افول مشروعیت سیاسی نظام ولایت فقیه، دولت اسرائیل را چنان گستاخ کرده است که نه برای جمهوری اسلامی، که برای ایران خوابهای شوم از قبیل ایجاد هرجومرج، راهاندازی جنگ داخلی و ... ببیند و از تغییر نقشه خاورمیانه دم زند. در چنین اوضاع خطیری، آقای خامنهای راهی ندارد جز اینکه عذر تقصیر به پیشگاه ملت ایران ببرد و به انجام تغییرات بنیادین متناسب با مطالبات ملی تن دهد؛ ازجمله با تشکیل مجلس مؤسسان، براساس انتخاباتی کاملاً آزاد و منصفانه، تغییر قانون اساسی را به روش مسالمتآمیز و مدنی ممکن کند و مسیری مانند آنچه در صدر مشروطیت پیموده شد، بپیماید؛ و یا اینکه استعفاء داده و کنارهگیرد تا انجام تغییرات بزرگ به سود ملت در غیاب وی ممکن شود، تا ایرانیان در چاه ویل بیدولتی نیفتند.
▫️ششم: اگر رهبر کمترین تردیدی در شکست حکومت دینی و عبور اکثریت ایرانیان از نظام مبتنی بر ولایت فقیه دارد، با برگزاری رفراندم موافقت کند تا ملت خود درباره سرنوشت خویش تصمیم بگیرد. نکته استراتژیک آنکه نجات ایران در گرو تغییر زمین بازی است. انجام همهپرسی و/یا تشکیل مجلس مؤسسان، میدان کارزار را تغییر میدهد، بدون آنکه تهدیدی متوجه امنیت و منافع ملی کند.
▫️هفتم: اراده ملت ایران بر تعیین سرنوشت خویش مطابق میل و مصلحت خود تعلق گرفته است و به یاری خداوند آنرا تحقق خواهد بخشید و "ایران برای همه ایرانیان" خواهد شد؛ چه آقای خامنهای به این حق مسلم تمکین کند و چه مقابل آن بایستد. تفاوت در سرعت، هزینهها و مخاطرات گذار است. اگر رهبر پیام ملت را بشنود و خود را با مطالبات ملت همراه و هماهنگ کند، هزینه عبور از نظام ناکارآمد، فسادپرور و تبعیضآمیز ولایت فقیه به حداقل ممکن میرسد و به صفر میل میکند و گذار خشونتپرهیز به نظمی دمکراتیک و ثبات پایدار ممکن میشود. ایستادن رهبر مقابل خواست ملت، هزینهها و خطرهای تحولات اجتنابناپذیر را افزایش داده و احتمال سوءاستفاده بیگانگان را از شکاف حاکمیت با ملت بیشتر میکند. لجاجت حاکمیت با ملت میتواند ایران و ایرانی را گرفتار وضعیت فاجعهبار بیدولتی کند، بدون آنکه قادر به تثبیت استبداد دینی و جلوگیری از تغییرات اساسی مبتنی بر خواست ملت باشد.
زندان تهران بزرگ
اول مرداد ۱۴۰۴
@kaleme
🔴 حمایت از بیانیه میرحسین موسوی از ۲۰۰۰ امضا گذشت
🔺ما جمعی از فعّالان سیاسی، مدنی و فرهنگی که از درون یا بیرون زندانهای جمهوری اسلامی پیوسته شاهد دردها و رنجهای این مردم بودهایم، از مواضع اخیر میرحسین موسوی که در بیانیهای مسئولانه و تاریخی از دل حصر خانگی در خیابان اختر منتشر شد، پشتیبانی میکنیم. تأکید او بر لزوم احترام به حق تعیین سرنوشت مردم ایران و ضرورت بازنگری بنیادین در ساختار سیاسی کشور، نه از سر ستیز بلکه برای نجات ایران از تکرار خطاهای مهلک تاریخی است.
🔺ما نیز بر این باوریم که گام نخستین و ضروری برای عبور از شرایط بحرانی کنونی، برگزاری همهپرسی آزاد جهت تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی جدید است؛ قانونی که بر مبنای دموکراسی، حاکمیت ملی و موازین حقوق بشری تنظیم شده باشد.
🔺ما همچنین خواهان رفع فوری حصر از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، آزادی فوری و بیقیدوشرط همهٔ زندانیان سیاسی و عقیدتی، پایان سانسور و انحصار رسانهای، و به رسمیت شناختن سیاستورزی و جامعه مدنی مستقل هستیم. در دفاع از ایران، هیچچیز ضروریتر و اخلاقیتر از بازگرداندن قدرت به مردم نیست.
📎متن کامل و امضاها
@kaleme
🔺ما جمعی از فعّالان سیاسی، مدنی و فرهنگی که از درون یا بیرون زندانهای جمهوری اسلامی پیوسته شاهد دردها و رنجهای این مردم بودهایم، از مواضع اخیر میرحسین موسوی که در بیانیهای مسئولانه و تاریخی از دل حصر خانگی در خیابان اختر منتشر شد، پشتیبانی میکنیم. تأکید او بر لزوم احترام به حق تعیین سرنوشت مردم ایران و ضرورت بازنگری بنیادین در ساختار سیاسی کشور، نه از سر ستیز بلکه برای نجات ایران از تکرار خطاهای مهلک تاریخی است.
🔺ما نیز بر این باوریم که گام نخستین و ضروری برای عبور از شرایط بحرانی کنونی، برگزاری همهپرسی آزاد جهت تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی جدید است؛ قانونی که بر مبنای دموکراسی، حاکمیت ملی و موازین حقوق بشری تنظیم شده باشد.
🔺ما همچنین خواهان رفع فوری حصر از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، آزادی فوری و بیقیدوشرط همهٔ زندانیان سیاسی و عقیدتی، پایان سانسور و انحصار رسانهای، و به رسمیت شناختن سیاستورزی و جامعه مدنی مستقل هستیم. در دفاع از ایران، هیچچیز ضروریتر و اخلاقیتر از بازگرداندن قدرت به مردم نیست.
📎متن کامل و امضاها
@kaleme
🔖چند سال پیش درنامهای از حصر خطاب به آقای خامنهای گفتم و الان به شما [رئیس دولت] هم میگویم کشوری با عظمت ایران را نمیتوان به طور دورهمی اداره کرد. وفاق با یک فرقه و یا قبیله متحجر که سابقهای در انقلاب و همراهی امام و روزهای سخت این کشور نداشته تحقق پیدا نمیکند. وفاق و همدلی تنها با مردم و تن دادن به مطالبات آنان معنا پیدا میکند. همدلی هم در سخن و گفتار نیست، همدلی در تن دادن عملی به خواست و اراده مردم بزرگ ایران است.
🔖دشمن پلید روی خشم و نفرت مردم که محصول سیاستهای فاجعهامیز ۳۶ سال حاکمیت آقای خامنهای بوده حساب کرده بود اما بصیرت و ایران دوستی مردم و فعالان سیاسی و مدنی در کنار مقاومت دلیرانه قوای نظامی، ایران را از ورطه سقوط و تجزیه نجات داد.
🎙️مهدی کروبی
در دیدار با همسر مصطفی تاجزاده
📎بیشتر بخوانید
@kaleme
🔖دشمن پلید روی خشم و نفرت مردم که محصول سیاستهای فاجعهامیز ۳۶ سال حاکمیت آقای خامنهای بوده حساب کرده بود اما بصیرت و ایران دوستی مردم و فعالان سیاسی و مدنی در کنار مقاومت دلیرانه قوای نظامی، ایران را از ورطه سقوط و تجزیه نجات داد.
🎙️مهدی کروبی
در دیدار با همسر مصطفی تاجزاده
📎بیشتر بخوانید
@kaleme
🔴 دربارهی چشمانداز ایران دموکراتیک
۱. حداکثرسازی امکان ارادهورزی و مشارکت مردم در قانونگذاری، تصمیمگیری و اداره کشور از طریق سازوکارهایی مانند انتخابات، همهپرسیها، شوراها، سازمانهای مردمنهاد، و سندیکاهای صنفی.
۲. پاسداری از حقوق تمامی افراد و گروههای قومی، مذهبی، جنسی و جنسیتی بر اساس مفاد منشور حقوق بشر و مقابله با انواع نابرابری و تبعیض.
۳. فراهمسازی امکان تشکلیابی، تحزب و رقابت سیاسی برای تمامی جریانهای سیاسی و فکری پایبند به دموکراسی.
۴. تضمین آزادی بیان و ایجاد فضایی امن که در آن افراد و رسانهها بتوانند به بیان آزادانه نظرات و ایدههای خود بپردازند.
۵. احترام به حریم خصوصی و آزادیهای فردی تمامی شهروندان.
۶. تامین حداقل امکانات لازم برای آموزش، درمان و رفاه اجتماعی برای تمامی شهروندان.
۷. مدیریت متوازن منابع و پاسداری از محیطزیست، همراه با اتخاذ سیاستهایی که توسعهی پایدار کشور را تضمین کند.
۸. سیاست خارجی مبتنی بر خواست شهروندان، حفظ حقوق و منافع ملی و احترام متقابل با کشورهای همسایه و جهان.
۹. کنترل و نظارت کامل بر نیروها و نهادهای مسلح و امنیتی توسط نهادهای سیاسی منتخب مردم، بهگونهای که تنها حافظ حقوق و امنیت شهروندان و مرزبانی باشند.
۱۰. ایجاد یک دستگاه مستقل قضایی که بر اساس عدالت و مفاد حقوق بشر عمل کند و در برابر هرگونه فساد، تبعیض و بیعدالتی ایستادگی نماید.
📎متن کامل
@kaleme
از بیانیهی جمعی از فعّالین جمهوریخواه و کنشگر داخل ایران دربارهی چشمانداز ایران دموکراتیک
۱. حداکثرسازی امکان ارادهورزی و مشارکت مردم در قانونگذاری، تصمیمگیری و اداره کشور از طریق سازوکارهایی مانند انتخابات، همهپرسیها، شوراها، سازمانهای مردمنهاد، و سندیکاهای صنفی.
۲. پاسداری از حقوق تمامی افراد و گروههای قومی، مذهبی، جنسی و جنسیتی بر اساس مفاد منشور حقوق بشر و مقابله با انواع نابرابری و تبعیض.
۳. فراهمسازی امکان تشکلیابی، تحزب و رقابت سیاسی برای تمامی جریانهای سیاسی و فکری پایبند به دموکراسی.
۴. تضمین آزادی بیان و ایجاد فضایی امن که در آن افراد و رسانهها بتوانند به بیان آزادانه نظرات و ایدههای خود بپردازند.
۵. احترام به حریم خصوصی و آزادیهای فردی تمامی شهروندان.
۶. تامین حداقل امکانات لازم برای آموزش، درمان و رفاه اجتماعی برای تمامی شهروندان.
۷. مدیریت متوازن منابع و پاسداری از محیطزیست، همراه با اتخاذ سیاستهایی که توسعهی پایدار کشور را تضمین کند.
۸. سیاست خارجی مبتنی بر خواست شهروندان، حفظ حقوق و منافع ملی و احترام متقابل با کشورهای همسایه و جهان.
۹. کنترل و نظارت کامل بر نیروها و نهادهای مسلح و امنیتی توسط نهادهای سیاسی منتخب مردم، بهگونهای که تنها حافظ حقوق و امنیت شهروندان و مرزبانی باشند.
۱۰. ایجاد یک دستگاه مستقل قضایی که بر اساس عدالت و مفاد حقوق بشر عمل کند و در برابر هرگونه فساد، تبعیض و بیعدالتی ایستادگی نماید.
📎متن کامل
@kaleme
Telegraph
بیانیهی جمعی از فعّالین جمهوریخواه و کنشگر داخل ایران دربارهی چشمانداز ایران دموکراتیک
ایران امروز با بحرانهای متعددی از جمله مشکلات اقتصادی و معیشتی، افزایش روزافزون فقر و شکاف طبقاتی، فساد ساختاری، نابودی محیطزیست، تبعیضهای گسترده در حوزههای مختلف، بیاعتمادی عمیق مردم به ساختار حکومتی، فقدان مشروعیت و بحران آب، انرژی، سیاست خارجی و...…