سایت خبری-تحلیلی کلمه
50.6K subscribers
5.55K photos
2.08K videos
160 files
8.06K links
کانال رسمی سایت خبری-تحلیلی کلمه در تلگرام.
www.kaleme.com

ارتباط با کانال کلمه
@kaleme_admin

📷 اینستاگرام:
instagram.com/kalemeh/
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔖بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی درباره حمله هوایی اسرائیل به «زندان اوین» و هشدار وضعیت نابهنجار و غیر انسانی زندانیان سیاسی و سیاست ارعاب، سرکوب وحشیانه و بگیر و ببندهای فله‌ای در جامعه

📎
ویدئوی دریافتی از داخل زندان
@Kaleme
🔴 هشدار درباره وضعیت نابهنجار و غیر انسانی زندانیان سیاسی و سیاست ارعاب، سرکوب وحشیانه و بگیر و ببندهای فله‌ای در جامعه

✍️ جمعی از زندانیان سیاسی:
سیامک ابراهیمی، سعید احمدی، مطلب احمدیان، سجاد ایمان‌نژاد، شهریار براتی، محمدباقر بختیار، مرتضی پروین، مصطفی تاج‌زاده، خشایار سفیدی، حسین شنبه‌زاده، محمدرضا فقیهی، محسن قشقایی، ابوالفضل قدیانی، مهدی محمودیان، علی منصوری، محمد نجفی


این روایت شاهدان زنده حمله هوایی اسرائیل در صبح دوم تیرماه ۱۴۰۴ به زندان اوین، بیانگر بی‌خردی و مسئولیت گریزی مسئولانی است که هشدارهای مکرر زندانیان در مورد آوار فاجعه بار حمله احتمالی اسرائیل به زندان اوین را شنیدند و نادیده گرفتند.

هفت روز پیش از حمله اسرائیل به زندان اوین، شماری از زندانیان سیاسی در دیدار با رئیس، دادیار زندان و مسئول حفاظت اطلاعات زندان اوین درباره خطر جانی و پیامدهای ناشی از حمله احتمالی برای زندانیان و حتی کارکنان زندان، هشدار لازم را دادند و خواستار اجرای مصوبه قوه قضائیه برای آزادی موقت زندانیان در شرایط جنگی شدند. هم‌زمان نامه‌ای خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشتند که بر اجرای مصوبه شماره ۱۲۱ شورای عالی قضائی مورخ ۱۲ دی ۱۳۶۵ تاکید و اعمال ملاحظات قانونی تدابیر و اقدامات قابل اعمال در مورد زندانیان جرایم مختلف در شرایط جنگی تاکید میکرد.
در نهایت روز دوم تیرماه حاکمیت با حمله هوایی ارتش اسرائیل بالاخره از خواب بیدار شد و تصمیم گرفت بدون اعلام قبلی و به زور اسلحه و ارعاب، زندانیان را به سان اسرای جنگی، از زندان اوین به زندان تهران بزرگ منتقل کنند. توضیح و ترسیم تمام عیار آن برخوردهای وحشیانه و توهین آمیز دشوار است.
ما زندانیان را با دستبند و پابند، دو به دو به هم غل و زنجیر کردند و هر زندانی چند کیسه و ساک از بقایای وسایل ضروری خود را به دوش می‌کشید. از میان آوارها و خاک و سنگ، در حالی به سمت اتوبوس‌ها راه می‌پیمودیم که شلیک پدافند، تاریکی شب را می‌شکافت و روی زمین، نیروهای ویژه مسلسل به دست ما را محاصره کرده بودند؛ در حالیکه دستبندها و پابندها امکان حرکت آزادانه را از ما سلب کرده بود و هم چون قطاری از اسرای جنگی، ساعتی متر به سانتی متر از میان خاک و سنگ قدم برمیداشتیم.
فرایند انتقال زندانیان بندهای مختلف، در مجموع ۱۴ ساعت طول کشید که ۱۰ ساعت آن تنها به حرکت زندانیان از میان خاک و سنگ و زیر حملات هوایی اختصاص داشت.
اگر در این فاصله بار دیگر زندان اوین هدف حمله قرار می‌گرفت، ده‌ها زندانی در چشم برهم زدنی جان خود را از دست میدادند یا زخمی میشدند. کوتاه آنکه هنر صاحبان قدرت بود که با بی‌لیاقتی، کوته فکری و لجاجت راه بر جنایت اسرائیل گشودند که مرگ دست‌کم ۷۱ تن از کارکنان اوین، پزشکان، سربازان، زندانیان و خانواده‌های ایشان انجامید.

زنان زندان اوین هم از آسیب‌های روحی و جسمی ناشی از انفجار و انتقال به زندان قرچک ورامین بی‌نصیب نماندند و چه بسا ابعاد تلخ‌تری از این فاجعه را از سر گذراندند.
شرایط اسفبار زندانیان زن و مردی که از اوین به زندان‌های قرچک و تهران بزرگ منتقل شده‌اند، نسبت به نخستین روز انتقال تغییری نکرده است و همان هشدارهای پیشین زندانیان در مورد نبود امنیت در شرایط جنگی هم‌چنان پابرجاست. زندان‌ها فاقد پناهگاه و استانداردهای ابتدایی در زمینه ایمنی و زیست زندانیان است. در حال حاضر زندان تهران بزرگ و قرچک ورامین با شرایط غیر انسانی خود به عنوان نماد خفقان، جایگزین زندان اوین شده‌اند و حقوق زندانیان اعم از سیاسی و عادی، هم‌چنان نقض می‌شود.

هشدار می‌دهیم که این وضعیت نابهنجار و غیر انسانی برای زندانیان سیاسی قابل تحمل نیست و باید به سرعت تغییر کند. در سطح جامعه نیز باید به سیاست ارعاب، سرکوب وحشیانه، ایجاد محدودیت و بگیر و ببندهای فله‌ای پایان دهد.

@kaleme
🔴 از آن جنگ تا این نبرد

✍️ عبدالله ناصری

▫️جنگ دوازده‌روزه‌ی اسرائیل و ایران، نقطه‌ی عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی است. این کارزار از جنگ هشت‌ساله‌ی عراق و ایران مهم‌تر است، از آن جهت که جنگ اول‌به بهانه‌ی اختلاف مرزی (قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر) شعله کشید و آغازگرش صدام بود. اغلب جهانیان و سازمان ملل پذیرفتند دولت عراق حمله را شکل داده است. آن تجاوز در اوج همبستگی ملت و حکومت بود و به‌رغم بی‌تدبیری فرماندهان نظامی (سپاه) و افزایش بی‌ربط مصدومان و شهیدان، با پایان جنگ، خوشحالی همه‌ی مردم و مسئولان هویدا بود. پذیرش جسورانه و شجاعانه‌ی قطعنامه‌ی ۵۹۸ سند نهایی آتش‌بس شد. در تجاوز دولت غاصب اسرائیل به خطه‌ی ایران، که در حضیض رفاقت دو طرف (مردم و حکومت) رخ داد، و به‌رغم جانبداری ناشیانه‌ی محدودی از مردم احساسی و صد البته غم‌زده و ستمدیده از حاکم، تقریباً اغلب ملت فرهمند ایران با همه‌ی تنفرشان از رهبر حکومت و شیوه‌ی حکم‌رانی او، برای حفظ خاک ایران، متحد و منسجم علیه نتانیاهو ایستادگی کردند.

▫️این مقاومت و هم‌صدایی تاریخی ملت، می‌توانست یک فرصت طلایی برای حکومت استبدادی و زمانی خوب برای تنفس مردم باشد؛ زمان تعدیل و ترمیم تدبیر عالی در مدیریت کشور، که با ادراک رهبر متوهم و تلقی و القای «پیروزی» در جنگی که با صدها نشانه بازنده‌ی آن بود، از دست رفت. با صورت‌بندی پایان جنگ دوازده‌روزه، که پس از یک هفته از آتش‌بس، هنوز فرمانده‌کل آن در پنهان‌گاه (نه پناهگاه) است، می‌توان تداوم «خفی» جنگ ایران و اسرائیل را درک کرد. در جنگ اول، هم‌وطنان از شمال‌غربی تا جنوب‌غربی جنگ‌زده شدند، به این معنا که پس از ۳۷ سال، بسیاری از آنان هنوز درگیر آثار دهه‌ی شصت جنگ‌اند. در جنگ دوم، نه مردم، که حکومت، جنگ‌زده است: ترسان، حیران، پاشیده، منفعل و دور از تدبیر بحران؛ فقط غوغاسالاری می‌کند. قبلاً نوشتم بی‌تردید آغازگر تجاوز اسرائیل بوده و باید محکوم باشد. ولی جمهوری اسلامی باید مسئول پایان قطعی آن تلقی شود. هنوز امرای نظامی از تردید در آتش‌بس سخن می‌گویند. عدم ظهور فرمانده‌کل قوا در منظر عمومی و مواضع گه‌گاه ترامپ و نتانیاهو، بر این شک افزوده است.

▫️مهم‌ترین نکته‌ی این جنگ، پرسش از حاکم باخته‌ است: چرا دستگاه‌های اطلاعاتی که کوتاه‌ترین موی دخترکان ایران را دیده و مستند می‌کنند، پانزده سال فعالیت موساد را ندیدند؟ چرا آن‌همه هزینه‌ی بزرگ موشکی و هسته‌ای، که بارها دلسوزان وطن از عدم بازدارندگی آن گفتند، دوازده‌روزه بر باد رفت؟ چرا به‌جای هزینه‌ی بیهوده برای جاه‌طلبی و دیوانگی سپاه، لجستیک ارتش شریف و ملی ایران نوسازی نشد؟ به کدام دلیل، توسعه‌ی نرم‌افزاری کشور و مردم ایران جای خود را به توسعه‌ی نظامی داد؟ حتماً باور می‌کنیم که حکومت و حاکم با سرمایه‌ی نجومی برای تکوین گروه‌های نیابتی تلاش کردند و سپس خود دلیل تلاشی آن‌ها شدند. واقعاً این کار، نبوغ زیادی می‌طلبد! نارضایتی مردم نجیب و مظلوم ایران، حقیقت تلخی است. آنان اگر راضی بودند، دوازده روز این‌همه تباه و هدر نمی‌شد. این‌ها پرسش‌های مهم از رهبری‌ست. ایرانیان عزیز، ضمن گذر زندگی عادی، باید به «آتش‌نابس» عادت کنند و بدانند آقای خامنه‌ای استاد تولید «گرد و غبار بی‌حاصل» است. وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا ممکن است با رویکرد دوباره‌ی «عدم مذاکره» ایران را بیشتر بسوزاند.

@Kaleme
🔴 تأملاتی پس از جنگ ۱۲ روزه
چه می‌شود کرد؟


✍️ محسن کدیور

جنگ دوازده روزه اسرائیل متجاوز علیه ایران (۲۳ خرداد تا ۳ تیر ۱۴۰۴) و بمباران ایران توسط ایالات متحده آمریکا (۲ تیر ۱۴۰۴) خوشبختانه متوقف شده است. هر چند هیچ تضمینی برای ادامه توقف جنگ در دست نیست. این توقف به درخواست اسرائیل از آمریکا برای رهایی از حملات مؤثر موشکی ایران صورت گرفت و مورد استقبال ایران هم واقع شد. تأملات پس از جنگ را با هموطنان درمیان می‌گذارم.

عنوان فرعی«چه می‌شود کرد؟» به جای «چه باید کرد؟» را برای این مقاله انتخاب کردم تا فراگیرتر باشد و همه راه‌ حلهای محتمل را دربربگیرد، حتی آنچه مطلوب نویسنده نیست. این تاملات چیزی از سنخ با صدای بلند فکر کردن یک نویسنده تبعیدی نگران وطن است. به اختصار نوشته‌ام، فکر کردم شاید در تاخیر آفاتی باشد و انتشار سریع آن برای هموطنان فایده‌ای ولو اندک داشته باشد. محصول تفکری طولانی است.

این تآملات تحلیل «درد مشترک» بسیاری ایرانیان است. دملی چرکین که با نیشتر جنگ متجاوزی قلدر سر باز کرد. اما ما فقط از دشمن خارجی (صهیونیسم جنایتکار و آمریکای ابرقدرت) زخم نخورده‌ایم، ما زخم خورده «جمهوری اسلامی» هم هستیم، که برای رهایی از «استبداد سکولار» خودمان آن‌را به قدرت رسانیدم، و «استبداد دینی» از آب درآمد و بلای جانمان شد. در حد مقدور برای رهایی از هر دو مشکل نکاتی نوشته‌ام. در حد ممکن کوشیده‌ام فراگیرو منصفانه تحلیل کنم، از خطابه‌های هیجانی و احساسی و موج‌سواری دوری کنم و با توجه به موازین اخلاقی، مقدورات و واقعیات وضع وجود را ترسیم و مواردی را توصیه و تجویز کنم. از انتقادات و پیشنهادات اهل نظر استقبال می‌کنم. این مقاله شامل دو بخش است: شکست و پیروزی در جنگ دوازده روزه، و راه حلهای تغییر پس از جنگ…

📎منبع و متن کامل
@Kaleme
🔴 عبارت‌های نابجا؛
ظلم در حقِ ستمدیدگان

آشتی ملی از سوی حکومت،
«عفو عمومی» از سوی ملت

✍️ عیسی سحرخیز

حال، پس از جنگِ کوتاهِ دوازده‌روزه، اما خونین و پرخسارت که می‌شد با اندکی خردمندی و مصلحت‌اندیشی جلوی آن را گرفت و صلح را برای ملت به ارمغان آورد، در جبهه‌ٔ داخلی از سوی عاقلانِ دو جناح، بحث ضرورتِ برقراری «آشتی ملی» و «عفو عمومی» زیاد شنیده می‌شود، هرچند توپخانه‌ٔ جنگ‌طلبان نیز هنوز خاموش نشده و رسانه‌ٔ میلی هم دائم در حال فراهم‌آوردن مهمات لازم برای این جریانِ «ضد ملی» است که عناصر و عوامل «نفوذی» هم در میان‌شان کم نیست.

بحث من در این‌جا نگاهی همه‌جانبه به این ماجرا نیست که نه کارشناس آن هستم و نه باور دارم که می‌توان به‌صورت فردی، آن‌ هم در کوتاه‌مدت، به آن پرداخت. البته معتقدم که شخصیت‌های حقوقی و حقیقی نیز که با نگاهی پیشگیرانه و از روی دلسوزی و وطن‌پرستی به این مقوله پرداخته‌اند، نه‌تنها بر صدر ننشسته‌اند بلکه چوب آن را از جانبِ هسته‌ٔ سختِ قدرت، به‌ویژه شخص آقای خامنه‌ای خورده و می‌خورند.

حال، در میانه‌ٔ ماجرا، چه اغلب جریان‌های سیاسیِ اصلاح‌طلب و تحول‌خواه، چه اکثر افرادِ مسالمت‌جو و میهن‌دوست که دغدغه‌ٔ ایران و ایرانیان را دارند، ناخواسته و نادانسته، عبارت‌های نابجایی را به‌کار می‌برند که در عمل، ظلم در حقِ ستمدیدگان، به‌ویژه محصورین و محبوسینِ سیاسی، عقیدتی و… و همچنین جلای‌وطن‌کردگان و ممنوع‌الخروج‌ها و… و در مجموع، محذوفانِ جامعه است که طی سال‌های پس از انقلاب توسط اقلیتی قلیل، حق و حقوق‌شان به انواع مختلف ضایع شده است.

آن‌چه این روزها در خصوصِ ضرورتِ ایجاد «آشتی ملی» و انجام «عفو عمومی» گفته و شنیده می‌شود، اگرچه حرفی است حق، اما موضوع چندان جدیدی نیست. زیرا در چند دهه‌ٔ گذشته، در برهه‌های گوناگونِ تاریخی، به مناسبت‌های مختلف، به‌ویژه در دوران اصلاحات، بحثِ «آشتی ملی» و «عفو عمومی» در جامعه به‌کرات مطرح بوده است.

اما حرفِ اصلی من این است که چه در آن دوران و چه اکنون، این واژگان اغلب از سوی شخصیت‌های حقوقی و حقیقی در جای درستِ خود به‌کار برده نمی‌شود. درست است که حاکمیت و شخص رهبری باید زمینه‌ٔ «آشتی ملی» را فراهم آورد، اما «عفو عمومی» کار آن‌ها نیست، بلکه لطف ملت، به‌ویژه ستمدیدگان، به آنان است.

چه کسی گفته که آقای خامنه‌ای باید در مورد امثال میرحسین موسوی و بانو زهرا رهنورد یا صدها زندانیِ سیاسی‌ـ‌عقیدتی چون مصطفی تاجزاده، ابوالفضل قدیانی و… یا هزاران ایرانیِ تبعیدی و جلای‌وطن‌کرده را که قربانیِ احکامِ غیرشرعی، غیرقانونی و… بوده و هستند و حتی تا پای دار و جوخه‌ٔ آتش رفته یا عزیزان‌شان را این‌گونه از دست داده‌اند، حکمِ «عفو عمومی» صادر کند؟

بلکه برعکس، این ظالمان و ستم‌پیشگان و آن‌هایی که جان و مال ملت و بیت‌المالِ عمومی را فدای امیالِ بیهوده و اهدافِ پوچِ خود قرار داده‌اند، هستند که در صورت برقراریِ «آشتی ملی» باید مورد لطف و مرحمتِ اکثریتِ مردم قرار گیرند. به این دلیل است که تأکید دارم کاربردِ درستِ این واژگان: «آشتی ملی» از سوی حکومت، «عفو عمومی» از سوی ملت است.

*کانال نویسنده
@Kaleme
🔴 فاجعه‌ای بزرگ برای نظام قانونی و قضایی کشور

بیانیه ۵۷ تن از اساتید، وکلا و حقوقدانان کشور در اعتراض به طرح مجلس برای «تشدید مجازات جاسوسی و همکاری کنندگان با رژیم صهیونیستی و کشورهای متخاصم»


مجلس شورای اسلامی طرحی را با عنوان «تشدید مجازات جاسوسی و همکاری کنندگان با رژیم صهیونیستی و کشورهای متخاصم»مصوب کرده است. از این رو ۵۷ تن از اساتید، وکلا و حقوقدانان کشور در اعتراض به طرح مجلس بیانیه‌ای صادر کرده‌اند: اصل نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: ‌‌"...هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند

در ایام تجاوز رژیم اسرائیل به خاک کشور عزیزمان ایران و کشتار بیرحمانه هموطنان بیگناه توسط این رژیم جنایت پیشه و ناقض حقوق بشر، پخش خبر تصویب عجولانه طرح «تشدید مجازات جاسوسی و همکاری‌کنندگان با رژیم صهیونیستی و کشورهای متخاصم علیه امنیت و منافع ملی» و سپس انتشار متن کامل این طرح، در کنار اخبار بازداشت صدها نفر در کشور و اجرای چندین مجازات اعدام، موجب ایجاد نگرانی های جدی شده و حکایت از احتمال بروز فاجعه ای بزرگ در نظام قانونی و قضایی کشور دارد.

نقض اصول متعدد قانون اساسی و بدیهیات شرعی و اصول بنیادین حقوقی مانند اصل قانونی بودن جرم و مجازات، قاعده شرعی قبح عقاب بلابیان، قاعده شرعی احتیاط در دماء، اصل تناسب جرم و مجازات، اصول دادرسی منصفانه، اصل تساوی مجازات ها و... در متن طرح فوق، نشان دهنده تصویب شتاب زده طرحی است که در صورت تأیید نهایی، فاجعه ای بزرگ را رقم خواهد زد.

جرم انگاری های عام و مبهم با استفاده از واژه‌های کشدار و تفسیرپذیر، کیفردهی سلیقه ای و فاقد مبنای روشن و موجه، تعیین مجازات های بسیار سنگین و شدید، نادیده انگاشتن اصول اولیه دادرسی و نقض حقوق دفاعی متهم (مانند حق انتخاب و دسترسی آزادانه به وکیل و یا حق اعتراض و تجدیدنظرخواهی و یا فرجام خواهی و یا حق برخورداری از یک فرآیند دادرسی عادلانه و برابر)، ابهامات موجود در عبارت پردازی ها و فقدان معیارهای عینی و قابل سنجش، جرم انگاری بی ضابطه برای بهره مندی افراد از حقوق شهروندی خود مانند حق آزادی اطلاعات و بیان و اجتماعات و مهمتر از همه افزایش مصادیق مجرمانه مستوجب حبس های طولانی مدت و یا حتی اعدام، تنها بخشی از ایرادات اساسی و مهم طرح مصوب مجلس است که با زیر پا گذاشتن اصول جرم انگاری و کیفردهی و قواعد قانونگذاری، اعتبار هر نظام قانونی مردمسالار و هر دستگاه قضایی قانونمند و عدالت محوری را مخدوش خواهد کرد.

شگفت آور اینکه طراحان این مصوبه، به جای درس گرفتن از تجربه شکست خورده تشکیل شعب ویژه مبارزه با مفاسد اقتصادی و فساد ناشی از اجرای آن، متأسفانه تمامی رویه های غیرقانونی حاکم بر آن را به این قانون تسری داده اند؛ این در حالی است که با دستور انحلال این شعب از سوی رئیس قوه قضاییه (پس از کسب موافقت رهبری)، به نظر می رسید که نظام قانونی و قضایی کشور به اشتباه بزرگ تشکیل آن شعب پی برده و بنای تکرار اشتباهات گذشته را ندارد.

از این رو، ما جمعی از وکلا و حقوقدانان کشور، دلسوزانه هشدار می دهیم که تأیید نهایی این طرح مغایر با اصول قانون اساسی و موازین شرعی، نه تنها هیچ نتیجه و حاصلی جز افزایش سرسام آور مجازات اعدام و صدور احکام بلاوجه حبس طولانی مدت ندارد، بلکه تبعات سهمگینی برای دستگاه قانونی و قضایی کشور در برداشته و آثار اجتماعی-سیاسی-فرهنگی بسیار ناگواری را نیز به همراه خواهد داشت که به هیچ وجه قابل جبران نخواهد بود، لذا مصرانه اعلام می کنیم که خواهان اولا کنار گذاشته شدن این طرح و ثانیا شفاف سازی و نظارت پذیری(در چارچوب سازوکارهای قانونی) روند بازداشت و محاکمه کلیه دستگیر شدگان با اتهامات سیاسی و امنیتی و ثالثا فراهم نمودن امکان برخورداری ایشان از یک محاکمه منصفانه و قانونی با برخورداری از تمامی حقوق انسانی و شرعی شان (مانند حق انتخاب و دسترسی آزادانه به وکیل) هستیم.

در نهایت، خیرخواهانه متذکر می‌شویم که راه علاج مشکلات روزافزون کشور، نه افزایش بگیر و ببندهای بی ضابطه و تشدید رویکردهای امنیتی و تحدید و تضییع حقوق شهروندی (ولو با حفظ ظواهر قانونی)، بلکه تمرکز دولت بر اهتمام به بازگشت آرامش به جامعه و گشایش فضای عمومی و توسعه آزادی های قانونی و فراهم نمودن امکان مشارکت مدنی همگی شهروندان و انجام دیگر وظایف اصلی دولت مانند تأمین و تضمین حقوق ملت، مبارزه با فساد، اهتمام به خدمات آموزشی رفاهی رایگان و با کیفیت، رفع تبعیضات ناروا و فراهم نمودن امکان امرار معاش آبرومندانه برای تمامی شهروندان، تأمین امنیت و مقابله با هرگونه تهدید و تحدید حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی است.

📎متن کامل و امضاها

📎متن کامل قانون مصوب

کانال خبری امتداد
@kaleme
🔴 حمله اسرائیل به اوین؛ زندانیان سپر انسانی میان دو رژیم جنایتکار

✍️ ابوالفضل قدیانی، مهدی محمودیان
زندان تهران بزرگ

🔺با آغاز حمله اسراییل به ایران، توسط زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر چه از داخل و چه از بیرون زندان بارها و بارها از طریق مراجع مختلف به مسئولین زندان، دستگاه‌های حکومتی و قضائی هشدار داده شد که در شرایط جنگی، جان زندانیان در خطر جدی قرار دارد. اما همه این هشدارها بجز واکنش‌های تهدیدآمیز و اعمال محدودیت‌های بیشتر، هیچ پاسخی دریافت نکرد.

🔺از یک‌سو ایران زیر حمله‌ از سوی دولت نتانیاهو بود که توسط دیوان کیفری بین‌المللی متهم به «جنایت‌ جنگی» شده است و از سوی دیگر جمهوری اسلامی که او هم از سوی حقوق‌دان‌های سازمان ملل در سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» به «جنایت علیه بشریت» متهم شده، در شرایط جنگی زندانیان را در زندان نگه داشت.

🔺نزدیک ظهر روز دوشنبه، زندان اوین با صدای چند انفجار پیاپی لرزید. دو یا سه انفجار نزدیک بند ۴ رخ داد و هنگامی که زندانیان از درب بند بیرون آمدند، مشاهده کردند که بهداری در چند متری بند در حال سوختن است و انبار کالاهای غذایی و بهداشتی زندان تخریب شده است.

🔺حدود ساعت ۲ بعدازظهر، نیروهای امنیتی و وزارت اطلاعات سپاه که از شوک اولیه خارج شده بودند، با رفتار سرکوبگرانه خود، سر اسلحه‌ها را به سمت سینه و پیشانی زندانیانی که در حال امدادرسانی بودند گرفتند. در حالی که هنوز احتمال حمله دوباره رژیم اسرائیل وجود داشت، زندانیان بند ۴ به داخل بند هدایت و درها قفل شد. آب در بند قطع شد و برق برخی قسمت‌ها نیز قطع بود.

🔺به تدریج، در اطراف و پشت درب بند ۴، تعداد نیروهای سرکوبگر افزایش یافتند. حدود ساعت ۵ بعد از ظهر، با ادبیات خشن به زندانیان هشدار داده شد که فقط ۱۰ دقیقه فرصت دارند وگرنه به سمت آن‌ها شلیک خواهد شد. گویا قرار بود کاری که اسرائیل نتوانست انجام دهد، توسط سرکوبگران جمهوری اسلامی انجام شود.

🔺زندانیان تا حدود ساعت ۸ شب توسط نیروهای نظامی و انتظامی، دو به دو زنجیر شدند. حدود ۵۵۰ نفر زندانی، که بیش از ۵۰ نفر از آنها بیمارانی با بیماری‌های حاد مانند سرطان و دیالیز بودند، با حداقل وسایل و دست و پاهای زنجیر شده به صف شدند.

ده‌ها اسلحه به سمت زندانیان نشانه رفته بود.

🔺در تونل وحشت، با دست و پاهای بسته و کیسه‌هایی بر دوش، روی خرابه‌ها در صفی طولانی حرکت کردیم. برخی به زمین می‌افتادند، وسایلشان ریخته می‌شد. هوا تاریک بود و صدای ماشین‌آلات ساختمانی همه جا را پر کرده بود. ناگهان مامورین دست به آسمان بردند و هر کدام به گوشه‌ای خزیدند، اما زندانیان بی‌پناه ماندند.

سمت راست ما ده‌ها جنازه در کیسه‌ها قرار داشت و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده می‌شد.

🔺در جریان انتقال زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان تهران بزرگ، درگیری میان نیروهای انتظامی و امنیتی بود. در لحظه‌ای که ماموران امنیتی تلاش داشتند آقای دکتر جلالی، زندانی دوتابعیتی، را از صف سایر زندانیان جدا کنند، با مخالفت نیروهای انتظامی مستقر مواجه شدند. این اختلاف به تنشی شدید میان دو نهاد انجامید و در مقطعی نیروهای دو طرف اسلحه‌های خود را به سمت یکدیگر نشانه رفتند.

🔺حدود ساعت ۱ بامداد به بند متادونی‌های زندان تهران بزرگ یعنی سالن ۹ تیپ ۲ رسیدیم. در بدو ورود به هر نفر یک تکه سیب‌زمینی و یک عدد تخم‌مرغ دادند. سپس رئیس بند با لحنی آمرانه به زندانیان تشنه و گرسنه گفت ساعت ۶ صبح باید به هواخوری بروند تا برای آمارگیری آماده شوند که این خواسته با واکنش زندانیان مواجه شد و نهایتا رییس بند منصرف شد.

🔺نمی‌دانم چند نفر در جهان شاهد چنین جنایت جنگی و توحشی بوده‌اند که همزمان قربانی حمله نظامی خارجی و خشونت سرکوبگران داخلی باشند. اطمینان دارم که بسیاری از ما، از جمله خودم، تجربیات شخصی‌مان را در آینده نزدیک و دور روایت خواهیم کرد.

🔺چه روزهای سیاه و سختی را دیدیم. کسی که به جای صلح، بر طبل جنگ می‌کوبید و برای جهانیان رجز می‌خواند و خود را ولی امر مسلمین می‌دانست در عمق زمین و پشت دیوارهای امن، به دور از هر خطری پناه گرفته بود؛ و ما، کسانی که سال‌ها هشدار دادیم و فریاد زدیم که این سیاست‌ها برای کشور و مردم ویران‌گر است امروز با دست و پایی بسته جان‌مان میان چنگال وحوش خارجی و شکنجه‌گران داخلی، دست به دست می‌شود.

📎منبع و متن کامل

@kaleme
🔴 یکبار هم به مردم بگویید حق با شما بود! من اشتباه کردم

🎙️آیت‌الله عباس قائم‌مقامی

🔺اگر مورد ظلم یا شرارت فرد یا گروهی واقع شویم، این لزوماً به معنای حق‌بودن ما از همه جهات نیست؛ بلکه ما و مسئولان ما نیز باید در عملکرد خود بررسی و به خطا و اشتباهاتمان اعتراف و از آنها استغفار کنیم.

🔺از ظالم بودن طرف مقابل، حق بودن ما ثابت نمی‌شود | یکی از دلایل وضع فعلی، عملکرد گذشته مسئولان است، مسئولین ما به سهم خود مسبب وضع موجودند | مومن واقعی در هر واقعه‌ای در صدد شناخت علت و ریشه وقایع هست | از کجا داریم می‌خوریم، از دشمن بیرونی؟ یا نتایج و آثار ظلم‌های قبلی خودمان؟

🔺دچار توهم و خودبرگزیدگی شدید و از شناخت سنت‌های الهی غفلت دارید | خودحق‌پنداری ریشه بزرگ و آفت بزرگ است | فاقتلوا انفسکم، یعنی بجای دیگران، بی‌رحمانه یقه‌ی خودتان را بگیرید، بگویید کجا را خودتان خراب کردید؟ یکبار هم به مردم بگویید: حق با شما بود، من اشتباه کردم

📎منبع و متن کامل
@kaleme
🔴"به هر طریق" جلوی جنگ را بگیرید

گزارش رحیم قمیشی از گفت‌وگوی تلفنی با مصطفی تاج‌زاده در زندان اوین


🔺پرسیدم آقا مصطفی! لطفاً بگو ما چه کار کنیم. منظورم آن بود که بگوید برای او و سایر زندانیان چه‌کار می‌توانیم بکنیم، اما مصطفی رفت روی مشکلات کشور. گفت باید کاری کنید دوباره جنگ شروع نشود. گفتم کاری از دست ما بر نمی‌آید!
ناراحت شد. گفت صحبت کنید، مطلب بنویسید، تذکر دهید. گفت ایران تاب جنگ دوباره را ندارد. گفت ایران ما هزار مشکل دارد، خدا نکند خرابی‌های بمباران‌های جدید هم بیاید سرشان. گفت نباید بی‌تفاوت باشیم، دوباره به ایران حمله شود، خرابی‌هایش معلوم نیست به این سادگی قابل جبران باشد. گفت باید به مقامات یادآور شد "به هر طریق" باید جلوی حمله دوباره آمریکا و اسرائیل را سد کنند. نباید بهانه به دست دشمن بدهند.
و تماس قطع شد...

📎منبع و متن کامل

@kaleme
توقیف اثر پژوهشگر ارشد جنگ

🔴 جعفر شیرعلی‌نیا: کتابم سرشار از هشدارهای تاریخی است که سال‌ها قبل داده شد تا شاید به شرایط امروز نرسیم!

جعفر شیرعلی‌نیا، برنده جایزه‌ی مرجع‌نگاری کتاب سال دفاع مقدس و برنده جایزه‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی اعلام کرد که وزارت ارشاد دولت مسعود پزشکیان نیز کتابش را توقیف کرده و آن را «مغایر ضوابط» تشخیص داده است. او با تاکید بر اینکه مستندات اثرش «همه منابع داخلی منتشر شده و اغلب از آثار سپاه هست» نوشت که کتابش «سرشار از هشدارهای تاریخی است که سال‌ها قبل داده شد تا شاید به شرایط امروز نرسیم».

در بخش‌هایی از یادداشت این پژوهشگر ارشد دفاع مقدس آمده است:

🔺دیروز ساعتی پس از انتشار آخرین مطلب کانال که در آن از ناامیدی از دولت و حکومت نوشته بودم، ناشر پیام داد که کتاب «نکته‌های تاریخی» مغایر ضوابط نشر تشخیص داده شده و همچنان در دولت جدید هم توقیف است. آقای پزشکیان و برخی وزرای دولت همچون وزیر ارشاد، گویی فراموش کرده‌اند که مدیر اجرایی هستند و نه موعظه‌کننده‌ی دیگران. آقای رئیس‌جمهور، توقیف کتاب درباره‌ی جنگی که ۳۷ سال از پایان آن گذشته چه معنایی می‌دهد؟

🔺ماجرا به دولت آقای رئیسی باز می‌گردد؛ ۱۵ اکتبر ۲۰۲۲ در کانال تلگرامی‌ام خبر توقیف کتابم را منتشر کردم و خطاب به وزیر ارشاد وقت نوشتم: «وزارت ارشاد درباره‌ی درخواست مجوز برای کتاب «نکته‌های تاریخی» پاسخ داده که انتشار کتابم مغایر با ضوابط نشر است؛ چرا؟ آیا برای نویسنده‌ای که ۲۶ کتاب دارد و در حوزه‌ی تاریخ جنگ جایزه‌ی مرجع‌نگاری کتاب سال دفاع مقدس و همچنین جایزه‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی را در کارنامه دارد؛ همین چند کلمه پاسخ مبهم، کفایت می‌کند؟ منابع مورد اشاره در یادداشت‌ها همه منابع داخلی منتشر شده و اغلب از آثار سپاه هست؛ یادداشت‌ها نیز در حوزه‌ای تخصصی‌ام هست. کدام بخش از کتاب را مغایر ضوابط نشر تشخیص داده‌اید؟ چه کسانی با چه کارنامه و تخصصی چنین نظری داده‌اند؟»

🔺پس از آن چندین ماه مسیر مذاکره را در پیش گرفتم. در نهایت معاون محترم وزیر ارشاد گفت که آن‌ها موظف بوده‌اند کتاب را برای مجوز به مجموعه‌ی بنیاد حفظ آثار از ستاد کل نیروهای مسلح بسپارند و مبنای توقیف کتاب نظر آن‌هاست.
گفتم نظر ستاد کل را در اختیارم قرار دهند تا بتوانم از کتابم دفاع کنم؛ گفتند محرمانه است. گفتم شاید در بررسی اشتباه کرده باشند و با توضیحات من قانع شوند و خواستم از آن‌ها اجازه بگیرند و نظرات را برای دفاع در اختیار من بگذارند؛ به جایی نرسید و من حتی نمی‌دانم دلیل توقیف کتابم چیست. سعی کردم برای آن‌ها توضیح دهم که درست است با توقیف کتابم ضربه‌ی اقتصادی به من نویسنده وارد می‌شود اما این توقیف در امروز و فردای تاریخ نقش‌های دیگری نیز خواهد داشت.

🔺به آن‌ها گفتم شما با توقیف کتاب، درباره‌ی اعتبار سایر آثاری که در این حوزه منتشر می‌شود تردید ایجاد می‌کنید و این در سیر تاریخ به شدت به‌ضرر این آثار است. برایشان توضیح دادم که یادداشت‌های این کتاب پیش از آن‌که در این اثر به شکلی متمرکز منتشر شود، در مجموع میلیون‌ها بار خوانده و دیده شده است و با توقیف کتاب چهره‌ای ناتوان و بی‌منطق از خود تصویر می‌کنید. از آن‌ها خواستم در حوزه‌ی اندیشه‌ای نیز قوی‌تر شوند تا به جای توقیف توان نقد کردن داشته باشند.

🔺به آن‌ها گفتم ببینید چقدر بودجه، ساختمان، امکانات و نیرو برای همین موضوع جنگ در اختیار دارید و آن را با اتاق کوچک من در خانه‌ام مقایسه کنید. به نظرتان از این نبرد نابرابر چه تصویری در تاریخ باقی می‌ماند؟ از آن‌ها پرسیدم که آیا تمام صفحات این کتاب حدودا ۳۰۰ صفحه‌ای غیرقابل انتشار بوده؟ چرا اصلاحیه و یا حتی پیشنهاد سانسور ندادید؟ هر آن‌چه به ذهنم می‌رسید را در مذاکرات مطرح کردم؛ بی‌نتیجه بود. حدود یک سال بعد در نهایت فایل پی‌دی‌اف را در کنار یادداشت‌ها در کانال تلگرام بارگذاری کردم. این فایل تا امروز فقط ۳۲۰هزار بازدید در کانال تلگرام من داشته است.

🔺دیروز دوستان انتشارات خبر دادند که وزارت ارشاد دوباره کتاب را مغایر ضوابط نشر اعلام کرده است. من تقاضا دارم اگر فرصتی داشتید، نگاهی به کتابم بیاندازید. کتاب سرشار از هشدارهای تاریخی است که سال‌ها قبل داده شد تا شاید به شرایط امروز نرسیم.

@kaleme
🔴 تقاضایی از «بالاترین مقام امنیتی حکومت»

✍️ محمدصادق آخوندی، مصطفی بادکوبه‌ای هزاوه، فرشته بقایی نائینی، قربان بهزادیان‌نژاد، علیرضا بهشتی شیرازی، امیرحسین پورسینا، مصطفی تنها، مجید تولائی، حسین جعفری، امیر خرم، محمود دردکشان، فرهاد درویشی سه‌تلانی، امیرخسرو دلیرثانی، زهرا ربانی املشی، محمد صادق ربانی املشی، علیرضا رجایی، علیرضا رجبیان، حسین رفیعی، حسن رفیعی، سعید رضوی فقیه، عیسی سحرخیز، پروانه سلحشوری، داود سلیمانی، احسان شریعتی، کیوان صمیمی، محمود عمرانی، رحیم قمیشی، محمد حسین کروبی، فخرالسادات محتشمی‌پور، حسین مفتخری، احمد منتظری، عبدالله مؤمنی، عبدالله ناصری



رئیس محترم دولت و شورای‌ عالی امنیت ملی
جناب آقای دکتر پزشکیان

با سلام و  احترام
هجوم محکوم رژیم اسرائیل به آسمان و زمین ایران که جنایت بی‌نظیری در تاریخ ایران بود خسارت‌های زیادی به بار آورد. یکی از این شمار، بمباران زندان اوین بود. در آن واقعه‌ی سیاه، هم ناظر کشتار خانواده زندانیان و کارکنان زندان هستیم و هم شاهد بی‌تدبیری مضاعف مسئولان قضایی و امنیتی که به جای تأمین بیشتر جان زندانیان، با انتقال آن‌ها به زندان‌های ناایمن و غیربهداشتی جنوب تهران، موجب نگرانی بیشتر خانواده‌ها شدند، به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی که سال‌هاست با دروغ حکومت، محبوس‌اند.

یادتان هست که همین زندانیان عزیز ایرانی چه هوشمندانه و دلسوزانه، حمله به جغرافیای ایران را محکوم کردند. از سوی دیگر آزادی زوج محصور سبز، عزیزانمان آقای میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد که ظالمانه  پانزدهمین سال حصر  غیرقانونی را با بسی بیماری تحمل می‌کنند  مطالبه‌ی قاطبه‌‌ی ملت ایران است.

اکنون ما امضاکنندگان نامه از جنابعالی به عنوان بالاترین مقام امنیتی حکومت تقاضا داریم برای پیش‌‌گیری از عوارض بیشتر روحی، بهداشتی و حقوقی زندانیان مظلوم، و رفع حصر مطلق آن دو عزیز با اتخاذ تدبیر فوری، دستور آزادی آن‌ها را صادر فرمایید. پیشاپیش سپاسگزاریم.

@kaleme
🔴 آنان در دل آتش، انسان باقی ماندند...

✍️ جعفر پناهی


در گزارشی که ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان از بمباران زندان اوین ارائه کردند، صحنه‌ای روایت شده است که کمتر در حافظه‌ی تاریخ جهان به آن بر می‌خوریم، لحظه‌ای شگفت که مرز میان اسارت و آزادی، قدرت و شرافت، از نو معنا می‌شود.

در روایت آنان آمده است:
«نزدیک ظهر روز دوشنبه، زندان اوین با صدای چند انفجار پیاپی لرزید. دو یا سه انفجار نزدیک بند ۴ رخ داد و هنگامی که زندانیان از درِ بند بیرون آمدند، مشاهده کردند که بهداری در چند متری‌شان در حال سوختن است و انبار کالاهای غذایی و بهداشتی زندان تخریب شده. عده‌ای از زندانیان برای کمک به مجروحان وارد بهداری شدند و شماری از کشته‌شدگان و زخمی‌ها را بیرون کشیدند.

همزمان، بند امنیتی زندان ـ که ده‌ها زندانی را در سلول‌های انفرادی مخوف خود جای داده بود ـ آسیب دید. درها باز شدند و زندانیان و مأموران امنیتی با چهره‌هایی وحشت‌زده از بند خارج شدند. تا حدود ساعت ۲ بعدازظهر، در حالی‌که تعداد مأموران زندان و نیروهای امنیتی اندک بود، پیکر حدود ۱۵ تا ۲۰ نفر از کارکنان بهداری، زندانیان، انباری‌ها، و مأموران بند ۲۰۹، توسط خود زندانیان از زیر آوار بیرون آورده شد.»

در این لحظه‌ی پرهراس و خطرناک، آن‌چه برای زندانیان طبیعی به نظر می‌رسد، فرار از چنگال استبداد بود؛ اما آن‌چه رخ داده است، سراسر حکایت از فداکاری دارد. در چنین لحظه بی نظم طبیعی‌ است که باید به فکر گریز بود . اما زندانیان بی‌هیچ وسیله‌ی امداد ، خود را به دل آتش و ویرانی می‌زنند و زخمی‌ها و بدن‌های بی‌جان کادر زندان را بیرون می‌کشند، حتی زمانی که زندانیان و مأموران بند امنیتی ۲۰۹با چهره‌هایی هراسان بیرون آمدند، بدون کوچک‌ترین تبعیضی میان زندانی و بازجو، به یاری‌مصدومان شتافتند.

در آن روز ، زندانیان بند ۴ با انتخابی روبه‌رو می‌شوند میان نجات خود از چنگال استبداد یا نجات انسان‌های دیگر با هر مرام و مسلک. آن‌ها آزادی فیزیکی خود را فدای جان انسان‌هایی کردند که پیش از این در مقابلشان ایستاده بودند. آن‌ها نه انتقام گرفتند، نه خشونت را با خشونت پاسخ دادند، بلکه به ساده‌ترین و شریف‌ترین شکل، «انسان» باقی ماندند و انسانیت را معنا بخشیدند و این همان لحظه‌ای است که انسان دوستی ، دیوارهای بلند زندان را درمی‌نوردد و در حافظه‌ی تاریخ ماندگار می‌شود.

اما در همین سرزمینی که این زندانیان جان زندانبانان خود را نجات می‌دهند، در خیابان‌هایش در دوره‌های مختلف، در آبان ۹۸ و در روزهای خیزش «زن، زندگی، آزادی»، در ۱۴۰۱ صحنه‌ای معکوس رخ داد؛ مأموران حکومت، نه در دل جنگ، بلکه در آرامش خیابان، اسلحه‌ها را به‌سوی مردم نشانه رفتند. پیکرهای جوانان این سرزمین را در خون غلتاندند، به چشم‌هایشان گلوله فرو کردند و اعتراف کردند که نه تنها به سرها، بلکه به پاها نیز شلیک کرده‌اند. نه برای نجات جان کسی، بلکه برای حفظ سلطه‌ی قدرت . حتی در همان روز حمله به اوین، تنها ساعاتی پس از فروکش کردن شوک بمباران زندان، نیروهای سپاه و وزارت اطلاعات، تفنگ‌ها را به سوی زندانیانی نشانه رفتند که هنوز در حال امدادرسانی بودند. در شرایطی که احتمال حمله‌ی دوم هنوز وجود داشت، درهایی که باز شده بودند، دوباره قفل شدند. آب قطع شد، برق رفت و تاریکی بار دیگر بر همه جا چیره شد.

اما حقیقت، پیش از آن‌که درها قفل شوند، شکل گرفته بود: زندانیان سیاسی با بدن‌هایی زخمی، اما دل‌هایی آزاد، کاری کردند که تاریخ آن را فراموش نخواهد کرد. آنان نشان دادند که شرافت را نمی‌توان به زنجیر کشید و انسانیت را نمی‌توان سرکوب کرد. حالا این پرسش برای همیشه باقی است: چه کسی زندانی بود و چه کسی آزاد؟

@kaleme
🔴 نرمالیزه کردن صلح در دنیای نرمالیزه شده با جنگ و خشونت

✍️ سعید مدنی
زندان/تبعید دماوند

🔻مشکل امروز صلح‌طلبان و جنبش صلح، هنجاری و نرمالیزه‌شدنِ خشونت، جنگ و مرگ در بسیاری از مناطق دنیاست. در سرزمین من، ایران، سال‌هاست که تورم حدود چهل درصدی، امری عادی محسوب می‌شود. برخی روشنفکران و اقتصاددانان ارگانیک هم، مقالاتی مبنی بر وجود تورم در همه‌ی دنیا، از جمله ایران، نوشته‌اند؛ گویی قرار گرفتن یک‌سوم جمعیت زیر خط فقر و یک‌سوم دیگر در حال ریزش به زیر خط فقر، در همه‌ی دنیا امری عادی و متعارف و این خشونتِ شرم‌آور، امری هنجار و حتی معمول است که احیاناً می‌توان برای آن راه‌حلی متعارف در درون ساختار سیاسی-اقتصادی کنونی یافت. به همین ترتیب، هر روز اخباری درباره‌ی خشونت حاصل از بحران‌های کنونی ایران می‌بینیم و می‌شنویم، بدون آن‌که هیچ‌یک از آن‌ها امری غیرمعمول محسوب شود.

🔻در کشور من، ایران، پانزده سال مجازات سخت برای دو مرد و یک زن، امری متعارف است. حضور برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل در زندان، امری عادی است. به زندان افتادنِ چندین‌ساله‌ی مردان و زنان، اعم از دانشجو، معلم، کارگر، نویسنده و مترجم، به جرم سخن‌گفتن و اعتراض به وضع موجود و خشونت حاکم بر زندگی روزمره، نه‌تنها استثنا نیست، بلکه بخشی از جریان عادی هر روز است. در این کشور، تشکیل 90 هزار پرونده‌ی قضایی برای دختران و پسران جوانی که معترض حجاب اجباری بودند و اعمال خشونت علیه آن‌ها، بدیهی، معمول و متعارف محسوب می‌شود؛ گویی چهره‌ای بی‌بدیل از وضعیتی کاملاً عادی است.

🔻مسئله‌ی پیشِ‌ روی صلح‌طلبان و جنبش صلح‌طلبی در کشورهای دموکراتیک، تفاوت جدی با مسائل فعالان این جنبش در کشورهای اقتدارگرا دارد. کار دشوار صلح‌طلبان در ایران و دیگر کشورهای بی‌بهره از حقوق بشر یا ناقض آن، مبارزه برای صلح در دنیایی است که جنگ و خشونت، نابرابری و تبعیض، امری متعارف و بخشی از زندگی روزمره است.

🔻اگرچه هنوز هم دسته‌ای از صاحب‌نظران، ادعاهای اولویت اخلاقی خشونت‌پرهیزیِ صلح‌طلبان را به چالش کشیده و تأکید می‌کنند که خشونت می‌تواند عاملی مؤثر و حتی عادلانه برای نفی خشونت در نظام‌های اقتدارگرا باشد و از همین‌رو، صلح‌طلبی مطلق یا خشونت‌پرهیزی به‌مثابه یک استراتژی و اصل را مورد سؤال قرار می‌دهند (Howes, 2009) که البته عواقب میمونی برای جامعه‌ی ایران ندارد. مجموعه‌ی این تحولات معنوی و نظری درباره‌ی صلح و صلح‌طلبی، موجب شکل‌گیری مفاهیمی ابداعی مانند «امنیت انسانی»، «دفاع غیر تهاجمی» (non-offensive) و ارتقای اندیشه پیرامون «مقاومت مدنی» شده است.

🔻فعالان صلح در گروهِ ضعیف‌تر ـ مانند اپوزیسیون تحت سرکوب ـ اغلب عدالت و برابری را پیش‌شرط هرگونه صلح می‌دانند و بر صلح سیاسی تأکید دارند؛ در حالی‌که فعالانِ گروه قوی‌تر ـ مانند احزاب حاکم یا بخش‌هایی از ساخت قدرت ـ بیشتر بر صلح‌سازی بین‌فردی یا میان جناح‌های درون قدرت تمرکز می‌کنند. برای مثال، ایده‌ی وفاق در دولت پزشکیان. این تفاوت‌ها در فرایند ادغام افقی حامیان متنوع صلح، بسیار چالش‌برانگیز بوده و مانع شکل‌گیری جنبش صلحی متحد و قوی می‌شود.

🔻در جریان دورِ جدید مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و دولت ترامپ درباره‌ی پروژه‌ی اتمی ایران و تحریم‌ها، هم‌وطنان من به دو دسته‌ی حامی و مخالف مذاکرات تقسیم شدند: بخشی که عمدتاً اپوزیسیون خارج از کشور را در بر می‌گرفت، به‌شدت با این گفت‌وگوها مخالف بودند و آن را راهی برای نجاتِ جمهوری اسلامی از بحران‌های تو در تو و تداوم نظام اقتدارگرا می‌دانستند و در مقابل، بخشی دیگر از اپوزیسیون که بیشتر در داخل کشور قرار داشتند، فارغ از آثار و نتایج این گفت‌وگوها بر سرنوشت جمهوری اسلامی، صرف این‌که توافق احتمالی می‌تواند سایه‌ی جنگ را از آسمان ایران دور کند و اندکی گشایش در معیشتِ روزمره‌ی نزدیک به نیمی از جمعیت فقیر یا در معرض فقر ایجاد کند، آن را شایسته‌ی حمایت و تأیید می‌دانستند. تردیدی نیست که بخشی از این تفاوت دیدگاه‌ها تحت تأثیر باورها، استراتژی‌ها و تعلقات سیاسی است؛ اما در عین حال، بخش مهمی از آن نیز مربوط به حضور در فضاهای متفاوتی است که افراد و گروه‌ها در آن تنفس می‌کنند. این فضاهای متفاوت، منجر به اختلاف‌نظر در معنای صلح و خشونت نیز می‌شود.

این مطلب را دکتر سعید مدنی چند روز پیش از شروع جنگ ۱۲ روزه از زندان دماوند برای کنفرانس: «صلح، دموکراسی، و رسانه: بازاندیشی در نظم جهانیِ دستخوش تحول و پیامدهای آن» در لاهه هلند نوشته و آن‌را تقدیم کرده به دوست و هم‌بندی سابق خود؛ جعفر پناهی و فیلم «یک تصادف ساده» او که فیلمی در ستایش خشونت‌پرهیزی‌ است و فاتح نخل طلای کن.


🔗 متن کامل را اینجا بخوانید

@Kaleme
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"جمهوری اسلامی در این ۴۷ سال استاد فرصت‌سوزی بود؛ اکنون هم فرصتی که برای همبستگی ملی پیش آمده دارد از بین می‌رود؛ نمی‌گذارند از طریق «رسانه ملی» این همبستگی تقویت شود و این فاجعه روی فاجعه است".

🎙️کیوان صمیمی
روزنامه‌نگار و کنش‌گر سیاسی
@kaleme
آنها که خیلی جوان هستند شاید در باره ششم دی ماه ۸۸ (عاشورای ۸۸) کمتر بدانند. روزی که ماشین نیروی انتظامی معترضان از جمله شبنم سهرابی را زیر گرفت؛ حتی دنده عوض کردند و دوباره از روی معترضان رد شدند. روزی که از پاترول منسوب به نهادهای حکومتی سید علی حبیبی موسوی، خواهر زاده محبوب میرحسین موسوی مورد هدف كلوله قرار گرفت و کشته شد. روزی که نیروهای سرکوب، عزاداران امام حسین را به گلوله بستند و بعد ادعا کردند که معترضین هتک حرمت عاشورا کردند و چند روز بعد تظاهرات حکومتی نهم دی ماه برگزار شد.

▫️یک وبلاگ‌نویس ناشناس، فردای نهم دیماه نوشته بود: تو را مردم می‌نامند و من را فتنه‌گر. تو امنیت شغلیت تامین شده و من نگران امنیت جانیم هستم. در میان شما پرچم و پوستر پخش می‌شود و در میان ما گاز اشک‌آور و گاز فلفل. تو مرگ بر موسوی می‌گویی در حالیکه دوربین‌ها رو به تو است برای پخش زنده از کانال سراسری، من مرگ بر دیکتاتور می‌گویم در حالیکه باتوم‌ها رو به من است. تو را با اتوبوس می‌آورند و ساندیس می‌دهند، برای من خیابان‌ها را می‌بندند و خونم را می‌ریزند. این است فرق من و تو...

✍️ ژیلا بنی‌یعقوب
اینستاگرام نویسنده

@kaleme
پس از عاشورای ۸۸

▫️همه ملت‌ها و جهانیان شاهد بودند که در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، عزاداران حسینی در این روز مقدس، حسین‌حسین‌گویان به صورت مسالمت‌آمیز و بدون شعارهای تند، روانه‌ی میدان‌ها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک‌آمیز مواجه شدند، خشونت‌های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمایان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سران‌شان کنار زده می‌شود…

▫️ما پیروان اباعبدالله الحسین علیه‌السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود. ما پیرو کسی هستیم که در قلمرو وسیع اسلامی ربودن خلخالی از پای یک زن را برنمی‌تابید. ما معتقد به تفسیر رحمانی از اسلام هستیم که انسانها را یا هم‌کیش هم می‌دانند و یا همسانانی در خلقت. نگاهی که بر کرامت ذاتی انسان باور دارد و برنمی‌تابد که ضارب او در زندان با غذایی جز شبیه غذای او نگهداری شود و یا مورد شکنجه و امثال آن قرار گیرد.

میرحسین موسوی
بیانیه هفدهم | دی‌ماه ۱۳۸۸

@Kaleme
🔴 سیاه‌پوش حسین
و
گدایی کاهی از گندم ری

✍️ مژگان ایلانلو

در سال ۸۷، روز تاسوعا، به رادیو فرهنگ دعوت شده بودم تا در یک برنامهٔ رادیویی پُرمخاطب، از منظر تاریخی، برای مردمی که آن سال‌ها هنوز ذره‌ای ایمان در اعماق قلبشان باقی مانده بود، از «حسین بن علی» و عاشورایش بگویم.

برنامه زنده بود و من به سؤال‌های شنوندگان و دو مجری باسابقه و حرفه‌ای زن و مرد پاسخ می‌دادم.

مجری زن در حالی‌که دستش را روی شانهٔ من گذاشته بود، گفت: می‌خواهم یک سؤال سخت بپرسم، سؤالی که سال‌هاست ذهن مرا مشغول کرده.

و بعد با آن صدای پخته و عمیقش پرسید: خانم ایلانلو، همهٔ این‌ها حرف‌هایی که گفتید قبول، ولی شما فکر می‌کنید راز ماندگاری عاشورا بعد از هزار و اندی سال چیست؟ به زبانی بگویید که حتی اگر کسی اعتقاد هم نداشت، بفهمد.

گفتم بگذارید آن را با یک سکانس سینمایی برایتان توصیف کنم. تصور کنید یک بیابان پُر از خاک، در یک غروب نارنجی، چند سر بریده‌شده بر نیزه، چند زن و کودک پریشان‌حال بالای جسد همسران و برادران و فرزندانشان، پریشان به این‌سو و آن‌سو می‌دوند، عده‌ای هلهله‌کنان سوار بر اسب می‌تازند… صداها در هم آمیخته؛ خون و جسد و بی‌پناهی و هلهله و صدای شمشیر و غریو بدمستی یزیدیان.
من ایمان دارم صدای آن زن‌ها در حافظهٔ تاریخ گم نمی‌شود، حتی اگر از فرط رنج از حنجره بیرون نیاید، رسم دنیا این نیست.

جهان این‌گونه نمی‌ماند، خورشید دارد می‌بیند. قانون زمین است؛ صدای مظلوم را می‌شنود، تکان می‌خورد. اگر چنین بود که دنیا همیشه به کام ظالم می‌ماند، همان نخستین ظالمان تاریخ تا ابد ماندگار شده بودند. یک جایی، یک جوری، آن صدا شنیده می‌شود؛ ظالم رسوا می‌شود.

خانم مجری عینکش را از چشم برداشت، نم اشک صورتش را پاک کرد و دستان مرا فشرد و کارگردان، موسیقی پایان برنامه را بلند کرد.

یک سال گذشت؛ چند روز بعد از عاشورای هشتاد و هشت و آن محشر عُظما، در اینترنت فیلمی را دیدم که غروبی خاک‌آلود و خسته است. زنی ویران‌شده، مضطرب و در خاک غلتیده در بهشت زهرا، زانو زده بر زمین، از حنجره‌ای زخمی فریاد می‌کشد: خدایااااا! می‌بینی؟ پسرم را کشتن… خدایا… امیرم را کشتن… امیر… امیر…

و خورشید نظاره‌گر بود… و آسمان می‌شنید…

فیلم را متوقف کردم. خوب که نگاه کردم، خودش بود؛ همان خانم مجری رادیو، خانم «شهین مهین‌فر» که پسرش «امیرارشد تاجمیر» را در روز عاشورا از پل حافظ به زیر انداخته بودند و با ماشین از روی پیکر نیمه‌جانش رد شده بودند… و بر پیکرش هلهله کرده بودند…

از آن سال سوگند خوردم که دیگر تا زنده هستم، هر عاشورا یادی از این اتفاق کنم و یادی از دیگر کشتگان، که بر خاک و آسفالت افتادند و خونشان بر جوی خیابان جاری شد و مادران و همسران و فرزندانشان بی‌پناه و مضطرب از این خانه به آن خانه دنبال یخ دویدند و شب، بر مزار شکستهٔ فرزندشان بر زمین چنگ زدند و تصویر جسد درهم‌شکستهٔ آن‌ها در سردخانه، تا ابد از جلوی چشمانشان محو نخواهد شد…

و در شگفتم، از مردمانی که چشم خود بر این کشته‌ها می‌بندند، بر اسیری زندانیان بی‌گناه و کورشدگانِ نان‌آور خانه می‌بندند، بر آزار و ظلم به خانواده‌های داغ‌دار مهر سکوت بر لب زدند و انگار که نیستند و نمی‌بینند… اما بر مظلومیت حسین‌بن‌علی و اسیری زینب و بیماری زین‌العابدین ...خود را سوگوار نشان می‌دهند. در شگفتم ،این سرزمین چه روزهایی به خود دید، چه آدم‌هایی به خود دید. تاریخ تشیع همه جور آدم به خود دیده بود الا آدم‌های روزگار ما؛ مردمانی که به طمع کاهی از گندم ری، در زمره سپاهیان معین یزید در می‌آیند و سکوت می‌کنند، اما این ایام که می‌رسد، خود را سوگوار و سیاهپوش حسین می‌نمایند ... عجب روزگاری به خود دید این سرزمین، عجب مردمانی.

@kaleme
🔴 گزارش یک جنایت

✍️ رضا خندان

▫️پس از آغاز جنگ (حمله اسرائیل به ایران)، همسرم نسرین ستوده متنی را در اختیارم گذاشت که حاوی مصوبه‌ای بود که در سال ۱۳۶۵،شورای عالی قضایی با هدف تامین امنیت زندانیان، آن را به تصویب رسانده بود. بر اساس این مصوبه کلیه ی زندانیان مناطق جنگی بی درنگ باید آزاد شوند. فردای آن روز طی نامه‌ای به رییس قوه قضاییه خواستار آزادی زندانیان شدم.عده دیگری از همبندیانم نیز با استناد به این مصوبه، درخواست آزادی زندانیان را کردند و بر اجرای قانون تاکید کردند.

▫️دو روز بعد به اتفاق هم بندیانم با سماجت و پافشاری  موفق شدیم با رئیس زندان،نماینده دادستان و برخی از مدیران زندان نشستی برگزار و تمام مشکلات و خطرات احتمالی پیش رو را با آن‌ها در میان گذاشته و بر اجرای مصوبه فوق پافشاری کردیم. ما تمام احتمالات حمله هوایی به زندان اوین و حتی اطراف آن را پیش‌بینی و با جزئيات کامل توضیح دادیم. اما کوچک‌ترین اقدامی در خصوص آزادی زندانیان صورت نگرفت و روز دوشنبه دوم تیرماه، زندان اوین مورد حمله قرار گرفت. ما گفته بودیم که در صورت حمله،چنانچه خود بندها نیز مستقیما مورد حمله قرار نگیرند،تبعات آن، ترکش، قطعی آب، برق، گاز و نشت آن و خفگی ناشی از دود انفجار و سوختن ساختمان‌ها و خودروها، زندانیان را تهدید خواهد کرد. مسئول کشته شدن این همه زندانی، پرسنل  و غیره، مقامات زندان، سازمان زندان ها و شخص رییس قوه قضائیه است که آگاهانه قانون را زیر پا گذاشته و این فاجعه بزرگ را رقم زدند. زندانیان کشته شده افرادی بودند که در محوطه زندان و یا در محیط‌های اداری کار می‌کردند.


📎منبع و متن کامل

@kaleme
🔴 سردار سرافراز وطن

✍️ مصطفی تاج‌زاده

▫️آقای محمدباقر بختیار، از فرماندهان محورهای میانی جبهه غرب در طول جنگ هشت‌ساله و عملیات فتح‌المبین و از هم‌رزمان شهید حسین خرازی است که متحمل جراحت‌های متعدد شیمیایی و گلوله و ترکش در عملیات والفجر ۸ و حلبچه شده است. وی از بیماری‌های قلبی، گوارش، دیابت، فشار خون، پروستات، نارسایی کلیوی، فلج عصب ۵ و ۶ چشم چپ بر اثر عارضه مغزی و بیماری‌های تنفسی بر اثر عوارض گاز شیمیایی در جبهه رنج می‌برد.

▫️آقای بختیار در تاریخ ۲۵ بهمن سال ۱۴۰۳ به‌دنبال شرکت در تجمع اعتراضی به ادامه حصر ظالمانه رهبران جنبش سبز بازداشت و به دوسال حبس محکوم شد. حالِ او که در بند امنیتی از دریافت داروهای خود و رسیدگی جدی پزشکی محروم گردیده بود، در ایام بازجویی روبه وخامت رفت و با نام مستعار در بیمارستان بقیه‌الله بستری شد.

▫️آقای بختیار پس از اجرای حکم در ۱۳ اردیبهشت سال ۱۴۰۴ به طور مکرر برای دریافت منظم داروهای خود که از سوی خانواده و با هزینه‌ی شخصی تامین می‌شد با مشکل مواجه گردید.

▫️پس از بمباران وحشیانه زندان اوین توسط ارتش متجاوز اسرائیل و انتقال زندانیان به زندان «تهران بزرگ»، متاسفانه تهیه دارو برای او سخت‌تر شده است. گذشته از مسافت طولانی محل سکونت در تهران تا زندان که امکان تحویل حضوری دارو را برای خانواده‌ی وی دشوارتر کرده است، مقام‌های زندان از دریافت داروهای ویژه این سردار سرافراز وطن تاکنون خودداری کرده‌اند.

▫️این‌درحالی‌است که اساساً مجازات محمدباقر بختیار به اتهام شرکت در تجمع اعتراضی سکوت مقابل دانشگاه تهران، باتوجه به اعلام قبلی بانیان اجتماع به وزارت کشور و مطابق با اصل ۲۷ قانون اساسی، فاقد توجیه قانونی و اخلاقی است. جای آقای بختیار که باوجود سوابق درخشان جانبازی، از پذیرفتن هرگونه امتیاز و امکانی از سپاه و دولت از هنگام جانبازی تاکنون خودداری کرده است، زندان نیست. به‌ویژه اکنون که با بیماری‌های متعدد و با مخاطرات جدی ناشی از عدم رسیدگی به‌موقع پزشکی و دارویی روبه‌روست.

▫️امیدوارم حاکمیت آن‌قدر فهم و درایت و انسانیت داشته باشد تا به وضع این جانباز شریف رسیدگی عاجل کند و با آزادی فوری وی، کمی از جفایی را که به ایشان کرده است جبران کند.

تیرماه ۱۴۰۴- زندان اوین

*کانال فردای بهتر
(تیتر از کلمه)
@kaleme