سایت خبری-تحلیلی کلمه
49.9K subscribers
5.5K photos
2.06K videos
157 files
7.96K links
کانال رسمی سایت خبری-تحلیلی کلمه در تلگرام.
www.kaleme.com

ارتباط با کانال کلمه
@kaleme_admin

📷 اینستاگرام:
instagram.com/kalemeh/
Download Telegram
🔴 درخواست دانشجویان؛ تشکیل فوری کمیته حقیقت‌یاب درباره قتل امیرمحمد خالقی

دانشجویان دانشگاه تهران پس از تجمع ۲۸ بهمن در بیانیه‌ای بر مطالبات خود تاکید کردند. در این بیانیه که کانال دانشجویان متحد آن را منتشر کرده آمده است:

۱-تشکیل کمیته حقیقت یاب و انتشار عمومی اسناد دانشگاه درباره تامین امنیت اطراف کوی دانشگاه

۲-تشکیل شورای صنفی دانشکده هایی که شورای صنفی ندارند

۳-تشکیل شورای صنفی خوابگاه‌ها

۴-شفافیت در تعیین صلاحیت دانشجو( درصورت رد شدن انتشار با دلایل کتبی با رضایت دانشجو)

۵-برداشتن محدودیت آموزشی جهت اقدامات شورای صنفی

۶-برداشتن محدودیت سیاسی جهت اقدامات شورای صنفی

۷- برداشتن محدودیت حد نصاب جهت اقدامات شورای صنفی

۸-بازبینی آیین نامه شورای صنفی

۹-برداشتن محدودیت های شورای صنفی در کمک به معاش دانشجو

۱۰-تدوین آیین نامه حراست

۱۱-شفافیت کارکنان حراست و هویت آنان به صورت اتیکت روی لباس

۱۲-پیگیری رفتار حراست مذکور در ۱۴۰۳/۱۱/۲۷

۱۳-انتشار عمومی اسناد دانشگاه تهران درباره تامین امنیت اطراف کوی دانشگاه تهران و سایر خوابگاه ها و مجموعه های دانشگاهی

۱۴-تشکیل فوری کمیته حقیقت یاب در مورد قتل امیرمحمد خالقی و اتفاقات پیش آمده در اعتراضات ۲۶ و ۲۷ بهمن ماه و معرفی اشخاص حقیقی و حقوقی مقصر در این اتفاق

۱۵-پیگیری قضایی و محاکمه افراد مقصر در قتل امیرمحمد خالقی

۱۶-تامین امنیت دانشگاه تهران(تمامی دانشکده ها/خوابگاه ها/ پردیس مرکزی)

۱۷-انتشار عمومی اسناد پیگیری های شهرداری تهران و نیروی انتظامی در مورد تامین امنیت مجموعه های دانشگاه تهران و کوی دانشگاه

۱۸-تامین امنیت دانشجویان معترض در داخل و بیرون از دانشگاه

پ.ن: تمامی این مطالبات از شخص دکتر حسینی خواسته شده و به هیچ وجه خواهان استعفای ایشان نیستیم، در صورت اعمال هر فشاری که منجر به این امر شود واکنش نشان می دهیم.

تا برآورده شدن خواسته ها به مطالبات و اعتراض ادامه می دهیم روابط عمومی دانشگاه تهران و سایر مجموعه های رسانه ای دانشگاه موظف به انتشار عمومی این بیانیه هستند.

جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران

@kaleme
🔰ضیا نبوی در آستانه کنکور دکتری ۱۴۰۳ نامه‌ای از نگرانی خود برای ممانعت از شرکت در کنکور نوشت

در بخش هایی از این نامه از زندان اوین آمده است:

امروز من در جایگاه همان ناشناس دردآشنا ایستاده‌ام. پنجشنبه پیش‌ِ رو موعد برگزاری آزمون دکتری جامعه‌شناسی است و من علی‌رغم همه ساعت‌هایی که در حبس برای چنین مواجهه‌ای صرف کرده‌ام، هنوز مطمئن نیستم که در آن جلسه حاضر خواهم بود یا نه. بدیهیاست که این مسأله‌ای منحصر به من نیست و قاعدتاًبسیاری همچون من در زندان‌های کشور چنین اجازه‌ای را انتظار می‌کشند. نمونه اگر می‌خواهید، مصطفی محمدحسن، متقاضی شرکت در آزمون کارشناسی ارشد فلسفه که هم‌بندی خودمان است.

همه این‌ها که آورده‌ام، بدین معنا نیست که هیچ اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است. واقعیت این است که همان چند ماه پیش که اقدام به وارد کردن کتاب‌های مربوط به آزمون کرده‌ام، هم‌زمان با مسئولین ذی‌ربط نیز در این‌ مورد حرف زده‌ام و تقریباً همگی قول همکاری و مساعدت داده‌اند و حتی بر قانونی بودن این خواسته تأکیدکرده‌اند. حتی دادیاری مربوطه هفته پیش، پیرو مکاتبات انجام‌شده، از خانواده خواسته برای گذاشتن سند اقدام کنند تا مرخصی ۴۸ ساعته‌ای برای شرکت در جلسه آزمون اهدا شود.
علی‌رغم همه این پیگیری‌ها، اما امروز همه‌چیز به تصمیم نهایی دادستانی در روزهای پایانی موکول شده است. اما راستش از هر زاویه‌ای که به ماجرا نگاه می‌کنم، انتظار کشیدن تا آن زمان و پذیرفتن مخاطرات ناشی از تصمیم‌گیری در لحظات پایانی، عاقلانه نیست. به گمانم حتی اگر اراده همه نهادها در آن زمان بر شرکت ما در جلسه آزمون باشد، این بروکراسی ای که در یک ماه گذشته نتوانسته گره از کار ما بگشاید، در ساعت‌های پایانی نیزکاری از پیش‌نَبَرد.

گفتنی است ضیا نبوی پیشتر نیز در سال ۱۴۰۱، پس از شرکت در آزمون دکتری، از تحصیل در این مقطع محروم شد و پیش از آن یک بار در سال ۸۷ و بار دیگر در سال ۹۷ ستاره دار شده بود.

🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
🔴 هم‌صدایی در اعتراض

✍️ فیروزه صابر

▫️در هنگامه بحران های پی در پی و هم افزای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی که ایران سخت در محاصره تهدید است ، جان ملت نیز سخت تر از آن در چنبره تهدید حکومت است. تنها در دو‌ روز پیوسته سرد این بهمن، صحنه های تلخ سرکوب اعتراض های خشونت پرهیز تکرار شد. نخست اعتراض سکوت در برابر حصر چهارده ساله رهبران قربانی تقلب و کینه توزی های حکومت جور . اما اینبار نه با جوانه های پر شور و احساس ، نه به زعم خویش با دگر اندیشان ، که با رزمندگانی که افتخار ‌و مظهر بالیدن حکومت بودند. آنان که رزمندگی برایشان نام و نان نشد ، که جانبازی و آزادی مام میهن و اسارت قهرمانانه در خاک دشمن و رهایی از هر نوع بندگی ، خوی و خصلت شان بود.

▫️چه ناباورانه بود برای چنین رزمندگانی اسارت در یوغ حکومتی که روزگاری بقایش را با جانفشانی ضامن شدند. چه دردی است برای جانباز ترکش در بدن که به این دلیل کتک خورد و نقل کرد که «این شرم آورترین تصویری است که از سرکوبگران جمهوری اسلامی دیده است ».

▫️درد است و تلخ است ، اما دردهای سنگین تر و تلخی های عمیقتری در حافظه و قلب های آسیب دیده این ملت است. درد به مسلخ بردن توده وار جوانان بیگناه در دهه سیاه شصت ، درد به خون غلطیدن جوانه های در جستجوی زندگی در کف خیابان ،درد قربانی شدن زنان و مردان تشنه عدالت و آزادی در حبس .

▫️چه رویایی است اگر آن روزهای نخست که نشانه های شرارت برای اقلی از اهل فکر و عمل هویدا شد، یکباره به آگاهی می رسیدیم ، نه نوبت به نوبت که یکباره و جمعی بیدار می شدیم و تصویر واقعی سایه شوم خشونت را می دیدیم . هم صدا برای آزادی برمی خاستیم و آرمان های انقلاب را با انباشت سرمایه های فکری و اجتماعی این سالیان ، در ریل خود پاس می نهادیم . در ذات این مسیر تمرین مدنیت هم داشتیم .

▫️در این روز ، برای اعتراض در سکوت رزمندگان در دادخواهی شکست حصر رهبران جنبش سبز ، قشون کشی شد و به جای امن کردن این اعتراض آرام ، امنیت از همگان گرفته شد و دستگیری ها آغاز شد. روز بعد صحنه کاملا بر عکس شد. امنیت کوی دانشگاه برای حفظ جان دانشجویان که بارها به ناامنی منطقه معترض بودند، نه تنها تامین نشد که باز هم کوی، تکرار صحنه ۷۸ را با نقش لباس شخصی ها به خود دید . با آنکه جان قربانی کوی این بار به طریق دیگر گرفته شد، باز هم صدای حق خواهی دانشجویان و باز هم وعده های تکراری مسئولان بی اختیار .

▫️اینک به زمانه ای رسیده ایم که با کوچک ترین حادثه و واقعه ای آتش زیر خاکستر زبانه می کشد و این بار عرصه برای حکومت نیز تنگ تر می شود. هیچ اصلاح اساسی با این ساختار میسر نیست . زین رو درک جمعی موقعیت کنونی، همگرایی برای اعتراض مداوم خشونت پرهیز ، تاب آوری برای توسعه جامعه مدنی ، هم افزایی نهادهای مدنی و سرمایه های اجتماعی بیش از پبش نیاز است .

▫️نیاز به هم صدایی (و نه تک صداها) از درون بیش از گذشته جدی است. هم صدایی در اعتراض هم بینش می خواهد و هم روش و البته منش. هم صدایی امروز دیگر رویا و آرزو نیست، آب حیات است.

*ایران‌فردا
@kaleme
🔴 حصر، دلیل یا علت؟

🎙احسان شریعتی

1️⃣«دلیل موجده‌ی» حصر چه بوده که از پس «۱۴ سال»، و‌جابجایی «چهار دولت» با گرایشات متفاوت، گشایشی در آن رخ نمی‌دهد؟

زمانی از یکی از کارمندان وزارت اطلاعات، که مسئول بررسی امکان فعالیت فرهنگی بنده بود، همین پرسش شما را مطرح کردم، پاسخ داد: «می‌گویند برای امنیتِ ایشان این کار را می‌کنیم، می‌ترسیم (از سوی هواداران افراطی نظام) علیه ایشان تعرضی صورت گیرد و مسئولیتش به گردن ما بیافتد!» پس دلیلش را «ترس از چیزی" می‌دانستند و گویی«حصر» بلاتشبیه نوعی اسکورت ایمنی است! حال آن‌که همه می‌دانند حصر جیست؟ چیزی‌بدتر از حبس و شبیه سلول انفرادی به‌منظور قطع هرگونه ارتباط با دنیای برون ودیگران. و به گزارش یکی از روحانیونی که خود پیشتر از مسئولان و پس از ۸۸، مدتی در حصر بود، جهنمی است که حتی در درون خانه نیز دایم در عذابی و زیر نظر و..؛ و اما پرسش شما این است که امروز، آن «دلیل» موجده‌ («ترس از چیزی»)، پس از چهارده سال و‌ جایگزینی چهار دولت با گرایشات گوناگون، چرا هنوز بلاموضوع (و تبدیل به «ترس از هیچ چیز»، به‌تعبیر هایدگری) نشده است؟

مناسب‌ترین پاسخ شاید این باشد که این حصر دیگر«دلیلی» ندارد و در عالم واقع بلاموضوع شده است؛ اما همچنان «علّتِ موجبه»‌ای دارد (به هر دو معنای علت: سبب و بیماری) و آن «ترس» ترازِوجودی(بودن یا نبودن) از « ️ناترازی» است. ناترازی، کلیدواژه‌ای که این روزها به‌شدت آلامُد شده، هم دلیل موجده‌‌ی همه‌ی«ابربحران‌»های تودرتو و هم علت موجبه‌ی همه‌ی «تعطیلی‌»های حکومتی است و «به حالتِ ناپایداری اشاره دارد که در آن نیروها در تعادل نیستند، مثلا در اقتصاد، میانِ‌عرضه و تقاضا و موجبِ ناکارآمدی بازار»؛ و در سیاست؟ تناسبِ میانِ اکثریتِ محکوم واقلیتِ حاکم. اگر این ترس از ناترازی نبود که خانه ی دکتر مصدق در احمدآباد هنوز، برغمِ تغییر چند نظام و دولت و کودتا و انقلاب و دهه‌ها جنبش و خیزش و..، در حصر باقی نمی‌ماند! خواهید گفت دیگر نه مصدق زنده مانده و نه شاه، پس چرا خانهٔ اولی همچنان در حصر است و قصر دومی نه؟! زیرا، «قدرت»، به تعریف فوکو، یک نسبتِ منتشرِ چندشکلی در جامعه و تاریخ است، و هرچند «نمادین»باشد و بدون مصداق‌های عینی و متعیّنِ اینجایی و اکنونی. کارکرد نمادین آن هم بازتولید و استمرارِ همان مناسباتِ قدرت است. خواهید گفت چرا قدرتمندان برای حفظ خود از تاریخ درس نمی‌گیرند؟ پاسخ را پیش تر هگل داده است: ۱- هر بُرهه از تاریخ خودویژه، منحصر به فرد و غیرمکرر، است؛ ۲- درس‌های تاریخی در برابر شور و شغب و حب و بغض و اغراضِ بازیگرانِ تاریخ‌ساز در موقعیتِ زنده و اضطراری، به نصایح کلی و رنگ‌باخته و بی‌اثر تبدیل می‌شوند!

2️⃣ بیانیه‌ی آخر میرحسین موسوی، مبنی بر «همه پرسی/مجلس موسسان/قانون اساسی جدید»، آیا متناسب با ظرفیت‌های روانی جامعه و همچنین ظرفیت‌های عینی نیروهای سیاسی ایران است؟ تحقق چنین چشم اندازی با چه ابهامات و موانعی روبروست؟

«دلیلِ موجده‌ی» مطرح شدنِ ضرورتِ‌ «همه‌پرسی» با چشم‌اندازِ بازبینیِ قانونِ اساسی برایِ «گذار» و برون‌رفت از بن‌بست و بحرانِ ساختاریِ ناشی از دوگانگی در «اساسِ قانونِ» موجود، از اواخر دوره‌ی ریاست‌جمهوریِ خاتمی شروع شد و از پیِ عدم توفیقِ دوره‌ی «اعتدال‌گری مصلحتی» دولتِ روحانی و به‌طور کلی پس از ناکامی‌ِ دو دهه اصلاح‌طلبیِ حکومتی، مطرح شد. بنا بر همین گشت یا چرخش (شیفت) دورانی و تطور و تحولِ جنبش مدنی ومطالباتی، شعارِ «اجرای بی تنازلِ» قانون اساسی به «بازبینی» آن تغییر یافت.

▪️بنابراین، این چشم‌انداز «متناسب با ظرفیت‌های روانی جامعه»ای بود که به دلیلِ نومیدی از امکانِ اصلاح از طریق «چانه‌زنی از بالا»، از آن پس، تنها به فشار حداکثری «از پایین» می‌اندیشید. در مورد «نیروهای سیاسی» اما، به علتِ متشکل نبودن و در فقدانِ هم‌رأیی نظری و همسویی عملی حداقلّی، و نبود بدیلی عینی با شعاری مشترک و مطالبه‌ای انضمامی، آنچنان که در جنبش های مدنی کارگران و معلمان و زنان و ..، شاهد آن هستیم، نه فقط با «مانعِ» بیرونیِ انسداد و سرکوب، بل‌که همچنین با ابهاماتی در مورد چگونگی «تحققِ» گام به گام روبرو بوده و هست.

*گفتگو با ایران‌فردا
@kaleme
✍️ در پی نم‌نم‌ باران بودیم، سیل آمد

ناصر دانشفر

صادقانه عرض می‌کنم که از روز نخست فراخوان بیست‌وپنجم بهمن، پستی و بلندی‌های بسیاری در مورد تحقق انتظاراتمان داشتیم. باید اعتراف کنم که از همان ابتدا این رحیم بود که به موفقیت این کنش اجتماعی ایمان داشت و بنده و دیگر عزیزانی که این آخری‌ها برای برنامه‌ریزی درست و تحلیل بهتر شرایط به جمع ما پیوستند، در حد و اندازهٔ او به این مسئله باور نداشتیم.

پس از آنکه پای کارزار رفع حصر که در مدت ۳۶ ساعت اولیه بیش از ۱۷۰۰۰ امضاء قرار گرفت و با فشار‌های متعدد حکومتی مواجه و نهایتاً با دستور دادستانی مسدود گردید، رفتیم سراغ کامنتهای کانال دلنوشته‌ها و آنها را یکی‌یکی ثبت و درج نمودیم، هزار و چهارصد دلاور با اسم و رسم بی‌هیچ ترس و واهمه‌ای اعلام حضور کرده بودند.

رحیم بنای عقب نشستن نداشت و دوباره با تعدادی از اهل فن جلسه‌ای گذاشت، رفتیم تا کمپین را بار دیگر اما از مسیری متفاوت راه‌اندازی کنیم. آنجا هم مردم سنگ تمام گذاشتند و علیرغم محدودیت‌های موجود ۴۰۰۰ امضای دیگر جمع کردیم، حالا ۲۵۰۰۰ نفر پشت خود داشتیم و پشتمان گرم شد، انگار به کوه تکیه کرده بوده بودیم…

📎متن کامل
@kaleme
🔴 صدای یک زن

✍🏻 فخرالسادات محتشمی‌پور

▫️فیلم کوتاهی را که از فریاد روشنگر و مطالبه‌گرانه طیبه خانوم همسر شجاع کهنه‌سرباز، اکبر دانش سرارودی، در شبکه‌های مجازی منتشر شد، دیدم و قلبم به درد آمد. چراکه با تمام وجود حس و حال او را درک می‌کردم. تا شب قبل، بیمارستان کنار همسرش بوده و صبح که به عیادت می‌آید می‌گویند مرخص شده توسط همان‌ها که او را آورده بودند. می‌پرسد به کجایش برده‌اند و نمی‌دانیم جواب آن‌هاست. نمی‌دانیم!

▫️در آن روزهای تار کودتایی من این کلمه را طی ۴۵ روز بی‌خبری محض از همسر عزیزم بسیار شنیدم و هربار نگران‌تر از قبل پیگیر خبری از او بودم. همسرم کجاست؟ با او چه کرده‌اید؟ همان شب بازداشت به مهاجمین گفته بودم وای برشما اگر مویی از سرش کم شود و حال مانده بودم با کابوسهای شبانه و پاسخ‌های راست و دروغ از این و آن که از خود سلب مسئولیت می‌کردند. آن روزها دادیارناظر زندان را به سلول‌های دوالف سپاه راهی نبود!

▫️آقای دانش این رزمنده سابق که زبانش دراز شده و زیاد نقد می‌کند و علاوه بر آن همرزمانش را به یک تجمع مسالمت آمیز قانونی در اعتراض به ۱۴ ساله شدن حصر غیرقانونی دعوت کرده پس باید فورا با او برخورد شود. او باید ساکت شود. همسرش روز ۲۵ بهمن از یک تصادف ساختگی خبر داد و از بستری شدنش در بیمارستان.

▫️طیبه خانوم کنار همسرش ماند تا بر روند درمانی نظارت داشته باشد. مثل خانم رهنورد که ۱۴ سال کنار همسرش ماند تا امکان رساندن کوچکترین آسیبی به همسرش را از بددلان بدکردار سلب کند. اما این زن اجازه نداشت شب در بیمارستان بماند و صبح که آمد او را ندید. ساعت ۴ صبح شویش را از بیمارستان به زندان انتقال دادند. به فیلمهای پلیسی می‌ماند این ماجراها که آدم با مشتی تخمه بنشیند در خانه‌ی گرم و تماشا کند و دل بسوزاند برای مظلومی که در چنگ زورگویان مجهز به سلاح اسیر شده.

▫️اما این روایت واقعی است. و باید دل سوزاند برای ارزش‌های اصیل که در پای زور و زر و‌تزویر ذبح شده‌است. دانش‌ها و‌ قمیشی‌ها اسیر نیستند ، همیشه قهرمانان آزاده‌ای هستند که صاحبان قدرت و ثروت و تزویر را رسوا‌کرده‌اند. و قربانی در این میان اعتماد انسان‌های پاک است. مردمان دل‌داده به شعارهایی که آینده‌ای روشن را نوید می‌داد.

▫️فریادهای دیروز همسر دانش سرارودی مرا به ‌حدود دوسال نیم پیش برد. مرکز قلب! و بازی‌هایی که ترتیب دادند تا نتوانم همسرجان را که به دلیل مشکل قلبی بستری شده بود، ببینم. اما من هیچ مانعی برای رسیدن به او نمی‌شناختم وقتی فریاد زدم همسرم را به گروگان گرفته‌اند و چه بسا قصد تعدی به او داشته باشند، فوری سالن انتظار را خالی کردند تا انتقال پیام صورت نگیرد و من شرمنده‌ی همه خانواده‌هایی که برای ملاقات و پیگیری وضعیت بیمارشان آمده و امنیتی‌ها امنیت روانشان را سلب کرده‌بودند، موفق به دیدار یار شدم که آرام برتخت آرمیده بود و مرا که دید گفت: سلام عزیزم خوب شد آمدی به این‌ها گفته بودم تا همسرم را نبینم اجازه هیچگونه اقدام درمانی نمی‌دهم! و من که اشکهایم را پشت در پاک کرده بودم به او‌ نگفتم چگونه موفق به دیدارش شدم.

*کانال فردای بهتر

@kaleme
🔴 کرامت انسانی و دادرسی عادلانه

✍️ امیرخسرو دلیرثانی

🔺اعدامهای گسترده سیاسی بویژه در دهه شصت که منجر به از دست رفتن جان هزاران انسان شد و اعمال مجازات زندان های طولانی مدت علیه مخالفین سیاسی که عملا مرتکب هیچ جرم مشخصی که در نظام دادرسی عادلانه مستوجب مجازات باشد نشده اند نیز در زمره این بی توجهی به اصل کرامت انسانی است. 

🔺نمونه دیگر که نه فقط امکان دادرسی عادلانه برای متهم فراهم‌نشده بلکه سالهاست قربانی مجازات خودسرانه ای که حکم‌ آن در هیچ دادگاهی صادر نگردیده و حتی درچارچوب قوانین موجود هم‌ پیش بینی نشده، اعمال حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی و خانم‌زهرا رهنورد است که در جریان اعتراضات گسترده مردمی به نتایج انتخابات سال ۸۸ و دفاع از حق رای و انتحاب که یک حق قانونی تمام مردم ایران است و در آن انتخابات از سوی حاکمیت مورد دست اندازی و تجاوز قرار گرفته بود؛ به دلیل همراهی با معترضین و دفاع از حق انتخابات آزاد و سالم بدون اعمال آیین دادرسی ۱۳ سال است که حبس و حصر خانگی را تحمل می‌نمایند که نمونه بارز و آشکاری از نقض اصل کرامت انسانی از سوی حاکمیت است که به نوعی یادآور محاکمات غیر عادلانه و ظالمانه معترضین در اعتراضات سال‌های اخیر از سال ۸۸ تا جنبش مهسا در سال ۱۴۰۱ بوده و تداوم اعمال مجازات‌های ظالمانه علیه زندانیان سیاسی دهه شصت و بعد از آن میباشد. 

🔺برخورداری از قوه قضایی مستقل و نظام دادرسی عادلانه مطابق با استانداردهای جهانی که در آن اصل کرامت انسانی به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر و اصول مصرح در اعلامیه جهانی حقوق بشر به دقت و با اعمال نظارت مردمی قابل اجرا باشد به لحاظ فردی حق ذاتی تمام افراد ملت ایران است که از سوی حاکمیت مکررا مورد نقض قرار گرفته است .

📎متن کامل
@kaleme
Forwarded from پارَند - Paarand
درسهای مهم یک کمپین شهروندی

در تاریخ بیست و پنجم بهمن چهارصد و سه، حکومت در برابر خواست چندین رزمنده سابق در اعتراض به تداوم حصر رهبران جنبش سبز، لشکرکشی خیابانی کرد و جلوی سردر دانشگاه تهران و خیابان های اطرافش، انبوه نیروهای لباس شخصی و نظامی را بسیج کرد تا از شکل گیری جمعیت اعتراضی خودداری کند.
چرا حکومت از این حرکت هراسناک شد؟ پاسخ به این سوال به ماهیت کمپین ضد حصر بر می‌گردد:

- برخاسته از دغدغه شهروندی بود. رزمندگانی که زمانی از خاک ایران دفاع کرده بودند و اکنون از حقوق شهروندان ایران دفاع می‌کنند.

-کمپین امضای مشخص داشت. معترضان با نام و هویت خود در زمان و مکان مشخص، اعلام حضور کردند. از اعلامیه های مجهول الهویه خبری نبود. فراخوان دهندگان پیشاپیش هزینه دهندگان بودند و نه مردم را که خود را دعوت به این کارزار کردند.

- این حرکت جمعی بود. تک نفره و چهره محور نبود. از نمایش خبری نبود. مخاطب اصلی اش مردم ایران و حکومت بود. برای همین کانون هراس جمهوری اسلامی را نشانه گرفت: سازمان یابی و متشکل شدن.

-این حرکت نمادین بود. بر همه تحلیلها که حصر را موضوعی پایان یافته و انسداد سیاسی را مسأله ای درجه چندم تصویر سازی کرده بودند خط بطلان کشید.

جمهوری اسلامی ترسید و برای همین لشکرکشی کرد. کمپین ضدحصر، در تداوم شجاعت شهروندی است. از خارج از کشور و تلویزیونهای بزرگ و گروه های خاص حمایت نشد اما به ثمر نشست چون حرکت اصیل شهروندی به دور از نمایش بود.
برای همین این اصول مهم را یادآوری کرد:

-سوگواری کافی نیست، سازماندهی کنید.

-کار فردی جواب نمی‌دهد، جمعی اقدام کنید،
نه به ستاره که به تیم، نه به فرد ناجی که به جمع ناجی، نه به واکنش که به کنش نیاز داریم.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

https://t.me/paarandiran/166
🔴 حق شهروندی محصوران در انتقاد از وضعیت کشور را به رسمیت بشناسید

🎙حسین کروبی
فرزند مهدی کروبی

با توجه به خبری که اخیرا شنیدم که پرونده حصر در اختیار رییس قوه قضاییه قرار کرفته است اشاره‌ای هم به دیدار خود و مادرم با آقای محسنی اژه‌ای که در چند ماه پیش انجام شده بود کردم که از ایشان خواستم در صورتی که حاکمیت در هر زمانی به جمع‌بندی رسید که رفع حصر از آقایان کروبی و موسوی صورت پذیرد در ابتدا لازم است حق شهروندی محصوران در انتقاد از وضعیت کشور را به رسمیت بشناسد و همچنین آستانه تحمل خود را در بیانیه‌ها و مصاحبه‌ی محصورین بالا ببرد، نه اینکه مثل گذشته که برخوردهای تند و فیزیکی با شخص آقای کروبی، خانواده و منزل مسکونی ایشان انجام می‌شد مجددا بخواهند همان اعمال را انجام دهند.

📎بیشتر بخوانید
@kaleme
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حصر موسوی، رهنورد و کروبی، نقض ۱۴ ساله‌ی قانون اساسی است…

🎥محمد محب‌کیا
@kaleme
🔴 عهد ما چه بود؟ قرار ما چه شد؟ 

✍️ مجتبی آزادور

🔺در میان تمام این گیر و دارها و نقدها و سفیدشویی‌ها و سیاه‌سازی‌های مختلف که او را عامل اعدام‌های دهه ۶۰ یا حامی مستضعفین می‌خوانند به نظر، یک چهره از میرحسین موسوی مغفول مانده است. برای من سکانس برتر حضور او در این دهه چیزی نیست جز سخنرانیش در فتح خرمشهر در میان «رزمندگان اسلام» آنگاه که ایستاده در کنار مسجد جامع خرمشهر با بلندگوی دستی اینگونه گفت: یک سال پیش را در نظر بیارید ..‌. دو سال پیش را در نظر بیارید. ما دوران سختی را پشت سر گذاشتیم. اگر در این نقطه ایستاده‌ایم در این سنگر مقاومت، تمام اراده‌ی ملت ما، ایمان ملت ما بسیج شده..

از نظر من میرحسین در این صحنه در چنان اوجی ایستاده که حتی بلندگو به دست گرفتنش در اجتماع عظیم مردم تهران [خرداد ۸۸] تلاشی برای بازیابی این صحنه‌ی از دست رفته است و باز هم از ایمان و اراده مردم سخن می گوید. 
شاید به کنایه ولی حقیقتا میرحسین در تمامی لحظه پرشور خرداد ۸۸ بدلی بود از مردی که در مسجد جامع خرمشهر جا مانده بود…

📎متن کامل
@kaleme
🔴 به رهبر هشدار می‌دهم
از لجاجت دست بردارد


✍️ مصطفی تاج‌زاده
زندان اوین

▫️اقدام گروهی از رزمندگان برای لغو حصر غیرقانونی سرکار خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی شایسته تقدیر است. تلاش آنها موجب شد این ظلم آشکار از فراموشی خارج شود و استانداردهای دوگانه جناح رهبر که خیابان را هم در انحصار خود می خواهد، رسوا گردد و به چالش کشیده شود. تلنگری نیز به رئیس جمهور بود تا به سوگند خود وفادار بماند و از تداوم نقض حقوق محصوران عزیز جلوگیری کند. هم‌چنین مانع پرونده‌سازی برای رزمندگان متعهد و خشونت‌پرهیز توسط وزارت اطلاعات شود.

▫️امروز همه فهمیده‌اند حصر به دستور شخص آقای خامنه‌ای برقرار شده و ادامه یافته است. به او هشدار می‌دهم وخامت اوضاع را دریابد، از لج‌بازی دست بردارد و به حصر غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرسیاسی سه بزرگوار پایان دهد. هم‌چنین به اطلاعات سپاه دستور دهد فورا آقایان قمیشی، بختیار و دانش سرارودی را آزاد کند و از پرونده‌سازی برای آنها بپرهیزد.

▫️درباره بالارفتن وحشتناک قیمت‌ها از ارز و طلا تا کالاهای اساسی حرف تازه‌ای ندارم. بانی وضع موجود را آقای خامنه‌ای می‌دانم و معتقدم اگر در سیاست‌های کلان کشور تجدیدنظر نکند و آنها را تغییر ندهد، اوضاع بهتر که نمی‌شود، هیچ؛ بدتر نیز خواهد شد. متاسفانه مقامات یا فاقد جرات بیان حقایق به او هستند و یا درکی واقع‌بینانه از عمق فاجعه ندارند. در هر دو حال اما دود آن به چشم مردم می‌رود و گرانی و تورم و رکود، روز به روز کمر آنان را بیشتر خم می‌کند.

▫️امیدوارم منتقدان دلسوز ضعف و کوتاهی مقامات را جبران کنند و با صراحت ابعاد و پیامدهای فاجعه‌بار روند امور و سیاست‌های جاری را با افکار عمومی در میان بگذارند، پیش از آن که دیر شود، حوادث شوم گریبان ملت را بگیرد و کار از کار بگذرد. قابل توجه آنکه آقای خامنه‌ای برخلاف سلف خود، شهامت پذیرش شکست و اعتراف به آن را ندارد. رویای او غزه‌شدن ایران است؛ ویرانی و پیروزی! اکنون قاطبه ملت متوجه شده‌اند که کشتی نجات کشور در گرداب مهیبی گرفتار آمده است. اگر تدبیرهای مناسب تمهید نشود، بعید نیست خدای‌نکرده غرق شود و امنیت عمومی و ملی و حتی یکپارچگی سرزمینی آسیب جدی و بعضا جبران‌ناپذیر ببیند.

▫️با بسیج افکار عمومی به مصاف کاسبان تحریم و جنگ رفت و خوابشان را آشفته کرد تا نجات ایران از اوضاع اسفبار کنونی ممکن شود. به‌خصوص که این روزها آمریکا نیز در مورد اوکراین با اروپا سرشاخ شده و فرصت تازه‌ای برای ایران فراهم گردیده است، نباید گذاشت رهبر بار دیگر این فرصت را بسوزاند و خطر افتادن میهن در چاه ویل بی‌دولتی و هرج و مرج را گسترش دهد. اتحاد و مطالبه‌گری ملت می‌تواند رهبر را به عقب براند تا راه بر شکوفایی اقتصادی و رفع مشکلات معیشتی شهروندان بگشاید.

@kaleme
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آن زمان که به جبهه رفتم به فکر شهادت بودم و گمان نمی‌کردم برگردم، حالا هم ادامه همان راه است و اگر به دست شما شقی‌ترین‌ها کشته شوم باکی ندارم. ما کوتاه نخواهیم آمد. با خدا عهد بستیم که در کنار مظلوم و در برابر ظالم بایستیم. دعوا بر سر منافع شخصی نداریم؛ دزد هم نیستیم اما می‌بینیم که دزدان بر کشور حکومت می‌کنند.

🎙اکبر دانش سرارودی
دقایقی پس از آزادی از زندان مرکزی اصفهان به قید وثیقه. دیشب، چهارشنبه اول اسفند.

@kaleme
🔴 نه خصومت شخصی داریم، نه عقد اخوت!

اکبر دانش سرارودی

▫️ابعاد گرفتاری کشور مظلوم مان چنان درهم تنیده و دردناک است که اگر بخود نیائیم و متوقفش نکنیم چیزی از آن باقی نخواهد ماند و مرگ تدریجی، پایان ایران و جمع ما ایرانیان را توأمان رقم خواهد زد. از إبزار محبت و تلاشهای غیور مردان و شیرزنان شرافتمند ایران عزیزم بویژه دوستانی که در این مدت (از اقصی نقاط ایران و سراسر جهان) با انواع پیام ها و تلاشهای بی وقفه، نهایت محبت را در حق این کمترین، به تابلوی شرافت و وطن دوستی بردند عمیقاً سپاسگزارم و امیدوارم بتوانیم به این حاکمیت ره گم کرده‌ای که با گریز از عقلانیت و غرق در توهمات، مسیر فروپاشی و سقوط را با سرعتی باور نکردنی در پیش گرفته و بجای توجه به اعلام خطر خیرخواهان، دستگیری، سرکوب و حذف آنان را سرلوحه اقدامات خویش قرار داده است، چنان کنیم که شرمنده نباشیم.

▫️باز هم به وجودِ همهٔ کسانی که قلب شان برای ایران و سربلندی آن می تپد افتخار میکنم و اگر بناست با بی تفاوتی نسبت به این سیاستگذاری های ویرانگر و سوءمدیریت های کُشنده، شاهد مرگ تدریجی و همه جانبهٔ خویش و کشورمان باشیم، ترجیحم انتخاب مرگ آگاهانه‌ای است که هم آزاد کننده ایران و اداء دین به گرفتاران امروز و نسل‌های بعدی باشد و هم نائل کننده به فوز عظیم «شهادت».

▫️باز هم تکرار میکنم ما با احدی نه خصومت شخصی داریم و نه عقد اخوت! لذا مجدداً خاضعانه استدعا میکنم بجای کرگوشی و سرکوب، برنامه ای ترتیب دهید که دغدغه های دلسوزانِ منتقد شنیده شود و با کاستن از نارضایتی ها، مسیر تعامل مثبت با ملت و عقلانیتی در پیش گرفته شود که همگان برندهٔ آن باشیم. مجدداً تمام قد به احترام شما خوبان می‌ایستم و بهترین درود و سپاس هایم را تقدیم میکنم.

*کانال نویسنده
@kaleme
🔴خیابان انقلاب یا خیابان نادری؟

✍️ مهدی محمدی

▫️۲۵ بهمن، خیابان انقلاب تهران و اطراف دانشگاه، روزهای جنگ خیابان نادری اهواز را تداعی می‌کرد؛ پیاده راه خیابان، مملو از رزمندگان و ایثارگران بود فقط چهره‌ها چین و چروک برداشته و موها سفید شده بود و بدن‌ها نیز پر از ترکش‌های متجاوز!

▫️در یک حرکت نمادین، بعد از سالها دوری و دوستی، با انبوهی از خاطرات تلخ و شیرین، این بار با تمام مشقات و بیماری‌های مختلف، جهت دفاع از مظلوم و احقاق حقوق هم مسلکان خویش، از سراسر کشور، پای به عرصه مبارزه نهادند.کهنه سربازانی که در یک کنش‌گری بدیع، در پی فراخوان فرماندهان خود به ندای هل من ناصرشان لبیک گفتند.گویی آهنگران، دوباره ندای "ای لشکر صاحب‌زمان آماده باش آماده باش" سرداده!

▫️در پیاده راه انقلاب، عشق و مهربانی موج می‌زد، چشم که در چشم هم می‌افتاد، خاطره‌ها رنگ می‌گرفت و مهربانی موج می‌زد و لبخند پیروزی بر لب ها می‌نشست. با اینکه خیابان پُر از نیروهای نظامی، امنیتی و لباس شخص بود، ولی شهر و خیابان در تسخیر کهنه سربازان بود؛یکی با دست قطع شده، دیگری  پای چوبی و جماعتی عصازنان و لنگ لنگان.

▫️برای شرکت در این تجمع، نه پنهان کاری بود نه ترسی و هراسی. بسیاری با شجاعت و صراحت با ذکر نام خویش، از قبل اعلام کردند که در ۲۵ بهمن در فراخوان شرکت می‌کنند. وقتی هم به جرم شرکت در این تجمع دستگیر می‌شدند، با روی گشاده و لبخند سوار ون‌ها می‌شدند. گویی زندان و حصر را به سخره گرفته‌اند.

▫️۲۵ بهمن ماه، صحنه‌هایی خلق شد که کمتر از صحنه نبرد نبود؛جانسوز و دلخراش! تلخ و شیرین! کاش لنزهای دوربین اجازه داشتند این صحنه‌ها و لحظه‌ها را ثبت کنند. یکی از صحنه‌هایی که همه را حیرت‌زده کرد، زمانی بود که چند مامور در حال بازداشت یکی از کهنه سربازان، با شدت دست او را می‌کشند تا سوار ون کنند، ولی آنچه که به سمت ون کشیده شد دست خالی و مصنوعی جانباز عزیز بود که از بدنش جدا شد! همان دستی که برای دفاع از وطن و ناموس پشت خاکریز ها جا ماند!

▫️این صحنه دلخراش، موجب بغض و حیرت مردم شد. حاکمیت برای بقا خود نه به بدن نحیف و زخم خورده کهنه سربازان وطن رحم کرد نه به نفس‌های به شماره افتاده مجروحین شیمیایی! کهنه سربازان، سلاح را بر زمین گذاشتند ولی جنگ برای آنان هنوز تمام نشده. جنگ برای آزادی، جنگ علیه نامردمی، و جنگ جهت رهایی...

*گزیده یادداشت
کانال فردای بهتر

@kaleme
🔴 صدارت خرد، از تمدن سایبری تا سلطه دیجیتالی

✍️
ابوالفضل فاتح

🔺اصلی ترین عمق استراتژیک ایران، خود ایران است. فوری ترین اولویت، دریافت و فهم پیچیدگی حکمرانی در جهان متحول کنونی است. با عقول متوسط  و دانش حداقلی، نمی توان، برای مسائل پیچیده، راه حل دقیق  و پایداری فراهم کرد و به رقابت با عقل مجهز به ساز و کارهای پیشرفته جهان پرداخت.

🔺سرعت تحولات جهان، بی سابقه و هر غفلت، عقب ماندگی  و حسرت های تاریخی به دنبال خواهد داشت. راه حل چنین عرصه ای نه انکار است و نه انفعال. به رغم هژمونی طلبی دیجیتالی قدرت ها، خوشبختانه، با دسترسی ملت ها به سطوحی از تکنولوژی جدید، بسیاری از عقب ماندگی ها هم چاره ای سریعتر دارد. البته اگر، شایستگان در هرم  مدیریت به پایین رانده نشده و حذف نشوند.

🔺ایده ها و مغزهای برجسته ای در ایران وجود دارد. اگر نگرانیم که دیگران به روی عقول و فحول ایران آغوش گشوده اند، این نتیجه ی تفاوت نظام ارتقاء وگزینش (اعم از انتصابی و انتخابی) در ایران با دیگر کشورها است که در یک سوی جهان دفع و در سوی دیگر جهان همان عقول را جذب می کند.

📎منبع و متن کامل
@kaleme
🔴 رحیم قمیشی؛ اسیر دیروز و آزادیخواه امروز

✍️ عبدالله مؤمنی

رحیم قمیشی و هم نسلانش در ۲۵ بهمن خط استقلال آزادی در ایران را دوباره به هم پیوند زدند. رحیم قمیشی جوانی را در دفاع از میهن پای در رکاب همرزمان و جان در کف خویش در حفظ تمامیت ارضی کشور و استقلال  کوشید و رزمید و درد اسارت کشید و رنج شکنجه صدامیان. اما هماوردی کردند و استقلال میهن را حفظ کردند. رحیم آزاد شد و طی طریق آزادگی کرد‌ اما طعم این آزادی رهایش نکرد او که سالها در بی خبری مطلق بوده قدر نعمت آزادی بر او بسیار آشکار شد و به شکرانه اش قدم در راه آزادی خواهی نهاده است. بعد از فرونشست غبار جنگ آنها دیدند  که مام میهن استقلال یافته اما آزاد نیست.

رحیم قمیشی ها فهمیدند که دوباره باید وارد کارزار شوند کارزاری تاریخی برای دموکراسی برای حق اعتراض به روندهای ظالمانه. رزمندگان استقلال  میهن در ۲۵ بهمن به کارزاری گراییدند که رحیم قمیشی به خوبی آن را سخنگویی می کرد اما حاکمیت دعوت کنندگان به تجمع اعتراضی به حصر غیرقانونی را  پیش از برگزاری برنامه اعتراضی بازداشت نمود.

بازداشت رحیم قمیشی ،محمدباقر بختیار،ناصر دانشفر، اکبر دانش سرارودی، محمود دردکشان حسین لقمانیان، سعیده و سعید منتظری و حسین قشقایی و ... بدنبال کارزار رفع حصر رهبران جنبش سبز که جز حق رای ملت و جز تاکید بر فرایند عادلانه حق انتخاب چیزی نخواستند نشانه ای روشن از هراس حاکمیت است که طرح مسالمت‌آمیز مطالبات سیاسی و مدنی را با هزینه‌های سنگینی همراه می کند و غافل از اینکه سرکوب خواسته‌های   مشروع سیاسی و مدنی به انباشت نارضایتی منجر می‌شود.

راستی بازجوی قمیشی می داند او کیست؟ و چه کشیده است؟ چگونه و به چه عشق و انگیزه ای در آن اسارت گاههای خوفناک دوام آورده است؟ او حتما شنیده است، حاشا که آنها به ادراک آن رسیده باشند. انها به درک آن دوام و ایستادگی این جوانمردان نرسيده اند اما برای رحیم قمیشی و هم قطارانش انگیزه ایستادگی کنونی در برابر استبداد از جنس همان انگیزه ای است که جان بر کف از ایران مان دفاع کردند.
در ۲۵ بهمن، گویی تاریخ این مرز و بوم، آن رزم آوران نیالوده به مناسبات رانتیِ مانده بر سر عهد خویش با ملت را احضار کرده بود. احضار کرده بود  که دوباره امید و زندگی را در میان این ملت حیات دهند و در انتخابشان دوباره دفاع از حریم مردم را انتخاب کنند.

رحیم قمیشی و محمدباقر بختیار و دیگر بازداشت شدگان ایثارگر در راه وطن اکنون سمبل اند. سمبل کهنه سربازانی که استبداد را برنتافته اند و همراهان ملت ایران در جنبش سبز و جنبش زن زندگی آزادی بوده اند.
اینکه در این شرایط رکود سیاسی و فقدان امید اجتماعی این کهنه سربازان مام میهن به مساله رفع حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد پرداختند، نشان از احساس وظیفه ملی آنها و نشانه رفتن تفرعن استبداد توسط انان است. آنها پیشقدم شدند برای شکستن فضای انسداد داخلی و برای برکشیدن امید اجتماعی.
این حرکت گرچه به بازداشت گسترده کهنه سربازان و رزمندگان انجامید اما مساله حصر رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی را در کانون توجهات قرار داد.

اینکه بر کسی پوشیده نبود که  معترضان به این روند این قدر  خوش خیال نبودند که با یک  اعتراض حصر میرحسین و کروبی و رهنورد برداشته شود. لیکن مهم قدرشناسی و ارج گذاشتن به تلاش نیروهایی است که در جهت مخالفت با روندهای استبدادی ... ایستادند و توسط قدرتمداران تنگ نظر و مستبد از حقوق شهروندی خویش محروم گشتند.

بدون شک محصورین نیز همانکونه که در موضع گیریهایشان مطرح نمودند دغدغه ای جز خروج از انسداد و رفتن به سمت حکمرانی آزاد و مردمی و دموکراتیک ندارند.
مقاومت مدنی و تلاش جمعی برای خروج جامعه از این وضعیت گامی است در راستای احیای امید اجتماعی و رسیدن به شرایطی است که شایسته مردم ایران باشد.
امید که که پیشگامی و عاملیت این بخش از نیروهای اجتماعی هم به انسجام بیشتر نیروهای دموکراسی خواه بیانجامد و هم مسیر خلاقانه حرکت مدنی را بارورتر کند.

*رسانه تحکیم ملت

@kaleme
«پس از اتمام دور اول بازجویی‌ها توسط اطلاعات سپاه، حاج محمد باقر بختیار امروز به سالن ۳، اندرزگاه ۴ زندان اوین، بند زندانیان سیاسی، در کنار آقایان ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده، بهشتی‌ شیرازی، قربان بهزادیان‌نژاد و دیگر عزیزان قرار گرفته‌ا‌ند. حاج ابوالفضل قدیانی بزرگوار امروز صبح ایشان را به درمانگاه زندان برده‌ا‌ند. هنوز در حال تلاش برای رساندن دارو‌هایشان به ایشان هستیم. پیام حاج محمد باقر بختیار: به عزیزان بگویید محکم ایستاده‌ام».

✍️ علیرضا بختیار
فرزند محمدباقر بختیار
شبکه ایکس

*محمدباقر بختیار از سرداران دوران ۸ سال جنگ ایران و عراق که در تجمع رفع حصر (۲۵ بهمن) مقابل دانشگاه تهران بازداشت شدند.

@kaleme
🔴 تماس سوم

محمد قمیشی

پدرم که تماس گرفت این‌بار گفت به بند عمومی‌تری منتقل شده، چند نفری کنارش هستند، قرآنی دارد و چند کتاب دیگر، گفت دو سالی‌است که ماه رمضان ها هم وقت نمیکنم ختم قرآن کنم اما اینجا وقتی شده تا قرآن و کتابی بخوانم و…

گفت اینجا رعایت سنم و جانبازی و آزادگی من را می‌کنند و هوایم را دارند. لحظه‌ای توقف کرد، گفت و نکته مهم. گفت اینجا می‌گویند اگر خانواده ننویسند و نگویند و ساکت بمانند برایت بهتر است و کار هایت بهتر انجام می‌شوند، گفت من از شرایط بیرون چیزی نمی‌دانم اما می‌گویند ننویسند بهتر است.

گفتیم کجایی؟ اوینی؟ خندید و گفت یک چیز هایی را نمی‌شود گفت ولی جایم خوب است الحمدلله. به بازجویی که صدای آرامش می‌آمد گفت خوب چی بگم؟ دارند می‌پرسند دیگر و خندید. حالا فهمیدیم که صدای نوشته‌های ما تا آنطرف میز در آن ناکجا آبادی که دوباره پدرم در اسارت آنها هست هم می‌رود.

چشم آقای بازپرس، چشم آقای بازجو هیچ چیز نمی‌نویسیم تا پدرم وضعش خراب تر نشود. نمی‌نویسیم که حالا هشت روز است در مملکت خود مفقود است. نمی‌نویسیم که باید به کدام قانون متوسل شویم تا از کم ترین حقوق انسانی خود بهره‌مند باشیم. با هیچ کس هم مصاحبه‌ای نمی‌کنیم تا بگویم رحیم یادگاری های جبهه و اسارتش هنوز در بدنش نهفته‌اند، مراقبشان باشید.

چشم آقای بازپرس، چشم آقای بازجو، پدرم چهار سال در اردوگاه های عراق از  نوشتن نامه به خانواده و رساندن خبر زنده بودنش محروم بود، این هم بر روی آن، چشم هیچ نمی‌نویسیم که رحیم کجاست؟ چرا در زندانی مخفیست؟ چرا حق گرفتن وکیل ندارد؟ چرا شماره پرونده هم ندارد؟ نمی‌نویسیم. مفقودین عادت به ننوشتن طولانی دارند. آقای بازجو، آقای بازپرس، آقای قاضی، چشم. هیچ چیز نمی‌نویسیم،هیچ چیز. چون اینجا ایرانِ آزاد و آباد ماست. امروز میخواهید ننویسیم، چشم. فردا میخواهید حرف نزنیم، چشم. روز دیگر میخواهید چشم‌هایمان را ببندیم، چشم. روز آخر می‌خواهید نفس نکشیم، چشم. اینجا ایران آزاد و آباد ماست. منتها گاهی شرایط جوری می‌شود که باید بگوییم چشم.

با افتخار
فرزند رحیم قمیشی
@kaleme
🔴 هیچ تجدید نظری بر این رویکرد غلط نکرده‌اند

🎙جواد امام
سخنگوی جبهه اصلاحات

 🔺اکثریت دستگیرشدگان در راهپیمایی روز ۲۵ بهمن ماه آزاد شده‌اند اما آخرین خبری که از آقایان رحیم قمیشی و محمدباقر بختیار دارم این است که هنوز آزاد نشده‌اند و این جای تاسف دارد. قانون اساسی چیزی را که مسلم می‌داند این است که حق اعتراض را به رسمیت شناخته و بر آن تصریح دارد.

🔺این آقایان نسبت به آنچه که بر آقایان موسوی و کروبی و سرکار خانم رهنورد تاکنون بعد از ۱۴ سال رفته است، اعتراض داشتند چراکه بدون هرگونه محاکمه‌ای، اینها مجازات می‌شوند و حصر خانگی شده‌اند که این اقدامات از حقوق شهروندی به دور است این کار خلاف انصاف و انسانیت است و نه با مبانی شرعی و نه با مبانی حقوقی ما سازگار ندارد. 

🔺اساسا انتظار نمی‌رفت که امروز خواسته قانونی بچه‌هایی که تمام زندگی و وجودشان را برای این آب و خاک هزینه کرده اند، کسی برنتابد و شاهد باشیم که آنها را بازداشت کنند. این رویکرد، رویکرد غلطی است که متاسفانه هنوز هم هیچ تجدیدنظری نسبت به آن صورت نگرفته است…

📎منبع و متن کامل
@kaleme