معلّمم!
✍فرمیسک فرهادی
به ساعت شنی عمرم که نگاه میکنم انگار چیزی تهش نمانده یا در خوشبینانەترین حالت یک ثلث باقی است.
آدمی به اینجا که میرسد، معمولاً توقّفی میکند و به عقب نگاه میاندازد.
نگاهی عمیق، دقیق و ممتد.
گاهی مدّتها همانطور میماند و اشک از چشمان خیرهاش سرازیر میشود.
گاه برقی از نگاهش میگذرد و تبسّمی، بیصدا بر لبانش نقش میبندد.
نگاه میکنم و آلبوم خاطرات را ورق میزنم.
برادر بزرگم، لبخند مهربان و دستان گرمش را هیچ وقت فراموش نمیکنم؛
کمحرف بود و آرام، امّا درسهایی از او آموختم که بارها و بارها مرورشان کردم.
پدرم، پدرم!
هنوز هم وقتی به مادر زنگ میزنم ناخودآگاه میخواهم احوالش را بپرسم، به خود کە میآیم،
هر کس به شکلی، حالتی،
مهربان یا تند، آراسته یا آشفته، عبوس یا متبسّم، آرام یا متلاطم از جلوی نگاهم میگذرد.
فکر کردم، وقتی من در آلبوم ذهن اطرافیانم بگذرم، کدام یک از اینها خواهم بود؟
ناخودآگاه مشتم گره شد، قلبم فشرده،
ضربانم را حس می کردم و اشک گرمی آرام از گوشه چشمم لغزید.
امّا
انگار بعضیها در ذهن و خاطر،
در دل و جان
در روح و جسم خیلی رسوخ کردهاند، طوریکه وقتی بخواهی ردشان را پاک کنی زندگی خالی میشود!
بیمعنی میشود و واقعاً مبهم!
عجیب تکانم دادهاند، مثل باغبانی که قبل از تو رسیده و کامل همه جا را هرس کرده و
آبیاری!
با تمام وجود کاشت و کاشت و من دامن دامن از آن باغ میچینم.
بو میکنم!
مزه!
نگاه!
حال دلم خوب میشود؛ گویی طعم واقعی، آرامم کرده و من نیز مشق باغبانی
مشق!
مشق!
وقتی که تیزتر و ظریفتر نگاه میکنم؛ میبینم همسایهها هم پای درس این باغبان بزرگ دو زانو نشستهاند و مشغول تلمّذ.
خدای من یک انسان چقدر میتواند پر از تو باشد؟ لبریز، سرشار!
آنگونه که به یقین میدانی راه را درست آمدهای.
«اهدنا» گفتنهایم رنگ اجابت گرفتهاند؛ «صبغة الله»
سعی میکنم درسهایم را جامه پوشانم.
اگر مدّتها سر بر آستانهات گزارم و شاکر، نمیتوانم، که؛ « ما عرفناک حقّ معرفتک و ما عبدناک حقّ عبادتک»
برمیگردم، این بار به جلو، سعی میکنم پا جای پایش گذارم!
بهیادماندنیترین!
راهت پر رهرو!
معلّمم!
#معلم
@islahweb
✍فرمیسک فرهادی
به ساعت شنی عمرم که نگاه میکنم انگار چیزی تهش نمانده یا در خوشبینانەترین حالت یک ثلث باقی است.
آدمی به اینجا که میرسد، معمولاً توقّفی میکند و به عقب نگاه میاندازد.
نگاهی عمیق، دقیق و ممتد.
گاهی مدّتها همانطور میماند و اشک از چشمان خیرهاش سرازیر میشود.
گاه برقی از نگاهش میگذرد و تبسّمی، بیصدا بر لبانش نقش میبندد.
نگاه میکنم و آلبوم خاطرات را ورق میزنم.
برادر بزرگم، لبخند مهربان و دستان گرمش را هیچ وقت فراموش نمیکنم؛
کمحرف بود و آرام، امّا درسهایی از او آموختم که بارها و بارها مرورشان کردم.
پدرم، پدرم!
هنوز هم وقتی به مادر زنگ میزنم ناخودآگاه میخواهم احوالش را بپرسم، به خود کە میآیم،
هر کس به شکلی، حالتی،
مهربان یا تند، آراسته یا آشفته، عبوس یا متبسّم، آرام یا متلاطم از جلوی نگاهم میگذرد.
فکر کردم، وقتی من در آلبوم ذهن اطرافیانم بگذرم، کدام یک از اینها خواهم بود؟
ناخودآگاه مشتم گره شد، قلبم فشرده،
ضربانم را حس می کردم و اشک گرمی آرام از گوشه چشمم لغزید.
امّا
انگار بعضیها در ذهن و خاطر،
در دل و جان
در روح و جسم خیلی رسوخ کردهاند، طوریکه وقتی بخواهی ردشان را پاک کنی زندگی خالی میشود!
بیمعنی میشود و واقعاً مبهم!
عجیب تکانم دادهاند، مثل باغبانی که قبل از تو رسیده و کامل همه جا را هرس کرده و
آبیاری!
با تمام وجود کاشت و کاشت و من دامن دامن از آن باغ میچینم.
بو میکنم!
مزه!
نگاه!
حال دلم خوب میشود؛ گویی طعم واقعی، آرامم کرده و من نیز مشق باغبانی
مشق!
مشق!
وقتی که تیزتر و ظریفتر نگاه میکنم؛ میبینم همسایهها هم پای درس این باغبان بزرگ دو زانو نشستهاند و مشغول تلمّذ.
خدای من یک انسان چقدر میتواند پر از تو باشد؟ لبریز، سرشار!
آنگونه که به یقین میدانی راه را درست آمدهای.
«اهدنا» گفتنهایم رنگ اجابت گرفتهاند؛ «صبغة الله»
سعی میکنم درسهایم را جامه پوشانم.
اگر مدّتها سر بر آستانهات گزارم و شاکر، نمیتوانم، که؛ « ما عرفناک حقّ معرفتک و ما عبدناک حقّ عبادتک»
برمیگردم، این بار به جلو، سعی میکنم پا جای پایش گذارم!
بهیادماندنیترین!
راهت پر رهرو!
معلّمم!
#معلم
@islahweb
Telegraph
معلّمم!
به ساعت شنی عمرم که نگاه میکنم انگار چیزی تهش نمانده یا در خوشبینانەترین حالت یک ثلث باقی است. آدمی به اینجا که میرسد، معمولاً توقّفی میکند و به عقب نگاه میاندازد. نگاهی عمیق، دقیق و ممتد. گاهی مدّتها همانطور میماند و اشک از چشمان خیرهاش سرازیر میشود.…
اگر جای قاتل معلم فرانسوی بودم ...
✍️یوسف سلیمانزادە
جوان ۱۸ سالهی چچنی، معلم فرانسوی را به اتهام نشان دادن کاریکاتورهایی از رسول الله (ص) به دانش آموزانش به قتل میرساند. این جوان قهرمان غیرت دینی در نگاه جمع کثیری از مسلمانان میگردد. عکسها و کلیپهای او در فضای مجازی دست به دست میشود. به یکباره عکس پروفایل جمع کثیری از دوستداران رسول (ص) محمد میشود ولی آیا از خود پرسیدهایم اگر جای آن جوان بودیم چه کار میکردیم؟
#معلم_فرانسوی
#اهانت_به_پیامبر
@islahweb
✍️یوسف سلیمانزادە
جوان ۱۸ سالهی چچنی، معلم فرانسوی را به اتهام نشان دادن کاریکاتورهایی از رسول الله (ص) به دانش آموزانش به قتل میرساند. این جوان قهرمان غیرت دینی در نگاه جمع کثیری از مسلمانان میگردد. عکسها و کلیپهای او در فضای مجازی دست به دست میشود. به یکباره عکس پروفایل جمع کثیری از دوستداران رسول (ص) محمد میشود ولی آیا از خود پرسیدهایم اگر جای آن جوان بودیم چه کار میکردیم؟
#معلم_فرانسوی
#اهانت_به_پیامبر
@islahweb
Telegraph
اگر جای قاتل معلم فرانسوی بودم ...
جوان ۱۸ ساله چچنی معلم فرانسوی را به اتهام نشان دادن کاریکاتورهایی از رسول الله (ص) به دانش آموزانش به قتل می رساند. این جوان قهرمان غیرت دینی در نگاه جمع کثیری از مسلمانان میگردد. عکسها و کلیپهای او در فضای مجازی دست به دست میشود. به یکباره عکس پروفایل…
زن، معلم و باغبان باغ انسانیت است
✍سکینه عبدالهی
مادری کردن صرفاً خانهداری نیست، کارهای خانه را هر شخصی میتواند به بهترین نحو یاد بگیرد و انجام دهد اما مهر و محبت و معرفت مادری را هیچ کسی جز مادر نمی تواند داشته باشد و انتقال دهد. مادر در واقع، معلم و باغبان باغ انسانیت است همان باغبان و درخت شکوفا شدهای که خود به مرحله میوهدهی و تکثیر بذر رسیده است.
مادر در ابتدا بذر معرفت، آگاهی و روشنبینی را در داخل خاک (ذهن کودک) میکارد و سپس به آن توجه و از آن مواظبت میکند.(راهنمایی جهت تشخیص رسالت زندگيمان، اینکه چه مأموريت، ارزشها و چشماندازی را در زندگی بايد دنبال كنيم!؟)
همراه پدر، زمانی که بذر جوانه میزند و به نهال کوچکی تبدیل میشود با حمایت فکری، تکیهگاه و قیم نهال تازه رشد کرده میشود تا نهال فرصت پیدا کند که ریشههایش در داخل خاک مستحکم شود. (همراهی فرزند تا رسیدن به ثبات اولیه و خودباوری برای تحليل زندگیاش بر پایهی شناخت نقاط قوتها، ضعفها، فرصتها و تهديدها برای دستيابی به درک معنای واقعی زندگی).
بعد از اینکه ریشههای نهال در داخل خاک رشد کرده و قوی شدند، قیم را برداشته و با هرس فرمدهی، شروع به تربیت فرم درخت میکنند.(از حمایت مستقیم خود کاسته و با راهنمایی کلی در مورد مسیر راه به فرزند خود کمک میکنند تا بتواند به استقلال عقلی و عاطفی برسد و نقشه زندگی خود را ترسیم نماید)
* در هرس فرمدهی، چهارچوب کلی درخت یعنی همان شکل و فرم درخت مشخص میشود و از یک سالگی تا ۵ سالگی درختان انجام میگیرد. آنها در این دوره حساس نیز بسیار بیشتر مواظب علفهای هرز و آفاتی هستند که تأثیر مستقیمی در رشد درخت و ضعیف شدن آن دارند.. (آگاهی بخشی در خصوص افکار منفی و مخرب و اینکه با چه سنجهها و شاخصهايی بايد اهداف زندگی خود را اندازهگيری كرد.)
در طول دوران رشد درخت، باغبان علاوه بر فرم و شکل درخت، سعی میکند با کودهی و آبیاری مناسب، دور کردن آفات و از بین بردن علفهای هرز اطراف نهال، از او مراقبت کرده و هرزگاهی هم او را هرس میکند این نوع هرس، هرس میوهدهی است یعنی با کنترل رشد رویشی، به درخت کمک میکند تا وارد مرحله رشد زایشی و میوهدهی شود.(کمک به درک معنای واقعی زندگی جهت ورود شخص از مرحله زنده بودن به زندگی کردن یعنی اینکه، چه اقدامات و ابتكاراتی را با چه اولويتی بايد انجام داد تا به درک معنای واقعی زندگی نزديكتر شد).
هرگاه درخت از هر نوع آفات، علفهای هرز، بیماری و کمبود مواد غذایی در امان ماند و هر دو نوع هرس (فرمدهی و میوهدهی) بر روی آن به درستی انجام شد آن وقت است که درخت شکوفا شده و وارد مرحله میوهدهی میشود و پدر و مادر(باغبان) به آرامش و رضایت قلبی میرسند.
آگاهی، دانایی است و دانایی، توانایی است. هرچه شخص آگاهتر باشد بسته به درک خود، بهتر میتواند خود و جهان پیرامون خود را متحول سازد. بنابراین زن تنها زمانی که خود فردی آگاه و توانا و رشد یافته باشد میتواند آنقدر تأثیرگذار باشد که فرزندنش را در مسیر شناخت واقعی خویش(ضعفها، تواناییها، امیال و علائق و..)، شکوفایی استعدادها و تواناییهایش یاری نموده و او را در رسیدن به جایگاهی که در جهان هستی برایش درنظر گرفته شده راهنمایی نماید تا رسالت خود را که همان متعالی ساختن زندگی خود و دیگران (اصلاح و آبادانی زندگی خود و این جهان) است به سرانجام برسانند. با این حال زن را ابر انسانی خستگیناپذیر نیز نمیدانم او نیز یک انسان اما در نوع خود تأثیرگذارترین است.
به همین دلیل، من روز زن را روز مادر و روز مادر را روز معلم/باغبان میدانم.
#مادر #معلم
🆔 @islahweb
✍سکینه عبدالهی
مادری کردن صرفاً خانهداری نیست، کارهای خانه را هر شخصی میتواند به بهترین نحو یاد بگیرد و انجام دهد اما مهر و محبت و معرفت مادری را هیچ کسی جز مادر نمی تواند داشته باشد و انتقال دهد. مادر در واقع، معلم و باغبان باغ انسانیت است همان باغبان و درخت شکوفا شدهای که خود به مرحله میوهدهی و تکثیر بذر رسیده است.
مادر در ابتدا بذر معرفت، آگاهی و روشنبینی را در داخل خاک (ذهن کودک) میکارد و سپس به آن توجه و از آن مواظبت میکند.(راهنمایی جهت تشخیص رسالت زندگيمان، اینکه چه مأموريت، ارزشها و چشماندازی را در زندگی بايد دنبال كنيم!؟)
همراه پدر، زمانی که بذر جوانه میزند و به نهال کوچکی تبدیل میشود با حمایت فکری، تکیهگاه و قیم نهال تازه رشد کرده میشود تا نهال فرصت پیدا کند که ریشههایش در داخل خاک مستحکم شود. (همراهی فرزند تا رسیدن به ثبات اولیه و خودباوری برای تحليل زندگیاش بر پایهی شناخت نقاط قوتها، ضعفها، فرصتها و تهديدها برای دستيابی به درک معنای واقعی زندگی).
بعد از اینکه ریشههای نهال در داخل خاک رشد کرده و قوی شدند، قیم را برداشته و با هرس فرمدهی، شروع به تربیت فرم درخت میکنند.(از حمایت مستقیم خود کاسته و با راهنمایی کلی در مورد مسیر راه به فرزند خود کمک میکنند تا بتواند به استقلال عقلی و عاطفی برسد و نقشه زندگی خود را ترسیم نماید)
* در هرس فرمدهی، چهارچوب کلی درخت یعنی همان شکل و فرم درخت مشخص میشود و از یک سالگی تا ۵ سالگی درختان انجام میگیرد. آنها در این دوره حساس نیز بسیار بیشتر مواظب علفهای هرز و آفاتی هستند که تأثیر مستقیمی در رشد درخت و ضعیف شدن آن دارند.. (آگاهی بخشی در خصوص افکار منفی و مخرب و اینکه با چه سنجهها و شاخصهايی بايد اهداف زندگی خود را اندازهگيری كرد.)
در طول دوران رشد درخت، باغبان علاوه بر فرم و شکل درخت، سعی میکند با کودهی و آبیاری مناسب، دور کردن آفات و از بین بردن علفهای هرز اطراف نهال، از او مراقبت کرده و هرزگاهی هم او را هرس میکند این نوع هرس، هرس میوهدهی است یعنی با کنترل رشد رویشی، به درخت کمک میکند تا وارد مرحله رشد زایشی و میوهدهی شود.(کمک به درک معنای واقعی زندگی جهت ورود شخص از مرحله زنده بودن به زندگی کردن یعنی اینکه، چه اقدامات و ابتكاراتی را با چه اولويتی بايد انجام داد تا به درک معنای واقعی زندگی نزديكتر شد).
هرگاه درخت از هر نوع آفات، علفهای هرز، بیماری و کمبود مواد غذایی در امان ماند و هر دو نوع هرس (فرمدهی و میوهدهی) بر روی آن به درستی انجام شد آن وقت است که درخت شکوفا شده و وارد مرحله میوهدهی میشود و پدر و مادر(باغبان) به آرامش و رضایت قلبی میرسند.
آگاهی، دانایی است و دانایی، توانایی است. هرچه شخص آگاهتر باشد بسته به درک خود، بهتر میتواند خود و جهان پیرامون خود را متحول سازد. بنابراین زن تنها زمانی که خود فردی آگاه و توانا و رشد یافته باشد میتواند آنقدر تأثیرگذار باشد که فرزندنش را در مسیر شناخت واقعی خویش(ضعفها، تواناییها، امیال و علائق و..)، شکوفایی استعدادها و تواناییهایش یاری نموده و او را در رسیدن به جایگاهی که در جهان هستی برایش درنظر گرفته شده راهنمایی نماید تا رسالت خود را که همان متعالی ساختن زندگی خود و دیگران (اصلاح و آبادانی زندگی خود و این جهان) است به سرانجام برسانند. با این حال زن را ابر انسانی خستگیناپذیر نیز نمیدانم او نیز یک انسان اما در نوع خود تأثیرگذارترین است.
به همین دلیل، من روز زن را روز مادر و روز مادر را روز معلم/باغبان میدانم.
#مادر #معلم
🆔 @islahweb
Telegram
اصلاحوب | islahweb.org
۸ مارس، روز جهانیِ «زن» گرامی باد
@islahweb
@islahweb
ادهم، او هم معلم بود!
سلام و احترام خدمت کاربران گرامی؛
اتفاقی دردناک در ارتباط با ضرب و شتم دانشآموزان معصوم در گوشهای از جغرافیای این سرزمین، دل همهی ما را به درد آورد و مایهی تعجب و تأسف عمیق عموم مردم، بهویژه جامعهی فرهنگیان شد.
این عمل بهشدت محکوم است و باید با فرد خطاکار از طریق مجاری قانونی برخورد شود که قطعاً نیز چنین خواهد شد. اما باید توجه داشت که اینگونه حرکات ناشایست – که گاه در هر صنفی ممکن است رخ دهد – نباید ما را به قضاوتهای تعمیمیافته سوق دهد. به فرمودهی قرآن، نباید «تر و خشک را با هم بسوزانیم» و خدایناکرده، رفتار نادرست یک معلم خطاکار را به پای تمام معلمان این سرزمین بنویسیم.
یادمان نرود که معلمان، سنگربانان علم و داناییاند و سالیان سال است در مبارزه با جهل و خرافات، با اسلحهی قلم و گام، جانفشانی کردهاند. خدمات و تلاشهای خستگیناپذیر این قشر بزرگ (که همواره به دلایلی نیز مورد کملطفی قرار گرفتهاند) نباید به حاشیه رانده شود.
برای اثبات صدق این سخن، نمونهای روشن از ایثار و فداکاری را از دل خاطرات، با شما عزیزان در میان میگذارم:
در اواخر اسفند سال ۱۳۷۵، آقای مرحوم ادهم مظفری، معلمی جوان با تنها یک سال سابقهی خدمت، اهل روستای پشتهی کامیاران، در کلاس درس واقع در روستای الک (از توابع همان شهرستان) مشغول تحویل دفترچههای نوروزی به دانشآموزان بود. هنگام تحویل دفترچهها، توضیحات لازم را نیز ارائه میداد. دانشآموزان یکییکی خداحافظی میکردند.
ناگهان چند دانشآموز سراسیمه بازگشتند و به در و پنجرهی مدرسه کوبیدند:
«آقای معلم! آقای معلم! شیوا در آب افتاد!»
(ناگفته نماند که روستای الک در کنار رودخانهای واقع شده است.)
ادهم جوان، جوانمردانه و بیدرنگ خود را به محل حادثه رساند و مشاهده کرد که شیوای معصوم، بههمراه کیف و دفترچهاش، در سیلاب خروشان دست و پا میزند. شیوا با دیدن معلمش، فریاد زد:
«آقای مظفری جان! کمک! کمک!»
ادهم، به حکم انسانیت و بهویژه رسالت والای معلم بودنش، چارهای نداشت جز آنکه آموختههای ایثار را در میدان عمل به نمایش گذارد و آموزههایش را با جان خود معنا کند.
بیدرنگ، بیهیچ تردید، خود را به دل رودخانه انداخت. در میان امواج خروشان، شیوای بیپناه را از چنگ آب بیرون کشید و پدرانه در آغوش گرفت. با هر زحمتی که بود، او را نجات داد.
اما متأسفانه خود، خسته و کوفته از جدال با امواج، نتوانست از دست سیلاب نجات یابد و در برابر چشمان اشکبار شاگردانش، جان به جانآفرین تسلیم کرد.
و اینچنین، ایثارش سند افتخار جامعهی فرهنگیان و درسی عملی برای همهی دانشآموزان شد؛ درسی که میبایست در کتابهای درسی گنجانده میشد تا همانند ریزعلی خواجویها، سرمشق نسل امروز و فردا باشد، اما دریغ که این اتفاق نیفتاد... تا جایی که بسیاری هنوز هم از این حادثهی بزرگ بیخبرند.
تا جایی که بنده اطلاع دارم، تنها کاری که در بزرگداشت این معلم بزرگوار شده، نامگذاری چهارراه ورودی روانسر به کامیاران به نام «ادهم مظفری» است؛ و این نیز اجحافی دیگر در حق جامعهی معلمان!
خداوند بزرگ، ادهم خوشنام را با شهدای بدر و احد محشور گرداند.
✍️ خلیل صالحی – معلم بازنشسته
#ادهم_مظفری
#قهرمان_گمنام
#معلم_فداکار
#فرهنگیان
#یاد_معلم
#معلم_شهید
#جان_فدا_برای_دانشآموز
#قلم_و_فداکاری
#ایثار_معلمان
#آموزش_و_پرورش
#فرهنگی
#الگوی_نسل_جدید
#شهید_فرهنگی
#شیوا_و_ادهم
#خاطرات_معلمی
📲 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸 اینستاگرام 🔸 تلگرام 🔸 وبسایت 🔸 آپارات
سلام و احترام خدمت کاربران گرامی؛
اتفاقی دردناک در ارتباط با ضرب و شتم دانشآموزان معصوم در گوشهای از جغرافیای این سرزمین، دل همهی ما را به درد آورد و مایهی تعجب و تأسف عمیق عموم مردم، بهویژه جامعهی فرهنگیان شد.
این عمل بهشدت محکوم است و باید با فرد خطاکار از طریق مجاری قانونی برخورد شود که قطعاً نیز چنین خواهد شد. اما باید توجه داشت که اینگونه حرکات ناشایست – که گاه در هر صنفی ممکن است رخ دهد – نباید ما را به قضاوتهای تعمیمیافته سوق دهد. به فرمودهی قرآن، نباید «تر و خشک را با هم بسوزانیم» و خدایناکرده، رفتار نادرست یک معلم خطاکار را به پای تمام معلمان این سرزمین بنویسیم.
یادمان نرود که معلمان، سنگربانان علم و داناییاند و سالیان سال است در مبارزه با جهل و خرافات، با اسلحهی قلم و گام، جانفشانی کردهاند. خدمات و تلاشهای خستگیناپذیر این قشر بزرگ (که همواره به دلایلی نیز مورد کملطفی قرار گرفتهاند) نباید به حاشیه رانده شود.
برای اثبات صدق این سخن، نمونهای روشن از ایثار و فداکاری را از دل خاطرات، با شما عزیزان در میان میگذارم:
در اواخر اسفند سال ۱۳۷۵، آقای مرحوم ادهم مظفری، معلمی جوان با تنها یک سال سابقهی خدمت، اهل روستای پشتهی کامیاران، در کلاس درس واقع در روستای الک (از توابع همان شهرستان) مشغول تحویل دفترچههای نوروزی به دانشآموزان بود. هنگام تحویل دفترچهها، توضیحات لازم را نیز ارائه میداد. دانشآموزان یکییکی خداحافظی میکردند.
ناگهان چند دانشآموز سراسیمه بازگشتند و به در و پنجرهی مدرسه کوبیدند:
«آقای معلم! آقای معلم! شیوا در آب افتاد!»
(ناگفته نماند که روستای الک در کنار رودخانهای واقع شده است.)
ادهم جوان، جوانمردانه و بیدرنگ خود را به محل حادثه رساند و مشاهده کرد که شیوای معصوم، بههمراه کیف و دفترچهاش، در سیلاب خروشان دست و پا میزند. شیوا با دیدن معلمش، فریاد زد:
«آقای مظفری جان! کمک! کمک!»
ادهم، به حکم انسانیت و بهویژه رسالت والای معلم بودنش، چارهای نداشت جز آنکه آموختههای ایثار را در میدان عمل به نمایش گذارد و آموزههایش را با جان خود معنا کند.
بیدرنگ، بیهیچ تردید، خود را به دل رودخانه انداخت. در میان امواج خروشان، شیوای بیپناه را از چنگ آب بیرون کشید و پدرانه در آغوش گرفت. با هر زحمتی که بود، او را نجات داد.
اما متأسفانه خود، خسته و کوفته از جدال با امواج، نتوانست از دست سیلاب نجات یابد و در برابر چشمان اشکبار شاگردانش، جان به جانآفرین تسلیم کرد.
و اینچنین، ایثارش سند افتخار جامعهی فرهنگیان و درسی عملی برای همهی دانشآموزان شد؛ درسی که میبایست در کتابهای درسی گنجانده میشد تا همانند ریزعلی خواجویها، سرمشق نسل امروز و فردا باشد، اما دریغ که این اتفاق نیفتاد... تا جایی که بسیاری هنوز هم از این حادثهی بزرگ بیخبرند.
تا جایی که بنده اطلاع دارم، تنها کاری که در بزرگداشت این معلم بزرگوار شده، نامگذاری چهارراه ورودی روانسر به کامیاران به نام «ادهم مظفری» است؛ و این نیز اجحافی دیگر در حق جامعهی معلمان!
خداوند بزرگ، ادهم خوشنام را با شهدای بدر و احد محشور گرداند.
✍️ خلیل صالحی – معلم بازنشسته
#ادهم_مظفری
#قهرمان_گمنام
#معلم_فداکار
#فرهنگیان
#یاد_معلم
#معلم_شهید
#جان_فدا_برای_دانشآموز
#قلم_و_فداکاری
#ایثار_معلمان
#آموزش_و_پرورش
#فرهنگی
#الگوی_نسل_جدید
#شهید_فرهنگی
#شیوا_و_ادهم
#خاطرات_معلمی
📲 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸 اینستاگرام 🔸 تلگرام 🔸 وبسایت 🔸 آپارات
👍14❤7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌لشکر کتابخوان پاوه؛ افتخار آفرینی دانشآموزان دبستان شهید باباخاص
۲۵ دانشآموز، ۶۰۰ کتاب، یک حرکت الهامبخش
۲۵ دانشآموز پایه پنجم دبستان شهید باباخاص پاوه با خواندن و خلاصهنویسی بیش از ۶۰۰ جلد کتاب، ثابت کردند که آیندهسازان این سرزمین، قهرمانانی واقعیاند؛ نه تنها در کلاس، بلکه در میدان بزرگ دانایی.
این اقدام درخشان با راهنمایی معلم پرتلاش، آقای معاذ صالحی و حمایت مدیریت مدرسه، آقای هیمن شریفی شکل گرفت؛ حرکتی که نسلی کتابخوان، تحلیلگر و باانگیزه را پرورش میدهد.
آقای صالحی با افتخار گفت:
«وقتی ۲۵ دانشآموز ۶۰۰ کتاب میخوانند و خلاصه میکنند، دیگر نمیتوان آنها را فقط دانشآموز نامید؛ آنها لشکری از قهرمانان کتابخواناند. من به تکتکشان افتخار میکنم و باور دارم با این پشتکار، دنیا را تغییر خواهند داد.»
#پاوه
#لشکر_کتابخوان
#دانشآموزان
#مطالعه
#کتابخوانی
#آیندهسازان
#مدرسه_شهید_باباخاص
#معلم_الهامبخش
#موفقیت_دانشآموزی
#فرهنگ_کتابخوانی
📲 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸 اینستاگرام 🔸 تلگرام 🔸 وبسایت 🔸 آپارات
۲۵ دانشآموز، ۶۰۰ کتاب، یک حرکت الهامبخش
۲۵ دانشآموز پایه پنجم دبستان شهید باباخاص پاوه با خواندن و خلاصهنویسی بیش از ۶۰۰ جلد کتاب، ثابت کردند که آیندهسازان این سرزمین، قهرمانانی واقعیاند؛ نه تنها در کلاس، بلکه در میدان بزرگ دانایی.
این اقدام درخشان با راهنمایی معلم پرتلاش، آقای معاذ صالحی و حمایت مدیریت مدرسه، آقای هیمن شریفی شکل گرفت؛ حرکتی که نسلی کتابخوان، تحلیلگر و باانگیزه را پرورش میدهد.
آقای صالحی با افتخار گفت:
«وقتی ۲۵ دانشآموز ۶۰۰ کتاب میخوانند و خلاصه میکنند، دیگر نمیتوان آنها را فقط دانشآموز نامید؛ آنها لشکری از قهرمانان کتابخواناند. من به تکتکشان افتخار میکنم و باور دارم با این پشتکار، دنیا را تغییر خواهند داد.»
#پاوه
#لشکر_کتابخوان
#دانشآموزان
#مطالعه
#کتابخوانی
#آیندهسازان
#مدرسه_شهید_باباخاص
#معلم_الهامبخش
#موفقیت_دانشآموزی
#فرهنگ_کتابخوانی
📲 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸 اینستاگرام 🔸 تلگرام 🔸 وبسایت 🔸 آپارات
👏13👍1🙏1