عایشه همسر محبوب پیامبر( صلّی الله علیه وسلّم)

✍️سرگل رستمی

او را به عایشه‌ی صدیقه می‌شناسیم. پدر گرامیشان ابوبکر صدیق( رضی الله عنه)، و مادر بزرگوارش، ام رومان( رضی الله عنها)، دختر عامر کنانی، بود. پدر مهربانش، قبل از اسلام به شجاعت و سخاوت و عدالت و خوش اخلاقی مشهور بود..
#عائشة_ام‌المؤمنین (رضی‌الله عنها) #سرگل_رستمی
@ISLAHWEB

ماه‌هاست...
تقریباً یک سال است...
که چهار دیوار
چهار سوی خانه‌ام همراه من است.
چه مهربانانه من را میان خویش پناه داده‌اند!
چه لطف لطیفی...
گلهای زیبای پذیرایی‌ام را که می‌بوسم ذوق می‌کنند...
به شکرانه نوازش منِ صاحبخانه
از سروکول دیوار بین دو اتاق خوابمان بالا می‌روند.
دیوار خانه‌ام می‌داند که دوستش دارم
می‌دانم پنجره پذیرایی‌ خانه‌ام من را دوست دارد
مادرانه هر روز من را شگفت‌زده می‌کند
نسیم و نور می‌پراکند!
همین چند روز پیش مثل الان دستم را در دست باران گذاشت!
صبح خورشید را به ملاقات گلهایم آورده‌ بود.
شگفتانه امروزش عجیب و خاص بود
آخر کبوتری را به پلک‌هایم هدیه داد
کبوتری خاکستری
که به من خیره شده بود
نمی دانم چه حسی داشت؟
با دسته‌ی کبوترهای پسر همسایه نبود و
من پر جنب‌وجوش دیروز را دقیق نگاه می‌کرد...
آری من را ...کسی که تا دیروز ...
هر روز ...
هر روز...
خیابانها و پارکها
مغازه‌ها و
اداره‌ها و کوه‌ها
همه همراز کفش‌هایش بودند...
مسجد و دانشگاه و کتابخانه، جهان دیگرش بود...
امروز میان چهار دیوار پناه گرفته...
دلخوش به صفحه کوچک تلفن همراهش...
چشم به راه پیام واتساپ و تلگرام و ایمیل‌های خویش و بیگانه شده
میان چهار دیوار مهربان و سقفی سفید...
در مسیر آشپزخانه به اتاق خواب...
و به شگفتانه‌های پنجره سخاوتمند پذیرایی خانه‌اش در طبقه ششم این خیابان دلخوش است!
کبوتر متعجب
خودم هم غرق تعجبم
تعجب‌آور است این همه انعطاف و سازگاری!
آری تعجب کبوتر را می‌فهمم
ترس من را هم کبوتر فهمیده
آخر او هم دیر زمانی است هر جای آسمان نمی‌خرامد...
روی زمین کرشمه نمی‌پراکند...

به کبوتر خاکستری بام همسایه
به بال‌هایش...
به خودم ....
به تو ...
به فرصت زیبای زیستن...
به احتیاط...
به مسئولیت‌پذیری...
به سلامتی....هزاران سلام

#من_و_چهار_دیوار_خانه

#سرگل_رستمی
۹۹/۹/۱٢
t.me/islahweb